گفت و گو با سیدعبدالعزیز حکیم(ره)، رئیس اسبق مجلس اعلای اسلامی عراق
درآمد
خاندان آیت الله حکیم به خاندان شهادت و فداکاری شهرت یافته و تاکنون 64نفر از افراد این خانواده توسط صدام به شهادت رسیده اند. شهید محراب سیدمحمدباقر حکیم که شصت و سومین شهید از خیل شهدای این خاندان است در طول زندگی پربرکت خود با چالش های سنگینی روبه رو بود که چه در ابعاد سیاسی و چه ابعاد علمی و اجتماعی مسیری پر افت و خیز اما در نهایت موفق را پشت سر گذاشت که مایه مباهات و سربلندی است.
اصولاً زندگی شهید محراب آیت الله سیدمحمدباقر حکیم از تولد تا شهادت را چگونه ارزیابی می کنید؟
بسم الله الرحمن الرحیم: برای همه روشن است که رژیم حزب بعث از سال 1968میلادی برای رویارویی با نهضت آگاهی بخش اسلامی که روز به روز گسترش می یافت،تهاجم وحشیانه و خونینی را آغاز کرد. در این میان شهید محراب آیت الله سیدمحمدباقرحکیم یکی از پیشگامان این نهضت فکری بود، چه در کنار استادش آیت الله شهید صدر در تألیف کتاب «فلسفه ما» حضور داشت، و شهید صدر ضمن قدردانی از این همیاری،شهید محراب آیت الله حکیم را در مقدمه آن کتاب «بازوی فداکار من» توصیف کرده است.
از سوی دیگر شهید محراب آیت الله سیدمحمدباقرحکیم در چارچوب اجرای فرامین و رهنمودهای پدر، مرجع تقلید شیعیان وقت آیت الله العظمی سیدمحسن حکیم، دانشسرای علوم اسلامی را در حوزه علمیه نجف اشرف تأسیس و اداره کرد. دانشسرای علوم اسلامی اولین مدرسه کلاسیک است که در چارچوب نهادهای علمی و آموزشی حوزه علمیه نجف اشرف تأسیس می شود. در این دانشسرا دروس جدید مانند تفسیر قرآن، فلسفه، عقاید، نهج البلاغه و شیوه سخنوری و سایر برنامه های آموزشی تدریس می شده است.
شهید محراب سیدمحمدباقر حکیم در زمینه مدیریت این دانشسرا و ارزش یابی دانشجویان که بیشترشان عراقی بودند، نقش اساسی داشت.او همچنین در زمینه تدریس و سخنرانی و برگزاری سمینارهای این دانشسرا ضمن ادامه تحصیلات علوم حوزوی و فراگیری علوم گوناگون اسلامی مشارکت فعال داشت.
با توجه به آرزوها و علاقه مندی او به اهمیت لزوم گسترش فرهنگ و آگاهی، به مطالعه و تحقیق درمعارف اسلامی ادامه داد. حضور در کناراستاد شهید آیت الله صدر،فرصت گرانبهایی را در پیشرفت علمی شهید محراب در زمینه های گوناگون فراهم کرد. در نتیجه این تحقیقات و بازنگری تاریخ اسلامی، کتاب های متعددی درباره چگونگی شکل گیری و تحول مفاهیم اسلامی تألیف کرد.
شهید محراب آیت الله حکیم در پرتو تدریس برنامه ها و مفاهیم قرآن کریم در دانشکده اصول دین در بغداد، به افق های روشنی در زمینه شناخت معجزات قرآن کریم دست یافت.درنتیجه این تحقیقات دامنه دار، کتابی را تحت عنوان «شبهه های مستشرقان درباره قرآن» تألیف کرد.
تدریس برنامه های آموزشی قرآنی، باعث شد که شهید محراب آیت الله سیدمحمدباقر حکیم همواره با قرآن انس و الفت بگیرد، و پژوهش و تحقیق در مفاهیم قرآن کریم، را ادامه دهد. او در طول زندگی و پیکار سیاسی و سخنرانی ها و تألیفات گسترده به آیات قرآن کریم استناد و از قرآن بحث های تئوریک و عملی استخراج می کرد. این گونه تحقیقات تأثیر بسزایی در رفتار و عملکرد شهید محراب در درون حوزه علمیه هنگام تحصیل و تدریس و در جریان پیکار سیاسی او داشته و این امکان را برای او فراهم کرده تا با نوآوری و خلاقیت، دور نمای اندیشه و تفکر اسلامی را گسترش دهد.
شهید محراب هنگام اقامت در حوزه علمیه نجف اشرف و پیش از تبعید به خارج از عراق،مسئولیت سنگینی در آموزش و تربیت کادرهای عراقی و عرب و توانمندسازی استعدادهای ذهنی و شکوفایی ابتکارهای آنها در ابعاد گوناگون داشته است. بی تردید او بیشترین وقت ذی قیمت خود را در برنامه ریزی و اجرای دیدارهای سازنده به منظور ارتقای کیفی سطح حوزه صرف کرده است. از سوی دیگر، شهید محراب به نمایندگی از سوی پدرش آیت الله العظمی سیدمحسن حکیم مرجع وقت تقلید شیعیان جهان در بسیاری از جشن ها و آیین های مذهبی و گردهمایی های سیاسی همچون مراسم جشن سالانه و میلاد امام حسین(ع) در شهر کربلا و سایر جشن های سیاسی مذهبی که در شهرهای بغداد، بصره و دیوانیه برگزار می شد، شرکت می کرد. در این جشن ها از دهها تن از شخصیت های بین المللی و اندیشمندان جهان اسلام دعوت به عمل می آمد و با آنها درباره مسایل و مشکلات جهان اسلام بحث و تبادل نظر می کرد. در عین حال مرجعیت دینی نیز دیدگاه های خود را درباره مسایل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور مطرح می ساخت.
شهید محراب افزون بر آن به نمایندگی از جانب پدرش در بسیاری از همایش ها و کنفرانسهای بین المللی شرکت می کرد. البته آرزوها و رؤیاهای شهید محراب به این اندازه محدود نبوده است. او برای گسترش آگاهی و رهایی ملت عراق آرزوها و رؤیاهای بلند و ارزشمندی در سر می پروراند، اما، شرایط آن روز عراق برای تحقق این خواسته ها مساعد نبود، چرا که نظام های حاکم، به ویژه رژیم حزب بعث که با کودتای شوم ژوئیه سال 1968 قدرت را در دست گرفت،خصومت و دشمنی جدی با اعتقادات و باورهای اسلامی داشتند، و به هیچ وجه اجازه باروری و شکوفایی اندیشه اسلامی را نمی دادند.
حوزه علمیه نجف اشرف پس از کودتای ژوئیه سال 1968 حزب بعث چه سرنوشتی داشته است؟
بعثی ها حدود یک سال پس از دست یابی به قدرت،کارتضعیف و نابودی حوزه علمیه نجف اشرف را آغاز کردند،دهها تن از علمای بزرگ و برجسته را در شهرهای گوناگون به قتل رساندند.صدها تن از اساتید و علما و طلاب به ویژه روحانیون غیرعراقی را تبعید کردند که در نتیجه، حوزه علمیه و شهرهای عراق از وجود روحانیون و ائمه جمعه و جماعات خالی شد. بعثی ها ستیزه جویی با اسلام را از ضعیف ترین و کوچکترین حوزه علمیه که همانا حوزه علمیه شهر سامرا است آغاز کردند.حوزه علمیه سامرا صد سال پیش توسط میرزای بزرگ آیت الله شیرازی در کنار مرقد امام هادی و امام حسن عسکری(ع) تأسیس شده است. سپس کار تضعیف حوزه های علمیه شهرهای کاظمین و کربلا را ادامه دادند.دیری نپایید که نوبت حوزه علمیه نجف اشرف که بزرگ ترین حوزه دینی آن روز جهان اسلام بود،فرا رسید. پیش از ارتحال آیت الله العظمی سیدمحسن حکیم حدود هفت هزار استاد و طلبه در این حوزه حضور داشتند.
در ادامه این اقدامات دهها تن از علما، اندیشمندان و سخنوران بازداشت و به زندان افکنده شدند.دراین میان وعاظ و خطبای مجالس عزاداری سرور شهیدان امام حسین(ع) که نقش چشمگیری در گسترش آگاهی عمومی داشتند از تعقیب مأموران امنیتی حزب بعث مصون نبودند. روشن است که برگزاری آیین های سخنرانی مذهبی و عزاداری پیروان اهل بیت(ع) منع شد.به هیچ کسی اجازه تألیف و چاپ کتاب های آگاهی بخش و تجدید فکر اسلامیداده نمی شد.کسانی که توان تالیف ادبیات اسلامی و روشنگری دینی و فرهنگی و اجتماعی را داشتند،ازدگرگونی وضع موجود ناامید شدند.درنتیجه این اقدامات، اندیشیدن و نوآوری متوقف شد، رکورد و عقب ماندگی فکری سرتاسر جامعه را فراگرفت.افزون برآن به کتابهای پیشین اجازه چاپ مجدد داده نشد. فهرست کتاب های ممنوعه از هزاران عنوان فراتر رفت. رساله های علمی و عملی مراجع (توضیح المسایل) و کتاب های درسی حوزه علمیه مانند کتاب شرائع الاسلام و اللمعه الدمشقیه در فهرست کتاب های ممنوعه قرار گرفت. بنابراین هزاران تن از اندیشمندان و علمای بزرگ،اساتید و مراجع تقلید بزرگ و خاندان های مذهبی و فعالان اسلامی قربانی این توطئه شوم شدند.
هنگامی که شهید محراب آیت الله حکیم از عراق هجرت کرد، افق های تازه و فرصت های تاریخی در برابر او گشوده شد. او با مهاجرت به جمهوری اسلامی ایران و در سایه انقلاب امام خمینی(ره) فرصت ها را برای ایجاد تحول فکری و نهضت فراگیر علمی مساعد یافت.چرا که او اندیشمندی فقیه، و پژوهشگری نوآور بود و از این فرصت گرانبها برای گسترش آگاهی و نهضت فراگیراسلامی به نحو مطلوب بهره برداری کرد.او با حرکت چند بعدی در حوزه های نویسندگی، پژوهش و تحقیق در منابع و متون گوناگون فکری و علمی و انتقال چکیده آن به جامعه توانست یک نهضت بزرگ فکری در جوامع عربی ایجاد کند. برپایی کلاس های درس بحث خارج فقه برای برخی افراد مشخص و نیز ایراد سخنرانی های توجیهی برای مردم عراق و سایر توده امت عربی و اسلامی و شرکت در همایش های فکری و دینی و گفت و شنود با اندیشمندان مسلمان، بعد دیگر تلاش های او را تشکیل می دهد. افزون بر فعالیت های یاد شده،بسیاری از وقت گرانبهای خود را در پیکار سیاسی و فعالیت های مذهبی اختصاص داد.
شهید محراب به طور هفتگی مجلس سخنرانی عمومی در شهر مقدس قم برگزار می کرد و با ایراد خطابه و سخنرانی های روشنگرانه، عراقی های مقیم این شهر را به وظایفشان آشنا می ساخت. افزون بر آن برای کادرهای فعال در حوزه پیکار سیاسی جلسات خصوصی برگزار می کرد، و با این شیوه توانست اندیشمندان و شخصیت های پیکارگرو مبارز زیادی را تربیت و با حضور فعال در حوزه اطلاع رسانی و رسانه های ارتباط جمعی و همچنین شرکت در مناظره ها و گفت و شنودها، زمینه تبادل آراء موافق و مخالف و هم گرایی آنها را فراهم کند.
شهید محراب از نخستین روز مهاجرت به ایران تا بازگشت مجدد به عراق که حدود دو دهه طول کشید به تأسیس مدرسه خصوصی طلاب عراقی در حوزه علمیه قم و پشتیبانی از طلاب غیرایرانی همتی ویژه مبذول داشت.درنتیجه این تلاش ها حدود چهار هزار استاد و طلبه عراقی وارد حوزه علمیه قم شدند.او ضمن تصدی مسئولیت ریاست مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلامی در بسیاری از همایش ها و سمینارهای فکری این مجمع حضور فعال داشت، و با شرکت کنندگان در این گردهمایی ها،همفکری و همدلی نشان می داد. وی همچنین در همایش ها و جلسات مجمع جهانی اهل بیت(ع) حضور فعال داشت و در نتیجه این حضور به مشکلات پیروان اهل بیت در کشورهای گوناگون جهان نیزرسیدگی می کرد.
نظر به اوضاع خفقان آور در سایه رژیم عراق و حاکمیت استبدادی رژیم حزب بعث، و با توجه به اینکه شهید محراب مهم ترین دوران عمر خود را خارج از عراق سپری کرد،تاکنون فرصت کافی برای مردم عراق به منظور آشنایی با اندیشه ها و دیدگاه های او فراهم نشده است،اکنون هزاران تن از اساتید و طلاب و کادرهای ورزیده که در نهادهای فرهنگی و علمی شهید محراب پرورش یافته اند، می کوشند مردم را با این اندیشه ها آشنا و آگاه کنند. بی تردید هراندازه مردم عراق با اندیشه ها و دیدگاه ها سازنده شهید محراب آشنا شوند.این امرتأثیری ژرف تر بر تحول و پیشرفت جامعه خواهد داشت.
آیا می توانید جزئیات روابط و همکاری شهید محراب آیت الله سیدمحمدباقر حکیم با شهید گرانقدرآیت الله سیدمحمدباقر صدر را شرح دهید؟
زندگی شهید محراب کم نظیربود.او مانند مردان پرهیزکار و مجاهدان جان بر کف زندگی می کرد. تحصیلات حوزوی را در سنین نوجوانی آغاز کرد. در دوران جوانی با شهید آیت الله صدر آشنا شد و روابط میان آن دو همچون استاد و شاگرد به طرز چشمگیری گسترش و استحکام یافت. ابتدای دهه پنجم از قرن بیستم آن دو، پیکار را در پرتو جنبش اسلامی با دیدگاه و روش نوین آغاز کردند. نظر به اینکه آیت الله سیدمحمدباقر حکیم در بیت مرجعیت دینی آیت الله العظمی سیدمحسن حکیم پرورش یافته و از استعداد و ویژگی های ذاتی برخوردار بود مورد عنایت و توجه خاص پدرش قرار گرفت. مرجعیت دینی امام سیدمحسن حکیم در برابر گسترش روز افزون اندیشه های کمونیستی در عراق در پی کودتای 14ژوئیه سال 1958 ایستادگی و با تمام توان در برابر آن مقاومت کرد و حکیم در آن برهه، عضویت در حزب کمونیست را تحریم کرد و فتوای مشهور «کمونیسم کفر و الحاد است» را صادر نمود. در آن برهه در رویارویی با اندیشه های فلسفی کمونیستی و سرمایه داری کتاب های مهمی از جمله کتاب های «فلسفه ما» و «فلسفه ما» توسط شهید محمدباقر صدر انتشار یافت. آن گاه در نجف اشرف تشکیلات (جماعت العلماء) تأسیس شد که در آن برخی آیین های دینی و مراسم جشن برگزار می شد و مرجعیت دینی دیدگاه ها و موضع گیری های خود را دراین جشن ها بیان می کرد. در همین حال شهید محراب به نمایندگی از طرف مرجعیت دینی نقش بسزایی در برپایی و مشارکت دراین جشن های مذهبی داشت.دیری نپایید که شهید محراب مسئولیت اجرای مهم ترین پروژه های پدرش سیدمحسن حکیم در حوزه علمیه را برعهده گرفت. براساس این پروژه دانش سرای علوم اسلامی به منظور پرورش استعدادهای طلاب عراقی تأسیس شد. چرا که مرجعیت دینی با تکیه برطلاب عراقی می توانست به گسترش آگاهی در مناطق محروم و گوناگون عراق اقدام کند. افزون برآن شهید محراب مسئولیت اداره بعثه حج آیت الله العظمی سیدمحسن حکیم را نیز برعهده داشت.همه این تلاش ها و فعالیت های خستگی ناپذیر باعث شد که مقام های رژیم حزب بعث،شهید محراب را زیر نظر قرارداده،و او را از سفر به خارج ازعراق منع کنند.درابتدای دهه هفتم از قرن بیستم آیت الله سیدمحمدباقر حکیم همراه آیت الله شهید صدر دو بار بازداشت و پس از گذشت مدتی آزاد شد. با سوم در پی انتفاضه ماه صفر سال 1977 بازداشت و درآستانه اعدام قرار گرفت، اما، حکم او به زندان ابد تخفیف یافت، شهید محراب پس از گذراندن 18ماه زندان به طور معجزه آسایی آزاد شد، و دوباره فعالیت های سیاسی و مبارزه را در کنار استاد و دوست دیرینه خود شهید سیدمحمدباقر صدر از سر گرفت، درزمینه چگونگی سازماندهی و رویارویی با رژیم حزب بعث با مراجع تقلید و شخصیت های سیاسی عراق مشورت و رایزنی می کرد. اما، شهید محراب پس از شهادت آیت الله صدر به ناچاربه
طورغیررسمی از عراق خارج شد و به ایران مهاجرت کرد و پیکار سیاسی را بر برپایی اصول ذیل ادامه داد:
1- تلاش برای ایجاد تشکیلات سیاسی منظم به منظوررهبری مبارزات ملت عراق که پس از شهادت آیت الله صدر فاقد رهبری بوده است.درنتیجه این تلاش ها ابتدا «جماعت علمای مجاهد عراق» تشکیل شد و این تشکیلات پس از گذشت مدتی با مشکلاتی مواجه شد که به انحلال آن منجر شد. آن گاه شهید محراب، مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق را تأسیس کرد که همچنان به کار خود ادامه می دهد.
2- تلاش برای فعال نمودن فتوای شهید صدر مبنی بر ضرورت ادامه مبارزه مسلحانه بر ضد رژیم حزب بعث،شهید محراب آیت الله حکیم مسئولیت اجرای این طرح را برعهده گرفت و در پرتو برنامه مشخص آن را عملی کرد که مهم ترین آن تأسیس تشکیلات نظامی سپاه پیروزمند بدر است.
3- پیگیری لحظه به لحظه رویدادهای داخلی عراق و مطرح نمودن آن در محافل بین المللی.
4- توجه خاص به پیوستن تعداد زیادی از طلاب و دانشجویان عراقی به حوزه های علمیه دینی.
5- برقراری روابط و تماس های سیاسی با کشورهای گوناگون بر مبنای شرایط سیاسی.
6- تألیف دهها جلد کتاب فرهنگی و فکری و آموزشی به منظورارتقای کیفی تفکر و آگاهی اسلامی و نظریه پردازی برای تحکیم سیاسی. در تاریخ سیاسی معاصر عراق اولین باربود که چنین کتاب های پژوهشی ارزشمندی در اختیار عموم مردم قرار می گرفت که در سقوط رژیم نیز مؤثر واقع می شد.
7- شهید محراب پس از پژوهش و تحقیق مفصل درباره وضعیت موجود عراق، نظریه مخصوصی را برای شکل گیری آینده عراق و چگونگی بازسازی این کشور پس از سقوط صدام در چارچوب همکاری با کردها ارائه و وارد معادلات سیاسی کرد و اکنون شاهد تحقق معادلات سیاسی ناشی از نظریه های شهید محراب آیت الله سیدمحمدباقرحکیم هستیم.به طورخلاصه می توان گفت: که او یکی از مردان خدا بود که براساس تکلیف و وظیفه شرعی عمل می کرد و خود را برای ایثار و فداکاری آماده کرده بود تا حدی که چند بار از سوی مأموران رژیم صدام مورد سوء قصد قرار گرفت.
شهید محراب در اجرای طرح ها پروژه های خود موفق عمل می کرد. در تاریخ معاصر سیاسی عراق اولین بار بود که چنین پروژه هایی به عنوان کیان رهبری سیاسی همچون مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق به وجود می آمد.او برای رویارویی با رژیم حزب بعث، مبارزه مسلحانه را توصیه کرد و برای تحقق این هدف تشکیلات شبه نظامی سپاه بدر را تأسیس کرد که رزمندگان مؤمن و جان بر کف در آن عضویت داشتند.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره42-41
ادامه دارد...