مقدمه
بشارت به ظهور منجی به عنوان عنصری اصیل در متون دینی و دعوت های نبوی مختلف بوده است و بشارت به حتمی بودن ظهور این مصلح جهانی در همان دعوت ها نیز تاثیر داشته و به عنوان عامل انگیزش پیروان انبیاء برای حرکت در راه محقق ساختن رسالت آنان و آماده سازی جامعه جهانی برای تحقق کامل هدف همه دعوت های نبوی در زمان منجی دینی جهانی گردیده است. ایمان به مساله ظهور مصلح نزد یهود ثابت بوده و در تورات و سایر منابع دینی معتبر آنان آمده است. یهودیان معتقدند شروع مقدمات ظهور منجی جهانی دارای محدوده زمانی است که از سال 1914 و همزمان با جنگ جهانی اول آغاز و سپس مساله بازگشت پراکندگان یهودی به فلسطین و برپا شدن دولت آنان پیش می آید. یهودیان بازگشت به فلسطین را سرآغاز نبرد تعیین کننده برای نابودی شر و بدی و حاکمیت ملکوت در جهان می دانند. عقیده به آمدن مصلح و منجی جهانی در فرهنگ دینی یهود آن قدر ریشه دار و اصیل است که یهودیان از راه تحریف جزئیات و مصادیق آن توانسته اند حرکتی استراتژیک و بلندمدت را برنامه-ریزی کنند(عرفان محمود؛ سید منذر حکیم،1385: 25).
مسیحیان نیز به استناد آیات و بشارات موجود در تورات و انجیل به اصل وجود منجی و بازگشت عیسی مسیح در آخرالزمان برای رهبری بشریت در یک انقلاب جهانی بزرگ تصریح دارند.
ایمان به حتمی بودن ظهور مصلح جهانی مختص به ادیان آسمانی نبوده، بلکه شامل مکاتب فکری و فلسفی غیردینی نیز می گردد.در این زمینه به چند مورد اشاره می گردد.
برتراند راسل متفکر مهشور انگلیسی می گوید: "جهان در انتظار مصلحی است که در زیر یک پرچم و یک شعار همه آن جهان را گرد هم آورد".
آلبرت انیشتین دانشمند و فیزیکدان معروف و صاحب نظریه نسبت می گوید: " روزی که صلح و صفا همه دنیا را فراگیرد و مردم در آن دوستدار و برادر یکدیگر گردند، دور نیست".
برنارد شاو متفکر معروف ایرلندی در کتاب خود با عنوان انسان سوپرمن در توصیف مصلح وی را انسانی زنده و دارای قوای جسمی صحیح و قوای عقلی خارق العاده و همچنین انسانی برتری دانسته است که عمر طولانی دارد. بنابراین اجماع بر حتمی بودن روز موعود در همه ادیان آسمانی وجود دارد. حضرت آیه ا... مرعشی نجفی در مقدمه جلد سیزدهم کتاب احقاق الحق آورده است که " باید دانست که همه امت ها، مذاهب و دین ها به استثنای تعداد اندکی از آنان برآمده یک مصلح آسمانی الهی و ملکوتی اتفاق نظر دارند و نهایتا در این که او چه کس است اختلاف کرده اند؛{مسیحیان: روح القدوس –پسر انسان – تئودور، یهودیان: بازگشت "عُزیر" یا مناحس بن عازربن هارون، زرتشت: بازگشت اوشیدر- سوشیانس (نجات دهنده بزرگ)، هندوها: بازگشت ویشنو – متاطا –منصور-ایستاده (قائم )} یا در میان مسلمانان، کسانی که اور را از نسل امام حسن یا امام حسین می دانند((همان منبع: 35-27)
بنابراین تشکیل حکومت واحد جهانی، ایده ای است که در هردین و مکتبی به آن نظر و توجه شده است. در اسلام آیات و روایات روشن گر و نوید بخش ظهور منجی آخرالزمان، نشان می دهد که ماموریت الهی آن حضرت، بسیار سترگ و دارای ابعادی مختلف و اهدافی بسیار والاست و این موضوع، امری است گسترده که زندگی بشر را در زمین دگرگون می سازد و فصل جدیدی را به تمام معنا به روی او می گشاید. ولی افزون بر ادیان توحیدی، در مکاتب و الگوهای جدید و معاصر غربی که عمدتا به نظام سرمایه داری متکی است، به این موضوع، کلی و جهان شمول توجه شده و ایده های زیادی را در قالب های گوناگون شکل داده است. هر الگویی با در نظر گرفتن عنصر و خصوصیتی از بشر و تمرکز بر آن، سعی کرده تا الگوهای حکومت جهانی مورد نظر خود را بر اساس آن عرضه نماید و الگوی جدید حکومتی را که به قول خودش سعادت بشر را به همراه دارد، به جامعه بشری تزریق کند. اسلام و به ویژه شیعه، همیشه در مقابل این الگوها واکنش نشان داده و به هرشکل ممکن، ابطال یا ناقص بودن آن را بیان نموده است(فروزنده و همکاران، 1390: 104).
با توجه به مطالب مطرح شده در خصوص اعتقاد ادیان الهی به موضوع ظهور منجی و مصلح دینی و از سوی دیگر توجه ویژه شیعه به موضوع مهدویت به استناد پشتوانه اعتقادی به سه گانه غیبت، انتظار و ظهور به عنوان ارکان و اصول تشکیل دهنده مفهوم مهدویت و تحقق دوران مهدوی، این تحقیق به دنبال بررسی اصول و شاخص های انتظار و جامعه منتظر در عصر ظهور، با تاکید بر مراحل و اصول حاکم بر حرکت شیعه در عصر انتظار می باشد. گفتنی است از سه گانه غیبت، انتظار و ظهور به عنوان ارکان تشکیل دهنده مهدویت و نگاه مهدوی، آموزه و عصر انتظار برای منتظران واقعی از بعد عملی(رفتاری) در شرایط فعلی ملموس تر بوده و تشریح این مرحله مبتنی بر رخدادها و حقایق عصر غیبت(بعد معرفتی) و همچنین عصر روشن ظهور(بعد نگرشی) است که می تواند راهشگای نظام، دولت، کشور و نهایتا تمدن سازی اسلامی برای پذیرش دولت کرمیه مهدوی باشد. بدین منظور در این مقاله پس از بیان مسئله، بیان پیشینه، حقیقت و فلسفه انتظار و ظهور به تبیین وظایف منتظران و ویژگی های منتظران و جامعه منتظر و نهایتا در نتیجه گیری شاخص های مدنظر براساس ابعاد سه گانه معرفتی، عاظفی و رفتاری ارائه خواهد شد.
بیان مسئله
بشر همواره در مورد آینده خویش و حوادث آتی کنجکاو بوده است. سیر تحولات این علاقه، از ابتدای تاریخ که آینده نگری، بیش تر در قالب پیش گویی های طالع بینان و افراد خاص صورت می گرفت، تاکنون که تلاش می شود آینده نگری در چارچوب اصول و روش های علمی قوام یابد، قابل بررسی است. در سال های اخیر، جهان ظهور موجی فزاینده از توجه به پیش گویی های کتاب مقدس درباره پایان جهان را شاهد بوده است. در نشریات غربی و پایگاه های اینترنتی، مقالات فراوانی منتشر گردیده که در آن ها پیش گویی های مذکور، با رویدادهای عصر حاضر تطبیق داده شده و از حوادث مختلف سال های اخیر به عنوان نشانه های پایان دنیا یاد می شود(فروزنده و همکاران، 1390: 105). ولی در این متون حقیقتی واحد در مورد آینده بشر و پایان تاریخ وجود ندارد. اما با مطالعه و ارجاع به متون اسلامی موجود در مکتب شیعه مانند قرآن کریم، سیره نبوی، احادیث و روایات امامان در خصوص ترسیم حقایق سه دوره غیبت، انتظار و ظهور به حقیقتی واحد در مورد آینده بشر(منجی عالم) و پایان تاریخ می توان رسید؛ حال باتوجه به قطعیت وجود منجی و برتری نگاه تشیع به این موضوع، مساله اصلی و مورد سوال این پژوهش آن است که اصول و شاخص های انتظار و جامعه منتظر در عصر ظهور با تاکید بر فرآیند تمدن سازی و حرکت شیعه در عصر انتظار چیست؟
هدف تحقیق
هدف از این تحقیق، بررسی اصول و شاخص های انتظار در عصر ظهور با تاکید بر فرآیند تمدن سازی و حرکت شیعه در عصر انتظار با بهره گیری از روش تحلیلی- استقرایی است. در این مقاله سعی خواهد شد با بهره گیری از ادبیات موجود در حوزه مهدویت در آیات و روایات و بیانات مقام معظم رهبری(مدظله العالی) از سیر فرآیند تمدن سازی(نظام، دولت و کشور اسلامی) برای تبیین حرکت شیعه پس از شروع عصر غیبت و آغاز عصر انتظار در شرایط فعلی برای درک و تحقق عصر ظهور بهره گیری گردد.
ادبیات تحقیق
- پیشینه و مفهوم انتظار
انتظار حالتی است نفسانی که آمادگی برای آنچه انتظارش را می کشیم از آن برمی آید و ضد آن یاس و ناامیدی است، پس هر قدر که انتظار شدید تر باشد، آمادگی و مهیا شدن قویتر خواهد بود(موسوی اصفهانی، 1372، ج 2: 218).
انتظار در لغت به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی امید داشتن به آینده است و به تعبیری کسی که عمل زشت و ناهنجاری انجام داده، منتظر کیفر آن است و کسی که کار خیر و عمل شایسته ای انجام داده، منتظر است تا روزی فرا رسد و او پاداش کار خیر و عمل شایسته خود را دریافت کند. بر این اساس منتظران نیز متفاوتند به عبارت دیگر تنها انتطار فرج کافی نیست، بلکه طاعت و بندگی نیز لازم است، مخصوصا با توجه به قضایایی که پیش از ظهور امام زمان(عج) واقع می شود، به حدی که "ملات ظلما و جورا" جهان مملو از ظلم و جور می شود. ما سه دسته منتظر داریم:
کسی که از دور زیاد یاد امام می کند و انتظار دیدار او را می کشد تا علائم و آثاری از امامش ببیند که فرموده اند: "افضل الاعمال انتظار الفرج" برترین کارها انتظار فرج است.
کسی که آثار و جای پا و جلوه ای از امام را دیده است. که فرموده اند: "فان ذلک فرجکم" پس به درستی که فرج امام زمان(عج) فرج خود شماست. یعنی انتظار و دعا کردن برای خود شما فرج و گشایش می آورد.
اگر انتظار کامل شود و محبت به حد کمال برسد طوری می شود که حضرت را در ظاهر ببیند یا نبیند در یقین او اثر ندارد.، بلکه در همه وقت با قلب خود مشاهده می کند. مثل پیامبر اکرم و اویس قرنی که به ظاهر اصلا یکدیگر را ندیده اند، اما هرگز از هم جدا نبودند. امام سجاد می فرمایند: منتظرین واقعی در زمان غیبت برتر از مردم تمامی زمان ها هستند، زیرا آن قدر از جانب خدا عقل و فهم و معرفت پیدا کرده اند که غیبت و شهود برای آنها فرقی نمی کند(کریم خانی، 1389: 70-60).
برخی نیز معتقدند که انتظار در لغت به معنای چشم داشتن، چشم داشت و چشم به راه بودن است. این واژه که از ریش ه (نظر) گرفته شده در معنا مشابه اصل خود است و آن عبارت است از تأمل یک چیز و چشم داشتن به آن و این که گفته می شود: نظرته، یعنی انتظرته، مثل این است که به وقتی می نگرد که آن چیز در آن می آید. در اصطلاح «مهدویّت» به معنای چشم به راه بودن برای ظهور واپسین ذخیره الهی و آماده شدن برای یاری او در برپایی حکومت عدل و قسط در سراسر گیتی است. برخی از بزرگان با بهره مندی از کلام پیشوایان معصوم انتظار را این گونه معنا کرده اند: کیفیتی روحی است که باعث به وجود آمدن حالت آمادگی (انسان ها) برای آن چه انتظار دارند، می شود و ضد آن یأ س و ناامیدی است. هر چه انتظار بیش تر باشد و هر چه شعل ه آن فروزان تر و پر فروغ تر باشد، تحرک و پویایی او و در نتیجه آمادگی نیز بیش تر خواهد بود(پورسید آقایی، 1390: 3).
- انتظار از نگاه قرآن: واژ ه انتظار و مشتقات آن در برخی آیات به کار رفته که هر یک در معنایی به کار رفته است. البته همه آنچه با این واژگان به کار رفته ارتباطی با انتظار مصطلح ندارد. یکی از آیاتی که در آن واژ ه انتظار به کار رفته آی ه 30 سور ه سجده است(فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ انْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ). در برخی آیات نظر به معنای انتظار آمده است که می توان به آی ه 15 سوره ص اشاره کرد که می فرماید: وَ ما یَنْظُرُ هؤُلاءِ إِلاَّ صَیْحَ ه واحِدَ ه؛/ اینها منتظر نیستند مگر به یک صیحه و نیز در آیه 43 سوره فاطر که می خوانیم: فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ سُنَّتَ الْأَوَّلینَ/ پس آیا جز طریقه پیشینیان را انتظار دارند. مفسرین حقیقی قرآن یعنی ائمه هدی (ع) در تفسیر آیه فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ(الأعراف/71) فرموده اند: منظور پروردگار انتظار ظهور حضرت بقیه ا... است که به پیامبر و مردم دستور فرموده منتظر آن روز باشید که من هم همراه شما منتظر چنین روزی هستم. شبیه این آیه در آیات 158 انعام، 122 هود، 30 سجده، 20 یوسف، 102 یونس و 59 دخان نیز وجود دارد(نعمتی، 1377: 47).
- انتظار از نگاه روایات: مجموعه روایاتی که سخن از انتظار گفته اند، به دو دسته کلی تقسیم می شوند: دسته نخست روایاتی است که به انتظار فرج و گشایش به صورت عام و کلی اشاره کرده است، که اگر چه مصداق کامل و تام آن فرج عمومی در سطح جهان با ظهور حضرت مهدی علیه السلام نیز هست، ولی هر گشایشی را نیز شامل می گردد. در روایات دسته اول با تعبیرهای متفاوتی مواجه می شویم:
- گاهی آن را عبادت داسته اند؛ رسول اسلام (ص) فرمودند: « انتظارفرج عبادت است»(کشف الغمه، ج 2: 101).
- گاهی از آن به عنوان برترین عبادت یاد کرده اند؛ حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «افضل العباد هانتظار الفرجبرترین بندگی، انتظار گشایش است»( کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج 1: 287).
- گاهی از آن به عنوان برترین کارهای امت پیامبر خاتم یاد کرده اند؛ پیامبر اکرم(ص)فرمودند: «افضل اعمال امتی انتظار الفرج من الله عزوجل برترین کارهای امت من، انتظار گشایش از خداوند جلیل است»( عیون اخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق، ج 2: 36).
- گاهی نیز به آثار وضعی انتظار اشاره کرده، خود انتظار فرج را نوعی فرج و گشایش معرفی نموده اند. در این باره امام سجاد (ع) فرمودند: «انتظار الفرج من اعظم الفرج انتظار گشایش داشتن، خود از بزرگ ترین گشایش ها است»( الاحتجاج، طبرسی، ج 2: 317 ).
- حضرت رسول اکرم(ص) آن را برترین جهاد امت اسلام دانسته، فرمودند: «افضل جهاد امتی انتظار الفرج برترین جهاد امت من، انتظار گشایش است»( تحف العقول، حرانی: 37).
دسته دوم روایاتی است که در خصوص فرج قائم آل محمد (ع) و ظهور آخرین مصلح جهانی و موعود است.
امام صادق (ع) فرمودند: «علیکم بالتسلیم والرد الینا و انتظار امرنا و امرکم و فرجنا و فرجکم بر شما باد به تسلیم و رد (امور) به ما و انتظار امر ما و امر خودتان و فرج ما و فرج شما».
امام باقر (ع)نیز می فرمایند: «و التسلیم لامرنا و الورع و التواضع و انتظار قائمنا و تسلیم امر ما بودن و ورع و تواضع و انتظار قائم ما. .. (از نشانه های دین داری مورد رضایت خداست)»(اصول کافی، ج2: 23).
در مفهومی اسلامی، انتظاری اصیل است که سبب حرکت، پویایی، عمل و آمادگی وسیع گردد و انتظار فرج از یک اصل کلی در قرآن کریم استنتاج می شود و ان اصل حرمت از یاس از روح ا... است. چانچه می فرماید: لاتائیسوا من روح ا....(نظری منفرد، 1389: 310) در روایات داریم که "افضل اعمال امتی انتظار الفرج من ا... عزوجل" و " انتظار الفرج من اعظم العمل"(کمال دین، ج 2 باب 55).
- انواع انتظار:
در تقسیم بندی انواع انتظار، دو نوع انتظار تعریف شده است:
الف- انتظار مثبت: غلبه حق برباطل در فرایند زمانی و تشکیل حکومت جهانی- فرد نسبت به خود و جامعه مسئول است لذا انتظار تعهد افرین و تحرک بخش و نوعی عبادت محسوب می گردد
ب- انتظار منفی: غلبه باطل بر دنیا و ظهور امام عصر( عج) و ترویج و اشاعه فساد و گناه. در این نوع انتظار مصلحان و مجاهدان و امرین به معروف و ناهیان از منکر را با بغض نگاه می کنند زیرا تاخیر اندازان ظهور می شمارند و نتیجه اش "تعطیلی حدود و مقررات و ترویج اباحه گری" است.
- حقیقت و فلسفه انتظار
حقیقت اصلی انتظار، آمادگی و وقف است. آن جا که معصوم می فرماید: خداوند رحمت کند کسی را که خودش را وقف می کند و امر ما را احیاء کند. انتظار یعنی آمادگی، اقدام، عمل و زمینه سازی ظهور حضرت. انتظار عمل است و البته بهترین عمل ها، به دیگر سخن باید این گونه گفت که رسالت ما آوردن حق است. ظهور مشکل فاعلی ندارد، مشکل قابلی دارد و رسالت ما ایجاد قابلیت و زمینه است.
حضرت امام خمینی(ره) در این زمینه فرموده اند: انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید بکوشیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور ان شاا... تهیه شود(صحیفه نور، جلد 8: 374). در خصوص فسلفه انتظار نیز به موارد ذیل اشاره شده است...از اصل کلی اسلامی «حرمت یاس یا نا امیدی از رحمت و لطف خداوند» سرچشمه گرفته است( آینده روشن، 1385: 96)
- وظایف، ویژگی ها و آداب منتظران:
سه وظیفه 1-معرفت 2- محبت و 3- اطاعت از جمله وظایف اصلی منتظران برشمرده شده است. در خصوص ویژگی های منتظران نیز می توان به عناوین اصلی زیر اشاره نمود.
معرفت و شناخت امام عصر؛
شناخت اهداف و روش های او؛
یاد امام عصر؛
خودسازی؛
اثرگذاری بر محیط( پورسیدآقایی، 1390: 96).
در برخی از منابع نیز برخی ویژگی زیر برای منتطران واقعی حضرت عنوان شده است:
تولی: روایت از امام صادق(ع) است که: خوشا به حال کسی که قائم را درک و قبل از قیام و ظهور به او اقتدا نماید و دوست او را دوست داشته باشد و از دشمن او بیزاری جوید.
استقامت و پایداری: از امام صادق(ع) روایت است که خوشا به حال کس که در غیبت قائم به امر ما تمسک جوید و قلب وی بعد از هدایت منحرف نشود. همچنین امام سجاد(ع) می فرمایند: هر کس در غیبت قائم ما بر ولایت ما ثبات و پایدار بماند خداوند او را اجر هزار شهید مثل شهداء بدر و احد عطا فرماید.
اخلاص؛
معرفت و ایمان؛
اخلاق پسندیده؛
تقوا: امام محمد باقر« علیه السلام» می فرمایند: تقوی وطهارت پیشه سازید و با کوشش در اطاعت خدا و عبادت او، بار سنگین انتظار را به منزل برسانید.
امر به معروف و نهی از منکر؛
آمادگی رزمی؛
حفظ زبان؛
حفظ دین؛
اظهار محبت و مودت به امام عصر(عج)؛
پرهیز از شک؛
خود سازی و جامعه سازی؛
شناسایی و شناساندن دشمن؛
دعا (نظری منفرد،1389: 350-330).
سیر فرآیند تمدن سازی(نظام، دولت و کشور اسلامی) در تبیین حرکت شیعه برای تحقق ظهور
تمدن زمینه ساز، تمدنی است که اعضای آن، وظایفی را که نسبت به تمدن (تمدن دینی) دارند، به بهترین شکل انجام می دهند و از سوی دیگر، در انجام وظایفی که نسبت به امام خود بر عهده دارند، می کوشند. گفتنی است اگر زمینه سازی به معنای انجام مسئولیت های دینی تفسیر می شود، باید در نظر داشت که عمل به تکالیف دینی باید در نسبتی خاص با امام زمان (عج) قرار گیرد و با این توجه همراه باشد که همه اینها، مسیر را برای بسط ید او و نافذ شدن امرش مهیا می کند(آیتی، 1390: 52).
تمدن زمینه ساز یعنی «ایجاد تمدن اسلامی». معنای این تمدن چیست؟ «تمدن اسلامی یعنی آن فضایی که انسان در آن فضا از لحاظ معنوی و از لحاظ مادی می تواند رشد کند و به غایات مطلوبی که خدای متعال او را برای آن غایات خلق کرده است، برسد؛ زندگی خوبی داشته باشد، زندگی عزتمندی داشته باشد، انسان عزیز، انسان دارای قدرت، دارای اراده، دارای ابتکار، دارای سازندگیِ جهان طبیعت؛ تمدن اسلامی یعنی این» (مقام معظم رهبری،14 /6 /1392).
معظم له در ادامه خطاب به جامعه اسلامی می فرمایند: «شما باید زمینه را آماده کنی، تا آن بزرگوار بتواند بیاید و در آن زمینه آماده، اقدام فرماید. از صفر که نمی شود شروع کرد! جامعه ای می تواند پذیرای مهدی موعود (ارواحنافداه) باشد که در آن آمادگی و قابلیت باشد، و الا مثل انبیا و اولیای طول تاریخ می شود» (مقام معظم رهبری، 10/ 12 /1368).
پرسش اینجاست که این تمدن اسلامی با جامعه مهدوی در زمان ظهور امام عصر (عج)، چه نسبتی دارد؟ مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند: «تمدن اسلامی به صورت کامل در دوران ظهور حضرت بقی هاللَّه (ارواحنافداه) است. در دوران ظهور، تمدن حقیقی اسلامی و دنیای حقیقی اسلامی به وجود خواهد آمد» (مقام معظم رهبری، 14 /7 /1379). باید توجه داشت که تمدن اسلامی، امر مطلقی نیست. فرآیندی طولانی و نسبی است که اهداف آن نیز به صورت نسبی محقق می شود: «فرآیند تحقق هدف های اسلامی، یک فرآیند طولانی و البته دشواری است. به طور نسبی، انسان به آن اهداف نزدیک می شود، اما تحقق آنها بسیار طولانی است»(مقام معظم رهبری،21 / 9/1380).
بنابراین، تمدن اسلامی دو بخش دارد؛ بخشی که قبل از ظهور امکان تحقق دارد و زمینه ساز ایجاد جامعه مهدوی و ظهور حضرت حجت (عج) است و بخشی که پس از ظهور محقق می شود و حدّ اعلای تمدن اسلامی است، چنان که ایشان خطاب به شیعیان می فرمایند: «شما باید زمینه را آماده کنی تا آن بزرگوار بتواند بیاید و در آن زمینه آماده، اقدام فرماید» (مقام معظم رهبری،10/ 12 /1368). با این توضیح مشخص می شود که بزرگترین وظیفه منتظران در دوران غیبت، خودسازی و آمادگی برای یاری حضرت و دنبال کردن اهداف حکومت ایشان از راه ایجاد «تمدن اسلامی» است.
مؤلفه های تمدن زمینه ساز از دیدگاه مقام معظم رهبری (مدظله العالی)
1.اسلام و معارف اسلامی: مقام معظم رهبری، اسلام را نهضت و حرکت معنوی و اخلاقی می داند و هدف اعلای اسلام را ساخت انسان متکامل و منطبق با طراز اسلامی معرفی می کند. به برکت تعالیم اسلامی، تمدن اسلامی در فقیرترین و عقب مانده ترین نقطه دنیا، ظهور کرد و هنوز بیش از دو قرن از عمر آن نگذشته بود که قله تمدن بشری، به پیشرفت هایی ویژهای دست یافت. مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند: «وقتی کشور اسلامی پدید آمد، تمدن اسلامی به وجود خواهد آمد، آن وقت، فرهنگ اسلامی فضای عمومی بشریت را فراخواهد گرفت» (مقام معظم رهبری، 28/5/ 1384). مقام معظم رهبری بر این باور است که طراحی الگوی اسلامی، ارائه محصول انقلاب اسلامی و طراحی یک تمدن جدید و پیشرفته در همه عرصه ها بر مبنای تفکر و اندیشه ی اسلام است. ایشان می-فرمایند: «تمدن و فکر اسلامی، پیشرفت مادی را می خواهد، اما برای امنیت مردم، آسایش مردم، رفاه مردم و هم زیستی مهربانانه مردم با یکدیگر، این خصوصیات نظام اسلامی است»(مقام معظم رهبری، 20/ 8/ 1385).
در ادامه باید یادآور شد که معظم له بر این موضوع تأکید دارند که تبیین فرهنگ زندگی در تمدن اسلامی (تمدن زمینه ساز) باید به شکل مطلوب اسلام تحقق یابد و اسلام بن مایه های این فرهنگ را که خردورزی، اخلاق و حقوق است، در اختیارمان قرار داده است: «... راه، راه اسلام است، راه خداست. اگر می خواهید این کشور کهن، این کشور پربرکت، این مهد تمدن و فرهنگ به جای حقیقی خود (زمینه سازی ظهور) برسد و برای کشورهای دیگر الگو شود، باید راه اسلام و تمسک به اسلام را هرگز از یاد نبرید» (مقام معظم رهبری، 16/2 / 1387). و «ما دنبال الگوی مطلوب و آرمانی خودمان هستیم که یک الگوی اسلامی است، از هدایت اسلام سرچشمه می گیرد، از نیازها و سنت های ایرانی بهره می برد، یک الگوی مستقل»(مقام معظم رهبری، 15/5 / 1392).
2.حرکت علمی (پیشرفت یا مرجعیت علمی و شکستن مرزهای دانش): مقام معظم رهبری، علم را پایه تمدن و از لوازم تمدن سازی می پندارد و معتقد است تمدن اسلامی به برکت حرکت علمی پدید آمد که از روز اول در اسلام شروع شد، به گونهای که هنوز دو قرن به طور کامل از طلوع اسلام نگذشته بود که حرکت علمی جهش وار اسلامی در آن محیط به وجود آمد. همچنین مقام معظم رهبری، امت واحده اسلامی و ایجاد تمدن اسلامی جدید بر پایه دین، عقلانیت، علم و اخلاق را هدف نهایی مسلمانان می داند.
رهبر معظم انقلاب، هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامی را ایجاد تمدن نوین اسلامی برمیشمارد که از دو بخشِ ابزاری و متنی، اصلی و اساسی تشکیل شده که بخش ابزاری آن عبارت از علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسی و نظامی، اعتبار بین المللی، تبلیغ و ابزارهای تبلیغ است. معظم له از بخش اول به عنوان بخش سخت افزاری تمدن یاد می کند. در جهت تمدن سازی، محاسباتی وجود دارد. وقتی ملتی با محاسبه درست و با یافتن نقطه صحیح، کار را پیش می برد، قطعاً به نتایج مطلوب خواهد رسید. «ساخت درونی نظام»، یکی از این ملزومات است که باید استحکام پیدا کند و دیگری «علم» است که باید رشد یابد؛ یعنی استعدادهای بومی کشور پرورش پیدا کند که اینها پایه اصلی تمدن سازی به شمار می رود. همچنین مقام معظم رهبری اعتقاد دارد قطعاً با تکیه بر دانش خود، در تمدن سازی اسلامی، به نتایج ملموسی دست خواهیم یافت(منزوی بزرگی و حبیبیان، 1394: 25 ).
مقام معظم رهبری، دانشگاه ها و حوزه های علمیه را در صف مقدّم تمدن سازی اسلامی و رشد علوم و تولید فنآوری و فرهنگ می داند. معظم له با نگاه تیزبین خود، وجه علم را برای شکوفایی تمدن لازم می داند و معتقد است تمدن اسلامی میتواند با شاخص هایی نظیر علم، اندیشه پیشرفته و اخلاق والا را به امت اسلامی به بشریت هدیه دهد و نقطه رهایی از جهان بینی مادی و ظالمانه و اخلاقِ به لجن کشیده ای باشد که ارکان تمدن امروزیِ غرب هستند.
3.معنویت (تحول روحی و معنوی): به باور مقام معظم رهبری، معنویت جزو بافت اصلی در تشکیل تمدن اسلامی است. این پدیده ، بسیار مهم و نیاز بشریت است که تاکنون از آن استقبال شده است و در آینده بیشتر هم خواهد شد. نظامی که بر اساس تفکر و معرفت اسلامی بر سر کار بیاید، نظامی است که مسائل معنوی انسان، جزو عناصر اصلی آن باشد. ایشان در تبیین این نظام می فرمایند: «معنای تشکیل چنین نظامی، این است که عنصر گم شده از میان بشر، یعنی عنصر «معنویت» که تحت تأثیر پنجه قدرت مندِ قدرتمندان عالم است ـ به زندگی بشریت بر گردد». (مقام معظم رهبری، 25 / 7/1385) در تمدن اسلامی که عنصر معنوی در آن رشد یافته است، باید توجه به آخرت رایج شود و آن خصوصیت استثنایی جامعه و تمدن اسلامی، یعنی «ترکیب و آمیختگی دنیا و آخرت» با هم خود را نشان دهد. در اندیشه های راهبردی مقام معظم رهبری درباره الگوی اسلامی، معنویت جایگاه ویژه ای دارد، به گونهای که آن را روح همه عناصر تشکیل دهنده تمدن اسلامی می داند. ایشان معتقد است راهبری این الگو باید طوری تنظیم شود که در نتیجه آن، جامعه اسلامی به سمت معنویت بیشتری کشانده شود؛ چون معنویت نه با علم، نه با سیاست، نه با آزادی، نه با عرصه های دیگر، هیچ منافاتی ندارد. معظم له در تبیین این موضوع چنین می فرمایند: «دنیایی که در آن، علم همراه باشد با معنویت، تمدن همراه باشد با معنویت، ثروت همراه باشد با معنویت، این دنیا دنیای انسانی خواهد بود» (مقام معظم رهبری، 10/ 9/ 1389). مقام معظم رهبری، پیشرفت در این حوزه را چنین تبیین می کنند: «پیشرفت در عبودیت و تقرب به خدای متعال، یعنی جنبه معنوی، جنبه الهی. این هم جزو پیشرفتی است که در اسلام هست و در انقلاب ما هدف نهایی ماست: تقرب به خدا. هم دنیا در این پیشرفتی که مورد نظر است، ملحوظ شده است، هم آخرت»(مقام معظم رهبری، 19 / 7/1391). مقام معظم رهبری، شاخص اصلی و عمومی تمدن درخشان اسلامی را بهره مندی انسان ها از همه ظرفیت های مادی و معنویی می داند که خداوند برای تأمین سعادت و تعالی آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است. ایشان در این باره می فرمایند: «ما می توانیم تمدن نوین اسلامی را برپا کنیم و دنیایی بسازیم که سرشار باشد از معنویت و با کمک معنویت و هدایت معنویت راه برود» (مقام معظم رهبری، 19 /9 /1392).
4.جامعه ایمانی (ایمان و اعتقاد به خدا و احکام الهی): در صدر اسلام، پیامبر اعظم (ص) و صحابه ایشان توانستند با اتکا به خدا، تمدنی بزرگ و تاریخی را پایه گذاری کنند. ایمان به آنها قدرت بخشید و توانستند برای چندین قرن، عظمتی را در تاریخ ایجاد کنند. معظم له معتقد است به شرط داشتن ایمان می توانیم به چنین تمدن و اعتلایی در جهان امروزی دست بیابیم و این امر برای ایجاد یک تمدن، لازم و ضروری است(منزوی بزرگی و حبیبیان، 1394: 26).
مقام معظم رهبری، ایمان به خدا، ایمان به دین، ایمان به مقدسات و ایمان به غیب را از ارزش های تمدن اسلامی برمیشمارد و این مؤلفه ها را تضمین کننده سعادت و صلاح و فلاح یک جامعه اسلامی (تمدن زمینه ساز) می داند. به نظر ایشان، علم پایه تمدن است، اما شرط کافی برای یک مدنیتِ درست نیست؛ چون نتیجه علمِ منهای ایمان، چیزی می شود که امروز در دنیا، به ویژه غرب دیده می شود. معظم له، ایمان را یکی از نیازهای اساسی تمدن سازی اسلامی جدید می داند و بر این باور است که ملت داعیه دار تمدن سازی نمی تواند بدون ایدئولوژی حرکت کند و تمدن سازی کند. در نتیجه، بدون داشتن مکتب، فکر و ایمان و هزینه پرداختن برای آن، تمدن سازی امکان ندارد. همچنین ایشان از این بخش به عنوان سلوک عملی یاد می کند و نقش ایمان را در تمدن سازی اسلامی چنین تبیین می فرماید: «تمدن اسلامی می تواند با شاخصه های ایمان و علم و اخلاق و مجاهدت مداوم، اندیشه پیشرفته و اخلاق والا را به امت اسلامی و به همه بشریت هدیه دهد و نقطه رهایی از جهان بینی مادی و ظالمانه و اخلاقِ به لجن کشیده ای که ارکان تمدن امروزیِ غربند، باشد» (مقام معظم رهبری، 9/ 2/ 1392).
5.ایستادگی و مقاومت: مقام معظم رهبری، در حوزه تمدن سازی اسلامی، جوهر ایستادگی و مقاومت یک ملت را نفیس و گرانقدر می پندارد و بر این اعتقاد است که ملت ایران با همین جوهر به فضل پروردگار و با هدایت الهی، با کمک های معنوی غیبی و با ادعیه زاکیه و هدایتهای معنوی حضرت حجت (عج) خواهد توانست تمدن اسلامی را بار دیگر در عالم سربلند کند و کاخ باعظمت تمدن اسلامی را برپا سازد. معظم له، برای بنای یک تمدن جدید و بزرگ اسلامی، پایه هایی در نظر می گیرد که یکی از مهم ترین این پایه ها، ایستادگی و مقاومت است. (منزوی بزرگی و حبیبیان، 1394: 23).
6.نیروی انسانی و جمعیت: مقام معظم رهبری، فکر و نیروی انسانی را تمدن ساز میپندارد و در این باره می فرماید: «برای یک کشور خیلی مهم است که اولاً نیازهای حقیقی و اساسی خودش را درست بشناسد و تصمیم بگیرد که این نیازها را برطرف کند. ثانیاً ابزار برطرف کردن این نیازها را که در درجه اول، فکر و نیروی انسانی است، در اختیار داشته باشد. این برای یک کشور خیلی مهم و تاریخ ساز است. این تمدن ساز است». (مقام معظم رهبری، 25/3 / 1385).
7.مجاهدت و جهاد مداوم: مقام معظم رهبری، ایمان و مجاهدت و پرهیز از تفرقه را از شرط های تحقق تمدن اسلامی می داند. همچنین ایشان معتقد است که اسلام به مسلمانان درسی داد که نتیجه آن، درخشش معنوی و مادی است و آن را درس مجاهدت خالصانه می داند: «بعضی کسان از اسم جهاد می رمند، خیال می کنند که تأسیس یک کشور، ایجاد یک تمدن، نظم در زندگی، پیشرفت در زندگی مادی و معنوی و رفاه مشروع برای انسان ها با جهاد نمی سازد و جهاد ضد اینهاست. بدون جهاد هیچ چیز به دست انسان نمی آید، نه دنیا و نه آخرت. بدون جهاد، بدون تحمل سختی، انسان به جایی نمی رسد و امت اسلامی باید سختی هایی را تحمل کند تا بتواند به اهداف بلند خودش برسد» (30 /5 /1385). ایشان درباره فلسفه جهاد و اهمیت آن به عنوان یکی از عناصر تمدن ساز می فرمایند: «جهاد مداوم، نیاز همه است. همه پیشرفت ها، همه تمدن سازی ها، به برکت مجاهدتِ دایم شده است. مجاهدتِ دایم هم همه اش به معنای رنج کشیدن نیست. جهاد، شوق آفرین است. جهاد، شادی و نشاط آفرین است» (مقام معظم رهبری، 14 / 11/1390).
8.عقلانیت: مقام معظم رهبری، عقلانیت را یکی از پایه های ایجاد تمدن اسلامی جدید و امت واحده اسلامی می-داند؛ زیرا هدف نهایی این است که تمدن اسلامی جدید باید بر پایه دین و عقلانیت و علم و اخلاق ایجاد شود. معظم له در تبیین این مؤلفه می فرمایند: «نوگرایی و عقلانیت، ارکان تفکر و تمدن اسلامی اند» (مقام معظم رهبری، 14/11 / 1390).
9.نیروهای مسلح: مقام معظم رهبری، نقش مردان مسلح را در بنای رفیع نظام جمهوری اسلامی ایران و نظام اسلامی نوین که زمینه ساز تمدن نوین اسلامی است، اساسی
می داند. همچنین در تبیین اهمیت نیروهای مسلح کشور بر این باور است که وجود نیروهای مسلح مستقل، آگاه، مبتکر، شجاع، فداکار، بدون اینکه گلوله ای هم شلیک بکنند، برای یک کشور امنیت آور است و دشمنان را سر جای خودشان می نشاند. ایشان در این باره می فرماید: «نیروهای مسلح، نوک پیکان نظام اسلامی و الهی و تمدن الهی و اسلامی در مقابله با دشمنان، بدخواهان و کینه ورزانند» (مقام معظم رهبری، 28/6 / 1391).
10.قانون اساسی: مقام معظم رهبری، خواست عمومی ملت ها را بازگشت به اسلام می داند. ایشان در تحلیل این مؤلفه یادآوری می کند اگر انقلابی واقعی بماند و دچار استحاله و توطئه نشود، مسئله اصلی چگونگی نظام سازی، قانون نویسی و مدیریت کشور و انقلاب ها خواهد بود که این همان مسئله مهم تمدن سازی اسلامی در عصر جدید است. ایشان در تبیین این موضوع که حضرت امام خمینی (ره) از ابتدا چگونه پایه های نظام را مستحکم کرد، می فرمایند: «یک مظهر دیگر، تدوین قانون اساسی بود. امام، خبرگان ملت را از طریق انتخابات مأمور کرد که قانون اساسی را تدوین کنند. آن تدوین کنندگان قانون اساسی با انتخاب ملت این کار را انجام دادند... به عهده ملت گذاشته شد. ملت، خبرگانی را با شناسایی خود با معرفت خود انتخاب کردند و آنها قانون اساسی را تدوین کردند. بعد امام همین قانون اساسی را مجدداً در معرض آرای مردم قرار داد و رفراندوم قانون اساسی در کشور تشکیل شد. این، یکی از مظاهر عقلانیت امام است. ببینید، پایه های نظام را امام این جور مستحکم کرد. هم از لحاظ حقوقی، هم از لحاظ سیاسی، هم از لحاظ فعالیت اجتماعی، هم از لحاظ پیشرفت های علمی، امام یک قاعده محکم و مستحکمی را به وجود آورد که براساس این قاعده می شود تمدن عظیم اسلامی را بنا نهاد» (مقام معظم رهبری، 14/3 / 1390).
فرآیند دست یابی به تمدن اسلامی (زمینه ساز) از دیدگاه مقام معظم رهبری
فرآیند دستیابی به تمدن اسلامی، بر اساس دیدگاه رهبر معظم انقلاب، شامل وقوع «انقلاب اسلامی»، تشکیل «نظام اسلامی»، «دولت اسلامی»، «جامعه و کشور اسلامی» و سپس ایجاد «تمدن اسلامی» می شود که اکنون در دوران ایجاد «دولت اسلامی» قرار داریم(مقام معظم رهبری،24 /7 /1392).
فرایند دست یابی به تمدن زمینه ساز ظهور ( منزوی بزرگی و حبیبیان، 1394: 18)
بر اساس مطالب پیش گفته مراحل حرکت شیعه در عصر انتظار بر اساس فرآیند تمدن سازی در دو بعد ایجاد و جهانی شدن در مراحل 1- قبل از تشکیل حکومت اسلامی 2 پس از تشکیل حکومت اسلامی 3- پس از اسلامی شدن دولت 4- پس از اسلامی شدن جامعه و در دو بعد ایجاد و جهانی شدن با محوریت بصیرت در منشعب از بعد معرفتی و عاطفی (غیبت و ظهور) برای تحقق بعد رفتاری(انتظار)(شکل 2)، قابل تصور بوده و اصول حاکم بر این حرکت عبارت است از:
پیوستگی پویا و سازنده با علما و رهبران دینی
خود یابی (حرکت به اصل )
تبعیت از ولایت فقیه
ترویج و تبلیغ صحیح
بصیرت افزایی واقعی و صحیح
انتخاب و رشد رهبران آینده
تربیت، رشد و آگاهسازی نسل اینده(توانمند سازی)
جان فشانی و خروج از انزوا
رعایت حدود الهی
زمینه سازی ظهور
ظهور
- مفهوم ظهور:ظهور از ظهر اخذ شده است. در لغت به معنای الظَّهْر من کل شی ء و خِلافُ البَطْن (لسان العرب،1414، ج 4، 520) است. آیه شریفه «وَ أَمَّا مَنْ أُوتِی کتابَهُ وَراءَ ظَهْرِه » اشاره به معنای پشت برای لفظ ظَهْر دارد. راغب ظَهَرَ الشّی ء را متضاد بَطَنَ الشّیء بیان می نماید. راغب می گوید: « أصله أن یحصل شئ علی ظَهْرِ الأرضِ فلا یخفی، وبَطَنَ إذا حصل فی بطنان الأرض فیخفی، ثم صار مستعملاً فی کل بارز مبصر بالبصر والبصیر ه» به معنا که «اصلش این است که چیزی از ظاهر زمین بدست آید و پنهان نباشد وبَطَنَ هنگامی که شی ای در درون زمین جای گرفته و از منظر مخفی گردد پس از آن (واژه ظهر) شیء آشکار و با چشم سر یا بصیرت قابل رویت باشد.» (راغب اصفهانی، 414). از بیان لغت شناسان اینگونه می توان برداشت نمود که ظهور به معنای آشکار شدن چیز پنهان است. ظهور در اصطلاح مهدویت ظاهر شدن حضرت مهدی (عج) پس از پنهان زیستن طولانی، جهت قیام و برپایی حکومت عدل جهانی است. مرحله قیام متاخر بر مرحله ظهور است به این بیان که ابتدا ظهور حاصل می شود و پس از آن با جمع شدن یاران حضرت و آماده شدن دیگر شرایط، آن حضرت قیام می قرماید.
- ظهور در آیات و روایات
خداوند در سوره توبه آیه 33 می فرماید: « هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ وَلَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ، اوست که رسول خود را با (وسایل) هدایت و دین حق و درست فرستاد تا آن را بر هر دینی پیروز گرداند هر چند مشرکان خوش ندارند».
ظاهر شدن دین حق و هادی بشریت و پیروزی بر همه ادیان بیان آیه شریفه است. در تفسیر نور آمده است: «گرچه اسلام از نظر منطق و استدلال همیشه پیروز بوده است، امّا این آیه، غلبه ی ظاهری و وعده ی حاکمیت اسلام بر جهان را بیان می کند» (قرائتی، 1383، ج 5: 51). تفسیر تقریب القرآن « لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ » را غلبه و حجت دین اسلام بر سایر ادیان بصورت تام بیان نمونه است (حسینی شیرازی، 1424، ج2: 392). «لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ» یعنی تا دین اسلام را بوسیله حجت و غلبه بر تمام ادیان پیروز گرداند بدانسان که در روی زمین دینی بجای نماند جز آنکه مغلوب حجت اسلام گردد، و کسی نباشد که در حجت و برهان بر مسلمانان پیروز گردد (طبرسی، 1360، ج 11: 76).
ابو بصیر از امام صادق علیه السلام در مورد این آیه سوال کردند، حضرت فرمودند: «به خدا قسم تاویل این آیه رخ نداده و رخ نمی دهد تا زمان خروج قائم (عج)، پس در آن هنگام باقی نمی ماند کافر و مشرکی به خداوند عظیم مگر اینکه ناخشنود از قیام حضرت باشد، اگر کافر و مشرک در دل صخره ای مخفی شوند، هرآینه صخره مومن را خطاب دهد که کافری در درون من است پس مرا بشکن و او را بکش» (مجلسی، 1403، ج52: 324). امام علی علیه السلام می فرمایند: «در زمین قریه نمی ماند مگر اینکه از آن ندای شهادت به وحدانیت خدا و پیامبری حضرت رسول صلوات الله علیه و آله در صبح و شام شنیده شود » (مجلسی، 1403، ج51: 60).
خداوند در آیه 30 سوره بقره می فرماید: « إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَ ه ». مقصود خلیفه اللهی انسان، خلافت انسان کاملی است که در صورت کمال انسانی و صیرورت الهی، آینه تمام نمای خدای سبحان است و در امر خدانمایی از سوی خداوند خلافت و نیابت دارد تا آنان که از ادراک و شهود بی واسطه حق عاجزند، با وساطت انسان کامل بتواند به حد ظرفیت خویش در خدا بینی و ظرفیت انسان کامل در خدانمایی، به شهود حق و مشاهده رب العالمین نایل آیند و با این بیان، حقیقت خلافت و جانشینی انسان، به مظهریت خدای سبحان باز خواهد گشت که در مباحث توحیدی، معنایی اصطلاحی و مفهومی ویژه از خلافت است (جوادی آملی، 1387: 176-175).
در زیارت شریف آل یاسین آمده است: « اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بابَ اللَّهِ و دَیّانَ دینِه». الله جلوه جامع است یک جلوه ای از حق تعالی که جامع همه جلوه ها است (امام خمینی، 1400: 28). هر کمالی را که بخواهی، در این اسم هست؛ هم رازق است، هم شافی است، هم کافی است، هرچه بگویی هست! «الهی»، «یا الله» و «اللّهم» یعنی ای موجودی که همه کلیدها و همه خیرها در دست تو است! ای کسی که تمام اوصاف جمال و کمال در تو است! (تهرانی، 1390). اشاره « بابَ اللَّهِ» به وجود حضرت صاحب الزمان بیانگر این مساله است که انسان کامل و خلیفه الله مظهر تام و تمام اسماء و صفات اللهی است.
با این بیان می توان ظهور را بدین گونه بیان نمود که ظهور یعنی آشکار شدن همه اسماء الهی در ظرف کره خاکی تکوینا و تشریعا. به این معنی که با واقع شدن ظهور و پیرو آن تشکیل حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف قسط و عدل به معنای حقیقی و تام آن جاری می شود. می توان پیرامون این بیان به این حدیث اشاره نمود: «إذا قامَ قائِمُنا وَضَعَ یَدَهُ عَلی رؤوسِ الْعِبادِ فَجَمَعَ بِهِ عُقولَهُمْ وَ أَکَمَلَ بِهِ أَخلاقَهُمْ وَ کَمُلَتْ به أَحْلامهُم، هنگامیکه قائم ما قیام کند دستش را بر سرهای بندگان می گذاد پس عقل هایشان تقویت شده، اخلاقشان کامل شده و به توانایی و رشد درونی می رسند » (کلینی،1429،ج1: 56).
-فلسفه و دلایل ظهور
بالاترین کلمه ای که می توانم بگویم این است که تا امام نداشته باشیم، پنج چیز محقّق نخواهد شد.
1.تا امام(ع) نیاید، چشم مردم به آخرت باز نخواهد شد، و لذا تا زمانی که مردم بی امام اند عقلشان در زندان دنیای ظاهر و مادیات محبوس است. لذا از آمدن امام به وسیله ای برای تحقّق و ظهور عقل بشریت و باز شدن چشم بشر به آخرت تعبیر می کنند. الآن شما می بینید که می گویند چه کسی زرنگ تر است؟ کسی که دنیایش را آباد کند؛ یا می گویند: چه کسی موفق تر است؟ کسی که در دنیایش موفق است. هیچ کس آخرت را در محاسباتش نمی آورد و این بالاترین نقص عصر غیبت است و نقط ه مقابلش نور می شود و ویژگی نورانی عصر ظهور این است که هر کاری که مردم می خواهند بکنند، تصویر آخرتی اش را در نظر می گیرند. اگر تصویر آخرتی اش ارزش داشت، هم ه سختی هایش را می طلبند، اگر ارزش نداشت، هم ه شیرینی هایش را رها می کنند.
2.دومین نقص زمان غیبت این است که هیچ چیزی سر جای خودش قرار نگرفته است؛ جایگاه ها گم شده اند، انسان در جایگاه خودش که باید خلیفـ ه الهی باشد، نیست، پدر در جایگاه خودش نیست، مادر در جایگاه خودش نیست و اینها نقص هستند. امّا زمانی که امام بیاید چون وجود ایشان معمار است، هر شیئی را با توجّه به عنصر عدالت، عصمت و مأموریتی که از سوی حق تعالی دارد، در جایگاه خودش قرار می دهد. در معنای ولایت می گوییم ولایت یعنی معمار یعنی زعیم. یک ساختمان بدون معمار کوهی از مصالح است. مسلمان، بدون امام هم کوهی از مصالح را دور خودش جمع می کند، نماز و روزه را انبار می کند، ولی باید بداند که نماز و روزه اش در جایگاه خودش نیست. به عنوان مثال اگر نماز جمع ه مسجد الحرام در جایگاه خودش باشد، نباید فلسطینی ها اذیت شوند، امروز اگر مسلمانان در جایگاه خودشان باشند، نباید شیعیان یمن، افغانستان، لبنان و عراق در این وضعیت باشند. این نقصِ عصر غیبت است. همه در حال تلاش هستند ولی عناصر در جایگاه خودشان نیستند.
3.نکته سومی که برای بشریتِ بدون امام، خستگی می آورد، این است که بشر باید زندگی کند، ولی هدفش خیلی کوچک است، به قول آیه 38 سوره توبه «یا أیّها الّذین آمنوا ما لکم إذا قیل لکم انفروا فی سبیل الله اثّاقلتم إلی الأرض أرضیتم بالحیاه الدّنیا من الآخره فما متاع الحیا ه الدّنیا فی الآخره إلّا قلیلٌ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید شما را چه شده است که چون به شما گفته می شود در راه خدا بسیج شوید کندی به خرج می دهید آیا به جای آخرت به زندگی دنیا دل خوش کرده اید؛ متاع زندگی دنیا در برابر آخرت جز اندکی نیست». زمانی که حضرت بیایند هدف ها عالی می شوند.
4.به نظر می رسد، وقتی انسان امام ندارد، روابطش با دیگران ظلمانی است، همه روابط بر اساس منافع است، حتّی رابطه با پدر و مادر. الآن پدر و مادر می گویند ما تمام تلاشمان را می کنیم تا بچّه هایمان عصای پیری ما بشوند. پس فقط دنبال منافع خودشان هستند. روابط، ظلمانی است، فقط در حکومت امام است که روابط نورانی می شوند، نگاه به چهره پدر لحظه استجابت دعا می شود؛ خواندن خطب ه عقد و زناشویی، لحظه استجابت دعا می شود؛ نگاه به آب و طبیعت عبادت می شود و اینها در پرتو امام شکل می گیرد.
5.آخرین نکته ای که در تشنگی و خستگی، مؤثّر است، این است که انسان وقتی در یک مجموعه ای وارد شود و نداند که شرح وظایفش چیست، خسته می شود، ولی وقتی که انسان ها شرح وظایف خودشان را بدانند، می بینند که همه چیز در مسیر خود و در جای خودش است. در حکومتِ بدون امام، همه سرگردانند، شرح وظایفشان را نمی دانند، حقوقشان را هم نمی دانند. (ماهنامه موعود، 1389، ش108: 1).
- شرایط ظهور
شرایط ظهور را می توان به دو دسته ثبوتی و اثباتی تقسیم نمود. دلایل ثبوتی ناظر بر نفس الامر ظهور است. یعنی شرایطی که بر پایه آن حکومت جهانی مهدوی قابل تحقق است. دلایل اثباتی ناظر بر شرایط شکل گیری و برقراری حکومت جهانی مهدوی در ظرف زمان است.
شرایط ثبوتی ظهور به وجود رهبر و پیشوای شایسته و طرح و برنامه عادلانه کامل بستگی دارد. پیامبر خاتم صلوات الله علیه و اله می فرمایند: «إِنِّی تَارِک فِیکمُ الثَّقَلَینِ مَا إِنْ تَمَسَّکتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیتِی- وَ إِنَّهُمَا لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّی یرِدَا عَلَی الْحَوْض » (عاملی، 1409، ج 27: 34). براساس حدیث ثقلین کتاب خدا و عترت پیامبر رمز سعادت و عدم گمراهی انسان تا روز قیامت است. قرآن کریم، برنامه جامع برای هدایت بشریت تا برپایی قیامت است. پیامبر و عترت ایشان ترجمان عملی قرآن در عرصه زندگی هستند. این پیوستگی و هماهنگی بدون کوچکترین تفاوتی است، اگر ترجمان تام تمام عملی و قرآن ناطق وجود حضرات معصومین علیهم السلام است. این دو شرط ثبوتی ظهور، تحقق دائمی دارد.
شرایط اثباتی ظهور که ناظر بر شرایط تحقق حکومت حضرت مهدی (عج) در ظرف زمان است، به دو دسته تقسیم می شود. اول وجود تابعان محض حضرت مهدی (عج) که انسان هایی فداکار در اوج تقوا و آماده دفاع همه جانبه از دین خدا هستند و دوم وجود مردمانی آگاه، بصیر و با تقوا که ناملایمات دنیا آن ها را از امامشان دور نمی کند و هر روز آرزوی فرج و گشایش را دارند.
انقلاب اسلامی و زمینه سازی ظهور
از سخنانی که حضرت امام(ره) در دوره های مختلف انقلاب اسلامی ایراد فرمودند، به خوبی استفاده می شود که ایشان برپایی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران را دو منزلگاه در طریق رسیدن به سر منزل مقصود و تشکیل حکومت عدل مهدوی می دانست و بر این باور بود که باید با اجرای کامل احکام اسلامی در عصر غیبت، زمینه را برای ظهور امام مهدی(ع) فراهم آورد. در اینجا برخی از این سخنان را مرور می کنیم.
«همه ما انتظار فرج داریم و باید در این انتظار، خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور ان شاء الله تهیه بشود»(صحیه نور، ج7: 255). «امیدوارم که این انقلاب یک انقلاب جهانی بشود و مقدمه برای ظهور حضرت بقیه الله ارواحنا له الفداء باشد»(همان منبع، ج88: 16). «امید است که این انقلاب جرقه و بارقه ای الهی باشد که انفجاری عظیم در توده های زیر ستم ایجاد نماید و به طلوع فجر انقلاب مبارک حضرت بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفداء منتهی شود»( همان، ج 15: 75). «من امیدوارم که ما به مطلوب حقیقی برسیم و متصل بشود این نهضت به نهضت بزرگ اسلامی و آن نهضت ولی عصر (ع) هست»( همان، ج 12: 175). «ان شاءالله اسلام را آن طور که هست در این مملکت پیاده کنیم و مسلمین جهان نیز اسلام را در ممالک خودشان پیاده کنند... و زور و ظلم و جور از دنیا برطرف بشود و مقدمه باشد برای ظهور ولی عصر ـ ارواحنا له الفداء»( همان، ج 15: 170).
«خداوندا بر ما منت بنه و انقلاب اسلامی ما را مقدمه فروریختن کاخ های ستم جباران و افول ستاره عمر متجاوزان در سراسر جهان گردان و همه ملت ها را از ثمرات و برکات وراثت و امامت مستضعفان برخوردار فرما»(همان ج20: 118). «خداوند همه ما را از قیدهای شیطانی رها فرماید تا بتوانیم این امانت الهی را به سر منزل مقصود برسانیم و به صاحب امانت، حضرت مهدی موعود ـ ارواحنا لمقدمه الفداء رد کنیم»(همان، ج 19: 11).
حضرت امام خمینی(ره) در سراسر دوران مبارزه هرگز هدف خود را در از بین بردن استبداد داخلی و مبارزه با استعمار خارجی در کشور ایران محدود نکرده بود. ایشان در پی گسترش حاکمیت اسلام در سراسر جهان و کوتاه کردن دست ابرقدرت ها از همه کشورهای اسلامی بود. ایشان، حرکت خود را در راستای قیام جهانی موعود(ع) می دید و انقلاب اسلامی ایران را مقدمه ای برای انقلاب عظیم مهدوی ارزیابی می کرد. از همین رو، تشکیل حکومت اسلامی در ایران هیچ گاه سبب نمی شد ایشان از حرکت باز ایستد و حکومت جهانی مهدی موعود را به فراموشی سپارد: «جنبشی که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، امید بخش آتیه ای روشن است و وعده خداوند تعالی را نزدیک و نزدیک تر می نماید. گویی جهان مهیا می شود برای طلوع آفتاب ولایت از افق مکه معظّمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان. از پانزدهم خرداد 42 که حکومت مستکبران جبار در این سرزمین به اوج خود رسیده بود و می رفت تا عربده شوم «أنا ربّکم الأعلی» از حلقوم فرعون زمان طنین افکند، تا 22 بهمن 57 که پایه حکم رانی جبّاران عصر در این مرز و بوم فرو ریخت و تخت و تاج دو هزار و پانصد ساله فرعون گونه ستم شاهی به دست توانای زاغه نشینان و ستمدیدگان تاریخ بر باد رفت و طومار تاراج گری ها و حکم فرمایی های شیطان بزرگ و شیطانک های وابسته و پیوسته به آن درهم پیچیده شد، ایامی معدود بیش نبود، [... ] ولی تحوّلی که کمتر از صد سال بعید به نظر می رسید با تقدیر خدای بزرگ در این ایام معدود و ساعات محدود تحقّق یافت و جلوه ای از وعده قرآن کریم نورافشانی کرد و چه بسا که این تحول و دگرگونی، در مشرق زمین و سپس در مغرب و اقطار عالم تحقق یابد: «ولیس من الله بمستنکر» که دهر را در ساعتی بگنجاند و جهان را به مستضعفان، این وارثان ارض بسپارد و آفاق را به جلوه الهی ولی الله الأعظم، صاحب العصر ـ أرواحنا له الفداء ـ روشن فرماید و پرچم توحید و عدالتی الهی را در عالم بر فراز کاخ های سپید و سرخ مراکز ظلم و الحاد و شرک به اهتزاز درآورد. «و ما ذلک علی الله بعزیز»(همان، ج 18: 11 -12).
امام راحل با ژرف اندیشی تمام و با پشتوانه عظیم اعتقاد به انقلاب جهانی حضرت حجت(ع)، مسئولان نظام را از اینکه تنها به ایران بیندیشند، برحذر داشت و فرمود: «مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچم داری حضرت حجّت ـ ارواحنا له الفداء است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد، مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظه ای مسئولین را از وظیفه ای که بر عهده دارند، منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید و این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است، منصرف کند»(همان، ج 21: 108). از این رهنمود به خوبی استفاده می شود که امام خمینی(ره)، تشکیل حکومت جهانی اسلام را یکی از مهم ترین اهداف انقلاب اسلامی می دانست. از همین رو، معتقد بود که مسئولان نظام جمهوری اسلامی باید همه تلاش خود را برای ایجاد این حکومت به کار برند و متوجه باشند پرداختن به برنامه های توسعه، حتی یک لحظه، آنها را از این هدف بزرگ بازندارد؛ چون غفلت از آن، «خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد». مقام معظم رهبری نیز با هدایت و برنامه ریزی نظام اسلامی شکل دهی به جامعه منتظِر را مهندسی نموده اند. ایشان می فرمایند: «یک زنجیره منطقی وجود دارد، ما یک انقلاب اسلامی داشتیم، بعد نظام اسلامی تشکیل دادیم، مرحله بعد تشکیل دولت اسلامی است، مرحله بعد تشکیل کشور اسلامی است، مرحله بعد تشکیل تمدن بین المللی اسلامی است، این یک زنجیره مستمری است که به هم مرتبط است(مقام معظم رهبری، 6/8 /83 و 24/ 8/90). مرحله اول انقلاب اسلامی است. انقلاب یعنی دگرگونی بنیادین، انقلاب اسلامی همان حرکت انقلابی است که نظام مرتجع را، نظام قدیمی را، نظام وابسته و فاسد را سرنگون می کند و زمینه را برای ایجاد نظام جدید آماده می کند(مقام معظم رهبری، 24/7 /1390). مرحله بعد نظام اسلامی است، نظام اسلامی یعنی طرح مهندسی و شکل کلی اسلامی را در جایی پیاده کردن(مقام معظم رهبری، 17/7 /1379)، یعنی هندسه عمومی جامعه اسلامی بشود(مقام معظم رهبری، 21/ 9 /1380). دولت اسلامی یعنی همه ی کارگزاران نظام اسلامی باید جهتگیری ها و رفتار اجتماعی و فردی و رابطه شان با مردم را با معیارهای اسلامی انطباق دهند، بعد هم باید آن جهتگیری ها را در مد نگاه خودشان قرار دهند و بسرعت به سمت آن جهتگیری ها حرکت کنند(مقام معظم رهبری، 8/ 6/1384). جامعه اسلامی یعنی جامعه ای که در آن، آرمانهای اسلامی، اهداف اسلامی، آرزوهای بزرگی که اسلام برای برای بشر ترسیم کرده است، تحقق پیدا کند(مقام معظم رهبری، 8/ 6/1384). اگر کشور اسلامی بوجود آمد، آن وقت برای مسلمان ها عالم، الگو و اسوه می شویم «لتکونوا شهداء علی الناس»( مقام معظم رهبری، 21/ 9/1380). آن وقت تمدن اسلامی به وجود خواهد آمد و فرهنگ اسلامی فضای عمومی بشریت را فرا خواهد گرفت»( مقام معظم رهبری، 28/5 /1384).
نتیجه گیری و پیشنهادها
عناصر و شاخص های سه گانه غیبت، انتظار و ظهور به عنوان ارکان اصلی مهدویت و نگاه مهدوی، تشکیل دهنده شاخص های جامعه منتظَر بوده که در این مقاله با توجه به عنوان مقاله به دو مفهوم انتظار و ظهور اشاره گردید و لازم است تا در نوشتارهای دیگر به موضوع غیبت نیز پرداخته شود. آنچه در شرایط فعلی (عصر انتظار) مهم است آن است که جامعه منتظِر از شاخص های عمده انتظار و زمینه ساز حضرت حجت ارواحنا له الفداء برخوردار نمی باشد. نگرش، گرایش و رفتار مردم نشان از فاصله عمیق جامعه منتظِر با شرایط ایده ال و آرمانی برای ظهور حضرت حجت می باشد. بنابراین چون جامعه مقصد، جامعه منتظَر است باید زمینه تحقق جامعه منتظَر در عصر انتظار در سه بعد معرفتی(نگرش)، عاطفی (گرایشی) و رفتاری (کنش) فراهم گردد که در اینجا به شاخصهای آنها اشاره میشود:
الف) معرفتی (بینشی)
معرفت به امام عصر (عج) و حق ولایت ایشان؛
بینش عمیق نسبت به امام و شناسایی اهداف و مقاصد امام عصر(عج)؛
شناسایی رضا و سخط امام(عج)؛
ب) عاطفی (گرایشی)
جلوه های محبت به حضرت (مثل دعا و نیایش)؛
تولّی، تبرّی، تبرک و تمسک به حضرت به وسیله مؤمنان؛
رغبت، شوق و اشتیاق به امام عصر(عج)؛
ج) رفتاری (کنشی)
رفع حوایج دیگران؛
پرهیزکاری و دوری از گناه؛
محاسن اخلاق و آراسته شدن به سجایای اخلاقی؛
تبعیت و تسلیم در برابر امام عصر(عج)؛
تکافل و عهده دار همدیگر شدن؛
به عبارت دیگر جامعه منتظر باید از لحاظ ابعاد سه گانه معرفتی، گرایش و رفتاری بر اساس سه گانه تشکیل دهنده ارکان و اصول مفهوم مهدویت یعنی غیبت، انتظار و ظهور به شرایطی برسد تا پس از ظهور امام عصر(عج)، امر ایشان بر زمین نماند و اساسا شیعه در عصر غیبت موطف به تشکیل جامعه هدف یا همان جامعه منتظر است.
منابع
1.امام خمینی روح اله (ق1400). تفسیر سوره حمد به کوشش علی اصغر ربانی خلخالی.
2.آیتی، نصرالله (1390). «مفهومشناسی اصطلاح جامعه زمینه ساز»، فصلنامه علمی ـ پژوهشی مشرق موعود، سال پنجم، شماره20، صص49 ـ 62.
3.بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه،14/7/1379.
4.بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران، 14/11/1390.
5.بیانات در دیدار با پاسداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 10/12/1368.
6.بیانات در دیدار با رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری،14/6/1392.
7.بیانات در دیدار دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکل مختلف دانشجویی، 25/7/1385.
8.بیانات در دیدار کارگزاران نظام21/9/1380.
9.بیانات در دیدار شرکتکنندگان در همایش کنفرانس وحدت اسلامی، 30/5/ 1385.
10.بیانات در اجتماع مردم بجنورد، 19/7/1391.
11.بیانات در بیست و دومین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره)، 14/3/1390.
12.بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران، 28/5/ 1384.
13.بیانات در دیدار اساتید دانشگاه ها، 15/5/1392.
14.بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، 19/9/1392.
15.بیانات در دیدار مردم شاهرود، 20/8/ 1385.
16.بیانات در دیدار مردم شهرستان کازرون، 16/2/1387.
17.بیانات در دیدار نیروهای مسلح منطقه شمال کشور و خانواده های آنان،28/6/1391.
18.پورسید اقایی، مسعود(1390)، باجاری انتظار، موسسه اینده روشن.
19.پورسیدآقایی، مسعود (1388)، «زمینه سازی ظهور»، فصلنامه مشرق موعود، سال سوم، شماره دهم.
20.پورسیدآقایی، مسعود (1393)، جزوه درسی دکترین مهدویت، دانشگاه عالی دفاع ملی.
21.تهرانی، مجتبی (1390). جلسه سوم رمضان 1390، دیده شده در بهار.
22.حرّ عاملی، محمدبن حسن(1409)، الایقاظ من الهجع ه بالبرهان علی الرجع ه، ترجمه احمد جنتی، ص 73.
23.حسینی شیرازی، سید محمد (1424). تقریب القرآن إلی الأذهان. دار العلوم، چاپ اول.
24.راغب اصفهانی، ابی القاسم الحسین بی محمد (بی تا)، المفردات فی غریب القرآن. ناشر مکتبه نزار مصطفی الباز.
25.صحیفه نور، ج 12، ص 175
26.صحیفه نور، ج 15، ص 170
27.صحیفه نور، ج 15، ص 75
28.صحیفه نور، ج 18، ص 11 و 12
29.صحیفه نور، ج 19، ص 11
30.صحیفه نور، ج 20، ص 118
31.صحیفه نور، ج 21، ص 108
32.صحیفه نور، ج 88، ص 16
33.صحیفه نور، ج 7، ص 255
34.طبرسی، فضل بن حسن (1360). مجمع البیان فی تفسیر القرآن ترجمه توسط گروه مترجان. انتشارات فراهانی، چاپ اول.
35.عرفان محمود، سید منذر حکیم(1385)، پیشوایان هدایت، خاتم الاوصیاء بقیه ا...، حضرت امام مهدی، مترجم: کاظم حاتمی طبری، مجمع جهانی اهل بیت.
36.فروزنده، لطف الله، بهمنی، اکبر، صفیان، مهدی، امیری، محمدهاشم(1390)، شناسایی عوامل موثر بر استقرار حکومت مهدوی بر اساس رویکرد استراتژیک، فصل نامه علمی- پژوهشی مشرق موعود، سال پنجم، شماره19، صص104-128.
37.قرائتی، محسن (1383)، تفسیر نور. ناشر مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن ، چاپ: یازدهم.
38.قرآن کریم.
39.کریم خانی، حمزه(1389)، آداب انتظار عارفان، انتشارات عطر یاس.
40.کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق(ق 1429)، الکافی (ط - دارالحدیث)، 15جلد، دار الحدیث - قم، چاپ: اول.
41.لسان العرب،1414، ج 4، ص520.
42.مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی (1403). بحار الأنوارالجامع ه لدرر أخبار الأئم ه الأطهار (ط - بیروت)، 111جلد، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم.
43.مقام معظم رهبری، 6/8/83 و 24/8/90، www. Khamenei.ir
44.مقام معظم رهبری، 17/7/1379، www. Khamenei.ir
45.مقام معظم رهبری، 21/9/1380، www. Khamenei.ir
46.مقام معظم رهبری، 21/9/1380، www. Khamenei.ir
47.مقام معظم رهبری، 24/7/1390، www. Khamenei.ir
48.مقام معظم رهبری، 28/5/1384، www. Khamenei.ir
49.مقام معظم رهبری، 8/6/1384، www. Khamenei.ir
50.مقام معظم رهبری، 8/6/1384، www. Khamenei.ir
51.موسوی اصفهانی، سید محمد تقی(1372)، مکیال المکارم فی فوائد ادعاء للقائم، جلد 1 و 2، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر.
52.منزوی بزرگی، جواد، حبیبیان، سجاد(1394)، تمدن زمینه ساز ظهور با تاکید بر بیانات مقام معظم رهبری، یازدهمین همایش بین المللی مهدویت،.
53.نظری منفرد، علی(1389)، تاریخ اسلام، امام مهدی(عج) از تولد تا رجعت در قصه انتظار.
54.نعمتی، علی رضا(1377)، راهی بسوی نور، انتشارات بطحاء.