یکی از علل و اسبابی که خدا در کار انسان مؤثر قرار داده است «دعا» است; یعنی
اینکه آدمی با تمام وجودش به خدا توجه کند، با او به راز و نیاز پردازد، خواسته خود
را با او در میان نهد و از او کمک بخواهد. درست است که خدا همه چیز را می داند و از
خواست قبلی و راز درونی همه کس آگاه است، ولی همانطور که او در مناسبات بشر با
طبیعت، نظام کار و کوشش و عمل و بازده عمل را مقرر کرده، و نابرده رنج، گنجی، و
ناکرده کار، مزدی، میسر نساخته، در مناسبات مستقیم انسان با خدا نیز نظام «دعا و
استجابت » را مقرر ساخته است
.
و اذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی و
لیؤمنوا بی لعلهم یرشدون
.
و اگر بندگان من درباره من از تو بپرسند، من نزدیک و دعارس هستم، به دعای آنکس
که مرا بخواند پاسخ می دهم، پس آنها هم دعوت مرا بپذیرند و مرا باور دارند، باشد که
به راه آیند
. (23)
مبادا کسی بگوید که مگر با دعای ما اراده خدا عوض می شود که از ما می خواهد دعا
کنیم و از او چیزی بخواهیم؟ اراده خدا که قابل تغییر نیست
.
این سؤال مشابه همان سؤالی است که در مورد کار و کوشش از یک طرف، و قضا و قدر از
طرف دیگر شده، و بحث جنجالی «جبر و تفویض » و «امر بین الامرین » را بوجود آورده
است
.
آنجا هم گفته می شود: «مگر آنچه خدا برای هر کس خواسته، در ازل مقرر نشده، یا
آنچه خدا خواسته و در ازل مقرر شده قابل تغییر است که از انسان کار و کوشش
می خواهند؟» در آن بحث به این نتیجه رسیده ایم که کار و کوشش به هر حال مؤثر است، و
مشکل مزبور را با این بیان حل کرده ایم که «خدا از ازل خواسته تا انسان به انتخاب و
اختیار خود چنین و چنان کند و به این یا آن نتیجه برسد» اینجا هم با بیان نزدیک به
آن، به این نتیجه می رسیم که خدا ازلی و تغییر ناپذیر است; ولی همان اراده ازلی و
تغییر ناپذیر مقرر کرده است که بخش بزرگی از جهان هستی، یعنی بخش طبیعت، به جای
«
بودن » پیوسته در حال «شدن » باشد. در چنین بخشی خود به خود در هر لحظه پدیده های
تازه ای به وجود می آیند که در پیدایش آنها عواملی قبلی مؤثرند، از جمله در برخی
موارد کار من یا دعای من، که باز هم کاری از کارهای من است، نقشی و تاثیری دارد،
نقشی که همان اراده ازلی بر عهده آن گذارده است
.
بنابراین هم خدا ازلی و علم و اراده او ازلی است، و هم در هر لحظه پدیده های
نوپدید می آیند که گاهی من، خواست من، کار من، دعای من در پیدایش آنها مؤثر بوده و
نقشی داشته اند
.
یساله من فی السموات و الارض کل یوم هو فی شان
.
هر که در آسمانها و زمین است، روزی نیاز به سوی او می آورد، زیرا او هر روز در
کاری است
. (24)
اگر در دام سختیها گرفتار آمده ای نومید مشو و دست از تلاش مکش، حرکت کن و از
خدا بخواه، زیرا تو هرگز نمی توانی پیش بینی قطعی کنی که راهی به سوی خلاصی از این
سختیها نداری، «او هر روز در کاری است.» پس تو از کجا می توانی صددرصد خود را
شکست خورده بدانی، شاید فردا وضعی نو پیش آید؟
در قرآن نمونه های متعددی از این رویدادهای نو، که برخلاف پیش بینی انسان بوده
آمده است، از قبیل کمک خواهی فرزند خواهی حضرت زکریا(ع
) (26)
و ... با
بررسی این نمونه های و نظایر آنها، به روشنی فهمیده می شود که از نظر قرآن «دعا
»
خود علت و سببی است مؤثر، همچون علل اسباب دیگر، یعنی همانطور که آفریدگار جهان در
نظام علیت برعهده نور، حرارت، الکتریسیته، جاذبه و ... نقش گذارده و فلان گیاه یا
فلان ترکیب شیمیایی را در درمان فلان بیماری مؤثر قرار داده، برعهده دعای واجد
شرایط نیز نقشی گذارده و آن را در رسیدن انسان به خواسته هایش مؤثر قرار داده است
.
این تاثیر منحصر به آثار روانی و تلقینی دعا نیست. دعا از این نظر، آثار شناخته شده
و شناخته ناشده فراوانی دارد، امید را زنده، اراده را تقویت، و بسیاری از توانهای
خفته را در آدمیان بیدار می کند و او را به کار و کوششی که هرگز از او انتظار
نمی رفت، وامی دارد; ولی تاثیر که قرآن برای دعا بیان می کند چیز است بیش از اینها
و رساترین عبارت برای بیان این تاثیر است
:
از دید قرآن دعا خود سببی است دارای اثر، و لازم نیست تاثیر آن حتما مربوط به
آثار روانی آن از قبیل تقویت اراده و ... باشد
.
دعا در کتابهای دینی دیگر نیز تقریبا به همین شکل عامل و سبب مؤثر در کار انسان
و جهان شناخته شده است. نه تنها در کتابهای دینی سامی، بلکه در کتابهای مذهبی
آریایی نیز به این بینش برمی خوریم. اوستا درباره دعا می گوید
:
ای مزدا اهورا، آن دانایانی را که در راستی و منش نیک سزاوار شناختی آرزو برآور
و کامروا کن، و چه می دانم سخن و خواهش برای رستگاری نزد تو کارساز و سودبخش است
. (27)
تفاوت اساسی تعلیم قرآن درباره دعا، با تعالیم اوستا و کتب دینی دیگر نظیر آن در
این است که در این کتابها دعا مخصوص آفریدگار جهان نیست. در اوستا چنین آمده
:
ای مزدا اهورا، ای اردیبهشت، ای بهمن، نباید از برای این منش نیک که خواستار
آنیم شما را آزرده کنیم، باید بکوشیم که سرود و ستایش خویش را پیشکش شما سازیم
.
شمایید که پیش از همه، مردمان را کامروا می سازید و از جهان معنوی برخوردار
می کنید
. (28)
در اوستا از این گونه عبارات فراوان آمده است، در صورتی که قرآن نیازخواهی را
مخصوص خدا می شمرد و با تاکید فراوان از ما می خواهد که برای نیازخواهی دست دعا فقط
به جانب آفریدگار جهان برداریم و از دست دعا بردن به سوی غیر او سخت بپرهیزیم، که
غیر او هرکه و هرچه باشد کارگزار اوست; کارگزاری که پیش از خود نمی تواند هیچ
تصمیمی بگیرد، چیزی به کسی بدهد یا چیزی از کسی بگیرید
.
قل انما ادعوا ربی و لا اشرک به احدا
بگو من تنها خدای خویش را (به کمک) فرا می خوانم و هیچ کس را با او شریک
نمی سازم
.