ملکه های زیبایی، سیمای نیجریه را زشت کردند
برگزاری مراسم انتخاب ملکه زیبایی جهان در نیجریه به یک بحران ملی مبدل شد و سرانجام باعث شد که این مراسم از آبوجا پایتخت نیجریه به لندن انتقال یابد. هر چند که مجریان این مراسم، برنامه مسابقه لباس شنا و مسافرت دختران شرکت کننده در این مسابقه به شمال مسلمان نشین نیجریه را لغو کرده بودند، اما باز هم مانع بروز جنجال و ناآرامی های داخلی نشد. روزنامه «امروز» که در لاگوس منتشر می شود و به یک چهره برجسته مسیحی تعلق دارد، طی مقاله ای طنزآلود در مورد موضع اسلام در برابر این مراسم، خشم عمومی مسلمانان نیجریه را برانگیخت. انتشار این مقاله اهانت آمیز باعث ایجاد شورش و ناآرامی های اجتماعی به ویژه در مناطق مسلمان نشین که نیمی از این کشور را شامل می شود، شد. در حالی که ملکه های زیبایی در یک ضیافت شام در زیر نور شمع و در کنار استخر هتل هیلتون شرکت کرده بودند، ارتش نیجریه در درختزارهای اطراف هتل موضع گرفته بود. رئیس جمهور نیجریه اظهار داشت: «ملکه های زیبایی نباید احساس کنند که عامل این خشونت ها هستند. این اتفاقات می توانند هر زمان که یک روزنامه نگار غیرمسوول توهینی به اسلام می کند، رخ دهند.»
اما با این حال برگزاری نیمه تمام این مراسم در نیجریه و عذرخواهی مکرر روزنامه امروز و توجیهات مسوولان سیاسی این کشور، پیامدهای خود را برجای گذاشت. کشته شدن بیش از صد نفر نیجریه ای و کاهش وجاهت دولت نیجریه و از دست دادن فرصت ایفای نقش بین المللی قابل قبول، از جمله این پیامدهاست.
نشریه نیوزویک امریکا این رویدادها را در شماره دوم دسامبر 2002 (11 آذر 1381) تحت عنوان «مراسمی که زشت شد» نقل کرده است.
افشاگری درباره طرح های سرّی ارتش ایالات متحده و انگلیس
بریتانیا در مذاکرات سری با ایالات متحده پیرامون تغییر و تحول در سلاح های به اصطلاح غیرمرگبار، شرکت داشته است.
رهبران نظامی بریتانیا و امریکا در مقر وزارت دفاع، واقع در لندن، با یکدیگر ملاقات کرده اند تا درباره منابع عملیاتی یک چنین فناوری، بحث و تبادل نظر کنند. این سلاح ها شامل لیزرهایی هستند که می توانند یک دشمن را نابینا یا بهت زده و بیهوش نمایند و از جدارهای فلزی عبور کنند و وسایل نقلیه را از کار بیندازند.
سلاح دیگری که مورد بحث واقع شد، سیستمی است که در آن از پرتوهای مایکروویو برای حرارت دادن به آب موجود در پوست بدن انسان استفاده می شود. این سلاح به همان شیوه کار می کند که چراغ خوراک پزی مایکروویو غذا را می پزد. سومین گروه از سلاح ها گازهای گوناگون هستند؛ مانند گازهای مورد استفاده برای درهم شکستن محاصره تروریست ها در تئاتر مسکو؛ گازهایی که بیش از 100 گروگان را به هلاکت رساند.
این افشاگری ها موجب درخواست هایی از جانب سیاستمداران مخالف برای تشریح کامل مشارکت بریتانیا در تولید و ساخت این گونه سلاح ها شد. نمایندگان مخالف در پارلمان و دست اندرکاران مبارزات انتخاباتی معتقدند این واقعیت که ارتش در حال بررسی، تولید، ساخت و استفاده از این سلاح ها در جنگ یا به عنوان ابزاری جهت تهدید سایر کشورها است، موجب نقض تعدادی از قراردادهای بین المللی تسلیحاتی و بشردوستانه می شود.
منزیس کمپبل، سخنگوی لیبرال دموکرات ها در حوزه امور خارجی، از دولت بریتانیا خواست که خود را از مشارکت بریتانیا در امور تسلیحاتی تبرئه کند و از جک استراو، وزیر امور خارجه، نیز درخواست کرد که جزئیات امر را فاش کند. او گفت: «اعتبار ما به شدت تضعیف خواهد شد.»
اسناد و مدارک مزبور، چشم انداز کامل برنامه های جدید تسلیحاتی را که ارتش امریکا در حال ساخت و تولید آنهاست، فاش می سازند. نخستین برنامه، کاربرد و گسترش فناوری مایکروویو با قدرت بسیار بود که پوست بدن دشمن را می سوزاند. نام نظامی این فناوری «سیستم فعال کننده موانع نصب شده روی خودرو» است که اختصاراً «وی مدز» نامیده می شود، اما از هم اکنون به «بیهوش کننده مردم» شهرت یافته است. این سیستم به وسیله مهار کردن نیروی الکترومغناطیس به منظور شلیک یک پالس ناپیدای انرژی به سرعت نور به سوی یک هدف کار می کند. پرتو تابانده شده باعث می شود مولکول های آب در زیر پوست بدن به شدت هر چه تمامتر مرتعش شوند و در نتیجه حرارت و نوعی بی قراری زجرآور ایجاد می شود.
دانشمندان معتقدند این سیستم می تواند پوست یک شخص را تا حدود 130 درجه فارنهایت ظرف دو ثانیه داغ کند.
هیات نمایندگی ایالات متحده اظهار داشت که در ارتباط با دعاوی قانونی آسیب دیدگان این سلاح ها احیاناً مشکلاتی به وجود خواهد آمد.
طبق اسناد موجود، هم ارتش بریتانیا و هم ارتش امریکا معتقدند پرتوهای لیزری، تعدادی کاربرد بالقوه و خصوصیت های مطلوب به منزله یک سلاح غیرمرگبار دارند. سلاح های لیزری می توانند به گونه ای تنظیم شوند که هدف زنده مورد نظر بیهوش یا کشته شود. اگر چه سلاح های لیزری که موجب نابینایی دایمی می شوند به موجب قوانین بین المللی ممنوع اعلام شده اند، این اسناد نشان می دهند که مقامات مسؤول در حال مطالعه لیزرهای کم انرژی هستند که شخص را موقتاً نابینا می سازد و برخی دیگر از آنها نوعی شوک وارد می آورند که باعث بیهوش شدن شخص می شود.
در آن سند طبقه بندی شده سری که نوعی «گزارش حاوی ارزیابی» نشستی است که روز سی ام نوامبر سال 2000 برگزار شد، تصدیق شده است که اصطلاح «غیر مرگبار» صحیح نیست.
گاردین 3 نوامبر 2002
چگونه «جامعه ملل» سرانجام به «آشغال» تبدیل شد
به نظر می رسد حالا، جورج بوش پسر، کارشناس «جامعه ملل» شده است. او در سراسر امریکا خطاب به مردم می گوید که سازمان ملل در معرض خطر تبدیل شدن به چیزی در حدود تشکیلات قبل از جنگ جهانی دوم است و جامعه ملل را «دکه وراجی» نامید. اگر جرج بوش نگاهی به کتاب تاریخ می انداخت، حتماً متوجه می شد که جامعه ملل به دلیل همان بدبینی و بی توجهی به مسائل اخلاقی توسط قدرت های بزرگ همان ویژگی ای که امروزه ایالات متحده امریکا از خود بروز می دهد نتوانسته در عرصه جهانی موفق عمل کند. او فراموش کرده است که کشورهای جدیدی مثل یوگسلاوی، چکسلواکی، لهستان، فلسطین، سوریه، لبنان و عراق با تصمیمات همان جامعه به وجود آمده اند.
اینک، جورج بوش پسر می گوید که اگر سازمان ملل به خواسته امریکا برای حمله به عراق تن در ندهد، این سازمان چیزی جز «آشغال» نیست. یک بار دیگر هم کلمه آشغال در مورد جامعه ملل به کار رفته بود؛ وقتی ایمون دِ والرا رییس شورای جامعه ملل در سال 1939 موفق نشد قدرت های بزرگ را برای تشکیل یک نیروی چند ملیتی برای جلوگیری از تجاوز ایتالیا به حبشه متقاعد کند، دقیقاً با همین کلمه آشغال از جامعه ملل یاد کرد. بوش می خواهد از طریق سازمان ملل به پروژه «تغییر رژیم» خود نایل آید. پروژه ای که نقشه خاورمیانه را تغییر خواهد داد و موجی از ثروت نفتی برای شرکت های امریکایی پدید خواهد آورد و دشمنان اسرائیل را بی کفایت و ناکارآمد خواهد کرد. فرض بر آن است که باور کنیم جنگ بر سر سلاح های کشتار جمعی است و فراموش کنیم ایالات متحده امریکا بوتولینوم توکسین، سیاه زخم و شیشه های حاوی ویروس نیل غربی را بین سال های 1985 و 1989 به عراق فروخته است. در بیشتر این سال ها عراق با ایران در جنگ بود، جنگی که سازمان ملل تلاش می کرد آن را متوقف کند.
بنابراین چرا صدام باید به سازمان ملل احترام بگذارد؟ چرا وقتی اسرائیل حتی در حال حاضر از قطعنامه های سازمان ملل سرپیچی می کند، عراق باید تبعیت کند؟ امریکایی ها برای سرباز زدن اسرائیل از قطعنامه های سازمان ملل اهمیتی قائل نیستند همان طور که وقتی آلمان بدون توجه به جامعه ملل مجدداً وارد راین لند شد یا زمانی که ایتالیا به حبشه حمله کرد، نیز برای آنها اهمیت نداشت. این قدرت های بزرگ هستند که سازمان ملل را کنترل می کنند و آن را به نفع خود مورد استفاده یا سوءاستفاده قرار می دهند. دولت ایالات متحده امریکا که سال هاست وجوه مقرر خود را به این نهاد بین المللی نپرداخته به شیوه ای بسیار غریب درصدد است تا شبح جامعه ملل را احیا کند؛ زیرا به خاطر بدبینی و خودخواهی قدرت های بزرگ بود که جامعه ملل به نابودی کشانده شد درست شبیه همان کاری که امروز امریکا برای نابودی سازمان ملل انجام می دهد.
ایندیپندنت 15 اکتبر 2002
گزارش حزن انگیز دیلی تلگراف از وضعیت افغانستان امروز
«افغانستان، یک سال بعد از طالبان!»
کابل نسبت به گذشته بسیار تغییر کرده و زندگی برای تعداد معدودی از زنان تحصیل کرده و متخصص یا مهاجرانی که به وطن بازگشته اند، بسیار دگرگون شده است؛ اما برای زنان فقیر کشور، به هیچ وجه تحولی در زندگی پدید نیامده است.
گلاجان، پسر نادینا، یکی از آن موجودات کوچک شبح مانندی است که به سبب سوء تغذیه در بخش خاصی از بیمارستان اصلی کودکان شهر دراز کشیده. دکترها سرهای آنها را گچ گرفته اند و به آنها سرم تزریق کرده اند، زیرا دست ها و بازوهایشان، آن چنان ضعیف است که پرستاران نمی توانند رگ دستشان را پیدا کنند.
قبلاً در همان روز نادینا از یک میوه فروشی درخواست کرده بود که یک سیب قرمز رنگ به او بدهد و گلاجان آن سیب را در دست های اسکلت مانند خود چنگ زده و محکم نگاه داشته بود و مانند گنجشکی مجروح با ضعف بسیار آن سیب را گاز زده بود. پدر او به من گفت که پنج ساعت راه رفته اند تا او را به این بیمارستان بیاورند. هنگامی که روستای آنها در استان کبیسان، واقع در شمال کابل، دچار قحطی شد، آن کودک به حالت اغما فرو رفت.
با توجه به حجم و اندازه بدن آن طفل، حدس زدم که گلاجان باید تقریباً هیجده ماهه باشد و زمانی که نادینا به من گفت این بچه سه سال و نیم از عمرش می گذرد، وحشت زده شدم. او تنها 1/6 کیلوگرم وزن داشت. در حالی که پسر من که همان سن و سال را دارد 19 کیلوگرم وزن دارد. نادینا، آخرین باری که غذا خورده است را به خاطر نمی آورد و اندیشه های او تنها حول این محور دور می زند که آیا گلاجان امشب را در این بخش سرد و منجمد کننده بیمارستان، و قطع مکرر برق به صبح خواهد رساند یا نه؟
نادینا گفت: «زندگی نسبت به گذشته در روستای ما تفاوتی نکرده است. ما به علت خشکسالی در آنجا غذایی نداریم که بخوریم. امیدوار بودیم که خارجی ها به اینجا بیایند، اما هیچ کس نیامده است و ما نمی دانیم که چرا
این پرسشی است که بسیاری از افغان ها مطرح می کنند. سال گذشته، هنگامی که طالبان به دنبال بمباران های امریکا از پایتخت گریختند، رهبران غرب از قبیل جورج بوش و تونی بلر قول دادند که هرگز افغانستان را از یاد نبرند؛ در یک کنفرانس ویژه که دسامبر گذشته در توکیو برگزار شد، اهداکنندگان کمک، متعهد شدند که ظرف پنج سال آینده 8/4 میلیارد دلار به آن کشور کمک کنند.
با وجود همه این وعده ها، کودکان بستری شده بیمارستان به سبب فقدان یک ژنراتور تولید برق که قیمت آن از دو هزار پوند تجاوز نمی کند روی تخت عمل جراحی دار فانی را وداع می کنند. شیمه یوسف، یکی از پرستاران بیمارستان کودکان ایندیرا گاندی، گفت: «قطع های مکرر برق، بزرگترین مشکل ماست این بیمارستان فاقد ژنراتور است. بسیاری از بچه ها هنگام عمل جراحی، زمانی که قطع برق موجب قطع رسیدن اکسیژن به بدن آنها می شود و پمپ مکنده را از کار می اندازد، جان خود را از دست می دهند
او افزود: «اگر ما شیرخشک غنی شده با پروتئین و همچنین قطره های ویتامین در اختیار داشتیم، می توانستیم جان عده بیشتری از بچه ها را نجات دهیم. تمام آنچه در اختیار داریم مقادیری شیر خشک فاقد مواد افزودنی تقویت کننده است که از یک آژانس امدادگر دریافت کرده ایم. اغلب اوقات در اینجا آب هم نداریم.
این بخش عمومی بیمارستان منظره ای هولناک در برابر دیدگان انسان قرار می داد، به طوری که من در یک لحظه متوجه شدم میله کنار یک تختخواب را بی اختیار در دست های خود فشار می دهم.
عمر نجیب الله رییس بیمارستان، گفت: «ما از این که خارجی ها به اینجا می آیند تا اوضاع اینجا را ببینند و از امور این بیمارستان باخبر شوند، خسته شدایم چرا که هیچ کار مفیدی انجام نمی دهند. بچه های زیادی در اینجا می میرند. اگر ما دارای یک ژنراتور و مقادیری داروی اساسی بودیم، می توانستیم از مرگ آنها پیشگیری کنیم. بعد از آن همه حرف هایی که بوش و بلر درباره این که افغانستان را از یاد نخواهند برد بر زبان راندند، ما درک نمی کنیم که چرا هیچ کس به ما کمکی نمی کند.»
او گفت تنها کمکی که بیمارستان از جامعه بین الملل (از زمان سقوط طالبان تاکنون) دریافت کرده، یک دستگاه رادیولوژی از ژاپن است. با این حال، هیچ گونه کمبودی از لحاظ ارز خارجی که به داخل افغانستان سرازیر می شود وجود ندارد. دیپلمات های غربی تخمین می زنند که بالغ بر 2/1 تا 4/1 میلیارد دلار تا پایان سال جاری وارد افغانستان خواهد شد.
انصار راحل، حقوقدان جوان افغان که به سانفرانسیسکو مهاجرت کرده بود و اخیراً به کشور زادگاه خود بازگشته است، پرسید: «شما به چه منظور از اینجا دیدن می کنید؟ به غیر از چادرها و خیمه هایی که برای استفاده آوارگان بازگشته به وطن در اختیار این کشور قرار گرفته، هیچ کار مفید دیگری برای این مملکت انجام نشده است. وزارتخانه ها تقریباً به هیچ دستگاه کامپیوتری مجهز نیستند. وقتی که در ماه سپتامبر بمبی منفجر شد، بیمارستان ها فاقد سرنگ بودند. همه تغییراتی که شما می بینید توسط بخش خصوصی انجام شده است.»
در عوض، به نظر می رسد که پول های اهدا شده به منزله کمک به افغانستان، صرف احداث دفاتر مجلل برای 2000 سازمان غیردولتی می شود. این سازمان ها همه چیز از فمینیست امریکایی گرفته تا سیرک های سیار را به مردم ارائه می دهند؛ مشاوران و حقوقدانان شیک پوش امریکایی به وسیله هواپیما به همت سازمان های مزبور وارد افغانستان می شوند تا درباره تدوین یک قانون اساسی جدید رهنمودهای لازم را بدهند. در محله وزیر اکبرخان که اعیان نشین ترین محله کابل است، شصت اتومبیل آخرین سیستم اهدایی از جانب سازمان ملل در یک پارکینگ عمومی قرار گرفته اند تا به اشخاص واجد شرایط تحویل داده شوند.
دیلی تلگراف 11 نوامبر 2002
بوش به دنبال کشتار هدف گیری شده!
روزنامه «واشنگتن پست» قتل رهبران سازمان القاعده در یمن را که توسط یک هواپیمای متجاوز فاقد خلبان امریکایی صورت گرفت، نوعی «وارد آوردن ضربه ای دقیق» توصیف کرد. مطبوعات ایالات متحده در مورد قتل هایی که اسرائیل انجام می دهد، از عبارتِ «کشتار هدف گیری شده» در گزارش های خود یاد کردند؛ اما بی بی سی همان عبارت را روز چهارشنبه به تقلید از مطبوعات امریکا تکرار کرد. درباره اندکی آزادی بیان مطبوعاتی در این کشور (انگلستان) چه نظری می توان داشت؟
«کشتار هدف گیری شده» که بسیار مؤدبانه در مورد اقدام دولت بوش مصطلح شده، همان چیزی است که آریل شارون نخست وزیراسرائیل می تواند آن را «جنگ مشروع» بنامد. ولادیمیر پوتین نیز می تواند این عبارت را در مورد اقدامات خصمانه خود به کار برد. اکنون روس ها همانطور که کاپیتان کوئیگ در ارتباط با شورش در کشتی کین اظهار داشت درباره «کشتار هدف گیری شده» در جنگ خود با چچنستان سخن می گویند. پس از آن که گروگان های تئاتر مسکو به وسیله نیروهای ویژه آلفای روسیه به نحو فجیعی «نجات» داده شدند(!)، بوش و تونی بلر از پوتین حمایت کردند و تهاجم مجدد او به مردم مسلمان در هم شکسته چچنستان را مورد ستایش قرار دادند.
ای کاش جورج بوش کل تاریخ را قرائت می کرد، نه فقط تاریخ استعماری بریتانیا که در آن ما تدبیری اندیشیدیم و علیه کردهای نافرمان ساکن عراق در دهه 1930 از گاز سمی استفاده کردیم، و نه فقط تاریخ حمایت کشور خود را از صدام حسین در طول سال های جنگ صدام باایران. ایرانی ها زمانی کتابی بسیار مؤثر و کوبنده، حاوی تصاویری رنگی از تاول های روی بدن سربازان بر اثر تماس با گاز سمی، در آن جنگ، منتشر کردند. در این هفته من بار دیگر آن تصاویر را نگاه کردم. شما اگر جای آن سربازان بودید و چنان تاول هایی روی بدنتان ظاهر شده بود، آرزوی مرگ می کردید. ای کاش کسی این سخن لورنس عربستان را به جورج بوش یادآوری می کرد که گفت: «جنگ کردن کاری پردردسر و پر ریخت و پاش است، همانند خوردن سوپ به وسیله یک چاقو.»
یک ضربه دقیق آن چیزی است که ظاهراً رییس جمهور بوش مایل است بر سازمان ملل وارد کند. او می خواهد سازمان ملل را وادار به صدور قطعنامه ای نماید که شورای امنیت در مورد آن دچار تردید و دودلی بسیار هستند. او سپس هشدار می دهد که ممکن است با نادیده گرفتن سازمان ملل، انسجام و یکپارچگی آن را از بین ببرد. به عبارت دیگر، او می خواهد سازمان ملل را نابود کند. آیا جورج بوش درک می کند که خود ایالات متحده خالق اصلی این نهاد است، همانگونه که سازمان اتفاق ملل نیز به همت وودروویلسون تشکیل شده بود؟
ایندیپندنت 8 نوامبر 2002
یهودیان درصدد احراز مقام ریاست جمهوری در امریکا!
آیا پیروزی بوش در انتخابات میان دوره ای [کنگره] به این معنی است که راه برای انتخاب او دوره دوم ریاست جمهوری سال 2004 باز است؟ و آیا وی رهبر دلخواه حزب جمهوری خواهد ماند؟ ممکن است که بحران های فزاینده خارجی در خاورمیانه، او را از بهره گیری از پیروزی های داخلی اش در انتخابات ریاست جمهوری آینده محروم کنند؟
اکنون مطبوعات امریکایی در حال برجسته کردن تصویر سناتور جوزف لیبرمن معاون الگور و نامزد سابق حزب دمکرات برای ریاست جمهوری هستند، و از او چونان رقیب جدی] بوش] در انتخابات ریاست جمهوری آینده سال 2004 سخن می گویند. او نیز خود در یک سخنرانی در دانشگاه جورج تاون در مورد این موضوع اظهار امیدواری کرد.
لیبرمن به جای این که مانند دیگر همکارانش در حزب، به مشکلات اقتصادی بپردازد، برای تشریح دیدگاه ها و چاره جویی های خود، مسائل جهانی ای را که رئیس جمهوری با آنها روبه روست پیش کشید.
وی گفت که برای از میان بردن نظام عراق و تشدید جنگ علیه اسلام سیاسی افراط گرا (که آن را امتداد جنگ سرد و نسخه جدیدی از پرده آهنین ایدئولوژیک می داند) آماده است. وی از بوش و پوتین، به خاطر این که به جای پیش گرفتن شیوه اسرائیل در حل نزاع خود با فلسطینیان، فرصت های صلح در خاورمیانه را گسترش می دهند، سخت انتقاد کرد. او همچنین در سخنرانی خود از شورای ملی عراق خواست تا پیش از آن که واشنگتن برای سرنگون کردن صدام حسین به زور دخالت کند، مشروعیت او را منتفی سازند؛ سپس وی خواستار بنیادگذاری یک هم پیمانی نظامی بین المللی برای به پایان رساندن کاری که در سال 1991 به پایان نرسید، شد. او در ادامه گفت که چنانچه کار بنیادگذاری این هم پیمانی به جایی نرسد، امریکا با توجه به خطرناکی صدام حسین بر امنیت ملی و سلامت ملتش، باید به تنهایی وارد جنگ شود.
شماری از تحلیلگران، در مورد گستاخی لیبرمن گفتند که نامزدی سابق او برای منصب معاونت ریاست جمهوری ایالات متحده، زیر پا نهادن یک ممنوعیت تاریخی برای یهودیان و سیاهپوستان بود و حزب دموکرات با این انتخاب گرایش سنتی خود را به اسرائیل نشان داد؛ زیرا دموکرات نخستین حزب امریکایی بود که برای اولین بار یک یهودی را برای این پایگاه تعیین کننده نامزد کرد.
در آغاز دهه هشتاد، نخست وزیر اسرائیل اندیشه «اشغال» سیاسی کاخ سفید و نامزد کردن یک امریکایی یهودی تبار برای جانشینی رئیس جمهور رونالد ریگان را (پس از موافقت ریگان با فروش هواپیماهای آواکس به عربستان سعودی) پیشنهاد کرد. در پی این پیشنهاد، ملت مسیحی امریکا به خاطر ممتاز شدن لایحه ای که شمار آن از دو درصد از جمعیت امریکا فرا نمی رود، (یهودیان) معترض شدند. به ویژه آن که این لایحه از اعلام دوگانگی وفاداری ملی اش [به اسرائیل و امریکا] شرم نمی کند و این امر به پیدایش خللی در رهبری کشور می انجامد. همچنین طبیعی بود که این پیشنهاد میان موافقان و کسانی که از اعتراض ملت مسیحی امریکا نگران بودند، اختلافاتی را برانگیخت.در آن هنگام، هنری کیسینجر و سازمان ایبک دخالت کردند و از خطرهای احتمالی در مورد از چشم پوشی بر دیدگاه اکثریت مسیحی هشدار دادند و پیشنهاد کردند که نفوذگران (یهودی) در پایگاه های پسین، و نه پایگاه های پیشین و آشکار، کاشته شوند.
در یک گردهمایی که سازمان های یهودی برای بررسی این کار برگزار کردند، کیسینجر برای اثبات درستی دیدگاهش دلایلی را ذکر کرد و از آن میان گفت که وزیر دارایی مورگانتو و برادران روستو و خود او در جهت دادن به سیاست های امریکا نقش هایی غیرمستقیم و پشت پرده ای داشتند، و پیشنهاد کرد که دخالت در همین حد کافی است؛ مبادا یهودیان پناهنده از روسیه و اروپا، در این قاره باعث رشد احساسات خصمانه شوند.
اکثر کاتولیک های ایالات متحده برآنند که ترور رئیس جمهور جان کندی نه کار باندهای مافیا یا کاسترو یا مسکو یا ادگار هوور یا لیندون جانسون، که کار موساد بود. دلیل این امر چند سطری بود که بن گوریون در پی گردهمایی با رئیس جمهور جان کندی در یادداشت هایش نوشته بود. رئیس جمهور امریکا [به او] گفته بود که به اسرائیل اجازه نمی دهد جنگ افزارهای کشتار جمعی را به منطقه خاورمیانه وارد کند. همچنین گفت که کارشناسانی را برای آگاه شدن از آنچه در رآکتور دیمونا روی می دهد، به اسرائیل می فرستد. کندی این تهدید خود را عملی کرد، ولی اسرائیلی ها آنها را فریفتند. بن گوریون در یادداشت های خود نوشت: «هنگامی که تهدید رئیس جمهور کندی را شنیدم، تصمیم گرفتم که به هیچ وجه اجازه ندهیم یک کاتولیک به ریاست کاخ سفید برسد.»
هنگامی که رویداد یازدهم سپتامبر روی داد، لیبرمن مواضع قاطعانه رئیس جمهور بوش علیه تروریسم را تأیید کرد و برای تشویق اقدامات امنیتی، نقش مهمی در کنگره ایفا کرد.
امریکا، ترکیه را فرا می خواند!
امریکا می خواهد که تمام جوانان ترکیه، همدوش با امریکایی ها در جنگ علیه عراق شرکت کنند. امریکا برای پهلوگرفتن سوخت رسانی و تجهیز کشتی های جنگی اش خواهان در اختیار گرفتن بنادر [ترکیه] است.
امریکا برای فرو نشستن، سوخت رسانی، تجهیز و اسکان کادر پرواز و فنی، انبار تسلیحات و بمب ها، پروازهای شناسایی و هجومی هواپیماهایش خواهان در اختیار گرفتن پایگاه های هوایی ترکیه است. او، از ترکیه می خواهد که سرباز ترک نیز در اختیارش بگذارند... امریکا قصد دارد 120 هزار سربازش را به داخل مرزهای ترکیه بیاورد... می خواهد از ترکیه به عنوان پایگاهی برای حملاتش به عراق بهره برداری کند. چنین وضعیتی از قبل نیز قابل پیش بینی بود.
سفیر ترکیه در امریکا، به وزارت امورخارجه آن کشور احضار شده است. آنها درخواست هایشان را به وی اعلام کرده اند و اینک، یک هیات بلندپایه امریکایی در آنکارا درخواست هایشان را پیگیری می کنند.
جریان از این قرار است که امریکا می خواهد ترکیه در جنگ علیه عراق، با ارتش امریکا همکاری کند. در این راستا وعده هایی نیز به ترکیه می دهد؛ پایگاهی در کرکوک، سهمی از نفت منطقه موصل، حمایت مالی و تسلیحاتی و حمایت از ترکیه در معضل قبرس و عضویت دائم در اتحادیه اروپا.
اما در صورت حمله نظامی امریکا به عراق، مسلماً وضعیت ناهنجاری در منطقه به وقوع خواهد پیوست که بحرانی طولانی در برخواهد داشت. در آن صورت مساله تجزیه عراق رخ می دهد؛ نیروهای امریکایی، انگلیسی و فرانسوی در منطقه مستقر می شوند؛ در شمال عراق دولت کردها و در جنوب (کربلا)، دولت شیعه و در مرکز (بغداد) نیز همانند افغانستان حکومتی وابسته تشکیل می شود. حکومت بغداد به مدت یک سال و به صورت منطقه تحت اختیار امریکا توسط یک ژنرال امریکایی کنترل و اداره می شود؛ سپس، حکومتی سه ساله و مختلط تشکیل می شود و بعد از برگزاری انتخابات در عراق، وضعیت به حال عادی برمی گردد.
آن عراق دیگر عراق امروزی نخواهد بود و مسلماً کشورهای اردن، عربستان و حوزه خلیج[فارس] نیز دچار تغییرات بنیادی خواهند شد. امریکا عزم را جزم کرده است که در منطقه مذکور حوادث ماجراجویانه ای بیافریند. بنابراین، ترکیه نباید شریک جرم امریکا شود. البته، شانس موفقیت امریکا در این ماجراجویی حتی سی درصد هم نیست، ولی در اثنای درگیری مذکور، ترکیه نیز از خسارت های وارده به امریکا نصیبش را خواهد گرفت و شاید هم همواره با امریکا غرق شود. در این درگیری ناخواسته و تحمیلی، فرزندان ترکیه یا می کشند یا کشته می شوند؛ در هر دو حالت نیز این مردم ترکیه هستند که خسارت می بینند. ترکیه با مخاطرات بزرگ مادی و سقوط اقتصادی، بحران امنیتی، ناامیدی، بلاتکلیفی، فشارهای اجتماعی و سیاسی، وضعیت فوق العاده، حکومت نظامی و دستورالعمل های نظامی مواجه خواهد شد.
اینک، در ترکیه محافلی افکار عمومی را متوجه مسائل داخلی و مبارزه با حجاب کرده اند ؛ حال آن که حکومت باید با رفع ممنوعیت های مسخره به این امور تصنعی خاتمه دهد و به مسائل حیاتی منطقه ای و بین المللی آتی بپردازد.
ترکیه باید متوجه باشد که کنترل امور از دستش خارج نشود! امریکا می آید و می رود، اما در جهنمی که برای آنها باقی می گذارد، باید بسازند و بسوزند.
واکیت 4 دسامبر 2002
اسرائیل و بحران شهرک های یهودی نشین در مناطق اشغالی
دولت اسرائیل بعد از بیست ماه فعالیت، به خاطر نظرات کاملا متفاوت جناح های دولت ائتلافی در مورد سرمایه گذاری در طرح شهرک سازی در مناطق اشغالی فلسطینی در ماه نوامبر سال جاری، کارایی خود را از دست داده است.
آلمان به آمریکا چک شفید نمی دهد!
خبرگزاری رسمی آلمان دویچه وله در تحلیلی پیرامون وجود شکاف بین مواضع آلمان و امریکا چنین اظهار نظر کرد:
هر چند اختلاف نظر بین سیاستمداران بن و واشنگتن در چند سال اخیر روند صعودی داشته است؛ اما این دو کشور اغلب اختلاف نظرهایی همچون موافق نبودن ایالات متحده با قطعنامه کیوتو در مورد تقلیل گازهای گلخانه ای در سطح جهان و یا مخالفت آلمان با نقشه های امریکا برای تهیه سیستم راکت های دفاعی [HMD]، داشته اند. با وقوع حادثه 11 سپتامبر و اقدامات بعدی امریکا در جهت بهره برداری از جوّ ایجاد شده در سطح جهانی، شکاف بین این دو کشور نیز عمیق تر شده است. واژه هایی چون محور شرارت، اتحاد بین المللی علیه تروریسم و حمله به عراق، مواردی است که آلمان و امریکا تعریف یکسان و مشابهی از آنها ندارند. بر همین اساس، شیوه برخورد امریکا با مشکلات جهانی نارضایتی سیاستمداران آلمانی را برانگیخت. دولت آلمان مخالف آن بود که ایالات متحده امریکا از مبارزه علیه تروریسم جهانی سوءاستفاده کند و رژیم های مخالف خود را با این شیوه از سر راه خود بردارد. آلمان در ضمن نگران بود که کشورهای عربی با جنگ علیه عراق، خود را از اتحاد علیه تروریسم جهانی کنار بکشند. اتحادی که با مرارت بسیار به وجود آمده بود.
آلمان همه سعی خود را در ارسال بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل متحد به عراق می کرد. بازرسانی که باید تحت فرماندهی و اجازه سازمان ملل متحد و نه امریکا به عراق می رفتند. این نکته را گرهارد شرودر صدر اعظم آلمان بارها و بارها تکرار کرد.
اما آلمان به هیچ وجه موافق تکروی امریکا در حمله به عراق نبود و صدراعظم این کشور مکرراً اعلام کرد که دولت آلمان هیچ گونه اطلاعی از نقشه حمله امریکا به عراق ندارد و امیدوار است که امریکا، در صورت وجود چنین طرحی، با هم پیمانان و به خصوص با ناتو به مشورت بپردازد. او همچنین از مقامات امریکایی خواست تا در صورت وجود نقشه حمله به عراق، دلایل منطقی آن را بازگو کنند. در این رابطه سخنان یوشکافیشر وزیر امور خارجه آلمان شدیدتر از سخنان صدراعظم این کشور بود. یوشکافیشر، اعلام کرد: ما با همبستگی با ایالات متحده امریکا علیه تروریسم جهانی موافقیم، اما این همبستگی، چک سفید برای حمله امریکا به کشورهای مختلف و به منزله تایید ما از این حمله نیست. او گفت: «ما باید حق داشته باشیم انتقاداتمان را با مقامات امریکایی در میان بگذاریم. این از اصول اولیه همکاری بین دوستان و هم پیمانان است. ما باید درک کنیم که نقطه نظرات امریکا با ما اروپایی ها متفاوت است و آنها هم باید قبول کنند که نقطه نظرات ما با آنچه آنها می خواهند، هماهنگی زیادی ندارد».
نقل از: دویچه دوله
17/12/2002 (26 آذرماه)
جنگ از نوع فرهنگی
نیویورک تایمز در مقاله ای به قلم مایکل زد وایز (Michael Z. Wise) خبر از یک برنامه جدید و گسترده دولت امریکا در جهت نفوذ فرهنگی در سایر کشورها داد. براساس مستندات و شواهد ارائه شده در این مقاله، دولت بوش نویسندگان سرشناس امریکا را جهت تدوین یک مجموعه از مقالات، اشعار و... که قرار است توسط وزارت خارجه امریکا منتشر شود، به استخدام درآورده است.
همچنین قرار است این نویسندگان علاوه بر این، در اقصی نقاط جهان به ایراد سخنرانی هایی نیز بپردازند. این اقدامات بخشی از عملیاتی است که پس از 11 سپتامبر آغاز شده و براساس آن از وجود فرهنگ و عناصر و مؤلفه های آن در راه برآورده کردن مصالح دیپلماتیک امریکا استفاده خواهد شد. از برجسته ترین افراد شرکت کننده در این برنامه، چهار فرد برنده جایزه پولیتزر به نام های مایکل چایون، رابرت اولن باتلر، دیوید هربرت و دونالد ریچارد فورد است که قرار است در این طرح سیاستمداران کاخ سفید را یاری کنند. در اولین اقدام، وزارت خارجه امریکا قصد دارد یک جزوه 60 صفحه ای شامل 15 مقاله را به طور رایگان در سفارتخانه های امریکا و در همه جای جهان طی چند هفته آینده عرضه کند. تمام این اقدامات نشان دهنده آن است که پس از حادثه یازدهم سپتامبر، وزارت خارجه امریکا بر تلاش های خود در راه ابلاغ ارزش های امریکایی به سمع و نظر مخاطبان سایر کشورهای جهان شدت بخشیده است. نویسنده این مقاله به نقل از استوارت هالیدی هماهنگ کننده امور مربوط به انتشار این مجموعه اعلام کرد: «هدف از اینگونه تبلیغات و تدوین و انتشار آنها این است که ایالات متحده خود را بر اقوام و ملل مسلمان و اغلب اوقات دشمن(!) با امریکا تحمیل کند.»
جالب توجه این که در قسمتی از گزارش به این مطلب اشاره شده است که برخی از نویسندگان این جُنگ که دولت امریکا 2499 دلار به آنها پرداخته، قرار است از وجود آزادی هایی که آنان در امریکا از موهبت آن بهره مند هستند ستایش به عمل آورند.
منبع: نیویورک تایمز
8 دسامبر 2002 (17 آذر 1381)
آلبرایت: حمله به عراق یک اشتباه است
مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه پیشین ایالات متحده در گفت وگویی با خبرنگار مجله ایتالیا لااستامپا(LA STAMPA) حمله به عراق را یک اشتباه خواند و بر لزوم تقدم جنگ با القاعده پیش از درگیری با صدام تاکید کرد. این اظهارات صریح آلبرایت هنگامی مطرح می شود که جرج بوش و تندروهای عضو دولت او، به شدت از طرح حمله به عراق حمایت می کنند. آلبرایت نظر خود را در مورد اوضاع خاورمیانه و عراق چنین بیان داشت: «حمله به عراق در حال حاضر یک اشتباه است؛ ابتدا باید القاعده را شکست داد و سپس اگر بوش به راستی مدارکی دال بر تجدید سلاح عراق در دست دارد آن را ارائه دهد. جنگ علیه تروریسم تازه شروع شده است. کارهای زیادی است که باید انجام شود و ما نمی توانیم به مسائل دیگر بپردازیم. من معتقدم که عراق یک خطر به شمار می آید و صدام نیز فرد وحشتناکی است. لیکن ما امکانات خوبی برای مهارکردن وی با ابزارهای دیگر (غیر از جنگ) در اختیار داریم. در مقابل، با توجه به این که بن لادن هنوز زنده است، باید بیشتر نگران القاعده باشیم». وی در پاسخ به سوالی در مورد گزارش ارسالی عراق به سازمان ملل و واکنش امریکا در قبال آن اظهار داشت: «من چند هفته پرتلاطم را پیش بینی می کنم؛ زیرا از هم اکنون احساس می کنم در مورد مفید بودن کار بازرسان و این که آیا تحقیقات آنها صحیح یا اشتباه است، اختلافاتی در داخل دولت امریکا وجود دارد. چنانچه دولت بوش گزارش عراق را رد و اعلام کند که بغداد سلاح های کشتار جمعی در اختیار دارد، بسیار لازم خواهد بود که توضیح دهد امریکا چه اطلاعاتی در اختیار دارد.» آلبرایت در حالی لزوم تکمیل برنامه جنگ علیه تروریسم و ریشه کنی تحرکات القاعده پیش از حمله به عراق را بیان داشت که به شدت از کاهش محبوبیت امریکا نزد افکار عمومی جهان خصوصاً خاورمیانه نگران بود. وی نگرانی خود را با چنین عباراتی بیان کرد: «جنگ علیه عراق مقدمه ای برای افزایش نارضایتی مردم منطقه نسبت به امریکا که هم اکنون نیز بسیار بالا است، به شمار می آید».
چنین تمایلی به اندازه خود تاریخ قدمت دارد
پروفسور نوام چامسکی استاد دانشگاه و منتقد سرشناس مسائل سیاسی در مصاحبه اختصاصی با هفته نامه خبری ایندی چاپ ایلی نویز در تحلیل اقدامات بوش، تسلط بر منابع نفتی و کسب پیروزی در انتخابات آینده را دلایل عمده جنگ با عراق دانست و گفت:
«دقیقاً در چارچوب بدنه اصلی جریانات و افکار عمومی امریکا اینگونه تصور می شود که این دو عامل، دلایل اصلی پیشنهاد به جنگ هستند. با این نظر موافقم که به دست آوردن مجدد سلطه بر منابع نفتی عراق هدفی دیرینه است و یازدهم سپتامبر بهانه ای برای توسل به زور فراهم آورده از سوی دیگر نیاز به جلب افکار عمومی، دلیلی برای تعیین زمان مطرح ساختن جنگ و به انجام رساندن آن محسوب می شود. این شگرد در انتخابات اخیر کنگره به شیوه ای درخشان موثر واقع شد و تا زمان انتخابات بعدی ریاست جمهوری نیز ضروری خواهد بود که یک پیروزی دیگر نصیب دولت شود».
اگر مطابق نظریات این محقق و کارشناس امریکایی، کنترل منابع نفتی و کسب پیروزی انتخاباتی در صحنه داخلی امریکا، انگیزه واقعی مبادرت به جنگ باشد، بوش چگونه می تواند داعیه به سربردن جایگاه والای موازین اخلاقی را حق مسلم خود بپندارد؟ چامسکی در این مورد معتقد است: «نظریات بوش در این زمینه نابجاست؛ اما اطرافیان او دارای پیشینه طولانی در این نوع قضایا هستند. آنان جزو هواداران ریگان هستند که به صورت ادواری، گهگاه به صحنه می آیند. مطالعه پرونده های متعلق به آرشیوهای آلمان نازی، ژاپن فاشیستی و اتحاد شوروی سابق در این زمینه جالب توجه است. رهبران آن کشورها باور داشتند که تحت والاترین انگیزه های قابل تصور عمل می کنند. به نظر اینگونه افراد رسیدن به این اعتقاد که باور کردن چه چیز صلاح است یا نیست، کار بسیار آسانی است، و این یعنی مبدل شدن به کسی که در کمال خفّت و خواری خدمت گزار قدرت می شود.»
چامسکی در پایان ضمن این که حمله امریکا به عراق را محتمل دانست گفت: «من فکر می کنم اعضای دولت بوش از هر لحاظ مشتاق آن هستند که در مواجهه با یک دشمن بی دفاع به یک پیروزی آسان دست یابند تا از این طریق بتوانند همانند قهرمانان و منجیان بزرگ در اطراف میدان تاخت و تاز کنند و مورد تشویق قرار گیرند. چنین تمایلی به اندازه خود تاریخ قدمت دارد».
INDY 5 دسامبر 2002 (14 آذر 1381)
تالیف دانشنامه فرهنگ فاطمی(س) در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
پانزدهم دی ماه و به مناسبت میلاد فرخنده حضرت معصومه(س)، همایش آیین آغاز تالیف دانشنامه فرهنگ فاطمی(س) در محل تالار علامه جعفری پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و با حضور شماری از صاحب نظران برگزار می شود.
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، دانشنامه فرهنگ فاطمی(س) در دو بخش عمده تالیف خواهد شد: تبیین زندگانی، سیره و تعالیم حضرت فاطمه زهرا(س) (به مثابله الگوی عینی زن مسلمان) و نیز تحلیل علمی نظری مباحث مربوط به حرمت و حقوق زن، هویت و منزلت نهاد خانواده و سایر مسائل اساسی معطوف به دین.
تالیف این دانشنامه می تواند در خصوص بسیاری از مسائل فکری زنان ایران و جهان گره گشا باشد.
همایش تخصصی جامعه شناسی معرفت
پژوهشکده حوزه و دانشگاه، همایش تخصصی جامعه شناسی معرفت را برگزار کرد. این همایش بیست وهفتم آذر در تالار بعثت دانشگاه تهران از ساعت 30/8 تا 19 برگزار شد.
برخی از عناوین مقالاتی که در این همایش ارائه شد عبارتند از: نسبت میان جامعه شناسی معرفت و تجدد، معقولیت و نسبی گرایی، ایدئولوژی و واقعیت، تأملی بر جامعه شناسی معرفت در اندیشه علامه طباطبایی(ره)و رابطه میان جامعه شناسی معرفت و معرفت شناسی.
نمایشگاه مرکز پژوهشی حوزه علمیه قم
22 تا 29 آذرماه شاهد برگزاری نمایشگاه مراکز پژوهشی حوزه علمیه قم در محل مجتمع امام خمینی قم بودیم. این نمایشگاه که بصورت دوسالانه برپا می شود، ضمن ایجاد هماهنگی میان مراکز پژوهشی، محصولات علمی مراکز پژوهشی حوزوی را به نمایش می گذارد. آنچه امسال را از دو سال پیش ممتاز ساخته بود، روند رو به رشد و نوآوری های مراکز پژوهشی حوزه بود که مورد تحسین بازدیدکنندگان قرار می گرفت.
شایان ذکر است، در مراسم اختتامه نمایشگاه، از پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به عنوان برترین مرکز پژوهشی تقدیر به عمل آمد.
بزرگداشت علامّه در راه است
دی ماه امسال شاهد برگزاری بزرگداشت یکصدمین سالگرد تولّد فیلسوف بزرگ جهان اسلام علامّه سیدمحمدحسین طباطبایی خواهیم بود. این همایش در سه بخش: مقالات، کتاب و رساله های پژوهشی و آثار ادبی و هنری فعالیت خواهد کرد.
سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، انجمن حکمت و فلسفه، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی دانشکده الهیات دانشگاه تهران، دانشگاه علامه طباطبایی و انجمن مفاخر ملی، در برگزاری این همایش با یکدیگر همکاری دارند.
برگزاری کنفرانس «شرایط دین و سیاست» بیرمنگ هام (Bermingham) انگلستان کنفرانس علمی مشترک بین مرکز گفت وگوی ادبیان از جمهوری اسلامی ایران و مرکز مطالعات اسلامی دانشگاه بیرمنگ هام در زمینه نسبت دین و سیاست با حضور اساتیدی از ایران و دانشگاه مذبور برگزار شد. بررسی اصول از اندیشه سیاسی در اسلام و تعالیم حضرت مسیح رابطه دین و دولت در دوم و دولت صفوی، نسبت دین، مدرنیته، از موضوعاتی بود که در این کنفرانس مورد بررسی قرار گرفت.
دکتر؟؟؟ در مقاله خود با تاکید بر این مطلب که قریب ده سال است تفسیری جدید از انجیل ارائه شده است که طی آن بر یگانگی دین و سیاست و طرد سکولاریزم تاکید می شود، تفسیر سکولاریستی از انجیل را داده قدرتمندان یا افراد وابسته به قدرت دانست. لازم به ذکر است غنای مباحث اندیشه سیاسی اسلام که از سوی سخنرانان مسلمان ارائه شد، از برجستگی خاصی برخوردار بود و مورد توجه شرکت کنندگان قرار گرفت. هم چنین مقرر شد مقالات طرفین به دو زبان فارسی و انگلیسی انتشار یابد.
پرفسور جان هیک، (؟؟ Jhon) فیلسوف دین شهیر انگلیسی الاصل از حاضرین کنفرانس مذبور بود. در حاشیه کنفرانس مباحثه یک ساعته پیرامون نظریه پلورالیزم دینی میان پروفسور جان هیک و حجة الاسلام والمسلمین علی اکبر رشاد صورت گرفت. آقای رشاد در این مباحث علمی مشکل چالش معیار بر دایره پلورالیزم را مطرح و غیرقابل حل دانست. متن گزارش این مباحثه علمی پس از ده سال برای پروفسور جان هیک و تکمیل آن توسط ایشان، منتشر خواهد شد.
همایش اسناد و تاریخ معاصر
رضا قریبی
گزارش ویژه
«مرکز بررسی اسناد تاریخی» در هفته پژوهش در تاریخ 24 و 25 آذرماه سال 1381، اقدام به برگزاری اولین همایش «اسناد و تاریخ معاصر» نمود. دبیرخانه همایش هدف از برگزاری این همایش را چنین اعلام کرده است:
1. ایجاد فرصتی مناسب برای مراکز اسنادی مهم در کشور به منظور ارائه محصولات و اهداف خود 2. فراهم کردن امکان تبادل اطلاعات اسنادی بین مراکز اسنادی کشور 3. ایجاد زمینه ارتباط هر چه بیشتر بین مراکز اسنادی و محققان و مورخان و دانش پژوهان تاریخ و علوم سیاسی 4. بیان اهمیت کاربردی اسناد در عرصه سیاست و حکومت 5. یادآوری جایگاه ویژه اسناد در تاریخ نگاری معاصر 6. ایجاد زمینه به منظور تبادل نظر میان تاریخ پژوهان 7. بررسی تحریفات تاریخی و ارائه راهکارهای پیشگیرانه مناسب، از طریق معرفی و انتشار منابع و مآخذ معتبر 8. معرفی بیشتر مرکز بررسی اسناد تاریخی به جامعه پژوهشگران و اندیشمندان علاقه مند به تاریخ معاصر
در همایش مذکور طی پنج نشست، صاحب نظران به بحث و تبادل درخصوص اسناد تاریخ معاصر پرداختند. در جلسه افتتاح همایش، آقای یونسی وزیر اطلاعات در سخنانی اهمیت تاریخ و جایگاه آن در هویت بخشی به نسل جدید و همچنین اهمیت اسناد موجود در بایگانی و آرشیو وزارت اطلاعات را مورد بررسی قرار داد و اعلام کردند. دانشکده وزارت اطلاعات قصد دارد درآینده نه چندان دور با عنایت به اهمیت و جایگاه ویژه تاریخ معاصر ایران رشته تاریخ معاصر ایران را ایجاد کند. و اظهار امیدواری کرد که سایر مراکز تخصصی وپژوهشی مرتبط به حوزه تاریخ معاصر نیز اقدم به چنین کاری نمایند. پس از سخنان وزیر اطلاعات در دوره اول همایش، برنامه روز اول، سخنرانان به ایراد مقالات خود پرداختند.
نشست اول
سخنران اول: آقای سیدمحدکاظم موسوی بجنوردی، نقش اسناد در تاریخ شفاهی معاصر/ سخنران دوم: آقای کیانی، مقایسه آرشیو ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی/ سخنران سوم: آقای فتح الله کشاورز، نهضت جنگل
نشست دوم
سخنران اول: جناب آقای علی ابوالحسنی (منذر)، اسناد دوره مشروطه/ سخنران دوم: جناب آقای زرگری نژاد، اسناد فتوای علمای شیعه در جنگ ایران و روس/ سخنران سوم: آقای هدایت الله بهیوری، راه یابی اسناد به فرهنگ عمومی
نشست سوم
آقای عبدالمجید ملادیخواه، نقش اسناد در تاریخ نگاری به پیش و پس از انقلاب اسلامی/ سخنران دوم: آقای محمدحسن رجبی، علمای شیعه جنبش صهیونیسم و اسرائیل
برنامه های روز دوم
با سخنرانی آقای موسوی، از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب، و ذکر خاطراتی از زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری آغاز شد و پس از آن، شرکت کنندگان در همایش، از موزه تاریخ اطلاعات کشور که در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری قرار دارد بازدیده کردند که این برنامه یکی از جالبترین قسمت های همایش بود و حس خاصی در میان بازدیدکنندگان ایجاد کرد. لازم به ذکر است آقای قانعی مسوول این موزه اعلام کرده اند که در سال آینده موزه تاریخ اطلاعات کشور افتتاح خواهد شد و مکان مناسبی برای محققان و پژوهشگران و همچنین بازدید سایر اقشار مختلف جامعه قرار خواهد گرفت.
نشست چهارم
سخنران اول: آقای محمدتقی تقی پور، نقش اسناد در تبیین زوایای تاریک تاریخ معاصر/ سخنران دوم: آقای مرتضی سرهنگی، نقش اسناد در تدوین تاریخ دفاع مقدس/ سخنران سوم: آقای صدروا تقی، معرفی اسناد تاریخ معاصر و ضرورت تعامل مراکز اسنادی
نشست پنجم
سخنران اول: آقای عبدالله شهبازی، تحقیقات تاریخی و اسنادی پس از انقلاب اسلامی/ سخنران دوم: آقای موسی حقانی، نقش اسناد در بررسی های تاریخی
همچنین در کنار همایش، تعدادی از مراکز پژوهشی اقدام به ارائه فعالیت های انتشاراتی خود کرده اند؛ از جمله موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، بنیاد تاریخ، سازمان اسناد ملی و کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
در پایان این همایش، آقای بجنوردی رئیس کتابخانه ملی و سازمان اسناد ملی اعلام کردند سازمان اسناد ملی در سال آینده و در چنین روزی، همایش مشابه و به منظور تقویت و استمرار این حرکت برپا خواهد کرد.