ماهان شبکه ایرانیان

به خاطر من، اژدها را بکش (۱)

بخش اول- چگونه می توانیم بفهمیم با چه کسی باید ازدواج کنیم؟ چه علائم و نشانه هایی وجود دارند که به کمک آنها تشخیص دهیم با فرد مورد نظر خود می توانیم رابطه ای نزدیک و صمیمانه برقرار کنیم یا نه؟

به خاطر من، اژدها را بکش (1)

تحریریه زندگی آنلاین- گروه دنیای تغذیه

 

چگونه می توانیم بفهمیم با چه کسی باید ازدواج کنیم؟ چه علائم و نشانه هایی وجود دارند که به کمک آنها تشخیص دهیم با فرد مورد نظر خود می توانیم رابطه ای نزدیک و صمیمانه برقرار کنیم یا نه؟

حقیقت این است که اکثر ما نیاز داریم علا ئم و مولفه های قطعی و محکمی را بشناسیم که نشان می دهند آیا فرد مورد علا قه یا مورد نظرمان با ما هماهنگی دارد یا خیر و آیا می توان او را به عنوان شریک زندگی انتخاب کرد یا نه؟ اما این علا ئم چه هستند؟

ما در زمانه ای زندگی می کنیم که بسیاری از دوستی ها و آشنایی های میان دو نفر، با یک نگاه، یک احوالپرسی، یک تبادل پیام اینترنتی، شماره تلفن و حتی ثپث آغاز می شود و متاسفانه بیشتر اوقات به شکلی سطحی و پوشالی ادامه می یابد.

حتی در روابط بسیار نزدیک و صمیمی تر مانند ازدواج که سرنوشت ساز هم هست، می بینیم که معیارهای انتخاب، بیشتر متکی بر روابط بیرونی و بر ظواهری مانند قیافه، اندام، نوع لباس پوشیدن، مدرک تحصیلی، شغل، مقام و دارایی ها استوار است. شاید جالب باشد بدانید چند سال پیش یک همه پرسی از دختران آمریکایی به عمل آمد که مشخص شود این دختران کدام پسر را برای ازدواج ترجیح می دهند؟

بیشترین پاسخ ها از نظر آماری این بود: پسری که بتواند مرا بیشتر بخنداند! بعضی وقت ها هم رفتارهایی که اصطلا حا رفتارهای با کلا س نامیده می شوند تبدیل می شوند به معیارهایی اساسی و مهم برای دوستی و ازدواج! کلیشه هایی که به شکل قراردادی این پیام را منتقل می کنند که من با فرهنگ، با شعور و با مرام هستم، پس مرا انتخاب کنید!

حتی متاسفانه در دوره زمانه ما، کلمات، آگاهانه یا ناآگاهانه، تبدیل شده اند به دام هایی برای دور زدن، منحرف کردن و گول زدن همدیگر و در نهایت، کمی ادب (البته حالت ظاهری و پوشالی آن) و گاهی کمی هوشمندی (یا شاید همان مکر و فریب) و کمی هم کلا س به آن اضافه می شود و معجونی به دست می آید که اصلی ترین خاصیتش این است; دیدن نقاب ها و ظواهر به جای باطن و خود حقیقی فرد.

به همین دلیل است که در عصر ما، ضرورت متکی نبودن به رابطه های بیرونی، بیشتر خودنمایی می کند چون رابطه بیرونی به راحتی به انواع دروغ ها، یعنی پیرایه های بی اصالت، آلوده می شوند و ما را در انتخاب دچار اشتباه یا سرگشتگی می نماید. در حالی که رابطه درونی، چون نمی تواند به شکل مصنوعی و تحمیلی برقرار شود و متکی به جایگاهی در درون افراد است رابطه ای حقیقی و قابل اطمینان است.

رابطه درونی

قبل از آن که دقیقا بگویم رابطه درونی به چه معناست، باید قبول داشته باشیم که اصلا  چیزی به نام درون وجود دارد یا نه، خوشبختانه بشر، ایامی را که به ماده و ماده گرایی چسبیده بود پشت سر گذاشته و اینک وجود روح، برای او به روش های متعدد به اثبات رسیده و بدیهی است که انسان، منحصر به ظاهر خود نیست و در او روح و روانی وجود دارد که هماهنگ شدن این روح با روح و روان فرد دیگر، تنها زمانی رخ می دهد که هم سنخی و هم خوانی روحی و سیالیت روانی بین آن دو وجود داشته باشد و هر دو در حین برقراری ارتباط بتوانند از هم انرژی بگیرند و حرکتی رو به رشد در اثر این تبادل انرژی ایجاد شود.

در این صورت، این رابطه هرگز برای طرفین یکنواخت، خسته کننده و ملا ل آور نمی شود، بلکه بالعکس، به آنها انرژی می دهد و آنها را شارژ می کند و این خود، یکی از علا ئم هما هنگی میان دو نفر است.

علا مت مهم بعدی، هم فهمی و درک عمیق متقابل است، این که به راحتی بتوانیم خود را به جای طرف مقابل قرار دهیم و از نگاه او به دنیا، به اطراف و اتفاقات و رخدادها نگاه کنیم. مثلا  بتوانیم بفهمیم نظر طرف مقابل درباره شخص یا موقعیت خاصی که پیش آمده چیست؟

آیا ناراحت است یا خوشحال، عصبانی و خشمگین است یا راحت؟ آیا رنجیده خاطر است یا بی خیال؟ از طرف دیگر وقتی خوشحال یا ناراحت است، احساس خود ما هم با او همراه و مشابه باشد، یعنی شرایط و وضعیت پیش آمده، مشابه آن احساس را در خود ما هم ایجاد کند (بدون اینکه بخواهیم نقش بازی کنیم یا به خود یا او دروغ بگوییم)...

برای خواندن بخش دوم- به خاطر من، اژدها را بکش- اینجا کلیک کنید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان