کلیات
قرآن کریم می فرماید: وَ إِن مِّنْ أَهْلِ الْکتَابِ إِلَّا لَیؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یوْمَ الْقِیامَةِ یکونُ عَلَیهِمْ شهَیدًا* (نساء 159)و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر اینکه پیش از مرگش به او(حضرت عیسی) ایمان می آورد و روز قیامت، بر آنها گواه خواهد بود.
هدف
تحلیل و بررسی دیدگاه فریقین در مورد تفسیر آیه 159 سوره نساء (نزول حضرت عیسی ع)
طرح مسأله
فرود آمدن پیامبر خدا حضرت عیسی (ع) از آسمان به هنگام قیام امام مهدی (ع) از دیدگاه همه مسلمانان با وجود اختلاف در مذهب یک واقعیت ثابت بوده و از اموری است که تردید در آن راه ندارد. نزول این پیامبر عظیم الشأن الهی به عنوان یاری حضرت مهدی(ع) واقتدا در نماز و فراخواندن جهانیان بویژه مسیحیان به پیروی از ایشان نقش عمده ای در پیشبرد اهداف حضرت خواهد داشت. همین موضوع موجب ارتباط نزول حضرت عیسی و ظهور حضرت مهدی شده است.
مقدمه
از آیه 152 سوره نساء خداوند به موضوع یهود می پردازد. و با اشاره به درخواست اهل کتاب برای نزول یکباره کتاب آسمانی یادآور درخواست عجیب قوم یهود از حضرت موسی (ع) برای نشان دادن آشکار خداوند به آنها می شود. و اینکه با شکستن عهد الهی به گوساله پرستی روی آوردند. ولی با این حال خداوند توبه آنها را پذیرفت.
قرآن کریم به عهد شکنی ها و گناهان یهود اشاره کرده و می فرماید: آنان به آیات خدا کفر ورزیدند، پیامبران را به ناحق کشتند و به حضرت مریم تهمت ناروا زدند و اعلام کردند حضرت عیسی مسیح را کشتیم.
خداوند خطاب به پیامبر گرامی اسلام می فرماید: ما به خاطر این کفر ورزیدن ها و لجاجت ها بر دلهای آنان مهر زده و جز اندکی ایمان نمی آورند. همچنین آنها خیال می کنند که حضرت عیسی (ع) را کشته اند لکن امر برآنها مشتبه شده است و یقیناً او را نکشته اند بلکه خداوند او را به آسمان برده است.
در ادامه خداوند در آیه 159 می فرماید: «وَ إِن مِّنْ أَهْلِ الْکتَابِ إِلَّا لَیؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یوْمَ الْقِیامَةِ یکونُ عَلَیهِمْ شهَیدًا» در آیه مورد بحث می فرماید هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر اینکه به او قبل از مرگش ایمان می آورند و او در روز قیامت بر آنها شهادت خواهد داد.
گروهی از مفسران عقیده دارند منظور، ایمان آوردن اهل کتاب پیش از مرگ حضرت عیسی (ع) بوده و به نزول حضرت عیسی (ع) و وقایع آن زمان اشاره دارد.
تحلیل واژگان
اهل کتاب: در اینکه منظور از اهل کتاب در این آیات چه کسانی هستند دو احتمال وجود دارد:
1.منظور یهود است. ابن جوزی در تفسیر خود - زاد المسیر- این قول را از ابن عباس نقل می کند.( زاد المسیر فی علم التفسیر، ج 1، ص: 496) 2.منظور یهود و نصاری است. این قول به حسن و عکرمه نسبت داده شده است.. (زاد المسیر فی علم التفسیر، ج 1، ص: 496)
اغلب مفسرین به نقد و بررسی معنی اهل کتاب در این آیات نپرداخته اند و به نقل اقوال اکتفا کرده اند. با این حال جمهور مفسرین شیعه و سنی قول دوم را پذیرفته اند. ولی علامه طباطبایی در المیزان با اشاره به اینکه معهود از اصطلاح اهل کتاب در قرآن هر دوی یهود و نصاری را هستند به تبیین این مطلب می پردازد:
«منظور از اهل کتاب، یهود و نصارا است، چون معهود در اصطلاح قرآن در امثال این موارد همین است، پس سائل هر دو طائفه بوده اند نه تنها یهودیان.و این منافات ندارد که مظالم و جنایاتی که در ضمن این آیات شمرده شده، مختص به یهود باشد از قبیل درخواست دیدن خدا و معبود گرفتن گوساله و نقض پیمان در هنگام بالا رفتن طور و امر به سجده و نهی از تجاوز در روز شنبه و غیره. برای اینکه مرجع هر دو طائفه یک اصل است و ریشه یهود و نصارا همان نژاد اسرائیل است که موسی و عیسی (علیهما السلام) در بین آنان مبعوث شدند، هر چند که دعوت عیسی بعد از رفتنش به آسمان در غیر بنی اسرائیل یعنی در روم و عرب و حبشه و دیگران انتشار یافت. علاوه بر اینکه ظلم قوم عیسی به عیسی کمتر از ظلم یهود به موسی (ع) نبود. و چون ریشه هر دو طائفه یکی بود، یهودیان را در خصوص جزای خود آنان مورد خطاب قرار داده، فرمود:" فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِینَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَیهِمْ طَیباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ" «نساء.160». و باز به همین جهت در سه آیه بعد نام عیسی را در زمره رسولانی که نام برده، آورده و اگر وجهه سخن متوجه یهود به تنهایی بود، دیگر بردن نام عیسی معنا نداشت، زیرا یهود عیسی (ع) را قبول نداشت و باز به همین جهت بعد از آیات مورد بحث در آیه 170 خطاب را متوجه عموم اهل کتاب نموده می فرماید:" یا أَهْلَ الْکتابِ لا تَغْلُوا فِی دِینِکمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ. .." پس از همه قرائن می فهمیم که آیات مورد بحث سخن از عموم اهل کتاب دارد نه از خصوص یهود، در نتیجه صاحب سؤال در جمله:" یسْئَلُک أَهْلُ الْکتابِ" نیز عموم اهل کتاب است نه تنها یهود و این عمومیت به دلیل معایب مشترک اهل کتاب یعنی زورگویی و ناحق گویی و لاف های گزاف و پا بند نبودن به عهد و پیمان هم چنان باقی است، و همین که پای مختصات قوم معینی به میان آمد وجهه کلام متوجه آن قوم می شود.» ( المیزان، ج 5، ص: 129)
نقاط اساسی مورد بحث
در تفسیر آیه مورد بحث ضمیر «هاء» در « لَیؤْمِنَنَّ بِهِ » و «موته» نقش اساسی و تعیین کننده دارد.و مفسران احتمالات، دلایل و روایات مختلفی را مطرح کرده اند. که در ادامه به آن می پردازیم:
دیدگاه اهل سنت
مفسران اهل سنت در مرجع ضمیر هاء در «لَیؤْمِنَنَّ بِهِ» دو احتمال داده اند:
1.ضمیر به حضرت عیسی(ع) رجوع می کند.
ابن جوزی این قول را از ابن عباس نقل می کند.(زاد المسیر فی علم التفسیر، ج 1، ص: 496)
اغلب تفاسیر اهل سنت همین نظر را اخذ کرده اند.
2.ضمیر به پیامبر گرامی اسلام (ص) بر می گردد. ثعالبی در تفسیر جواهر الحسان به نقل از عکرمه حدیثی را از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل می کند: هیچ یهودی و نصرانی نیست و از دنیا نمی رود تا اینکه به محمد ایمان بیاورد ولو غرق شود یا از بلندی پرت شود. (جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص: 327) تفسیر غرائب القرآن نیز این قول را شاذ دانسته است.(تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج 2، ص: 52)
نتیجه آن که بنابر نظر جمهور مفسرین اهل سنت ضمیر هاء در «لَیؤْمِنَنَّ بِهِ» به حضرت عیسی (ع) رجوع کرده ومآیه شریفه بیان می کند که به تحقیق همه اهل کتاب به حضرت عیسی ایمان خواهند آورد.
اما در مورد ضمیر هاء در « قبل موته» نیز دو نظر وجود دارد.
1.برخی از مفسران اهل سنت معتقدند، منظور اهل کتاب هستند با این توضیح که: کلمه" ان" در این آیه نافیه و به معنای" نیست" است و در جمله" مِنْ أَهْلِ الْکتابِ" مبتداء حذف شده، تقدیر آن" احد من اهل الکتاب" است و مرجع ضمیر در «موته» مبتداء تقدیری یعنی همان کلمه" احد" است و معنای آیه این است که هر یک از اهل کتاب قبل از مردنش به عیسی ایمان می آورد یعنی لحظه ای قبل از مردن برایش روشن می شود که عیسی رسول خدا و بنده حقیقی او بوده است.
نیشابوری در تفسیر غرائب القرآن (جلد2 ص528)، سیوطی در تفسیر الجلالین(ج1 ص106)، طنطاوی در تفسیر الوسیط(ج3ص384)، حقی بروسوی در تفسیر روح البیان(ج2 ص321)، آلوسی در روح المعانی(ج3 ص183) این نظر را مطرح کرده اند.
این گروه در تأیید نظر خود عمدتاً سه شاهد و دلیل را مطرح می کنند:
اول: نظر ابن عباس بنابر نقل سعید بن جبیر و عکرمه که این نظر را داشته اند. (زاد المسیر فی علم التفسیر، ج 1، ص: 496)دوم: ابی بن کعب «قبل موتهم» قراءه کرده است که این قراءه هماهنگ با این نظر است
«قالوا: و یؤید هذا التأویل قراءة أبی: إلا لیؤمنن به قبل موتهم»(التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ج 3، ص: 384)
سوم: روایتی از شهر بن حوشب که ابن منذر اینگونه نقل می کند:روزی حجاج به من گفت: ای شهر آیه ای از قرآن است که هرگاه قراءت می کنم نسبت به آن مرا حیران کرده است. قال اللّه تعالی: وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکتابِ إِلَّا لَیؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ. در ادامه می گوید اسیران _از اهل کتاب_ را نزد من می آورند و گردن آنها را می زنم در حالی که هیچ کلمه ای از آنها نمی شنوم. گفتم آیه را اشتباه فهمیدی همانا ملائکه نصرانی را که نزدیک است روح از بدنش خارج شود از جلو و عقب می زنند و به او می گویند: ای خبیث، مسیح را که خدا انگاشتی و او را پسر خدا و سومین از خدای سه گانه دانستی، بنده خدا روح خدا کلمه الله است. در این حال نصرانی ایمان می آورد ولی ایمان سودی به حالش ندارد. همچنین یهودی هنگام خروج نفس مورد ضرب ملائکه قرار می گیرد و به او می گویند: ای خبیث، مسیحی را که گمان کردید کشته اید همانا روح الله و عبدالله است. در این حال به عیسی ایمان می آورند در حالی که ایمان به حال آنان سودی ندارد. و هنگام نزول عیسی از آسمان همانگونه که مردگانشان ایمان آوردند زندگان آنها نیز ایمان می آورند.
حجاج پرسید از کجا این را می گویی؟ گفتم از محمد بن علی گفت: از معدن علم بیان کردی. «شهر» می گوید به خدا قسم این را فقط از «ام سلمه» شنیده بودم ولی دوست داشتم حجاج را به خشم آورم.(آلوسی،روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج 3، ص: 188)
2.منظور حضرت عیسی (ع) است.
در مقابل تعداد زیادی از مفسرین اولیه بر این نظر تأکید داشته اند.
طبری با نقل 15 روایت از مفسرین اولیه در صدر اسلام به این معنی تأکید می کند که این آیه به زمان نزول حضرت عیسی (ع) اشاره داشته و همه اهل کتاب در آن هنگام به ایشان ایمان می آورند.
ابن بشار به نقل از ابن عباس: در آیه مذکور منظور از "قبل موته" قبل از مرگ حضرت عیسی(ع) است.
ابن وکیع نیز به همین سلسله سند از ابن عباس این تفسیر را نقل کرده است.
یعقوب بن ابراهیم نیز از ابی مالک نقل کرده است: آیه به نزول عیسی (ع) اشاره دارد و در آن زمان همه اهل کتاب به ایشان ایمان می آورند. همچنین یعقوب به نقل از حسن: «قبل موته» یعنی قبل موت عیسی. به خدا قسم در حال حاضر او نزد خداوند زنده است. ولی هنگامی که نزول می کند همه به او ایمان می آورند.
در ادامه طبری به سه طریق از قتاده نقل می کند که منظور از«قبل موته» پیش از مرگ حضرت عیسی (ع) است هنگامی که از آسمان نزول می کند. همچنین به پنج طریق حدیثی از حسن و چهار طریق از ابی مالک این تفسیر را نقل کرده است. (جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص: 14)
دیدگاه شیعه
مفسران شیعه در مرجع ضمیر هاء در «لَیؤْمِنَنَّ بِهِ» دو احتمال داده اند:
1.جمهور مفسرین شیعه عقیده دارند منظور حضرت عیسی(ع) است.
دلیل آن را سیاق آیات می دانند که مربوط به حضرت عیسی(ع) است.
به عنوان نمونه تفسیر احسن الحدیث(ج2 ص488)، تفسیر المیزان(ج5ص134)، تفسیر نمونه (ج4 ص204)و تفسیر جوامع الجامع، (ج 1، ص: 302) اقوال مختلف را مطرح کرده و این قول را برگزیدند.
2.منظور پیامبر گرامی اسلام (ص) است ولی این قول ضعیف است.
طبرسی در تفسیر مجمع البیان این دیدگاه را به عنوان یک قول ضعیف مطرح کرده و ضعف آن را به این دلیل می داند که در این آیات نامی از حضرت محمد (ص)به میان نیامده است. «و قیل: الضّمیر فی «بِهِ» یرجع إلی محمّد صلّی اللّه علیه و آله» (تفسیر مجمع البیان ج3 ص212)فیض کاشانی در تفسیر صافی ذیل آیه مذکور، روایاتی را از معصومین نقل می کند که ایمان اهل کتاب فقط در زمانی است که به نبوت محمد (ص) ایمان بیاورند. ( تفسیر الصافی، ج 1، ص: 51) ولی علامه طباطبایی این روایات را مطرح کرده و بیان می کند که این روایات ناظر به این آیه شریفه نیست.«ظهور این روایت در اینکه می خواهد یکی از مصادیق را بر کلی خود تطبیق کند بیشتر است علاوه بر اینکه اصلا معلوم نیست که منظور امام این بوده باشد که آیه را تفسیر و یا حتی تطبیق کند، چون احتمال دارد این گفتار امام دنباله کلام دیگری بوده که امام پیرامون آیه ایراد فرموده و نظائر این (تکه تکه شدن روایات) بسیار است» (المیزان، ج 5، ص: 145)مفسرین شیعه نیز در مورد ضمیر هاء در «قبل موته» به دو نظری که در تفاسیر اهل سنت مطرح شد، اشاره کرده اند بعضی همچون جوامع الجامع(ج1 ص302) تلویحا نظر اول را پذیرفته اند. بعضی از مفسرین نیز به بیان نظرات مختلف اکتفا کرده و انتخاب موضع نکرده اند مثل: مجمع البیان(ج3 ص211)، تبیان(ج3 ص387)، نمونه(ج4ص203) ولی جمهور مفسرینی که در این زمینه اظهار نظر داشته اند نظر دوم را پذیرفته و ضمیر را به حضرت عیسی (ع) تفسیر کرده اند. از جمله این تفاسیر می توان تفسیر القمی( ج 1، ص 158)، صافی(ج1 ص519)، الفرقان(ج 7، ص: 439)، المیزان (المیزان، ج 5، ص: 136) نام برد.یکی از شواهد مفسرین شیعه در تأیید این نظر روایت شهر بن حوشب است البته با مضمونی متفاوت از آنچه در منابع اهل سنت بیان شد.
علی بن ابراهیم در تفسیر قمی این روایت را با سلسله سند خود از شهر بن حوشب نقل کرده است:
«حجاج بن یوسف می گفت: آیه «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکتابِ إِلَّا لَیؤْمِنَنَّ. ..» مرا حیران کرده است. من به قتل یهودیان و مسیحیان، فرمان می دهم. هنگامی که می خواهند گردن آنها را بزنند هر چه انتظار می کشم چیزی در این خصوص از آنها نمی شنوم، حتی لب ها را هم حرکت نمی دهند! گفتم: خداوند امیر را اصلاح کند! معنای آیه این نیست. پرسید: چیست؟ گفتم: عیسی بن مریم بیش از قیامت دنیا خواهد آمد و پشت سر حضرت مهدی نماز خواهد خواند. گفت: وای بر تو، این را از کجا می گویی؟! گفتم: امام باقر (ع) برای من حدیث کرده است. گفت: بخدا، این مطلب را از چشمه ای زلال آورده ای! بعضی از «شهر بن حوشب» پرسیدند: مقصودت از بیان این مطلب، چه بود؟! گفت: می خواستم او را به خشم آورم».(تفسیر القمی، ج 1، ص: 158)
نقد و بررسی دیدگاه ها و ادله
در این بخش به چند مورد اشاره می کنیم:
1.نقل اهل سنت از روایت ابن حوشب که دلالت بر این داشت که منظور از قبل موته، قبل موت اهل کتاب است، دچار تشویش است. اول آنکه تصویری که ابن حوشب در آن ترسیم می کند در تعارض با تصور حجاج نیست در حالی که وی به حجاج می گوید تو آیه را اشتباه فهمیدی. ولی در نقل شیعه این تعارض کاملا واضح دیده می شود.
دوم آنکه در پایان روایت، ابن حوشب مقصود خود را خشمگین کردن حجاج بیان می کند. دلیل خشمگین شدن حجاج می تواند به خاطر متن حدیث باشد که در نقل اهل سنت مطلبی که چنین برداشتی داشته باشد ندارد یا به خاطر منبع حدیث است که در اینجا نیز دلیلی بر خشم او به چشم نمی خورد مضافا بر اینکه محمد بن حنفیه که حجاج او را معدن علم خطاب می کند دلیلی بر آن نیست و او را کسی به این صفت تعریف نکرده است. در حالی در نقل شیعی هم اشاره به ظهور مهدی(ع) از اهل بیت و هم منبع حدیث که از اهل بیت است می توانست عامل خشم حجاج شود همچنین امام باقرالعلوم(ع) که منبع حدیث است به معدن علم شهرت دارد. نتیجه اینکه نقل شیعی روایت صحیح قابل استفاده است.
2.علامه صادقی تهرانی در اینکه این ضمیر نمی تواند به اهل کتاب رجوع کند ده وجه را ذکر می کند. از جمله اینکه در عالم واقع شاهدی بر ایمان آوردن هنگام مرگ اهل کتب وجود ندارد و کسی ندیده است. همچنین عدم تناسب ضمیر مفرد به اهل کتاب که اسم جمع است.( الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج 7، ص: 439)
3.در این آیات همه ضمیرهای مفرد قبل و بعد(قتلوه- صلبوه- شبه- فیه- منه- رفعه- به- یکون) به حضرت عیسی (ع) رجوع می کند و تخلف از این هماهنگی بی دلیل است.
4.استغراق آیه به این معنی که یکایک اهل کتاب قبل از مرگشان به عیسی(ع) ایمان می آورند مستلزم این است که یهودیان قبل از به صلیب کشیدن (به زعم یهود) عیسی و حتی قبل از بعثت عیسی(ع) را هم شامل شود و بطلان این تصور واضح است.
5.با توجه به آیه قبل که کشته شدن عیسی را نفی می کند سیاق آیه به زنده بودن ایشان دلالت می کند. علامه طباطبایی با اشاره با نکته می فرماید: «مناسب تر آن به نظر می رسد که آیه مورد بحث در مقام بیان نمردن عیسی باشد و بخواهد بفرماید: او هنوز زنده است، چون اگر این غرض در بین نمی بود، هیچ غرض دیگری به ذهن نمی رسد که احتمال دهیم به خاطر آن غرض مساله ایمان اضطراری آنان و شهادت آن جناب بر آنان را ذکر کرده است.»( المیزان، ج 5، ص: 136)
6.با توجه به آنچه در آیه 117 سوره مائده آمده است: «پروردگارا من(حضرت عیسی) مادام که در بین آنان بودم شاهد بر اعمالشان بودم، بعد از آنکه مرا میراندی من نمی دانم چه کردند، تو خودت مراقب آنان بودی و تو بر هر چیزی شاهدی» و شهادت ایشان را منحصر به زمان حیات ایشان بیان می کند. و اینکه می فرماید: یَوْمَ الْقِیامَةِ یکونُ عَلَیهمْ شهَیداً این حقیقت آشکار می شود حضرت عیسی همچنان زنده است. و بعد از اهل کتاب از دنیا خواهد رفت. تا بتواند بر همه اهل کتاب شهادت دهد و این با روایت ابن حوشب بنا به نقل شیعه سازگار است.
خلاصه و نتیجه گیری
نتیجه آنکه هردو ضمیرهاء «لیؤمنن به» و «موته» به حضرت عیسی رجوع می کند و آیه اشاره به حیات ایشان دارد و با استفاده از روایت مذکور معلوم می شود ایمان آوردن اهل کتاب به دوران بازگشت ایشان در زمان حضرت مهدی(ع) است. که یهود زنده بودن ایشان را به عینه می بینند و نصارا نیز ایمانی خالی از شرک را تجربه می کنند. و در نهایت اهل کتاب با دیدن اینکه حضرت عیسی (ع) نماز را پشت سر حضرت مهدی(ع) اقامه می کند، به دین اسلام ایمان می آورند. با این توضیح روایاتی که ضمیر هاء در «لیؤمنن به» را به حضرت محمد (ص) تأویل می کرد نیز روشن می گردد.
منابع
قرآن کریم
طوسی محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، دار احیاء التراث العرب، بیروت
قمی علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، دار الکتاب، قم، 1367ش
طبرسی فضل بن حسن( مترجمان) ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات فراهانی تهران 1360ش
طبرسی فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، انتشارات دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، تهران، 1377ش
کاشفی سبزواری حسین بن علی، مواهب علی، سازمان چاپ وانتشارات اقبال، تهران 1369ش
فیض کاشانی ملا محسن، تفسیر الصافی، انتشارات الصدر، تهران، 1415
بحرانی سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، بنیاد بعثت، تهران، 1416ق
قرشی سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، بنیاد بعثت، تهران، 1377ش
علامه طباطبایی، ترجمه موسوی همدانی سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامی جامعه ی مدرسین حوزه علمیه قم، قم، 1374ش
صادقی تهرانی محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، انتشارات فرهنگ اسلامی،قم، 1365ش
طنطاوی سید محمد، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم. نرم افزار جامع التفسیر
زحیلی وهبة بن مصطفی، تفسیر الوسیط( زحیلی)، دار الفکر، دمشق، 1422ق
طبری ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، 1412ق
ابن جوزی ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، زاد المسیر فی علم التفسیر، دار الکتاب العربی، بیروت، 1422ق
حقی بروسوی اسماعیل، تفسیر روح البیان، دارالفکر، بیروت، بی تا
آلوسی سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، دارالکتب العلمیه، بیروت،1415ق
سیوطی جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی،قم، 1404ق
نیشابوری نظام الدین حسن بن محمد، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1416ق
محلی جلال الدین / جلال الدین سیوطی، تفسیر الجلالین، مؤسسه النور للمطبوعات، بیروت، 1416ق
ثعالبی عبدالرحمن بن محمد، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1418ق