ماهان شبکه ایرانیان

بخواهیم که گردشگری «پایدار» باشد

دکتر علی دادپی اقتصاددان و مدرس دانشگاه ایالتی کلایتون

دکتر علی دادپی
اقتصاددان و مدرس دانشگاه ایالتی کلایتون

اسفندماه است و زمین در نیمکره‌شمالی‌اش آماده بهار می‌شود. اینجا شاخه‌ای جوانه می‌زند و آنجا شکوفه‌ای می‌شکفد. حتی کنار کویر می‌توان پهنه‌هایی را دید که گل‌های وحشی از یکنواختی شن و ماسه نجاتشان داده‌اند. دوستی تماس می‌گیرد که از زادگاهم از منظر گردشگری چند کلمه‌ای بنویسم. یاد کرج می‌افتم؛ شهری که در آن بزرگ شده‌ام؛ باغ‌های سرسبزش و دشت‌های پرشقایقش؛ مهردشت و ماهدشتی که تا 10 سال پیش پر از آب بودند و روباه و خرگوش و گراز. می‌نویسم از آنچه که می‌توانست باشد و نیست. «آهِ حسرت» بخشی از ادبیات ماست و کمتر نوشته‌ای‌ است که از خواندنش این آه را نتوان شنید.

می‌پرسم: «این همه از پتانسیل‌ها نوشتیم؛ فقط جاده‌ها بیشتر شدند و درخت‌ها بیشتر قطع شدند. آیا فایده‌ای دارد؟‌»

می‌گوید: «فایده‌اش به جوامع محلی می‌رسد.»

– آنها که منتظرند به اولین ویلاساز و انبوه‌سازی که کشفشان می‌کند، زمین‌هایشان را بفروشند تا درخت‌ها به تاراج بروند و باغ‌هایشان نابود شوند؟

– راست می‌گویید ولی می‌نویسیم که گردشگری جابیفتد و پایدار شود…

– بیا ننویسیم! اگر ننویسیم باغاتمان کشف نشده و بکر می‌مانند و همچنان‌ در دشت‌هایمان شقایق می‌روید. دیگر کسی چاه عمیق نمی‌زند و ساختمان‌های بدقواره بزک کرده نمی‌کارد.

– ولی برای مردم مهم است. گردشگری یعنی توسعه و توسعه برای اشتغال لازم است.

فرصت از دست‌رفته توسعه پایدار!

فکر می‌کنم شاید فرصت گردشگری پایدار و پررونق آمده و رفته است؛ مایی که مصرف‌کننده طبیعت هستیم و هنوز از یادبودهای باستانی بالا می‌رویم تا شاید عکسی به قیمت نابودی بخشی از یک یادگار بگیریم. آیا واقعا در بند گردشگری بوده‌ایم؟‌ انگار قرار است به نام و نیت «توسعه پایدار» کارها بشود، ولی هیچ‌کدام قرار نیست گردشگری و آدابش را جا بیندازد. از یکسو سیاست‌زدگی و از سوی دیگری جنگ همیشگی بر سر رانت‌ها، چالش‌های این صنعت را بیشتر می‌کنند و کمتر نمی‌کنند. ما آرزوی گردشگری داشته‌ایم ولی دریاچه‌هایمان می‌خشکند و شوش و شوشتر در غبار شن محو می‌شوند و ما هنوز آرزوی گردشگری پایدار داریم. شاید نباید نوشت. شاید باید گذاشت تا بگذرد و تمام بشود. آمارها خبر از افزایش روزافزون تقاضا می‌دهد. شرکت‌ها خدماتشان را گسترش می‌دهند، مردم به قیمت خوابیدن در پارک‌ها و فضای باز از شهرهایشان می‌گذرند. هزینه می‌کنند تا جای بکری پیدا کنند تا از دود و دودزدگی بگریزند.

اما باز می‌نویسیم، بلکه کسی جایی بشنود و تغییری ایجاد شود. یادش‌بخیر دکتر طبیبیان می‌گفت؛ «در جوانی فکر می‌کردم دنیا را عوض می‌کنم در چهل سالگی می‌خواستم ایران را عوض کنم حالا به شما درس می‌دهم بلکه چیزی عوض شود». ما می‌نویسیم از آنچه می‌تواند باشد و خواهد بود. ولی تصمیم با هزاران نفری است که می‌خوانند تا کاری کنند. یاد انزلی می‌افتم و ساختمان‌هایش؛ هتلی که با بهترین منظره از بندرگاه به حال خودش رها شده است تا بپوسد؛ شهری که قدمت اصفهان و شیراز را ندارد ولی نمونه‌ای است از شهرهای کشورمان:‌ با زیبایی‌های منحصربه‌فرد و فراموش شده‌اش. باور کنیم که ما باید بخواهیم تا گردشگری پایدار و شکوفا داشته باشیم وگرنه فقط نوروز می‌آید و جاهای بکر کمتر می‌شوند و زیبایی‌های کشف شده به تاراج می‌روند. ما می‌نویسیم و باز هم می‌نویسیم ولی انتخاب با شماست.

بخواهیم که گردشگری «پایدار» باشد

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان