خطبه های نمازجمعه تهران به امامت حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی ۱۵ / ۴ / ۸۰

خطبه اول بسم الله الرحمن الرحیم

خطبه اول
بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین.اعوذ بالله من الشیطان الرجیم سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار.
اوصیکم عبادالله بتقویالله و اتباع اوامره.
امیدواریم که همت همه ما متوجه این باشد که گوهر تقوی را که حقیقتا سرمایه سعادت دست تقویت کنیم در وجود خودمان و در محور تقوی برنامه ریزی و عمل کنیم.
در بحث اخلاق تاکنون به چند فصل از نظر قرآن پرداخته ایم امروز هم یکی از فصلهای بسیار بسیار مهم و سرنوشت ساز اخلاقی را مطرح می کنم و آن مساله صبر است.
اهمیتی که در قران به صبر داده شده به کمتر واژه ای یا مفهومی و موضوعی داده شده است.و هرچه که در مورد صبر انسان در قرآن بیشتر مطالعه می کند به عمق این مفهوم راه و استراتژی بیشتر توجه می کند و می فهمد.
این تعبیری که علی بن ابیطالب امیرالمومنان(ع) فرمودند که صبر در مقایسه با ایمان انسان به منزله سر انسان از جسد انسان است تشبیه مهمی است.یعنی جسد بدون سر هیچ است و ایمان بدون صبر هم چیزی ندارد.این گوشه ای از حقیقت است هم در تاریخ و هم در جامعه شناسی و هم در روانشناسی با پایه های علمی این مساله ها را می شود اثبات کرد.در قرآن حدود 100 آیه با لفظ صبر یا استقامت و مقاومت به این مضمون پرداخته است.اگر از لفظ کنار برویم وبه مفهوم آیات نگاه کنیم, خیلی زیاد است.بسیاری از آیات قرآن لفظ صبر را ندارد اما صبر را به عنوان مهمترین ارزش برای بشریت وسیله سعادت و وسیله تکامل معرفی می کند.
تاریخ انبیا در قرآن آمده است و مقایسه که می کنید مرتب برخورد می کنید که برمی گردد.قرآن به انبیا, حضرت آدم تا پیغمبر اسلام(ص) اینها را مطرح می کند.قرآن که کتاب تاریخ نیست و تکرار هم اینجور نیست که خداوند احتیاج به پر کردن کتاب و زیاد کردن آیه داشته باشد بلکه به تنهاسبها زندگی ائمه بشریت را که همین انبیا هستند به عنوان الگو مطرح می کند و جالب است شما زندگی انبیا را که وقتی قران را مطالعه می کنید یک محور مهم کار قران توجه به جهاد و صبر و تحمل و تلاش برای اهدافی که برای آن مبعوث شده اند است.یعنی مهمترین نقطه در تاریخ انبیا که قسمت عظیمی از قرآن را گرفته است همین صبر است آنهم نه صبر به معنای انحرافی که باید توضیح بدهم که این اشتباه نشود با آنچه که واقعیت صبر است.
به خود پیامبر(ص) می فرماید که ((فاصبر کما صبر اولی العزم من الرسل)) به پیغمبر می فرماید خوب پیامبر که اصلا صبورترین انسان دنیا بودند ولی باز پیغمبر(ص) را مورد خطاب قرار می دهد قران و تاکید می کند که اهمیت قضیه روشن باشد.می فرماید همانطور که اولی العزم انبیا صبر کردند در تاریخ و نمونه هایش را در قرآن برای تو گفته ایم شما هم صبر کن.اما اولی العزم چیست.
البته معنای قطعی نمی توانیم برای اولی العزم بگوییم بعضی ها گفته اند منظور همه انبیا است و می خواهد بفرماید همانطور که انبیا صبر کردند منتهی قبلش اسم آنها را لقبی به آنها داده بنام اولی العزم که عبارتند از انبیا و رسل.بعضی ها گفته اند نه منظور پنج پیغمبری است که کتاب شریعت داشتند و دین آوردند و کتاب آوردند که معروفترین نظریه است.بعضی ها گفته اند نه 18 نفرند و آنهایی که در سوره انعام که از ردیف هم آمده اند که یک سیاق که همان سیاق صبر است.و بعضی ها 9 پیغمبر گفتند یا شش پیغمبر گفتند.اما به نظر می رسد بهترینش همان همه انبیا هستند.انبیا اصلا آن حرکت اساسی شان نیاز به صبر داشت.آنها آمده اند جامعه ای را اصلاح کنند و اصلاح جامعه از آن بعدی که انبیا می خواهند صبر لازم داشته است و آنها اگر می خواهستند صبر نداشته باشند نمی توانستند آن اهدافی که آنهمه مخالف و دشمن و شیاطین مانع آن بودند تحقق پیدا کند.حالا به هر حال ما الان نمی خواهیم آنرا بحث کنیم.چه 5 پیغمبر و صاحب شریعت معروف باشند و چه همه انبیا باشند و جه جمعی از آنها باشند به هر حال از پیغمبر می خواهد که صبر کند.روایات را هم که نگاه کنیم آنقدر زیاد در مورد صبر روایات داریم که من هیچ لازم نمی دانم خطبه کوتاهی که می خواهم عرض کنم روایات بگویم که خیلی روایات زیاد است.
اصلا زندگی ائمه, بزرگان, شخصیت ها, پیامبران, وقتی که نوعا در روایت میآیند محورش صبر و تلاش و تحمل و بردباری در راه انجام وظایف است که طبیعتا خیلی فراوان است که یکی از معروفترینش همین جمله ای بود که از علی بن ابیطالب عرض کردم.چند نکته مهم را می خواهم در مورد صبر عرض کنم که فقط جهتی است برای مطالعه و پیگیری اهل نظر که معمولا در خطبه ها ما روی این بحث ها بیش از این نمی توانیم بپردازیم.یک مساله اینست که یک تقسیم بندی در صبر شده, معمولا در همه ابعاد است.یکی صبر در طاعت یعنی انسان تکالیفش را انجام دهد, خوب باید کمی تحمل داشته باشد.دوم صبر در مقابل معصیت یعنی در مقابل هوای نفس که اگر انسان بخواهد معصیت نکند هوای نفسش به او فشار میآورد.و بخاطر فشاری که از هوای نفس دارد اگر صبر کند و هوای نفس را ندیده بگیرد و سرکوب کند این هم صبر است.سومش هم گفته اند صبر در مقابل مصیبت ها که معمولا هم در اختیار انسان نیست.
زندگی همیشه مشکلات دارد, مصیبت دارد ممکن است معطوف به وظایفمان هم نباشد و حوادث دنیاست.که البته معنایی که الان می خواهم صبر را مطرح کنم و قران خود هم همین را می فهمم قطعا باید یک راه چهارم را هم به آن اضافه کنیم که من ندیدم, حالا شاید من تتبعم کافی نبوده است.کتابهای اخلاق اصولا صبر در مقابل مسائلی که در زندگی روزمره, حتی مباهات وبرنامه های زندگی, طالب مسائل اصطلاحی اگر بخواهیم بپردازیم نه طاعت به این معنا نه مقابل معصیت و نه در مقابل مصیبت است.ولی هر برنامه ای انسان داشته باشد هر هدفی داشته باشد, هر حرکتی بخواهد بکند درس می خواهد بخواند, تحقیق می خواهد بکند, کاری می خواهد بکند, تولید می خواهد بکند, مسائل اجتماعی را می خواهد داشته باشد هر حرکتی که معنا دارد هدفدار می خواهیم داشته باشیم احتیاج به مقاومت و پشتکار و پیگیری دارد.و تقسیم کردن آن به این سه نوع, مگر اینکه بگوییم طاعت, منظور همه وظایف است, خوب این منظور نهایی این که می گویند نیست, از مثالهایی که می زنند می فهمیم که این را نمی خواهند بگویند, تازه بعضی از اینها وظیفه هم نیست.اما بالاخره کار دنیاست, کار زندگی است و نمی شود گفت اینها احتیاج به مقاومت ندارد.بنابراین آنچه لب قرآن است اینست که انسان باید روحیه پیگیری, مقاومت, استقامت و تحمل را در خودش تقویت کند برای اینکه به اهدافش برسد.این یک نکته است.نکته دیگر مساله انگیزه صبر است.که بسیار بسیار مهم است.ممکن است آلان بعضی جاها, آدمهایی هستند که صبر هم می کنند اما با انگیزه های فاسد.اتفاقا در قرآن هم مواردی از اینها هست و تعبیر صبر هم شده است.خوب این صبری که ما داریم بحث می کنیم نیست.
اگر فکر, عقیده و راه درست باشد و راه خدایی باشد راه انسانی باشد, راه برای حرکت صالح و سالم باشد.در چنین راهی مقاومت به هر قیمت البته نسبی این ارزش صبر را دارد.
حالا اگر کسی یک دندگی بکند, کارهای بدی که می کند خوب او هم صبر می کند با مشکلاتش می سازد اما اینکه صبر ممدوح نیست, این یک دندگی و لجاج است و بنابراین این بحثی که ما داریم و این همه داریم از صبر تعریف می کنیم این صبر, صبری است که برای هدفی مقدس, راه مقدس, فکر درستی, فکر مفیدی انجام شود.که تعبیر قرآن هم همین است که انسان در مسیر خدایی صبر کند و لحظه به لحظه هم نتیجه می گیرد.البته این منظر قیامت هم نمی ماند صبر نتایجش همیشه همراهش است.اینهم یکی از نکات بسیار بسیار مهم مساله صبر و بردباری است.در مقابل صبر, یک نقطه بعدی که می خواهم عرض کنم, وادادگی و جزع است.البته معمولا در روایات و در کتب اخلاق در مقابل صبر جزع را میآورند یعنی بی تابی.اما فکر می کنم که باید عمومی تر از این مطرح کنم.وادادگی و بی تفاوتی در مقابل مسائل مهم عقیدتی و اجتماعی جامعه و فردا که جزع هم یکی از آنهاست.باز تعبیری از امیرالمومنین علی بن ابیطالب است که می فرماید کسی که با صبر و مقاومت و پشتکار موفق نتواند بشود, وادادگی و بی تابی او را نابود می کند.تعبیرات بسیار بسیار گویایی است برای این مفهوم مهم اجتماعی و اخلاقی در زندگی بشریت.
این هم یک نکته بود که می خواستم عرض کنم.نکته خیلی مهم سیاسی اجتماعی در بحث صبر آن تلقی انحرافی است که در خیلی از شرایط تاریخی ما بخصوص شیعه از آن واژه عظیم شده و هنوز هم در بخشی از جامعه می شود که صبر را یک معنای منفی از آن بگیرند.این خیلی مهم است.ما قبل از انقلاب به این نوع صبر انحرافی می گفتیم که صبری است که اسرائیلیات و عوامل نفوذی یهودیها در صدر اسلام وارد معارف اسلام کرده بودند.این صبری که ما صحبت می کنیم, موتور حرکت است, عامل محرک است, نیروی انسان را بالا می برد, ضعف ها را از وجود انسان می ریزد, و در هر حال انسان را مقاوم می کند.اما بعضی ها معنای صبر را اینطور کردند که آرام بنشیند و توجهی به وظایف و حوادث و شرایط نداشته باشد و بگوید که خداوند اصلاح می کند و صبر بکنیم.اصلا چنین صبری در هیچ جای از روایات ما ممدوح نیست.در منابع ما محقق نیست مگر آن مواردی که همان اسرائیلیات است که بحث شده و نمونه هایی از آن می توان پیدا کرد.انبیا که پیغمبر مامور می شود که صبر کند مگر صبرشان این طور بود که بنشینند و همه چیز را به امید خدا بگذارند.بیشتر این صبرها در میدان جهاد است, بیشتر این صبرها در مبارزه است.بیشتر این صبرها که در قرآن آمده در درگیریهای با عوامل مقتدری است که فساد در جامعه ایجاد می کنند, اینها مسائل بسیار مهمی است که ما بعضی ها حالت تقدس هم به خودشان می گیرند و خیال می کنند که این صبر است و این صبر نتیجه بخش است و بخصوص در زمان غیبت حضرت ولی امر این مساله بسیار جدی شده و بسیاری از آدمهایی که می خواهند عمل نکنند و تلاش نکنند و کار نکنند و مبارزه نکنند و آسایش داشته باشند در پشت این واژه مقدس قرار می گیرند و می گویند که ما صبر می کنیم.روز قیامت در بسیاری از روایات است که از تفسیر آیه وثور استفاده کرد که یک عده ای بدون حساب وسریعا وارد بهشت می شوند اینها همانهایی هستند که ملائکه به استقبال آنها میآیند و می گویند که شما بااین سرعت سبقت گرفتید بر دیگران و به آنها می گویند بخاطر صبر به بهشت می روید.آنهایی که صبر را با این مفهوم مثبت و قرآنی و الهی, سازنده, نیروی محرک, مجاهدت ساز بتوانند صبور باشند عاقبت خوب دارند.در موقع صبر آدم مشکلاتی را تحمل می کند اما عاقبت درست است.
گرچه ممکن است در همین تحمل مشکل و تلخ باشد, میوه شرینی است که از این لحظات تلخ زندگی انسان بدست میآید.
یک مطلب هم باز می خواهم بیشتر تاکید کنم نمونه هایی را از همین مساله ای که الان مطرح کردم, عرض می کنم, شما ببینید تاریخ معاصر را می گویم و خیلی به گذشته ها برنمی گردم چون زیاد شاخ و برگ دارد.
هرجا صبر مثبت و سازنده همراه جهاد, مبارزه, تلاش, فداکاری و ایثار در جامعه اسلامی پیدا شده جوامع اسلامی نتیجه گرفته اند و هر جا خمودی, کسالت, وادادگی و شاید جذع و آه و ناله خواسته جای مقاومت مردانه را بگیرد ذلت و بدبختی پیش آمده است.
همین تاریخ فلسطینی ها را بنگرید این فلسطینی ها در هر مقطعی که تلاش, جهاد و حرکت کردند نتایجی گرفتند و هرجا زود فرار کردند و تسلیم شدند دشمن جلو آمد و این وضع را به وجود آورد اینها الان نزدیک پنجاه سال است که در اردوگاهایشان زندگی می کنند,ممکنه با اینها که صحبت کنیم چرا در اردوگاه و چه می توانیم بکنیم بگویندمستضعفیم, مستضعف از رجال, نسا وولدان در اردوگاهها زندگی می کنیم .
چهار میلیون مسلمان, آواره, ضعیف و مظلوم اطراف همین مرزهای فلسطینی در تانک های کوچک زندگی می کنند من قبل از انقلاب در سوریه به یکی از این اردوگاهها رفتم واقعا انسان سرتاپا محزون می شود یک اندوه در وجود خودم احساس می کنم آنها با نهایت فقر, بدبختی و تنگدستی زندگی می کردند یک اتاق زن, بچه و پدر و مادر که معمولا این خانواده ها پر فرزند هستند و با جیره محدود سازمان ملل که مقداری برنج و روغن به اینها می دهند.
این چه حرفی و چه صبری است یعنی این صبر را اسلام می پسندند همین ها ممکنه فکر کنند ما داریم صبر می کنیم بدتر از این کسانی هستند که قدرت, دولت و پول هم دارند پنجاه شصت کشور اسلامی و آنها در این مصیبت دارند صبر می کنند.
آیا قبول می کنیم این مصداق صبر را بر مصیبت و صبر بر اطاعت است, هیچی از اینها نیست و ضد است این تصور تا باشد هیچوقت انسان حرکت و مجاهده نمی کند و خیال می کند که در حال عبادت است اما قرآن می فرماید بدترین ضررها این است که انسان عمل بدی را انجام دهد و خیال کند که خوب عمل می کند.
((وهم یحسبون انهم یحسنون صنعا)) یک حرکتی به نام انتفاضه کردند و شما می بینید که دنیا را چگونه تکان داده است و تا بحال حدود 500 شهید داده اند شاید فلسطین یک میلیون شهید تاکنون داده باشد اما حالا 500 شهید دادند و دنیا را اینجوری به حرکت آوردند آمریکا, اروپا ترسیدند کشورهای عربی و اسلامی دنبالشان آمدند یک حرکتی در دنیا دیده می شود اسرائیل دست و پای خودش را جمع می کند همین حالا اگر این واژه را ما اینجوری به عنوان یک تکلیف قرآنe به مردم بگوئیم خلی خوب اینها بگویند ما داریم صبر می کنیم.
عده ای تحت بدترین شرایطی که اسرائیل برای آنها تحمیل کرده و در حال جهاد هستند تا خودشان را نجات دهند این قدر نتیجه بخش است و لبنانی ها مثل بهتری است, لبنانی ها خیلی وضعشان بد بود جنگ داخلی و این همه فشاری که بر روی آنها بود و بدترین نوع زندگی در جنوب لبنان بخاطر همین شرایطی که تحمیل کرده بودند تفرقه, جنگ, فساد و چیزهای عجیب و غریب وقتی که تصمیم گرفتند جهاد کنند, مقاومت کردند استقامت نمودند حرکت کردند و صبر داشتند اسرائیل بمباران کرد آنها صبر کردند و امروز عزیز شده اند و دشمن هم می پذیرد اینها در جامعه یک حرکت مثبت تاریخی, عزیز و کریم هستند.
قبل از آن الجزایریها کمی به عقب برگردیم الجزایر چه مدت طولانی مستعمره فرانسه بود و اینهمه ستم می دید وقتی که الجزایریها دست به مجاهده زدند جهاد کردند و گفتند یک میلیون شهید هم دادند و فرانسه را بیرون راندند و استقلال خودشان را بدست آوردند گرچه باز آن روحیه در حال ضعیف شدن است و دوباره دارند گرفتار مشکل می شوند خود ایران ما بیشتر مثالم روی ایران است ما که در حوزه و در صحنه های سیاسی و مذهبی جامعه بودیم و این تفسیرهای منفی از صبر را از بعضی ها می فهمیدیم حتی در خود حوزه ما را شماتت می کردند و می گفتند:ما مامور به صبریم و اینجور معنا می کردند.ما اگر هزار سال دیگر هم صبر می کردیم رژیم سلطنتی پهلوی کنده نمی شد و می ماند.
مردم مقاومت کردند, شهید دادند, به خیابانها آمدند مشکلات را تحمل کردندعده ای از نیروهای پیشتاز و سابقون حاضر شدند به زندانها بروند, شکنجه و شهید شوند و یک قدری مقامت کردیم تا ببینیم چطور می شود, شجره خبیثه را از زمین در بیاوریم و شجره طیبه را جایگزین کنیم همیشه این جنگها در تاریخ بوده است.
انبیا همین مسائل را داشتنداند و همیشه آدمهای منفی باف بوده اند و می گفتند معنای صبر اینهاست که گفتم ریشه کسانی که این حرفها را می زنند از روایات نفوذیهای یهودیان صدر اسلام بوده است ما به این وضع رسیدیم الان هم انقلاب است و شما اگر دوران دفاع مقدس آن حضور حماسی بی نظیر نیروهای مردمی, نیروهای مسلح, ارتش و سپاه در جبهه نداشتیم و مقاومت و صبر نمی کردیم و صبر از نوع اردوگاه فلسطینی ها می نمودیم چه اتفاقی می افتاد همه چیز را می بردند الان هم همین موضوع است اگر ما فکر می کنیم این دین, حق است و خدا آن را حفظ می کند و ما مامور به صبریم اینها جواب نمی دهد و خداوند هم بنایش بر این نیست و به پیامبرش می فرماید اینجوری صبر و جهاد کن, حالا اگر ما می توانستیم وقت بگذاریم و چند آیه ای که از صبر بیان کردم هر آیه آن را حداقل یک خطبه در تفسیرش عرض کنیم مردم بیشتر می توانستند به محتوی صبر اسلامی و قرآنی واقف شوند.ولی خوب این قدر فرصت نیست و بطور محدود عرض کردم نتیجه می خواهم بگیرم که این مهمترین استراتژی حرکت سیاسی, اجتماعی اسلام صبر به این معنای مثبت, سازنده و محرک که قرآن با این اهتمام به آن پرداخته و بیش از یکصد آیه و تاریخ انبیا را شاهد آن می گیرم این می تواند برای جامعه, آینده, نسل های بعدی و اهداف الهی قرآنی ما راه موفق و منصوری باشد و انشاالله بقیه بحث های مربوط به این را از رسانه ها و خطبای دیگر و سایر جاهائیکه به این مسائل می پردازند بیشتر بشنویم.

بسم الله الرحمن الرحیم
والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.

خطبه دوم
بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی رسول الله و علی علی امیرالمومنین و علی صدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف الهادی المهدی(عج)
اوصیکم عبادلله بتقوی الله و اتباع امره
در مناسبتهای هفته اولین آن میلاد مقدس حضرت امام عسگری(ع) است که میلاد فرخنده ایشان را خدمت شما عزیزان و شما امت بزرگوارمان تبریک عرض می کنم.
چند جمله ای هم از زمان و حضور حیات امام(ع) سخن بگوئیم امام حسن عسگری(ع) و والد بزرگوار ایشان امام هادی(ع) به عسگرین معروف هستند و یکی از وجوه احتمالی تسمیه عسگری این است که در محدوده نظامی خلفای بنی عباس تحت نظر بوده اند و بعید هم نیست که دلیل عمده این لفظ همین بوده باشد حالا چیزهای دیگر هم می گویند دوره بسیار مشکلی در زندگی این دو بزرگوار بوده است و علت آن این بود که شیعه کم کم رشد کرده بود و نهضت های شیعی در سراسر جهان به چشم می خورد و همانطوری که در سریال امام رضا(ع) که از سیما پخش شد و مردم ما تا حدودی از تاریخ آن زمان مطلع شدند در اکثر نقاط دنیا شیعیان نیروی بسیار مقاوم,جدی و صبور و ضد مظالم بنی عباسی در حرکت بودند و بطور طبیعی حکومت وقت بایست آن نقطه مرکزی این جمعیت عظیم را که از غرب آفریقا تا عمق قاره هند و آسیای مرکزی امتداد داشت و از جنوب تا شمال محدوده ماموره کره خاکی دیده می شد برای مهار آن مهمترین نقطه ممکن این بود که نقطه مرکزی را مهار نمایند و آن امامان معصومی بودند که اینها می شناختند نمونه هایش را شما در همان سریال در مورد امام رضا(ع) دیدید که چطور ایشان را به اجبار به ایران آوردند تا تحت نظر باشند و بعد همین وضع درباره امام جواد(ع) بود و همین اوضاع درباره امام هادی (ع) و امام عسگری(ع) حاکم بود که این دو بزرگوار را از مدینه تحت الحفظ به سامرا آوردند و تحت نظر و زندان بودند.
فشار میآوردند اما فشارهای آنها جواب نمی داد حتی در داخل خودشان مشکل داشتند همانطوری که شما در آن سریال می دید, متوکل که بیشتر عمر حضرت عسگری در زمان همین متوکل است فشارش را از عاشورا وکربلا شروع کرده بود چون درست فهمیده بودند که یکی از نقاط نور افشانی این جهاد وسیع عاشورا و کربلا قبر امام حسین(ع) است که داستانهای فشارشان را شما می دانید در درون خودشان نمی گذاشتند در تاریخ نوشته اند آن خوانندگان مغنیه ای که بودند زنانی که برای دربار اینها آوازه خوانی می کردند متوکل یکبار احضارشان کرد گفتند نیست و دستور داد اربابش را بگویند خانم بزرگی بود که مغنیه هایکوچکتری داشت و گفت او را بگوئید گفتند او هم نیست, بعد از مدتی آمدند متوکل گفت کجا بودید گفتند ما به حج رفته بودیم گفت حالا که فصل حج نیست با فشار بیشتر متوجه شد کربلا رفتند حالا این را به عنوان شروع کار متوکل می گویم ببینید در کجا افکار شیعی حضور داشتند و اینگونه بود, قبر را خراب کردند شخم زدند و زراعت کردند دست بریدند و هفده بار کم و بیش متوکل قبر مقدس امام حسین(ع) را خراب کرد اما مردم باز می رفتند اینجوری بود و نفوذ واقعا عمیق بود و بدتر از این از نظر متوکل وضع فرزند خود متوکل است متوکل خیلی هم نسبت به ائمه عمود بودو در یک جلسه ای به حضرت علی(ع) اهانت کرد فرزندش منتصر ولیعهد اولش وقتی به علی بن ابیطالب(ع) اهانت کرد احساس نمود منتصر منقلب شده و صورتش سرخ شد و رگهایش پر از خون شد و فهمید در آن جلسه چیزی نگفت و پس از آن او را بازخواست کرد و منتصر وقتی فهمید پدرش در مساله عناد با علی بن ابیطالب(ع) جدی است با اینکه ولیعهد بود پدرش را کشت.
گروهی را تعیین کرد و شبانه ریختند پدرش را کشتند من این را می گویم تا بدانید اینها بی جهت نگران نبودند در خانه اشان و محافل خاصشان, محافل عیش و عشرتشان, ولیعهدشان این تفکر حق شیعی حضور داشت, یکی از راههای اینها همین بود که ائمه ما را بیاورند تحت نظر همانطوری که با امام رضا(ع) کردند و حتی بدترو دائما اینها زندان بسر می بردند درباره حضرت امام عسگری(ع) می گویند چهار, پنج بار ایشان را به زندان بردند و مقدار زیادی در زندان بودند و آنها را اذیت می کردنداز چیزهایی که برای من تعجب آور بود وبعد که یک مقدار رسیدگی کردم احتمال می دهم منطقی بوده عملکرد عجیبی که حضرت امام حسن عسگری(ع) و پدر بزرگوارشان امام هادی(ع)ازدواج نکردند البته ازدواج با همسر دائم سنت اسلامی و ائمه ما چطوری بوده که اینها ازدواج نکرده اند یکی از ادله اش این است که اینها چون مطمئن بودند مساله امام زمان ظهور حضرت مهدی(عج) و انتقام از ظالمان و هر وقت هم فکر می کردند به همین زودی اتفاق می افتد, نمی دانستند که حال بعد از هزار سال ما هم هنوز منتظر باید بمانیم و بعدا هم چقدر مردم باید منتظر بمانند.
همان روزها هنوز انتظار داشتند, لذا طبعا ازدواج اینها و بچه های اینها همه نوع تحت نظر بودند و می تواند یکی از ادله همین باشد.
حضرت عسگری(ع) حتی در تاریخشان نوشته اند که ازدواج منقطع هم نداشتند, فقط از کنیز استفاده می کردند که حضرت نرجس مادر بزرگوار حضرت امام زمان(عج) یکی از همانهایی هستند که به عنوان کنیز خدمت حضرت عسگری(ع) انتخاب شده بودند و خداوند از اول اینجوری تقدیر کرده بود که ایشان خیلی زن بزرگوار و مهمی هستند و حقیقتا تاریخ ایشان قابل توجه است, اینقدر فشار روی اینها بود, با این فشار زندگی می کردند ولی در عین حال با همین شرایط از همان زندانها, از همان ملاقاتها این نهضت عظیم شیعی را از افریقا تا آسیای مرکزی اداره می کردند, و بسیار از ملاقات هایشان پشت پرده انجام می شد, مخصوصا ملاقاتهای حضرت عسگری(ع) دوستانشان که میآمدند اینجوری بود که اینطور نبود که در جلسه ای همه بنشینند و ببینند.به هر حال این دوره بسیار سخت از زندگیشان که بالاخره هم در جوانی ایشان را شهید کردند که ظاهرا ایشان کمتر از سی سال عمر داشتند و احتمالا 29 یا 28 سال سن ایشان هست و تقدیر الهی در این مساله این چنین بود ولی همین بحثی که قبلا داشتند اینجا مصداق مهمی است, اگر شیعه ها و پیروان اهل بیت می خواستند صبر را آنجوری معنا بکنند که بعضی ها می کنند نباید مکتب اهل بیت با این وسعت در دنیا رواج پیدا کند, اینها تاکتیکی عمل می کردند, حرکت ادامه داشت به همان صورتی که می دانید و روزبه روز اضافه می شد که بحمدالله ما امروز می بینیم که این مکتب با این همین فشار و ظلم و اذیتی که نسبت به اهل بیت و طرفداران آنها در تاریخ شده با این عظمت در تاریخ وجود دارد و ما امیدواریم که این انقلاب اسلامی که در ایران امام زمان اتفاق افتاده بتواند پرچم اسلام انقلابی و ناب به دست امام زمان(عج) صاحب عصر برساند, انشاالله.
و مسائل روز چند مسئله مهم است که می خواهم عرض کنم که برخی داخلی و برخی خارجی است, چند مناسبت داریم که آن چند تا را در یک مضمون عرض خواهم کرد.
یکی سقوط هواپیمای ایرباس است, یکی مفقود شدن و اسیر شدن تعدادی از عزیزان ما در لبنان است و دیگری مسدود شدن حسابهای ایران در آمریکاست که این سه تا هر سه در این هفته اتفاق افتادند یعنی هفته گذشته.
من نمی خواهم راجع به آن حوادث صحبت کنم, یک مسئله اساسی می خواهم براساس این مطرح کنم.
ببینید سه جرم بزرگ آمریکا و ایادی آمریکا را ما در این هفته داریم آنجوری که ارباس حامل نزدیک به سیصد مسافر را با موشک های یک ناو جنگی منهدم کردند, ایرباس را ساقط کردند و نزدیک به سیصد نفر را شهید کردند, بعدا به کاپیتان فرمانده ناو رفتند مدال دادند که معلوم است که از کار او راضی بودند و یا حسابهای ما را در سال 59 در آمریکا مسدود کردند و الان این همه مدت اموال فراوان ایران در حسابهایی در بانکهای آمریکائی مسدود است و خسارتهای فوق العاده ای ما از این ناحیه برده ایم و یا در لبنان فرزندان انقلابی مردم را اسیر کردند, خبرهای متناقض پخش کردند که آیا اینها را شهید کردند یا به اسرائیل بردند و یا چه کردند.این ها همه مال همین هفته است, اما بحث مهم این است که آمریکا با این پرونده اش الان چه کار می کند و ما تعجب می کنیم که چرا در ایران یک حرکت اساسی الان انجام نمی شود.می بینید آمریکائیها دارند روزبه روز دادگاه تشکیل می دهند, یک کسی پیدا می شود شکایت می کند مثلا می گوید قوم و خویش ما در لبنان گروگان گرفته شده چون ایران در لبنان نفوذ دارد پس ما از ایران شکایت می کنیم.حالا ارتباطش با ایران این است, چون ایران در لبنان نفوذ داشته ما از ایران شکایت می کنیم یک دادگاه هم مثل دادگاههای بلخ در آمریکا تشکیل می شود برای یک آدم اینجوری دولت, سیصد میلیون دلار ایران را محکوم می کنند که باید خسارت بدهد و این تکرار شده است.این خیلی حرف مهمی است, آمریکا هم استدلالش این است که بخشی از مردم لبنان شیعه و حزب اللهی هستند و آنها با مردم ایران روابط حسنه دارند, این هم استدلال است و چیز دیگری در آن نیست.خوب ما چرا این شکایت را نمی کنیم, تا یک مدتی گفته می شد که ما قانون نداریم, مدتی پیش مجلس قانونی گذرانده و ابلاغ هم شده و تعجب می کنم که بعد از آن چرا اقدام نمی شود.این چهار نفری که الان بیش از 20 سال است که مفقود هستند, از آن گروگانهایی که آمریکا برای آنها هر یکی شان دویست تا سیصد میلیون دلار در دادگاه خودش حکم صادر می کند, ما چرا نداشته باشیم, چرا از اینها خسارت نگیریم, آن سیصد نفری که آمریکا هواپیمایشان را ساقط کرده, هر یکی از اینها هم حق دارند بیایند و در دادگاههای ما شکایت کنند و دادگاههای ما همین خسارتها را پای آنها بنویسند یا اموال ما که مسدود شده مگر ما چقدر خسارت بردیم, میلیاردها دلاری که ما در غیاب آنها این همه کارهایمان عقب مانده, این همه مشکلات پیدا شده, اینها خسارات متناوبش را که حساب کنیم یک رقم عظیمی در میآید, ما یک وقتی در مجلس که قبلا مسئله گروگانها مطرح بود, بعضی از آقایان از این نمایندگان مجلس می گفتند ما باید داستان 28 مرداد را و آن کاری که آمریکا آن موقع کرد و کودتایی که کرد, آنها را مطرح کنیم و ما نمی خواستیم مثل آمریکا ماجراجویی کنیم, دنبال آن نرفتند ولی آنها هم مشمول مرور زمان نشده, اگر بنا باشد که اینگونه علیه یک کشور مستقل و آزادی به بهانه هایی متوسل شوند و مسئله درست کنند و شاید به امید اینکه اموالی که از ما گروگان گرفتند و مسدود کردند و آنرا بخورند خوب ما هم همین برنامه ها را می توانیم داشته باشیم, من از همین جا از قوه قضائیه مان و از کسانیکه به این پرونده ها مربوط می شود درخواست می کنم که جواب بدهند.
(تکبیر نمازگزاران) بنابر این واقعا این همان صبری که این دو خطبه مسائلش به هم مربوط می شود, همان صبری که عرض کردم حالا ما صبر می کنیم آمریکا هر جنایتی می کند و بعد می گوئیم خوب کرده ما صبر می کنیم, خوب ما باید اینجا مقابله به مثل کنیم, جای مقابله به مثل است, مقابله به مثل یکی از مصادیق صبر است, یکی از مصادیق مهم استقامت و حرکت در جهت هدف است که باید انجام شود.
مسئله دیگری که ما الان داریم مسئله داخل خودمان است ببینید همه مسئولان کشور, رهبر بزرگوار انقلاب, رئیس جمهور, دیگران, همه ما چند مشکل اساسی الان در کشور داریم می بینیم که باید برای آنها برنامه ریزی درست شود و اجرا و همکاری شود.یکی مسئله اشتغال است که واقعا نگرانی دارد, همه داریم می گوئیم فردا این بچه های عزیزمان که با امید در این کنکورها شرکت می کنند یک میلیون و شش صد هزار جوانی که در کنکور هستند, حداکثر سیصد هزار نفرشان در دانشگاه دولتی و یا آزاد پذیرفته شوند, خوب بقیه اینها یک میلیون و دویست هزار نفر, سیصد هزار نفر یکباره به خیل بیکاران اضافه می شوند, حالا فرض کنید یک عده ای از اینها شغل و کار دارند, آمدند و در کنکور شرکت کردند, ولی باز بیش از یک میلیون اضافه می شود و خیلی ها هستند که در کنکور نیستند و آنها هم اضافه می شوند و اقعا مسئله خیلی جدی است, مسئله دوم خشکسالی است که داریم می بینیم حقیقتا کشور را رنج می دهد و اعصاب همه را تحت فشار قرار داده, هزاران روستای ما منتظرند تا یک تانکر بیاید و به آنجا آب بیاورد, حتی برای دامشان و شستشو واقعا چطور این زندگی برای مردم ایجاد دردسر و فشار می کند با این خشکسالی, و این خشکسالی تقصیر کسی هم نیست ولی عواملی هست که می تواند این فشارها را کم کند مسئله قاچاق واقعا صنعت کشور و تولید کشور را از پای در میآورد, یک وقتی بود دولت ارزی نداشت و در کشور ارزی نبود, قاچاق کردن هم آسان نبود, حالا چون دولت باید ارز خود را در بازار بفروشد در بازار ارز هست, خارج هم هست, هم از بازارچه ها, هم از طریق مناطق آزاد, هم از مسافرهای فراوانی که امروز دارند می روند و ارز هم بیشتر می گیرند و باز می گردند, با خودشان کالا میآورند, یکقدری هم در ارزیابی کالاها به خاطر همین مسائلی که عرض کردم مسامحه می شود, و بدتر از همه اینها قاچاق که خیلی شبکه ای دارند کار می کنند, خوب محصولاتی که وارد می کنند فشار جدی روی کالاهای داخل کشور, روی مصنوعات خودمان, کالاهای خانگی الکترونیک, قطعاتی که در صنایع مصرف می شود, حتی گاهی مواد اولیه و خیلی چیزهای زیاد میآورد.خوب این فشار هم به بیکاری اضافه می کند, کارخانه ها را نیمه تعطیل می کند هم ورشکسته می کند, منسوجات به آن وضع افتاده اند, بسیاری از مواد غذایی مشکل پیدا کردند و خیلی چیزهای دیگری که به خاطر عرضه شدن کالاهای بی حساب خارجی الان در بازار, این هم یک مسئله است, خشکسالی, بیکاری, قاچاق و مواد مخدر که خودش زائیده همین بیکاریها و دربدریها و سرگردانی های جوانان ماست که خوب عده ای هم که امکاناتی دارند مبتلا می شوند و آنهائیکه ندارند در دام قاچاقچی می افتند که عضو می گیرند تا توزیع کنند و آلوده می شوند, اینها واقعا برای کشور آسیب است و در کنارش هم این شرارت هایی که رسانه های بیگانه و بعضی از رسانه های داخلی می کنند و شبکه های امپریالیسم خبری که الان تقریبا داخل و خارج با هم مخلوط شدند و مجموعه یک شبکه شدند, یک چیز کوچکی جایی می نویسند و همین را رادیوهای بیگانه بزرگ می کنند, یک چیزی را رادیو بیگانه می پراند و اینها پرورش می دهند, یک حالتی درست کرده اند که آن چیزی که امپریالیسم خبری و شبکه صهیونیسم جهانی می خواهد از این شرایطی که در کشور ما هست می خواهند بهره بگیرند و می گیرند که بسیاری از سیاست های موذیانه شان را در سخنرانی جناب آقای واعظی که قبل از من سخنرانی کردند شما شنیدید.واقعا جای این هست که دلسوزان کشور ما شخصیت های کشور, مسئولان کشور, اینها, انقلابی های واقعی به فکر بیفتند, در همین شرایط که ایجاب می کند همه ما با هم باشیم, همدل و همصدا باشیم, وقتمان را صرف حل این مشکلات کنیم, وقتمان را صرف ریشه یابی این مشکلات کنیم و کارهایی از این قبیل انجام دهیم, شما می بینید که فضای کشور چگونه هست, دائما مشاجره, دائما نزاع, دائما تهمت, دائما همدیگر را طرد کردن, حذف کردن, یک سرگرمی است, واقعا اگر دشمن می خواست ما را مشغول کند که توجه به ریشه های مشکلاتمان نکنیم, بهتر از این نمی توانست که خودمان داریم می کنیم.خوب هر روز مردم روزنامه ها را باز کنند ببینند همیشه دعواست.هرکسی دیگری را متهم کند, بدنام کند, هر اقدامی اگر در این کشور شود, یک طرف دیگر زیر سئوال می برد, چه کسی می تواند الان برنامه ریزی دراز مدت کند و از تعرض ها مصون باشد؟ کی می تواند امروز افکار صحیحی که می فهمد مطرح کند و مورد تعرض آدم های بی بندوبار قرار نگیرد که هرچه دلشان می خواهد بپرانند, یک حالت بسیار شکننده ای به نام آزادی می خواهند در مردم این مسائل را پیش بیاورند, یا به نام چیزهای دیگر.
خوب اینجوری مشکلات مملکت حل نمی شود, بله همین خشکسالی دیگر حالا عمیق ترین مسائل است, بله خشکسالی واقعا بلیه زمینی نیست آسمانی است و خیلی دست ما هم نیست ولی بالاخره یک کارهایی می توانستیم بکنیم.ما دویست و بیست سد را شناسائی کردیم, الان هم حدود شصت سد درحال اجراست, قبلا هم حدود شصت سد ساخته شده, خوب اگر این سدها به جای بعضی چیزهایی که فکر می کنیم آنها درست است ساخته می شد الان آب اینگونه نبود, خیلی از این آبها هدر می رود, یا در مصرف آب, سیستم آبیاری تحت فشار, قطره ای, بارانی تراوشی, تراوا, همه تنظیم شده, همه موادش در داخل است, صنعت آن در داخل است, همه چیزش از سالها پیش هست, خوب اگر ما آب را مهار کنیم, آبخیزداری, آبخوان داری, سدسازی و در مصرف هم ملاحظه کنیم و از مردم هم بخواهیم یک مقدار ملاحظه کنند, آبهائیکه فاضلاب ها هرز می کنند اینها را تصفیه کنیم و مصرف کشاورزی کنیم که هر یک شهری می تواند به عنوان یک سد عمل کند و آبهای اضافی خود را ببرند زراعت کنند اینقدر فشار نمیآید, بله خشکسالی به هر حال فشار دارد, اما یک فشارهایی است که می شود کمتر کرد, همین تهران خودمان, سد ماملو این پائین اگر به موقع اجرا می شد الان یک مقدار زیادی آب از اینجا داشتیم.آب پشت سد طالقان لوله کشی شده, یک مقدار نزدیک شد اگر یک مقدار آمده بود آب داشتیم و چیزهایی از این قبیل, بنظر من اگر آقایان, مسئولان, نمایندگان مجلس, خطبا, علما, این زمان را مناسب بدانند برای مشاجرات, وضع از این هم هست بدتر خواهد شد ولی اگر ما مسئولانه, کارشناسانه دلسوزانه برای حفاظت از انقلابمان و برای شکستن این طلسم شوم استکبار که هر جا یک حرکت اصیل مردمی و انقلابی دیده, رفته و با همین شیوه ها اینها را سرکوب می کند و آنها را منحرف می کند, با آنها مبارزه کنیم و راه خودمان را ادامه دهیم و تحت تاثیر القائات آنها قرار نگیریم, بنظر من اینطور نیست که این مشکلات ما را زمین گیر کند, ما دیگر بدتر از بعد از جنگ که نیستیم, شما یادتان هست که بعد از جنگ که شده بود ما همه چیزمان در درجه چندم عقب افتاده بود, بودجه مان پنجاه درصد کسری داشت, ارزمان هفت میلیارد دلار بود, همه انبارها خالی بود, امکانات نظامی همه مصرف شده بود, بازارمان خالی خالی بود, کارخانه هایمان همه نیمه کاره بود, برق کم داشتیم, آب کم داشتیم, راه نداشتیم, بندر نداشتیم, حمل و نقل مان آنجوری بود و آن شرایط بود, مردم ما خم به ابرو نیاوردند و از آن فشاری که بود درآمدند, پنج استان ما در جنگ, نیمه مخروبه بود.یک میلیون بشکه نفت فقط می توانستیم تولید کنیم, وضع اینطوری بود, اصلا گاز در کشور نبود, الان سیصد شهر ما دارای گاز هستند, برق چگونه بود؟ تلفن نبود, زیربناها همه نبود, مواد اولیه هم وارد می شد, فولاد وارد می کردیم, سیمان وارد می کردیم, و در آن شرایط کمبود داشتیم, عمده مصالح ساختمانی وارداتی بود و امروز همه اش بومی است, این شرایط با آن موقع فرق می کند, نیرو هم نداشتیم, دانشگاهها سیصد, چهارصد هزار نفر آدم داشتند.
بنده فکر می کنم اینطور نیست که دشمنان ما چشم دوختند که این کشور دارد تضعیف می شود و یا از بین خواهد رفت و یا چشم دوخته اند که انقلاب مشکل پیدا بکند.البته مشروط است و شرطش هم این است که قالوا ربناالله ثم استقاموا نتیجه اش هم تتنزل علیهم الملائکه.با این دعواها و با این مشاجرات و این فضای تند سیاسی که مهلت تصمیم گیری را از همه سلب می کند, بنظر من کار مشکل می شود ولذا هوشمندانه, دردمندانه, دلسوزانه بجای تضعیف همدیگر بیائیم دست همکاری بهم بدهیم و کار بکنیم و اگر هم کسی یک حرفهائی نسبت به هر کس دارد, می تواند در محافل خصوصی تری مطرح و حل کند.
مساله آخر هم مساله فلسطین و اسرائیل است که واقعا این روزهانگرانی جدی به چشمش انسان می خورد.نه بخاطر اینکه مسلمانان ضعیف هستندو اسرائیل قوی, بلکه بخاطر مجموعه شرایط دنیاست.ببینید اسرائیل بطور صریح دولتش و شورای امنیتش تصویب کردند, ابلاغ کردند و گفتند بروید 26 نفر از سران مجاهد فلسطینی ها را ترور کنید.حالا در دنیائی که ترور اینقدر محکوم است, ترور اینقدر مبغوض است و جائی که حقوق بشریها دادشان به فلک می رسد و از این نوع مسائل.چطور اسرائیل به خودش این جرات را می دهد که اینطور رفتار کند و حتی این تصمیم را ابلاغ کند یا خیلی گستاخانه, هواپیماهایش بیایند و یک پایگاه سوری را که متعلق به یک کشور بزرگی مثل سوریه است را منهدم وبمباران کند.چطور این ماجراجوئی ها قابل تحمل است؟ سفیر آمریکا در اسرائیل دیروز (روز پنجشنبه) یک حرفی زده که آدم می فهمد که اینها چه می خواهند.او گفته که ما نسبت به اوضاع خوشبین نیستیم و راه حلش هم اینستکه فعلا مسائل حاد مطرح نشود و مذاکرات برود در مسائل کوچک تا به نتیجه برسد.بعد گفتند مسائل حاد مثل چی, گفته اند مثل بیت المقدس و مثل آوارگان خب ببینید سیاست آمریکا اینستکه, قبلا هم که کمپ دیوید دوم شکست خورد, آقای عرفات که به ایران آمدند, ایشان گفت در آخرین جلسه چون کلینتون گفت شما فعلا از بیت المقدس صحبت نکنید, جلسه بهم خورد.آنها می گویند آوارگان هیچ, خب همه مساله همین است چهار میلیون آواره با آن وضعی که در خطبه اول گفتم خب آنها حق دارند, سازمان ملل به اینها اجازه داده به کشورشان بازگردند, حالاچطور شما می گوئید که آوارگان هیچ! یا بیت المقدس, خب همه حرف همین است.اصلا محور همان مذاکرات سازش تان که از اول هم معلوم بود که سازشکارانه و استعماری است, این بود که دولت فلسطین در بخشی از اراضی فلسطین با محوریت بیت المقدس تشکیل شود, حالا می گوید این هم هیچ, پس دیگرچه می ماند؟ فقط شهرک سازی, آنها می گویند شهرک سازیهای موجود و شهرک های ساخته شده بماند و ما اضافه نکنیم البته اسرائیل این را هم نمی پذیرد.حتی وقتی مطرح می شود که نیروهای بین المللی بیاینددرمرز و مراقب باشند که فلسطینی ها اینقدر مورد تهاجم هلی کوپتر و توپخانه اسرائیل قرار نگیرند, غربی ها موافقت نمی کنند یا خود اسرائیل قبول نمی کند.اخیرا آمریکائی ها بطور مبنائی گفته اند که ما حرفی نداریم ولی باید اسرائیل قبول بکند.خب طرحی که محال است و روشن است که چه می خواهند, روشن است که مردمی قیام کرده اند و مظلومانه فریاد می زنند و حقشان را می خواهند و اینها عاجز شدند و نمی خواهند حق اینها را بدهند و فضای جنگی درست کرده اند, و اسرائیل دارد طبل جنگ می زند والان شیپور جنگ به گوش همه می رسد برای اینکه یک ملتی که حداقل خواسته هایش مطرح شده نه حداکثرش.اساس خواسته های ملت فلسطین اینست که اصل خاک اسرائیل باید برگردد و خواسته آنها اینست ولی این چیزهائی که اینها مطرح می کنند که حداقل است, همین را هم نمی خواهند به آنها بدهند.واقعا دنیای اسلام با این وسعت و با این عظمت و با این ثروت و با این امکانات و این آرا فراوان در سازمان ملل و در صحنه سیاسی دنیا باید این ذلت ها را ببیند بنابر این راه درستش, صبر اسلامی همراه با جهاد و مبارزه و تلاش برای گرفتن حق در راه خداست.

بسم الله الرحمن الرحیم
انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر ان شانئک هو الابتر.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان