خطبه اول
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الذی لا یبلغ مدحته القائلون و لا یحصی نعماءه العادون و لا یؤدی حقه المجتهدون ثم الصلاة و السلام علی البشیر النذیر السراج المنیر العبد المؤید الرسول المسدد المصطفی الامجد حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین سیما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء. اما بعد اوصیکم و نفسی بتقوی الله، هم خودم و همه شما خواهران و برادران را به تقوای الهی وصیت می کنم تقوی و خود نگه داری از گناه راه نجات انسان و تنها طریق سعادت بشر در هر دو جهان است. در خطبه اول بحثی را که دنبال می کردیم مساله انسان بود از نظر قرآن و از نظر اسلام فرازهایی را در این بحث اشاره کردیم و یکی از آن فرازها و خصائص از نظر اسلام این بود که انسان یک موجودی ابدی و فنا ناپذیر است انسان از نظر اسلام و همه مکاتب انبیاء موجود ابدی است و مرگ از نظر مکتبهای الهی فانی شدن انسان نیست در این زمینه به تعابیر پاره ای از روایات و بعضی از آیات اشاره کرد به دنبال از این بحث یکی از تعابیر قرآن در رابطه با مرگ در مساله مرگ که حقیقت مرگ را هم در این تعابیر بیان می سازد و شاید 20 مورد یا بیشتر در قرآن تعبیر شده است از مرگ به توفی و آیات زیادی در قرآن ما داریم که مساله مرگ را اینطور بیان می کنند مثلا «ان الذین توفیهم الملائکه » آنهایی که ملائکه آنها را توفی می سازد که حالا بیان می کنم معنی توفی را «قل یتوفیکم ملک الموت الذی وکل بکم ثم الی ربکم ترجعون »«الله یتوفی الانفس حین موتها» توفی و استیفاء هر دو از یک واژه هستند توفی را اینطور معنی می کنند این که چیزی را به تمامه و کماله دریافت کنید مثلا فرض کنید به این که «توفیت المال » یعنی همه مال را بدون کم و کسری دریافت کردم «توفیت حقی » یعنی همه حقم را بدون کم و کاست دریافت کردم پس توفی به معنای تحویل گرفتن دریافت کردن شی ه است به تمامه و کماله بدون کسر و کمی خوب حالا اینجا قرآن می فرماید «الله یتوفی الانفس » یعنی خداوند نفوس انسانها را تحویل می گیرد دریافت می کند یا ملائکه دریافت می کنند تحویل می گیرند نفوس انسانها را پس مرگ از دیدگاه قرآن با این تعابیر به معنی تحویل گرفتن و اخذ کردن است نفوس انسانها را و ارواح انسانها را و نیستی و نابودی نیست حالا ما اینجا دوتا از این آیات استفاده می کنیم خوب دقت بفرمایید استفاده اول این است که حقیقت انسان واقعیت انسان شخصیت انسان به این بدن نیست آنی که واقعیت انسان و حقیقت و شخصیت انسان را تشکیل می دهد این جسم نیست بلکه روح انسان است نفس انسان است به خاطر این که این جسم که تحویل جایی داده نمی شود این جسم در بین خود ما هست به خاک سپرده می شود کم کم هم در خاک ممکن است منهدم می شود آن که قرآن می فرماید «الله یتوفی الانفس » خداوند نفوس را تحویل می کنند و دریافت می کنند و یا ملک الموت که دریافت می کند نفس انسانها را آن این بدن نیست بدن تحویل به جایی داده نمی شود بدن توی همین عالم هست و جزء این عالم قرار می گیرد و از بین می رود بدن در تحویل ماست در اختیار ماست ولی در عین حال در این آیات می فرماید شما را ما تحویل می گیریم انفس و روح شما را ملائکه تحویل می گیرند پس حقیقت انسان این بدن نیست لذا در اینجا تعبیر بعضی از آیات این است که «قل یتوفیکم » با کاف با کم که خطاب است بگو تحویل می گیرد و دریافت می کند شما را ملک الموت خوب دقت کنید اینجا شما را دریافت می کند ملک الموت الذی وکل بکم و در آن آیه هم «یتوفی الانفس » معلوم می شود شما همان انفس است انفس همان شماست پس یک استفاده کرد از این آیات و از این تعبیر توفی می شود این است که واقعیت و حقیقت انسان روح و جان و نفس آدمی است و این بدن افزار اوست و در اختیار اوست نه این که واقعیت و حقیقت انسان به این بدن باشد. استفاده دوم این است که از این آیات اینطور استفاده می شود که حقیقت مرگ و مردن نیستی و نابودی و ازبین رفتن نیست بلکه ارتحال از یک عالمی است به عالم دیگر و تحویل گرفتن خداست یا تحویل گرفتن ملائکه است نفس انسان را قل یتوفیکم ملک الموت در یک آیه ای که در سوره سجده آیه 110 اینطور می خوانیم که «و قالوا ا اذا ضللنا فی الارض ا انا لفی خلق جدید» کفار این شبهه را مطرح کردند که بعد از آنی که ما گم شدیم در بین زمین اعضاء و جوارح ما گم شد ناپدید شد در بین ارض آیا ما دوباره یک خلق جدید و یک زندگی جدیدی می یابیم این شبهه را در جاهای متعددی قرآن مطرح کرده است بعضی جاها شبهه از این نظر است که بعد از آنی که ما اعضاء و جوارحمان متفرق شد و گم شد در زمین، تبدیل شد به خاک تبدیل شد به شی ء دیگری تبدیل شد متفرق شد چه طور و چه گونه می شود که زنده شویم این شبهه مربوط به این است که در واقع محال است ممکن نیست بدنی که متفرق شده است از اعضا و جوارحش دوباره زنده شود «و ضرب لنا مثلا و نسی خلقه قال من یحیی العظام و هی رمیم » استخوان پوسیده در دست گرفت و گفت که کی می تواند این استخوان را دوباره زنده کند و هی رمیم خوب این شبهه را در قرآن اینجور جواب می دهد «قل یحییها الذی انشاها اول مرة قدرت خدا را در جواب این شبهه مطرح می کند آن خدایی که تو را در بار اول انشاء و ایجاد کرد می تواند «و هو بکل خلق علیم » آن قدرت می تواند دوباره تو را زنده کند «و هو بکل خلق علیم یعنی او می داند این اعضا و جوارح تو کجاست کجا پخش و پلا شده کجا متفرق شده لذا با صفت علیم و قدرت خدا و علم خدا و آگاهی خدا این شبهه را جواب می دهد اما در اینجا شبهه از یک جهت دیگری است شبهه در این است که اینها می گویند بعد از آنی که اعضاء و جوارح ما در زمین متفرق شد بعد از آنی که گم شدیم در زمین دیگر مائی نیستیم و منی نیست تا زنده شویم سئوال و شبهه شان از این نظر است لذا قرآن هم جواب می دهد که «قل یتوفیکم ملک الموت » شما گم نمی شوید شما از بین نمی روید یتوفیکم تحویل می گیرد ملک الموت آن ملکی الموتی که وکل بکم آن ملک الموتی که موکل شده نمایندگی پیدا کرده بر این که شما را تحویل بگیرد یتوفیکم تحویل می گیرد شما را بنابراین شما از بین نمی روید بله این بدن متفرق می شود اما شما باقی هستید قل یتوفیکم ملک الموت الذی وکل بکم ملک الموتی که موکل بر شماست شما را تحویل می گیرد شما را اخذ می کند نگه می دارد محفوظ می مانید تا روز قیامت که باز همان بدن زنده شود و ابزار این جان و نفسی که محفوظ مانده است قرار بگیرد در آن موارد چون صحبت و شبهه در این است که چه قدرتی ما را زنده می کند آنجا اینجور جواب می دهد «قل یحییها الذی انشاها اول مرة » اینجا چون سخن از این است که اگر ما گم شدیم و متفرق شدیم دیگر مایی نیستیم ما و من نیست حقیقت انسان را در این همان جسم منحصر می دانستند و الان هم مادیها می دانند لذا اینجا با این تعبیر قل یتوفیکم در جواب این که می گویید ما «اذا ضللنا فی الارض اانا لفی خلق جدید» نه شما را تحویل می گیرند شما را از بین نمی روید خوب حالا این تعبیر قرآن که مرگ را عبارت می گیرد از تحویل گرفتن ملائکه و منتقل کردن این نفس و حقیقت انسان به عالمی فوق این عالم اینجا در این آیات دو سه جور مساله توفی را مطرح کرده خوب در یک جا فرموده است که قل یتوفیکم ملک الموت تحویل می گیرد شما را ملک الموت الذی وکل به در یک آیه می فرماید (حتی اذا جاء احدهم الموت توفته رسلنا) توفی را و تحویل گرفتن نفوس انسانها را نسبت می دهد به رسل فرستادگان ما و در آیه دیگر آیه 28 سوره نحل می فرماید «الذین تتوفیهم الملائکه » آنهایی که ملائکه آنها را توفی می کند تحویل می گیرد اخذ می کند آنها را خوب اینجا یک جا نسبت توفی را به خدا نسبت می دهد و یک جا به ملک الموت نسبت می دهد یک جا نسبت به ملائکه نسبت می دهد «الله یتوفی الانفس حین موتها» و بعد به رسل به ملائکه به ملک الموت این مطلب خوب البته خیلی بحث روشنی دارد در روایات هم از ائمه همین مطلب سئوال شده در روایتی در کتاب توحید صدوق و در روایتی در «من لا یحضره الفقیه » این سئوال را از امام صادق علیه السلام و از امیر المؤمنین علیه السلام روایت توحید صدوق سئوال از مولا امیر المؤمنین است صلوات الله و سلامه علیه و در روایت من لا یحضره الفقیه سئوال از امام صادق است سئوال می کند که خوب در یک لحظه ممکن است هزارها انسان در یک لحظه از دنیا بروند پس چطور مثلا ملک الموت در یک لحظه همه این انسانها را توفی می کند و نفس آنها را تحویل می گیرد در روایت فرموده است به این که البته چند جور جواب داده شده است همین مطلب در این یکی دو روایت یکی اش این است که ملک الموت اعوانی دارد تشبیه می کند می فرماید مثل رئیس شرطه همانطوری که رئیس شرطه اعوان و انصاری دارد ملک الموت هم اعوانی دارد هزارها ممکن است عون داشته باشد فرمان بردار داشته باشد و در واقع اینها همه اسباب و وسائلی هستند که و الله من ورائهم محیط خداوند فرمانده کل اسباب و وسائل است و همه اسباب و وسائل علل فرمان بردار است ملک الموت در واقع فرقی است که ملکی است که خداوند او را موکل این مطلب قرار داده و او هم اعوان و انصاری دارد لذا یک جا نسبت می دهد توفی را به خودش الله یتوفی الانفس یک جا نسبت می دهد به رسل و ملائکه یک جا هم نسبت می دهد به ملک الموت و همه اش هم درست است عینا یک مثالی که من عرض کنم دقت کنید شما با دستتان قلم را بدست می گیرید و می نویسید خوب شما می نویسید دست هم واسطه است قلم هم واسطه است گاهی می گویید من نوشتم نسبت به خودت گاهی نسبت نوشتن و کتابت را به دست می دهید گاهی نسبت کتابت و نوشتن را به قلم می دهید همه اش هم درست است قلم سبب نزدیک و مباشره دست هم وسیله است و آنی که فرمان می دهد به دست و به وسیله دست و قلم می نویسد شما هستید بنابراین منافات ندارد که یک جا به ملائکه یک جا به رسل یک جا به ملک الموت یک جا هم خداوند می فرماید که الله یتوفی الانفس و در بعضی از روایات این مطلب هست که بعضی از انسانها را خداوند خودش توفی می کند و تحویل می گیرد روح و نفس آنها را که اتفاقا روایتی در بعضی از کتب اهل سنت هست که من همین تازگی ها مراجعه کردم و دیدم که در آن روایت می گوید که پیغمبر و علی را خداوند خودش توفی می کند یعنی حالا دیگر این البته یک مساله دیگری است که باید بحث بشود آن مراتب قربی که پیغمبر و مولا علی بن ابی طالب نسبت ذات باری تعالی دارد ایجاب می کند که خداوند خودش او را تلقی می کند به وسیله مثلا ملک الموت یا رسل دیگر حالا علی ای حال این قسمت به بحثی که ما داشتیم. این ایام چون ایام شهادت بانوی اسلام فاطمه زهرا سلام الله علیهاست لازم دانستم که یک قسمتی از خطبه اول اختصاص بدهم به فضائل و مناقب فاطمه زهرا سلام الله علیها اهل سنت در فضائل و مناقب فاطمه زهرا سلام الله علیها روایات زیادی از پیغمبر نقل کرده اند از طریق عایشه حدود 40 حدیث در فضیلت فاطمه زهرا از زبان عایشه نقل کرده اند و مناقب زیادی را نسبت به فاطمه زهرا نقل کرده اند حالا به دو سه تا از این موارد اشاره می کنم مثلا فرض کنید به این که چندین روایت و حدیث دارد که شاید حدود عرض کنم به این مضمون که «کان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم اذا سافر کان آخر عهده بانسان من اهله فاطمة علیها السلام و اذا قدم بدا بفاطمة علیها السلام » وقتی که برمی گشت اولین کسی که پیغمبر با او دیدار می کرد فاطمه سلام الله علیها این روایات را احمد بن حنبل در مسندش نقل کرده هم بیهقی در سننش نقل کرده و هم دیگران در احادیثی از پیغمبر نقل کردند که پیغمبر فرمود فاطمه سیده نساء عالمین اند یا نساء اهل جنت اند افضل نساء عالمین اند افضل نساء اهل جنت است با تعابیر مختلف باز در صحیح بخاری و کتب دیگر اهل حدیث مثل سنن نسائی و دیگران این جمله را از پیغمبر نقل کرده اند «فاطمة بضعة منی فمن اغضبها اغضبنی » فاطمه پاره تن من است هر کسی فاطمه را غضبناک کند مرا غضبناک کرده یا این تعبیر «فاطمة بضعی منی یؤذینی ما آذاها» فاطمه پاره تن من است اذیت می کند مرا آن چرا فاطمه را اذیت کند که حدود 10 یا 12 حدیث در این زمینه از رسول خدا نقل کردند باز این مضمون از پیغمبر نقل کرده ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک خدا غضبناک می شود با غضب تو و راضی و خشنود است با رضایت و خشنودی تو که به نظر می آید این حدیث یک تفاوتی با آن احادیث دارد و آن این است که «یا فاطمة ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک » لازمه اش عصمت فاطمه زهراست یعنی اگر انسانی در این حد باشد از هر چی خشنود است خدا هم خشنود است و از هر چی بدش می آید و ناخشنود است خدا هم بدش می آید و ناخشنود است خوب این لازمه اش عصمت است مگر می شود از یک فعلی مکروه و زشت خدا خوشش بیاید این حدیث احتیاج به بحث بیشتر دارد لازمه اش عصمت فاطمه زهرا است به هر حال مناقب فاطمه زهرا سلام الله علیها فراوان است و هر وقت می آمد خدمت پیغمبر باز نقل کردند که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم تمام قد بلند می شد و او را در کنار خودش می نشاند خوب من دو سه جمله هم از مولا امیر المؤمنین علیه السلام در کنار قبر فاطمه سلام الله علیها برایتان از نهج البلاغه عرض می کنم امیر المؤمنین علیه السلام بنابه وصیت خود فاطمه سلام الله علیها که فرمود کفنی باللیل غسلنی باللیل مردم عصر ازدحام کردند درب خانه فاطمه زهرا ظاهرا ابی ذر آمد و گفت که برگردید و تشییع و دفن فاطمه به عقب افتاد آنوقت در نیمه شب با خواص اصحابش حسن و حسین اش زینب و ام کلثوم اش و اصحاب خاصه اش بدن فاطمه زهرا را برداشتند حالا کجا بردند به بقیع بردند در همان خانه دفن کردند نمی دانم در هر حال وقتی که بدن فاطمه زهرا را در قبر گذاشت امیر المؤمنین به حسب آنچه که هم در اصول کافی نقل شده و در نهج البلاغه رو کرد به طرف پیغمبر من نمی دانم آیا امیر المؤمنین پیغمبر را آنجا دید پیغمبر را مشاهده کرد با آن چشم حق بینش و حقیقت بینش آن چشمی که می گوید «لو کشف لی الغطاء ما ازددت یقینا» دید که پیغمبر دارد به علی کمک می کند یا آنطوری که معروف است می گویند دستهای پیغمبر نمودار شد و بدن زهر را از علی تحویل گرفت در هر حال فرمود رو کرد به رسول خدا و عرض کرد «السلام علیک یا رسول الله عنی و عن ابنتک النازلة فی جوارک » سلام از من و از دخترت دختری که نازل شد در جوار تو در کنار تو قرار گرفت السریعة اللحاق بک دختری که خیلی با سرعت ملحق به تو شد «قل یا رسول الله ... صبری و رق عنها تجلدی » تا می رسد به اینجا که می فرماید به این که «و ستنبئک ابنتک بتظافر امتک علی حزمها فافقها السئوال و استغفرها الحال ». اللهم صل علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد می گویند هنوز اذان نگفته است پس من یک مطلب دیگری را از خطبه دوم عرض کنم تا اذان شرعی بشود. این ایام حالا لازم نیست همه مناسبتها را در خطبه دوم بگویم خوب بعضیهایش در خطبه اول بگوییم همچین آیه نازل نشد، این ایام خوب ما ایام شهادت دو شهید بزرگوار مرحوم حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای باهنر و مرحوم شهید بزرگوارمان رجائی است که البته من مرحوم حجت الاسلام باهنر را از زمان حضورش در حوزه می شناختم و همه شما این دو شهید را که شهادتی مظلومانه به دست منافقین کوردل و به دست دشمنان اسلام پیدا کردند همه اینها را می شناسیم خوب هفته دولت را در این ایام شهادت این دو شهید عزیز قرار دادند مناسبت بسیار بجاست و دارای یک پیام بزرگ است پیام این که هفته دولت را در این ایام قرار دادند پیامش این است که هر دولتی که روی کار بیاید راه این دو شهید بزرگ که راه خدا خدمت به اسلام خدمت به خلق مستضعف این راه را در پیش بگیرد این تناسب خودش یک پیام داد و ما الحمد لله در این ایام که هفته دولت است خوب شاهد مسائلی بودیم ملاقات با مقام معظم رهبری و بیانات بسیار مفید و ارزنده مقام معظم رهبری و دولت در این دو سال با حمایتهای مستمر از مقام معظم رهبری و پشتیبانی مردم و گامهای مؤثر و موفقی را در پاره ای از امور برداشته است اجلاس سران کشورهای اسلامی سفرهای موفقیت آمیز رئیس جمهور محترممان به کشورهای منطقه و به طور کلی در عرصه بین المللی و اتباطات جهانی دولت ما موفق است و همانطوری که مقام معظم رهبری فرمودند طرح ساماندهی اقتصادی کار بسیار مهمی بود که دولت انجام داد و امید را در دل مردم ایجاد کرد و انتظار بر این است که دنبالش در مقام عمل گرفته شود و اجرا بشود خوب البته یک سری مسائل و مشکلاتی هست مسائل مشکلات اقتصادی و بعضی مشکلات امنیتی که اینها را هم باید با کمک مردم با کمک مجلس با کمک قوه قضائیه با کمک همه ارگانها ان شاء الله در این زمینه هم گامهای مؤثر و ارزنده ای دولت بردارد و این را ما باید بدانیم که با وحدت کلمه با اتحاد با اتفاق با همدلی با اتکاء به خدا بر مشکلات موفق خواهیم شد اگر همه با هم باشیم اگر همه ارگانها مردم و دولت، دولت و مجلس قوه قضائیه اگر همه زیر چتر رهبری و ولایت با هم باشیم مسلم مشکلات برطرف خواهد شد عنایت خدا هم که هست دولتی است که هدفش و مقصدش اسلام است رهبری هم که مرتب تایید می کند تاکید می کند دعوت به اتحاد می کند دعوت به هماهنگی می کند اگر واقعا به فرموده رهبر عمل بشود این مشکلات همه برطرف خواهد شد خوب ما الان بعد از قصه کوی دانشگاه که یک حادثه بسیار تلخی بود حادثه ناگواری بود بعد از این حادثه می بینیم که یک اتحاد و اتفاقی بین اقشار مختلف بوجود آمده که البته از همان راهپیمایی 23 تیر و حرکت مردمی شروع شد، خطبه های مقام رهبری هم روشنگر و مؤید شد، سخنان رئیس جمهور هم در همدان آن هم باز به این کمک کرد و مجلس و دولت و همه در این مدت الحمد لله یک گامهای مثبتی در اتحاد و اتفاق برداشتند و همه متوجه شدند که دشمنان فرصت طلب از این اختلافها بهربرداری می کنند و ما باید فرصت به دشمن ندهیم اما می خواهم عرض کنم که این حرکت این رکت خوب این حرکت میمون و مبارک تداوم می خواهد باید بهش ادامه داد یعنی همه باید بکوشیم بلکه بیشتر از این عمیقتر از این اتحاد و اتفاق را بر جامعه حکم فرما کنیم و اکتفا نکنیم به این مقدار بلکه کار کنیم که واقعا عمیقا از جان و دل همه متحد شوند و همه در مسیر اسلام قدم بردارند و یک مقداری هم مطبوعات کمک کنند دامن نزنند همانطوری که در خطبه های قبل هم مکرر گفتم به مسائل جناحی و اختلافات سیاسی مطبوعات دامن نزنند انتقاد کردن مانعی ندارد انتقاد بکنند اما انتقاد با دامن زدن به مسائل جناحی و سیاسی تفاوت می کند مطبوعات هم کمک کنند همه با هم امیدواریم ان شاء الله که به کوری چشم دشمنان این کشتی انقلاب را روز به روز به پیش ببریم و موفقیتهای دولت بیشتر بشود. بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین اثنی علیه احسن الثناء و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین اوصیکم و نفسی بتقوی الله و اتباع امره همه را وصیت می کنم و خودم را در درجه اول به تقوی که اگر تقوی باشد همه مشکلات حل می شود بسیاری از این مسائل و مشکلات جامعه ما ناشی از بی تقوایی بعضی از افراد. بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد
خطبه دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الذی جعل الحمد مفتاحا لذکره و سببا للمزید من فضله و دلیلا علی آلائه و عظمته و الصلاة و السلام علی خیر خلقه و اشرف بریته و علی اهل بیته الطاهرین و صل علی امیر المؤمنین و علی فاطمة سیدة نساء العالمین و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و صل علی علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الحجة القائم المهدی حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک. اوصیکم و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه ان التقوی دار حصن عزیز و الفجور دار حصن ذلیل لا یمنع اهله و لا یحرز من لجا الیه، تقوی بهترین دژ و بهترین خانه ایست که انسان را از گناه از نافرمانی خدا حفظ می کند و گناه خانه ایست سست خانه ایست که اهلش را از دشمن حفظ نمی کند و همه باید به این خانه عزیز و به این دژ محکم پناه ببریم و همه را وصیت می کنم به تقوی و پرهیز از گناه. یکی از مناسبتها جابجائییست که مقام معظم رهبری در قوه قضائیه قرار داد یعنی حضرت آیت الله یزدی را که سوابق ممتد در انقلاب دارد چه قبل از پیروزی انقلاب و چه بعد از پیروزی انقلاب و ده سال در قوه قضائیه خدمت کردند و ایشان با سوابقی که دارد با تجاربی هم که در شورای نگهبان در یک برهه ای داشته ایشان در شورای نگهبان قرار دادند که ان شاء الله شورای نگهبان از وجود ایشان و از تجارب ایشان حداکثر استفاده را می کند و از آن طرف حضرت آیت الله آقا سید محمود هاشمی شاهرودی که از فضلاء از علماء دارای سوابق علمی در حوزه های نجف و قم هستند ایشان را در راس قوه قضائیه قرار دادند نیروی تازه نفس امیدوارم که ایشان هم با طرحهایی و با همکارانی سالم و صالح بتواند مشکلات قوه قضائیه را ان شاء الله روبراه و سامان بخشد. یکی از مناسبتها شهادت مرحوم شهید عراقی است که ایشان هم از خدمتگزاران و از افرادی است که در این انقلاب خیلی زحمت کشیده سالها در زندان طاغوت بودند بعد از انقلاب هم در خدمت امام و انقلاب بودند و من هم خاطراتی دارم از ایشان منتها الان فرصت گفتنش در این مجلس نیست و همچنین شهادت مرحوم لاجوردی است که این دو به دست منافقین کوردل شهید شدند. باز من در اواخر عرایضم چون هوا هم گرم است می خواهم تمام کنم خطبه دوم را در اواخر عرایضم عرض می کنم که مردم خلاصه از همه ما چه روحانیت چه مجلس چه دولت چه ارگانهای نظامی از همه ما مردم انتظار اتفاق و اتحاد دارد من این وظیفه خودم می دانم که توی هر خطبه تکرار کنم مردم ما از این به بعد این مطلب را یافتند مقایسه می کنند چه کسی به فکر مشکلات مردم است چه کسی به فکر مسائل جناحی است چه کسی در فکر و در صدد ایجاد اتحاد است اتفاق است چه کسی دامن به اختلاف دارد حالا روزنامه باشد سخنرانی باشد مردم این مطلب را یافته اند و ثمره تلخ اختلاف را چشیده اند در این چند مدت و ثمره شیرین اتحاد را هم چشیده اند این است که باید همه ما که مدیون این مردم هستیم واقعا دست به دست هم بدهیم و در راه این اسلام زیر چتر ولایت و رهبری و توجه به آنچه را که امام رضوان الله تعالی علیه در همین زمینه سفارش کرد دست به دست هم بدهیم امیدواریم که خداوند هم عنایاتش را نصیب ما بفرماید. حادثه زلزله ترکیه حادثه بسیار جانگدازی است تاثرآور است و مسلمانها در این حادثه گرفتار شدند و همه متاثریم و برای مردم ترکیه و برای مسلمانها امیدواریم ان شاء الله خداوند اجر و پاداش بازماندگان را عنایت بفرماید. اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات، المسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الاموات تابع اللهم بیننا و بینهم بالخیرات. خدایا اسلام و مسلمانها را یاری بفرما. خدایا دلهای ما را بهم نزدیک بفرما. خدایا اتحاد و اتفاق وهمدلی را بر بین ما حکم بفرما. خدایا مقام رهبری را معزز و موفق بدار. امام راحل ما را با پیغمبر و اجداد معصومینش با فاطمه زهرا جده اش سلام الله علیها محشور بگردان. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته