اسلام و مؤلفه های جدید معرفتی

در صد سال اخیر، رابطه اسلام و مدرنیته، همواره برای مسلمانان، و به ویژه احیاگران و نوگرایان دینی، موضوعی مهم بوده است . در این میان، به نسبت معارف اسلامی با معارف غربی بیش از دیگر مؤلفه ها توجه شده است . مقاله حاضر این نسبت را بررسی می کند .

انتخاب ، 1/3/82

در صد سال اخیر، رابطه اسلام و مدرنیته، همواره برای مسلمانان، و به ویژه احیاگران و نوگرایان دینی، موضوعی مهم بوده است . در این میان، به نسبت معارف اسلامی با معارف غربی بیش از دیگر مؤلفه ها توجه شده است . مقاله حاضر این نسبت را بررسی می کند .

نه عقل و نه دانش تجربی، به خودی خود، توان دست یابی به حقیقت نهایی را ندارند و لذا طراحان اسلامی کردن معرفت، به فطرت، به عنوان منبعی برای معرفت، تکیه و تاکید دارند . در طرح اسلامی کردن معرفت، فطرت، به طور سیستماتیک، بخشی از تئوری کلی معرفت شناخته می شود . بدین ترتیب، ذات بشری به ابزاری برای دست یابی به حقیقت تبدیل می شود که به طور ذهنی درک می شود، هرچند به طور عینی بحث می شود .

معرفت شناسی اسلامی و طرح اسلامی کردن معرفت، در ابتدا، گفتمان خود را بر اساس وحدت معرفت و این ملاحظه که ذات و ماهیت انسان، یک اساس ثابت مستقل از ذهن بشری است، بنا کرده است . آنان یک معرفت بنیادی و عینی ایجاد کرده اند . این امر بر بخش موثق و اصیل گفتمان آنها دلالت دارد . بخش جدید، خود را در این باور تجلی می سازد که معرفت بشری نمی تواند به ذات حقیقت دست یابد; چرا که اندیشه بشری، به شدت، به شرایط و مقتضیات تاریخی وابسته است و در نتیجه، ذهنی است و نمی تواند مطلق باشد . بنابراین معرفت شناسی اسلام گرا و طرح اسلامی کردن معرفت، از این دیدگاه به تاریخی بودن اندیشه بشری و فقدان منزلت هنجاری آن اعتقاد دارد و معرفت مطلق و فراگیری فراتر از درک بشری را به رسمیت می شناسد . از سویی، تفاسیر جدید از نصوص، که برای بی اعتبار کردن سایر جهان بینی ها به کار گرفته می شود، ممکن است ابزاری برای رهاساختن اندیشه اسلامی سنتی از وضعیت انعطاف ناپذیر حاکم بر آن باشد . در حقیقت، آن نصوص از عناصر بشری جدا می شوند .

معرفت شناسی اسلام گرا و طرح اسلامی کردن معرفت، دوگانگی ای میان علم و دین ایجاد می کنند . دین، اصول دائمی و غیرقابل تغییر را به عنوان اصلی بدیهی تلقی می کند; درحالی که علم و اندیشه بشری به ایجاد اصول جدید قابل تغییر و مرتبط با نیازهای متغیر جامعه اقدام می کند . به دلیل ضعف اندیشه بشری در درک معنای متافیزیکی و معرفت شناسی متون و اصول اساسی آن، از قبیل توحید، آموزه های متافیزیکی معنای دینی کلی ای به خود می گیرد که باید جامه عمل بپوشد . بدین ترتیب، توحید به یک امر هدفمند اساسی در یک فضای اجتماعی و سیاسی تبدیل می شود که مسلمانان را در ایجاد یک زندگی خوب یاری می دهد . بدون برخورداری از یک زمینه و فضای مناسب، درک و شناخت خوب یک متن (نص) امری بی نهایت دشوار خواهد بود . به همین دلیل، طرح اسلامی کردن معرفت، در پی توسعه نیاز به ایجاد یک جامعه جدید براساس یک اندیشه نو، و با اصرار بر اسلامی کردن هر تئوری اجتماعی است .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان