آثار جهان گردان مسلمان

آنچه نوشته شود باقی می ماند و از نگاشته ها، آنچه زیبا و جذاب و مفید باشد حفظ می شود و آنچه بی فایده باشد به مرور از بین می رود. اطلاعات ما درباره جهانگردان، براساس آثار آنان است. سفرنامه هایی که نوشته شده ارزش یکسانی ندارند:پاره ای نکته هایی نو و جدید ارائه کرده اند و پاره ای وضعیت اجتماعی، اقتصادی همانندی را در مقطعی خاص ذکر کرده اند، ولی می توان گفت نگاشته های گردشگران از پختگی و عمق و زیبایی بیش تری برخوردار است و برجستگیهای فراوانی بر دیگر نوشته های گردآوری شده دارد; زیرا آنان علم خود را به یقین و شهود عینی آمیخته اند. آثار جهانگردان مسلمان را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد:
1. سفرنامه ها
2. دیگر آثار
گونه دوم آثار را جهانگردان مسلمان در هنگام سفر و یا پس از آن در زمینه های گوناگون نوشته اند که از جهاتی از سفرنامه ها مهم تر است; زیرا موضوع خاصی را تحقیق می کردند و بر گزارش صرف برتری دارد و دارای نوآوری و نکته های شگفت فراوانی است و نشان می دهد که چگونه گردشگری در انتقال دانشها و آداب و عقائد به مراکز علمی نقش داشته و زمینه و موضوع مباحث جدید را فراهم می ساخته است.
پیش از پرداخت به سفرنامه ها، این دسته از آثار جهانگردان مسلمان را ما در سه عنوان ارائه می دهیم:
1. کتابهای جغرافیا.
2. کتابهای تاریخ.
3. کتابهای آداب و عقائد.
کتابهای جغرافیایی جهان گردان
نگارش کتابهای جغرافیایی از سوی جهانگردان مسلمان به اندازه ای فراوان است که برخی در بررسی علوم اسلامی از عنوان: «جغرافیا و جهانگردی» (31) استفاده کرده اند. سیاحان مسلمان پس از سیاحت، دست به نگارش کتابهای گوناگونی در دانش جغرافیا زده اند و از این جهت خدمت ارزنده ای به دانش بشری کرده اند. دنیای کنونی خود را مرهون خدمات مسلمانان در مسائل جغرافیائی می داند. آنان از شهرها و منطقه های گوناگونی، گزارش داده اند که اکنون خبری از آنها نیست و یا تنها ویرانه های آن را می شود دید. اعراب مسلمان به موضوعات مربوط به دانش جغرافیا علاقه ای فراوان داشتند. وضع جغرافیائی شبه جزیره عربستان، که در نیمه راه میان شرق و غرب واقع است و بر کنار راههای تجاری از دریای عمان به دریای سرخ تا مدیترانه گسترش می یابد و سفرهای تجارتی تابستانی و زمستانی که داشتند و ناگزیر بودند از صحراهای خشک بگذرند، آنان را با علم جغرافیا بیش تر درگیر کرده است. گسترش امپراتوری عباسی و پذیرش آن از سوی تمامی حکومتهای خود مختار منطقه، سبب شد که یک گونه ارتباط با بغداد، ایجاد شود و راهها در منیت باشد و حاکمان تلاش می کردند با پیوند و بستگی با دستگاه خلافت، عنوان جدیدی از خلیفه دریافت کنند. این آرامش و ثبات سیاسی، زمینه را برای تحقیق و برآورد

از مشخصه های کتابهای نگاشته شده، این است که توسط افرادی که به کار دیوانی داشته اند و در عمل با منطقه های اسلامی سروکار داشته اند، نگاشته شده و شماری از سفرنامه نویسان، محور را بغداد قرار داده و از آن جا به تدوین پرداخته و یا فاصله شهرها را با بغداد در نظرگرفته اندو شماری نیز مکه را آغاز گزارش خود قرار داده اند. این گونه کتابها به نکته های زیر اهتمام بیش تری داده اند.
1. بیان فاصله شهرها و بیان وضعیت جغرافیایی آنها.
2. وضعیت خراج و درآمد شهرها و محصولات آنها.
3. بیان شگفتیهایی که در شهرها رخ داده و یا وجود دارد، از جمله آثار باستانی.
4. ارائه نقشه از شهرها.
5. گزارش از آداب و رسوم و فرهنگ مردم و مواد کانی و معادن.
6. توجه به تقسیم جهان به هفت اقلیم و بیان اقالیم هفتگانه مسکونی جهان.
اینک به ارائه گزارشی از کتابهای جهانگردان مسلمان که به گونه جغرافیا نوشته شده می پردازم.
1. راهها و آبادیها: بسیاری از کتابهایی که در قرن سوم نگاشته شده با نام «مسالک وممالک» است. آملی در نفائس تحت این عنوان: آن را علمی از علوم دانسته است که از احوال شهرها و طول و عرض آنها و راهها سخن می گوید. (32) نخستین کسی که با این عنوان کتاب نگاشته، جعفربن احمدمروزی (م:ح 274ه/887م.) است. (33) کتاب مسالک و ممالک ابن خردادبه (م:حدود300) که حدود سالهای 234 230ه/848-846م. نوشته شده، (34) اثر زیادی در نگارشهای بعدی به جای گذاشته است. احمدبن حارث خزار (م:252 یا 258ه/872-866م.)، (35) ابوالفرج احمدبن طیب سرخسی (م:284ه/897م.) شاگرد کندی (36) ، ابو زید احمدبن سهل بلخی (م:322ه/934م.) (37) هر یک کتابی، با این نام دارند. ابوعبدالله احمدبن محمدبن نصر جیهانی (38) (زنده در سال 367.) گویا در سال 310ه/922م. بعد از سفر ابن فضلان به بلغار، کتاب المسالک والممالک خود را نوشته است.
ابو اسحاق، ابراهیم بن محمد فارسی اصطخری (زنده 340ه/951.) و عبدالله بن عبدالعزیز بکری(م:487ه/1091م.) کتابی با این نام داشته اند. از کتاب ابن حوقل نیز گاهی با عنوان مسالک و ممالک یاد می شود.
در این کتابها ، افزون بر بیان وضع راهها، میزان خراج، اوضاع جغرافیائی و اداری سرزمینهای اسلامی و حتی غیر اسلامی و شگفتیها، از محصولات شهرها نیز سخن به میان آمده است. اصطخری نوعی از ماهیهای لذیذ دارابجر را می ستاید و گلاب صادراتی جور (فیروزآباد) را تعریف می کند (39) و از فندق خوب شهر قم یاد می کند. (40) ابن خردادبه از اهرام مصر و کشفیاتی که در زمان ابن طولون در آن جا بوده گزارش می دهد. (41)
2. شگفتی ها: شماری از جهانگردان مسلمان به جهت توجه و علاقه ای که به پدیده های شگفت انگیز داشتند، گزارش سفرهای خود را با توجه به شگفتیهائی که دیده ، یا شنیده و خوانده اند، برگزیده اند.
ابوعبدالله محمدبن عبدالرحیم بن سلیمان مازنی قیس اندلسی غرناطی (42) (متولد 473م 565ه/1080-1170م.) که برخی نام وی را ابوحامد محمدبن عبدالرحمان (43) یاد کرده اند، جهانگردی است که در غرناطه متولد شد و در سال 508ه/1114م. به مصر و در سال 555ه/1161م. به بغداد رفت و درخراسان و حلب به تحصیل پرداخت. کتابهای گوناگونی از سفرهای خود به جای گذاشته است. یکی از آثار او درباره سفرهای دورش «تحفة الالباب و نخبة الاعجاب» نام دارد. به عنوان نمونه او گزارشی درباره گورخرهای بلاد زنگبار می دهد و پس از توصیف رنگهای سیاه و سفید می نویسد:
«یک عدد از این گورخرها در مصر بود و در آن جا مرد. مردم مصر پوست آن را از پنبه پر کردند و در روزهای جشن آن را در معرض تماشا می نهادند.» (44)
گزارش دیگری از سفرهای او به اسپانیا، آفریقا، دمشق، اردبیل، سواحل دریای خزر و سرزمین خزرها به نام «نخبة الاذهان فی عجایب البلدان» شناخته می شود.
دو اثر دیگر وی عبارتند از «المغرب فی بعض عجایب البلدان» (45) درباره کشور مغرب که در سال 556ه/1162م. نگاشته. و «تحفة الکبار فی اشعار البحار» (46) که درباره سفرهای دریایی است.
«عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات» کتاب دیگری است که زکریا ابویحیی قزوینی (600-682ه/1204-1283م.) صاحب آثار البلاد نگاشته است. وی در مقدمه کتاب می نویسد:
«اما بعد: چنین گوید احقر العباد زکریابن محمدبن محمود الکمولی القزوینی، تولیه الله بفضله، چون به حکم الهی مفارقت اهل وطن اتفاق افتاد، مجالست کتب اختیار کردم، چنانچه شاعر گوید: «وخیر جلیس فی الزمان کتاب» و پیوسته مشعوف بودمی به عجایب صنع باری سبحانه و تعالی و در این آیه تفکر کردمی که «افلا یتفکرون فی خلق السموات والارض» و نفوس انسانی می خواهد که حقیقت اشیاء را بداند و اگر چیزی بروی مشکل شود از آن الم یابد و اگر اشکال بر وی حل گردد، او را لذتی حاصل آید. قوله تعالی: «قل سیروا فی الارض فانظروا» غرض از این نظر، تقلب حدقه نیست که این معنی، بهایم را نیز حاصل باشد، بلکه غرض از این نظر فکر است در حقایق آن و بحث از کیفیت آن که سبب لذات دنیوی و سعادت اخروی باشد و از این جاست که پیغمبر(ص) فرموده است که: «اللهم ارنا الاشیاء کما هی». اما نظر در مصنوعات باری جل وعلا، موجب زیادتی یقین و تحقیق باشد و لهذا قال(ص): «تفکروا فی خلق الله ولاتتفکروا فی الله» واما نظر در قضایا و احکام باری کسی را میسر شود که او را از علوم مایه باشد و ریاضت کشیده بود و اخلاق را مهذب کرده، بعد از آن دیده بصیرت او گشوده شود و از آن عجابها بیند که غیر او آن را باور ندارد.» (47)
کتاب وی با جهان فرشتگان آغاز می شود و با گیاهان و کانیها به پایان می رسد. نسخه عربی آن در پایان حیوان الحیوان دمیری چاپ شده است.
ابوعبدالله دمشقی شمس الدین محمدبن ابی طالب انصاری صوفی (م:727ه/1327م.) (48) کتابی دارد به نام: «نخبة الدهر فی عجایب البر والبحر» (49) که در سال 725ه/1325م. نگاشته است. وی نام بسیاری از مکانهایی را که پیشینیان وی نیاورده اند نشان می دهد. او امام شهر ربوه سوریه بوده است. (50)
کتاب دیگری با نام «عجایب البلدان یا عجایب البر و البحر» منسوب به ابوالمؤید بلخی است که برای ابوالقاسم نوح بن منصور که در سال (356ه/976م.) به سلطنت رسیده، نگاشته شده است. (51)
کتابهای دیگری نیز با همین عناوین در منابع وجود دارد. (52)
3. شهرها: شماری از جهانگردان مسلمان گزارش جغرافیایی سفرهای خویش را با عنوان «البلدان» یا شهرها، نگاشته اند. در این گونه کتابها از فاصله شهرها و در مواقعی کارگزاران آنها و خراج و محصولات شهرها سخن گفته اند. از جمله مشهورترین آنها «البلدان» یعقوبی; احمدبن یعقوب بن جعفربن وهب بن واضح (م 284ه/899م.)، صاحب کتاب تاریخ یعقوبی است. (53) وی پس از سالها کار دیوانی این شغل را رها کرد و به جهانگردی پرداخت. اوکه در خراسان بود از هند، مغرب و شمال غربی آفریقا دیدن کرد. این جهانگرد شیعی پس از آوارگی بسیار به سرزمین بومی خود بازگشت و به خاطرنگارش البلدان به «پدر جغرافیای اسلامی» (54) شهرت یافته است.
ابوعبدالله احمدبن محمدبن اسحاق همدانی، معروف به ابن فقیه از دیگر کسانی است که کتابی به نام «البلدان» نگاشته است.
او، در عهد خلافت معتضد عباسی (خلافت 281-279ه/ 902-892م.) در بغداد (55) معروف شد. در گذشته مختصرالبلدان که گزارشی از کتاب وی بود چاپ شده و تازگی نسخه کامل تری از البلدان وی منتشر گردیده است. وی در آغاز به بیان فضیلت و اهمیت شهرها و تاریخچه آنها می پردازد و برخی گزارشهای مربوط به آن شهرها را مطرح می کند و حتی از گفت وگوها و بحثهایی که درباره برتری شهرها بر یکدیگر بوده گزارش می دهد، احادیثی در فضیلت کوفه (56) و قم ذکر کرده که حسن بن محمدقمی درتاریخ قدیم قمی از کتاب وی سود جسته است. (57) در همه جا از علی(ع) با عنوان امیرالمؤمنین(ع) به احترام یاد می کند. وی دارای گرایشهای شیعی است.
مقدسی ابوعبدالله محمدبن احمد (متولد 336-380ه/947-990.) یکی دیگر از جهانگردان مسلمان است. در فلسطین به دنیا آمد و مسافرتهای فراوانی داشت. وی به بیش تر سرزمینهای اسلامی سفر کرده است. کتاب او «احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم» نام دارد. ترجمه این کتاب در دو جلد عرضه شده است. (58)
ابوالفداء اسماعیل بن محمود ایوبی (672-732ه/1273-1331م.) از دیگر مسلمانان است که کتاب وی در جغرافیا با عنوان «تقویم البلدان» منتشر شده است. (59)
و مهم ترین جهانگردان مسلمان را می توان یاقوت بن عبدالله رومی حموی (574- 626ه/1178-1229م.) دانست که در یونان متولد شد و در کودکی اسیرگردید، بعد بازرگانی به نام حموی مقیم بغداد او را خرید و این نام بر وی ماند. او از نامورترین گزارشگران جهان اسلام است که از کتابهای گذشتگان و سفرنامه های آنانه به خوبی بهره برده و آگاهیهایی که به دست آورده بوده در استحکام کتابش نقش فراوانی داشته است. وی در ابتدا، عهده دار سفرهای تجارتی اربابش بود، اما پس از سومین سفر خود به جزیره کیش به سال 590ه/1195م. از وی جدا شد و به خراسان و مرو سفر کرد و به تجارت نیز پرداخت. سپس به موصل و آن گاه به حلب رفت. وی کتاب گرانسنگ خود معجم البلدان را در 20 ربیع الاول 621 به پایان برد. (60)
در این نوع کتابها ملاک عنوان شهرها و مناطق است. قبلا عبدالله عبدالعزیز بکری (م: 487ه/1094م.) کتاب «معجم ما استعجم» خود را به گونه فرهنگ جغرافیایی نگاشته بود. بکری کتاب دیگری به نام «المسالک والممالک» نیز داشته است. (61)
4. هفت اقلیم:شماری از جهانگردان مسلمان کتابهای خود را براساس تقسیم جهان به هفت اقلیم تدوین کرده اند، گرچه بسیاری از آنان این ملاک تقسیم را باور داشته اند. از جمله این آثار می توان آثارالبلاد و اخبارالعباد زکریابن محمدبن محمود قزوینی را نام برد. از وی به عنوان دانشمندی شیعی یاد کرده اند. گروهی اظهار نظرهای او را براساس احساس و برخوردهای سطحی او دانسته اند. او گزارشی از تهران دارد و از انار ان روستای ری در آن زمان تعریف (62) می کند. وی در مواردی به شرح حال بزرگان ایران نیز پرداخته است.
هفت اقلیم نام کتابی است که در سال 1002ه/1594م. توسط امین احمد رازی (م 1010: ه1602/م.) نگاشته شده است وی اهل ری بوده و در زمان اکبرشاه از هند دیدن کرده است. وی ذیل نام هر شهر گزارشی از آن مکان، تاریخ شگفتیها و محصولات آن ارائه می دهد و به شرح حال شماری از دانشمندان می پردازد. وی، اشعار زیادی را در این کتاب آورده است. هفت اقلیم در سه جلد با تصحیح جواد فاضل منتشر شده است.
5. دیگر کتابهای جغرافیا: واژه جغرافیا در گذشته به کتاب بطلمیوس و مارینوس اطلاق می شده و مسعودی آن را به قطع الارض (پیمودن زمین) معنی کرده است (63) و در رسائل اخوان الصفا به عنوان علم از آن یاد شده و به «صورت زمین» معنی گردیده (64) است. و در زمانهای بعد ،به معنای مصطلح امروزی به کار رفته است.
شماری از جهانگردان مسلمان یافته های سفر خود را با عنوان «جغرافیا» نگاشته اند، از جمله:
کتاب «الجغرافیا» نگاشته محمدبن ابوبکر ظهور غرناطی است که در سالهای 534ه/1137م. می زیسته است. از این اثر برگه های محدودی در کتابخانه ملی پاریس نگهداری می شود. (65)
کتاب «جغرافیا» که از یک نویسنده اندلسی به نام زهری معرفی شده است.
«کتاب جغرافیا فی الاقالیم السبعة» ابن سعید مغربی (م 672ه/1274م.) وی، در سرزمینهای اروپای شمالی، ارمنستان و تتار به مسافرت پرداخته و در آن جا از دربار هلاکوخان دیدن کرده است. (66)
وی در این کتاب جهان را به هفت اقلیم تقسیم کرده و هر اقلیم را به ده قسم و از طول وعرض جغرافیای هر شهری سخن گفته است. (67)
«جغرافیای نیمروز» کتاب حافظ ابرو شهاب الدین عبدالله بن لطف الله رشید خوافی (م:833ه/1420م.) که کتاب خود را براساس کتابهای پیشینیان و دیدنیهای عینی خود سامان داده است. وی، در دیباچه کتابش می نویسد:
«مسود این سطور [را] همیشه در خاطر اختلاجی می بود که آنچه از احوال کلی عالم معلوم، گشته بعضی از کتب این فن و بعضی برای العین مشاهده افتاده است. به سبب آن که مدتی مدید در سفرهای بعید چند نوبت از جانب غرب و شمال دیار ماوراءالنهر و ترکستان و دشت قبچاق و خراسان و عراقین و فارس و آذربایجان واران و موغان و گرجستان و ارمنیه صغری و کبری و تمامی عرصه ممالک روم و شام و سواحل فرات و زمین تکریت و موصل و دیار بکر و گرجستان و سواحل بحر خزر و دربند و شروانات و گیلانات و رستمدارات و آمل و ساری و جرجان و از جانب جنوب و شرق زابل و کابل و بلاد منصوره سند و هند و ملتان و اوجه و دهلی که معظم بلاد هند است، تا کنار آب گنگ مطالعه افتاده و بعضی از ثقات و معتبران و مقبول قولان، استماع نموده و دیگر از کتب متعدد در این قسم، چون فن هیات که کلی احوال ارض و بحار و نواحی هر موضوعی شرح داده اند و کتاب مسالک الممالک از تصنیف عبدالله بن محمد خردادبه...» (68)
او همچنین در سفرهای سالهای 777ه/1376م، 788ه/1387; 806ه/1403م. تیمور، با او بوده و نیز در سال 803ه/1401م. درحمله تیمور به شام و تسخیر بعلبک، حلب و دمشق او را همراهی می کرده است. (69) بنابراین، کتاب وی بر اساس سفرها نگاشته شده است.
برخی از سیاحان نیز، با تکیه بر نزهت و شادامانی که در سفر وجود دارد و انسان به نکته های گرانمایه دست می یابد و جهان را از نزدیک می بیند عنوان کتاب خود را برگزیده اند:
ابوعبدالله محمدبن محمدبن عبدالله ادریسی (493-560ه/1100-1165م.) از این گونه جهانگردان مسلمان است که کتاب خود با نام: «نزهة المشتاق فی اختراق الآفاق» در سال 548ه/1154م. نگاشت. وی سفرهایی به سراسراروپا داشته و در دربار پادشاه مسیحی سیسیلی، راجر دوم سکونت طولانی داشته است; از این روی، درغرب وی مشهورترین جغرافیدان مسلمان شناخته شده است. (70) ادریسی سفرهای دور و درازی به سراسر دنیا اسلام و اروپا داشته است. اطلاعات وی را در باب اروپا و ایتالیا از درست ترین آگاهیها دانسته اند. این کتاب به فرانسه ترجمه شده است. (71)
«نزهة القلوب» نگاشته حمدالله مستوفی (م:750ه/1340م) به سال 740ه/1340م. است. او مستوفی محاسبات کشور و در خدمت سلطان ابوسعید ایلخانی نوه بزرگ هلاکو بود. گزارشهایی از ژاپن، جاوه و سوماترا ارائه داده است. (72)
کتابهای دیگری نیز با عناوین گوناگون منتشر شده است:
کتاب «حدودالعالم» از مؤلفی ناشناخته است که به سرزمینهای دوردستی چون هندوستان، تبت، چین، ترکستان، ولگای سفلی، قفقاز، اسپانیا و اروپای شرقی و غیره پرداخته است. (73)
«مناظر العالم» یا «مناظر العوالم» اثرمحمدبن عمربن بایزید، معروف به عاشق که کتاب خود را در دمشق به سال 1006ه/1598م. نوشته است. وی از کتابهای گذشتگان بهره برده و آن را با سیاحتهای خود کامل کرده است. این کتاب دارای دو باب است و به مانند کتاب قزوینی باب اول در عوالم آسمانی و باب دوم در عوالم زمینی است. (74)
«الاعلاق النفیسه» ابن رسته ابوعلی احمدبن عمربن اسحاق رسته، که از کتابهای مهم جغرافیاست.وی، در آغاز از بنیانگذاری مکه و مدینه و شرافت و تاریخچه مکه به شرح سخن گفته است و آن گاه گزارش دقیقی از فاصله شهرها داده و از فرق اسلامی ارائه داده است. ابن رسته در اصفهان متولد شده و در سال 290ه/903م. در موسم ج شرکت داشته است و زمان دقیق درگذشت وی روشن نیست. (75)
کتابهای تاریخ
بسیاری از جهانگردان مسلمان ، افزون بر نگارش کتابهای جغرافیا به نوشتن تاریخ نیز همت گماشته اند و از شماری از آنان تنها کتابهای تاریخی به جای مانده است. یا در واقع دیدنیهای سفر و سیاحت خود را در کتابهای تاریخی عرضه کرده اند، از جمله:
1. یعقوبی از جهانگردان مسلمان است که افزون بر کتاب «البلدان»، کتاب تاریخی وی «تاریخ یعقوبی» شهرت بسیار دارد و مورد اعتماد مورخان است.
2. ابوالحسن علی بن الحسین بن علی مسعودی (م:345ه/956م.) از دیگر جهانگردان تاریخ نگار جامعه اسلامی است. (76) او در قرن چهارم می زیسته که دوران شکوفایی تمدن اسلام نام یافته است. او در بغداد متولد شده و علاقه زیادی به جهانگردی داشته و از نواحی گوناگون هند، به ویژه سند، پنجاب، کنکن و مالابار دیدن کرده است و پس از عبور از سیلان به سوی دریای چین پیش رفته، به زنگبار و ماداسکار بازگشته و ازآنجا به بغداد آمده است. او در سال 305ه/917م. در استخر فارس به سر می برده است. (77) در سال 344ه/955م. که وی در فسطاط مصر به سر می برده، زلزله شدیدی رخ می دهد که بلاد شام و مغرب را با صدائی وحشتناک به لرزه در می آورد. او بدین مناسبت از منطقه های زلزله زده ای یاد می کند که پیش تر آنها را دیده است، از جمله: سیراف فارس، صیمره، مهرجان، ماسبندان، انطاکیه، قنسرین، قومس، نیشابور، خراسان، بسطام، سمنان، دامغان، طبرستان، آمل و ری. در این گزارش از کوه دماوند به ظمت یاد می کند. (78)
وی از منطقه خزر و آسیا صغیر و فلسطین دیدن کرده و در مصر دیده از جهان فرو بسته است. او درجلد اول مروج الذهب به بررسی شهرها و نهرها و ممالک گوناگون و شگفتیهای دریاها پرداخته است. در پایان کتاب مروج الذهب، به مسائل مختلفی که در کتاب آورده اشاره می کند و نفرین می کند بر کسانی که ممکن است آن را تغییر دهند و از لغزشهای احتمالی پوزش می طلبد; چرا که وی در سفر بوده است. (79)
3. مطهربن طاهر مقدسی از جهانگردان تاریخ نگار است که کتاب «البدء والتاریخ» خود را بنابر نقل بروکلمان در سال 355ه 966م. نگاشته است. (80) او، در جای جای کتابش به شهرهایی که سفر کرده اشاره می کند و به نظر می رسد که زادگاه وی ست سیستان بوده است. او در سال 325ه/937م. در سیرجان بوده و به شهرهای مرو، ماسبندان، شوش خوزستان، فارس ناحیه فیروزآباد سفر کرده است و در فارس به دیدار آتشگاهی بسیار کهن رفته و در آن جا موبد آتشگاه کتاب اسطا (اوستا) را نزد مقدسی آورده و عباراتی را که درحوزه الهیات آیین زردشتی بود بر او قراءت کرده است. از دیگر شهرهایی که یاد می کند جندیشابور در اهواز، مکه، عراق، شام، بیت الله و مصر است و در این منطقه ها از افراد گوناگون حدیث شنیده و نقل کرده است. (81)
4. احمدبن یوسف بن ازرق فارقی (510-577 به بعد 117-1181م.) از تاریخ نگاران و جغرافی دانان سده ششم هجری و نویسنده تاریخ میافارقین است. وی سفرهای فراوانی داشته و نتیجه آن را در کتاب خویش نگاشته است. وی، سفرهایی به ماردین، موصل، آمد، دمشق، روم، اخلاط ارمنستان، ری، تبریز، حمص، حماة، حلب، منبج، گرجستان، راس العین در سوریه، شهرزور بغداد و... داشته است.
وی بعد از سیر و سیاحت شرح دیده های خویش را در کتاب تاریخ خود آورده و از اوضاع سیاسی، نظام اجتماعی، رسوم و عادات آنها و رویدادهای مهمی که در آن جاها رخ داده گزارش کرده است. (82)
5. حافظ ابرو خوافی از دیگر سیاحان مسلمان است که افزون بر جغرافیای نیمروز، به نگارش کتاب زبدة التواریخ و مجمل التواریخ پرداخته است.
6. محمدبن اسحاق (م:150ه/767م.) تاریخ نگار سیره، از این شخصیتهایی است که در مدینه متولد شد سپس به اسکندریه در مصر، کوفه، جزیره، ری و بغداد مسافرت کرد. (83)
7. خطیب بغدادی (م:463ه/1070م.) نویسنده تاریخ بغداد، سفرهای علمی به بصره، کوفه، نیشابور، ری، اصفهان، همدان، و دینور داشته است. (84) و...
آداب و عقائد
از دیگر زمینه هایی که جهانگردان مسلمان به آن توجه داشته اند بررسی آراء و عقاید و آداب جامعه ها بوده است. بیش تر جهانگردان در هنگام سیاحت به این نکته ها توجه داشته اند و عقائد و رسوم مردم جاهای دیده شده را در کتابهای جغرافیا و تاریخ و یا سفرنامه های خویش نقل می کرده اند و به جهت اهتمامی که به این مهم داشته اند، گاهی گزارشهایی آورده اند که باور آن مشکل است. در مثل ابودلف در سفرنامه خود مطرح می کند: «در کرمانشاه، بعد از طرح نقشه ای، ساختمان کامل آن ظاهر شد». (85) و ابن بطوطه از آداب و رسوم ویژه مریدان قطب الدین حیدر در تربت حیدریه سخن گفته است. (86) و ابن فضلان به بیان شیوه و آداب غذاخوری پادشاه بلغار پرداخته است. (87)
در جمع جهانگردان مسلمان در بخش عقائد، می توان از دانشمند بزرگ اسلامی ابوریحان بیرونی محمدبن احمد خوارزمی (362-440ه/973-1048م.)، نام برد که با سفر به هند پژوهشهای گسترده ای درباره عقائد هندیان داشته است که آن را در کتاب «تحقیق ماللهند» آورده است. در این کتاب پس از نگاه کوتاهی به زندگی هندویان ،عقائد آنان را در گزاره های ذیل ارائه داده است.
1. اعتقاد هندیان به خداوند
2. اعتقاد هندیان به موجودات عقلی و حسی
3. سبب فصل و تعلق نفس به ماده
4. احوال ارواح پس از مرگ و رفت و آمد آنها به طور تناسخ در دنیا
5. ذکر مجامع و جایگاههای پاداش اعمال از جنت و دوزخ
6. چگونگی رهایی از دنیا و نشان دادن راهی که ما را به این مقصود می رساند. (88)
بیرونی در آثار دیگر خود از جمله «آثار الباقیه» و... به عقائد و آداب ملتهای گوناگون پرداخته است.
بیرونی در منطقه خوارزم در شهر «کاث» به دنیا آمد و بعد از حوادثی که در منطقه وی رخداد، به خراسان روی آورد و از آن جا به طبرستان رفت و از آن جا به گرگان. آثارالباقیه را در سال 391ه/1001م. در گرگان نگاشت، سپس به میهن خود بازگشت. آن گاه به دربار غزنویان به «غزنین» رفت و در 416ه/1025م. سال فتح سومنات به دیار هند رفت و زبان سانسکریت آموخت و سپس تحقیقات خود را درباره هند منتشر ساخت. (89)
شماری از دانشمندان نیز ،در هنگام گردش به خاطر نیازی که در سرزمینها و جایهای گوناگون احساس می کردند، به نگارش کتابهای عقیدتی پرداخته و از عقائد خویش دفاع می کردند.
تجرید الاعتقاد خواجه نصیرالدین طوسی (م 672ه/1274م.) چنین است که دانشمندان شیعه و اهل سنت بر آن شرح و حاشیه نوشته اند.
علامه حلی (726ه/1326م.) از دیگر دانشمندان شیعه است که سفرهایی به جایهای گوناگون ایران داشته است. علامه کتاب «کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین(ع)» را در شهر سلطانیه برای سلطان محمدخدابنده نگاشت (90) و رساله «سعدیه» را، که خلاصه ای از اصول و فروع دین است، برای خواجه سعدالدین ساوجی وزیر غازان وخدابنده. (91)
و شماری از رساله ها و کتابهای خود را در پاسخ به شبهه هایی نگاشت که به گونه طبیعی در طول سفر با آن روبه رو شده بود
پی نوشتها:
31. «کارنامه اسلام»، عبدالحسین زرین کوب 76/، امیرکبیر، تهران.
32. «نفائس الفنون فی عرایس العیون»، علامه شمس الدین آملی، تحقیق شعرانی، ج 3/475.
33. «فهرست ابن ندیم»، مترجم 248/.
34. همان مدرک 245/; «دائرة المعارف بزرگ اسلامی»، ج 3/410.
35. «فهرست ابن ندیم»174/; «معجم الادباء»، یاقوت حموی، ج 3/7، دارالفکر، بیروت.
36. «فهرست ابن ندیم»246/; «معجم الادباء»، ج 3/98، 99.
37. «خدمات مسلمانان به جغرافیا»، دکتر نفیس احمد، ترجمه حسن لاهوتی 37/، آستان قدس رضوی.
38. «فهرست ابن ندیم»228/; «معجم الادباء»، یاقوت حموی، ج 4/190، 192.
39. «المسالک والممالک»، ابواسحق ابراهیم بن محمد فارسی اصطخری، تحقیق دکتر محمد جابر عبدالعال حسینی، الجمهوریة العربیة المتحده، ترجمه: محمدبن اسعد بن عبدالله تستری 93/، به کوشش ایرج افشار، 1373.
40. همان مدرک 119/.
21. «مسالک و ممالک»، ابن خرداد به 136/.
42. «کشف الظنون»، ج 2/1127.
43. «الاعلام» خیرالدین زرکلی، ج 6/199، دارالعلم للملایین، بیروت.
44. «مقالات قزوینی»، ج 2/688 به نقل از «تحفة الالباب»110/.
45. «کشف الظنون»، ج 2/1127.
46. «خدمات مسلمانان به جغرافیا»49/.
47. «عجایب المخلوت»، قزوینی، فارسی همراه با تصاویر گوناگون، چاپ سنگی.
48. «کشف الظنون»، ج 2/1936.
49. این کتاب توسط سید حمید طبیبیان ترجمه و در سال 1357 منتشر شده است.
50. «خدمات مسلمانان به جغرافیا»56/.
61. «تاریخ ادبیات ایران»، ذبیح الله صفا، ج 1/618، انتشارات امیرکبیر.
52. «کشف الظنون»، ج 2/126.
53. این کتاب توسط مرحوم محمد آیتی ترجمه و منتشر شده است.
54. «خدمات مسلمانان به جغرافیا»32/.
55. همان مدرک 34/.
56. «کتاب البلدان» ابوعبدالله محمدبن محمدبن اسحاق همدانی، تحقیق یوسف الهادی 200/، 531، عالم الکتب بیروت، چاپ جدید 1416ه/1996م. بخش مربوط به ایران از کتاب «مختصر البلدان» توسط ح.مسعود به فارسی ترجمه شده است.
57. «تاریخ قم»، حسن بن محمد قمی، تحقیق مدرسی 23/.
58. «احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم»، ترجمه دکتر علینقی منزوی.
59. «تقویم البلدان»، ترجمه عبدالمحمد آیتی، 1349.
60. «خدمات مسلمانان به جغرافیا»52/، 53.
61. «دائرة المعارف بزرگ اسلامی» ج 1/106، آثار البلاد.
63. «التنبیه والاشراف»، مسعودی،30/.
64. «رسائل اخوان الصفا»، ج 1/158،انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
65. «خدمات مسلمانان به جغرافیا»49/.
66. همان مدرک 51/.
67. «دائرة المعارف بزرگ اسلامی»، ج 7/26.
68. «جغرافیای حافظ ابرو»، تحقیق صادق سجادی، ج 1/50، نشر میراث مکتوب.
69. همان مدرک، مقدمه 17/.
70. «خدمات مسلمانان به جغرافیا»51/.
71. «الاعلام»، ج 76/24.
72. «خدمات مسلمانان به جغرافیا»/ 55.
73. همان مدرک 41/.
74. «کشف الظنون»، ج 2/1834.
75. «دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 3/553.
76. «تاریخ التراث العربی»، ج 2 التدوین التاریخی 177/.
77. «خدمات مسلمانان به جغرافیا»38/.
78. «التنبیه والاشراف»44/.
79. «مروج الذهب»، مسعودی، ج 4/408.
80. «تاریخ التراث العربی»، ج 2، التدوین التاریخی 187/.
81. «آفرینش و تاریخ»، ترجمه «البدء والتاریخ»، مترجم محمد رضا شفیعی کدکنی 44/ تا 47.
82. «دائرة المعارف بزرگ اسلامی» ج 2/723 732.
83. «التاریخ التراث العربی»، ج 2، التدوین التاریخی 88/.
84. «نهاد آموزش اسلامی» دکتر منیرالدین احمد، مترجم محمد حسین ساکت 31/ 32، آستان قدس رضوی.
85. «سیری در سفرنامه ها» فواد فاروقی 23/، مؤسسه مطبوعاتی عطائی.
86. «سفرنامه ابن بطوطه»، ترجمه علی موحد، ج 1/441، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی.
87. «سفرنامه ابن فضلان»82/.
88. «تحقیق ماللهند»، ابوریحان بیرونی، ترجمه قسمت فلسفه، اکبر دانا سرشت 7/، انتشارات ابن سینا.
89. «دائرة المعارف تشیع» ،ج 2/576 575; «خدمات مسلمانان به جغرافیا»42/.
90. «ارشادالاذهان» ج 1/99، مؤسسه نشر اسلامی، قم.
91. همان مدرک 92/.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر