Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
چرخه حیات
با گردشی دیگر، فصلی زکبود و زرد و نارنجی و سبز را تحفه بر دیدگان می دهد. پاییز
که رنگین کمان فصول است، حقا فصلی است که آغازش بالهای دانش را گشوده و گچ، این
آشنای دیرین تخته را وصالی نو می بخشد. هیاهوی دانشجویان از پس حصارهای ملون این
برگهای فروریخته آوایی شیرین است. من نیز در این میان گفتگویی صمیمانه را با
دوستان دانشجو در سه موضوع ترتیب داده ام: 1) نقش هدف در زندگی 2) تاثیر توجه به
اهداف شخصی و اجتماعی در روابط اجتماعی 3) خصوصیات انسان هدفمند
صبح که با
دوستان به دانشگاه می آمدم، آنها نیز پاسخهای متعددی به این سؤالها دادند. زهرا
دانشجوی معارف معتقد است که: "داشتن هدف در تمام جنبه های زندگی افراد بویژه
در ارتباطات اجتماعی، تاثیرات شگرف دارد. انسان برای رسیدن به اهداف خاص خود،
افرادی را که به راهنمایی آنان امیدوار است و می داند که او را در مسیر درست سوق
می دهند، انتخاب کرده و با آنان همسو می شود; همسویی با افرادی که بنحوی با اهداف
وی همسو هستند. به نظر او معنای هدف دار بودن این است که فرد عاقل برای رسیدن به
آرزوهایش با تمام وجود تلاش کند. از خصوصیات این افراد تلاش برنامه ریزی دقیق و
اهتمام زیاد آنها برای حل مسایل و حذف موانع است." دوست دیگری در دنباله
سخنان او اینطور ادامه می دهد که: "شاید توجه به هدف باعث شود در روابط
اجتماعی سنجیده تر و معقول و منطقی رفتار کنیم. یعنی قبل از انجام هر کاری در مورد
اینکه آیا این عمل ما را به اهدافمان نزدیک می کند یا خیر تفکر کنیم، سپس اقدام
کنیم. به این ترتیب با انتخاب اهداف معین، فرد از روی آوردن به کارهای بیهوده
خودداری کرده و شوق و علاقه در او فزونی می یابد. انسان هدفمند، عقلایی و منطقی
عمل می کند. شور و انگیزه و نشاط بیشتری دارد، مصمم و با اراده است و هر شکستی او را
متزلزل و ناامید نمی سازد، و همیشه خود را سعادتمند می داند."
ظهر هنگام
بعد از صرف ناهار، صحبت کوتاهی پیرامون این مساله با اطرافیانم داشتم. بیاتی
دانشجوی حقوق 77 از دریچه ای بسیار زیبا به این مساله می نگرد، وی اینگونه شروع به
سخن می کند که: "هدف داشتن در زندگی از بارزترین شاخصه های حیاتی فرد است که
زیستن بدون آن با عدم وی یکی است; باری تعالی خلقت بشری را ذی هدف قرار داده و
غایت او را رسیدن به قرب خویش بیان نموده است; لذا در طی حیات مراد و هدف و البته
هدف نیکو در این سرای پر هیاهو رسیدن به کمال است; چرا که هدف وقتی والا و پر مغز
باشد حاصل آن نیز بسی ارجمندتر خواهد بود. حال در میان جماعات انسانی که هر یک
اهدافی دارند و برای رسیدن به آنها می کوشند، داشتن یک هدف اجتماعی واحد به رشد
جامعه از لحاظ خصایل انسانی، فرهنگی، علمی، صنعتی منجر می شود. اینجاست که اهداف دقیق،
متعالی و عاقلانه همچون فانوس روشن گر راههای تاریک است و آیندگان را در رسیدن به
مقاصد عالیه کمک کرده و گذشتگان را از ترقی شادمان می کنند. از خصوصیات بارز این
اشخاص در چنین اجتماعی در وهله اول، نیکو فکر کردن و نیکو نگریستن و نیکو تصمیم
گرفتن است. چنین شخصی آفت نومیدی را بر درخت تلاش به مدد توشه توکل و امید بر رخش
آینده روشن ز پا در آورده و با سعی وافر و تیشه صبر خطرات و معضلات را از ریشه
می کند و می کوشد با ارتقای سطح خود بر بالاترین پله های کمال فرود آید و
غایت خویش را با دیدگان به نظاره نشسته و شمیم کوشش خود را از گل امید به ارمغان
گیرد." من و شیما از شنیدن سخنانی با چنین سبک ادبی سر ذوق آمده بودیم، شیما
هم در تایید گفته های او ادامه داد: "اگر انسان سعی در ورای هر حادثه و اتفاق
حتی سخت ترین آنها هدف و مقصودی را ببیند، می تواند زندگی خود را بر مبنای این اهداف
بنا کند، دراین صورت مجبور به تجربه و تکرار حوادث تلخ نیست و از ضربه خوردنهای
روحی و جسمی ناشی از بی هدفی و سردرگمی در امان خواهد بود. چنین شخصی تمام تلاش و
مساعی خویش را در راه حصول به اهدافش به کار می گیرد; مثلا" فردی که هدفش قرب
الی الله است (انشاءالله هدف متعالی همه ماست) حرکتش، سکونش، گفتگو، نشست و
برخاستش و خلاصه تمام زندگی اش خدایی می شود." بعد از ساعت ورزش، در هوای
نسبتا سرد پاییزی چای خوردن در باغ کوچک دانشگاه لذتی داشت. روز قبل از چند نفر
خواسته بودم پیرامون این مساله فکر کنند و بعد نظرشان را اعلام کنند. حالا بهترین
فرصت بود. بحث گرم شده بود و همه نظرشان را ابراز کردند و دوستی می گفت: "
هدف فرد مهمترین و مؤثرترین نقش را در زندگی اجتماعی و ارتباطات وی تعین می کند.
رفتار و اعمال انسان را مکانیزه کرده و مسیر افعالش را مشخص می کند. هدف یعنی انگیزه،
عامل تحرک فاعل، در تمام کارهایی که با اراده انجام می دهیم. وجود سه عامل آگاهی،
هدف و برنامه انکار ناپذیر است. به این ترتیب هر فرد با توجه به شناختی که از محیط
پیرامونش دارد و ایده آلهایی که در ذهنش می پرورد، هدفش را برمی گزیند و سپس
برنامه ای جامع و مانع برای رسیدن به این مقصد در نظر می گیرد. در واقع تعیین هدف
به انسان کمک می کند که آسانتر مسیر صحیح زندگی خود را بپیماید و در نتیجه
رابطه ای بسیار سالم و معقول با اطرافیان دیگر، نه احساساتی و گذرا داشته باشد.
زینب در تکمیل سخنان او ادامه می دهد که: "گاهی افراد از وسایل منفی برای
رسیدن به نیت خود که ممکن است خیر هم باشد استفاده می کنند و اینطور وجدانشان را
تسلی می دهند که "هدف وسیله را توجیه می کند" ولی این توجیه هرگز منطقی
نیست. چون اگر در سیر تلاش و مبارزه، آزار و لطمه ای به دیگران وارد کنی، یک قدم و
گاه یک عمر عقب می افتی و این یعنی رد شدن در امتحانات زندگی. هدف متعالی باید از
مسیر صحیح و وسایل مخصوص به خود تامین شود."
فاطمه یکی
از دانشجویان معارف، از نظر فلسفی این مساله را بررسی کرده و معتقد است که:
"اینکه در جستجوی هدفی برای انسان باشیم به ماهیت، استعدادها و کمالات وی
برمی گردد، از نظر اسلام جز معبود هدف دیگری نیست (هدف اصلی) حتی در آیاتی از قرآن
کریم نیز که وصف انسانهای کامل آمده، ایشان اینطور معرفی می شوند که "هدف
زندگی را خوب درک کرده اند، روی همان هدف کار می کنند و در مسیر آن گام بر
می دارند". هدف فقط خالق عالم است و سایر اهداف، مولود این هدفند. به عبارت
دیگر هدف زندگی از دید اسلام یعنی حقیقت و الله و بقیه ثانوی اند و وسیله ای برای
اهداف برتر."
با هم
نظرات دوستان دانشجو را بررسی کرده و خواندیم. امیدوارم این بحث کوچک دانشجویی تا
حدی توانسته باشد مورد توجه شما واقع گردد. از ابراز و ارسال راهنماییها و
انتقاداتتان بسیار خوشحال می شویم.