واژه های استضعاف و مستضعفین ریشه قرآنی دارند, چنان که کلمه هایی چون مستکبران و طاغوتیان نیز چنین اند. این واژگان به فراموشی سپرده شده بود تا این که احیاگر بزرگ قرن, حضرت امام خمینی(قده) آن ها را دوباره معنا بخشید و بر زبان ها و قلم ها جاری کرد.
مستضعف یعنی کسی که به استضعاف کشیده شده و خودش و دیگران او را ضعیف و ناتوان می شمارند در صورتی که واقع امر چنین نیست.
مستکبران نیز کسانی هستند که خودشان و دیگران آن ها را برتر می شمارند در صورتی که واقع امر چنین نیست. کلمات استکبار و استضعاف را با توجه به یکدیگر باید معنا کرد.
در قرآن کریم برای مستکبران چند نشانه ذکر شده است:
1 برتری جویی و خود بزرگ نمایی, نه برتری واقعی;1
2 تفرقه افکنی در میان مردمان محروم و مستضعف;2
3 سرکوب بی رحمانه و کشتار مخالفان;3
4 به فساد کشیدن مردم و ترویج مفاسد;4
5 تحقیر و توهین مردم;5
6 اسراف و ولخرجی.6
از آیه های قرآنی استفاده می شود که مستکبران افرادی اند که خود را برتر از دیگران می دانند و نشان می دهند. آن ها می گویند: ما سیاست مدار, دانشمند و عاقل هستیم و مصالح شما را بهتر از خودتان تشخیص می دهیم. از ما اطاعت کنید تا سعادت و خوشبختی شما را فراهم سازیم. با عناوین مختلفِ رنگ, نژاد, دین, مذهب, زبان, قومیت, ملیت, کشور, شهر و دیگر عنوان های اعتباری در میان مردم تفرقه می اندازند تا تضعیف شوند و نیروی اجتماعی خود را از دست بدهند. مفاسد اخلاقی را ترویج می کنند و مردم را به عیاشی سرگرم می سازند تا هویت انسانی خود را فراموش کنند و در برابر خواسته های شان تسلیم گردند.
زمین, آب, هوا, منابع طبیعی, نیروی علم و اختراع و صنعت, نیروی کار, نیروهای اداری, نظامی و انتظامی, قضایی همه و همه از مردم به وجود می آید و خود آنان منابع عظیم قدرت و ثروت هستند, نه مستکبران. مستکبران اقلیتی بیش نیستند و اگر توده های مردم با آنان همکاری نکنند قدرتی ندارند. قدرت آن ها غیر واقعی و پوشالی است. با حیله گری و تلقینات دروغین, اکثریت را از خود بیگانه کرده تا نتوانند به قدرت واقعی خویش پی ببرند و از آن بهره بگیرند. بنابراین, مستضعفین واقعاً ضعیف و ناتوان نیستند بلکه خودشان را ضعیف می پندارند. مشکل مستضعفین ناتوانی واقعی نیست بلکه اختلافات درونی و نادانی و اطاعت کورکورانه از مستکبران است. مستکبران نیروهای سرکوب گر را از خود مستضعفان فراهم می سازند و بر سر خودشان می کوبند, و استثمارشان می کنند.
پیامبران در طول تاریخ از جانب خدا مبعوث می شدند تا مردم به استضعاف کشیده را بیدار سازند تا خود را از قید و بند مستکبران آزاد نمایند. حضرت ابراهیم(ع) در برابر حکومت طاغوتی نمرود قیام کرد. حضرت موسی(ع) در برابر حکومت جبّارِ فرعون به پا خاست. حضرت عیسی(ع) در برابر جباران عصر خود و به منظور نجات محرومان قیام کرد. حضرت محمد(ص) در برابر ابوجهل ها و ابولهب ها و قیصرها و کسری ها قیام کرد و برای نجات محرومان و مستضعفان به جهاد پرداخت.
مبارزه با طاغوت و طاغوتیان و دفاع از حقوق محرومان یکی از مهم ترین اهداف پیامبران بوده است.7
قرآن کریم قتال در راه خدا را به منظور نجات مستضعفان یکی از وظایف مسلمانان می شمارد و می فرماید:
(چرا در راه خدا و برای نجات مستضعفان جهاد نمی کنید? مردان و زنان و کودکانی که می گویند: پروردگارا, ما را از این شهری که ساکنان آن ستمکارند بیرون ببر و از جانب خود برای ما سرپرستی قرار بده و از نزد خویش برای ما یاوری تعیین فرما. مؤمنان در راه خدا جهاد می کنند و کافران در راه طاغوت می جنگند. پس شما با دوستان شیطان بجنگید که نیرنگ شیطان ضعیف است.)8
جنگ استضعاف و استکبار, فقر و غنا همواره در طول تاریخ ادامه داشته و دارد. هرچند یک بار در گوشه ای از جهان به وسیله محرومان نهضتی بر پا می شد و بر ضد مستکبران و ستمکاران و زراندوزان قیام می کردند. گاهی در همان آغاز امر شکست می خوردند و به وسیله عوامل استکبار سرکوب می شدند و گاهی پیروز می شدند و عوامل استکبار را کنار می زدند و به طور موقت چند صباحی در مسند قدرت قرار می گرفتند.
پیامبران در طول تاریخ همواره از محرومان حمایت می کردند, یا خود در رأس چنین نهضت هایی بودند یا از نهضت کنندگان جانبداری می کردند.
انقلاب ایران و مستضعفان
کسانی که از سال 1341 در جریان مبارزات مردم ایران بر ضد رژیم شاهنشاهی, به رهبری امام خمینی(قده) حضور فعال داشتند یا شاهد حوادث آن زمان تا زمان پیروزی سال 1375 و حوادث مهم بعد از آن, به ویژه دوران هشت ساله جنگ تحمیلی, بوده اند به خوبی می دانند که طبقات محروم و مستضعف بزرگ ترین نقش را در سرنگونی رژیم شاهنشاهی و خنثی ساختن توطئه های دشمنان داخلی و خارجی و تثبیت نظام اسلامی داشته اند. در این دوران بسیار حساس و سرنوشت ساز, کارگران, پیشه وران, کشاورزان, دانشجویان, دانش آموزان و طلابِ جوانی که غالباً از فرزندان همین طبقات بودند, در صحنه های مهم مبارزات حضور فعال داشتند. اکثر قریب به اتفاق زندانیان, شکنجه شدگان, تبعیدیان, شهدا و جانبازان از همین اقشار زحمت کش و محروم بودند; به طوری که می توان گفت: پیروزی انقلاب اسلامی ایران مرهون ایثار و فداکاری و جهاد طبقات محروم و شریف است, چنان که امام خمینی(قده) بارها بدین مطلب اشاره نمودند. از باب نمونه:
(فقرا و متدینین بی بضاعت, گردانندگان و برپا دارندگان انقلاب هستند.)9
(با پشتیبانی مردم مخصوصاً طبقات محروم بود که پیروزی حاصل شد و دست ستم شاهی از کشور و ذخایر آن کوتاه گردید.) 10
(مستمندان و فقرا و دور افتاده ها در صف مقدم جامعه هستند, همین ها و همین زاغه نشینان و همین حاشیه نشینان و همین محرومان بودند که این انقلاب را به ثمر رساندند… همین ها هستند که الآن در جبهه ها مشغول به فدارکاری هستند.)11
بنابراین, انقلاب ایران را می توان یکی از مصادیق بزرگ نهضت های مستضعفان به شمار آورد و صاحبان اصلی انقلاب نیز همان ها هستند. ولی این انقلاب با دیگر انقلاب هایی که به وسیله طبقات محروم و مستضعف به وقوع پیوسته یک تفاوت مهم دارد: آن انقلاب ها غالباً ماهیت اقتصادی و ضد تبعیضاتی داشته و با تبلیغات در این محورها مردم به صحنه های مبارزه و پیکار کشیده می شدند. برخلاف انقلاب ایران که ماهیت اسلامی داشت. امام خمینی به عنوان وجوب دفاع از اسلام و ارزش های دینی و مبارزه بر ضد ترویج مفاسد اخلاقی و امور ضد دینی مردم را بسیج می کرد و به صحنه های مبارزه می کشید, از این رو ایثار و فداکاری مردم به قصد قربت و جلب رضای خدا و عمل به تکالیف شرعی انجام می گرفت. پایداری و مقاومت, ایثار و فداکاری تا مرز شهادت نیز از همین منبع معنوی سرچشمه می گرفت.
امام خمینی در همه دوران مبارزات و بعد از آن سعی داشت نهضت از مسیر خدایی و قصد اخلاص و انجام وظایف شرعی خارج نگردد. حتی جهاد و تلاش در راه تأسیس حکومت اسلامی و تحکیم پایه های آن و خنثی ساختن توطئه های دشمنان را نیز به عنوان یک وظیفه شرعی و موجب رضای پروردگار جهان معرفی می کرد.
ولی این, بدان معنا نیست که امام خمینی توجّهی به امور زندگی و اجتماعی و سیاسی, و اقتصادی مردم نداشت و صرفاً به منظور تأسیس و تثبیت حکومت اسلامی جهاد و تلاش کنند, بلکه به همه این ها کاملاً عنایت داشت ولی از طریق اجرای احکام و قوانین اسلام. امام عقیده داشت اگر حکومت اسلامی برپا شود و احکام و قوانین دینی به طور صحیح و کامل به اجرا درآید, و مسئولان نظام اسلامی در رده های مختلف به وظایف خود عمل کنند مشکلات اقتصادی, اجتماعی, سیاسی, اخلاقی, قضایی مردم حل می شود. کشورشان آباد و در حد امکان زندگی خوب و مرفهی خواهند داشت.
امام خمینی و فقرزدایی
بی تردید مهم ترین هدف امام خمینی(قده) در مبارزات, سرنگونی رژیم شاهنشاهی و اقامه حکومت اسلامی بود که با ایثار و فداکاری و جهاد مردم شریف و دیندار به پیروزی رسید. ولی امام به خوبی می دانست که حکومت وسیله است نه هدف. هدف امام فقط این نبود که حاکمانی بروند و حاکمانی دیگر جایگزین آنان شوند. بلکه عقیده داشت با استحکام نظام اسلامی و اجرای کامل و همه جانبه احکام و قوانین دین, مشکلات اقتصادی, سیاسی, اجتماعی, اخلاقی مردم حل می شود و سعادت دنیا و آخرت آنان تأمین می گردد. بنابراین, امام در تأسیس حکومت اسلامی اهدافی را تعقیب می کرد که تحقق آن ها را از آثار اجرای کامل احکام و قوانین اسلام می دانست. در طول مبارزات نیز گاه گاه بدین مطلب اشاره می کرد.
یکی از مهم ترین آرمان های امام خمینی(قده) تحقق عدالت اجتماعی, کم شدن فاصله طبقاتی, رفع تبعیضات ظالمانه, حمایت از محرومان و فقر ستیزی بود. از بررسی سخنرانی ها, پیام ها, توصیه های امام استفاده می شود که مسئله رفعِ تبعیض و فقر ستیزی یکی از اهداف بزرگ او بوده که همواره بدان تأکید داشت. آن بزرگوار به قدری در این باره سخن می گفت که به عنوان پناهگاه مستضعفان و پابرهنه ها شناخته شد. کسانی که دوران صدر پیروزی انقلاب را درک کرده اند و سخنان و موضع گیری های امام خمینی و دیگر مسئولان نظام را شنیده اند به خوبی می دانند که حمایت از محرومان و مستضعفان یکی از مهم ترین و پر جاذبه ترین شعارهای انقلابیون و مورد عنایت و تأکید رهبر انقلاب بود.
امام به دو انگیزه بر این هدف تأکید می کرد:
انگیزه اول: انجام وظیفه دینی:
زیرا کوشش در تحقق عدالت اجتماعی و دفاع از حقوق محرومان و مبارزه با ستمکاران و چپاول گران اموال عمومی یکی از بزرگ ترین اهداف پیامبران و پیامبر اسلام بوده است. در قرآن می گوید:
(ما پیامبران را با دلیل های روشن فرستادیم و با آنان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم عدالت را برپا سازند.)12
(ای کسانی که ایمان آورده اید عدالت را برپا سازید.)13
حمایت از مستضعفان آن قدر مهم بوده که پیامبر اسلام و مسلمانان برای آنان در قرآن مورد خطاب قرار گرفته اند:
(چرا در راه خدا و برای نجات مستضعفان جنگ نمی کنید?)14
امام خمینی در این خصوص فرمود:
(اسلام از اول برای همین امر قیام کرده که به این مستمندان عالم در مقابل مستکبران خدمت کند و این ستمگران را به جای خود بنشانند و شما اشخاصی هستید که پیرو یک همچو اسلام عزیز هستید و به این پیروی باید ادامه بدهید.)15
انگیزه دوم: قدردانی از محرومان و مستضعفان:
به عقیده امام, محرومان صاحبان اصلی انقلاب اند و اگر ایثار و فداکاری آنان نبود انقلاب به پیروزی نمی رسید. امام بارها و بارها بدین مطلب تذکر می داد, از باب نمونه به چند فراز از سخنان ایشان اشاره می کنیم:
(این پایین شهری ها و این پابرهنه ها به اصطلاح شما این ها ولی نعمت ما هستند, اگر این ها نبودند ما یا در تبعید بودیم, یا در حبس بودیم یا در انزوا, این ها بودند که همه ما را از این مسائل نجات دادند… اگر تا آخر عمرمان به این ها خدمت کنیم نمی توانیم از عهده خدمت این ها برآییم… شما امروز هم که ملاحظه می کنید این هایی که در جبهه ها الآن دارند جانفشانی می کنند این ها از کدام طبقه هستند?… الآن هم این هایی که جانشان را در دستشان گرفتند و شما را حفاظت می کنند و آن هایی که در بین شهرها و در بین روستاها حفظ می کنند شما و مردم را همین طبقه هستند… شما باید توجه به این معنا بکنید که ما را این ها آورده اند وکیل کرده اند, آورده اند وزیر کرده اند, رئیس جمهور کرده اند. این ها ولی نعمت ما هستند و ما باید ولی نعمت خودمان را قدردانی کنیم و خدمت کنیم.)16
روحانیت و حمایت از محرومان
امام خمینی در زمان مبارزه با رژیم شاهنشاهی تا زمان پیروزی انقلاب و بعد از آن, در خنثی سازی توطئه های دشمنان و به ویژه در زمان جنگ تحمیلی همواره از همکاری علمای دین و روحانیون استفاده می جست. از نقش حساس آنان در دفاع از اسلام و تأثیر تبلیغات آنان در میان توده های مردم به ویژه محرومان و مستضعفان به خوبی آگاه بود, از این رو, در نگهداری انقلاب و دفاع از آرمان های اسلامی نیز تلاشِ روحانیون را یک امر ضروری می دانست.
در حمایت از محرومان نیز به روحانیت دل بسته بود و انتظار همکاری جدی داشت, زیرا اولاً: چون روحانیت به ویژه طلاب و فضلای جوان غالباً از خانواده های محروم هستند و طعم تلخ فقر و گرسنگی و محرومیت را چشیده اند در تعقیب هدف مقدس فقر ستیزی نیز بیشتر می توان به آنان امیدوار بود.
و ثانیاً: حمایت از محرومین و مستضعفین یکی از مهم ترین اهداف اسلامی است که روحانیت وظیفه دارد در تبلیغ و ترویج آن کوشش کند. محرومان را به حقوق مشروعشان آشنا سازد و در گرفتن حق, آنان را بسیج نماید, به مسئولانِ نظام تذکر دهد و آنان را از حیف و میل اموال عمومی و تضییع حقوق مستضعفان بر حذر دارد.
و ثالثاً: روحانیون در طول تاریخ همواره پناهگاه و حامی محرومان بوده اند, و باید موقعیت دینی واجتماعی خود را در میان مردم به ویژه طبقات محروم حفظ کنند.
به همین جهت بود که امام خمینی(قده) بارها و بارها و به مناسبت های مختلف انجام وظیفه مهم دفاع از حقوق محرومان را به روحانیون تذکر می داد, از باب نمونه:
(آن چیزی که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند و نباید با تبلیغات دیگران از میدان به در روند حمایت از محرومین و پابرهنه هاست. چرا که هر کسی از آن عدول کند از عدالت اجتماعی اسلام عدول کرده است. ما باید تحت هر شرایطی خود را عهده دار این مسئولیت بزرگ بدانیم و در تحقق آن اگر کوتاهی بنماییم خیانت به اسلام و مسلمین کرده ایم.)17
مسئولان نظام و حمایت از محرومان
مهم ترین مسئولیت حکومت اسلامی برپا ساختن عدالت اجتماعی, رفع تبعیضات ظالمانه, کم کردن فاصله طبقاتی, فقر زدایی و دفاع از حقوق محرومان و مستضعفان است, زیرا سیره و آرمان همه پیامبران, به خصوص پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع)در طول تاریخ همین بوده است. مسئولان حکومت اسلامی وظیفه دارند تحقق این آرمان مقدس الهی را در صدر برنامه های خود قرار دهند و در این باره تلاش کنند, روشن است که اجرای چنین مهمی بسی دشوار و نیاز به طرح و برنامه ریزی دقیق و منسجم و همکاری و همفکری همه مسئولان در رده های مختلف دارد. امام خمینی(قده) گرچه برای تحقق این هدف طرح کامل و جمعی را پیشنهاد نکرد ولی رهنمودها و توصیه های مهمی در این مورد داشت که می تواند برای همه مسئولان مفید و کارساز باشد, در این جا به برخی از آن ها اشاره می شود:
توصیه اول: به اسلام شناسان و قانون گزاران:
ایشان در این باره فرمود:
(به عهده علمای اسلام و محققین و کارشناسان اسلامی است که برای جایگزین کردن سیستم ناصحیح اقتصاد حاکم بر جهان اسلام طرح ها و برنامه های سازنده و دربرگیرنده منافع محرومین و پابرهنه ها را ارائه دهند و جهان مستضعفین و مسلمین را از تنگنا و فقر معیشت به درآورند. البته پیاده کردن مقاصد اسلام در جهان و خصوصاً برنامه های اقتصادی آن و مقابله با اقتصاد بیمار سرمایه داری غرب و اشتراکی شرق بدون حاکمیت همه جانبه اسلام میسر نیست و ریشه کن شدن آثار سوء و مخرب آن, چه بسا بعد از استقرار نظام عدل و حکومت اسلامی هم چون جمهوری اسلامی ایران نیازمند به زمان باشد. ولی ارائه طرح ها و اصولاً تبیین جهت گیری اقتصاد اسلام در راستای حفظ منافع محرومین و گسترش مشارکت عمومی آنان و مبارزه اسلام با زراندوزان بزرگ ترین هدیه و بشارت آزادی انسان از اسارت فقر و تهیدستی به شمار می رود.)18
(مجموعه قواعد اسلامی در مسائل اقتصادی هنگامی که در کل پیکره اسلام به صورت یک مکتب منسجم ملاحظه شود و همه جانبه پیاده شود بهترین شکل ممکن خواهد بود. هم مشکل فقر را از میان می برد و هم از فاسد شدن یک عده به وسیله تصاحب ثروت جلوگیری می کند و در نتیجه کل جامعه را از فساد حفظ می کند.)19
(در این فرصت به همه مسئولان کشورمان تذکر می دهم که در تقدم ملاک ها هیچ ارزش و ملاکی مهم تر از تقوا و جهاد در راه خدا نیست, و همین تقدم ارزشی و الهی باید معیار انتخاب و امتیاز دادن به افراد و استفاده از امکانات و تصدی مسئولیت ها و اداره کشور و بالاخره جایگزین همه سنت ها و امتیازات غلط مادی بشود. چه در زمان جنگ و چه در حال صلح, چه امروز و چه فردا, که خدا این امتیاز را به آنان عنایت فرموده است. و صرف این امتیاز لفظی و عرفی کفایت نمی کند که باید هم در متن قوانین و مقررات و هم در متن عمل و عقیده و روش و منش جامعه پیاده شود. و مصلحت زجر کشیده ها و جبهه رفته ها و شهید و اسیر و مفقود و مجروح داده ها و در یک کلام مصلحت پابرهنه ها و گودنشین ها و مستضعفین بر مصلحت قاعدین در منازل و مناسک و متمکنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامی مقدم باشد.)20
(خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد. و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار بشوند, معاذ اللّه که این با سیره و روش انبیا و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین(ع) سازگار نیست.)21
امام خمینی که یک فقیه عالی رتبه و یک اسلام شناس واقعی و یک متفکر درد آشنای فقر و محرومیت توده مردم بود عقیده داشتند که احکام و قوانین اسلام به گونه ای از سوی خدا نازل شده که اگر درست و همه جانبه و با توجه به اوضاع اسفبار مردم فقیر و مستضعف, و سوء استفاده مستکبران و زراندوزان, مورد مطالعه و تحقیق فقها و علمای درد آشنای اسلام قرار گیرد و به صورت یک طرح کلی و همه جانبه در اختیار قانون گذاران واقع شود و به صورت قوانین درآید و به وسیله مسؤولین اجرایی کشور پیاده شود می تواند تضمین کننده عدالت اجتماعی, و کم شدن فاصله طبقاتی و ریشه کن شدن فقر و محرومیت باشد.
و تحقق این امر بسیار مهم بر عهده فقها و اسلام شناسان و قانون گذاران نهاده شده است.
توصیه دوم: چگونگی گزینش کارگزاران:
امام خمینی(قده) در خصوصِ انتخاب کارگزاران و مسئولان نظام اسلامی در تصدی پست های مختلف, نیز توصیه هایی داشتند که به نمونه هایی از آن اشاره می شود:
(ثروتمندان هرگز به خاطر تمکن مالی خود نباید در حکومت و حکمرانان و اداره کنندگان کشور اسلامی نفوذ کنند و مال و ثروت خود را به بهانه فخر فروشی و مباهات قرار بدهند و به فقرا و مستمندان و زحمکتشان افکار و خواسته های خود را تحمیل کنند.)22
(رئیس جمهور و وکلای مجلس از طبقه ای باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند نه سرمایه داران و زمین خواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنه گان را نمی توانند بفهمند.)23
(آن هایی که در خانه های مجلل, راحت و بی درد آرمیده اند و فارغ از هم رنج ها و مصیبت های جان فرسای ستون محکم انقلاب و پابرهنه های محروم تنها ناظر حوادث بوده اند و حتی از دور هم دستی بر آتش نگرفته اند نباید به مسئولیت های کلیدی تکیه کنند که اگر به آن جا راه پیدا کنند چه بسا انقلاب را یک شبه بفروشند و حاصل همه زحمات ملت را بر باد دهند.)24
ایشان تأکید می کرد که کارگزاران نظام در سطوح مختلف نمایندگی مجلس, ریاست جمهوری, وزرا, معاونان آن ها, استانداران, مدیر کل ها و دیگر کارگزاران نباید از افراد ثروتمند و رفاه طلب انتخاب شوند. در این تأکیدهای فراوان و جدی به چند نکته مهم توجه داشت:
اول:
امام عقیده داشت با توجه به این که تحقق عدالت اجتماعی و حمایت از محرومان از بزرگ ترین اهداف نظام اسلامی است در صورتی این امر مهم, تحقق می یابد که کارگزاران نظام از افرادی باشند که طعم تلخ فقر و محرومیت را چشیده باشند و از طبقات محروم باشند, تا با ایمان و اخلاص در تحقق این امر تلاش و جدیت نمایند, زیرا افراد ثروتمند و رفاه طلب چنین انگیزه ای ندارند.
دوم:
در صورتی که افراد ثروتمند و رفاه طلب در مصادر امور, به ویژه پست های کلیدی مانند مجلس, ریاست جمهوری, وزارت, معاونت های وزیران, مدیر کل ها, استاندارها قرار بگیرند این خطر جدی وجود دارد که در تدوین قوانین و مقررات, در تهیه طرح ها و در مراحل اجرا, منافع خود و وابستگان و افراد هم طبقه خود را بر تأمین منافع محرومان و مستضعفان ترجیح دهند و به تدریج نظام اسلامی را از مسیر اصلی خود یعنی حمایت از محرومان و تأمین عدالت اجتماعی منحرف سازند.
سوم:
اگر ثروتمندان و سرمایه داران در مقام های کلیدی نظام به کار گمارده شوند, طبعاً راه برای نفوذ افراد هم طبقه آن ها باز می شود و محرومان و مستضعفان یعنی صاحبان اصلی انقلاب, به تدریج کنار زده خواهند شد.
چهارم:
در صورتی که طبقات محروم یعنی حامیان اصلی انقلاب احساس کنند که امور مهم کشور در قبضه سرمایه داران و رفاه طلبان قرار گرفته نسبت به اصل نظام و تأمین اهداف انقلاب بدبین می شوند و به تدریج از صحنه های انقلاب کنار می کشند و این بزرگ ترین ضایعه است.
پنجم:
در صورتی که رفاه طلبان در مصادر مهم امور کشورداری قرار گیرند بیم آن می رود که به تدریج روح تجمل گرایی بر ادارات حاکم گردد. تأسیس ساختمان های مجلل اداری و غیر اداری, تزیین هرچه بیشتر اداره های دولتی, تأسیس هتل های بسیار لوکس و چند ستاره, برگزاری کنفرانس ها و کنگره های پرهزینه و تشریفاتی و کم فایده, سفرهای تشریفاتی و کم سود داخلی و خارجی و ده ها امور تجملاتی دیگر به صورت یک ارزش حکومتی در می آید. در این صورت, اموال عمومی که باید در راه تأمین عدالت اجتماعی و فقرزدایی و تأمین نیازهای واقعی توده های محروم و مستضعف صرف شود به مصرف تجملات غیر ضروری خواهد رسید; کاری که با اهداف مهم انقلاب اصلاً سازش ندارد.
بدتر از همه این که چون مسئولان نظام با تجمل گرایی و اشرافی گری خو گرفته اند و آن را به عنوان یک ارزش می شناسند, از این رو امکان دارد در تصمیم گیری های خود تجمل گرایی و زندگی اشرافی و خوی رفاه طلبی را ترویج کنند و آن را به صورت یک فرهنگ عمومی در آورند و جامعه اسلامی را به سوی تجمل گرایی بکشند. علاوه بر این, رفتار اداری و زندگی خصوصی چنین کارگزاران رفاه طلبی برای طبقات متوسط جامعه الگو و سرمشق می شود, به زندگی تجملاتی آن ها نگاه می کنند و سعی می نمایند به هر طریق ممکن ثروت بیشتری به دست آورند و زندگی خود را حداقل شبیه زندگی طبقه رفاه طلب سازند.
این توقعات و افزون طلبی ها در حد معینی متوقف نخواهد شد و در اجتماع اختلال های فراوانی به وجود خواهد آورد.
طبقات محروم جامعه نیز از این چشم و هم چشمی ها مصون نخواهند ماند. آنان نیز از دور و نزدیک کم و بیش, به تجملات زندگی طبقات متوسط و بالا نظاره می کنند و سطح توقعاتشان روز به روز بالاتر می رود. و چون به خواسته هایشان دسترسی ندارند نسبت به حکومت بدبین می شوند و اگر قدرت داشته باشند نارضایتی های خود را اظهار می دارند. و امکان دارد در مواقع لزوم از نظام حمایت نکنند. علاوه بر این, فقر و تهیدستی منشأ بروز مشکلات فراوانی در جامعه خواهد شد.
با توجه به این آفت ها بود که امام خمینی (قده) همواره تأکید شدید داشتند که مسئولان نظام از افراد طبقات محروم انتخاب و گزینش شوند.
نفوذ فرصت طلبان
برای مصون ماندن انقلاب از انحراف فقط این مقدار کافی نیست که از گزینش ثروتمندان برای تصدی پست های کلیدی جلوگیری به عمل آید بلکه علاوه بر این باید سعی شود که افرادی گزینش شوند که واقعاً به آرمان های انقلاب ایمان داشته باشند; به گونه ای که همواره آرمان ها را بر منافع خود ترجیح دهند, وگرنه بیم آن می رود که سود جویان و فرصت طلبان به تدریج در کادر اداری کشور نفوذ کنند و از درون به انقلاب و انقلابیون لطمه وارد سازند. اگر واقعاً به آرمان های انقلاب ایمانی نداشته باشند وقتی پست های کلیدی را اشغال کردند امکان دارد در آنان خوی زر اندوزی و رفاه طلبی غلبه کند و حمایت از محرومان ومستضعفان را نادیده بگیرند و به تدریج خودشان متکبر و طاغوتچه شوند و آه و ناله محرومان را نشوند و انقلاب را از مسیر حمایت از محرومان منحرف سازند. این یکی از آفت های بزرگ انقلاب ها و نهضت های مردمی است که بسیاری از آن ها بعد از چندی با چنین خطری مواجه گشته و از درون پوسیده اند.
آن چه در این نوشتار بدان اشاره شد مطالبی فشرده, در خصوص یکی از آرمان های مهم اسلام و انقلاب یعنی تأمین عدالت اجتماعی, کم شدن فاصله طبقاتی, جلوگیری از تراکم ثروت های ظالمانه و غیر مشروع و در نهایت فقر زدایی و تأمین حدّ متوسط معیشت برای عموم مردم بود. امام خمینی(قده) برای تحقق این هدف مهم رهنمودهایی داشتند که بدان ها اشاره شد. اکنون پس از مطالعه رهنمودهای ایشان این سؤال ها مطرح می شود:
1 امام خمینی از فقهای اسلام و کارشناسان مسائل اقتصادی, اجتماعی خواسته اند که با مطالعه دقیق و همه جانبه مسائل اسلامی و اقتصادی, طرح جامعی را در این خصوص تهیه کنند, آیا در این مورد اقدام اساسی به عمل آمده و تاکنون به کجا رسیده است?
2 به مجلس شورای اسلامی توصیه کرد که در تصویب طرح ها و قوانین همواره تأمین عدالت اجتماعی و فقر زدایی را منظور بدارند, چه مقدار به توصیه های امام عنایت شده است?
3 در انتخاب و گزینش مسئولان نظام توصیه شده بود فقط از افرادی استفاده شود که طرف دارِ آرمان های انقلاب و از جمله فقرزدایی, باشند تا چه اندازه به این رهنمود مقید بوده ایم?
4 آیا تدوین قوانین و جریان امور به سوی فقرزدایی و کم شدن فاصله طبقاتی پیش می رود?
5 در فقر زدایی تا چه حد پیش رفته ایم?
6 موانع رسیدن به هدف مطلوب چیست?
پاسخ صحیح و دقیق به این سؤال ها نیاز به آشنایی کامل و دقیق از اوضاع اقتصادی طبقاتِ محرومِ این زمان و مقایسه آن ها با زمان قبل از پیروزی انقلاب دارد که متأسفانه فعلاً چنین امکانی در اختیار من نیست.
پی نوشت ها:
1. احقاف(46) آیه20 وفصلت(41) آیه15 .
2 . قصص(28) آیه4 .
3 . اعراف(7) آیه88 .
4. قصص(82) آیه4.
5. زخرف (34) آیه 45.
6. یونس (01) آیه48.
7. نحل(61) آیه 63.
8. نساء(4) آیه67.
9. صحیفه نور, ج02, ص532.
01. همان, ج12, ص091.
11. همان, ج71, ص642.
21. حدید(57) آیه52.
31. نساء(4) آیه531.
41. همان, آیه57.
51. صحیفه نور, ج71, ص752.
61. همان, ج61, ص33.
71. همان, ج02, ص442.
81. همان, ص821.
91. همان, ج4, ص671.
02. همان, ج02, ص321.
12. همان, ص921.
22. همان, ج12, ص821.
32. همان, ص781.
42. همان, ج02, ص421.