بررسی مستند «انقلاب جنسی»: مستندسازی به شیوه سفسطه

«انقلاب جنسی» آخرین مستند حسین شمقدری، بعد از مدتی توقیف بالاخره مجوز پخش اینترنتی گرفت. نگاهی به نام این مستند بیندازید و آن را در کنار نام سازنده‌اش، حسین شمقدری، فرزند جواد شمقدری، بگذارید، آن‌وقت، این مستند می‌شود یکی از جذاب‌ترین مستندهای اخیر که حتماً باید دید

«انقلاب جنسی» آخرین مستند حسین شمقدری، بعد از مدتی توقیف بالاخره مجوز پخش اینترنتی گرفت. نگاهی به نام این مستند بیندازید و آن را در کنار نام سازنده‌اش، حسین شمقدری، فرزند جواد شمقدری، بگذارید، آن‌وقت، این مستند می‌شود یکی از جذاب‌ترین مستندهای اخیر که حتماً باید دید.
نام حسین شمقدری به‌عنوان مستندساز جوانی که دیدگاهی متفاوت از پدر دارد چند سالی است که مطرح‌شده است. از «میراث آلبرتا» که اولین و موفق‌ترین کارش بود تا مستندهای بعدش، شمقدری سعی کرده است تا با به چالش کشیدن اعتقادات پدر و امثالهم، خود را به‌عنوان نیرویی جوان و نجات‌دهنده در مقابل دیدگاه رادیکال نزدیکانش قرار دهد. از «میراث آلبرتا» که از افزایش مهاجرت نخبه‌ها در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد می‌گفت تا «33 سال سکوت» که با جانبازی ایرانی در آلمان همراه می‌شد و از بی‌لطفی‌های داخلی‌ها تا مهاجرت و پناهنده شدنش را بررسی می‌کرد تا این آخری «انقلاب جنسی» همه و همه موضوعات جذاب و پرهیاهویی هستند که مسلماً بیننده را مشتاق تماشا می‌کنند، اما بیش از آنکه ساختاری مستند گونه داشته باشند اعلامیه‌ای استقلالی هستند که فرزندی ناخلف با میکروفونی در دست و گشتن دور دنیا سعی در اثباتش دارد. البته که این اولین بار نیست که چهره‌هایی با پیش‌زمینه عمدتاً سیاسی به ساخت مستندهایی می‌سازند که در چهارچوب اصلی نمایش جایی ندارند و بیش از آنکه ناشی از دغدغه‌ای اجتماعی یا نگاهی جامعه‌شناسانه یا هنری باشند، فقط گفتگوی درونی فیلم‌ساز است تا جایگاه خود را تثبیت کند و مسیر جدیدی برای خود باز کند. مستند «فقر و فحشا» مسعود ده‌نمکی را که فراموش نکرده‌اید؟ چه دغدغه‌ای پشت‌کارهای ده‌نمکی بود و چه دردی از جامعه دوا کرد؟ مستندهای آقای ده‌نمکی چه بعد قابل دفاعی درزمینهٔ ساختار سینمایی و هنری دارند؟همین قاعده شامل مستندسازی شمقدری جوان نیز می‌شود. اساساً تمام مستندهای شمقدری، فاقد ساختار مستند هستند و در هیچ‌گونه‌ای از شاخه‌های شناخته‌شده مستندسازی جای نمی‌گیرند. «انقلاب جنسی» هم از این بی‌قاعدگی مستثنا نیست. فیلم با مونولوگی از خود شمقدری دریکی از موزه‌های فرانسه شروع می‌شود که درباره تحول شمایل‌نگاری مریم مقدس تا دورانی که وی نامش را انقلاب جنسی اروپا می‌گذارد، می‌گوید. در همین‌جا باید از ایشان پرسید در مسیر نمایش این تندیس‌ها، آیا تحول تاریخ هنر را بررسی کرده‌اید؟ آیا تحول و پیدایش سبک‌های جدید هنری را در نظر گرفته‌اید؟ اصلاً کدام هنرمندان و در پی چه مکتب فکری این تندیس‌ها را ساخته‌اند؟ یا همه‌چیز برای شما در انقلاب جنسی و برهنه نگاری خلاصه‌شده است و بقیه مسائل آن‌قدر فرعی هستند که ارزش مطرح‌شدن ندارد؟ دیدگاه ناقص و پر ایراد شمقدری در همین ابتدای فیلم شروع می‌شود و کم‌کم به‌کل فیلم بسط می‌یابد.
آقای شمقدری بعدتر میکروفونی به دست می‌گیرد و به میان جوانان اروپایی می‌رود و با طرح پرسش‌هایی به زبان انگلیسی الکن (که بارها مصاحبه‌شونده مجبور به استفاده از ابزارهای ترجمه می‌شود تا متوجه سؤال شود) سؤالاتی می‌پرسد و با بازگشت به ایران همین سؤال‌ها را از جوانان ایرانی می‌پرسد؛ اما ایشان چنان مشغول اثبات نکته خود هستند که این مسیر نتیجه‌گیری را به شکلی نامنسجم و به طرزی غیرقابل‌باور از قبل طراحی‌شده نشان می‌دهد. رویکرد این مستندساز جوان آن‌قدر ابتدایی است که سؤال‌هایش بیشتر در قالب جوابی هستند که از مخاطبش می‌خواهد بگیرد و بعدتر با سر تکان دادن و ادای جملاتی که حقانیت دیدگاه خودش را ثابت می‌کند به نتیجه‌گیری می‌رسد.اصلاً و اساساً باید از آقای شمقدری پرسید دغدغه شما در پی ساختن این مستند چیست؟ پدیده اعتراض به حجاب را می‌خواهید بررسی کنید یا آزادی‌های جنسی و تبعاتش؟ از پوشش و آرایش زن ایرانی میگویید، از صیغه میگویید، از روسپی‌خانه‌های اروپایی میگویید، از گرایشان هم‌جنس گرایانه صحبت می‌کنید، آقای شمقدری حرف حساب شما چیست؟ چه چیزی را می‌خواهید واکاوی کنید؟ آیا واقعاً سؤالی برایتان مطرح‌شده و می‌خواهید جوابش را بگیرید یا می‌خواهید نتیجه دلخواهتان را بخورد مخاطب بدهید؟
جامعه آماری شما چه کسانی هستند؟ افرادی که در رژه حمایت از هم‌جنس‌گرایان حضور دارند؟
در ایران، ورای نیاز جنسی، ارزش‌های دیگری هم مطرح است. نیاز جنسی که شما از آن سخن میگویید و ادعا می‌کنید غربی‌ها بهتر به آن پاسخ گفته‌اند، نه‌تنها در آن جوامع اصل نیست بلکه در ایران هم در پس فرهنگ و سنتی چند هزارساله رنگ می‌بازد. شما هیچ‌گاه نمی‌توانید از یک ایرانی بخواهید مانند یک هلندی یا آلمانی رفتار کند؛ چراکه فاصله‌ای عمیق میان فرهنگ و باورهای دو کشور وجود دارد. از نگاه ابزاری غرب به زن میگویید و از نابرابری‌های اجتماعی که زنان ایرانی اکنون با آن مواجه هستند هیچ نمی‌گویید. واضح و شفاف بگویید، انتقاد شما به کجا وارد است؟ غربی‌ها یا ما؟ چرا رک و راست حرفتان را نمی‌زنید؟ رویه یکی به نعل و یکی به میخ دیگر جواب نمی‌دهد.برای جمع‌بندی آنچه در مورد «انقلاب جنسی» مطرح شد، باید بگویم، نگاه آسیب شناسانه فیلم‌ساز ناپخته و ناقص است و درنهایت هم به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسد. جامعه آماری نامشخص و بی‌اعتبار، جامعه هدف نامشخص و از همه مهم‌تر تحمیل دیدگاه مستندساز و تغییر مسیر گفت‌وگوها به نفع خواسته خود، «انقلاب جنسی» را بیش از آنکه در کنار مستندهایی که این چند سال اخیر جوانان ایرانی ساخته‌اند قرار دهد، در کنار مستندهای سفارشی چون «شوک» قرار می‌دهد.
آقای شمقدری، مسئله فرهنگ‌سازی و بررسی آسیب شناسانه موضوعاتی که شما مطرح می‌کنید در ابعاد اجتماعی، فرهنگی و روانی، خیلی بیشتر از یک میکروفون و جوانی خندان در خیابان‌های اروپا کار می‌طلبد.
لطفاً اعلامیه استقلال خود از پدرتان را در جمع خصوصی خود انجام دهید و انجام این مهم را به مستندسازان حرفه‌ای و حداقل دغدغه مند بسپارید.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر