اصل و نسب
پدر او، ابوطالب بن عبدالمطلب بن هاشم بود و یک دقیقه از دقایق تقویت نبی صلی الله علیه و آله وسلم فرو نمی گذاشت و با آن حضرت، محبت تمام داشت و از اشعار او فهم می شود که تصدیق به نبوت داشته است.
و مادر علی، فاطمه بنت اسد بن هاشم بود و ابن اثیر گوید: او ایمان به حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم آورد و هجرت به مدینه کرد. او مرتضی را «اسد» نام کرد و ابوطالب «علی».
;از مهر علی کسی که یابد عرفان |
;نامش همه دم نقش کند بر دل و جان |
;این نکته طرفه بین که ارباب کمال |
;یابند ز بیّنات نامش ایمان |
و مسلم از سهل بن سعد روایت کند که علی بسیار دوست داشتی که او را ابوتراب گفتندی و وجه تسمیه آن بود که روزی پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم به خانه فاطمه آمد و علی را نیافت. فرمود:، این ابن عمک؟ گفت: میان من و او گردی واقع شد و غضب کرده بیرون رفت. پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم با شخصی گفت: ببین علی کجاست؟ آن شخص بازگشت و گفت: یا رسول اللّه ! در مسجد به خواب است. پیغمبر آمد و او هنوز به خواب بود و ردا از او جدا شده و خاک به او رسیده. پیغمبر او را از خاک پاک کرد و فرمود: «قُم ابا التّراب قم ابا التّراب»
;خاک شو خاک تا بروید گُل |
;که به جز خاک نیست مظهر کُل |
فضایل آسمانی
اَنس و ابن عباس گویند: «بحرین» در «مَرَجَ البحرین یَلتَقیانِ» علی و فاطمه است و «لؤلؤ» و «مرجان» حسن و حسین است. و علی در جمیع غزوات، حاضر بود غیر تبوک که پیغمبر، او را در اهلِ خود خلیفه ساخت.
ابوحمراء روایت کند که پیغمبر فرمود: چون به معراج رفتم، دیدم که بر عرش نوشته بود: «لا اله الا اللّه ، محمد رسول اللّه أَیَّدْتُهُ بِعلیّ»
صاحبِ کشّاف و واحدی از ابن عباس روایت کند که علی چهار دینار داشت. دیناری به شب صدقه کرد و دیناری به روز و دیناری پنهان و دیناری آشکارا و در شأن او نازل شد: «الذینَ ینفقون اَموالَهُم باللَّیْلِ و النَّهارِ سِرّا و علانیّه...»
شاخه طوبی
ثعلبی از ابن عباس و ابن سیرین روایت کند که مراد از «طوبی» در آیت «الذین امنوا و عملوا الصالحاتِ طَوبی لَهم و حُسنُ مآب» درختی است در بهشت که بیخ آ ن در خانه علی است و در خانه هر مؤمن از آن شاخی است.
;ای ز مشکین طرّه ات بر هر دلی بندی دگر |
;رشته جان را به هر موی تو پیوندی دگر |
;گر پدر خورشید و مادر ما ه باشد فی المثل |
;بر زمین ناید به خوبی چون تو فرزندی دگر |
صراطِ حق
چه خوب است که از حروف مقطعه واقعه در اوایل سُوَر فرقانی، بعد از حذفِ مکررات، «علیّ صراط حقِّ نمسکُهَ» ظاهر می شود.
;ای مصحف آیات الهی رویت |
;وی سلسله اهلِ ولایت مویت |
;سرچشمه زندگی، لب دلجویت |
;محراب نماز عارفان ابرویت |
و مبدأ سلسله جمیع اولیا اوست.
مباهله
چون آیتِ «فَمن حاجَّکَ فیه مِن بعدِ ما جاءَکَ...» نازل شد، مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم با قبیله نجران از نصاری مقرر فرمود که صباح فردا مباهله کنند.
روز دگر حسین را در بغل گرفت و دستِ حسن داشت و فاطمه از عقبِ او می رفت و علی از عقب فاطمه و فرمود: «اللهم هؤلاً اهل بیتی» چون ابوحارثه، دانشمند ترسایان، ایشان را بدید، با ترسایان گفت: من رویی چند می بینم که اگر از خدا خواهند که کوهی را از جای خود ببرد، هر آینه چنان شود. زنهار مباهله مکنید.
ترسایان بترسیدند و دو هزارجامه و سی زره به رسم جزیه هر سال قبول کردند.
ابلاغ پیام
پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم در سال نهم از هجرت، ابوبکر را امیرِ حاجیان ساخت و او را با سیصد مرد و شتری چند قربانی به مکه فرستاد، چهل یا سی یا سیزده آیت از اوایل سوره برائت نازل گشت و پیغمبر، علی را بر ناقه سوار ساخت و گفت: از عقب ابوبکر برو و این آیات بر مردم بخوان.
صحابه گفتند: کاش که آیات می فرستادی تا ابوبکر بر مردم می خواند.
فرمود: لایق خواندن این آیات نیست، مگر شخصی از اهل بیتِ من. چون علی به قافله رسید، ابوبکر گفت: امیر امّ مأمور؟ (من، امیر هستم یا مأمور؟) علی گفت: بل مأمورٌ. و به اتفاق به مکه رفتند و آیات بر مردم خواند.
علی از من است و...
امام احمد از ابن مریم روایت کند که علی گفت: من پا بر دوشِ محمد صلی الله علیه و آله وسلم نهادم و بت های خانه کعبه فرو انداختم.
جناده روایت کند که مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «علیٌ منّی و اَنَا من علی، و لا یؤدی عنّی الا انا اَو علّی.» و ترمذی از زید بن ارقم روایت کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم با علی و فاطمه و حسن و حسین فرمود: «انا حربٌ لمن حاربکم و سلمٌ لمن سالمکم» (من با کسی که با شما دشمن است، دشمنم و با کسی که با شما دوست است، دوستم.)