ماهان شبکه ایرانیان

مجلاّت علمی و مقالات غیرتحقیقی ارائه یک راهکار

سال گذشته مقاله ای با عنوان زیبایی برای چاپ در مجله مشکوة رسیده بود، که نویسنده محترم کارکرد دین را در جامعه با توجّه به تحولات اجتماعی که در جوامع بشری روی داده مورد بررسی قرار داده بود.

سال گذشته مقاله ای با عنوان زیبایی برای چاپ در مجله مشکوة رسیده بود، که نویسنده محترم کارکرد دین را در جامعه با توجّه به تحولات اجتماعی که در جوامع بشری روی داده مورد بررسی قرار داده بود.

طبق معمول برای ارزیابی به فردی آشنا با آن گونه موضوعات داده شد. ارزیاب نظر خود را چنین نوشته بود:

«سیرِ بحث پختگی لازم را ندارد (1) و نکته تازه ای که حاصل فکر و اندیشه و تحقیق باشد در آن به چشم نمی خورد (2) بیشتر انشانویسی و کُلی گویی است (3) و در آن به نقل اقوال اکتفا شده، بدون آنکه در مسائل دینی مشکلی را تشخیص دهد یا حل کند (4). در هر حال به نظر این جانب مقاله برای مجله مشکوة مناسب نیست».

مطالعه این نظر و ارزیابی، انگیزه نوشتن این یادداشت غیر تحقیقی شد، به امید آنکه رهنمودی کوتاه و کُلی برای مقاله نوشتن یعنی عرضه و ارائه مطلبی گفتنی یا بحثی خواندنی باشد، و دفتر مجله شرمنده کسانی نشود که می خواهند در مرتبه اداری تغییر وضعیت دهند، و آن وابسته به چاپ مقاله شان در مجله علمی پژوهشی یا علمی ترویجی می باشد.

واقع این است که بسیاری از مقاله ها که متأسفانه رنگ دینی پا پسوند اسلامی هم دارد دارای همان ضعفهاست که ارزیاب تیزبین برشمرده بود. اکنون باید این سؤالِ مقدّر را پاسخ داد که: بنابراین باید بسیاری از نویسندگان جوان، خاصّه آنان که در حوزه های دینی مدارج علمی را طی می کنند قلم به دست نگیرند و چیزی ننویسند، و این نقض غرض (در نشر علم) است و رکود و ایستایی. در پاسخ گوییم غرض از تحریر این یادداشت نه منع نوشتن بلکه تشویق به نویسندگیِ درست و شایسته است و راهنمایی کلّی در این باره به طالبان علمی که مایلند تازه قدم به عرصه بس گسترده نویسندگی گذارند و مخصوصا نوشتن مقاله تحقیقی مورد نظرشان می باشد تا در فصلنامه های علمی به چاپ رسانند و از مزایای آن برخوردار شوند.

درباره انشاء و نویسندگی، داستان نویسی و مقاله تحقیقی هم در کتابهای درسی دبیرستانها راهنماییهای ضروری شده و هم کتابچه های مستقل راجع به روش تحقیق و مقاله تحقیقی و علمی تألیف و نشر شده(1)، با وجود این به جهتی که ذکر شد یادآوریهایی چند را لازم دانستم.

بدیهی است که هر کار علمی مقدمات و لوازم و شرایطی دارد که باید تحصیل کرد و باور داشت که «هیچ کس از پیش خود چیزی نشد». پس نویسنده ای که مقاله دینی، اسلامی می خواهد بنویسد، نه تنها باید ادبیات زبان عربی را که زبان قرآن و حدیث است نیک بداند تا از درک درست معانی در نماند، بلکه ادبیات فارسی را هم به جدّ تحصیل کند، و حداقل نزد حوزویانی که اهل قلم هستند کلیاتی بیاموزد و مآخذ مربوط به نویسندگی را که کم نیست مطالعه کند. خواندن و فهمیدن ریزه کاریهایی که در متون ادبی کهن از نظم و نثر هست و حفظ کردن مقداری از آنها را سرمایه اولیه کار خود قرار دهد، تا بتواند از تنگناهای سخن چابک به درآید، و یا در آراستن گفتار و نوشتار از آنها بهره گیرد. بی جهت نبود که درس خواندگان قدیم گلستان سعدی و دیوان حافظ و شماری از داستانهای شاهنامه و مثنوی معنوی و حتی کلیله و دمنه و چهار مقاله نظامی عروضی را می خواندند، و به این وسیله واژگان فارسی خود را قوی می کردند، و ملکه «درست نویسی» را به دست می آوردند.

اشکالی که ممکن است به ذهن بعضی بیاید این است که چرا کتابهایی را بخوانیم که زبانش نسخ شده و امروز به سبک و شیوه آنها چیزی نوشته نمی شود؟ در پاسخ اشاره وار گوییم:

اولاً برای اینکه با فرهنگ و ادب غنی ایرانی اسلامی خود آشنا شویم، که این ادبیات و زبان فاخر و معانی بلندی که دربردارد، پشتوانه زبان امروز ماست. آن بزرگان هم از برکت قرآن و حدیث که در اوج فصاحت و بلاغت است، توانستند بسی از معارف آسمانی و آموزه های اخلاقی و تربیتی و اجتماعی را با زیباترین زبان به شعر و نثر بیان کنند، و به نیروی هنر آن مفاهیم عالی انسانی را رواج دهند و ماندگار کنند.

ثانیا بسیاری از تعبیرها، ترکیبها، کنایات و مَثلهای آنان هنوز رایج و مستعمَل است و باید در حفظ آن کوشید تا گسستگی فرهنگی بین ما و ادب گذشته ما که حامل روحیات، خُلقیات و آداب و سنتهای ماست پیش نیاید.

ثالثا زبان نگارش امروزین را باید از استادان ادب کنونی، مانند شادروانان دکتر عبدالحسین زرین کوب و دکتر غلامحسین یوسفی که مقالات و کتابهایشان موجود است فرا گرفت. در این باره توصیه بنده به نویسندگان جدید این است که بعد از مطالعه مقاله و دریافت مقصود، بار دیگر شیوه ورود و خروج در موضوع و استدلال و نتیجه گیری نویسنده را بررسی کنند و در نگاهی کُلی چارچوب کار را در نظر آورند و به خاطر سپرند، و اگر پسندیدند به کار بندند.

چهارمین و مهم ترین توصیه این است که بعد از مطالعات مربوط و گردآوردن یادداشتهای هر موضوع، در نظم منطقی دادن به آنها و تحریر مقاله حوصله به خرج دهند و از شتابزدگی بپرهیزند، و اگر فرصت بود خودْ نخستین ویراستار مقاله و نقّاد آن باشند.

آنچه گفته شد برای مقدمات کار بود، امّا در مقالات تحقیقی که تنها در مجلات علمی (ترویجی یا پژوهشی) چاپ می شود شرایط دشوارتری است، به این معنی که نویسنده باید آگاهیهای لازم را درباره موضوعی که مقاله می نویسد داشته باشد، و این آگاهی و دانش حاصل نمی شود مگر اینکه در آن باب تحصیل کرده باشد و سپس مطالعه لازم بکند و معلومات خود را گسترش دهد، و در ضمن نکته ای ناگفته یا کم گفته و نسبتا تازه بیابد، سپس آن را عنوان و محور نوشته خود قرار دهد، و به تفسیر و تشریح و اثبات یا ردّ آن بپردازد. به سخنِ دیگر، نویسنده حرفی برای گفتن و مطلبی تازه برای بیان کردن داشته باشد. آن را مبنا و کانون بحث قرار دهد و در اطرافش قلم فرسایی نماید، چنان که «عوام بفهمند و خواص بپسندند»؛ گو اینکه مخاطب مقاله علمی عوام در اصطلاح امروز نیستند و بلکه همه خواص هم نیستند؛ یعنی تنها خواصی که در آن رشته و موضوع اطلاعاتی دارند مخاطَبند تا مطلبی تازه بیابند و دانش خود را گسترش دهند.

به نظر بنده جای آن هست که اندکی شرط «تازه بودن موضوع و نو بودن مطلب» را آسان تر کرده بگوییم: حداقل نویسنده باید در ارائه مطلب و عرضه مقصود نوآوری داشته باشد؛ یعنی شیوه ای تازه در بیان و شواهدی امروزی در استدلال و منطقی قوی در اثبات یا ردّ داشته باشد تا نوشتارش مقبول نظر صاحبنظران گردد، و در هر حال از پُرگویی بپرهیزد، آن هم در عصر ما که حوصله ها تنگ شده و فرصتها اندک.

با اینکه سخن از حدّ یادداشت فراتر رفت، برخی از یادآوریهای دیگر بر جا ماند، امّا به پیروی از سروده نغز نظامی، نوشته را ختم می کنم، که فرموده است:

کم گوی و گزیده گوی چون دُر

تا ز اندک تو جهان شود پُر

باشد که در نوشتاری دیگر به «آسیب شناسی مقالات» موفق گردم، به یاری خداوند قلم.


1 مانند کتاب: مرجع شناسی و روش تحقیق در ادبیات فارسی، تألید دکتر غلامرضا ستوده، از انتشارات سازمان سمت، تهران، 1371.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان