ماهان شبکه ایرانیان

روی دیگر سکه سیاست

استاد سیاستی که فدای سیاست شد

نیکولو برناردو ماکیاولی معروف به نیکولو ماکیاولی، سیاست‌مدار و فیلسوف ایتالیایی در ۳ مه ۱۴۶۹ در فلورانس ایتالیا به دنیا آمد. البته گفتنی است نام او با ضد اخلاق بودن و جمله "هدف وسیله را توجیه می‌کند" نیز عجین شده است.

وحید محمود قره‌باغ*؛ در دنیای پر رمز و راز سیاست نام یک شخص بیشتر در دامان سیاست ماندگار شده است. هر چند که چندین قرن از مرگ او می گذرد، اما سیاست‌هایش سرلوحه بسیاری از حاکمان، قدرتمندان و حتی مدیران در طول این چند سده قرار گرفته است. جالب‌تر این که برخی با وجود آن که ادعا می‌کنند سیاست‌هایشان از بینش او فرسنگ‌ها فاصله دارد؛ سیاست‌های او را ملکه ذهن خویش کرده‌اند. در واقع با مروری بر تاریخ کم یا بیش نمونه‌هایی از این نوع سیاست‌ها را خواهیم یافت.

در تعریف سیاست به طور خلاصه می‌توان گفت؛ سیاست دانشی است که در کنار ارتباط با مناسبات شهروندی، امنیت خارجی و تفاهم داخلی را با وجود عقاید متفاوت بوجود می‌آورد. سیاست از دیرباز جایگاه خاص در اندیشه یونانی و ایرانی داشته است و مترادف با عموم و شهر و در مقابل خصوصی و یا شخصی قرار گرفته است. خود واژه policy از واژه ی polis یونانی به معنای شهر گرفته شده‌است.

از سویی در دنیای پر رمز و راز سیاست نام یک شخص بیشتر در دامان سیاست ماندگار شده است. هر چند او در طول حیاتش شخصیت‌های مهمی همچون پاپ و لویی دوازدهم را از نزدیک ملاقات کرده بود ولی به جرات می‌توان گفت هیچ‌کدام به مانند سزار بورجیا، شاهزاده حاکم واتیکان نتوانست در عمق شخصیت و روح او تاثیرگذار باشد. او که در ابتدا به سمت منشی‌گری دستگاه دولتی فلورانس گماشته شده بود توانست پله‌های ترقی را به سرعت طی کرده و وارد هیئت دیپلماتیک شود.
 
این مهم، سرآغازی برای این شخصیت معروف سیاست جهت کسب تجربه در دنیای سیاست بود که بعد‌ها در سطرهای کتاب شهریار او نمود پیدا می‌کند. او در جریان جنگ‌های داخلی تحت عنوان زندانی سیاسی روانه زندان شد و به دلیل نقشی که درتوطئه کودتا داشت، شدیدا مورد شکنجه قرار گرفت. پس از آزادی دنیای سیاست را رها کرد و به کشاورزی و نویسندگی مشغول شد. گفتارهای سیاسی و اجتماعی دیگر کتاب مهم این شخصیت در باب سیاست است.

نیکولو برناردو ماکیاولی معروف به نیکولو ماکیاولی، سیاست‌مدار و فیلسوف ایتالیایی در 3 مه 1469 در فلورانس ایتالیا به دنیا آمد. البته گفتنی است نام او با ضد اخلاق بودن و جمله "هدف وسیله را توجیه می‌کند" نیز عجین شده است. در کشور ما ایران نام ماکیاول نیز به او اطلاق می‌شود و برخی با این نام، او و مکتبش را می‌شناسند. مکتبی به نام ماکیاولیسم که اصول و روش‌های دستوری ماکیاولی در باب سیاست و حکومت بر مردم است. البته او را بیشتر به عنوان شخصیتی که طالب حفظ قدرت باشد نیز می‌شناسند.
 
ماکیاولی همچنین یک شاعر، آهنگساز و نمایشنامه‌نویس ماهر بود؛ دیدگاه او در مورد سیاست را می‌توان نقطه عطف سیاست در تاریخ نامید. ماکیاولی معتقد بود که سیاست به کلی از اخلاق مجزا است و استفاده از هر وسیله‌ای برای رسیدن به هدف را مجاز می دانست. او بنیانگذار فلسفه سیاسی مدرن است.

هر چند سعی شده، به نحوی وجهه ی ماکیاول توسط برخی شخصیت ها و افراد تطهیر شود؛ ولی نظریه‌های او که در کتاب شهریار بیان شده چهره‌ای دیگر از او به نمایش می‌گذارد. کتابی که برای خانواده مدیچی، حاکمان فلورانس نگاشته بود.

ماکیاول بر این عقیده بود، حکومت برای رسیدن به قدرت، تقویت، حفظ و همچنین بقای آن می‌تواند از کشتار، خیانت، ترور، تقلب و بسیاری روش‌های دیگر استفاده نماید. او هر گونه عمل منافی اخلاق، شرف و عدالت را به منظور دست یابی به هدف موجه می‌دانست.
 
استاد سیاستی که فدای سیاست شد
 نیکولو ماکیاولی سیاست‌مدار و فیلسوف ایتالیایی

از نظر او رجال سیاسی می‌بایست به معنی واقعی کلمه واقع‌بین، مادی، سخت گیر و همچنین جدی باشند. تا بدان جا که اگر تکالیف دینی، اخلاقی و احساسات سد راه آنان شود؛ از آن‌ها عبور کرده و یگانه مقصودشان، هدف غایی آن‌ها باشد.

در کنار سیاست ماکیاولی، ماکیاولیسم مذهبی نیز مطرح می شود. در این مقوله به طور خلاصه می‌توان چنین بیان کرد که اخلاق و دین وسیله‌ای برای دستیابی به اهداف سیاسی می شود. محوریت سود، منافع و همچنین تبلیغات نادرست و کذب در روند انتخابات و در این بین شعارها از نمودهای این نوع سیاست مذهبی است. یگانه هدف نهایی در این نوع سیاست مذهبی، چیزی جز خود سیاست نیست.

هر چند نظریات ماکیاول برای برخی حاکمان منافع بی‌شماری به ارمغان آورد؛ ولی برای خود او بهره‌ای در برنداشت. در واقع نه تنها کمکی به پیشرفت او نکرد بلکه در ادامه مانع پیشرفت او نیز شد. اگر اعتقادی به شانس وجود داشته باشد باید او را انسان بد شانسی نامید. همزمان با کنار زدن انقلاب و رسیدن مدیچی‌ها به حکومت فلورانس، ماکیاولی نیز از کار برکنار شد. او ناگزیر برای پر کردن خلا بوجود آمده، به نویسندگی در مورد سیاست پرداخت. در واقع مأموریت‌های دیپلماتیک او را می توان آخرین کار رسمی در کارنامه سیاسی‌اش دانست.
 
استاد سیاستی که فدای سیاست شد 
تندیس نیکولو ماکیاولی در شهر فلورانس

ماکیاولی در ادامه سعی کرد با نوشتن کتاب شهریار و تقدیم آن به خاندان مدیچی نظر آنها را معطوف به خود کند و مناصب از دست رفته را به دست آورد. ولی از بخت بد خاندان مدیچی با نظریات او در کتابش موافق نبودند و او همچنان بیکار به زندگی خود ادامه می‌داد. وقوع حادثه‌ای پس از چند سال مجددا ماکیاولی را برای دست‌یابی به اهدافش امیدوار کرد. خاندان مدیچی از فلورانس رانده شده و انقلاب دوباره جان گرفته بود. ولی با وجود کتاب شهریار یا بهتر بگوییم مرام‌نامه ماکیاولی که اینک شهرتش در بین مردم فراگیر شده بود؛ مانع از این شد که دگر بار ماکیاول به منصب قبلی‌اش بازگردد. چرا که مردم تفکرات او را همچون تفکرات مدیچی‌ها می‌دانستند. این شکست مجدد سرآغاز افول همه جانبه او شد؛ تا بدان جا که حتی سلامتی او نیز دچار مخاطره شد و در نهایت پس از مدتی در 21 ژوئن سال 1527 درگذشت.

 
کتاب شهریار نیکولو ماکیاولی، کتابی که سرلوحه بسیاری از حاکمان قرار گرفت

کتاب شهریار ماکیاولی پس از مرگ او نیز انعکاس بسیار بدی از شخصیت سیاسی او به همراه داشت. فرانسیس بیکن، فیلسوف و سیاستمدار نامی انگلیسی با تکیه بر نظریات ماکیاولی جمله‌ی معروفی دارد که می‌گوید: ما به کسانی همچون ماکیاولی مدیونیم، که جهان سیاست و رهبران آن را آن‌طوری که هست به ما نشان می‌دهند، نه آن‌طوری‌که باید باشد.

احکام ده گانه سیاست ماکیاولی که بی‌شک بی ارتباط با دروغ و نیرنگ فراوان و همچنین اغتشاشات اجتماعی هم‌عصر او نبود؛ احکامی که به طور خلاصه چنین می‌توان بیان کرد:

1-همیشه در پی سود خویش باش:
ماکیاول بر این عقیده بود که تمام انسان‌ها به دنبال سود و مقصد خویش‌اند و حاکم نیز از این اصل مستثنی نیست. در واقع او این رویه را حق حاکم می‌دانست. او معتقد بود حق باقوی است؛ از این رو قدرتمندان و در راس آن حاکمان به منظور حفظ قدرت در مقابل سرپیچی خیل مردم نه تنها می‌بایست قدرت خودرا تثبیت کنند بلکه قوانینی را نیز باید به این منظور وضع نمایند.

2- جز خویشتن هیچ کس را محترم مدار: ماکیاولی برای حاکمی که علت بزرگی دیگران شود عاقبت خوشی متصور نیست و معتقد است می‌بایست کسانی را که محبوبیت پیدا می کنند سریع حذف گردند. او کشور و مملکت آرمانی‌اش را مملکتی می‌داند که فقط یک نفر بر آن حکومت کند و سایرین نیز می‌بایست تابع او باشند. نظر او راجع به هدیه گرفتن نیز جالب است. او می‌گوید: حاکم باید هدیه بپذیرد اما نباید هدیه بدهد.

3- بدی کن اما چنان وانمود کن که نیکی می‌کنی:
ماکیاولی ریاکاری را خصیصه‌ای با ارزش می‌دانست. او حاکمان و شاهان را از رک و راست بودن برحذر می‌داشت. ماکیاولی در تکمیل آن می‌گوید: خوب بودن زیان‌آور است و بر پادشاهان لازم است که برای حفظ قدرت و منفعت خویش بر خلاف عدل، شفقت، انسانیت، و حسن‌ نیت رفتار کنند؛ اما رعایایشان نباید از این امر آگاه باشند. باید آنها را تحمیق کرد و چنان وانمود کرد که شهریارشان فرمانروایی شریف، رحیم، دین دار و عادل است. ماکیاولی همچنین می‌گفت: بگذار زبانت از رحم و شفقت سخن گوید اما دلت از بدی و شرارت لبریز باشد.

4- حریص باش و آنچه را می‌توانی تصاحب کن: ماکیاولی بر این باور بود که شاه جز به امیال و آرزوهای خویش نباید به چیزی اندیشه کند؛ اما چنان وانمود کند که آزادیخواه‌تر از او وجود ندارد. او در ادامه می‌گوید: بر نیکی پابگذار اما در همان حالی که لگدمالش می‌کنی نوازشش کن.

5- خسیس باش: ماکیاولی می‌گوید: عاقلانه نیست که حکمرانی برای رعایایش بیش از اندازه ولخرجی کند. شاه آزادمنش همیشه سر انجامش به تباهی خواهد کشید.

6- خشن و درنده خوی باش:
ماکیاول جمله‌ی معروفی دارد که می‌گوید: نیکی هرگز ثمربخش نیست و شرافت بدترین سیاست‌هاست. ماکیاولی به نمونه‌ی این نوع حاکمان موفق اشاره کرده و از سزار بورژیا، شهریار ایتالیایی یاد می‌کند.

7- چون فرصت بدست آوری دیگران را بفریب:
نظر او در مورد فریب‌کاری نیز جای تامل دارد. او می‌گوید: کسی که حیله‌گرتر است نیرومندتر می‌شود و قدرت از عدالت و دروغ از حقیقت نیرومندتراست.

8- دشمنانت را بکش و اگر می‌توانی دوستانت را هم نیز: از نظر او در مسیر هدف اگر دشمنان و حتی دوستان قرار داشته اند، آنها را از میان بردار. در واقع می‌توان گفت از نظر او هدف وسیله را توجیه می‌کند.

9- در رفتار با مردم به زور توسل جوی نه به مهربانی: او عامل ترس مردم را بهتر از محبوب بودن حاکم می‌دانست و می‌گفت: از انسان بترسند بهتر است تا انسان را دوست داشته باشند.

10- همه مساعی خود را به جنگ متمرکز ساز:
جنگ در مکتب ماکیاولی جایگاه مهم و خاصی دارد. او حاکم پیروز را حاکمی معرفی می‌کند که مهمترین تفکراتش، متمرکز به شکست دادن هم نوعانش می باشد.

برخی از عقاید دیگر ماکیاولی
ماکیاولی همچنین معتقد است حکومت می‌باید به دولت و سیاست سپرده شود. از نظر او اگر جمعیت به حال خود رها شوند ایجاد فساد خواهند کرد. او می‌گوید: این دولت است که مانند پزشکی بایستی دائما مراقب حال ملت خود باشد. ماکیاول جنگ را برای توسعه‌ی قدرت، بدست آوردن امکانات، منابع طبیعی و ثروت مورد نیاز حکومت ضروری و ناگزیر می‌داند.

هر چند که چندین قرن از مرگ ماکیاولی می‌گذرد، سیاست‌هایش سرلوحه بسیاری از حاکمان، قدرتمندان و حتی مدیران در طول این چند سده قرار گرفته‌است. جالب‌تر این که برخی با وجود آن که ادعا می‌کنند سیاست‌هایشان از بینش ماکیاولی فرسنگ‌ها فاصله دارد؛ سیاست‌های او را ملکه ذهن خویش کرده‌اند. در واقع با مروری بر تاریخ کم یا بیش نمونه‌هایی از سیاست‌های ماکیاولی را خواهیم یافت.
 
*کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان