همبستگی، 29/11/80
فرایند جهانی شدن، یکی از بنیادی ترین انقلاب هایی است که جهان تا کنون به خود دیده است . این انقلاب نیز همچون سایر انقلاب ها، سنت شکن و ویران گر امنیت و هویت ملت هاست . بی تردید ملت ها نیز در برابر این ویران گری ها آرام نمی نشینند و واکنشی از خود نشان می دهند . حال می پرسیم پاسخ روزگار ما به این انقلاب و ناامنی های حاصل از آن چگونه خواهد بود؟ آیا این پاسخ، چهره ای مذهبی خواهد داشت یا یک پاسخ ایدئولوژیک و غیر مذهبی خواهد بود؟
در مورد نقش مذهب در فرایند جهانی شدن، از سه موضع می توان سخن گفت:
1 . موضع مدرنیستی: در ساده ترین برداشت از این نگرش، جریان روشن گری و دنیاگرایی، به گونه ای فزاینده، از نخبگان و فرهیختگان به افراد دیگر، و از مرکز جامعه به پیرامون آن گسترش می یابد . اگر قرار باشد که هر گونه جماعت، مذهبی بر جای بماند، آن جماعت، متشکل از افراد حاشیه ای (از نظر جغرافیایی، اقتصادی یا قومی) خواهد بود . جماعات مذهبی را می توان به فسیل های اجتماعی تشبیه نمود . البته گاه ممکن است تنش هایی میان این فسیل ها با یکدیگر و یا با روشنفکران و دیگر گروه های جامعه به وجود آید; اما سرانجام موج دنیاگرایی که اینک با تاثیرپذیری از فرایند جهانی شدن به سرعت اوج می گیرد، این فسیل ها و ستیزه هایشان را فرو خواهد شست .
2 . چشم انداز پسامدرنیستی: هسته ارزش های پسامدرنیسم، «فردگرایی ابرازگر و بی پرواست » . این نگرش، مشتاقانه در انتظار نابودی مذاهب سنتی است و چنین انتظار دارد که فرایند جهانی شدن سرانجام با فرسودن و درهم شکستن همه ساختارهای سنتی، محلی و ملی، پیروزی جهانی فردگرایی ابرازگر را به ارمغان خواهد آورد .
3 . چشم انداز پیشامدرنیستی: از موضع نگرش پیشامدرنیستی، بسیاری از ایدئولوژی های بزرگ دنیانگر مدرن تا دهه های 80 - 1970 آشکارا به شکست انجامیده اند . همه آنها ایدئولوژی ها، یا حتی ستایش گری هایی برای بزرگ نمایی آن دولت ها بودند . اما هنگامی که ناکارآمدی آن ایدئولوژی ها نمایان شد، جنبش اپوزیسیون واقعا کارآمد، نه از بخش های غیر مذهبی جامعه از قبیل روشنفکران، متخصصان و مدیران، بلکه تنها از میان معتقدان مذهبی سر برآورد . پس باید این حقیقت را پذیرفت که حتی اگر روند جهانی شدن، دنیاگرایی بیشتری را به دنبال داشته باشد، با این حال در کوتاه مدت، جهان بینی همگانی و فراگیری را به همراه نخواهد آورد .