جایزه نوبل ادبیات یکی از جوایز پنجگانه نوبل است و به نویسندهای تعلق میگیرد که آثارش برجستهترین ارزشهای آرمانخواهانه را بازنمایی کند. کازوئو ایشیگورو نویسنده ژاپنی تبار انگلیسیزبان برنده جایزه نوبل ادبیات 2017 شد و آکادمی سوئد آثار او را به سبب قدرت عاطفی شگرف در نوشتههایش ستود. با روزچین همراه باشید تا با کازوئو ایشیگورو آشنا شویم.
کازوئو ایشیگورو در سال 1954 میلادی در یک خانواده ژاپنی در شهر ناکازاکی بهدنیا آمد و در 1960 همراه با خانواده خود به انگلستان مهاجرت کرد. در انگلستان برغم اینکه در خانه به زبان ژاپنی صحبت میکردند و با فرهنگ ژاپنی نشست و برخاست داشتند، ولی با تحصیلات انگلیسی بزرگ شد و تمامی آثارش هم به زبان انگلیسی است.
کازوئو ایشیگورو مدرک کارشناسی ادبیات انگلیسی و فلسفه را از دانشگاه کنت انگلستان در سال 1978 و کارشناسی ارشد خودش را در رشته نویسندگی خلاقانه از دانشگاه انگلیلیای شرقی انگلستان در سال 1980 اخذ کرد. رساله دانشگاهی کازوئو ایشیگورو بعدا به عنوانی یکی از رمانهایش در سال 1982 با نام «منظره پریده رنگ تپهها» به زیور طبع آراسته شد.
کازوئو ایشیگورو آثار ادبی بسیاری خلق کرده که در مقاله معرفی آثار ایشی گورو میتوانید با آثار او آشنا شوید. اکثر آثار ایشی گورو برنده یکی از جوایز ادبی معتبر شده و در کلکسیون جوایز این نویسنده دوفرهنگی فقط جای جایزه نوبل ادبیات کم بود که این جایزه هم به این مجموعه جوایز اضافه شد.
در قرن بیستم نویسندگان شهیری از فرهنگی دیگر به ادبیات انگلیسی پیوستهاند و برخی از شیرینکارترین آنها عبارتند از: جوزف کنراد لهستانی، ولادیمیر ناباکوف روس، آرتور کستلر مجار و وی.اس.نایپول هندی. کافیست مطالعهای مقدماتی در زمینه ادبیات جهان داشته باشیم تا نام همگی این نویسندگان را در بین آثار بزرگان ادبیات معاصر شنیده یا آثارشان را در گیشه کتابفروشیهای ایران دیده باشیم.
بسیاری از مترجمان از جمله که مترجم یکی از آثار کازوئو ایشیگورو هم هست معتقدند که راز شیوایی و شکیلی در نوشتههای این نویسندگان همان خارجی بودن آنهاست و آنها از بیرون به زبان انگلیسی نگریستهاند تا بتوانند از این ابزار به نحوی ظریف و ادبی بهره ببرند.
سبک ادبی کازوئو ایشیگورو
به جرات میتوان ادعا کرد که آثار ادبی کازوئو ایشیگورو هرگز در یک سبک خاص ادبی نمیگنجند. این ادعا نه تنها در مورد آثارش بهصورت مجزا صادق است بلکه هر یک از آثارش را هم نمیتوان به یک سبک ادبی متعلق دانست. چرا که اصلا لحن ثابتی ندارد و در هر بخشی از داستانهایش به مناسبت موضوع و موقعیت داستان نه تنها سوژهها را تغییر میدهد بلکه سبک نوشتاری را نیز تغییر میدهد.
مثلا در رمان بازمانده روز وقتی استیونز (پیشخدمتی که داستان حول شخصیت او میگردد) بهعنوان پیشخدمتِ خانه ظاهر میگردد تمامی طرز صحبتها بگونهای مبادیآداب است که ادبیات درباری را نمایندگی میکند حتی مترجم فارسی این مهم را در نظر گرفته و در ترجمه بازمانده روز سعی کرده از ادبیات درباری قجری بهره ببرد تا انتقال این مفاهیم با گسستهای فرهنگی بین دو زبان آسیب نبیند.
اما همین استیونز وقتی بهعنوان عاشق سر خدمتکار ظاهر میشود و از ابراز این عشق بخاطر حس وظیفهشناسی درونی خودش که نسبت به صاحبخانه دارد سر باز میزند سبک نویسنده بگونهای است که یک عاشقی را به تصویر میکشد که گویی مشکلی خارجی نظیر مخالفت خانوادهها، اختلاف طبقاتی و … از ابراز این عشق ممانعت بعمل میآورد.
این کلیشهگریزی در آثار کازوئو ایشیگورو موج میزند و داستانهایش در عین انسجام در چند بافت پیچیده که هر بافت با سبکهای مختلف و بعضا متفاوت جلو میرود تضاد و تقابلی سازنده دارند. به همین دلایل است که آکادمی سوئد آثار کازوئو ایشیگورو را دارای قدرت شگرف عاطفی دانسته و به همین خاطر ستوده است.