ماهان شبکه ایرانیان

چهل حدیث از امام حسن مجتبی (ع)

۱- قال الحسن بن علی- علیهماالسلام- فی قول الله- عزّوجلّ-: «بسم الله الرحمن الرحیم»:

چهل حدیث از امام حسن مجتبی (ع)

خداشناسی

1- قال الحسن بن علی- علیهماالسلام- فی قول الله- عزّوجلّ-: «بسم الله الرحمن الرحیم»:

فَقالَ: اللهُ هُوَ الَّذِی یتَأَلَّهُ إِلَیهِ عِنْدَ الْحَوائِجِ وَالشَّدائِدِ کلُّ مَخْلُوق عِنْدَ انْقِطاعِ الرَّجاءِ مِنْ کلِّ مَنْ دُونَهُ وَتُقَطَّعُ الأسْبابَ مِنْ جَمیعِ مَنْ سِواهُ تَقُولُ بِسْمِ اللهِ أَی أَسْتَعینُ عَلی أُمُورِی کلِّها بِاللهِ الَّذِی لا تُحقُّ الْعِبادَةُ إلّا لَهُ، المُغیثُ إذا اسْتُغیثَ وَالمُجیبُ إذا دَعی.

امام مجتبی- ع- با تفسیر «بسلمه»[1] راه فطرت (که یکی از قویترین برهانهای خداشناسی است) را بیان می کند، آن حضرت فرمود:

«خداوند متعال وجودی است که همه موجودات در نیازمندی و سختیها به او پناه می برند، بویژه هنگامی که امید از غیر او قطع گردد و همه وسائط و اسباب را ناچیز ببیند. ] یعنی فطرت خداشناسی، انسان را در تنگناها به سوی واجب الوجود هدایت می کند [این که می گویی: «بسم الله. . »؛ یعنی یاری و کمک می خواهم در همه کارهایم از خداوندی که عبادت (خضوع و کرنش) برای غیرش سزاوار نیست، او فریادرسی است که به هنگام دادخواهی دستگیری می نماید، و اگر کسی بخواندش پاسخ می گوید. »

خشنودی خداوند

2- قیل للحسن بن علی ] علیهماالسلام [: إنَّ أباذر یقول: الفَقْرُ أَحَبُّ إِلَی مِنَ الغِنی وَالسُقْمُ أَحَبُّ إِلَی مِنَ الصِحَّةِ.

فَقالَ: رَحِمَ اللهُ أَباذَرَ، أَمّا أَنَا أَقُولُ: مَنِ اتَّکلَ عَلی حُسْنِ اخْتِیارِ اللهِ لَمْ یتَمَنَّ أَنَّهُ فِی غَیرِ الْحالَةِ الَّتِی اخْتارَ اللهُ لَهُ، وَهَذا حَدُّ الوُقُوفِ عَلی الرِضا بِما تَصَرَّفَ بِهِ الْقَضاءُ.

به امام مجتبی- ع- گفته شد، که اباذر- ره- می گفت: «فقر و تنگدستی را از بی نیازی، و بیماری را از تندرستی و سلامتی بیشتر دوست دارم.

حضرت فرمود: خداوند ابوذر را رحمت کند امّا من می گویم: آن کس که بر حسن اختیار خداوند اعتماد کند، چیزی را نمی طلبد که جز خداوند برایش انتخاب کرده باشد. و این است معنای خشنودی در برابر حکم خداوند- سبحان-.

شناخت قرآن مجید

3- قال الحسن بن علی- علیهماالسلام- فی وصف القرآن المجید:

«إنَّ هَذَا القُرآنَ فِیهِ مَصابِیحُ النُورِ، وَشِفاءُ الصُّدُورِ، فَلْیجَلْ جالٌ بِضَوئِهِ وَلَیلجم الصفة قَلبه، فَإِنَّ التَّفْکیرَ حَیاةُ القَلْبِ البَصیرِ، کما یمْشی المُسْتَنِیرُ فِی الظُّلُماتِ بِالنُّورِ. »

امام حسن مجتبی- ع- در توصیف و شرح حال قرآن مجید فرمود:

«در این قرآن است چراغهای درخشنده هدایت و شفای دلها و قلب ها، پس باید دلها را با فروغ تابناکش روشن ساخت و با گوش فرادادن به فرامینش قلب را، که مرکز فرماندهی بدن است، در اختیارش گذاشت؛ زیرا به وسیله اندیشیدن، قلب زندگی روشن خود را می یابد، همان طوری که رهروان در پرتو نور از تاریکیها گذر می کنند و می رهند. »

پیروان حقیقی قرآن

4- قال الحسن بن علی- علیهماالسلام-:

«ما بَقِی فِی الدُنْیا بَقِیةٌ غَیرَ هَذَا القُرآنِ فَاتَّخِذُوهُ إماماً یدُلُّکمْ عَلی هُداکمْ، وَإنَّ أَحَقَّ الناسِ بِالقُرآنِ مَنْ عَمِلَ بِهِ وَإنْ لَمْ یحْفَظْهُ وَأَبْعَدَهُمْ مِنْهُ مَنْ لَمْ یعْمَلْ بِهِ وَإنْ کانَ یقْرَأُهُ. »

«تنها چیزی که در این دنیای فانی و زوال پذیر باقی می ماند قرآن است، پس قرآن را پیشوا و امام خود قرار دهید، تا به راه راست و مستقیم هدایت شوید.

همانا بیشترین حق را کسی به قرآن دارد که بدان عمل کند، گرچه بظاهر آن را حفظ نکرده باشد و دورترین افراد از قرآن کسانی هستند که به دستورات آن عمل نکنند گرچه حافظ و قاری اش باشند. »

قرآن در صحنه قیامت

5- قال الامام المجتبی- علیه السلام-:

«إنَّ هذا القُرآنَ یجِئُ یوْمَ القِیمَةِ قائِداً وسائِقاً یقُودُ قَوْماً إلی الجَنَّةِ أَحَلُّوا حَلالَهُ وَحَرَّمُوا حَرامَهُ وآمَنُوا بِمُتَشابِهِهِ ویسُوقُ قَوْماً إلی النّارِ ضَیعُوا حُدُودَهُ وأَحْکامَهُ وَاسْتَحَلُّوا حَرامَهُ. »

«قرآن در صحنه قیامت به صورت رهبر و امام ظهور یافته، مردم را به دو دسته تقسیم می کند:

1- کسانی را که به قرآن عمل نموده، حلال و حرام آن را همانگونه که هست بجا آورده اند و متشابه آن را با قلب پذیرا شده اند به سوی بهشت جاویدان هدایت می نماید.

2- آنان را که حدود و قوانینش را ضایع نمودند و بر محرّمات آن تعدّی کردند و حلال شمردند، به سوی آتش (جهنّم) روانه می سازد. »

فضائل اهل بیت- علیهم السلام-

6- قال الحسن بن علی- علیهماالسلام-:

«أَیهَا النّاسُ اعْقِلُوا عَنْ رَبِّکمْ، إنَّ اللهَ- عَزَّوَجَلَّ- اصْطَفی آدَمَ وَنُوحاً وآلَ إبراهیمَ وَآلَ عِمْرانَ عَلَی العالَمینَ، ذُرِّیةً بَعْضُها مِنْ بَعْض وَاللهُ سَمیعٌ عَلیمٌ، فَنَحْنُ الذُرِّیةُ مِنْ آدَمَ وَالأُسْرَةُ مِنْ نُوح، وَالصَّفْوَةُ مِنْ إبراهیمَ، وَالسُّلالَةُ مِنْ إسماعیلَ وَآلُ مُحَمَّد نحْنُ، فیکمْ کالسَماءِ المَرْفُوعَةِ وَالأرْضِ المَدْحُوَّةِ وَالشَمْسُ الضاحِیةِ وَکالشَجَرَةِ الزَّیتُونَةِ، لا شَرْقِیةٌ وَلا غَربیةٌ الَّتی زَیتُها النَبِی- صلّی الله علیه وآله وسلّم- وَعَلِی فَرْعُها، وَنَحْنُ وَاللهِ ثَمَرَةُ تِلْک الشَجَرَةِ، فَمَنْ تَعَلَّقَ بِغُصْن مِنْ أَغْصانِها نَجَی وَمَنْ تَخَلَّفَ عَنْها فَإلَی النّارِ هَوی. »

« «ای مردم علم و معرفت را از پروردگار خود بیاموزید. همانا خداوند بزرگ آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را برای جهانیان، به پیامبری برگزید، آنان دودمانی بودند که (پاکی، تقوا، و فضیلت را) بعضی از بعض دیگر گرفته بودند. خداوند (از کوششهای آنان در راه رسالت) شنوا و داناست.

مردم! ما- اهل بیت- از فرزندان آدم و دودمان نوح و فرزندان برگزیده ابراهیم و تبار اسماعیلیم، ما آل محمد، در میان شما همانند آسمان بلند و همچون زمین گسترده و مثل خورشید پر فروغیم. همانند درخت زیتونیم که نه به شرق مایل است نه به غرب. درختی که ریشه اش رسول خدا- ص- است و شاخه اش علی بن ابی طالب- ع- سوگند به خدا ما اهل بیت میوه آن درختیم، پس هر کس به یکی از شاخه های آن چنگ زند نجات پیدا می کند (سعادتمند است) و هر کس از آن جدا شود جایگاهش آتش است. »

دستیابی به علوم پیامبر- ص-

7- بعد از رحلت رسول خدا- ص- امام حسن مجتبی- ع- در دوران کودکیش روزی بر منبر بالا رفت، حمد و ثنای الهی بجا آورد، سپس رو به مردم کرده، فرمود:

أَیهَا الناسُ سِمَعْتُ جَدِّی رَسُولَ اللهِ- صلّی الله علیه وآله وسلّم- یقُولُ: «أَنا مَدِینَةُ العِلْمِ، وَعَلِی بابُها، وَهَلْ یدْخُلُ المَدینةَ إلّا مِنْ بابِها. »

«ای مردم شنیده ام از جدّم پیامبر خدا- ص- که می فرمود: «من شهر علم و دانش و فضیلتم و علی درب ورودی آن شهر است و کسی که می خواهد به شهری داخل شود از غیر درب ورودی وارد نخواهد شد. »

این کلمات کوتاه و پر محتوا را گفت و از منبر پایین آمد، پدرش علی بن ابی طالب- ع- او را در بغل گرفت و به سینه چسبانید و مورد تفقد قرار داد.

پس دسترسی به علم و فضائل رسول خدا- ص- ممکن نیست مگر از طریق امیر المؤمنین- ع- که او واسطه این فیض بزرگ است.

آرامش در پرتو ولایت

8- امام مجتبی- ع- در حضور پدر گرامیش خطبه ای خواند که در بخشی از آن فرمود:

«أَمّا بَعْدُ فَإنَّ عَلِیاً بابٌ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً وَمَنْ خَرَجَ مِنْهُ کانَ کافِراً، أَقُولُ قَوْلِی هَذا، وَأَسْتَغْفِرُ اللهَ لِی وَلَکمْ. »

«همانا علی بن ابی طالب- ع- دربی است که هر کس بر آن وارد شود؛ یعنی او را بشناسد و بر او اقتدا کند، آرامش و امنیت کامل را درمی یابد و هر کس به آن درب روی نیاورد و مخالفت با او کند- کفر و بدبختی و تیره روزی او را فراخواهد گرفت، سپس فرمود: این گفته و مطلب اساسی من است، آنگاه برای خود و دیگران طلب رحمت و آمرزش نموده و گفت: استغفر الله لی و لکم، و سپس از منبر فرود آمد. »

امیر المؤمنین- ع- ایستاد و پیشانی و بین دو چشم فرزندش را بوسید و این آیه شریفه را تلاوت کرد:

«ذُرِیةً بَعْضُها مِنْ بَعْض، وَاللهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ. »

«فرزندان، بعضی بر بعض دیگر برتری دارند، خدای سبحان شوانا و دانا است. »

این آیه درباره فرزندان ابراهیم- ع- است که امامت به بعضی از آنها رسید.

آمرزش گناه در پرتو محبّت

9- قال الحسن بن علی- علیهماالسلام-:

«وَاللهِ لا یحِبُّنا عَبْدٌ أَبَداً وَلَوْ کانَ أَسیراً فِی الدَّیلَمِ إلّا نَفَعَهُ حُبُّنا وَإنَّ حُبَّنا لَیساقِطُ الذُّنُوبَ مِنْ بَنِی آدَمَ کما یساقِطُ الریحُ الوَرَقَ مِنَ الشَجَرِ. »

«سوگند به خداوند که کسی دوست نمی دارد ما را- گر چه در دورترین نقاط؛ همچون دیلم [2] اسیر باشد- مگر این که دوستی ما به حال او مفید خواهد بود، همانا ولایت و محبت ما- اهل بیت- گناهان فرزندان آدم را از بین می برد همان طوری که باد برگ درختان را از شاخه و تنه او جدا می کند و به زمین می ریزد. »

حرمت صدقه بر آل محمد- ص-

10- ابوالجوزاء می گوید: خدمت امام مجتبی- ع- رسیدم، پرسیدم آیا شما از رسول خدا- ص- چیزی را بیاد دارید؟

«قالَ: أذْکرُ أنّی أَخَذْتُ تَمْرَةً مِنْ تَمْرِ الصَدَقَةِ فَجَعَلْتُها فِی فِی، قالَ: فَنَزَعَها رَسُولُ اللهِ بِلِعابِها فَجَعَلَها فِی التَّمْرِ، فَقیلَ یا رَسُولَ اللهِ ما کانَ عَلَیک مِنْ هذِهِ التَّمْرَةِ لِهذَا الصَّبِی؟ قالَ: إِنّا آلُ مُحَمَّد لا تُحِلُّ لَنَا الصَّدَقَةُ. »

«فرمود: بیاد دارم روزی- در محضر رسول خدا- ص- بودم- مقداری خرما برداشتم و در دهانم گذاشتم تا بخورم، رسول خدا- ص- آن خرما را- بهمراه زنجابهای اطراف آن- گرفت و در روی خرماهای دیگر گذاشت. از حضرت سؤال شد: چرا آن خرما را از این فرزند کوچک (بچه) گرفتید؟!

رسول خدا- ص- فرمود: ما آل محمدیم و صدقه بر ما حلال نیست [3] (یعنی حرام است).

حکومت و اهل بیت- علیهم السلام-

11- امام مجتبی- ع- در پاسخ به نامه ای که معاویه برای آن حضرت فرستاده بود، چنین جواب دادند:

«إنَّما هذَا الأمْرُ لِی وَالخِلافَةُ لِی وَلِاهْلِ بَیتِی، وَإنَّها لَمُحَرَّمَةٌ عَلَیک وَعَلی أَهْلِ بَیتِک سِمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ- صلّی الله علیه وآله-.

وَاللهِ لَوْ وَجَدْتُ صابِرینَ عارِفینَ بِحَقّی غَیرَ مُنْکرینَ ما سَلَّمْتُ لَک وَلا أَعْطَیتُک ما تُریدُ. »

«همانا این امر (حکومت) و جانشینی رسول خدا- ص- از آن من و مربوط به اهل بیت من است. تو غاصبی، خلافت بر تو و خاندانت حرام است. این مطلب را از رسول خدا- ص- شنیده ام. (سپس فرمود: ) سوگند به خداوند، چنانچه می یافتم یارانی آگاه و آشنا در حق ما (که در راه احیای حق ایستادگی می نمودند) حکومت را به تو واگذار نمی کردم و نمی دادم به تو آنچه را که می خواستی. (حتی با شرایطی که در عقد صلحنامه نوشته شده)».

فرجام امامان راستین

12- جناده گوید: در روزهای واپسین عمر امام مجتبی- ع- خدمت آن حضرت رسیدم، سم بشدّت آن بزرگوار را می آزرد، عرض کردم چرا خود را معالجه نمی کنید؟ فرمود: «إنّا للهِ وإنّا إلیه راجعون»[4] سپس به سوی من نگاهی کرد و فرمود:

«وَاللهِ لَقَدْ عَهِدَ إلَینا رَسُولُ اللهِ- صلّی الله علیه وآله- إنَّ هَذا الأمْرَ یمْلِکهُ إثنا عَشَرَ إماماً مِنْ وُلدِ عَلِی وَفاطِمَةَ، ما مِنّا إلّا مَسْمُومٌ أَوْ مَقْتُولٌ. »

«سوگند به خداوند که رسول خدا بما وعده نمود: امامت و وصایت بعد از او را دوازده نفر بدست می گیرند، یازده نفر آنان از فرزندان علی و فاطمه- سلام الله علیها- هستند و اینان در فرجام کار، در راه خدا یا مسموم و یا کشته می شوند. »

شیعیان کیستند و دوستان کدامند؟

13- قال له رجل: «یابن رسول الله إنّی من شیعتکم» فقال الحسن- علیه السلام-:

«یا عَبْدَ اللهِ إنْ کنْتَ لَنا فِی أَوامِرِنا وَزَواجِرِنا مُطیعاً فَقَدْ صَدَقْتَ، وَإنْ کنْتَ بِخِلافِ ذلِک فَلا تَزِدْ فِی ذُنُوبِک بِدَعْواک مَرْتَبَةً شَریفَةً لَسْتَ مِنْ أَهْلِها، لا تَقُلْ أَنَا مِنْ شِیعَتِکمْ ولکنْ قُلْ أَنَا مِنْ مُوالِیکمْ وَمُحِبِّیکمْ وَمُعادِی أَعْدائِکمْ وَأَنتَ فِی خَیر وَإلی خَیر. »

مردی خطاب به امام حسن- ع- گفت: «ای پسر رسول خدا من شیعه شما هستم. » امام- ع- فرمود:

«ای بنده خدا، اگر در انجام واجبات و خودداری از محرمات (گناهان) پیرو ما هستی و تبعیت می کنی که راست می گویی، و چنانچه اینگونه نیستی، با این ادّعای دروغ بر گناهان خود افزودی؛ زیرا شیعه و پیرو ما از مقام والا و بلندی برخوردار است و تو اهل آن نیستی، مگو که من شیعه تو هستم، بلکه بگو من از دوستان و هواداران و نیز از بدخواهان دشمنان شمایم، در این صورت تو در خیر و نیکی بسر می بری و در مسیر خیر خواهی قرار داری. »

معیارهای دوستان سالم

14- مردی از امام حسن- ع- خواست که دوست و همنشین وی باشد، امام- ع- سه شرط را برایش مطرح نمود:

«قال- علیه السلام-: إیاک أَنْ تَمْدَحَنی فَأَنا أَعْلَمُ بِنَفْسی مِنْک أَوْ تُکذِبنی فَإنَّهُ لا رَأْی لِمَکذُوب أَوْ تَغْتابَ عِنْدِی أَحَداً، فَقالَ لَهُ الرَجُلُ: إئذِنْ لِی فِی الإنْصِرافِ.

فَقالَ- علیه السلام-: نَعَمْ إذا شِئْتَ. »

«فرمود: 1- بشرط آن که از من ستایش و تعریف نکنی؛ زیرا من نسبت به خودم از تو آگاهترم.

2- مرا دروغگو ندانی؛ زیرا دروغگو رأی و عقیده درستی ندارد.

3- مبادا در برابر من از کسی غیبت کنی.

چون آن مرد شرایط دوستی با آن حضرت را دشوار دید گفت: می خواهم از درخواست خود منصرف شوم؟

امام- ع- فرمود: آری هر طور می خواهی انجام بده. »

سیاست از دیدگاه معصوم

15- مردی از امام مجتبی- ع- پرسید: سیاست چیست؟

فقال- علیه السلام-: هِی أَنْ تَرْعی حُقُوقَ اللهِ، حُقُوقَ الأحْیاءِ، وَحُقُوقَ الأمواتِ فَأمّا حُقُوقُ اللهِ فَأداءُ ما طُلِبَ وَاجْتِنابُ عَمّا نُهِی.

وَأمّا حُقُوقُ الأحْیاءِ: فَهِی أَنْ تَقُومَ بِواجِبِک نَحْوَ إخْوانِک، وَلا تَتَأخَّرَ عَنْ خِدْمَةِ أُمَّتِک وَأَنْ تُخَلِّصَ لِوَلِی الأمْرِ ما أَخْلَصَ لِامَّتِهِ وأنْ تَرْفَعَ عَقِیرَتَک فِی وَجْهِهِ إذا ما حادَ عَنِ الطَریقِ السوی.

وأمّا حُقُوقُ الأمواتِ: فَهِی أنْ تُذْکرَ خَیراتِهِمْ وَتَتَغاضی عَنْ مَساوِئِهِمْ فَإنَّ لَهُمْ رباً یحاسِبُهُمْ.

فرمود: «سیاست، رعایت حقوق خدا، مردم و اموات این مردم است.

اما حق خداوند: انجام دادن فرائض (واجبات) و دوری کردن از آنچه ما را نهی کرده است (محرّمات).

اما حقوق مردم: این که وظیفه خود را نسبت به مردم انجام دهی و هرگز از خدمت به جامعه خود باز نمانی، و همان طوری که زمامدار با تو با صداقت رفتار می کند تو هم باید با حقیقت و اخلاص رفتار نمایی و چون اقوام و بستگانت از راه راست منحرف شدند، آنها را به راه راست رهنمون باشی.

واما حقوق اموات: آن است که از خوبیهای آنان سخن گویید و از زشتیهایشان چشم پوشی کنید؛ زیرا برای آنان خداوندی است که حساب آنها را رسیدگی خواهد کرد. »

عزّت مؤمن

16- قال الامام المجتبی- علیه السلام-:

«لَوْ جَعَلْتُ الدُنْیا کلَّها لُقْمةً واحِدَةً لَقَمْتُها مَنْ یعْبُدُ اللهَ خالِصاً لَرَأَیتُ أَنّی مُقَصِّرٌ فِی حَقِّهِ، وَلَوْ مَنَعْتُ الکافِرَ مِنْها حَتّی یمُوتَ جُوعاً وَعَطَشاً ثُمَّ أَذْقَنْتُهُ شَرْبَةً مِنَ الماءِ لَرَأَیتُ أَنّی قَدْ أَسْرَفْتُ. »

«اگر همه دنیا را تبدیل به یک لقمه غذا کنم و به انسانی که خدا را از روی خلوص عبادت می کند بخورانم، خودم را مقصّر (کوتاهی کننده) درباره او می دانم و چنانچه فرد کافری را گرسنگی دهم تا به آن اندازه که جانش از شدّت گرسنگی و تشنگی به لب برسد، آنگاه مقداری کمی آب به او بدهم، خود را نسبت به او اسرافکار می پندارم. »

انتخاب دوست

17- قال- علیه السلام- لبعض ولده:

«یا بُنَی لا تُؤاخِ أَحَداً حَتّی تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَمَصادِرَهُ فَإذا اسْتَنْبَطْتَ الخُبْرَةَ وَرَضِیتَ العِشْرَةَ فَآخِهِ عَلی إقالَةِ العَثْرَةِ وَالمُواساةِ فِی العُسْرَةِ. »

«پسرم با هیچ کس پیمان دوستی مبند مگر این که بدانی از کجا می آید و به کجا می رود؛ یعنی خصوصیات اخلاقیش را بدست آور، و چون دقیق بررسی کردی و او را انسانی شایسته یافتی، بر پایه گذشت و اغماض و برادری در سختیها و لغزشها با او رفتار کن و دوستیت را استمرار بخش. »

فروتنی

18- قال- علیه السلام-:

«أَعْرَفُ الناس بِحُقُوقِ إخوانِهِ وَأَشَدُّهُمْ قَضاءاً لَها أَعْظَمُهُمْ عِنْدَ اللهِ شَأْناً وَمَنْ تَواضَعَ فِی الدُنْیا لِاخْوانِهِ فَهُوَ عِنْدَ اللهِ مِنَ الصِّدِیقینَ وَمِنْ شیعَةِ عَلِی بْنِ أَبی طالِب- علیه السلام-»

«فروتن و متواضع کسی است که حق مردم را بشناسد و در بر آوردن نیاز آنان بکوشد، در این صورت در نزد خداوند مقام بالا و والایی خواهد داشت و هر کس در این جهان نسبت به برادران دینیش فروتنی کند و تواضع نماید، نزد خداوند از صدیقان و شیعیان علی بن ابی طالب- ع- محسوب می شود. »

سخاوت و نیکی

19- امام حسن- علیه السلام- مشغول طواف کعبه بود، که مردی از آن حضرت پرسید: بخشنده و جواد چه کسی است؟ امام- ع- فرمود:

«إنَّ لِکلامَک وَجْهَینِ، فَإنْ کنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْمَخْلُوقِ فَإِنَّ الجَوادَ الَّذِی یؤَدِّی مَا افْتَرَضَ عَلَیهِ، وَالبَخِیلُ الَّذِی یبْخَلُ بِما افْتَرَضَ عَلَیهِ، وَإنْ کنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الخالِقِ فَهُوَ الجَوادُ إنْ أَعْطَی، وَهُوَ الجَوادُ وَإنْ مَنَعَ لأنَّهُ إنْ أَعطَی عَبْداً أَعْطاهُ ما لَیسَ لَهُ وَإنْ مَنَعَ مَنَعَهُ ما لَیسَ لَهُ.

وقالَ- علیه السلام-: المَعْرُوفُ ما لَمْ یتَقَدَّمهُ مَطَلٌ وَلا یتْبَعُهُ مَنٌّ وَالإعْطاءُ قَبْلَ السُؤالِ مِنْ أَکبَرِ السُؤْدَدِ. »

«پرسش شما شامل بخشندگی خالق و مخلوق هر دو می گردد:

1- جود و بخشندگی مخلوق در آن است که آنچه را خداوند بر او واجب شمرده انجام دهد و چنانچه انجام ندهد بخیل است.

2- خداوند چه ببخشد و چه نبخشد جواد است، زیرا بندگان حقّی بر خداوند ندارند تا مفهوم اعطاء و منع بر آن صدق کند. [5] و سپس فرمود: نیکی آن است که قبل از انجامش مسامحه ای نباشد و بعد از انجام منّتی صورت نگیرد و بخشندگی قبل از سؤال کردن نشانه بزرگواری است. »

همسایگان را بر خویش مقدم بدارید

20- عن الحسن بن علی- علیهماالسلام- قال:

«رَأَیتُ أُمِّی فاطِمَةَ- علیهماالسلام- قامَتْ فِی مِحْرابِها لَیلَةَ جُمُعَتِها، فَلَمْ تَزَلْ راکعَةً ساجِدَةً حَتّی اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَسَمِعْتُها تَدْعُو لِلْمُؤْمِنینَ وَالمُؤْمِناتِ وَتُسَمِّیهِمْ وَتَکثُرُ الدُّعاءَ لَهُمْ، وَلا تَدْعُو لِنَفْسِها بِشَی ء، فَقُلْتُ لَها: یا أُمّاهُ لِمَ تَدْعینَ لِنَفْسِک کما تَدْعینَ لِغَیرِک؟ فَقالَتْ: یا بُنَی: الجارُ ثُمَّ الدّارُ. »

«مادرم فاطمه- علیهاالسلام- را می دیدم که شبهای جمعه راست قامتانه در محراب عبادتش ایستاده، تا طلوع صبح به رکوع و سجود بسر می برد، خود می شنیدم که او برای مردان و زنان مؤمن دعا می کند و حتی آنان را نام می برد، و] جهت برطرف شدن گرفتاریها و برآورده شدن خواسته هایشان [بسیار دعا می کرد و لیکن برای خویش سخنی نمی گفت و دعایی نمی کرد.

عرض کردم: مادرم! چرا برای خود همانند دیگران دعا نمی کنی؟!

جواب داد: فرزندم! اوّل همسایه را مقدم دار و سپس خود و اهل خانه را. »

تقوا

21- بخشی از سخنان امام- ع- درباره پرهیزکاری:

«اتَّقُوا اللهَ عِبادَ اللهِ وَ جِدُّوا فِی الطَلَبِ وَ تِجاهَ الهَرَبِ وَ بادِرُوا العَمَلَ قَبْلَ مُقَطِّعاتِ النَقَماتِ وَهادِمِ اللَّذّاتِ، فَإنَّ الدُنْیا لا یدُومُ نَعیمُها وَلا تُؤْمَنُ فَجِیعُها وَلا تُتَوَقّی مَساوِیها، غُرُورٌ حائِلٌ و سِنادٌ مائِلٌ، فَاتَّعِظُوا عِبادَ اللهِ بِالْعِبَرِ وَاعْتَبِرُوا بِالأَثَرِ وَازْدَجِرُوا بِالنَّعَمِ وَانْتَفِعُوا بِالْمَواعِظِ، فَکفی بِاللهِ مُعْتَصِماً وَنَصِیراً وَکفی بِالْکتابِ حَجیجاً وَخَضیماً وَکفی بِالجَنَّةِ ثَواباً وَکفی بِالنّارِ عِقاباً وَوَبالا. »

«ای بندگان خدا، از نافرمانی در برابرش بپرهیزید. و برای تحقّق خواسته های خویش کوشش نمایید و از کارهای ناروا بگریزید و قبل از اینکه سختیها بشما رو آورد و به آغوش مرگ بیفتید به کارهای نیک مبادرت ورزید. همانا نعمت های دنیا زودگذر و ناپایدار است و کسی از خطرها در امان نیست و مصون از بدبختیها نخواهد بود، فریب خوردن دنیا مانع خوشبختی است و تکیه کردن بر آن سست و بی اساس است. ای بندگان خدا پند پذیر باشید و عبرت گیرید، و از تاریخ گذشتگان درس زندگی بیاموزید، نعمت ها (خوراکیها و. . . ) شما را مشغول نکند و از آخرت باز ندارد، از پندها و موعظه ها بهره گیرید، خدا در نگهداری و یاری دادن به شما کفایت می کند و برای راهنمایی شما و حجت در برابر دشمنانتان قرآن نیز کافی است، بهشت اجر و مزدی تمام برای نیکوکاران است و جهنم و آتش کیفر و عقابی مکفی برای تبهکاران. »

چگونگی ورود به نماز

22- امام حسن مجتبی- ع- هرگاه می خواست نماز بپا دارد، بهترین لباسهای خویش را می پوشید، بعضی از آن حضرت سبب آن را پرسیدند.

قال- علیه السلام-: «إنَّ اللهَ جَمیلٌ یحِبُّ الجَمالَ فَأَتَجَمَّلُ لِرَبّی وَقَرَأَ: یا بَنی آدَمَ خُذُوا زینَتَکمْ عِنْدَ کلِّ مَسْجِد. »

«همانا خداوند زیبا است (منبع و مجمع همه زیباییها است) و زیبایی را دوست دارد و چنانچه من در وقت اقامه نماز لباس زیبا به تن می کنم فقط بخاطر پروردگار و خالقم می باشد. در آن هنگام آیه شریف ذیل را خواند:

ای انسانها به هنگام عبادت خداوند، لباسهای زیبا و زینتی خود (بهترین لباسهایتان) را بپوشید.

دعای قنوت

23- ابی الجوزاء می گوید: خدمت امام مجتبی- ع- بودم که می فرمود:

«رَبِّ اهْدِنی فیمَنْ هَدَیتَ وَعافِنی فیمَنْ عافَیتَ وَتَوَلَّنی فیمَنْ تَوَلَّیتَ وَبارِک لی فیما أَعْطَیتَ وَقِنی شَرَّ ما قَضَیتَ إِنَّک تَقْضی وَلا یقْضی عَلَیک إِنَّهُ لا یذِلُّ مَنْ والَیتَ تَبارَک رَبَّنا وَتَعالَیتَ. »

«پروردگارا! مرا به راه کسانی هدایت کن که خود آنها را هدایت فرمودی، و سلامتی را آن گونه عنایت کن که به آنها عنایت کردی و دوست بدار مرا همانطوری که آنها را دوست داشتی و برکت ده در آنچه بر من ارزانی داشتی و نگهدار مرا از شرّ و بدی آنچه حکم کردی- در سایه اعمال زشت بعضی از شرور، به صورت طبیعی سراغ انسان می آید که عکس العمل افعال و کردار شخص است- همانا تو حاکم بر همه اشیائی و هیچ چیز بر تو غالب نخواهد بود، پروردگارا خوار و ذلیل نمی شود کسی را که تو دوست بداری، پاک و منزه و بلند مرتبه است پروردگار ما. »

چگونگی ورود به مسجد

24- امام مجتبی- ع- به هنگام ورود به مسجد، سر را به طرف آسمان بلند می کرد و می فرمود:

«الهی ضَیفُک بِبابِک یا مُحْسِنُ قَدْ أَتاک المُسِی ء، فَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما عِنْدی بَجَمیلِ ما عِنْدَک یا کریمُ. »

«پروردگارا مهمان تو، جلو در خانه ات ایستاده است. ای نیکوکار، بنده تباهکار و بدرفتار به درگاهت شتافته، از زشتیهایی که مرتکب شده به خاطر زیباییهایی که در نزد تو است، درگذر و ببخش، ای بخشنده و کریم. »

فواید رفت و آمد به مسجد

25- قال المجتبی- علیه السلام-:

«مَنْ أَدامَ الاخْتِلافَ إلَی المَسْجِدِ أَصابَ إحدی ثَمانِ: آیةً مُحْکمةً، وَأَخاً مُسْتَفاداً وَعِلْماً مُسْتَطْرِفاً، وَرَحْمَةً مُنْتَظِرَةً وَکلِمَةً تَدُلُّ عَلَی الهُدی، أَوْ تَردُّهُ عَنْ رِدی وَتَرک الذُنُوبِ حُبّاً أَوْ خَشْیةً. »

«کسی که به مسجد رفت و آمد (تردّد) داشته باشد، بر یکی- یا بیشتر- از نعمتهای هشتگانه دسترسی پیدا خواهد نمود:

1- استدلال های استوار و محکم در امور دینی خود (اعتقادی، فقهی، سیاسی و. . . )؛

2- دستیابی به دوستان سودمندی که تردّد با آنها مایه بهرهوری است؛

3- معلومات و دانش تازه و شگفت انگیز؛

4- رحمت و نعمتی که چشم براه اوست؛

5- دستیابی به سخنان هدایت کننده ای که شخص را به راه راست رهبری می کند؛

6- دسیابی به مطالبی که انسان را از پستیها و ضد ارزشها دور می دارد؛

7- دوری از گناه و محرمات یا بدان جهت که ترک گناه را دوست می دارد؛

8- دوری از گناه و محرمات یا بدان جهت که می ترسد یا گرفتار عقوبت الهی شود یا آبرو و حیثیت خود را با انجام گناه از بین ببرد. »

توجه به قیامت

26- گاهی امام- ع- را محزون و اندوهگین می دیدند، بطوری که اشکهای چشم امام- ع- بر روی صورتش جاری بود، از آن حضرت می پرسیدند: چرا شما محزونید و گریه می کنید؟! و حال آن که شما وارث پیامبر و وصی او هستید، فرمود:

«إنّما أبْکی لِخِصْلَتَینِ: لَهَوْلِ المَطْلَعِ، و فِراقِ الأحِبَّةِ. »

«گریه من برای دو چیز است: 1- وحشت از ورود به صحنه قیامت 2- جدایی از دوستان و عزیزانی که انسان بدانها وابسته و علاقمند است. »

رمضان ماه آزمایش

27- «مَرَّ- علیه السلام- فِی یوْمِ فِطْر بِقَوْم یلْعَبُونَ وَیضْحَکونَ، فَوَقَفَ عَلی رُؤُوسِهِمْ فَقالَ: إِنَّ اللهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضانَ مِضْماراً لِخَلْقِهِ فَیسْتَبِقُونَ فیهِ بِطاعَتِهِ إلی مَرْضاتِهِ، فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفازُوا وَقَصَّرَ آخَرُونَ فَخابُوا، فَالْعَجَبَ کلَّ العَجَبِ مِنْ ضاحِک لاعِب فِی الیوْمِ الَّذی یثابُ فیهِ المُحْسِنُونَ وَیخْسَرُ فیهِ المُبْطِلُونَ، وَأیمُ اللهِ لَوْ کشِفَ الغِطاءُ لَعَلِمُوا أَنَّ المُحْسِنَ مَشْغُولٌ بِإحْسانِهِ وَالمُسی ءَ مَشْغُولٌ بِإساءَتِهِ، ثُمَّ مَضی. »

«روز عید فطری بود، امام مجتبی- ع- به جمعی که مشغول به بازی و خنده بودند برخورد، بالای سر آنان ایستاد و فرمود:

خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه و بهره برداری برای مخلوق خویش قرار داده که با اطاعت و بندگی بر یکدیگر پیشی و سبقت گیرند و خشنودی خدای را به دست آورند، گروهی سبقت جستند و مسابقه را بردند و گروهی دیگر عقب ماندند و متضرر شدند. شگفت و تعجب از آنانی است که در روز پاداش گرفتن نیکوکاران و زیان دیدن بی هدفان، به خنده و لهو و لعب پرداخته اند. به خدا قسم اگر حجابها برکنار شود خواهید دید نیکرفتار به نیکی خویش مشغول است و بدکردار به رفتار بدش گرفتار؛ یعنی قیامت خویش را بچشم خود می بیند و نتایج رمضان را مشاهده می کند.

سپس آنها را به حال خویش گذاشت و رفت. »

چاره اندیشی ترک گناه

28- مردی خدمت امام مجتبی- ع- رسید، عرض کرد: من بنده ای گنه کارم و نمی توانم گناه نکنم. ای فرزند پیامبر خدا، مرا پند و اندرز ده و موعظه کن. حضرت فرمود:

«افْعَلْ خَمْسَةَ أَشْیاء وَاذْنِبْ ما شِئْتَ، لا تَأْکلْ رِزْقَ اللهِ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ، وَاطْلُبْ مَوْضِعاً لا یراک اللهُ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ، وَاْخْرُجْ مِنْ وِلایةِ اللهِ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ، وَإذا جاءَ مَلِک المَوْتِ لِیقْبِضَ رُوحَک فَادْفَعْهُ عَنْ نَفْسِک وَاذْنِبْ ما شِئْتَ، وَإذا دَخَلَک مالِک النّارِ فَلا تَدْخُلْ فِی النّارِ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ. »

«چنانچه نمی توانی ترک گناه کنی، پنج کار را انجام بده و هر چه می خواهی گناه کن:

1- روزی خدای را نخور.

2- گناه را در جایی انجام ده که خداوند تو را نبیند.

3- از سرزمین خدا خارج شود (و برو به جایی که در زیر سلطه و قدرت خداوند نباشد!).

4- آنگاه که فرشته مرگ خواست جانت را بگیرد او را از خود دور کن.

5- هنگامی که مالک دوزخ خواست تو را داخل آتش کند، پس با قدرت ایستادگی کن و داخل نشو.

این پنج عمل را انجام بده و هر چه خواستی گناه کن. »

رذائل اخلاقی (تکبّر، حرص، حسد)

29- قال المجتبی- علیه السلام-:

«هَلاک النّاسِ فِی ثَلاث: الکبْرُ وَ الحِرْصُ وَ الْحَسَدُ، فَالکبْرُ هَلاک الدینِ وَ بِهِ لُعِنَ إِبْلیسُ وَ الحِرْصُ عَدُوُّ النَفْسِ وَ بِهِ أُخْرِجَ آدَمُ مِنَ الجَنَّةِ وَ الحَسَدُ رائِدُ السُوءِ وَ مِنْهُ قَتَلَ قابیلُ هابیلَ. »

«در مورد آثار شوم بعضی از رذائل اخلاقی، امام مجتبی- ع- فرمودند:

«سه چیز مردم را به هلاکت می رساند: تکبّر، حرص و آز، حسد. خود را بزرگ پنداشتن، دین انسان را از بین می برد، همانطوری که شیطان تکبر کرد و دینش نابود شد و منفور گردید. حرص و آز دشمن شخصیت هر فرد است همانطور که آدم ابوالبشر بواسطه حرصی که در وی بوجود آمد، از بهشت رانده شد. حسد (آرزوی زوال نعمت از دیگران) راهبر بدبختیها و تیره روزیهای است، بواسطه حسد قابیل هابیل را کشت. »

بخل

30- قال الامام الحسن- علیه السلام-:

«البُخْلُ جامِعٌ لِلْمَساوی وَالعُیوبِ وَ قاطِعُ لِلْمَوَدّاتِ مِنَ القُلُوبِ. »

«بخل سرآمد همه بدیها و زشتیها است، که محبت و دوستی را از دلها جدا می نماید. »

مردی پرسید صفت بخل چیست؟

فقال- علیه السلام-: «هُوَ أَنْ یرَی الرَجُلُ ما أَنْفَقَهُ تَلِفاً وَأَمْسَکهُ شَرَفاً. »

«در جواب آن مرد فرمود: بخل آن است که انسان آنچه را جمع می کند شرف بداند، و هرچه را انفاق می کند تلف بشمارد. »

آداب غذا خوردن

31- قال الامام الحسن- علیه السلام-:

«فِی المائِدَةِ اثْنَتَی عَشَرَ خِصْلَةً یجِبُ عَلی کلِّ مُسْلِم أَنْ یعْرِفَها، أَرْبَعٌ فیها فَرْضٌ، وَأَرْبَعٌ سُنَّةٌ، وَأَرْبَعٌ تَأْدیبٌ:

الفَرْضُ: المَعْرِفَةُ، الرِّضا، التَّسْمِیةُ، الشُّکرُ.

السُنَّةُ: الوُضُوءُ قَبْلَ الطَعامِ، الجُلُوسُ عَلی الجانِبِ الأیسَرِ، الأکلُ بِثَلاثَةِ أَصابِعِ، وَلَعْقِ الأصابِعِ.

التَأْدِیبُ: الأَکلُ مِمّا یلیک، تَصْغِیرُ اللُّقْمَةِ، تَجْویدُ المَضْغِ، قِلَّةُ النَظَرِ فی وُجُوهِ الناسِ. »

«سزاوار است مسلمان به هنگام غذا خوردن دوازده چیز را رعایت نماید. که چهارتای آن واجب (اخلاقی) و چهار امر دیگر آن سنت (دارای ثواب) است و چهارتای باقیمانده، از آداب و اخلاق محسوب می گردد.

اما چهار امر لازم: 1- شناسایی غذا 2- خشنود بودن بدانچه روزیت گردیده 3- نام خدا را بر زبان جاری کردن (بسم الله گفتن) 4- شکر گزاری در برابر نعمتی که به تو داده شده.

اما چهار موضوعی که مراعات آن ثواب دارد و سنّت خواهد بود: 1- وضو گرفتن پیش از شروع به غذا 2- نشستن بر جانب چپ بدن 3- چنانچه با دست غذا می خورد به سه انگشت لقمه را بردارد و در میان دهان بگذارد 4- انگشتان خود را بلیسد.

و چهار امر باقیمانده که از اخلاق و ادب اسلامی محسوب می شود:

1- لقمه را از جلو خویش بگیرد 2- لقمه های غذا را کوچک بردارد 3- غذا را خوب بجود 4- به صورت دیگرانی که با او هم غذا هستند، کمتر نگاه کند. »

شستن دستها قبل از خوردن غذا

32- قال الحسن- علیه السلام-:

«غَسْلُ الیدَینِ قَبْلَ الطَعامِ ینْفی الفَقْرَ وَبَعْدَهُ ینْفی الهَمَّ. »

«شستشوی دو دست قبل از غذا، فقر و بیچارگی را از بین می برد و بعد از غذا، غم و غصه را از بین می برد. »

چرا وحشت از مرگ؟

33- قال له رجل: یابن رسول الله- ص- ما لنا نکره الموت ولا نحبّه؟ فقال- ع-:

«إنَّکمْ أَخْرَبْتُمْ آخِرَتِکمْ وَعَمَّرْتُمْ دُنْیاکمْ، فَأَنْتُمْ تَکرِهُونَ النَقْلَةَ مِنَ العِمْرانِ إلی الخَرابِ. »

مردی از امام مجتبی- ع- پرسید: چرا سفر مرگ برای ما ناخوش آیند است و از او استقبال نمی کنیم؟!

«حضرت فرمود: شما خانه آخرت را خراب کرده اید و خانه دنیا را آباد، طبیعی است که انتقال از اقامتگاه آباد به جایگاه خراب برای شما- و هر کسی- ناخوشایند خواهد بود. »

هرگز نیازمند را دست خالی برنگردانید

34- قیل له: لأی شَی ء لا نَراک تَرُدُّ سائِلا وَإنْ کنْتَ عَلی ناقَة؟ فقال- علیه السلام-:

«إنّی للهِ سائِلٌ، وَفیهِ راغِبٌ، وَأَنا أَسْتَحْیی أنْ أَکونَ سائِلا وَأَرُدُّ سائِلا، وَإِنَّ اللهَ عَوَّدَنی عادَةً أَنْ یفیضَ نِعَمه عَلَی وَعَوَّدْتُهُ أَنْ أَفیضَ نِعَمَهُ عَلَی النّاسِ فَأَخْشی إنْ قَطَعْتُ العادَةِ أَنْ یمْنَعَنی العادَةَ. » وَأَنْشَدَ یقُولُ:

إذا ما أَتانی سائِلٌ قُلْتُ مَرْحَباً بِمَنْ فَضْلُهُ فَرْضٌ عَلَی مُعَجَّلٌ

وَمِنْ فَضْلِهِ فَضْلٌ عَلی کلِّ فاضِل وَأَفْضَلَ أَیامِ الفَتی حینَ یسْأَلُ

گروهی در محضر امام مجتبی- ع- بودند، از حضرت سؤال کردند:

«چگونه است که شما هرگز سائل و نیازمندی را ناامید برنمی گردانید، گرچه سوار بر اشتر، در حالت رفتن باشید؟!

«فرمود: من هم به درگاه خداوند محتاج و سائلم و می خواهم که خداوند مرا محروم نگرداند و شرم دارم که با چنین امیدواری سائلان را ناامید کنم، خدایی که نعمت هایش را بر من ارزانی می دارد، می خواهد من هم به مردم کمک کنم و می ترسم که اگر بخشش خود را از مردم دریغ دارم، خداوند هم به من عنایتش را دریغ دارد و منع نماید، آنگاه این شعر را خواند:

(هرگاه سائلی به نزد من آید به او خوش آمد و آفرین می گویم، زیرا بخشش نمودن به او بر من واجب است. )

(و هر بخشنده ای که به سائل بخشش نماید به فضیلت رسد، و نیکوترین روزهای جوانمردان روزی است که از آنها درخواست کمک شود. »

نیکی را اینگونه پاسخ دهید

35- قال أنس بن مالک:

حیت جاریة للحسن- علیه السلام- بطاقة ریحان، فقال- ع- لها: «أَنْتِ حُرَّةٌ لِوَجْهِ اللهِ!» فقیل له فی ذلک: فقال- علیه السلام-: «هکذا أَدَّبَنا اللهُ- تعالی- قالَ: (إِذا حُییتُمْ بِتَحِیة فَحَیوا بِأَحْسَنَ مِنْها)

[6]

وَکانَ أَحْسَنُ مِنْها اعْتاقُها. وَ کانَ یقُولُ:

إنَّ السَخاءَ عَلی العِبادِ فَریضَةٌ للهِ یقْرَأُ فی کتاب مُحْکم

وَعَدَ العِبادَ الأسْخِیاءَ جَنانَهُ وَأَعَدَّ لِلْبُخَلاءِ نارَ جَهَنَّم

مَنْ کانَ لا تَنْدی یداهُ بِنائِل لِلرّاغِبینَ فَلَیسَ ذاک بِمُسْلِم

انس بن مالک می گوید: یکی از کنیزان امام مجتبی- علیه السلام- دسته گلی را به آن حضرت هدیه کرد. حضرت در پاسخ به او فرمود: تو را در راه خدا آزاد نمودم. پس از این پاسخ زیبا، بعضی گفتند: در برابر یک دسته گل آزادی او، یعنی چه؟!

حضرت فرمود: خداوند اینگونه ما را تربیت نموده است؛ زیرا فرموده: آنگاه که جهت احترام به شما، هدیه ای دادند و یا تهنیتی فرستادند، شما با وضع بهتری پاسخگوی تحیت آنان باشید. و سپس فرمود: برتر از هدیه او، آزادی و رهای اش بود. و اشعار زیر را خواند:

«بخشندگی بر بندگان فریضه ای از جانب خداست که در قرآن محکم آمده است. »

«خداوند بندگان بخشنده اش را وعده بهشت و بخیلان را وعده جهنم (دوزخ) داده است. »

«هر کس دست بخشندگی را به سوی نیازمندان دراز نکند او در زمره مسلمانان حقیقی نخواهد بود. »

اهمیت غذای روحی

36- قال الحسن بن علی- علیهماالسلام-:

«عَجِبْتُ لِمَنْ یتَفَکرُ فی مَأْکولِهِ کیفَ لا یتَفَکرُ فی مَعْقُولِهِ، فَیجَنَّبُ بَطْنَهُ ما یؤْذیهِ، وَیودَعُ صَدْرَهُ ما یرْدیهِ. »

«در شگفتم از کسی که درباره خوراکیهای خود اندیشه و تأمل می کند و لیکن درباره نیازمندیهای فکری و عقلیش تأمل نمی کند، پرهیز می کند از آنچه معده اش را اذیت می نماید و سینه و قلب خود را از پست ترین چیزها پر می کند. »

پند و اندرز

37- مردی خدمت امام مجتبی- ع- رسید و گفت: آقا! خانه ای تازه ساخته ام دوست دارم در آن منزل جهت تیمن و تبرک داخل شوید و دعا کنید، امام- ع- به منزل آن شخص داخل شد و نگاهی به اطراف کرد و فرمود:

«أَخْرَبْتَ دارَک وَعَمَّرْتَ دارَ غَیرِک أَحَبَّک مَنْ فِی الأرْضِ وَمَقْتَک مَنْ فِی السَّماءِ. »

«ویران کردی خانه خویش را و آبادی کردی خانه دیگری را که بهترین افراد برای تو در روی زمین است و دشمن تو در آسمانها است. »

سه نکته اساسی

38- قال المجتبی- علیه السلام-:

«حُسْنُ السُؤالِ نِصْفُ الْعِلْمِ وَمُداراةُ الناسِ نِصْفُ العَقْلِ وَالقْصُدُ فِی المَعیشَةِ نِصْفُ المَؤُونَةِ. »

«پرسش صحیح و نیکو، نیمی از دانش را به فرد مورد سؤال خواهد داد.

سازش و مدارا نمودن با مردم نیمی از تدبیر و اندیشه انسانی است.

میانه روی و مراعات اقتصاد در زندگی، نیمی از مخارج انسان را می کاهد. »

ثمرات بردباری

39- مردی از سرزمین شام حسن بن علی- ع- را سوار بر مرکب دید، آن مرد حضرت را لعن و نفرین می نمود، امام مجتبی- ع- اهانت های او را شنید و سپس به او رو کرد و سلام نمود، در حالی که خنده ای بر لب داشت، فرمود:

«أَیهَا الشَّیخُ أَظُنُّک غَریباً، وَلَعَلَّک شُبِّهتَ، وَلَوِ اسْتَعْتَبْتَنا اعْتَبْناک، وَلَوْ سَأَلْتَنا أَعْطَیناک، وَلَوِ اسْتَرْشَدْتَنا أَرْشَدْناک وَلَوِ اسْتَحْمَلْتَنا أَحْمَلْناک وَإنْ کنْتَ جائِعاً أَشْبَعْناک وَإِنْ کنْتَ عُرْیاناً کسَوْناک وَإنْ کنْتَ مُحْتاجاً أَغْنَیناک وَإنْ کنْتَ طَریداً آوَیناک وَإنْ کانَ لَک حاجَةٌ قَضَیناها لَک، فَلَوْ حَرَّکتَ رَحْلَک إلَینا وَکنْتَ ضَیفَنا إلی وَقْتِ ارْتِحالِک کانَ أَعْوَدُ عَلَیک، لأنَّ لَنا مَوْضِعاً رَحْباً وَجاهاً عَریضاً وَمالا کثیراً. »

«ای مرد به گمانم شما در این شهر (مدینه منوره) غریبید و چه بسا امر بر شما مشتبه شده که لعن و نفرین می کنید. چنانچه نیازمند خشنودی هستی- و می خواهی عقده دل خالی کنی- تو را خشنود می کنیم، اگر نیازمند و محتاجی نیازت را بر طرف می سازیم و اگر از ما راهنمایی بخواهی تو را ارشاد می کنیم، و چنانچه در جابجایی خود مساعدت می خواهی کمکت می کنیم، اگر گرسنه ای سیرت می کنیم، و اگر برهنه ای تو را جامه می پوشانیم و بی نیازت می کنیم، و اگر آواره و بی پناهی پناهت می دهیم و چنانچه نیازمندی دیگری داری برمی آوریم، و اگر بار سفرت را به سوی ما بسته ای تا زمان رفتنت بمقدار دلخواه از تو پذیرایی می کنیم؛ زیرا جایگاه پذیرایی و مهمانی وسیعی داریم و از جهت مال هم در مضیقه نیستیم. »

آن مرد پس از شنیدن این مطالب متأثر شد و گریه کرد و گفت:

«گواهی می دهم که تو خلیفه و جانشین واقعی خداوند در روی زمینی، خداوند خود می داند که امامت و رسالتش را در چه جایی قرار دهد، تو و پدرت منفورترین چهره در نزد من بودید و لیکن الآن- با این برخورد- شما بهترین مخلوق در نزد من هستید و شما را می ستایم. »

آنگاه مرکب خود را به سوی خانه امام مجتبی- ع- روانه کرد و در خانه آن حضرت تا زمان رفتنش میهمان بود و از معتقدان و محبّان آن بزرگوار گردید.

مهدی- عج- از زبان امام مجتبی- ع-

40- قال المجتبی- علیه السلام-:

«الأَئِمَةُ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ- صلّی الله علیه وآله- اثْنا عَشَرَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ أَخی الحسین، وَمنهم مَهْدِی هذِهِ الامَّةِ. »

اصبغ بن نباته می گوید امام مجتبی- ع- فرمود: «امامان و پیشوایان بعد از پیامبر خدا- ص- دوازده نفر هستند که نُه نفر آنها از فرزندان برادرم حسین می باشند و از جمله آنها: مهدی این امّت است. »

و در جای دیگر فرمود:

«ذلِک التاسِعُ مِنْ وُلْدِ أَخی الحُسَینِ ابْنُ سَیدَةِ الإماءِ، یطیلُ اللهُ عُمْرَهُ فی غَیبَتِهِ، ثُمَّ یظْهِرُهُ بِقُدْرَتِهِ فی صُورَةِ شابٍّ دُونَ أَرْبَعینَ سَنَةً، وَذلِک لِیعْلَمَ أَنَّ اللهَ عَلی کلِّ شَی ء قَدیر. »

«آن نهمین نفر، از فرزندان برادرم حسین فرزند اشرف کنیزان- نرجس-[7] است، در دوران غیبتش خداوند طولانی می کند عمرش را، سپس آشکار می نماید او را به قدرت خویش به صورت جوانی که کمتر از چهل سال دارد.

بدینوسیله خداوند ثابت می کند که بر ایجاد همه اشیاء قادر و توانا است. »[8]

پی نوشت ها

[1] بسمله، مصدر قراردادى« بسم الله الرحمن الرحیم» است.

[2] اهل نجوم مى گویند دَیْلَمْ سرزمینى است در اقلیم( قاره) چهارم که طول آن 75 درجه و عرض آن 10/ 36 سى و شش درجه و ده دقیقه مى باشد.( معجم البلدان، ج 2، ص 614

[3]  مقصود صدقات واجب است همانند زکات گوسفند، گاو و ... و الّا صدقه مستحب مانعى ندارد. و صدقه سید به سید مانعى ندارد: تحریرالوسیله، امام خمینى- ره-، ج 1، ص 341، القول فى اوصاف المستحقین للزکاة.

[4]  بقره: 156، ترجمه« ما مخلوق خداوندیم و به سوى او هم بازگشت خواهیم نمود.» کلمه استرجاع است که به هنگام برخورد با مصیبت بکار گرفته مى شود.

[5] مجمع البحرین، طریحى، مادّه: جود.

[6] نساء: 85

[7] نرجس بنت یشوعا بن قیصر پادشاه روم بوده است که به شمعون از حواریون عیسى- ع- نسبت داده مى شود وى در جنگ هاى روم با مسلمانان جهت مداواى مجروحین شرکت کرده بود. در جنوب شرقى اروپا به دست گروه گشتى رزمى مسلمانان اسیر گشت، آنگاه که او را بهمراه دیگر اسرا به پشت جبهه انتقال دادند. گفت: نام من نرجس است که معمولا کنیزها را بدان نام مى خواندند و این واقعه در زمان امام دهم( على النقى- ع-) اتفاق افتاد، بشر بن سلیمان از سوى امام هادى- ع- او را خریدارى کرد مدّتى وقت خود را به آموزش معارف اسلامى گذراند و سپس امام هادى- ع- او را به عقد فرزندش امام حسن عسکرى- ع- درآورد و مراحل کمال را در خدمت آن بزرگوار طى کرد، پس از مدّتى این خانم عزیز و عفیف و پاکدامن مادر حضرت قائم- عجل الله تعالى فرجه الشریف- گردید.( قادتنا کیف نعرفهم، آیت الله العظمى میلانى، ج 7، ص 209؛ به نقل از یوم الخلاص، ص 61

[8] ، مقالات، 28جلد، مجمع.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان