ویژگی مثل های مکی و مدنی

قرآن در عین این که در بیان مثلها از فرهنگ محیط تاثیر نمی پذیرد، ولی مثل های آن پیوسته متناسب با اهدافی است که در هر محیطی آن را تعقیب می کند.

مثل های زیبای قرآن(5)

قرآن در عین این که در بیان مثلها از فرهنگ محیط تاثیر نمی پذیرد، ولی مثل های آن پیوسته متناسب با اهدافی است که در هر محیطی آن را تعقیب می کند.

انسان از محیطی که در آنجا پرورش یافته، تاثیرپذیر می باشد، و فرهنگ محیط در سخنان او از شعر و نثر جوانه می زند و افراد آگاه از ویژگی های ملت ها، زادگاه سخنان را به خوبی تشخیص می هند.

امروز دانشی به نام دانش «سبک شناسی » در جهان ادبیات پی ریزی شده تا انسان بر اثر آگاهی از کیفیت اندیشه ها و سبک گفتارهای هر عصری، زمان تقریبی نثر و شعر را بشناسد. و در حد امکان گوینده آن را تعیین کند، تا آنجا که حافظ و سعدی شناسان روی شناختی که با فرهنگ و ادبیات حاکم بر محیط زندگی این دو شاعر دارند، اشعار واقعی آنها را از دروغین منسوب به آنها جدا می سازند، و به پیرایش دیوانها و نثرهای ادبی می پردازند.

شخصیت انسان که خود را در گفتار و رفتار او پنهان می سازد، زاییده مثلثی است که یک ضلع آن را عامل محیط تشکیل می دهد، و دو ضلع دیگر آن «عامل وراثت » و «تعلیم و تربیت » است.

ادیبان والامقام عرب، شعر جاهلی را از شعر شعرای اسلامی هرچند در دو عصر به هم نزدیک زندگی کنند، به خوبی تشخیص می دهند، همچنانکه سروده های دوران اموی را از سروده های دوران عباسی باز می شناسند.

اثرپذیری قرآن از محیط

قرآن سخن آدمی نیست که از محیط تاثیر بپذیرد، او سخن خدا است که آفریدگار انسانها و محیط و فرهنگ و آنچه در جهان امکانی نام هستی دارد، می باشد. انتظار این که قرآن از فرهنگ محیط مکی و یا مدنی متاثر گردد، اندیشه باطل است که گاه و بیگاه دامنگیر خاورشناسان مغرض می گردد و برخی از افراد را فریب می دهد.

در قرآن مساله اثرپذیری از محیط کاملا بی اساس است، بلکه اگر سخنی هست مربوط به جای دیگر است، و آن این که هدف قرآن از مثل های ابداعی و ابتکاری، بیان یک اندیشه نامحسوس در قالب محسوس است تا آن حقیقت نامرئی در لباس یک واقعیت مرئی، برای مخاطبان جلوه کند.

پیامبر گرامی در محیط مکه گرفتار شرک مشرکان، و نیایش آنان در برابر سنگ و فلز و چوب بود. از این جهت وحی الهی باید در مثل های هدایت گرانه خود، در صدد معالجه این بیماری باشد، و مثل هائی مطرح کند که ناظر به تحقیر خدایان دروغین آنها می باشد تا از این طریق مشرکان را به زشتی پندار و کردار خود متوجه سازد.

البته این نه به آن معنا است که تمام مثل های آیات مکی بر محور نکوهش از بت پرستی دور می زند، بلکه مقصود این است که مثل های آیات مکی به گونه ای است که می خواهد بیماری های فراگیر و حاکم بر محیط مکه را مداوا کند، خواه این بیماری بت پرستی باشد یا رباخواری، کشتن اولاد بی گناه باشد، یا خرافه گرائی.

ولی شرایط حاکم بر مدینه غیر از شرایط حاکم بر مکه بود، پیامبر در مدینه گرفتار نفاق منافقان وانسانهای دو چهره، و یهود لجوج و معاند بود که پیوسته هر دو گروه به کارشکنی پرداخته و برای رهبر و پیروان او مشکلاتی پدید می آوردند.

از این جهت مثل های هدایت گرانه که در آیات مدنی وارد شده است، بیماری های مخصوص این محیط را نشانه گرفته، و پیوسته کوشیده است تلاش های منافقان را بی اثر و یا کارهای ریاکارانه را بیهوده جلوه دهد.

در این مثل ها دیگر مساله بت پرستی و تحقیر بت ها یا نکوهش امثال اینها مطرح نیست تا مثل ها به معالجه این نوع از بیماری ها بپردازد.

همچون لانه عنکبوت

برای این که سخن ما خالی از شاهد و گفتار نباشد، نمونه ای از مثل های مکی و نمونه ای دیگر از مثل های مدنی را ارائه می کنیم که هر یک بیماری محیط را نشانه گرفته و در صدد علاج آن برآمده اند.

قرآن در تحقیر خدایان دروغین مثلی را می زند و آن این است که دل بستن به این خدایان دروغین بسان دل بستن عنکبوت به لانه سست خویش می باشد که کوچکترین مقاومت و ایستادگی در برابر حوادث ندارد چنانکه می فرماید:

«مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء کمثل العنکبوت اتخذت بیتا و ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت لو کانوا یعلمون » (1) . :«کسانی که غیر خدا را اولیای خود برگزیده اند، بسان عنکبوتند که خانه برای خود بتند و سست ترین خانه ها خانه عنکبوت است، اگر می دانستند».

چه مثلی زیباتر و چه تشبیهی روشن تر از این، لانه عنکبوت در نظر او از دوام و استحکامی برخوردار است، اما در برابر یک باد ملایم از جای کنده می شود، و با افتادن قطره آبی پاره می گردد، و با نزدیک شدن شعله آتش از هم می پاشد. بتان و همچنین هر پایگاهی غیر خدا مانند قدرت و ثروت، عشیره و اولاد، بسان لانه عنکبوت است که در یک چشم به هم زدن فرو می ریزد و اثری از آن باقی نمی ماند.

در این آیه مکی، تحقیر شرک و خدایان دروغین مورد هدف قرار گرفته درحالی که در مثل های مدنی بیماری خاص آن محیط، مورد تعرض قرار گرفته است.

چارپائی بر او کتابی چند

مثل های مدنی از مبارزه با شرک فارغ بوده، گاهی نادانی یهودان رانشانه می گیرد. درباره عدم بهره گیری آنان از توراتی که در اختیار دارند، مثل یاد شده در زیر را مطرح می کند:

«مثل الذین حملوا التوراة ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا» (2) . :«و حال کسانی که مکلف بر تورات شده اند، ولی حق آن را ادا نمی کنند، بسان درازگوشی است که کتابهائی بر او حمل می کنند».

یهود مدینه خصوصیات و ویژگی های پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله را در تورات می خوانده اند و پیوسته از ظهور آن حضرت خبر می دادند، ولی آنگاه که آن حضرت با آن ویژگیها و نشانه ها ظاهر گردید به جای این که در ایمان به وی پیشقدم باشند، به انکار نبوت آن حضرت پرداخته و تورات را مخفی و پنهان کردند چنانکه می فرماید:

«و لما جاءهم کتاب من عند الله مصدق لما معهم و کانوا من قبل یستفتحون علی الذین کفروا فلما جاءهم ما عرفوا کفروا به فلعنة الله علی الکافرین » (3) . :«و هنگامی که از جانب خداوند کتابی که مؤید آنچه نزد آنان است، بر ایشان آمد، و از دیرباز در انتظارش بر کسانی که کافر شده بودند، پیروزی می جستند، ولی همین که آنچه (که اوصافش) را می شناختند، بر ایشان آمد، انکارش کردند. پس لعنت خدا بر کافران باد».

با طرح این دو مثل روشن شد در عین این که قرآن از فرهنگ محیط تاثیر نمی پذیرد، ولی مثل های آن پیوسته متناسب با اهدافی است که در هر محیطی آن را تعقیب می کند.

راز نام بردن قرآن از موجودات پست

قرآن به خاطر هدف هدایت، گاهی از موجوداتی نام می برد که در انظار مردم از حقارت خاصی برخودارند مانند سگ و درازگوش، مگس و پشه. در شرایطی که خدا می خواهد خدایان دروغین مشرکان راتحقیر کند و آنها را بی ارزش معرفی کند، لازم است آنها را به چنین جاندارانی تشبیه کند که همگان بر حقارت آنها اتفاق دارند، و این نوع تشبیه و تمثیل را باید لازمه بلاغت شمرد نه وسیله انتقاد.

قرآن در آیه ای درباره بی ارزش بودن معبودان دروغین چنین می فرماید:

«یا ایها الناس ضرب مثل فاستمعوا له ان الذین تدعون من دون الله لن یخلقوا ذبابا و لو اجتمعوا له و ان یسلبهم الذباب شیئا لا یستنقذوه منه ضعف الطالب و المطلوب » (4) . :«ای مردم مثلی زده شده است که به آن گوش فرا دهید، کسانی را که غیر از خدا می خوانید هرگز نمی توانند مگسی را بیافرینند هرچند در این کار دست به دست هم بدهند، و هرگاه مگس چیزی از آنان برباید نمی توانند آن را بازپس بگیرند هم عبادت گران ناتوانند و هم معبودان آنها».

چه تحقیری بالاتر از این که معبودان دروغین آنها را ناتوان تر از مگس پست معرفی می کند تا آنجا که یارای مقابله با مگس را ندارند، و اگر مگس چیزی از آنها ربود، قدرت پس گیری را فاقد می باشند.

این نوع مثل ها مایه دلخوری مشرکان و دیگران می گشت و لذا به پیامبر اعتراض می کردند که هدف از این مثل ها چیست، و چنین می گفتند:

«ما ذا اراد الله بهذد مثلا یضل به کثیرا و یهدی به کثیرا و ما یضل به الا الفاسقین » (5) . : «(می گفتند) منظور خدا از این مثلها چیست. مثل هایی که گروهی را گمراه و گروهی را هدایت می کند البته تنها فاسقان از آن گمراه می گردند».

البته ناخوشایندی آنان مانع از آن نبود که وحی از این تمثیل ها در اهداف هدایت گرانه خود کمک بگیرد، زیرا هدف، تحقیر معبودهای دروغین آنها بود، و این هدف با این تشبیه ها به خوبی تامین می گردید.

قرآن در این گونه تمثیل ها در مقام بیان عظمت خلقت و یا جلالت و قدرت خدا نیست و گرنه در این موارد آفرینش آسمان ها و زمین و ستارگان و کهکشان ها را مطرح می کرد، بلکه هدف تحقیر بت ها و خدایان باطل است، و در این مورد حتما باید از این تمثیل ها کمک گرفته شود.

شگفت از برخی مفسران است که بر اثر ناآگاهی از اهداف این نوع تمثیل ها سخن درباره عظمت آفرینش مگس و پشه گفته و در این باره داد سخن داده است (6) . عظمت آفرینش این نوع حشرات جای سخن نیست، ولی مقصود از تشبیه چیزی دیگر است و آن ناتوانی آن حیوانات در دفاع از خود و دیگری است. از این رو در این مورد سخن در آفرینش آنها خارج از بلاغت خواهد بود.

شمار مثل های قرآن

در گذشته یادآور شدیم که مقصود از «مثل » در قرآن «مثل های » اصطلاحی نیست، بلکه مقصود «تشبیه » و «استعاره » است و مثل در قرآن به این معنا طبق شمارش دانشمند محترم آقای محمد حسین علی الصغیر از پنجاه و هشت آیه تجاوز نمی کند، و ما متون این آیات را در کتاب «الامثال فی القرآن الکریم » آورده ایم، ولی متاسفانه شمارش ایشان نه جامع است و نه مانع یعنی برخی از آیاتی که جنبه تشبیهی دارند، از قلم او افتاده و برخی را نیز جزء امثال قرآن شمرده که هرگز مثل به آن معنا نیست.

مثلا آیه «الذین ء یاکلون الربا لا یقومون الا کما یقوم الذین یتخبطه الشیطان من المس » (7) را جزء مثل ها نیاورده چون لفظ «مثل » یا «کاف تشبیه » در آن وارد نشده است در حالی که محتوای آن یکی اززیباترین تمثیل های قرآنی است که جایگاه انسانهای رباخوار را بیان می کند. از این جهت گفتیم شمارش ایشان جامع افراد نیست.

اگر بنا شود در شمارش مثل های قرآن فقط آیاتی را وارد بحث کنیم که بر لفظ «مثل » مشتمل باشد، در این صورت تعداد آیات از 15 آیه تجاوز نمی کند (8) . واقعیت مثل بر این محور ظاهری دور نمی زند، بلکه هرگاه محتوای آیه، جنبه تشبیه و تنزیل داشته باشد، باید آن را از امثال شمرد.

پی نوشتها:

1) عنکبوت: 41.

2) جمعه: 4.

3) بقره: 89.

4) حج: 73.

5) بقره: 228.

6) سید قطب در تفسیر آیه 73 سوره حج.

7) بقره: 275.

8) جاهای این آیات عبارتند از: اسراء: 89 - کهف: 54 - نحل: 60 - روم: 27 و 58 - زمر: 27 - رعد: 17 - ابراهیم: 25 و 45 - نور: 35 - عنکبوت: 43 - حشر: 21 - محمد:3 - نور: 34 - فرقان: 33.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر