ماهان شبکه ایرانیان

دستورالعملی از عالم ربّانی و مفسّر ژرف اندیش سید مصطفی خمینی

در خانه علم و تقوا دیده به جهان گشود, در دامن راستی و درستی بپرورید و در آغوش حماسه و غیرت دینی ببالید

در خانه علم و تقوا دیده به جهان گشود, در دامن راستی و درستی بپرورید و در آغوش حماسه و غیرت دینی ببالید. تکلیف مداری, دلاوری پایداری پدر در پاسداری از احکام و مقررات دینی, از او جوانی شجاع, بی آلایش, هوشیار و دین مدار بساخت. نظم پولادین پدر, لحظه های عمر او را بارور گردانید و آه ها و آوای شبانه اش, او را تا ملکوت اوج می داد. در زمانی کوتاه, مقدّمات و سطح را پشت سر نهاد و همزمان از پرورش جان و روحش غافل نماند. چنان در قرآن غرق می شد و حیران حقایق و معارف او می گشت که گویا حق را شهود می کرد:

(قد تجلّی اللّه سبحانه فی کتابه الکریم.)

به گاهی که بیش تر حوزویان به (قال), (اقول) سرگرم بودند و به گشایش دقایق اصولی مباهات می کردند, او, افزون بر فراگیری دانش رسالت خود را در وراثت انبیاء می جست, در نجات محروم و نادان, در مبارزه با ستم حاکمان, در برپایی حکومتی الهی و جامعه ای طیّبه.

در کنار پدر, مقاوم و استوار ایستاد و از آن همه فشار رژیم پهلوی خم به ابرو نیاورد. با لبخندش دوستان و مبارزان را استوار می ساخت و دشمنان را خُرد و خوار. پای مردی, نستوهی, استواری, صلابت و شجاعت او, در برابر ناگواریها و نرمش و فروتنی وی در برابر خلق خدا, ریشه در اذکار باطنی, سیر روحی و زمزمه سحری او داشت. سنگ صبور یاران و شاگردان امام بود. با زیارت عاشورا, انسی ویژه داشت که آن را منشوری علیه همه ستمگران تاریخ می دانست و تجلّی شکوه شهادت.

ولایت مدار بود و شیفته آل رسول. ولایت اهل بیت(ع) را نه در کنج انزوا که در صحنه جهاد, اجراء و اقدام می جست و سیرت او این جمله زیارت عاشورا بود:

(واسأله أن یبلّغنی المقام المحمود لکم عند اللّه وان یرزقنی طلب ثارکم مع امام هدی…)

گویند وقتی که به کلمات آخر زیارت عاشورا:

(وثبّت لی قدم صدق عندک مع الحسین واصحابه الّذین بذلوا مُهجهم دون الحسین.)

می رسید, از خود بیخود می شد.

کینه او به ستم و عشق او به ولایت, چنان بود که بزرگ ترین نگرانی او در نهضت 15 خرداد 1342, خاموش شدن این حرکت و نهضت ولایی بود. بارها از ولایت مداران گل مولایی شکوه می کرد و از این که شماری به نام اهل بیت(ع) به استمرار عملی ولایت پشت کرده بودند, رنج می برد.

و این چنین بود که هم شهادت روزی او شد و هم خونش احیاگر ولایت وارث ائمه در روزگار ما و بر قراری حکومت اسلامی گردید.

موعظه ای که پیش روی ماست, یکی از دهها موعظه اخلاقی و عرفانی است که در تفسیر ارزش مند, ژرف, پرمایه و ناتمام او آمده است, موعظه هایی که هر کدام, از گوشه ای از سفرهای معنوی و جایگاه بلند عرفانی و اخلاقی او, حکایت می کند. گهر گفته هایی که در پایان تفسیر هر آیه آمده است و معارف سلوکی و اخلاقی همان آیه را می نماید. این موعظه که الهام گرفته از صفت ربوبی حق است, در ذیل تفسیر آیه (ربّ العالمین) آمده است که (العبودیة کنزٌ کنهها الرّبوبیه.)

ای برادر حقیقی ام و ای عزیزم!1

گول ژرف نگریها و مسائل دقیقی که در این کتابهاست نخور و به درک کلیات و ظرایف علوم قانع مشو, چه با این همه, حمال معانی و مفاهیم و بارکش لطایف و ظرایف گردی.

از اخبار و آثار, به ظواهر آنها, که خود حجاب و پوشش حقایق اند, بسنده مکن, آنچه وظیفه توست آن است که در (ربّ)ی که تو را بپرورید و از روی لطف و عنایت, ناخوشایندیها را از تو باز داشت و نعمتهایش را بر تو فرو ریخت, تدبّر کنی.2

دانشها, فنها مسائل فکری و برتریهایی از این دست, مادامی که قلب تو را متحوّل و نورانی نکنند و اخلاق شایسته را در تو پدید نیاورند, تاریکی و سیاهی اند که در مسیر آینده تو: (دنیا, برزخ, قیامت و…) مایه سنگینی و بال تو خواهند بود. تو هر آن برای نجات از شومی پیامدها و آثار این دانشها و دریافته ها و صور, به خدا پناه بری; چرا که علم هم بزرگ ترین حجاب است و هم نوری است که خداوند آن را بر هر که خواهد ببخشاید.

بنابراین نمونه و برنامه کوتاه, در عوامل و اسباب پرورش و رشد خود بیندیش. بنگر که تو ذره ای از نطفه پست و پلیدی بودی که از پدر به رحم مادر منتقل شدی, چگونه آن نطفه خون بسته شد سپس تبدیل به علقه و گوشت سفت تا شده گردید3, بعد از آن, از همان تکّه گوشت, اعضای گوناگون بر آمد, استخوانهای منظّم, رباط ها, ناخنها, رگها, روده ها و… را با نظم و هماهنگی ویژه و استواری که از هم نپاشد, تولید شد.4

بعد از آن, در هر یک از این اندامها گونه هایی از نیروی بینایی, شنوایی, بویایی, چشایی و لامسه, پدید آمد.5

سپس در پستان مادر, بهترین و مناسب ترین مایع به حال تو که شیری لذید, گوارا و خوشخور است, به ودیعت نهاده شد.سپس خداوند مهرورز, دل مادر و پدر را به تو پر از محبت کرد و در زوایای جان و کنج دل آنان, دوستی, شیفتگی و عشقت را نهاد, تا از آنچه به تو روی آورد, نگهبانی کرده و ناخوشایندیهایی که به تو هجوم می آورند و به میلیونها شمار آنان می رسد, از تو دور کنند.

بنگر, به آنچه برای رشد و بالندگی بعد مادی و برطرف کردن نیازهای جسمی ات آفریده است, از خوراکیها, آشامیدنیهای گوناگون, همگون و ناهمگون6.

بنگر که چسان, همه عوامل آسایش تو را فراهم کرد, چگونه با بخشش این همه نعمتهای بی شمار, به تو لطف روا داشته است.

وقتی در این ساحت نعمتهای مادی, ساعتی اندیشیدی و دقیقه ای به درنگ فرو رفتی, به مسائل روحی, آداب اخلاقی و اعتقادات باطنی, درنگ کن که خداوند تعالی که آگاه به همه اسرار وعوالم است, نیازهای تو را در دیگر آفاق و زمانها و میدانها نیز دیده و همه وسائل که تو را از آفات و بلاهایی که رنجها و گرفتاریهای دنیوی در برابر آن بسیار کم و آسان است, آماده ساخته است, پیامبران را فرستاد, کتابها فرستاد.6 [در راه هدایت و رساندن بشر به خوشبختی] پیامبران بزرگوار و گرامی رنجها کشیدند بیرون از شمار, کتابهای سیره و تاریخ پر است از رنجهایی که آنان به جان خریدند.

درباره رسول اعظم ما, حکایت شده است:

(ما اوذی نبیّ بمثل ما اوذیت.)7

و این نبود مگر برای نگهداری تو, از مجازات پیامدهای کارهایت در برزخ و قیامت, چه آنان طبیبان جانها که برای هدایت و ترتیب بشر و به کمال رساندن او بر انگیخته شده اند.

وقتی تو اهل بصیرت و اندیشه شدی و متوجه زوایا و گستردگی این همه لطف و نعمت گشتی, آیا دوستی, شیفتگی و عشق این وجود بزرگ و با عظمت, کریم و بخشنده مهربان و مهرور, در دلت پدید نمی آید که تو را شیفته او کند. با این همه, اگر این حال برایت پیش نیاید, مرگ برای تو بهتر از زندگی است. چه نیکو گفته است گوینده بلند مرتبه: (بل هم اضلّ سبیلاً.)8

ولی اگر شیفتگی و عشق درجانت پدید آمد, بر تو باد به فزونی آن تا در قلب توغیر او هیچ نماند.

آیا پسندیده است بر انسان آگاه, به همه سویهای قضایا که خود را به غیر از پروردگار عزیز و سربلندی بسپارد که درباره او گفته شده است:

(انّه تعالی یملک عباداً غیرک و انت لیس لک ربّ سواه)

او را بندگانی و دیگر جز تو هست, ولی تو را ربّی, جز او نیست.

شگفتا! چگونه در خدمت به او و انجام وظایف عبادی و اطاعت او سهل انگاری می کنی, گویا تو را جز او پرورش دهنده و پروردگارهایی است, در حالی که چنان خداوند رحیم تو را مورد لطف قرار می دهد و می پرورد که گویا بنده ای جز تو او را نیست. منزّه است او, چه همه مهر و رحمت او عظیم است و تربیت او کامل.

بنابر آنچه تقریر شد و به نگارش درآمد وتا حد برهان و شهود ابلاغ شد و به تو رسید, در اقدام به آنچه که از تو می خواهد, سستی مکن. از گردنکشان و سرپیچندگان از آنچه فرمان داده است یا بازداشته, مباش. بکوش که همه وجودت در گرو خواسته ٌ او و مصروف مقاصد او گردد.

از مهم ترین خواسته های خداوند, اقدام و اهتمام به کارهای مسلمانان9 و هدایت بشر به راه راست است. پس تو هم در گسیل مردم و توجه آنان به آخرت و کوچک کردن دنیا نزد آنان و بزرگ کردن دینداری در دلشان, مظهر اسم (ربّ) باش که خداوند یار و مدد کار است.


پاورقیها:

1. این موعظه, چونان دیگر موعظه های او, برگرفته از آیات قرآنی است.
2 . اسم (ربّ) حلقه لقاء و پیوستن عبد به ربّ است و واسطه نزول همه نعمتها و عنایتها بر بندگان: (اقرء باسم ربک الّذی خلق) به در خواستها با اسم (ربّ) انجام می گیرد: (ربّنا) فکر همیشگی پیامبران, مجاهدان و صالحان بوده است. دهها دعا در قرآن با (ربّنا) آغاز شده است: (ربّنا لاتواخذنا إن نسینا او اخطأنا…) مطالعه و تفکّر درربوبیّت الهی سفارش قرآنی و روایی است و دستورالعمل عارفان و واصلان به شاگردان و سالکان.
3 . در نخستین سوره قرآن, خداوند این گونه قراءت وسیر در هستی را می آموزاند:(قرائت و سیر در اسم ربّ و جلوه های ربوبی او در آفرینش انسان و هستی: اقر باسم ربک الّذی خلق, خلق الانسان من علق…).
و در سوره مؤمنون (12 14) پس از بیان ویژگیهای مؤمنان کامیاب, نخستین باب رسیدن به چنان مقاماتی را تفکر در آفرینش انسان و مطالعه در چگونگی و سیر آفرینش او می داند:

(ولقد خلقنا الإنسان من سلالة من طین, ثمّ جعلناه نطفة فی قرارمکین. ثمّ خلقنا النّطفة علقة فخلقنا العلقة مضغة فخلقنا المضغة عظاماً فکسونا العظام لحما ثمّ انشأناه خلقاً آخر فتبارک اللّه احسن الخالقین.)

معرفت نفس نردبان عرفان ربّ است: (من عرف نفسه فقد عرف ربّه).
4 . از راههای ملموس و آسان سلوک, تفکّر و درنگ در آفرینش است. جای جای قرآن, ما رابدان فرا می خواند, بویژه در نعمتهایی که پروردگار به آفریدگان عنایت کرده است. مطالعه و ژرف اندیشی در آفریدگان و هستی, هم کلید سلوک است و هم عامل رشد جوامع و پیدایی تمدّنها.

(اِن فی السموات والارض لایات للموقنین و فی انفسکم افلا تبصرون….)

سوره جاثیه, ایه 2 4

5 . قرآن بارها از حواس پنجگانه یاد فرموده و انسانها را به پاس داشتن و بهره وری از آنها فرا خوانده است:

(واللّه اخرجکم من بطون امّهاتکم لاتعلمون شیئا وجعل لکم السمع والابصار والافئدة, لعلکم تشکرون.)

سوره نمل, آیه 78 ر.ک: سوره مؤمنون, آیه 78, سوره سجده, آیه 9, سوره ملک آیه 23 و….

5 . گونه گونی نعمتها, که افزون از اندازه نیازهای بشری است, تذکاری است که پروردگار متعال, بارها در قرآن بدان اشارت دارد:

(وهو الّذی انزل من السمّاء ماء فاخرجنا به نبات کل شیئ فاخرجنا منه خضرا نخرج منه حبّا متراکبا و من النّخل قنوان دانیة و جنّات من اعناب والزّیتون متشابهاً و غیرمتشابه, اُنظروا الی ثمره اذا أثمر و ینعه إنّ فی ذالکم لآیاتٍ لقوم یُؤْمنون.)

سوره انعام, آیه 99

6. درفرهنگ وحی, فرستادن پیامبران امتنان و نعمتی بس بزرگ بر بشر, به شمار آمده است که باید انسان به نیکی آن را پاس بدار و در سعادت و بهروزی دنیا و آخرت خود, از آن بهره برد:

(لقد منّ الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولاً من انفسهم یتلوا علیهم آیاته ویزکیّهم و یعلّمهم الکتاب والحکمة و ان کانوا من قبلُ لفی ضلال مبین.)

سوه آل عمران, آیه 194

7. (هیچ پیامبری چونان من رنج ندیده است.)
بحارالانوار, ج56/39; جامع الصّغیر, ج144/2.
8. سوره (فرقان), آیه 44.
9 . خدمت بو مؤمنان و اهتمام به امور مسلمانان, بویژه امور دینی جامعه اسلامی در فرهنگ اسلام, جایگاه ویژه دارد, به گونه ای که اسلام, بی تفاوتان به سرنوشت مسلمان را شایسته نام اسلام ندانسته و مسلمان حقیقی نمی شمارد:

(مَنْ أصبح ولم یهتمّ بأمور المسلمین فلیس بمسلم.)

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان