ب) وقوع رجعت در آینده
چنان که اشاره شد، دسته ای از آیات قرآن کریم بر وقوع رجعت در آینده و قبل از قیامت دلالت می کند. این دسته از آیات، هرچند به تنهایی صریح در رجعت نیست، اما به کمک روایاتی از پیشوایان معصوم(ع) در ذیل تفسیر آنها وارد شده است، به روشنی می توان دریافت که این آیات، بیانگر رجعت به همان معنایی است که شیعیان بدان قائلند. این دسته آیات نیز فراوان است، ولی به اختصار به ذکر یک آیه بسنده می شود:
از جمله آیاتی که بیش دیگر آیات قرآنی برای اثبات رجعت بدان تمسک شده است، آیه «وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِن کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن یُکَذِّبُ بآیَاتِنَا فَهُمْ یُوزَعُون؛(1)روزی که از هر امتی، گروهی از آنها که آیات ما را تکذیب می کنند محشور می کنیم.»
گفته می شود که واژه «مِن» در این آیه شریفه، برای بیان تبعیض است؛ بنابراین، طبق این آیه، روزی فراخواهد رسید که خداوند از هر امتی، گروهی را محشور می گرداند و از آنجا که خداوند در وصف قیامت می فرماید: در آن روز، همه را محشور می کنیم و احدی را فروگذار نخواهیم کرد «وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ احدا»(2)معلوم می شود که این روز، غیر از روز قیامت است.(3) و آن همان روزی است که شیعیان از آن به روز رجعت تعبیر می کنند.
استدلال به این آیه شریفه برای اثبات رجعت، بدان گونه که گذشت، مورد توجه و تأیید پیشوایان معصوم(ع) نیز بوده است؛ زیرا براساس روایات زیادی ائمه معصومین(ع) نیز برای اثبات رجعت، به این آیه شریفه استدلال می کرده اند؛ مثلاً:
امام علی (ع) در این باره می فرماید: «امّا پاسخ کسانی که رجعت را انکار کنند، این آیه شریفه است که می فرماید: «و یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ اُمَّة فَوْجا»که مربوط به این دنیاست، امّا در مورد برانگیخته شدن آخرت، آیه «وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ احدا»(4)می باشد.(5)
از امام صادق (ع) روایات متعددی در تأویل این آیه شریفه در مورد رجعت رسیده است. از جمله این روایت است که:
ابوبصیر گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: «انّ العامة تزعم انّ قوله تعالی: و یوم نحشر من کل امة فوجا، عنی فی یوم القیامة. فقال ابو عبدالله (ع): فیحشرالله یوم القیامة من کل امة فوجا و یدع الباقین؟ لا و لکنّه فی الرجعة. و اما آیة القیامة: «و حشرناهم فلم نغادر منهم احدا»(6) اهل سنت در مورد سخن خداوند (متعال) که می فرماید: «روزی که از هر امتی گروهی را محشور می کنیم»، می پندارند که منظور، روز قیامت است.
حضرت فرمود: «آیا خداوند در روز قیامت گروهی را برمی انگیزد و گروه دیگری را وا می گذارد؟ چنین نیست؛ بلکه منظور آیه از حشر گروهی از هر امتی، در روز رجعت است و آیه قیامت آن است که حق تعالی می فرماید: همه را محشور می کنیم و از کسی چشم پوشی نمی کنیم.»
آن حضرت در تفسیر این آیه شریفه فرمود: «إنما یرجع إلی الدنیا عند قیام القائم(ع) مَن محضّ الایمان محضا، أو محض الکفر محضا، فأما ما سوی هذین، فلا رجوع لهم إلی یوم المآب»(7) همانا کسانی که مؤمن خالص و یا کافر مطلق باشند، هنگام ظهور قائم (عج) به دنیا برمی گردند، ولی غیر از این افراد تا روز قیامت کسی به دنیا برنمی گردد.
همچنین در کتاب «مهدی موعود» آمده است که تفسیر آیه 54 از سوره مؤمن را انا لننصر رسلنا والذین آمنوا فی الحیوة الدنیا و یوم یقوم الاشهاد؛ ما فرستادگان خود و کسانی را که ایمان آورده اند، در دنیا و روزی که شهیدان برمی خیزند، یاری می کنیم.»
از امام صادق (ع) پرسیدند، فرمود: به خدا قسم، این در رجعت است. نمی دانی که بسیاری از پیامبران در دنیا یاری نشدند و کشته شدند و ائمه هم کشته شدند وکسی آنها را یاری نکرد؟ تأویل این آیه در رجعت است.»(8)
استدلال دانشمندان شیعه به آیه (83،نمل)
عده زیادی از بزرگان و صاحب نظران شیعه نیز به پیروی از امامان معصوم(ع) برای اثبات رجعت، به آیه یادشده استدلال کرده اند؛ برای مثال:
مرحوم شیخ مفید می گوید: خداوند متعال گروهی از امت محمد(ص) را بعد از مرگ و قبل از قیامت، زنده می کند و این مذهبی است که به آل محمد(ص) اختصاص دارد و خداوند از حشر اکبر (قیامت) خبر داده است که «همه را محشور می کنیم و از کسی چشم پوشی نمی کنیم.»(9)
و درباره حشر رجعت فرموده است: «و یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ اُمَّة فَوْجا ...» پس خداوند از دو حشر خبر داده است: یکی حشر خاص و دیگری حشر عام.(10)
از دیگر اندیشمندان شیعه که به این آیه برای اثبات رجعت استدلال کرده اند، می توان علی بن ابراهیم قمی،(11)ملامحسن فیض کاشانی،(12)قاضی ابن برّاج،(13)امین الاسلام فضل بن حسن طبرسی،(14)حسن بن سلیمان حلی،(15)شیخ حرعاملی، (16)سید هاشم بحرانی (17) را نام برد؛ البته مفسران معاصر نیز این آیه شریفه را بیانگر رجعت در آخر الزمان دانسته اند؛ چنان که مفسر گرانقدر شیعه، علامه طباطبایی (ره)، درباره این آیه شریفه می فرماید: «از ظاهر آیه برمی آید که حشر در آن، حشر در غیر روز قیامت است؛ زیرا حشر در قیامت، اختصاص به یک گروه از هر امت ندارد؛ بلکه تمامی امتها در آن محشور می شوند و حتّی به حکم آیه «و حشرناهم فلم نغادر منهم احدا»، از یک نفر هم چشم پوشی نمی شود، و اما در این آیه می فرماید: از هر امتی فوجی را محشور می کنیم....»
وی سپس در تأیید این که نظر قرآن حشری غیر از قیامت است، می نویسد: «و باز مؤید گفتار ما که منظور حشر در قیامت نیست، این است که این آیه و دو آیه بعدش، بعد از داستان بیرون شدن دابّة از زمین واقع شده اند که خود یکی از علائمی است که قبل از قیامت واقع می شود؛ قیامتی که در چند آیه بعد درباره آن می فرماید: «و نفخ فی الصور» و تا چند آیه بعد، اوصاف وقایع آن روز را بیان می کند و معنا ندارد که قبل از شروع به بیان اصل قیامت و وقایع آن، یکی از وقایع آن را جلوتر ذکرکند؛ چون ترتیب وقوعی اقتضا کند که اگر حشر فوج از هر امتی هم جزو وقایع قیامت باشد، آن را بعد از مسئله نفخ صور ذکر فرماید؛ ولی این طور ذکر نکرد؛ بلکه قبل از نفخ صور، مسئله حشر فوج از هر امتی را آورده، پس معلوم می شود این حشر، جزو وقایع قیامت نیست.»(18) همچنین فقیه و مفسر متأله، حضرت آیت اللّه مکارم شیرازی، در «تفسیر نمونه» می نویسد:
«حشر»، به معنی کوچ دادن و خارج کردن گروهی از مقرّشان و حرکت دادن آنها به سوی میدان جنگ یا غیر آن است.
«فوج» چنان که راغب در «مفردات» می گوید، به معنی گروهی است که به سرعت حرکت می کنند.
«یوزعون»، به معنی نگهداشتن جمعیت است؛ به طوری که گروهی به گروه دیگر ملحق شوند، و این تعبیر معمولاً در مورد جمعیتهای زیاد گفته می شود. بنابراین، مستفاد از مجموع این آیه شریفه این است: که روزی فراخواهد رسید که از هر قوم و جمعیتی، خداوند گروهی را محشور می کند و آنها را برای مجازات و کیفر اعمالشان آماده می سازد.
بسیاری از بزرگان این آیه را اشاره به مسئله رجعت و بازگشت گروهی از بدکاران و نیکوکاران به همین دنیا در آستانه رستاخیز می دانند، در حالی که اگر اشاره به خود رستاخیز و قیامت باشد، تعبیر به «من کل امة فوجا»؛ از هر جمعیتی گروهی، صحیح نیست؛ زیرا در قیامت، همه محشور می شوند؛ چنان که آیه 47 سوره کهف می فرماید: «و حشرناهم فلم نغادر منهم احدا؛ ما آنها را محشور می کنیم و احدی را ترک نخواهیم گفت.»
شاهد دیگر این است که قبل از این آیه سخن از نشانه های رستاخیز در پایان این جهان بود، در آیات آینده نیز به همین موضوع اشاره می شود، بنابراین بعید به نظر می رسد که آیات قبل و بعد از حوادث پیش از رستاخیز سخن گوید، اما آیه وسط از خود رستاخیز، هماهنگی آیات ایجاب می کند که همه درباره حوادث قبل از قیامت (رجعت) باشد.
امّا مفسران اهل سنت معمولاً این آیه را ناظر به قیامت می دانند، و ذکر کلمه «فوج» را اشاره به رؤساء و سردمداران هر گروه و جمعیت می شمرند و در مورد ناهماهنگی آیات که از این تفسیر برمی خیزد، گفته اند: آیات در حکم تأخیر و تقدیم است و گوئی آیه 83 بعد از 85 قرار گرفته باشد! ولی می دانیم هم تفسیر فوج به معنی مزبور خلاف ظاهر است، و هم تفسیر ناهماهنگی آیات به تقدیم و تأخیر.
سرانجام این گروه را به پای محاسبه می آورند و خداوند به آنها می فرماید: «حَتی إِذَا جَاءُو قَالَ أَ کذَّبْتُم بِئَایَتی وَ لَمْ تحِیطوا بهَا عِلْما أَمَّا ذَا کُنتُمْ تَعْمَلُون»(19)تا زمانی که (به پای حساب) می آیند به آنها می فرماید: آیا آیات مرا تکذیب کردید و در صدد تحقیق بر نیامدید، شما چه اعمالی انجام می دادید.
در حقیقت از آنها دو چیز سؤ ال می شود یکی از تکذیب بدون تحقیقشان، و دیگر از اعمالی که انجام می دادند.
اگر آیه مزبور درباره قیامت و رستاخیز باشد، مفهومش معلوم است و اما اگر اشاره به مسئله رجعت باشد چنان که هماهنگی آیات ایجاب می کند اشاره به این است که به هنگام بازگشت گروهی از بدکاران به این جهان، کسی که نماینده خدا و ولی امر است، آنها را مورد بازپرسی قرار می دهد، سپس به مقدار استحقاقشان آنها را مجازات دنیوی می کند، و این مانع از عذاب آخرت آنها نخواهد بود، چنان که بسیاری از مجرمان، حد شرعی در این جهان می خورند و در صورت عدم توبه، در آخرت نیز مجازاتشان محفوظ است.(20)
به هر صورت، این آیه شریفه (83،نمل) یکی از روشنترین آیات رجعت است، چون در روز قیامت همه مردم بدون استثناء برانگیخته می شوند، ولی در این آیه از روزی گفتگو شده که در آن فقط شماری از هر قوم برانگیخته خواهند شد.
بنابراین، این آیه شریفه مربوط به قیامت نیست؛ چون در قیامت همه محشور می شوند، نه از هر گروهی فوجی؛ پس این آیه شریفه، دلیل محکمی بر و قوع رجعت در دوران حکومت حضرت مهدی (عج) است.
از مطالب یادشده به خوبی نتیجه می گیریم که:
1ـ رجعت در امتهای پیشین واقع شده است.
2ـ آنچه در امتهای پیشین واقع شود، در امت اسلامی نیز واقع خواهد شد.
3ـ دهها آیه از قرآن کریم از وقوع رجعت در امت اسلامی خبر داده است.... چند مورد در امت اسلامی واقع شده و هزاران مورد دیگر پس از قیام قائم (عج) واقع خواهد شد. بنابراین، هرکس به قرآن و آورنده آن ایمان داشته باشد، راهی ندارد جز این که لزوم وقوع رجعت را نیز باورکند.
رجعت در کتب مقدس پیامبران قبل از اسلام
همان طور که اشاره شد، اعتقاد به رجعت در امتهای گذشته، تنها اختصاص به قرآن کریم ندارد، بلکه در برخی از کتب آسمانی ادیان دیگر نیز اشاراتی به رجعت شده است. ازاین رو باید گفت: اعتقاد به رجعت و بازگشت گروهی از مردگان پیش از رستاخیز همگانی، پیشینه ای بس طولانی دارد که در همه ادیان آسمانی به نمونه هایی از آن برمی خوریم، اینک به سه نمونه از سه آیین معروف: «یهود»، «نصاری»، «مجوس» اشاره می گردد.
رجعت در عهد عتیق و جدید (تورات)
از جمله حکایاتی که در کتب مقدس عهد عتیق آمده، داستان «الیسع» نبی است که در کتاب او پادشاهان ذکر شده است و او یکی از پیامبران بنی اسرائیل است که کرامات و معجزات فراوانی از او نقل شده و در دعای «ام داود» و مناظرات امام رضا(ع) با علمای یهود و مسیح از آن استدلال شده است.
در عهد عتیق داستان زنده شدن طفلی به دست «الیسع» که در قرآن از او به عنوان «السع» یاد شده است، چنین نقل شده است: پس الیسع به خانه داخل شد دید که طفل مرده و بر بستر او خوابیده است، چون داخل شد در را بر هر دو بست و نزد خداوند دعا نمود و برآمده بر طفل دراز شد و دهان خود را بر دهان وی و چشم خود را بر چشم او، دست خود را بر دست او گذاشته و بر او خم شد، گوشت سر گرم شد و طفل هفت مرتبه عطسه کرد پس چشمان خود باز کرد.(21)
امام رضا در مناظره خود با یکی از علمای مسیحی که زنده کردن مردگان و شفای بیماران را نشانه خدایی عیسی(ع) می دانست، فرمود: الیسع هم از این کارها می کرد، روی آب راه می رفت، مرده زنده می کرد، کور مادرزاد و پیسی را شفا می داد، امّا امتّش وی را خدا نخواندند و هیچ کس او را نپرستید.(22)
این داستان که به زنده شدن پسری به دست ایلیا اشاره دارد: پسر آن زن که صاحب خانه بود بیمار شد و مرض او چنان سخت شد که نفس در او باقی نماند مرد و به ایلیا گفت: ای مرد خدا مرا با تو چه کار است؟ آیا نزد من آمدی تا گناه مرا به یاد آوری و پسر مرا بکشی؟ او وی را گفت: پسرت را به من بده پس او را از آغوش وی گرفته بالای خانه که در آن ساکن بود برد و او را بر بستر خود خوابانید و نزد خداوند استغاثه نمود گفت: ای یهوه خدای من! مسألت این که جان این پسر به وی برگردد و خداوند آواز ایلیا را اجابت نمود و جان پسر وی برگشت که زنده شد.(23)
در کتاب «دانیال نبی» باب دوازدهم نیز آمده است:
«بسیاری از آنان رکه در خاک زمین خوابیده اند، بیدار خواهند شد، امّا اینان به جهت زندگی جاودانی، و آنان به جهت خجالت و حقارت جاودانی».
در ادامه همان مبحث آمده است: «امّا تو ای دانیال! کلام را مخفی دار و کتاب را تا زمان آخر مُهر کن.»(24)
و در پایان این فصل آمده است: «خوشا به حال آن که انتظار کشید.»(25)
پدر «آنتونیو دوژزو» از کشور پرتغال، رئیس قبلی دیر آگوستینهای اصفهان، که در نیمه اوّل قرن دوازدهم، در اصفهان مقیم بود و پس از تشرّف به اسلام، به عنوان «علی قلی جدیدالاسلام» مشهور شد، در کتاب ارزشمندی که به عنوان شرح و نقد سِفر پیدایش تورات نوشته، فراز بالا را از دلائل روشن رجعت بیان کرده است.(26)
در کتاب «مکاشفه یوحنّای رسول» آمده است: «آنان که وحش و صورتش را پرستش نکردند و نشان او را بر پیشانی و دست خود نپذیرفتند، زنده شدند و با مسیح هزار سال سلطنت کردند. سایر مردگان زنده نشدند تا هزار سال به اتمام رسید. این است قیامت اوّل. خوشحال و مقدّس است کسی که از قیامت اوّل قسمتی دارد. بر اینها موت ثانی تسلّط ندارد. بلکه کاهنان خدا و مسیح خواهند بود و هزار سال با او سلطنت خواهند کرد.»(27)
پدر «آنتونیو دوژزو» در مورد این فراز نیز به تفصیل بحث کرده و دلالت آن را بر اثبات رجعت توضیح داده است.(28)
رجعت در انجیل
در عهد جدید انجیل حکایتی درباره زنده شدن دختری به دست حضرت عیسی(ع) نقل شده است: سرپرست عبادتگاه آن محل رسید و او (عیسی) را پرستش کرد و گفت: دخترم همین الآن فوت کرد، ولی استدعا دارم بیایید و دستتان را روی او بگذارید تا زنده شود پس عیسی و شاگردان به طرف خانه او راه افتادند... وقتی عیسی به خانه سرپرست کنیسه رسید و با گروه نوحه خوانها و مردم مضطرب روبه رو شد، فرمود: همه تان بیرون بروید این دختر نمرده، خوابیده است.
سرانجام وقتی همه بیرون رفتند، عیسی در داخل اطاق رفت دست دختر را گرفت و دختر صحیح و سالم از جا بلند شد.(29)
یا داستان زنده شدن فرزند آن بیوه زن که دهی از فوت او در عزا و ماتم شد و حضرت عیسی(ع) که دلش برای داغ دیده سوخته بود به امر پروردگار پسر را زنده کرد.(30) و یا داستان زنده کردن «ایلعازر» که چهار روز از مرگش گذشته بود و او را به خاک سپرده بودند و حضرت عیسی (ع) به خواهش «مرتا» خواهر «ایلعارز»، او را به دنیا بازگرداند.(31)
رجعت در آیین زرتشت
در بخش «یشتها» از کتاب «اَوِستا» در ضمن فرازهای مربوط به ظهور «سوشیانت» آخرین رهایی بخش جهان آمده است: «بدان هنگام که مردگان دگرباره برخیزند و زندگی جاودانه آغاز گردد، «سوشیانت» به درآید و جهان را به آرزوی خویش دگرگون سازد.»(32)
از فرازهای بعدی به روشنی معلوم می شود که مراد از این زندگی جاوید، رستاخیز نیست؛ بلکه هنگام ظهور رهایی بخش آخرین است، چنان که می گوید: «اینانند که خواستار نو ساختن گیتی هستند، گیتی پیر نشدنی، نمردنی، نگندیدنی، نپوسیدنی، جاودان زنده، جاودان بالنده و کامروا؛ بدان هنگام که مردگان دگرباره برخیزند و زندگانی جاودانه آغاز گردد، سوشیانت به درآید و جهان را به آرزوی خویش دگرگون سازد.»(33) با توجه به فرازهای یاد شده روشن می شود که اعتقاد به رجعت پیشینه ای طولانی داشته و به آیین مقدّس اسلام اختصاص ندارد.
3ـ دلائل روایی
از دیگر دلائلی که حکماء و متکلمین شیعه برای اثبات صحت رجعت بدان تمسک کرده اند، اخبار و روایات اسلامی است. براساس اخبار و روایات فراوانی که از پیشوایان معصوم(ع) درباره رجعت وارد شده است، رجعت در امت اسلامی نیز به طور قطع واقع خواهد شد. این روایات، هرچند از جهت لفظ متواتر نیست، امّا از لحاظ معنی به حدی است که نمی توان تواتر معنوی آنها را انکار کرد؛ در این باره اظهار نظر برخی کارشناسان احادیث را مرور می کنیم:
1ـ علامه مجلسی که در حدیث شناسی سرآمد همه بزرگان و محدثان است و تتبع و پشتکار وی در گردآوری مجموعه گرانسنگ بحارالانوار و شرح اصول کافی به وضوح دیده می شود، درباره روایات رجعت می نویسد: «کسی که حقانیت ائمه اطهار(ع) را باور کرده است، چگونه می تواند درباره مسئله متواتری که از آنان نقل شده و نزدیک به دویست روایت صریح در این زمینه رسیده و بیش از چهل تن از ثقات و عالمان شیعه آنها را در کتب خود آورده اند، شک داشته و این عقیده را با دیده تردید بنگرد؟... راستی اگرمسئله ای از این قبیل را نتوان از متواترات دانست، پس در کدامین موضوع می توان ادعای تواتر(34)کرد.»(35)
2ـ شیخ حر عاملی(ره) نیز که از بزرگترین محدثان قرن دهم هجری بوده در کتاب «الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعه» بیش از پانصد حدیث را که همه صریح در رجعتند، از هفتاد کتاب از آثار بزرگان و اندیشمندان شیعه استخراج کرده است. وی می گوید: صدور احادیث رجعت از ائمه(ع) ثابت است؛ زیرا این احادیث در کتب چهارگانه و دیگر کتابهای معتبر وجود دارد و قراین فراوان قطعی نیز بر صحت اعتقاد به رجعت و صحت روایات آن دلالت می کند؛ به گونه ای که هریک از این احادیث با قراینی که اشاره شد، مفید علم است و مجالی برای تردید باقی نمی گذارد، چه رسد به این که همه این احادیث مجتمع شود.
افزون برآن، صحت روایات رجعت نیازی به قرینه ندارد؛ زیرا این اخبار به حد تواتر معنوی رسیده و حتّی از آن هم فراتر رفته است؛ چون اخبار یادشده برای کسانی که قلب خود را از هرگونه شبهه و تقلید پاک کنند، موجب یقین می شود.(36)
3ـ محدث جزایری(ره) در شرح «تهذیب» ادعا کرده که 620 حدیث درباره رجعت دیده است.(37)
بنابراین، قاطعانه می توان گفت که اصل رجعت از دیدگاه عالمان بزرگ شیعه، امری مسلم و قطعی بوده و با توجه به روایات بسیاری که از پیشوایان معصوم(ع) رسیده است، تردیدی در تحقق رجعت بر جای نمی ماند.
دسته بندی روایات
روایات رجعت در یک تقسیم بندی به پنج دسته تقسیم می شوند:
1ـ گروهی از روایات بیانگر این است که اولین کسی که به دنیا رجعت می کند، حسین بن علی(ع) است.
زید شحام از امام صادق(ع)، نقل می کند که فرمود: «اوّل من یرجع الی الدنیا، الحسین بن علی (ع)، فیملک فی الارض حتی یقسط حاجباه علی عینیه من الکبر...»(38) اولین شخصی که به دنیا رجعت خواهد کرد، امام حسین(ع) است. آن حضرت آنقدر در زمین حکومت و رهبری خواهد کرد که از پیری موهای ابروهای او بر روی دیده اش آویخته شود.
2ـ روایاتی است که مضمونشان رجعت پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) همه امامان(ع) است.
ابی خالد کابلی از امام سجاد(ع) نقل کرده که آن حضرت در تفسیر آیه شریفه «ان الذی فرض علیک القرآن لرادک الی معاد»(39) آن که قرآن را بر تو فرض نمود، تو را به معاد و بازگشتگاه بر می گرداند، فرمودند: «یرجع الیکم نبیکم و امیرالمؤمنین و الائمه (ع)»(40)؛پیامبر و علی و همه امامان(ع) به سوی شما باز می گردند.
ناگفته روشن است که مطابق این روایت، منظور از معاد (زمان موعود)، روز رجعت است که در آن زمان پیامبر علی و همه امامان(ع) به دنیا رجعت می کنند. روشن است که منظور از «یرجع الیکم نبیکم»، این نیست که مردم در قیامت و سرای دیگر پیامبر (ص) و علی و همه امامان(ع) را ملاقات می کنند؛ زیرا در این صورت می بایست این گونه تعبیر می شد که «ترجعون الی نبیکم...» علاوه بر این، امام(ع) از آن واقعه، به رجوع تعبیر کرده است و با توجه به این که پیامبر(ص) از دنیا رحلت کرده اند، معنای رجوع در مورد ایشان، بازگشت به دنیا پس از مرگ خواهد بود.
3ـ روایاتی که در مورد رجعت پیامبران گذشته وارد شده است. برای مثال، امام صادق(ع) می فرماید: «خداوند هیچ پیامبری را بر نینگیخت، جز آن که همه آنان را بار دیگر به دنیا برمی گرداند تا رسول خدا (ص) و امیرالمومنین (ع) را یاری دهند.»(41)
4ـ احادیثی که بیان می کند، یکی از چیزهایی که قبل از قیامت از زمین بیرون می آید «دابة الارض» است و احادیثی داریم که بیان می کند این دابة الارض، امیرالمؤمنین، علی(ع) است.
ابوطفیل می گوید: مطالبی را در مورد رجعت از سلمان و مقداد و ابی بن کعب شنیده بودم، در کوفه به خدمت امام علی(ع) نقل کردم، حضرت همه را تصدیق فرمود: آن گاه یقین من به رجعت، در سطح یقینم به قیامت شد.
از مطالبی که محضر حضرت پرسیدم در مورد «دابة الارض» بود، فرمود: از این پرسش در گذر.
عرض کردم مرا آگاه ساز، فرمود: دابة الارض، جنبنده ای است که غذا می خورد، در بازار راه می رود، ازدواج می کند، پرسیدم: او کیست؟ فرمود: او کسی است که استقرار و آرامش زمین به وسیله اوست، گفتم: کیست؟ فرمود: او کسی است که استقرار و آرامش زمین به وسیله اوست، گفتم: او چه کسی است؟ فرمود: او صاحب زمین است.
گفتم: کیست؟ فرمود: او صدیق امت است.
فاروق امّت است، ذوالفقار امّت است.
گفتم: او چه کسی است؟ فرمود: او کسی است که علم الکتاب نزد اوست، او کسی است که آنچه از طرف خدا آمده تصدیق نموده روزی که جز من و محمّد به آن کافر بودند که به خدا سوگند منم، گفتم: نامش را بفرمایید.
فرمود: گفتم.(42)
خروج «دابة الارض» در روایات اهل سنت به عنوان یکی از علائم قیامت از آن یاد شده است و ویژگی هایی برای آن بر شمرده اند که بر امام علی (ع) تطبیق می کند، ولی تصریحی به نام حضرت ننموده اند، به عنوان نمونه:
1ـ برای دابة الارض سه خروج است.
2ـ اولین نشانه، طلوع خورشید از مغرب است و خروج دابة الارض.
3ـ خروج دابة الارض از مسجد الحرام است.
4ـ انگشتر حضرت سلیمان (ع)، و عصای حضرت موسی (ع) در دست اوست.
5 ـ دابة الارض مؤمن و کافر را نشان می گذارد که برای همه شناخته می شود و نشانه های دیگر...
6ـ روایاتی که به تحقق رجعت در امتهای گذشته اشاره کرده است که عمدتا در ذیل آیات مربوط به رجعت ذکر شده اند.
همچنین روایاتی که در تفسیر آیات: آیه 83 سوره نمل، آیه 1 سوره مدثر، آیه 14 سوره اعراف، آیه 36 سوره حجر و آیه 79 سوره ص، آیه 13 سوره ذاریات، آیه 12 سوره نازعات، آیه 20 سوره مائده، آیه 39 سوره یونس، آیه 124 سوره طه، آیه 95 سوره نمل، آیه 5 و 6سوره قصص، آیه 11 سوره غافر، آیه 44 سوره ق، و آیات بسیار دیگری که در احادیث اهل بیت (ع) به رجعت تفسیر شده است.
علاوه بر تواتر روایات رجعت، در ادعیه و زیارات نیز به رجعت اشاره شده است: از جمله در زیارت جامعه «مؤمن بایابکم، مصدق برجعتکم...»، زیارت آل یاسین «و ان رجعتکم حق لا ریب فیها»، زیارت وارث «انی بکم مؤمن و بایابکم موقن»، زیارت عاشورا «ان یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد (ص)» و دعای عهد «اللهم ان حال بینی و بینه الموت... فاخرجنی من قبری.»
4ـ اجماع شیعه
عمده ترین دلیل قائلان به «رجعت»، اجماع امامیّه است؛ ازاین رو، علاوه بر ادله نقلی (آیات و روایات) و حکم عقل، علمای شیعه به اجماع و اتفاق نظر علما و بزرگان نیز استدلال کرده اند. در موارد فراوانی گفته شد که دانشمندان شیعه در این موضوع هم نظر هستند و حتی برخی دلیل اصلی بر رجعت را اجماع علمای شیعه دانسته اند.
شیخ صدوق در کتاب «اعتقادات»، مسئله رجعت را یک مسئله اجماعی دانسته و می گوید: «اعتقاد ما (امامیّه) در رجعت، این است که آن، حق است.»(43)
شیخ مفید نیز به اجماعی بودن مسئله رجعت تصریح کرده، می گوید: «شیعیان به بازگشت بعضی از اموات، قبل از قیامت اتفاق نظر دارند.»(44)
سید مرتضی در آثارش، چندین بار به اجماعی بودن مسئله رجعت اشاره کرده است؛ از جمله در رساله «دمشقیات» می گوید: شیعیان اجماع دارند که خداوند، هنگام ظهور حضرت مهدی(عج) گروهی از دوستان آن حضرت را برای یاری او و جمعی از دشمنانشان را برای عذاب، به دنیا بازمی گرداند....(45) همچنین وی در پاسخ پرسشهایی که اهل ری از ایشان کردند، می گوید: راه اثبات رجعت، اجماع امامیه است؛ زیرا چنین اجماعی مشتمل بر قول معصوم(ع) است، پس وقوع رجعت، امری قطعی است.(46)
امین الاسلام طبرسی در «مجمع البیان» در پاسخ کسانی که می گویند: رجعت به معنای بازگشت دولت است، نه اعیان اشخاص، می گوید: رجعت با ظواهر اخبار که درباره آن وارد شده است، اثبات نشده تا تأویل در آن راه داشته باشد، بلکه مستند رجعت، اجماع امامیّه است؛ هرچند اخبار نیز مؤیّد آن است.(47)
برخی از اندیشمندان متأخر امامیّه نیز به اجماعی بودن رجعت اشاره کرده اند؛ چنان که علامه مجلسی دراین باره می گوید: اعتقاد به رجعت در تمام دوره ها مورد اجماع فرقه شیعه بوده و چون خورشید بر تارک آسمان می درخشد و کسی را یارای انکار آن نیست.(48)
شیخ حر عاملی می نویسد: «فزونی نویسندگانی که روایات مربوط به رجعت را در کتب مستقل یا غیر مستقل گردآورده اند و تعداد آنها از هفتاد کتاب تجاوز می کند دلیل بر قطعی بودن اعتقاد به رجعت از دیدگاه شیعه است».(49) و همچنین محمدرضا مظفر در «عقائدالامامیه»(50) بر همین عقیده است.
بنابراین، یکی دلائل اثبات رجعت، اجماع شیعه امامیه و اتفاق آراء آنان بر این مسئله است. البته اتفاق آراء شیعه حکایت از رأی معصوم (ع) دارد که هر آینه حق و صواب است.