ماهان شبکه ایرانیان

الگوی مصرف در اسلام و غرب

دنیای غرب می کوشد الگوهایی در مصرف به جوامع ارائه دهد که رهاوردی جز فرسایش ثروت و امکانات زندگی آنها ندارد. این تلاش غربی ها در محورهای زیر خلاصه می شود:
 
ایجاد احساس نیاز و ضرورت به مصرف کالاهای تجملی و کم فایده؛
 
گسترش روحیه مصرف گرایی؛
 
انحراف ذهن ها از توجه به واقعیت های زندگی؛
 
اعلام پایان روزگار قناعت و فرارسیدن دوران مسابقه و رقابت در مصرف و زندگی لوکس و تشریفاتی.
 
غرب سعی می کند این اهداف را با شیوه های گوناگونی مانند تبلیغ و اشاعه مدگرایی، تنوع طلبی در مصرف و بزرگ نشان دادن اشرافی گری و تجمل گرایی پی گیرد و در این راه، از دولت ها، رادیو، تلویزیون، مجلات، روزنامه ها، سینما، تئاتر و وسایل ارتباطی دیگر بهره می برد.
 
بنابراین، پایه های الگوی مصرف در غرب عبارتند از:
 
1. تمتع و بهره وری هرچه بیشتر؛
 
2. رقابت و مسابقه در مصرف؛
 
3. تجمل گرایی و تشریفات زاید.[1]
 
آمار و ارقام به دست آمده در زمینه مصرف انرژی در کشورهای به ظاهر پیشرفته نشان می دهد این کشورها بیشترین مصرف انرژی را در سطح جهان دارند. برای مثال، مصرف سرانه انرژی در امریکا در دهه 1970 حدود شش برابر مصرف سرانه انرژی در جهان بوده است[2] یا یک فرد فرانسوی سیصد بار بیش از یک فرد رواندایی انرژی مصرف می کند. نکته قابل تأمل این است که مقدار زیادی از انرژی به مصرف های غیرضرور و صرفاً لوکس اختصاص دارد.
 
شرکت های جهانی، گرچه به اصطلاح، خود را موتور توسعه و عامل اساسی توسعه در جهان می دانند، ولی واقعیت چیز دیگری است. آنان به چیزی جز افزایش سود خود نمی اندیشند. آلبرت استریدزبرگ، از متخصصان تبلیغات جهانی می گوید:
 
ما باید خود را از شرّ یک سلسله عقاید متعارفی درباره اینکه چه چیزهایی برای رفع نیازمندی های مادی فقر لازم است، خلاص کنیم.[3]
 
انسان اقتصادی در اسلام، مساوی با نیازهای مادی نیست که مصرف او به این نوع از نیازها محدود باشد، بلکه برخی از خواسته های معنوی نیز انگیزه مصرف اوست؛ مثل ادای برخی از فریضه ها مانند انفاق.
 
از مجموعه آموزه های دینی اسلام می توان پایه های اصلی الگوی مصرف را در اسلام در موارد ذیل خلاصه کرد: بهره بردن از نعمت های الهی؛ اعتدال و میانه روی و پرهیز از اسراف و تبذیر که به هر کدام جداگانه می پردازیم.
یک بهره بردن از نعمت های الهی
 
در آموزه های اسلام، همه آنچه در آسمان ها و زمین وجود دارد، به پاسخ گویی به نیازهای بشری به عنوان اشرف مخلوقات مربوط است و از همین رو، از بندگان خود می خواهد از آنها به درستی بهره برداری کنند. قرآن کریم در موارد متعددی از نعمت های الهی با عناوینی چون رزق الهی، طیّبات و زینت یاد می کند. از نظر اسلام، استفاده از نعمت های الهی در حدی که انسان بتواند سلامت خود را حفظ کند و با نشاط کامل به ادای وظایف فردی و اجتماعی خود بپردازد، امری مطلوب و بلکه واجب است.
 
خداوند متعال در آیه 114 سوره نحل می فرماید:
 
فَکُلُوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلالاً طَیِّبًا وَ اشْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیّاهُ تَعْبُدُونَ.
 
پس، از نعمت های حلال و پاکیزه ای که خداوند روزی تان کرده است، بخورید و اگر فقط خدا را می پرستید، سپاسگزار نعمت های او باشید.
 
زیبایی و آراستگی، محبوب فطری انسان هاست. ازاین رو، خداوند متعال نیز که انسان را موجودی اجتماعی آفریده، آموزه هایی را برای آراستن به او الهام کرده است تا از این راه، هم مورد پسند و رغبت دیگران باشد و هم با برقراری روابط اجتماعی، نیازهای روحی و مادی جامعه تأمین شود.[4]
 
از دیدگاه اسلامی، هر چیزی که سبب عیب پوشی انسان و آراستگی او گردد، زینت است، مانند کمالات اخلاقی یا لباس هایی که موجب آراستگی انسان می شود.
 
از آنچه بیان شد، به دست می آید که خداوند متعال نعمت های خود را برای همه بندگان، به ویژه بندگان نیکوکارش آفریده است و این درست نیست که بگوییم افراد باایمان از نعمت های دنیایی بهره نبرند. امام صادق(ع) می فرماید:
 
زمانی که نعمت ها وفور یافتند و دنیا به انسان روآورد، بندگان صالح و شایسته و افراد باایمان به استفاه از آنها سزاوارتر هستند.[5]
 
قرآن کریم می خواهد که انسان ها از نظر روحی و معنوی به گونه ای تربیت شوند که با افزایش معرفت در خصوص مقام والای خویش، انگیزه شان برای مصرف از حد تأمین نیازهای مادی فراتر رود و تمام مصارف و تلاش های ایشان معطوف به ادای وظایف فردی و اجتماعی و خدمت به بندگان خداوند شود. در این صورت، همه تلاش های فرد عبادت خواهد بود.
 
بنابراین، هرگاه اعمال انسان و حتی زندگی مادی او رنگ الهی بگیرد، او همواره در حال عبادت است. در آیه 138 سوره بقره آمده است: »رنگ خدایی، و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است و ما تنها او را عبادت می کنیم.» در تحلیل قرآن کریم، برخورداری انسان یا جامعه از نعمت های الهی و ثروت، به معنای عنایت الهی به شخص یا جامعه مطرح می شود؛[6] زیرا بر اساس آیات قرآن، سعادت و خوشبختی واقعی آدمی از راه توحید و سلامت امور اقتصادی و دستیابی به ثروت فراهم می شود.[7]
دو اعتدال و میانه روی
 
هرگونه فعالیت اقتصادی شامل تولید، توزیع و مصرف باید بر اساس اعتدال و میانه روی صورت گیرد. در قرآن کریم نیز به مسئله اعتدال و قناعت توجه ویژه ای شده و به صراحت اعلام گردیده است که در هرگونه تصرف و مصرف آشامیدنی ها و خوردنی ها باید از اسراف پرهیز شود.[8]
 
در نگرش اسلامی، مصرف مطلوب، مصرف در حد کفایت است؛ یعنی مصرف برای زندگی و تأمین نیازها که به گونه معقول و منطقی و بر اساس امکانات شکل گیرد، حقوق دیگران در آن رعایت شود و به محیط زیست انسان و دیگر جانداران آسیب نرساند.
 
قناعت و زهد، از ویژگی های ستوده شده در دین مقدس اسلام است. این دو صفت سبب می شود که فرد به رفع نیازهای خود بسنده کند و برای به دست آوردن زیادی مال به زحمت نیفتد. بنابراین، مصرف مناسب و پسندیده در عرصه های گوناگون، مصرف بدون اسراف و در پیش گرفتن راه اعتدال است.
 
از دیدگاه برخی از صاحب نظران، اعتدال و حدّ وسط، مفهومی نسبی است که با اختلاف انسان ها، زمان ها و مکان های گوناگون، تفاوت پیدا می کند. ازاین رو، ممکن است رفتاری برای فردی اعتدال داشته باشد، ولی برای شخص دیگر رفتار معتدلی نباشد.[9]
 
امام صادق(ع) نیز درباره معیار اعتدال و اسراف می فرماید:
 
میانه روی، کاری است که خداوند عزوجل آن را دوست دارد و اسراف، کاری مبغوض نزد خداوند است. حتی اسرافی که در حد دور انداختن هسته خرما باشد نیز چنین است؛ زیرا آن چیزی است که به کار دیگری می آید [مانند خوراک حیوان]، و نیز حتی اگر دور ریختن زیادی آب باشد.[10]
 
بنابراین، اعتدال در مصرف، یعنی بهره گیری از امکانات زندگی به گونه ای که مستلزم تلف کردن و هدر دادن مال و نیز مازاد بر نیاز نباشد و کمّ و کیف آن، از نگاه عرف، هماهنگ با شرایط زمانی و مکانی و متناسب با شأن و موقعیت مصرف کننده باشد.[11]
 
با آنکه در آموزه های دینی بر انفاق تأکید فراوانی شده است، باید در این امر مستحبی نیز اعتدال و میانه روی را رعایت کرد. انسان باید در انفاق به دیگران یا انجام دادن امور خیریه به گونه ای رفتار کند که بالاتر از شأن انفاق کننده نباشد و خود و خانواده اش را به زحمت نیندازد. اگر این الگو رعایت شود، تمکن مالی برای انفاق های دیگر باقی می ماند و فرد برای تأمین نیازمندی های شخصی و خانوادگی قدرت خواهد داشت.[12]
سه پرهیز از اسراف و تبذیر
 
سطح ممنوع مصرف در اسلام، سطح اسراف و تبذیر است. برخی معتقدند اسراف، غیر از تبذیر است. اسراف، یعنی مصرف بیش از شأن (مانند اینکه شخصی با درآمد کم که فقط نیازهای اندک او را برطرف می سازد، کالاهای لوکس مصرف کند) و تبذیر یعنی مصرف بیهوده که با اتلاف مال همراه است. برخی دیگر می گویند اسراف و تبذیر هر دو یکی هستند.
 
اگر کسی در میزان یا شکل استفاده از نعمت های الهی زیاده روی کند و بیش از آنچه نیاز دارد، مصرف کند، اسراف کار شمرده می شود. قرآن کریم، اسراف را در معنای بسیار گسترده ای به کار برده و حتی از اسراف در اعمال و عقاید نیز سخن گفته است. برخی از موارد اسراف در آیات و روایات عبارتند از: خوردن و آشامیدن بیش از حدّ،[13] دادن مال به کسی که شایستگی آن را ندارد،[14] مصرف بیش از شأن در جهت مصالح شخصی،[15] و اسراف در مخارج کیفی.[16]
 
در حدیثی از امام صادق(ع) نقل است که به یاران خود درباره اسراف فرمود:
 
کمترین حد اسراف این است که لباسی را که بیرون خانه برای حفظ آبرو می پوشی، در داخل خانه نیز بپوشی یا باقی مانده آب و غذا را که در ظرف می ماند، دور بریزی یا خرما را بخوری و هسته آن را دور اندازی.[17]
 
در برخی از روایات با صراحت، اسراف و تبذیر از گناهان کبیره معرفی شده است. در روایتی که فضل بن شاذان از امام رضا(ع) نقل می کند، حضرت در نامه ای به مأمون، به شمارش گناهان بزرگ می پردازد و یکی از آنها را اسراف و تبذیر می داند.[18]
ج) الگوی مصرف مطلوب در اسلام
 
شناسایی نیازهای واقعی، رعایت اعتدال و صرفه جویی و بهره برداری از امکانات را الگوی صحیح مصرف بیان می کند. به دیگر سخن، الگوی مصرف، از یک سو راهنمای حرکت درست جامعه در مسیر بخش وسیعی از منابع کمیاب، و از سوی دیگر، عامل تنظیم نیازهای واقعی جامعه است.
 
به نظر می رسد فرهنگ حاکم بر جامعه، از عوامل مؤثر در تعیین الگوی مصرف است؛ زیرا اعمال و تصمیم گیری افراد، آیینه تمام نمای عقاید، اندیشه ها و نوع نگرش به جهان هستی و ارزش های مورد پذیرش آنهاست.
 
معرفی الگوی صحیح در مصرف، آثار فردی و اجتماعی فراوانی در پی دارد. در سطح کلان تا زمانی که امکانات جامعه با نیازها و خواسته های افراد آن متناسب نباشد، کسب استقلال اقتصادی و رسیدن به عزت و سرافرازی ممکن نمی گردد. در سطح فردی نیز بدون پرهیز از مصرف های غیرضرور، آرامش روحی و روانی به دست نمی آید.
 
جوان مسلمانی که می کوشد برای یافتن مسیر درست در زندگی از وحی و سخنان معصومان بهره ببرد، باید در امر مصرف نیز الگویی در پی گیرد که مطلوب اسلام باشد. یکی از مهم ترین ویژگی های الگوی مصرف اسلامی این است که دارای حدود است. از نظر عالمان اسلامی، در اسلام سه سطح مصرف وجود دارد: مصرف مجاز، کمتر از حداقل مصرف و بیش از حداقل مصرف تا مرز اسراف. بنابراین، حد مصرف کافی از نظر اسلام، سطحی است که سختی و دشواری را از زندگی برطرف سازد.
یک دیگرگرایی
 
یکی از مهم ترین ویژگی های الگوی مطلوب مصرف این است که جوان مسلمانی که به دنبال سعادت در دنیا و آخرت است، نباید تنها به خود و خانواده اش بیندیشد، بلکه باید افزون بر تأمین نیازهای فردی و خانوادگی، به فکر محرومان جامعه نیز باشد. با این کار، روحیه ایثار و فداکاری و دیگر کمالات انسانی در او رشد خواهد کرد و به خودخواهی و کبر و غرور دچار نخواهد شد. قرآن کریم از دیگرگرایی با عنوان انفاق یاد می کند و مسلمانان را به انجام آن تشویق کرده است.
 
قرآن گاهی در وصف خوبان، انفاق را یکی از شاخصه های ایمان، تقوا، احسان، صداقت و فروتنی می داند[19] و اهمیت انفاق تا حدی است که در برخی از آیات در کنار نماز ذکر شده است.[20] در برخی از آیات نیز تصریح گردیده که انفاق، قرض به خداوند است[21] و خداوند، گیرنده آن است.[22] البته تمام این اجر و پاداش در صورتی است که انفاق به دور از ریا و خودنمایی و تنها با هدف الهی صورت گیرد.
 
از امیر مؤمنان علی(ع) نقل است که «اگر کسی مالش را در راه خدا صرف کند، خدا در جایگزینی آن مال تعجیل می کند.» [23] بر این اساس، خداوند وعده داده که به گونه ای پاداش می دهد که هرچه را فرد در راه خدا صرف کرده است دوباره جایگزین شود.
 
کسی که مالش را در راه خدا صرف نمی کند، از آن مال بهره نخواهد برد. کسی که در مصرف مال در راه فرمان الهی و رضای خدا بخل می ورزد، گویی از این مال هیچ سودی نخواهد داشت:
 
کسانی را که طلا و نقره را گنجینه (پنهان) می سازند و در راه خدا انفاق نمی کنند، به مجازات دردناکی بشارت ده! (توبه: 134)
دو ایثار و گذشت
 
دوست من! یک جوان مسلمان همراه با بهره برداری از نعمت ها و امکانات الهی، باید در حد توان به کمک محرومان جامعه، فقر را در جامعه کم کند و بکوشد با رعایت این الگو به رضایت و خشنودی خداوند برسد. نقطه اوج و مرتبه عالی سخاوت و دیگرگرایی، مقام ایثار است. خداوند ایثارگران را این گونه ستوده است:
 
دیگران را بر خود مقدم می دارند؛ هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند. (حشر: 9)
 
انسان سخاوتمند کسی است که بخشی از مال خود را به دیگری می دهد، ولی اهل ایثار کسانی هستند که در آنچه نیاز دارند، دیگران را بر خود ترجیح می دهند. در روایتی از پیامبر اعظم(ص) آمده است:
 
کسی که به چیزی نیازمند باشد و دیگری را بر خود ترجیح دهد، مشمول غفران الهی می شود.[24]
 
البته این بدان معنا نیست که انسان آنچه خود نیاز دارد، در اختیار دیگری بگذارد و خود پیش دیگران دست دراز کند، بلکه او باید عزت نفس خود را حفظ کند. در تعبیری از امام صادق(ع) نقل شده است:
 
خداوند همه اختیارات شخصی انسان را به خودش واگذاشته، مگر جایی که رفتار او موجب ذلت وحقارتش شود.[25]
 
بنابراین، ایثار کردن نباید به ناتوانی شخص بینجامد و او را برای تأمین نیاز، محتاج دیگران کند.


[1] .  سید مهدی موسوی کاشمری، پژوهشی در اسراف، قم، بوستان کتاب، 1377، ص 121.

[2] .  حسن فاطمی، گرسنگی؛ ارمغان استعمار، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1362، ص 94.

[3] .  ریچارد بارنت و رونالد مولر، سیطره جهانی، ترجمه: مصطفی رحیمی، تهران، هاشمی، 1363، ص 298.

[4] .  علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1379 ه .ق، ج 8، ص 79.

[5] .  علامه مجلسی، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1404 ه .ق، ج 47، ص 232.

[6] .  سباء: 15.

[7] .  نک: اعراف: 85؛ هود: 84 86.

[8] .  نک: انعام: 141؛ اعراف: 31.

[9] .  نک: محمدعلی انصاری، الموسوعة الفقهیة المیسره، قم، مجمع الفکر الاسلامی، 1415 ه .ق، ج 3، ص 186.

[10] .  شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، قم، آل البیت(ع)، 1409 ه .ق، ج 21، ص 551.

[11] .  علی اکبر کلانتری، اسلام و الگوی مصرف، قم، بوستان کتاب، 1387، ص 43.

[12] .  برای نمونه، از امام باقر(ع) روایت شده است فلان شخص از انصار که مزرعه ای داشت، هرگاه محصول آن را جمع می کرد، تمام آن را صدقه می داد و خود و عیالش تهی دست می ماندند. سپس خداوند این عمل را اسراف قرار داد. (وسائل الشیعه، ج 6، باب 16، ابواب زکات الغلات)

[13] .  «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنّهُ لا یُحِبّ الْمُسْرِفینَ» (اعراف: 31)

[14] .  امیرمؤمنان علی(ع): «بترسید از فساد، به درستی که دادن مال به غیر جایگاه آن، تبذیر و اسراف است. آن چنان کاری که نام صاحبش را نزد مردم بالا می برد، در حالی که مقامش را نزد خداوند پایین می آورد». (نهج البلاغه: 390)

[15] .  امام صادق(ع): «لقمان به فرزندش گفت: ای پسرم! هر چیزی نشانه ای دارد که با آن شناخته می شود و برای مصرف نیز سه نشانه است: چیزی که در شأن او نیست، می خرد؛ چیزی که در شأن او نیست، می پوشد و چیزی که در شأن او نیست، می خورد». (بحارالانوار، ج 12، ص 415)

[16] .  امام صادق(ع): «کسی که بیش از آنچه برای سکونت لازم دارد، مسکن بنا کند، باید در روز قیامت آن را بر دوش خود حمل نماید». (همان، ج 4، ص 54)

[17] .  میزان الحکمه، ج 4، ص 448.

[18] .  وسائل الشیعه، ج 11، ص 260.

[19] .  انفال: 2 4؛ سجده: 15 و 16؛ حجرات: 15؛ توبه: 88.

[20] .  بقره: 3 و 110؛ انفال: 3.

[21] .  بقره: 254؛ تغابن: 17.

[22] .  توبه: 99 و 104.

[23] .  تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص 379.

[24] .  ملامحسن فیض کاشانی، محجة البیضاء، قم، نشر جامعه مدرسین، ج 6، ص 79.

[25] .  محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365، ج 5، ص 63.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان