در قلمرو تعزیه/تأملی در درس چهارم ادبیات فارسی سال اول دبیرستان

درس چهارم کتاب ادبیات فارسی سال اول دبیرستان، به ادبیات نمایشی و معرفی بخشی از تعزیه حضرت ابوالفضل علیه السلام اختصاص دارد که در این متن می خوانیم: «تعزیه از قرن اول و دوم اسلامی، در میان مردم ایران رایج بوده است؛ اما از زمان آل بویه به صورت رسمی، شکل آیین و تشریفات خاصی به خود گرفت و در دورة صفویه به رونق و جلال آن افزوده شد.»]ص ۲۵[

کاستی های کلی

درس چهارم کتاب ادبیات فارسی سال اول دبیرستان، به ادبیات نمایشی و معرفی بخشی از تعزیه حضرت ابوالفضل علیه السلام اختصاص دارد که در این متن می خوانیم: «تعزیه از قرن اول و دوم اسلامی، در میان مردم ایران رایج بوده است؛ اما از زمان آل بویه به صورت رسمی، شکل آیین و تشریفات خاصی به خود گرفت و در دورة صفویه به رونق و جلال آن افزوده شد.»]ص 25[

در میان مدارک موجود پیرامون تعزیه ـ که بدان اشاره خواهیم کردـ هیچ مدرکی تأیید نمی کند که حتی عزاداری معمولی هم در قرن اول و دوم هجری در ایران رایج باشد؛ چه رسد به تعزیه. با روی کار آمدن آل بویه، بنابر نوشته ذهبی و برخی مورخان دیگر، توسط احمد معزالدوله دیلمی، عزاداری رسمی در بغداد متداول شد. وزیران شیعه، چون ابن عمید و صاحب بن عباد نیز در ترویج این سوگواری ها و اقامة عزا برای شهیدان کربلا کوشیدند؛ ولی منابع مهم تر، هیچ گونه اشاره ای به رواج تعزیه خوانی در این عصر ندارند.

در هنگام اقتدار صفویان، پیشاپیش دسته های عزادار، روی بعضی از شترها و اسب ها عده ای به صورت نمایشی با پوشیدن لباس های رنگارنگ قرار می گرفتند و مردم با مشاهده آنان، حوادث عاشورا را در ذهن خویش مرور می کردند و متأثر می شدند. علم و کتل هایی نیز همراه این ها، حمل می شد. جهان گردانی چون آنتونیوگووآر اسپانیایی، پیتر دلاواله ایتالیایی، توماس هربرت انگلیسی، ژان شاردن فرانسوی و پتروس بریک که گزارش های دقیقی از مراسم محرم در این عصر ارائه کرده اند، به همین موارد اشاره و بسنده کرده اند؛ اما بنا به اظهار نظر پژوهش گران تعزیه که همگی هم اتفاق نظر دارند برای اثبات این که شبیه خوانی در دورة صفویه رواج داشته است، هیچ منبع مستندی در دسترس نیست در عوض، دلایل قوی برای آن وجود دارد. برخی قرینه ها تأیید می کند که در اواخر عصر صفویه با رواج روضه خوانی، نقالی، فضایل خوانی و مناقب خوانی، مقدماتی برای اجرای تعزیه در ادوار بعد فراهم آمد؛ اما دونفر، جهان گرد اروپایی به نام های سالامون انگلیسی و وان گوگ هلندی که در دورة افشاریه در ایران به سر می برده اند، از اجرای یک نوع تعزیه بر روی ارابه ها در این عصر گزارش داده اند.

ساموئل هملین که در این سال ها، ناظر مراسم محرم بوده است، از دسته گردانی و اجرای صحنه های زنده در شمال ایران سخن می گوید. ساموئل گوتلیب گملین نیز از برگزاری مجلس تعزیه در این دوره گزارشی ارایه داده است. جالب ترین و مستندترین گزارش در این راستا، مشاهدات ویلیام فرانکلین انگلیسی از تعزیه عروسی قاسم و مجلس آب فرات در شیراز است. بنابراین، تعزیه نخستین تجربه های خود را در عصر افشاریه و زندیه سپری کرد؛ ولی اوج و گسترش آن مربوط به روی کارآمدن قاجاریه است و این که در درس مذکور ادعا شده است در دوره صفویه بر رونق و جلال تعزیه افزوده شد، با هیچ مدرک و سندی تطبیق نمی کند و از واقعیت دور است.

گم شدن هدف

انگیزة اصلی نهضت عاشورا، عملی کردن انگیزه های مقدس قرآنی و سنت نبوی است که محصول آن، احیای حقایق دینی، اصلاح امت، نابودی بدعت ها و گمراهی ها می باشد؛ چنان چه حضرت امام حسین علیه السلام هنگام عزیمت از مکه به سوی کربلا، در خطبه ای به این نکته اشاره فرموده اند. در سوگواری های مربوط به حماسه کربلا و نیز نمایش های این قیام مقدس، باید هدف مزبور، پررنگ نشان داده شود و مسایل جزیی در رأس این حرکت قرار نگیرد.

در تعزیه عباس علیه السلام که بخشی از آن به عنوان «میرعلم دار» در درس چهارم کتاب ادبیات آمده است، تمامی هدف عاشورا در تشنگی و تهیه آب برای اهل حرم خلاصه شده است.

سکینه خطاب به عمویش عباس:

ای عم، به فدات جسم زارم

من طاقت تشنگی ندارم

دست من و دامنت، عموجان

خون من و گردنت، عموجان

و حضرت عباس علیه السلام در جواب سکینه سلام الله علیها تصمیم می گیرد آبی تهیه کند و امام از برادرش می خواهد از شقاوت پیشگان هر طور شده است، آب بگیرد و می افزاید اگر به تصور ستم گران ما عصیان کرده ایم، طفلان ما چه گناهی کرده اند:

به زعم شما گرچه این پر گناه

نموده است طومار عصیان سیاه

چه تقصیر دارند طفلان من

که در پای آب روان جان دهند

علاوه بر این که تمامی تلاش ها برای به دست آوردن آب صورت می گیرد، در این اشعار، به نوعی زبان حال امام، طوری مطرح شده است که با شکوه و معنویت مقام امامت در تضاد است.

هم چنین ارتباط امام و برادرش ابوالفضل علیه السلام، چون دو مردی از عشایر است که در بیابانی غافل گیر شده اند و با پیوندهای عاطفی و احساسی، می کوشند این نگرانی ناشی از فشار مخالفان را کاهش دهند؛ این نکته هم، با مقام امام و هدف عاشورا در تباین است؛ زیرا پیوند امام حسین علیه السلام و حضرت ابوالفضل علیه السلام، فراتر از پیوند خویشاوندی و احساساتی بوده است و حضرت عباس علیه السلام به دلیل معرفتی که به ساحت قدس ولایت داشته و به منظور تقویت جبهه حق، به دفاع از برادرش برخاسته است و نباید این هدف والا، چنین تنزل داده شود و در بین هدف های ساختگی دیگر گم شود.

امام:

برادرجان کمر بربند اینک وقت ما تنگ است

توجه جانب میدان کن این دم موسم جنگ است

خدا نا کرده ما را از یک دیگر جدا سازند

نه من روی تو را بینم نه تو روی مرا دیگر

و امام و عباس با هم می خوانند:

ما هردو تن غریبیم فریاد از غریبی

از ظلم و جور ناکس باشیم دیده گریان

دوری از فرهنگ فضیلت

در این اشعار، همچون دیگر سروده های مجالس تعزیه ، به جای الهام گرفتن از ارزش های الهی و مکارم ملکوتی، تأثیرپذیری از فرهنگ عامیانه و فرهنگ پادشاهان و پهلوانان اسطوره ای شاهنامه، آشکارا دیده می شود.

از آن جا که تعزیه در دوران قاجاریه در حضور پادشاهان اجرا می شده است، دست اندرکاران و سرایندگان مجالس مزبور برای تأمین نظر این سلاطین، از مضامینی اقتباس کرده اند که با روح اهل بیت علیهم السلام منافات دارد.

عباس:

بنه پا در رکاب ای خسرو گردون وقارمن

که جان زار من اندر رهت بادا نثار امروز

خداوندا حسین یاور ندارد از جفا وکین

شود جانم فدای آن شه و الا تبار امروز

امام و عباس با هم:

یا مظهرالعجایب یا والی الولی

ای باب تاج دار من ای مرتضی علی

القای جبر و عدم اختیار

به بینندگان تعزیه چنین القا می شود که بدها و خوب ها در عالم ذر مشخص شده اند و دشمنان امام حسین علیه السلام به طور اجباری و نه از روی اختیار، پیش از این که به دنیا بیایند، پذیرفته اند که اهل شرک و کینه ورزی باشند. این تصور، از یک سو با فرهنگ اسلام مخالفت دارد و از دیگر سو، ارزش حماسه های کربلا را کاهش داده و جلوه های ایثار را کم رنگ می کند:

شما شرک یزدان و کین بر رسول

نهادید در عالم ذر قبول

اقتباس از شاهنامه در اشعار قابل مشاهده است:

چنان خون بریزم در این دشت کین

که گوید جهان آفرین، آفرین

نخست باید گفت، این سروده در شاهنامه از زبان کسانی بیان می شود که قهرمانان افسانه ای هستند و اغراق آمیزی، از ویژگی های آن ها است؛ دیگر این که از زبان امام معصوم، گفتن از خونریزی و کشتار و آفرین گویی خداوند بر این قتل ها، امر مورد تأملی است و شخصیت هایی که قول، عمل و قیام آنان سند و حجت است، نباید در سخنان و برنامه های آنان تحریف شود و به قول استاد شهید مرتضی مطهری، بخشی از این تحریف ها، ناشی از حس اسطوره سازی است.

سروده های سست

اشعاری که در کتاب آمده است، چون دیگر متن های تعزیه غالباً عامیانه و غیرهنرمندانه و کم مایه به شمار می آیند. به لحاظ فنون شعری، قالب ها و آرایه های ادبی و عروض و قافیه نیز این سروده ها هم آهنگی لازم را با هم ندارند. به نظر می رسد از گفتارهای معمولی مردم کوچه و بازار اقتباس شده است؛ اگرچه از نظر عواطف و احساسات تا حدودی می توانند مفید واقع شوند. توجه سرایندگان تعزیه به جورکردن قافیه ها و ردیف ها و نیز تأثیرپذیری شدید از فرهنگ عامه موجب شده است که اشعار، از ارزش های ادبی فاصله بگیرد و کاستی غیرقابل اغماضی داشته باشد. حماسه آفرینی های شهادت خوان، لاف زنی های مخالفان و زبان حال ها هم بسیار سطحی مطرح شده اند. اگر هم برخی اشعار نقاط قوتی دارند، غالباً از سروده های شاعران معروف اقتباس شده است.

نکتة دیگر این که برخلاف عادت به هنجار اشعار ادبی کوتاه یا بلند که در آن ها از آغاز تا پایان، بحر یکسان می ماند، تعزیه مزبور، بحر خود را بارها عوض می کند و بحور گوناگون را به خدمت می گیرد. البته ممکن است این پرسش پیش آید که این تنوع، به دلیل گوناگونی اجزای تعزیه است. مثلاً بحور کوتاه برای نوحه خوانی، رجز خواندن و بحور بلندتر، برای زبان حال امام و نیز بر شمردن اوصاف موافق خوانان باید به کار گرفته شود. در حالی که این مناسبت گزینی در اشعار مزبور مشاهده نمی شود و اگر در مقایسه آن ها دقتی به عمل آید، مشاهده می شود بحور اغلب آن ها نوسانات و لغزش هایی دارند.

نکته مهم دیگری که بر این اشعار سایه افکنده آن است که واژه ها، برخی عبارات و پیام ها را از فرهنگ مردم گرفته اند؛ نه از سیره و روش امامان علیهم السلام و همین امر، موجب شده است که کم تر از ترکیب های پخته صناعات ادبی و بیان مصنوع بهره ببرند.

نمونه عدم هم خوانی مصوت ها:

یا مظهر العجایب یا والی الولی

ای باب تاج دار من، ای مرتضی علی

نمونه تأثیرپذیری از فرهنگ عوام

عباس: هر نفس حمد خداوندی که نیکواخترم (ارتباط بخت و اقبال افراد با ستارگان)

در جای دیگر، عباس: نوشی تو آب و تشنه شه دین رضا مباش خوش نوکری و لیک چنین بی وفا مباش

سطحی و عامی بودن شعر

امام: زمن چون دور افتادی توجه پس به سویم کن

ز لشکر شوبرون در سمت خیمه جست وجویم کن!؟

بنابراین، زبان تعزیه، ساده، عوام پسند و با نیت القای مفهوم و ایجاد رقت در روان مخاطب است و به زبان محاوره بسیار نزدیک است و صرفاً با آهنگ و نوای تعزیه خوان و موسیقی همراه آن، وجهة نمایشی به خود می گیرد و جاذبه هایی را در افراد به وجود می آورد.

به امید آن که تعزیه به عنوان نمایشی بومی و مذهبی، به ارزش های معنوی و جلوه های جالب ادبی نزدیک تر شود و تأثیری افزون تر و آموزنده تر بر علاقه مندان بگذارد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان