به گزارش سینماپرس، همواره اظهار نظرهای جواد شمقدری؛رییس سابق سازمان سینمایی که البته پیش از آن نویسنده و کارگردان تلقی می شود مورد توجه قرار می گیرد، سینمای ایران برای اولین بار در دوره او اولین اسکار را دریافت کرد و حالا به فاصله گذشت چهار سال، فرهادی توانست دومین اسکار را به دست بیاورد.
در ادامه مصاحبه با شمقدری آمده است:
در مورد جایزه اسکار، شما از یک طرف زمانی که مسئول بودید این جایزه را مهم میدانستید و میگفتید برای اسکار اول فرهادی تلاش کردهاید و از یک طرف هم با محتوای فیلمهای آقای فرهادی مشکل دارید. انتقاد شما به فیلمهای آقای فرهادی چیست؟
اینکه میگویید زمانی که مسئول بودم و زمانی که مسئول نبودم، در این دو دوره موضع من فرقی نمیکند. فقط وقتی که مسئول بودم به طور طبیعی درباره فیلمها اظهار نظر نمیکردم، چون صلاح نبود. چه تعریف کنم یا بخواهم نقدش کنم صلاح نبود. طبیعی هم بود؛ وظایفی که بر عهدهام بود را باید انجام میدادم. اگر فیلمی شانس اسکار داشت باید تلاش میکردیم تا بگیرد، اما چیزی که الان درباره دو فیلم ایشان میگویم این است که کلاً در این دو فیلم آقای فرهادی، بخشی از ماجرا را هم از دید ما و هم از دید شخصیتها مخفی میکند. در ادامه داستان تلاش میکند که آن نقطه مخفی را برای ما رمزگشایی کند و ما اینطور با فیلم درگیر میشویم و جلو میرویم. این تکنیکی است که ایشان در این دو کار آخرش استفاده کرده. برای همین از نظر من «فروشنده» از نظر تکنیکی چیزی جلوتر از «جدایی…» نیست و این روش را اجرا کرده. برای همین میتوانیم بگوییم نسبت به «جدایی…» درجا زده است، اما از نظر بحث محتوایی و قسمتی که مربوط به ارتباط حسی و ذهنی مخاطب با فیلم است، در این فیلم پسرفت کرده. به این دلیل که در «جدایی…» فیلمساز هیچ کدام از شخصیتها را قضاوت نمیکرد و دغدغههای هر دو را میگفت، ما بودیم که نهایتاً تصمیم میگرفتیم که با کدام شخصیت همذاتپنداری کنیم، اما در «فروشنده» از یک جایی ما میبینیم که فیلمساز طرف یک نفر را میگیرد. یعنی همذاتپنداری فیلمساز با یک سمت داستان باعث قضاوت بیننده میشود. فیلمساز در کنار شخصیت زن قصه علیه شخصیت مرد قصه موضع میگیرد. برای همین است که ما تعصب و غیرتی که مرد قصه میخواهد نشان بدهد را دوست نداریم. میخواهم بگویم در فیلم «جدایی…»، فیلمساز خودش سمت کسی را نمیگرفت اما در این فیلم میبینیم که سمت شخصیت زن قصه را میگیرد و ما کمکم از شخصیت مرد قصه خوشمان نمیآید و از او دور می شویم. این یک پسرفت نسبت به «جدایی…» است. نهایتاً هم از نظر محتوایی، در واقع غیرت ناموسی را میخواهد زیر سؤال ببرد که این اتفاق خوبی نیست. اگرچه اندکی رحم نسبت به شخصیت پیرمرد که شخصیت زن با او همذاتپنداری میکند را عدهای مثبت میدانند، ولی در کل در جامعه ما و خیلی از جوامع دیگر این همراهی با شخصیتی که تجاوز کرده، پذیرفته نمیشود.
سیاسی بودن اسکار امسال و کمکی که قانون ترامپ به موفقیت «فروشنده» کرد را قبول دارید؟
کلا فیلمهایی که در مرحله کاندیدا میمانند همه شانس اسکار را دارند. اینجا عوامل دیگری دخیل میشود که آرا به سمت یک فیلم بچرخد و فکر میکنم این حرکتی که ترامپ کرد و ورود شهروندان هفت کشور از جمله ایران را به آمریکا ممنوع کرد، باعث شد داوران اسکار به عنوان اعتراض به رفتار ترامپ، یک فیلم ایرانی را انتخاب کردند که جزو هفت کشوری بود که ممنوعالورود میشود. در بخش مستند هم یک فیلم سوری انتخاب کردند که به نظر میرسد تابع همین شرایط باشد.
میگویند فرهادی هم از این شرایط استفاده کرد و توانست همه را با خودش همنوا کند که یک چهره علمی و خوب از ایران نشان بدهد. این کار آقای فرهادی به نظر شما درست بود؟
من فکر میکنم این اتفاق سرجمع خوب است و اینکه ایشان هم مانوری در این راستا داده باشد، خوب است. در عرصههای بینالمللی، هر جایی که اسم ایران مطرح شود اتفاق مثبتی است. از اسکار هم خیلی از ایرانیها خوشحال میشوند.
و این کارش که یک دانشمند و یک فضانورد را جای خودش فرستاد؟
خوب بود. قطعاً افرادی هستند که به ایشان هم توصیههایی می کنند و حتماً این پیشنهاد را هم افرادی به ایشان کردهاند و ایشان پذیرفته و این خیلی خوب است. نه ایشان، هر کس دیگری هم که در چنین موقعیتی قرار میگیرد، عدهای خیرخواه هستند که توصیههایی به آنها بکنند. ایشان هم از این مشورتهای مثبت استفاده کرده و اتفاق خوبی افتاده.
برنامه «هفت» هم درباره آقای فرهادی و اهالی سینما جوی راه انداخت. در دوره شما هم در «هفت» انتقادهایی از شما میشد. این نگاه رادیکال را میپذیرید؟
مهم نیست که ما چه چارچوب ذهنی برای خودمان داریم، وقتی میخواهیم در اسکار شرکت کنیم. قواعد ارزشی ما برای خودمان خیلی ارزشمند است و باید هم از آن پاسداری کنیم. به نظر من همین کار را باید در جشنواره فجر بکنیم. متأسفانه در جشنواره فجر این اتفاق نمیافتد، یعنی ما ارزشهای خودمان را در مباحث محتوایی یا تکنیکی در جشنواره فجر هم رعایت نمیکنیم. وقتی وارد فضای جهانی میشویم، قواعد خودش را دارد. یا باید وارد نشویم یا اگر وارد شدیم باید بازی خودمان را بکنیم. مهم این است که در فضای جهانی با کمترین امتیاز دادن بتوانیم بیشترین امتیاز را بگیریم. یعنی قواعد آنها را میپذیریم، وارد چارچوب فضای ذهنی آنها میشویم، کمترین امتیاز را میدهیم و بیشترین امتیاز را میگیریم. همان اتفاقی که درباره «جدایی…» رخ داد. اگر این دو بحث را با هم خلط کنی، نتیجه این میشود که ما اصلاً نباید به اسکار برویم و فیلم «جدایی…» فیلم خوبی نیست! اما اگر بخواهیم به اسکار برویم و جایزه بگیریم، «جدایی…» باید برود، فیلم دیگری این شانس را ندارد.
برای اسکار امسال از بین فیلمهای سال گذشته کدامها باید میرفتند؟
امسال هم فقط همین «فروشنده» شانس داشت، فیلم دیگری شانس نداشت. کما اینکه ما این تجربه را داریم که پارسال هم فیلم «محمد» را فرستادند که اصلاً نگاهش هم نکردند. اینها را نباید خلط کرد. فیلم «جدایی…» و فیلم «فروشنده» در این حد ارزش دارند که باید اسکار بگیرد، اما اگر ما بگوییم این دو فیلم الگوی سینمای ایران باشند، این خیلی خطرناک است.
* تماشاگران امروز