ماهان شبکه ایرانیان

سرمقاله - علوم انسانی اسلامی

چرا در حوزه های علوم دینی، علوم انسانی و فلسفه این علوم جدی گرفته نشده است؟ بدون شک تعریف ما از انسان با تعریف غربیان کاملا متفاوت است

سردبیر

چرا در حوزه های علوم دینی، علوم انسانی و فلسفه این علوم جدی گرفته نشده است؟ بدون شک تعریف ما از انسان با تعریف غربیان کاملا متفاوت است. در فلسفه غرب امروز، اومانیسم، (Humanism) زیر ساخت و فنداسیون همه علوم انسانی است. و اما در فلسفه الهی، خدامحوری اساس و پایه حیات فردی و اجتماعی آدمی است. فلسفه های مبتنی بر اومانیسم، امروز در صددند همه عرصه های مدیریت حیات انسان را فتح کنند و زمان و زمین را در راستای اهداف مادی و حیوانی خود، تحت کنترل درآورند و مکانیسم تصرف درخواست و اراده آدمیان را کشف و برای همه جوامع و انسان های روی کره زمین، تصمیم سازی کنند! چرا فرهیختگان و بزرگان علم و اندیشه در حوزه های علوم دینی ما نگاهی جدی بر این پدیده ها نمی افکنند و چندان که باید و شاید عنایتی ویژه به این فرایندها ندارند؟ !

مگر حوزه های علمیه نمی خواهند در راستای تحقق «. . . والله متم نوره ولو کره الکافرون » ، گام بردارند؟ آیا قدم برداشتن در جهت اتمام نور خدا بر کره ارض، از وظایف حوزه های علمیه نیست؟ مگر این فریاد بلند قرآن نیست که می فرماید: «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین » ؟ بدون شک پیشوای زمین شدن و مدیریت مستضعفان فرهنگی عصر حاضر را به دست گرفتن، منوط به تمهیدات و محتاج مقدماتی علمی در انسان شناسی و پی ریزی علوم انسانی وحیانی و طرحی نو در ساز و کار فلسفه علوم اجتماعی است و این مهم، جز از حوزه های علوم دینی ساخته نیست.

برخی جامعه شناسی را، مادر همه علوم انسانی شمرده اند و شاید این تلقی، چندان دور از حقیقت نباشد. در تلقی اغلب جامعه شناسان معاصر، دین یک نهاد اجتماعی است همچون سایر نهادها. اما با تعریفی که ما از دین داریم، «دین » فرانهاد است و به همه نهادهای اجتماعی دیگر رنگ می زند و در آن ها تاثیر می گذارد و همه را تحت پوشش قرار می دهد. وقتی به تاریخ طولانی جوامع بشری و سیر تحولات و فراز و نشیب های این جوامع نگاهی بیفکنیم، به خوبی هویداست که «دین » از ریشه دارترین و پایدارترین عناصر حیات انسانی است و جامعه شناسان و انسان شناسان گذشته و حال، همه، بر این نکته اذعان دارند.

همه دغدغه راقم این سطور این است که چرا فیلسوفان و حکیمان و فقیهان و دانشمندان ما چندان که در پاره ای مسائل فقهی و اصولی و فلسفی همچون استصحاب و اعتبارات ماهیت و منزوحات بئر و. . . دقت هایی شگرف و محیرالعقول به خرج داده اند، در ابواب مختلف علوم انسانی همچون فلسفه سیاست، فلسفه جامعه شناسی، فلسفه مدیریت، فلسفه حقوق، فلسفه تعلیم و تربیت و روانشناسی، فلسفه اقتصاد، فلسفه تاریخ و. . . عنایت و دقتی در خور نداشته و ندارند؟ !

امیدواریم دانش های فوق در آینده ای نه چندان دور، به طور جدی مورد توجه و نایت شورای عالی برنامه ریزی و مدیریت حوزه های علمیه قرار گیرند و گامی بلند در راستای تحول در نظام آموزشی و متون و موضوعات درسی حوزه ها برداشته شود. انشاءالله

والسلام

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان