آغاز سخن
نگاه جمع و بینش کامل دین و پیشوایان دینی به گستره هستی و آفریده های آفرینش، امتیازی چشمگیر در آیین اسلام محسوب می شود و نشان از برتری پایدار و جوابگویی جاودان به تمامی پرسشهای امروز، فردا و فرداها خواهد داشت.
«انسان» که والاترین آفریده خداوند است، جایگاه ویژه ای داشته و از موقعیت ممتازی در عرصه هستی برخوردار است. از این رو، چون از زوایای مختلفی به ابعاد شخصیتی او نگریسته می شود، دانشهای گوناگونی به روشنگری و پاسخگویی می پردازند؛ آنجا که جلوه های ظاهری رفتار، گفتار و پندار او بررسی می شود، «علم فقه» بدان پرداخته و عهده دار این مهم می شود. و آنگاه که در باده خردورزی، اندیشمندی و نیروی عقل سخن به میان می آید، «علم عقاید» با توانمندی خاص خود مطرح می شود. و چون در باره عشق، عاطفه، و قلب، آموزه هایی انسان ساز و حیات بخش می یابیم، «علم اخلاق»(1) را می بینیم که با سلسله سخنان و موعظه های بنیادین خود ما را به حکمت، عفت، عدالت و شجاعت فرا می خواند تا «انسان کامل» شویم و چون گوهری گرانبها در آغوش آفرینش قرار یابیم.(2)
چنین نگرش همه سویه اسلام به جلوه ها و چهره های زندگی، موجب گردیده که مجموعه پندارها، رفتارها و گفتارهای ما در «ایمان»، «اعمال» و «اخلاق» دیده شود و هر یک خصوصیات ویژه ای یافته و از سوی دیگر در دو ضلع دیگر شخصیت افراد، تأثیر گذارد.
در این میان «اخلاق پسندیده و آسمانی» ـ که مجموعه ای از حالات مثبت و به دور از غبارهای تیرگی بخش شیطانی است ـ سرآمد شمرده شده و سکاندار وجود پرتلاطم ما، در صحنه های پرحادثه و فراز و فرودهای توان فرسا معرفی شده است. به گونه ای که تهذیب و تکمیل این بُعد نقشی ژرف در پایداری ایمان و جاودانگی اعمال داشته، مددکار مطمئنی در حفظ، ترمیم و بالندگی باورهای دینی و شیوه های عرشی زندگی خواهد بود. بدین خاطر «بهترین سرمایه انسان» اخلاق پسندیده دانسته شده و فلسفه بعثت رسول اکرم، صلی اللّه علیه و آله و سلم اتمام مکارم اخلاق بیان گردیده است.(3)
آثار و انواع اخلاق
ره آورد اخلاق شایسته، فردوس الهی دانسته شده و پروردگار متعال پس از بیان صفات چنین انسانهای پاک نهادی می فرماید:
«اولئک فی جَنّاتٍ مُکْرَمُون»(4)
«آنها هستند که در باغهایی [از بهشت[ گرامی و عزیز خواهند بود».
آنگاه که انواع اخلاق در کلام خداوند مطرح می شود، به برخورد جالب، مهربان و مشفقانه رسولان الهی در عرصه اجتماع اشاره شده که همراه با عشق به وظیفه و صفا و صمیمیت پیامبرانه در جواب کافران، خود را فرستاده ای ناصح و دلسوز از سوی خداوند معرفی کرده که نقشی جز خیرخواهی و بیان پیامهای الهی برای آنان نخواهند داشت.(5)
اخلاق اسلامی گنجینه ای گرانبها از گوهرهای فکری، اقتصادی، عبادی در باره خود، خداوند و خلق معرفی شده است.(6) روابط عاطفی و منطقی انبیا با مردم و نقش کیمیاگون حسن خلق و احسان رسولان و رهبران فکری فرهنگی در جلوه «اخلاق انبیا» مطرح شده است(7) و نورانیت و روشنی بخشی اخلاق شعیب در قرآن به طور جامع بدان اشاره شده است. بدان حد که اهل مَدْیَن با اعتراف به این بُعد اخلاقی تربیتی، وی را صاحب رشد و اخلاقی والا می دانستند.(8) آنگاه که به شیوه های موفقیت رسول اکرم(ص) پرداخته می شود؛ اخلاق پسندیده و احسان والای وی سرآمد(9)تمامی صفات معرفی شده به گونه ای که خداوند، خود این ویژگی آسمانی حضرت محمد(ص) را ستوده و با صراحت از آن نام می برد که: «و اِنَّک لَعَلی خُلُقِ عَظیم».(10)
و به راستی که صاحب اخلاقی والا و برجسته ای هستی.(11)
یاس یاسین و سیره و سخن آسمانی
یاس بوی مهربانی می دهد
عطر دوران جوانی می دهد
یاس ما را رو به پاکی می برد
رو به عشق اشتراکی می برد
یاس مثل عطر پاک نیت است
یاس استنشاق معصومیتست
یاس را آیینه ها رو کرده اند
یاس را پیغمبران بو کرده اند
یاس بوی حوض کوثر می دهد
عطر اخلاق پیمبر می دهد(12)
فاطمه زهرا(س) بانویی آگاه به مبانی اسلام و آشنا به اصول اخلاقی بود. او که با آیات قرآن و حلاوت آن در تلاوت، تفکر و تأمل خویش مأنوس بود و از سیره و سخن رسول اللّه نسبت به اخلاق الهی و پسندیده آگاهی داشت، از آغاز طفولیت نمونه ای کامل و اسوه ای برجسته برای همگان بود. اطلاعات بیکران آن پاک بانو نسبت به ارزشهای اصیل اخلاق و آداب(13) و شناخت ژرف اخلاقیات به عنوان بخش عظیمی از معارف دین در چهره ها و نمودهای گوناگون(14)، نگاهی همه سویه و پروسعت در این باره به وی بخشیده بود، به گونه ای که در سیره و سخن او، دهها نکته درس آموز و معرفت آفرین دیده می شود که برای شیفتگان تهذیب و تربیت ره توشه هایی ارزشمند و جاودان خواهد بود. با هم برخی از این گلواژه های معرفت را می نگریم:
1. اخلاق اجتماعی
گستره پروسعت جامعه گرچه همانند اقیانوسی بی کران می نماید و از ابهتی چشمگیر و خیره کننده برخوردار است اما مناسبات اجتماعی و نیازهای افراد به همدیگر، این اقیانوس را به صورت دریاها، نهرها، جویبارها و برکه ها می سازد و ضرورت نشست و برخاستها و رفت و آمد انسانها را بیشتر و بیشتر می سازد. آنچه تراکم بسیار این شیوه را با نسیم سلامت و شیرینی و حلاوت همراه می سازد؛ اخلاق اجتماعی است. بی شک این اخلاق چون از بارش آسمان عصمت فرو بارد و در آغوش جان انسانها نشیند، تأثیری بسیار والا ـ و حتی مقدس ـ بر جای خواهد گذارد.
سیمای منبسط یا چهره گشاده که «خوشرویی» نام دارد، کیمیایی بس گرانبهاست که در صحنه های گوناگون زندگی و در بین انسانهای مختلف ـ با هر سلیقه و مذهب و مکتب ـ کارآمدی فراوان دارد و در سخنان معصومان ـ درود خداوندی بر آنان باد ـ به طور پی در پی بدان تأکید شده است.
دخت آفتاب، فاطمه زهرا(س) در سخنی کوتاه، بلندای این حقیقت را این گونه ترسیم نموده است که: «بِشر فی وجه المؤمن یوجبُ لِصاحبه الجنّة و بشرٌ فی وجه المعاند المعادی یقی صاحبه عذاب النار»؛(15)
پاداش خوشرویی در برابر مؤمن بهشت است و خوشرویی با دشمن انسانهای ستیزه جو انسان را از عذاب آتش باز می دارد.
بیان معیار بنیادین در گشادگی چهره ـ و گاه لبخند زیبا ـ به هنگام روبه رو شدن با افراد در سخن آن بانو، نشانگر هدفمند بودن گفتگوها و دید و بازدیدهای انسانهای دین باور است. از این رو به کارگیری این شیوه برای گروهی پاداشی چون بهشت به دنبال دارد و برای پاره ای آتش دوزخ فراهم می سازد. بی شک چنین ملاک ـ که در اصول مکتب و ارزشهای مذهب برای خداجویان ترسیم شده است ـ ما را از واژگونی اهداف که ثمری جز خوش بودن و شاد گشتن ـ با هر کس و به هر صورت ـ می رهاند و احترام و بزرگداشت افراد را در چارچوب پای بندی آنان به مذهب ارایه می دهد.
2. اخلاق زناشویی و خانوادگی
زندگی، کانونی است که با فرازها و نشیبهای بسیاری همراه است و شادیها و شیونها در کنار هم دیده می شود. نوع نگاه و بینش زن و شوهر و اهداف آن دو، سختیها را سهل و ناهمواریها را هموار می سازد، به گونه ای که هر یک به استقبال حوادث می روند و با تمام تلاش در پی آرامش، صفا، صمیمیت و مهربانی در زندگانی خواهند بود. به یقین آنچه به جلوه های تلخ و شیرین زندگی رنگ دیگری می بخشد و ظرفیت فراوان نسبت به رفاه و غنا و شکیبایی لازم در فقر و اندوه به ما می دهد ـ به گونه ای که با روحیه ای سرشار و به دور از یأس و نومیدی و یا بی هویتی و از خودباختگی به حیات خود ادامه می دهیم ـ ارزشهای اخلاقی و صفات روحی روانی است؛
روابط عاطفی و منطقی انبیا با مردم و نقش کیمیاگون حسن خلق و احسان رسولان و رهبران فکری فرهنگی در جلوه «اخلاق انبیا» مطرح شده است.
که فاطمه زهرا(ع) اسوه ای تمام عیار در این میدان است.
او از اوان طفولیت با سختیها و مشکلات همزاد بود. دشواریهای سه ساله در شعب ابوطالب و سنگلاخهای مبارزه با سران کفر و نفاق، مردان مرد را از پای در می آورد اما نیروی ایمان و عشق چنان توانی به این نوجوان و جوان بخشیده بود که با نهادی پاک و روانی شفاف یکایک ناهمواریها را پشت سر می گذاشت. و آن هنگام که به خانه همسر پای گذارد، آغازی دیگر با مرحله ای نو در ستیز با سختیها بود و در این هنگامه های طاقت سوز «اخلاق زناشویی و خانوادگی» او پدیدار می شد نه آنکه تنها در رفاه، شادی و فراوانی امکانات، اظهار رضایت از همسر و زندگی خویش نماید!! روزی که امام(ع) غذایی از همسر عزیز خود خواست تا بدان گرسنگی خود را برطرف سازد، فاطمه(ع) در جواب گفت: سوگند به خدایی که پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزید، دو روز است که در منزل غذای کافی نداریم، آنچه بود به شما و فرزندانم ؛ حسن و حسین دادم و خود از غذای اندک موجود استفاده نکردم. حضرت با تأسف بسیار فرمود: فاطمه جان! چرا مرا آگاه نکردی تا به دنبال تهیه غذا بروم؟ و آن بانو در جواب عرض کرد:
«ای اباالحسن! من از پرودگار خود حیا می کنم چیزی را که تو بر آن توان و قدرت نداری درخواست نمایم.»(16) و در زمانی دیگر که فاطمه(س) سؤال از غذای روزشان مطرح کرد و پس از آن از انفاق درآمد همسر خود در راه خدا آگاه شد، با اندوه بسیار ـ از سؤال خود ـ فرمود:
فَاِنّی اَسْتَغْفِرُ اللّه و لا اَعودُ اَبَدا؛(17)
من از خدا آمرزش می طلبم و دیگر مرتکب این رفتار نخواهم شد!
3. اخلاق سیاسی
اخلاق سیاسی زهرای مرضیه(س) را می توان در فصلهایی چون «دفاع از امام و حجت خدا»؛ «پیروی کامل از امامت و رهبری علی(ع)»؛ «صحنه های مختلف مبارزه برای فدک» و «حضور مشتاقانه و دلسوزانه در عرصه های تدارک جنگ و جهاد» نگریست. که سرانجام صحیفه آخرین این دفتر با سرخی خون آن بانوی شهیده رنگین گشت و مُهر شهادت، نشانِ همیشه از شجاعت و شهامت فاطمه(ع) در این میدان گردید. نخست با گفتگو درخواست حق غصب شده خود را کرد و با استدلال به آیات مختلف قرآن به محاجه پرداخت و سرانجام خلیفه اول را وادار به استرداد فدک نمود.(18)
آنجا که از امام زمان خود، علی(ع) سخن می گفت، ژرفای نگاه و بینش او، تمامی حیله ها را نظاره می کرد و نقش دشمن را در
صحنه های مختلف به صورت پیدا و پنهان می نگریست. از این رو به خوبی جایگاه امامت را در صحنه های سیاسی جامعه ترسیم می کرد و به روشنگری کوته نظران و ساده لوحان می پرداخت. ابتدا امامت اهل بیت(ع) را «عامل وحدت و ایمنی از تفرقه»(19) ترسیم کرد، سپس حضرت علی(ع) را «بزرگ امامان» لقب داد.(20) در سخنی سیاسی در برابر غاصبان خلافت فرمود:
«برخلاف حکم خدا در قرآن و سنت و سفارش پیامبر اسلام در تأویل و تفسیر قرآن، حق امامت او را غصب کرده و به دیگران سپردند.»(21)
زهرای مرضیه(س) با اندوهی مشفقانه و مصلحانه، «دوری از عذاب جاویدان» و «فراهم سازی نعمتهای همیشگی خداوندی را»(22) ارمغان رهبری امیر مؤمنان(ع) برای مردم معرفی می کند و با یادآوری غدیرخم همگان را به پایبندی عهد و پیمان خویش با رسول اللّه (ص) ـ در باره رهبری علی(ع) ـ فرا می خواند.(23) او با درک شرایط حکومت اسلامی و ضرورت دفاع از جامعه، در
هنگامه های جنگ و جهاد، نبردی بابصیرت و شناخت در این عرصه می نمود، گاه در میدان جنگ به یاری آسیب دیدگان می شتافت و با فعالیتهای فراوان مجروحان را امداد می نمود و گاهی در پشت جبهه، نیازهای رزمندگان و جنگجویان را تأمین می کرد. «جهاد» در نگاه او «عزت اسلام و مسلمانان»(24) تفسیر گردید و از جمله کارهای آن بانو ـ در پشتیبانی جبهه های جنگ ـ پخت نان و بردن آن برای مجاهدان بود.(25)
4. اخلاق اقتصادی
فقر و غنا، بخشش و ایثار، حالات و مراحل مختلف امتحانات و فراز و فرودهای زندگی مشترک است که گاه از آغاز زندگی با ما همراهند و زمانی در برهه های مختلف مایه سنجش ایمان و باورهای مذهبی ما می گردند. «اخلاق اقتصادیِ» زن و شوهر بهترین ابزار پیروزی در سنگلاخهای زندگی خواهد بود، به گونه ای که «دارایی و ناداری» هیچ گونه تغییری در گفتار و رفتار آنان ایجاد نکرده و آنان را همچنان پاک و پیراسته در صحنه های گوناگون نگه می دارد.
بخشش پیراهن زیبا و نو در شب عروسی ـ به هنگام توانمندی ـ و ایثار دردمندان، مستمندان و در راه ماندگان ـ در سالهای فقر و تنگدستی ـ نمونه هایی اندک از بی کران صفات و اخلاق اقتصادی فاطمه زهرا(ع) است که هر یک برای ما الگوی شایسته در سالهای بهره مندی از نعمتها و یا تنگدستی خواهد بود.
رسول اکرم(ص) روزی وارد منزل فاطمه(ع) شد، فرمود:
دخترم! در چه حالی هستی؟ و چگونه زندگی می کنی؟
و او جواب داد: «درد گرسنگی بی تابم کرده و هر لحظه رو به فزونی است و غذایی ندارم تا رفع گرسنگی کنم.»(26)
فاطمه زهرا(س): پاداش خوشرویی در برابر مؤمن بهشت است و خوشرویی با دشمن انسانهای ستیزه جو انسان را از عذاب آتش باز می دارد.
روزی دیگر رو به پدر کرده گفت:
«ای رسول خدا! سوگند به پرودگار، در خانه علی(ع) پنج روز است که صبح کردم بدون غذا و هرگز غذایی را در دهان نگذاشته ایم؛ نه گوسفندی داریم و نه شتری و نه غذایی و نه آبی.»(27)
گاه در این شرایط دشوار که اندک غذایی برای کودکان داشتند و خود گرسنه بودند، به آنان میهمان می رسید و چون علی(ع) در باره پذیرایی از فاطمه(س) پرسش می کرد، آن پاک بانوی آسمانی می گفت:
«در خانه ما غذایی نیست مگر به اندازه خوراک دختربچه، اما امشب ایثار کرده، گرسنگی را تحمل می کنیم و همین مقدار غذا را به میهمان می بخشیم.»(28)
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
چه گویمت که به میخانه دوش مست شراب
سروش عالم غیبم چه مژده ها دادست
که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین
نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست
تو را ز کنگره عرش می زنند صفیر
ندانمت که درین دامگه چه افتادست.(29)
5. اخلاص
اخلاص؛ صاف کردن عمل از هر ناخالصی(30) و پالایش کارها از هر آلایشی است. به گونه ای که برای غیر خدا هیچ نصیبی در آن نباشد(31) و پاداشی در سرای دنیا و آخرت برای آن طلب نشود.(32)
به دیگر سخن؛ آزادی انسان از ستایش دیگران و شفافیت عمل از غبار هواها و هوسها اخلاص است.(33) همان که ظاهر و باطن و درون و برون را همسان و یکسان می کند و گویی هیچ بیننده ای، نظاره گر اعمال ما نبوده و تنها و تنها خداوند مهربان شاهد سخن و رفتارمان بوده و بس.
اخلاص گاه در عمل نگریسته می شود ـ که دوری آن از خوب و بد و حق و باطل خواهد بود ـ، گاهی در نیت تفسیر می شود ـ که از خوف جهنم و عشق به بهشت به مرحله ای بالاتر که رضایت الهی است گام برداشتن ـ و زمانی اخلاص در دین دانسته می شود که بیزاری از التقاطی گری در آیین و ایمان به تمامی احکام و قوانین خواهد بود.(34) (مخلصین له الدین و لو کره المشرکون)
در ضمیر ما نمی گنجد به غیر دوست کس
هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس
زهرای مرضیه(س) در اوج قله اخلاص بود و این ویژگی ممتاز آن حضرت، ریشه در اعتقادات بنیادین و عشق دیرین وی نسبت به باورهای دینی و عبودیت فراوان وی داشت. او چون خود را در محضر پروردگار می دید، نیازی به دیدن دیگران و تعریف افراد نمی دید چرا که خورشید خلقت، بینایان را از چراغهای کم نور و خاموش بی نیاز می کند. بدین خاطر در مراحل مختلف زندگی با گفتار و رفتار خود بر این نکته تأکید می کرد که خداوند را ـ نه برای ترس از دوزخ و یا عشق به بهشت بلکه ـ تنها به خاطر خداوندی اش دوست دارم و هیچ آرزویی غیر از خود او در سر ندارم.
روزی رسول خدا رو به زهرا(س) کرده فرمود: «دخترم! اکنون جبرئیل نزد من است و از سوی پروردگارم پیام آورده که هر چه بخواهی تحقق می یابد؛ چه می خواهی؟»
فاطمه(ع) پاسخ داد: «شَغَلَنی عَنْ مَسأَلته لَذَّة خِدْمَته، لا حاجَة لی غیر النَّظر اِلی وَجْهِهِ الْکَریم»؛(35)
لذتی که از خدمت حضرت حق می برم مرا از هر خواهشی بازداشته است؛ حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.(36)
چنین بینش روشن و شفافی موجب گردید در سخنی کوتاه، بلندای معرفت خویش را در باره اخلاص بیان کند که:
«مَنْ اَصْعَدَ اِلی اللّه خالِصَ عِبادَتِه اَهْبَطَ اللّه ُ عزَّ و جلّ اِلَیْهِ اَفْضَلَ مَصْلِحَتِه»؛(37)
حضرت فاطمه(س): لذتی که از خدمت حضرت حق می برم مرا از هر خواهشی بازداشته است؛ حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.
کسی که عبادت خالصانه خود را به سوی خداوند فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت او را به سوی او خواهد فرستاد.
و در گفته ای دیگر با اشاره ای به عبادات، «روزه را مایه تثبیت و فرود اخلاص در سرای دل» بیان می کند.(38) او نخستین کس بود که به سخنان خود عمل می کرد و در مراحل مختلف زندگی اندوخته های اخروی بسیاری از این طریق برای خود فراهم می نمود. سائلی که از مسجد با دستی تهی برگشته و در کوچه ها امدادگری نمی یابد، چون به در خانه دخت رسول اللّه (ص) می رسد، یگانه فریادرس مستمندان را او می بیند، از این رو از وی کمک می طلبد. و زهرای عزیز که سه روز خود و فرزندانش گرسنه بودند، چون با استمداد مستمند روبه رو می شود و از سوی دیگر شیوه همیشه او کمک به نیازمندان بوده است ـ پیراهن خود را نزد یک یهودی گرو می گذارد تا قدری نان و خرما گرفته به سائل ایثار کند. هنگامی که سلمان اصرار می کند که اندکی از نان و خرما برداشته، برای رفع گرسنگی خود و فرزندان استفاده کند، فاطمه می گوید:
«سلمان! این کار را فقط برای خدا انجام دادم، از این رو هیچ از آن برنخواهم داشت!»(39)
حسین بن روح ـ از نایبان امام عصر(عج) ـ در پاسخ پرسش شخصی که رسول خدا(ص) چند دختر داشت فرمود: چهار دختر و چون او سؤال می کند: کدام یک از همه بافضیلت ترند؟ جواب داد: فاطمه. وی با تعجب بسیاری باز می گوید: حضرت زهرا(س) از همه فرزندان پیامبر(ص) کوچکتر بوده و از سوی دیگر کمتر مصاحبت رسول اللّه (ص) را درک کرده است، چگونه او بافضیلت تر است؟!
حسین بن روح فرمود: فاطمه(ع) دارای دو ویژگی برجسته بود: نخست آنکه وارث رسول خدا(ص) بود و دیگر اینکه نسل پیامبر خاتم(ص) از ذریه او است. و خداوند متعال این صفات را به او ارزانی نداشت مگر به خاطر «اخلاص در نیت زهرای مرضیه(س)».(40)
ادامه دارد.