چکیده:
هر جامعه ای دارای فرهنگی خاص است. بین رشد و شکوفایی فرهنگ و زبان وابستگی متقابل وجود دارد. زبان، نظامی اجتماعی است که نسلهای گذشته و حال آن را ساخته و پرداخته و به ما منتقل کرده اند.
زبان از سه دستگاه صوتی یا فونولوژی
(1) ، دستوری یا گرامر و واژگان تشکیل شده است. آنچه زبانی را از زبان دیگر متمایز می سازد، ساختمان صوتی و دستوری آن است. واژگان زبان منعکس کننده دگرگونیهایی است که در طول زمان در پدیده های مادی و معنوی فرهنگ جامعه بروز می کند.
زبان یک جامعه مورد هجوم زبان دیگری قرار نمی گیرد، بلکه واژه های فرضی خارجی در واژگان زبان بومی آشکار می شود و نفوذ معمولا از سطح بالاتری انجام می گیرد که بدان نفوذ یا انتشار فرهنگی گفته می شود.
با ایجاد وسایل ارتباط جمعی، تفکر آزاد انسانی مورد تهدید واقع شده است و جامعه شناسان وسایل ارتباط جمعی نتیجه گرفته اند که نوعی همسان گرایی رفتاری در جریان بوجود آمدن است. کلید واژه ها: فرهنگ، زبان، خط، واژگان، همسان گرایی
در میان موجودات فقط انسان دارای فرهنگ است. فرهنگ امری اجتماعی و متکی بر روابط اجتماعی است و ارتباطات سمبولیک یا زبان برای موجودیت فرهنگ ضروری است. هر جامعه دارای فرهنگی خاص است و از نظر جامعه شناسی هر کس دارای فرهنگ است.
(2) بین رشد و شکوفایی فرهنگ و زبان، وابستگی متقابل و همبستگی کامل وجود دارد; لذا هرجا که زبان متوقف مانده، رشد فرهنگی نیز توقف یافته است. وابستگی رشد فرهنگی به رشد زبان دارای دو جنبه درونی و بیرونی است. در جنبه درونی هوش، اندیشه، حافظه، میدان تداعی معانی و مفاهیم ذهنی وابستگی کامل به زبان دارد و در جنبه بیرونی تفاهم میان همزبانان، رابطه بین نسلهای گذشته، حال و آینده به خاطر میراث فرهنگی و برقراری ارتباط جوامع بازتابهای متفاوت به کمک ترجمه به زبان بستگی دارد.
(3) همبستگی زبان و اجتماع
تاریخ پیدایش زبان را در زندگی انسان بدقت نمی توان تعیین کرد ; زیرا پدیده ای است بسیار کهن; ولی زبانشناسان آن را بین پانصد هزار تا یک میلیون سال پیش حدس می زنند. نقشی را که زبان در حیات ده هزار سال گذشته - که دوره تکامل سریع اجتماعی انسان است - ایفا کرده بیش از نقشی است که در تمام مدت حیات طولانی انسان داشته است.
(4) زبان را جامعه بر فرد تحمیل کرده و یکی از مظاهر حیات اجتماعی است که قبل از وجود فرد، موجود بوده و بعد از وی نیز وجود خواهد داشت.
(5) از همان زمان که در طفل تمیز پیدا می شود، شروع به اقتباس تاثیراتی از اطرافیان خود می کند و نخستین چیزی که کوشش به اقتباس و فراگیری آن می نماید، زبان است. زبان نظامی است اجتماعی که نسلهای گذشته و حاضر ساخته و پرداخته اند. کودک با اقتباس زبان و سخن گفتن، در حقیقت نظامی را اقتباس می کند که همان اجتماع، آن را تنظیم کرده است.
(6) آنچه را که امروزه به نام فرهنگ، خصوصا فرهنگ معنوی، داریم، به وسیله زبان از طریق آموزش و پرورش رسمی و غیر رسمی به ما منتقل شده است که ما بنوبه خویش بر آن می افزاییم و به نسلهای آینده منتقل می سازیم. این انتقال بدون زبان امکان پذیر نیست. وقتی گفته می شود زبان آینه مردمی است که به آن سخن می گویند این سؤال مطرح می شود که زبان تا چه حد منعکس کننده ویژگیهای جامعه می باشد; زیرا اگر در تعبیر فوق جانب احتیاط را رعایت نکنیم، باید بگوییم هر مردمی که زبانی بهتر و کاملتر دارند، دارای فرهنگی برتر و پیشرفته ترند و برعکس .
تعبیری که ما کرده ایم، گمراه کننده است و برای جلوگیری از تعبیرات گمراه کننده و سوء تفاهمات، باید هم چگونگی نظام یافتن زبان و هم پیوند آن را با پدیده های فرهنگی جامعه روشن کنیم.
زبان از سه دستگاه تشکیل شده است: الف - دستگاه صوتی یا فونولوژی
ب - دستگاه دستوری یا گرامر
(7) ج - دستگاه واژگان
(8) دستگاه صوتی عبارت است از نظامی که بین عناصر آوایی زبان وجود دارد. گرامر یا دستور، نظامی است که بین عناصر معنی دار زبان وجود دارد و واژگان زبان مجموعه لغاتی است که اهل زبان در دسترس دارند و رابطه ای بین آنها برقرار می کنند.
در دستگاههای صوتی و دستوری زبان، تعدادی صدا وجود دارد که بعضی از آنها صامتند و بعضی دیگر مصوت. این تعداد در زبانهای مختلف متفاوت است ، ولی برای هر زبانی معین و مشخص است. دستگاه صوتی زبانی چون فارسی، که دارای شش مصوت است، نمی تواند بآسانی تغییر کند و مصوت تازه ای را در خود بپذیرد یا مصوتی را از جمع خود بکاهد. ولی واژگان زبان، دستگاهی آنچنان بهم یافته نیست و نفوذ در شبکه ارتباطی آن آسانتر است; بدین معنی که کم یا زیاد شدن عناصر واژگان، یعنی لغات بآسانی صورت می گیرد و این کم و زیاد شدن موجب بهم خوردن روابط موجود در زبان نمی شود ; چنانکه وسیله نقلیه «دوچرخه » که امروزه در دسترس داریم، اگر وسیله ای اختراع شود که با یک چرخ حرکت کند، ما واژه یک چرخه را خواهیم ساخت. در نظر زبانشناسان، آنچه زبانی را از زبان دیگر متمایز می سازد، ساختمان صوتی و دستوری آن است، نه واژگان زبان. پیشرفت یا واماندگی اقوام مختلف هم در ساختمان صوتی و دستوری زبان آنها منعکس نمی شود، اما بین واژگان زبان و فرهنگ و تمدن جامعه رابطه ای بسیار نزدیک برقرار است و می توان گفت «واژگان زبان فهرستی است از نامهایی که مردم یک جامعه به اشیاء، وقایع و پدیده های مربوط به محیط، افکار و تجارب خود - که ناشی از محیط مادی آنهاست - می دهند. اگر واژه یا واژه هایی که به پدیده فرهنگی خاصی دلالت می کند در زبانی وجود داشته باشد، یقینا آن پدیده نیز در فرهنگ جامعه وجود دارد. مردمی که در کناره های کویر زندگی می کنند واژه های زیادی برای انواع شن و شتر دارند، در حالیکه مردمی که در کنار دریا زندگی و از راه ماهیگیری امرار معاش می کنند، برای ماهی، قایق و امور ماهیگیری واژگان غنی تری دارند.
همچنین واژگان زبان منعکس کننده دگرگونیهایی است که در طول زمان در فرهنگ جامعه بروز می کند. برای درک این ارتباط باید به چند نکته درباره فرهنگ جامعه اشاره کنیم.
فرهنگ هر جامعه از دو دسته پدیده تشکیل شده است: پدیده های مادی مانند وسائلی که مردم جامعه با آن معیشت خود را اداره می کنند، و پدیده های غیر مادی مانند ارزشهای اجتماعی یا نگرشها، افکار و جهان بینی ها ; اتومبیل یک عنصر فرهنگی مادی است ولی نگرش زن و شوهر به همدیگر، از نوع عنصر فرهنگی غیر مادی است.
پدیده های مادی جامعه اساس پدیده های غیر مادی هستند و تغییر و تحول در ساختمان و نحوه کارکرد پدیده های مادی دیر یا زود ساختمان و کارکرد پدیده های غیر مادی را نیز دچار تغییر می کند; بطور کلی هر نوع تغییر، در واژگان زبان جامعه منعکس می گردد و بدین ترتیب واژه هایی خلق می شود، می میرد و یا تغییر می کند. همواره خلق شدن واژه ها سریعتر از مرگ آنها اتفاق می افتد. وقتی به دلایل نظامی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی و مانند آن، فرهنگ ملت یا قومی بر فرهنگ ملت یا قوم دیگری چیره شود، آثار این غلبه در زبان ملت مغلوب به صورت عناصر قرضی بیشمار ظاهر می شود و وقتی آن عامل یا عواملی که پشتوانه آن هجوم فرهنگی بود، از بین رفت یا به سستی گرایید، آثار زبانی که به وجود آورده بود، فورا ناپدید نمی شود و چنانچه برای ریشه کن کردن آن آگاهانه تلاش نشود، ممکن است قرنها و شاید برای همیشه باقی بماند; وضع عناصر قرضی فرانسوی در زبان انگلیسی از این مقوله است.
(9) برای مثال واژه اتومبیل فورا در واژگان زبان وارد می شود ولی مدتها طول می کشد تا واژه های «درشکه » متروک شود و از واژگان زبان خارج شود.
گاهی این سؤال مطرح می شود که آیا اصولا زبانی ممکن است مورد هجوم زبان دیگری قرار گیرد؟ در پاسخ باید گفت خیر، ولی فرهنگ یک جامعه تحت نفوذ و سلطه فرهنگ دیگری قرار می گیرد و آثار این هجوم فرهنگی، همانطور که قبلا ذکر شد، بصورت واژه های قرضی خارجی در واژگان زبان بومی آشکار می شود.
هر جامعه ای گذشته از اینکه به مقتضای پویایی داخلی خود دائما در تغییر است، بر اثر تماس و برخورد با جوامع دیگر نیز دستخوش دگرگونی می شود. مرزهای سیاسی مانع عبور فرهنگها نیستند.
گسترش روابط بین المللی و منطقه ای، رشد وسایل ارتباط جمعی، توسعه وسایل حمل و نقل، تحرک بیشتر انسانها احساس زیست در جامعه کم و بیش بین المللی و... سبب گردیده است که فرهنگ اشعه بیشتری داشته باشد و بندرت فرهنگها غیر قابل نفوذ بمانند. مارگارت مید مردم شناس آمریکایی فرهنگ دنیای آینده را فرهنگی جهانی می بیند که در آن الگوهای رفتار، دانش و شناخت، استاندارد شده اند.
(10) وقتی دو جامعه به مقتضای وضع جغرافیایی، نژادی، سیاسی و اقتصادی خود با یکدیگر در تماس قرار گرفته عناصر فرهنگی آنها بهم نشست می کند، عناصر فرهنگی از جامعه ای که از نظر علمی، اقتصادی، سیاسی و غیره در سطح بالاتر قرار دارد، به جامعه مورد تماس نفوذ می کند، ولی نفوذ معمولا از سطح بالاتر انجام می گیرد. این پدیده در اصطلاح مردم شناسی، نفوذ یا انتشار فرهنگی گفته می شود.
هنگامی که جامعه ای به دلیل تماس، عناصری را از فرهنگ جامعه دیگر قرض می گیرد، روشن است که در ابتدا واژه ای برای نامیدن آن عناصر ندارد و بطور طبیعی و ناچار به واژگان زبان جامعه قرض دهنده مراجعه می کند و از این راه لغات خارجی در واژگان زبان رخنه می کند. ملاحظه می شود که رایج شدن و ظاهر گشتن واژه های خارجی در زبان یک جامعه نتیجه بازتاب هجوم فرهنگی جامعه دیگر می باشد.
وظایفی که زبان در اجتماع به عهده دارد، عبارتند از:
الف) زبان برای ایجاد ارتباط مهم است و ارتباط خود نقش مهمی در همکاری اجتماعی دارد. بنظر «سیر»
(11) زبان عامل قوی منحصر بفردی در رشد فردیت محسوب می شود. حتی بکار بردن صدا به وسیله رابطه اجتماعی بصورت فردی درمی آید.
ب) کنترل اجتماعی: به احتمال قوی علت عمده ظهور و رشد زبان، فایده ای از لحاظ نفوذ در همنوع است. با تهذیب زندگی اجتماعی و عمل رمزی در سمبولیک، کنترل لفظی دیگران بطور قابل ملاحظه ای برقرار و دقیق می شود. این موضوع مخصوصا در ادبیات و تعلیم و تربیت صدق می کند.
در این فعالیتها انسان بندرت آگاه است که به کنترل لفظی تسلیم شده است. گذشته از وظایف اجتماعی زبان که عبارتند از ارتباط اجتماعی، کنترل و همکاری اجتماعی، باید گفت که فعالیتهای بشر به وسیله زبان تعیین و آسان می شوند. اگر همکاری بشری آنطور که انتظار می رود کلی نیست، این قصور تا اندازه ای مربوط به نقض روابط اجتماعی است.
(12) وابستگی اجتناب ناپذیر متقابل زبان و فرهنگ موجب شده است که گروههای صاحب آرمان، سخنور یا کارشناس زبان و فرهنگ، برداشتها و واکنشهای خاصی به مساله زبان داشته باشند که در ذیل به این نظریات اشاره ای کوتاه می شود:
1- مفهوم زبان از نظر ملاصدرا:
به نظر او میل به زندگی باعث شد که بشر بتدریج به دستگاه تکلم مجهز گردد، چنانکه می گوید: «در وجود انسان نیرویی آفریده شده که بتواند به واسطه الفاظ و لغات عدیده به موضوعاتی که در حیات و زندگانی خود با آنها مواجه است، اشاره کند.
(13) 2- آموزش زبان از نظر علامه حلی:
وسارع بحفظ اللغات سارعا و کل لسان بالحقیقه انسان; «در آموزش زبانها شتاب کن زیرا هر زبانی در حقیقت خود یک انسان مستقل است.»
3- قوم گرایان افراطی یا ناسیونالیستهای منفی:
اینان فقط زبان مادری خود را بهترین می شناسند و دیگر زبانها را نفی می کنند. آنها اختلاف زبانی را نشانه اختلاف ملیت می دانند. یکی از بدترین نمونه های این جناح، امپراطوری اتریش - مجارستان بود که قبل از سال 1914 برای آلمانی زبانی و مجارستانی کردن قسمت خود به مبارزه بیرحمانه ای دست زدند.
طبعا واکنشی که ایجاد شد این بود که ملل محکوم، مانند چکها، صربها، رومانیانی ها، لهستانیها، کرواتها به زبانهای خود در مقابل زبانهای دیگر عشقی شدید و بی امان پیدا کنند و پس از جنگ جهانی اول و روی کار آمدن این ملل به ریشه کن کردن زبان آلمانی و مجارستانی بپردازند. این کار وضع را بدتر از بد کرد; زیرا آلمانی ها و مجارها علیه بی انصافیهایی که به زبانهای آنان روا شده بود، برآشفتند و به وقوع جنگ جهانی دوم کمک کردند.
(14) این گروه بی اطلاع از تواناییها، ظرافتها و دقایق زبانهای دیگر لطایفی از زبان خود را شاهد می آورند و می پرسند آیا هرگز غزل ظریف حافظ را می توان به زبان دیگری ترجمه کرد؟ آیا هرگز هملت شکسپیر، کمدی الهی دانته و... را می توان جز به زبان اصلی خود بیان داشت؟ نتیجه این استدلال آن است که همواره دو هزار و پانصد زبان در جهان با یکدیگر در جنگ برتری جویی و خودستایی بسر برند و اقوام مختلف از دستاوردهای ارزشمند فرهنگی و مدنی یکدیگر بیخبر بمانند.
(15) 4- دیگر گرایان افراطی یا از خود بیگانگان:
این گروه با نفی هویت فردی و قومی خویش یکسره برتری و حیات را در غرق شدن در فرهنگ دیگران و وحدت با ایشان می دانند. آنان خودباختگانند که در این تنازع بقا را درگسستن یکباره از خود و پیوستن به ابرفرهنگ مهاجم می شمارند ; یک روز عربی و امروز انگلیسی را تنها زبان حاکم بر فرهنگ بشری می پندارند و به زبان مادری خود کمتر اهمیت می دهند. اشتباه این گروه را تاریخ بارها نشان داده است. هرگز هیچ زبانی در جهان همانند یونان باستان اقبال همه زمانی و همه مکانی شدن را نداشته است; زیرا هم قدرت و جاذبه فرهنگی، هم قدرت نظامی و هم قدرت مذهبی پشتوانه گسترش آن بوده اند.
انگیزه رویکرد به زبان دوم را بطور کلی می توان معلول پنج علت دانست:
1- حیاتی
2- فرهنگی
3- مذهبی
4- اقتصادی
5- استعماری .
عامل «تقلید» در جهان سوم نیز، اخیرا یکی از انگیزه های رویکرد به زبان دوم بوده است. برای اطلاع بیشتر می توان به کتاب انقلاب فرهنگی و زبان نوشته دکتر صاحب الزمانی مراجعه کرد.
(16) 5- سخنوران دو یا چند زبانه:
زبان را وسیله ای می دانند که انسان هر چه بیشتر آن را بداند، بیشتر می تواند ابراز وجود و شخصیت کند، چنانکه سعدی، غزالی، ابن سینا، خیام، فارابی و علامه حلی چنین بودند و فرهنگ ایران اسلامی، بخش اعظم شکوفایی و میراث ارزشمند خود را مدیون اینان است.
6- زبان شناسان:
این عده بیش از هر گروه با موشکافی ها، مقایسه ها و بررسی های خویش اهمیت زبان، مراحل رشد، رسایی ها و نارسایی های آن را باز نموده و نشان داده اند که کمتر زبانی بخودی خود بر زبان دیگر ارجحیت دارد و زبانهای متمدن فقط از این جهت متمدن به حساب می آیند که تصادفا به وسیله گروه هایی از افراد بشر مورد تکلم واقع می شوند که در رشته های خاصی به درجه ای از پیشرفت تکنولوژی نائل آمده اند که توانسته اند تمدنهایی به وجود آورند; یعنی فرهنگهای پیچیده تری ایجاد نمایند. بسیاری از زبانها در صورت و معنی خود تمایزاتی دارند که نظیر آنها در زبانهای آشنا وجود ندارد; برای مثال می توان زبان هوپا
(17) در شمال کالیفرنیا را نام برد که در اسامی خود زمان داردو یا زبان هوپی
(18) در اینرو که در افعال خود صورت مخصوصی دارد. بنیامین لی وورف
(19) زبان شناسی که اول بار این تمایز را در افعال هوپی مشاهده کرد، چنین می گوید:
زبان هوپی برای نشان دادن پدیده های ارتعاشی از زبانهای اروپای غربی بهتر است، ولی زبانهای اروپای غربی برای نشان دادن چیزهای دیگر مثلا روابط زمانی مجهزتر است و تفاوت فرهنگهای باصطلاح عالیتر و فرهنگهای باصطلاح ابتدایی معلول اختلاف تکنولوژی آنهاست نه معلول اختلاف در ساختمان زبان آنها.
(20) 7- مردم شناسان:
این گروه با بررسی های بی نظیر خود در زندگی، فرهنگ و تمدن اقوام بدوی بیش از هر گروه دیگر ما را متوجه اهمیت همبستگی زبان و فرهنگ، و اهمیت زبان در رشد جهان بینی انسان ابتدایی ساخته اند.
8- محققان جدید:
از میان زیست شناسان، اریک لن برک
(21) استاد دانشگاه هاروارد، از میان زبان شناسان نوام چامسکی
(22) استاد زبان شناسی ام.آی. تی، از میان روان شناسان و جرج میلر
(24) استاد دانشگاه راکفلر: زبان گواینکه در اجتماع و از اجتماع آموخته می شود، پدیده ای صرفا اجتماعی نیست. قسمت بزرگی از ساخت زبان و نیز قسمت عمده ای از مکانیسم یادگیری آن از راه تکامل زیستی بشر در طول قرنها به وجود آمده از پدر و مادر به فرزند منتقل می شود و در مراحل مختلف رشد کودک متجلی می گردد. بنابر نظر این دانشمندان، زبان مهمترین خصوصیت ذاتی و غیر عرضی انسان است که می تواند وجه تمایز او با حیوانات دیگر تلقی شود; جمله «انسان حیوان ناطق است » نیز دقیقا همین نکته را بیان می کند. در این مورد آزمایشهای بسیاری انجام گرفته است.
(25) 9- فلاسفه تجربه گرا
(26) و روان شناسان رفتارگرا
(27) :
ایشان معتقدند که زبان مخلوق اجتماع است و ناچار مانند دیگر ارزشها و رفتارهای اجتماعی جنبه اکتسابی دارد. به نظر رفتارگرایان، کودک زبان خود را از پدر و مادر و اطرافیانش یاد می گیرد و این یادگیری از راه فرایند شرطی شدن
(28) که بین محرک و پاسخ، پیوندی مصنوعی برقرار می کند، صورت می گیرد.
اسکینر
(29) استاد روان شناسی دانشگاه هاروارد بیش از همه درباره یادگیری حیوانات، مطالعات آزمایشگاهی انجام داده و هم اوست که در کتاب «رفتار زبانی » کوشیده اصولی را که از یادگیری حیوانات استنتاج کرده، در توجیه آموزش زبان کودک نیز به کار بندد. رابطه خط و زبان:
هنگامی که از زبان سخن می رود، اکثرا بطور ناخودآگاه به خط و نوشته فکر می شود ولی باید دانست که زبان، اصل و خط، فرع است; زیرا تمام جوامع انسانی دارای زبان اند ولی همه دارای خط نیستند. تاریخ پیدایش خط بسیار جدید است (000،10 سال) با وجود این ما اغلب خط را مهمتر از زبان می دانیم زیرا آثار ادبی و میراث فرهنگی جوامع از طریق خط در دسترس مردم آینده قرار می گیرد. نقش وسایل ارتباط جمعی در زبان:
از زمانی که زبان به وجود آمد، نقش کنترل کننده آن نیز وجود داشت و این نقش با پیدایش وسایل ارتباط جمعی چون رادیو، تلویزیون، ماهواره، اینترنت، ابعاد تازه ای پیدا کرده است. بسیاری از دولتها می کوشند تا با استفاده از این وسایل برای مردم خود ایدئولوژی بسازند و تفکر خلق کنند و جهت گرایش اندیشه و عقاید و تصورات مردم را تغییر دهند. این خطری است که تفکر آزاد انسانی را در مقیاس جهانی تهدید می کند.
جامعه شناسان وسایل ارتباط جمعی در طول مدت مطالعات تجربی خویش در زمینه آثار وسایل ارتباطی و یا تجزیه و تحلیل محتوای پیامهای رادیویی و تلویزیونی نتیجه گرفته اند که نوعی همسان گرایی رفتاری در حال بوجود آمدن است.
(30) لذا در پاسخ سؤالاتی از قبیل این که آیا اصولا زبان می تواند مورد هجوم زبان دیگری قرار گیرد و یا مرزهای سیاسی چگونه می تواند مانع عبور فرهنگها شود، چنین استنباط می گردد که ساختمان صوتی و دستوری هر زبان متمایز از زبان دیگری است; ولیکن ظاهر گشتن واژه های خارجی در زبان یک جامعه نتیجه بازتاب هجوم فرهنگی جامعه دیگر می باشد.
پی نوشت ها:
1) Phonology
2) جامعه شناسی عمومی، منوچهر محسنی، ص 295-299
3) فرهنگ و انقلاب زبان، ناصرالدین صاحب الزمانی، مقدمه
4) مسائل زبان شناسی نوین، محمدرضا باطنی، ص 65-73
5) مبانی روان شناسی اجتماعی، محمود حیدریان، ص 14
6) همان منبع، ص 136
7) grammar
8) vocabvlairy
9) چهار گفتار درباره زبان، محمدرضا باطنی، ص 18
10) جامعه شناسی عمومی، منوچهر محسنی، ص 419
11) Sair
12) مبانی روان شناسی اجتماعی، محمود حیدریان، ص 127-129
13) بازتاب » نشریه روان شناسی و روان پزشکی دوره دوم، ص 111
14) زبان و زبان شناسی، رابرت. ا. هال، ترجمه محمد رضا باطنی، ص 264
15) فرهنگ و انقلاب زبان، ناصر الدین صاحب الزمانی، ص 10-40
16) فرهنگ و انقلاب زبان، ناصر الدین صاحب الزمانی، ص 10-40
17) Hupa
18) Hopi
19) Whorf Lee Benjamin
20) زبان و زبان شناسی، رابرت ا. هال، ترجمه محمد رضا باطنی، ص 259-262
21) lenneberg Erich
22) chomsky Noum
23) Brown Roger
24) Miller George
25) برای اطلاع بیشتر بنگرید به: چهار گفتار درباره زبان، محمدر رضا باطنی
26) experoimentalists
27) behaviourists
28) conditioning
29) B.F. Skinner.
30) جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی، ص 255
منابع :
- بازتاب، نشریه روان شناسی و روان پزشکی: دوره دوم، تابستان 1360
- جامعه شناسی عمومی: دکتر منوچهر محسنی، کتابخانه طهوری
- جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی: ژان کارونو، ترجمه باقر ساروخانی، منوچهر محسنی، تهران، انتشارات اطلاعات، 1365، چاپ اول
- چهار گفتار درباره زبان: محمد رضا باطنی،انتشارات اقبال ، 1354
- زبان و زبان شناسی: رابرت ا. هال، ترجمه دکتر محمد رضا باطنی، انتشارات فرانکلین ، 1355، چاپ دوم
- فرهنگ و انقلاب زبان: دکتر ناصرالدین صاحب الزمانی، انتشارات عطایی
- مبانی روان شناسی اجتماع: محمود حیدریان، 1347، چاپ دوم
- مسائل زبان شناسی نوین: دکتر محمد رضا باطنی، چاپخانه حیدری ، چاپ اول