ماهان شبکه ایرانیان

اصطلاح شناسی تقلید

«اجتهاد» در لغت از واژه جهد، به معنای تلاش و کوشش تا سرحد توانایی است؛ به گونه ای که با تحمل رنج و سختی همراه باشد و در اصطلاح فقه، عبارت است از: «تلاش و کوشش فراوان در راه به دست آوردن احکام شرعی، از طریق کتاب، سنت، اجماع و عقل»

اجتهاد

«اجتهاد» در لغت از واژه جهد، به معنای تلاش و کوشش تا سرحد توانایی است؛ به گونه ای که با تحمل رنج و سختی همراه باشد و در اصطلاح فقه، عبارت است از: «تلاش و کوشش فراوان در راه به دست آوردن احکام شرعی، از طریق کتاب، سنت، اجماع و عقل». مجتهد نیز کسی است که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد و طبق رأی و نظر خویش عمل کند. تشخیص این ملکه در مجتهد، بر عهده کارشناس مربوط است.

تقلید

«تقلید» از واژه قلاده (گردن بند)، به معنای پیروی و دنباله روی بدون دلیل است و در اصطلاح فقهی، عبارت است از: «عمل کردن به آن چه مجتهد در مسائل شرعی فتوا می دهد». اگر چه این واژه به معنای پیروی بدون چون و چرا، خوشایند نیست، اما در آموزه های فرهنگ اسلامی، مقلد کسی است که از حاصل تلاش علمی مجتهد استفاده می کند و مسئولیت درستی و نادرستی استنباط احکام را بر عهده مجتهد می گذارد و شاید کاربرد واژه «تقلید»، به این منظور باشد.

احتیاط

«احتیاط» عنوانی است برگرفته از متون روایی. این واژه هم در مورد عمل مقلِد به کار می رود و هم به فتوای مجتهد گفته می شود. هر مکلفی یا باید خود مجتهد باشد یا مقلد مجتهد و یا احتیاط کند (اگر علم و تسلط کافی بر آرای مجتهدان داشته باشد). کاربرد این واژه در حق مجتهد، در سه مورد زیر است:

1. احتیاط واجب.

2. احتیاط مستحب.

3. فتوای به احتیاط.

اگر مرجع تقلید به عللی در مسئله ای فتوا نداشت و احتیاط واجب کرده بود، مقلد نمی تواند آن را ترک کند؛ بلکه می تواند به احتیاط واجب عمل کند و یا در مسئله، به مرجع تقلید دیگری ـ با رعایت «الاعلم فالاعلم» ـ رجوع کند. این احتیاط، با عباراتی از قبیل «احوط آن است»، «اشکال دارد»، «محل اشکال است»، «محل تأمل است» و... بیان می شود؛ ولی اگر نخست فتوای خود را بیان نمود و آن گاه در مسئله احتیاط کرد، آن را احتیاط مستحب می نامند. در این احتیاط، ترک عمل برای مقلّد جایز است؛ اگر چه انجام دادن آن ثواب و پاداش دارد. بنابراین، در احتیاط واجب، مقلد بین عمل به احتیاط مرجع خود یا رجوع به نظر مرجعی دیگر، اختیار دارد؛ اما در احتیاط مستحب، مقلد، بین عمل به احتیاط مستحب و فتوای همراه آن، اختیار دارد. گاهی مجتهد در مواردی که باید احتیاط شود، فتوا به احتیاط می دهد؛ به عنوان مثال، در باب وضو گفته می شود که باید دست ها از آرنج به پایین شسته شود؛ ولی برای آن که یقین پیدا شود که خود آرنج نیز به طور کامل شسته شده، مجتهد از باب احتیاط می گوید که باید کمی بالاتر از آن نیز شسته شود. مجتهد، این احتیاط را لازم می شمارد و به آن فتوا می دهد. مقلد در این احتیاط، حق ندارد به مجتهد دیگری رجوع کند؛ بر خلاف احتیاط واجب؛ زیرا این امر، فتوای به احتیاط است؛ نه احتیاط در فتوا تا این که قابل رجوع به دیگری باشد.

احتیاط مجتهد در مسئله ای، دلیل بر ناآگاهی و ناتوانی در استنباط او نیست؛ بلکه نشانه تقوا، ورع و عمق آگاهی اوست. مجتهد، به حسب ظاهر و از نظر علمی و ورزیدگی در مباحث فقهی و دینی، به حکم خدا دست یافته، ولی به عللی از فتوا دادن خودداری می کند که در کتاب های استدلالی بیان شده است. یکی از آن علت ها این است که تمامی فقیهان یا مشهور در مسئله ای نظر واحدی را بیان کرده اند که در اصطلاح، اجماع نامیده می شود و یا اکثر آنها دیدگاه یکسانی دارند که قول مشهور گفته می شود و او به فهم و استنباطی مغایر با نظر آنان دست یافته است؛ ولی به جهت تقوا و احتیاط در برابر آرای دیگران و به جهت احترام و ارزشی که برای آنان قائل است، از فتوا دادن امتناع می ورزد؛ زیرا ممکن است نظر آنان درست باشد. این خوداری از فتوا، در قالب «احتیاط واجب» بیان می شود و بدیهی است که فتوا دادن نیز بر مجتهد واجب نیست.

الاعلم فالاعلم

این دو واژه، اسم تفضیل از ماده علم است و بیشترین کاربرد این اصطلاح در جایی است که مرجع تقلید در مسئله ای احتیاط واجب کرده است و مقصود آن است که مقلد می تواند به فتوای مجتهد دیگری ـ که علمش از مرجع خودش کمتر و از مراجع دیگر بیشتر باشد ـ عمل کند و اگر مرجع دوم نیز در همان مسئله قائل به احتیاط واجب بود، باز می تواند به مرجع سومی ـ که علمش از مرجع دوم کمتر و از مراجع دیگر بیشتر باشد ـ رجوع کند و... .

اهل خبره

اهل خبره، عالمانی اند که قدرت تشخیص مقام علمی و استعداد و صلاحیت مرجع تقلید را دارند که آن را با شرکت در درس های خارج فقه و اصول او و یا با مطالعه و بررسی کتاب های علمی وی، احراز می کنند. لازم نیست که اهل خبره، خود مجتهد باشند؛ بلکه اگر اهل علم به اعلمیت مجتهدی شهادت بدهند، باید از او تقلید کرد و اگر چند نفر را از نظر علمی یکسان و مساوی تشخیص دهند و آنان را معرفی کنند و یا میان اهل خبره اختلاف نظر پیدا شد و هر گروهی یکی را به عنوان مجتهد اعلم اعلام نمودند، انسان می تواند یکی از آنان را به عنوان مرجع تقلید خویش برگزیند.

ضروریات دین

هر چیزی که جمیع مسلمانان آن را قبول دارند و جزء دین اسلام می شمارند و نیز حکمش برای همه آنان روشن است، «ضروری دین» نامیده می شود. اصل وجوب نماز، روزه، زکات، خمس و...، ضروری اسلام است. حکم ضروریات، به صراحت در آیات و روایات ذکر شده است. تقلید در ضروریات دین، صحیح نیست و شخص باید خودش در این نوع مسائل، تحقیق و بررسی نماید تا برای خودش یقین پیدا شود.

جاهل قاصر و مقصر

«جاهل قاصر» و «جاهل مقصر»، دو اصطلاح فقهی می باشند. جاهل قاصر، کسی است که در تحصیل علم کوتاهی نکرده است؛ یعنی در شرایطی است که امکان دسترسی به حکم خدا برای او وجود ندارد و یا خود را جاهل نمی داند و احتمال بطلان اعمالش را نمی دهد و جاهل مقصر، کسی است که در تحصیل علم کوتاهی کرده است؛ یعنی، امکان آموختن و یادگیری معارف اسلامی و احکام الهی را داشته، ولی آنها را یاد نگرفته است. جاهل قاصر در برخی موارد مورد عقاب و عذاب خداوند قرار نمی گیرد؛ ولی جاهل مقصر سزاوار عذاب است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان