راه نجات در گیتا (۱)

مقدّمه   از آن جا که این مقاله متناسب با فضاى فکرى آیین هندو نوشته شده است، براى فهم بهتر مطالب، نخست به طور گذرا به معرفى گیتا، عوامل معقولیت، ویژگى و سبک نگارش گیتا و اهداف آن و همچنین توضیح مفاهیمى چون درمه مى پردازیم

راه نجات در گیتا (1)

مقدّمه
 

از آن جا که این مقاله متناسب با فضاى فکرى آیین هندو نوشته شده است، براى فهم بهتر مطالب، نخست به طور گذرا به معرفى گیتا، عوامل معقولیت، ویژگى و سبک نگارش گیتا و اهداف آن و همچنین توضیح مفاهیمى چون درمه مى پردازیم.
آیین هندو مشتمل بر آیین هاى محلى و سنت هایى اعتقادى و عبادى است، امّا نه به گونه اى که چون دینى آسمانى، داراى پیامبرى مشخص و آیین عبادى واحدى باشد. به همین سبب نمى توان از این آیین تعریفى دقیق و کامل به دست داد; تنها مى توان گفت: آیین هندو برآیندِ اندیشه هاى گوناگونى است که رهروان هندى را ارضا مى کند. لایه هاى درونى این آیین همانند آیین هاى دیگر، بسیار متفاوت تر و پرمغزتر از ظاهر آن است; گرچه در طول سالیان، دستخوش آشفتگى ها و گرایش هایى چون گوشه گیرى و بت پرستى نیز شده است. در میان آیین ها و مسلک هاى گوناگون جهان، آیین هندو مانند انبان بازرگان شرقىِ دوره گردى، انباشته از اشیاى بسیار زیباى نفیس و عتیقه است.
همین ویژگى سبب شده است که این آیین، احساسات دینى و عواطف مذهبى را تا حدى دارا باشد. آنچه در این آیین از اهمیتى ویژه برخوردار است، سنه تنه درمه این یک قانون جهانى است و همه ایجاد و ابقا و افناى جهان و جهانیان مطابق این قانون است.

معرفى گیتا
 

گستردگى آیین و سنن عبادى هندوئیسم، موجب پدید آمدن متون فراوانى گشته است. از آن جمله مى توان گیتا است. گیتا در قالب هجده بخش و هفتصد شعر تنظیم گردیده است.
این اثر که ترکیبى از آموزه هاى فلسفى سانکیه، است، تأثیر فراوانى بر زندگى مذهبى هندیان نهاده است. گیتا نیرویى هدایت کننده و الهام بخش براى مردمان آن سرزمین بوده است، به گونه اى که هیچ کتابى تا این حد بر آنان تأثیر ننهاده بود.
گیتا در زمره نوشته هاى سمرتى مى گوید:
اگر تأثیرى که نوشته هاى مقدس در ذهن مردمان دارد، بتواند میزان و معیار اهمیت آن به شمار آید، باید اذعان و اعتراف کرد که کتاب بهگوت گیتا (ترانه مقدس الهى) بیش از هر اثر دیگر در اندیشه هندوان جایگزین شده و تأثیر گذاشته است.
سبک نگارش این اثر حماسى است و موضوع آن درباره نبردى است که بین دو قوم پاندوها و کوروها حوالى شهر دهلى کنونى درگرفته بود.
محور اصلى گیتا را گفتوگوى کریشنه و اَرجونه نماد خداوند یا تجسم ویشنو است که با دو طرف درگیر پاندوان و کوروها به طور مساوى بستگى و خویشاوندى داشت و هردو او را به کمک فراخواندند. کریشنه با تمام افراد و نیروهایش حاضر شد و به دو طرف اختیار داد که یکى از دو طرف را برگزیند، یعنى یا خود او را برگزینند که در این صورت از لشکر او محروم اند و یا لشکر و نیروهاى او را بر کریشنه ترجیح دهند که در نتیجه از عنایت وى محروم اند. آرجونه گفت: من تو را مى خواهم و نیازى به افراد و نیروهایت ندارم. کوروها نیز لشکر کریشنه را انتخاب کردند. کوروها در این جا نماد نگرش عاجل دانى و مادى اند و آرجونه که از پاندوان است نماد نگرش معنوى و اخلاص محض به ویشنو است. انسانى که به این مقام مى رسد، از کمک و عنایت ویشنو برخوردار مى گردد.
کتاب تصویرى رمزى و تمثیلى از مسائل معنوى ارائه مى دهد و مطالب آن نمایشگرِ دغدغه هاى انسانى است که در تکاپوى نجات و حقیقت است. به نظر مى رسد که نویسنده جنگ را بهانه اى براى عرضه اندیشه هاى خود قرار داده است، همان گونه که شاعران و عارفان ایران زمین، افسانه سیمرغ و داستان لیلى و مجنون و قصه خسرو و شیرین و حکایت یوسف و زلیخا را دستاویزى براى بیان افکار و اندیشه هاى خود قرار داده اند. گیتا نگرشى ژرف از هستى و دنیا در عرفان هندى ارائه مى دهد که عبارت از عشق و عمل خالصانه است. این کتاب منبعى موثق و مرجعى اصیل براى شناخت آرا و افکار هندى به شمار مى آید. دانشمندان ادیان درباره اهداف گیتا سخنانى دارند که در این جا چکیده آن را ذکر مى کنیم:
زنر رادا کریشنان معتقد است که گیتا اهداف متنوعى دارد. او سه هدف عمده را برمى شمرد: 1) دست یابى به وجود اعلا; 2) رسیدن انسان به مقامى که همه عالم را در خدا ببیند; 3) رستگارى و نجات.
همان گونه که ذکر شد، گیتا از دیرزمان نزد هندوان مقبولیتى خاص داشت. دلایل و عوامل این مقبولیت را مى توان این گونه بیان کرد:
الف) گیتا سخنى بس دلکش درباره حقیقت عالم دارد و شاید بتوان دلیل بقاى این متن و دیگر متون دینى ــ حتى غیر آسمانى ــ را در این دانست که این متون دائماً یادآور آن حقیقت نهایى اند و انسان را به سوى آن سوق مى دهند و چراغ راه هدایت آدمى در این دنیاى آشفته هستند.
ب) آریاییان نگرشى ساده و ابتدایى به موجودات و حقیقت داشتند و ذهنشان همواره درصدد ایجاد سنتز بود; مثلا در ودا آمده است: «حقیقت یکى است; ولى حکیمان آن را به تعابیر گوناگون و تفاسیر مختلف بیان کرده اند». اوپه نشیدها نیز نهایى ترین مطالب را درباره حقیقت گفته است; ولى واقعیت امر آن است که گیتا تمام دیدگاه ها و نظرات مختلف را به صورت شکن ها و تجلیات و اجزاى یک حقیقت در قالب یک امر بیان کرده است. در نگاه نخست این متن مشحون از تناقض به نظر مى رسد; امّا این صورت ظاهر امر است و در واقع چنین نیست.
ج) سبک گیتا براى عوام و خواص مفید است، به خلاف ودا که از این ویژگى برخوردار نیست. اوپه نشیدها نیز بیشتر براى حکیمان متأله قابل فهم است; زیرا مباحثى از قبیل برهمن و فلسفه وحدت وجود براى عموم جاذبه اى ندارد. از سوى دیگر، رسائل پورانه ها براى عوام جاذبه دارد، نه براى خواص. بنابراین، تنها متنى که هم عوام و هم خواص را به سوى خود جذب مى کند، گیتاست; زیرا این کتاب مسائل متفاوت و گوناگونى را از همه معارف و مکتب ها دربردارد.
د) از عوامل مقبولیت گیتا دارا بودن عنصر جهانى بودن است که در بند اوّل ذکر شد. این کتاب نظریه وحدت وجود و بحث رستگارى از طریق عمل را که در همه ادیان مطرح است، بررسى مى کند.
هـ ) سبب دیگر، تخاطب شخصى آن است; هر خواننده اى با خواندن آن حس مى کند که پاسخى براى مشکل خود یافته است. این ویژگى در متون ادبى فارسى مانند مثنوى مولوى و دیوان حافظ نیز دیده مى شود.
گیتا سه راه عمل، علم (معرفت) و عشق را براى نجاتِ (موْکشه) یا دوره گدایى.
اکنون به راه هاى سه گانه اى مى پردازیم که درگیتا براى نجات انسان مطرح گردیده است.

1. نجات از طریق عمل (کرمه یوگا a Yoga¦karm)
 

رامانوجه معتقد است که روش کردار و عمل، بر روش معرفت مقدم است; زیرا روش عمل سرانجام به معرفت خویشتن مى انجامند و هر آن که به روش معرفت بپیوندد، ناگزیر باید وظایف شرعى و ضرورى خویش را هم انجام دهد. پس از انجام درست این وظایف، انسان به معرفت وروشنایى یقین مى رسد. براى رسیدن به غایت نهایى یا نجات در روش عمل، فاعل باید ویژگى هایى را درنظر بگیرد. در فصل چهارم گیتا آمده است:
دانایان درفهم عمل و ترک آن ناتوان اند و نمى دانند چه باید کرد و چه نباید انجام داد. ولى من، کرشنا، به تو، آرجونا خواهم گفت.
حتى دانایان در حیرانند و نمى دانند که عمل چیست و ترک عمل کدام است.
اینک من تو را گویم که عمل چیست تا با دانستن آن از پلیدى ها برهى.
باید دانست که چه کار را باید کردن؟
و چه کار را نباید کردن؟
و ترک کار چیست؟
شناختن حقیقت عمل سخت و دشوار است.
گیتا در ادامه مى گوید: «کسى که رهرو منزل یوگا و طالب تصفیه باطن باشد، عملْ یگانه راه اوست». قبل از شناخت ویژگى هاى عمل به اقسام آن در گیتا مى پردازیم:
الف) عملى که از سر نادانى انجام شود; در فصل هجدهم گیتا آمده است: «عملى که از نادانى و عدم عاقبت اندیشى به جاى آورده شود، بى آن که اندازه توانایى شخص یا زیانى که ازآن به خود شخص یا به دیگران مى رسد موردنظر قرارگیرد، از «تَمَس» است.
ب) عملى که به هوس نتیجه یا از روى پندار باشد; در همان فصل آمده است: عملى که به هوس نتیجه یا از روى پندار یا به تکلّف بسیار انجام شود، از «رَجَس» است.
ج) عملى که انجام آن تکلیف آدمى است; در همان فصل آمده است: «عملى که انجام آن تکلیف آدمى است، اگر بى شائبه دوستى و دشمنى و چشم داشتِ نتیجه و فارغ از هر تعلق انجام شود، از «سَتْوه» است».
منظور از عمل در طریقه نجات، همین نوع سوم است که مایه نجات و زمینه نور معرفت در انسان است. عمل زمانى ثمربخش است که فاعل آن از ثمره آن چشم پوشد و دل در گرو حق بندد و با جانى فارغ از تب و تاب به نبرد با اهریمن درون و برون برخیزد; که محور همه این امور اخلاص محض است; و باید عارى از آز و خشم باشد که گیتا سرچشمه همه گناهان را در این دو مى داند. گیتا مى گوید: «یوگى یا انسانى که مى خواهد به کمال برسد، از این عمل ناگزیر است». در فصل سوم آمده است:
با خوددارى از عمل، به مرحله فارغ از عمل نتوان رسید.
ترک عمل کسى را به کمال نرساند.
در واقع هیچ کس نمى تواند حتى یک دم از پرداختن به کار سرباز زند.
چه، همه کس به مقتضاى خود از عمل ناگزیر باشد.
و آن که اعضاى خود را از کار بازداشته،
دل به اندیشه درباره اشیا و محسوسات مشغول سازد،
سرگشته مردى ریاکار باشد.
همچنین گیتا براى عمل، شرطى اساسى، مانند دلبسته نبودن به نتیجه آن ذکر مى کند، یعنى کار باید براى رضاى خدا باشد; در غیر این صورت مایه خسران و گرفتارى است. در فصل سوم چنین آمده است: «عمل که نه براى خشنودى خدا باشد مایه گرفتارى است». در فصل چهارم گیتا آمده است:
او چون به قصد کارى برخیزد،
نه چنان است که طرحى ریخته یا سودى در نظر گرفته باشد.
عمل او در آتش علم گداخته و پاک شده است.
و دانایان چنین کسى را فرزانه نامند.
کسى که هوسِ ثمره کار فروگذاشته
و به مقام رضاى مطلق رسیده،
بى نیاز از همه چیز.
او اگرچه مدام در کار است، همواره از کار فارغ است.
سالک این طریق در متن اجتماع به سر مى برد، اما محور اندیشه او کسب رضاى الهى است، بدین معنا که دلبسته به پیامد و نتیجه آن نباشد و هیچ چشم داشتى به نتیجه خوب و بد آن نداشته باشد و عمل را چون وظیفه مقدس انجام دهد.

2. نجات از طریق علم (جنانه یوگا)
 

گیتا اسارت معنوى انسان را ناشى از جهل و نبودِ معرفت به حقایق عالم و سرشت خود و عالم خاکى مى داند که پیامد آن جز جلوه گرى نمودها به جاى بود و کثرت به جاى وحدت، چیز دیگرى نیست. در فصل پنجم گیتا چنین آمده است:
علم در حجاب جهل است،
و همین است که مایه گمراهى مردمان مى گردد.
ولى براى کسى که نور معرفت پرده جهل او را دریده باشد،
آن نور چون خورشیدى مى درخشد و حق را روشن مى سازد.
عقل او و نفس او حق است.
عبادت او و مراد او حق است.
و او به زلال معرفت از هر پلیدى پاک گردد.
و پس از مرگ دوباره به این دنیا باز گردانده نشود.
طریق معرفت به معناى معرفت عقلانى و نیز به معناى طریقت علم و معرفت است. در عرفان هندو، رهرو این طریق باید دو مرحله نفى و ایجاب را بگذراند: اول، رها شدن از قیود نفسانى، شهوات، و تعصب هاى گوناگون و بى ریشه; و دوم، تکرار اذکار و اوراد و تمرکز و مراقبه، تا بتواند بر اندیشه و خرد خود مسلط گردد و به مرز شناخت و اشراق برسد، و این جاست که دانستن همان شدن است و از آن پس، وى قدرت و آرامش مى یابد و از متناهى به نامتناهى رسیده، خود بى نهایت مى گردد.
در چندین فصل از گیتا درباره معرفت سخن به میان آمده است. ابتدا کریشنه درباره اهمیت این راه سخن مى گوید که این راز از هر دانشى بالاتر است. در فصل نهم چنین مى گوید:
تا بدانستن آن از محنت بازگشت به دنیا رهایى یابى.
این والاترین دانش ها و راز رازها و پاک ترین پاک ها است
که با دریافت مستقیم و بى واسطه حاصل مى شود.
دانش گرانمایه که آسان به دست آید ــ وچون به دست آمد ــ جاودان بماند.
در همین فصل ثمره معرفت را از بین رفتن گناهان مى داند; یعنى از بین رفتن شک و تحصیل آرامش مطلق.
علم در این راه نه به علوم تجربى، بلکه به دانشى اطلاق مى شود که بتواند انسان را از اسارت جهل و شهوت و فعل به درآورد. این دانش در نهاد آدمى است; امّا با صیقل دادن آیینه جان باید آن را کشف کرد تا پذیراى نور شود. براى طهارت روح باید به ریاضت هایى شاق، مثل بازداشتن حواس و تمرکز هوش و مراقبه، در زمره عبادت عابدانه یا عاشقانه پرداخت تا براى سالک درک مستقیمى از ذات که موجب کمال است به دست آید. در غیر این صورت، او دوباره در دایره توالد به این دنیا برخواهد گشت.
رازى که گیتا در فصل نهم بیان مى دارد، این است: من در جهان گسترده ام. تمامى موجودات در من هستند; ولى من در آن جاى ندارم. خداوند فقط واقعیتى درونى نیست، بلکه واقعیتى است لایتناهى که وراى همه چیز است. او چون ریشه درخت جهانى، اساس و پایه جمله واقعیت هاى عالم است; بدین سان که خداوند متعال وراى همه اینها و نوعى نفى و سلب تمام صفات ثبوتى است. گیتا مى گوید:
همه هستى را وجود نامرئى من فراگرفته است.
همه چیز در من محاط است و من در هیچ چیز محاط نیستم.
با وجود این، هیچ چیز در من قرار ندارد.
رازى است شگفت
که ذات من، آن مبدأ همه هستى که نگه دارنده همه هستى است،
از همه هستى جداست و در آن نیست.
همچنین درگیتا مطالبى است که از جهاتى به بحث وحدت وجود عرفان اسلامى شبیه است. گیتا مى گوید: تمام هستى را حق پر کرده و هستى سرشار از جلوه ها و تجلیات اوست. بر اساس همین بینش، همه در او مستقرند و او محیط است. لذا تمام حمدها و ستایش ها را به خود نسبت مى دهد و مى گوید ایشان در واقع مرا مى پرستند. در فصل هفتم گیتا آمده است:
آغاز این عالم منم و انجام آن نیز من.
جز من، اى ارجونه، چیزى نیست.
همه عالم به من بسته است; چون دانه گوهر به رشته.
طعم آب منم.
روشنى ماه و خورشید منم.
در وداها کلمه «اوم» (اسم اعظم) منم.
زندگىِ زندگانم من.
هسته جاویدان موجوداتم من.
همچنین در فصل نهم جملات مشابهى از این دست وجود دارد:
مقصود منم. برپاى دارنده و پروردگار منم.
شاهد و قرار، پناه و یار منم.
اصل هستى و فناى آن و مرجع و مآل آن و بذر جاودانه منم.
ادامه دارد ...
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان