جری لوئیس، بازیگر، نویسنده و کارگردان شناختهشده آمریکایی روز یکشنبه در سن 91 سالگی در شهر لاسوگاس درگذشت. سخنگوی او گفته است که آقای لوئیس به دلیل کهولت سن و در کنار اعضای خانوادهاش از دنیا رفته است. سلطان بی چون چرای کمدی تاریخ سینما در ایران نیز بهویژه با صدای دوبلورش حمید قنبری بسیار محبوب بود. ساعتی بعد از انتشار این خبر تعدادی از دوستان، همکاران قدیمی، بازیگران و هنرمندان به درگذشت او واکنش نشان دادند.
جیم کری، کمدین و بازیگر، او را «نابغهای غیرقابلانکار و برکتی بینظیر» توصیف کرده است. کار رینر، دیگر هنرپیشه آمریکایی در توئیتر خود نوشته است: «نماد واقعی کمدی»
مارتین اسکورسیزی، کارگردان سرشناس، میگوید «او استاد بود. عظیم. نوآور. هنرمندی بزرگ»؛ رابرت دونیرو او را یک «پیشگام» توصیف کرده و ووپی گولدبرگ یادآوری کرده است «میلیونها نفر در سراسر جهان عاشق او بودند… میلیونها کودکی که او به آنها با برنامههای تلویزیونیاش کمک کرد»
مارتین اسکورسیزی؛ رابرت دنیرو و جری لوئیس سال 2010
لوئیس زاده 1926 در ایالت نیوجرسی آمریکا بود. نام اصلیاش جوزف لویچ بود و بازیگری را از نوجوانی آغاز کرد. آغاز شهرت او به 20 سالگی و آغاز فعالیت هنری در کنار دین مارتین بازمیگردد: زوجِ مردی خردمند در کنار یک پخمه. او در «سلطان کمدی» مارتین اسکورسیزی بازی کرد و در «آقای شب یکشنبه» در نقش خودش ظاهر شد. در سال 1952 بنیادی را برای کمک به بیماران مبتلا به «دیستروفی ماهیچهای» تأسیس کرد که نوعی اختلال شدید ماهیچهای است. همچنین در سال 2009 برنده «جایزه بشردوستانه ژان هرشولت» شد؛ جایزهای که به چهرههای سینما و به خاطر فعالیتهای انسان دوستانه آنها داده میشود.جری لوئیس از سالهای دهه 1980 به بعد با بیماریهای قلبی و سرطان پرستات دستوپنجه نرم میکرد.
سازمان خیریه او نزدیک به 3 میلیارد دلار برای کمک به کودکان جمعآوری کرد. جری لوییس به پاس خدمات انسان دوستانه خود نشان بسیار معتبر لژیون دونور فرانسه را دریافت کرد و کاندید دریافت جایزه صلح نوبل شد.
جری در همان دوران کودکی به استعداد خود در خنداندن دیگران پی برد. او استعداد روی صحنه بودن را از پدرش به ارث برد که یک کمدین محلی بود و با شغلهای مختلف در هتلهاى مناطق توریستى خرج خانوادهاش را درمیآورد؛ پنجساله بود که با اسموکینگ (کت و شلوار رسمی) روى صحنه ظاهر شد و آواز خواند. در پایان به هنگام تعظیم در برابر تشویق حضار، سرش به یک نورافکن خورد. نورافکن افتاد و منفجر شد. جرى ترسید و خواست فرار کند اما نمیدانست به کجا! مدتى با چشمان گریان دور خود در صحنه مىدوید. مردم اما دلشان را از خنده گرفته بودند. او خود بعدها در یک مصاحبه گفت:
از همان وقت فهمیدم که رمز موفقیت براى باقى عمرم این است که تا مىتوانم سکندرى و لیز بخورم، یا حالت یک آدم دستوپا چلفتى را داشته باشم.
او کتوشلوار گشاد و آویزانی را بر تن کـرده و نـمایش اجرا میکرد و با همین تـجهیزات سـاده همه را میخنداند. در آن زمان بود که مکس کولمن، همکار پیشکسوت پدرش، به وی توصیه کرد کار لوییس را جدی بگیرد، چون حتماً موفق خواهد بود که البته هـمینطور هـم شد و شهرت او جهانی گـردید. لویـیس از سال 1942 بازی در نمایشهای کمدی را آغاز کرد.
او در سال 1944 با «پتی پالمر» ازدواج کرد و سیوشش سال با وی زندگی مشترک داشت. آنها پنج پسر به نامهای گاری، ران، اسکات، کریس و آنتونی و هفت نوه و یـک نـتیجه دارند. لوییس در سال 1983 با سم پیتنیک ازدواج نمود و حاصل زندگی مشترکشان دختری به نام دانیلا سارا متولد سال 1992 است که به گفتهٔ جری، چراغ زندگی و هوای ریههای آنها بود.
لوییس در سال 1967 اسـتاد دانـشگاه کالیفرنیای جـنوبی شد و سلسله سخنرانیهایش در آن دانشگاه در کتابی به نام «فیلمساز مطلق» به چاپ رسید. موضوعی که شاید کـمتر کسی از آن اطلاع داشته باشد این است که لوییس 8 بار برندهٔ جـایزهٔ بـهترین کـارگردان سال در اروپا شد.
ژان لوکگدار کارگردان فرانسوی دربارهٔ لوییس میگوید: «جری لوییس تنها کارگردان آمریکایی بوده که فـیلمهای مـترقی ساخته است. او بسیار بهتر از چاپلین و کیتون است».
وقتی نامزد دریافت جایزهٔ صلح نـوبل شـد، مـجری مراسم دربارهٔ او گفت: «جری لوییس مردی برای تمام فصول، تمام مردم و تمام اعصار است و نـام او در قلب میلیونها نفر از مردم دنیا برابر با صلح، عشق و برادری است».
شروع شهرت جرى لوئیس از اولین اجراى مشترک با دین مارتین، بازیگر و خواننده آمریکایی در آتلانتیک سیتى بود که او هم هنوز آنقدر معروف نشده بود. این زوج هنری با نمایشهای متنوع و تماشایی در دهه چهل میلادی محبوبیت زیادی به دست آوردند. منتقدان در توصیف نمایشهای شلوغ و پر هرجومرج این دو میگفتند: «مارتین آواز میخواند و جری هم دلقکبازی درمیآورد.»
آرامآرام توجه دستاندرکاران هالیوود به دین مارتین و جری لوئیس جلب شد و این دو چهره را پسندیدند. در سال 1949 فیلم «دوست من ایرما» با بازیگری این دو و به کارگردانی جرج مارشال ساخته شد که از لحاظ گیشه بسیار موفق بود و فروش فوقالعادهای کرد. محبوبیت جرى لوئیس در این فیلم ناشى از حالت احمقانه و بىدست و پاى او در مقابل شخصیت پرنفوذ دین مارتین بود. همکاری این زوج هنری هفت سال ادامه داشت و 16 فیلم نیز حاصل حضور مشترک آنان در برابر دوربین است؛ از جمله فیلم «آشپز هنگ» (محصول 1950) که با بودجهای نیم میلیون دلاری ساخته شد و حدود 3 و نیم میلیون دلار فروش داشت.
دین مارتین و جری لوئیس
به مرور زمان نقش دین مارتین در فیلمنامهها رنگ باخت و جری لوئیس در کانون توجهات قرار گرفت. تنش و رقابت بین این دو ستاره سرانجام به جدایی و پایان همکاری آنان در سال 1954 انجامید. البته هر دوی آنان توانستند به طور انفرادی و موفقیتآمیز به فعالیتهای خود ادامه دهند.
یکى از مشهورترین فیلمهاى جرى لوئیس، فیلم «پروفسور دیوانه» است که او در آن نقش دو نفر را بازى میکند: یکی نقش آدمی خنگ و دوم نقش یک ناجى زنان. لوئیس در شمار زیادی از فیلمهای کمدی بازی کرد و به یکی از پولسازترین کمدینهاى آمریکا بدل شد، اگر چه او تنها در پی کسب درآمد نبود. جری لوئیس هیچگاه منتقدان را چندان جدی نگرفت. محبوبیت او ضامن فروش عالى و بىبرو برگرد فیلمهایی بود که در آنها بازى کرده است. البته این ستاره هالیوود در طول فعالیت حرفهای خود طعم ناکامی را نیز بارها چشید. یک از ناکامیهای بزرگ او از دست دادن نقش اول در فیلم «بعضىها داغش رو دوست دارند» اثر بیلى وایلدر بود. این نقش درنهایت به جک لمون واگذار شد.
جک لمون و تونی کرتیس در فیلم «بعضىها داغش رو دوست دارند» اثر بیلى وایلدر 1959
بزرگترین ناکامی لوئیس اما فیلمی به نام «روزی که دلقک گریست» بود که در سال 1972 ساخته شد. این فیلم که لوئیس آن را کارگردانی هم کرده، برگرفته از کتابی است که او خود نوشته بود. این اثر ماجراى زندگى یک دلقک در اردوگاه مرگ نازىها را روایت میکند. زمانه اما براى انجام این کار چندان مناسب نبود. این فیلم درنهایت به مرحله اکران نرسید و با شکست مواجه شد؛ رویدادی که سرخوردگی شدید لوئیس را به همراه داشت.
جری لوییس سر صحنه فیلم روزی که دلقک گریست 1972
جری لوئیس بعد از این ناکامى تنها در کلوبهاى شبانه و تلویزیون ظاهر میشد تا اینکه پس از 10 سال غیاب بازگشتی موفق را جشن گرفت. او در سال 1982 در فیلم «سلطان کمدی»، به کارگردانی مارتین اسکورسیزی خوش درخشید. دلقک” اسطورهای هالیوود تا کنون جوایز بیشماری دریافت کرده است؛ از جمله یک جایزه اسکار، البته نه به خاطر دستاورهای سینمایی، بلکه به پاس فعالیتهای خیریهاش در راه کمک به درمان بیماران عضلانی. او از سال 1952 ریاست “جمعیت یاری برای درمان بیماری پوسیدگی عضلات” را به عهده دارد و با تنظیم و اجرای شوهای تلویزیونی موفق شده بیش از دو میلیارد دلار برای پژوهش و درمان بیماریهای عضلانی، گردآوری کند.
رابرت دونیرو و جری لوئیس در «سلطان کمدی»، به کارگردانی مارتین اسکورسیزی
جری لوئیس در سال 1995 شش دهه حضور خود روى صحنه را با نمایش موزیکال «خر لعنتى» جشن گرفت. او اگرچه استاد کمدی بود، اما با حضور در فیلمهایی چون «استخوانهای مضحک» و «رؤیای آریزونا» نشان داد که در ایفای نقشهای جدی نیز مهارت دارد. لوییس در 87 سالگی آخرین فیلمش «مکس رُز» را بازی کرد. او در این فیلم نقش یک نوازنده پیانو را بازی میکرد که پس از 65 سال زندگی زناشویی متوجه شده بود همسرش به او وفادار نبوده است. او هیچگاه نامزد اسکار نشد و جایزه امی برای برنامههای تلویزیونی را هم به دست نیاورد.
جرى لوئیس در فیلم «پروفسور دیوانه»
در پایان، لوئیس شاید بهترین پاسخ را به این پرسش داده باشد که «جری لوئیس که بود؟» لوئیس گفته بود: «من یک شمایل آمریکایی هستم.» او زمانی گفته بود با شکل دادن شخصیت یک احمق تمامعیار به موفقیت رسیده است و کلید تداوم موفقیتش هم این بوده که ویژگی بچگانهاش را حفظ کرده بوده است. لوییس در سال 2002 در مصاحبهای با رویترز گفته بود:
من از چشم یک بچه به دنیا نگاه میکنم چون من نه سالهام. من شخصیت حرفهای خودم را اینگونه ساختم.
در دهههای اخیر لوییس بیمار بود و حتی در سال 1982 به دنبال یک سکته قلبی گفته شد که او درگذشته است. در سالهای بعد او به دیابت، سرطان پروستات و مننژیت مبتلا شد اما برای اینکه بیماری او را از پا نیندازد در سال 2011 در نمایش پروفسور دیوانه در برادوی نیویورک روی صحنه رفت. او در آن زمان گفت: میخواهم کاری را که شروع کردم تمام کنم. میخواهم قبل از اینکه بروم این کار را بکنم. منتقدین اروپایی همواره او را بازیگری تحسینبرانگیز دانستهاند که روی تک تک حرکاتش تسلط کامل دارد و از این زاویه او را قابل قیاس با هوارد هوکس و آلفرد هیچکاک میدانند. باوجوداینکه لوییس دیگر در فیلمهای کمدی ظاهر نمیشود ولی هنوز هم مردم او را دوست دارند و حرفهای بامزه او بهصورت تکه کلامهایی درآمده که در فرهنگ محاوره آمریکا جا بازکرده است.
جرى لوئیس در پشت صحنه فیلم «تخت خواب سه نفره»
من فقط یکبار زندگی میکنم، بنابراین بگذارید هر خوبی که میتوانم بکنم و هر محبتی که مایلم نسبت به دیگران ابراز دارم؛ بگذارید نه این احساس را سرکوب کـنم و نه آن را به تأخیر بیندازم، چون دیگر به دنیا نخواهم آمد
منابع: Deutsche Welle- Variety – entertainment weekly
Post Views:
1