زنده یاد دکتر سید جعفر شهیدی، استاد دانشمند و متدین زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران، که خداوند متعال در فاصله ی سال های 1353 تا 1357 شمسی، در دوره های کارشناسی ارشد و دکتری رشته ی ادبیات فارسی، افتخار شاگردی اش را نصیب این بنده فرمود و بعد از آن نیز از موهبت مشاورت های ارزنده و ارشادات او برخوردار شدم، معلمی بود فرزانه، باسواد، دین باور و خداترس، که ادب درس و نفس را توأماً دارا بود و از مکارم اخلاقی و صفات پسندیده اش فروتنی، سادگی، بی ادعایی، مهربانی و پرهیز از شهرت طلبی و گریز از ریاست خواهی بود.
آن بزرگ مرد، تنها استادی است که قبل از انقلاب اسلامی ایران، که روحیات غرب زدگی و بی دینی و جریان های مادّیگری بر فضای فرهنگی کشورمان، به ویژه بر محیط دانشگاه ها، حکم فرما بود، تدریس های خود را با نام خداوند و گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز می کرد و هیچ گاه بی وضو در کلاس درس حاضر نمی شد و اخلاص و ایمان راسخش به قرآن و معارف دینی و ارادتش به پیشوایان راستین اسلام از خلال گفتارهایش هویدا بود. در کلاس درسش، که در محل سازمان لغت نامه برگزار می شد، غیر از حضور مرتب دانشجویان، همیشه چند نفری از استادان و معلمان یا علاقه مندان به مباحث ادبی، به طور مستمع آزاد شرکت می کردند.
او هیچ وقت تأخیری به هنگام آمدن به مدرس خود نداشت و با نظمی خاص و به موقع درس هایش را پایان می داد. بر مطالب و موضوعاتی که تدریس می کرد، تسلط کافی داشت و با قدرت سخن وری و هوش مندی، از مضایق بحث هایی که می کرد، استادانه بیرون می آمد. کلامش جاذب و دل نشین بود و اقناع و ترغیب را در شنوندگان خود ایجاد می کرد.
به هنگام امتحان کردن درس هایی که ارائه کرده بود، حوصله ای فراوان و دقتی خاص داشت و در آزمایش متونی که شفاهی عملی می شد، برای هر دانشجو گاهی افزون بر یک ساعت وقت صرف می نمود و از کتاب های متعدد یا از امهات متون نظم و نثر فارسی سؤال های متنوع طرح می کرد و تا اطمینان به قدرت فهم و استنباط درست دانشجویان برایش حاصل نمی شد، نمره ی قبولی به آنان نمی داد؛ به خصوص در دوره ی دکتری که توانایی اجتهاد و ابتکار و نوآوری آنان مورد نظرش بود. ایشان این دقت وسواس گونه را از آن جهت اعمال می نمود تا حق به حق دار رسیده، یا حق دانشجویان بااستعداد ضایع نشود.
توصیه ی دکتر شهیدی به شاگردان خود همیشه این بود که آنان درس های تازه را شب قبل از تدریس استاد به دقت مطالعه کنند و نکته هایی را که برایشان مشکل تر است، به ذهن بسپارند و به ذهن بسپارند و به هنگامی که استاد توضیحاتی را درباره ی آنها می دهد، دقت کنند تا بدین شیوه درس بهتر و بیشتر در ذهنشان جای بگیرد و به علاوه، پس از تدریس استاد، مطالب او را با هم مباحثه کنند. به اعتقاد ایشان، رمز خوب پرورده شدن طلاب در حوزه های علمیه در این نکته بوده است.
از آنجا که استاد شهیدی تحصیلات خود را در دو محیط حوزه و دانشگاه به پایان رسانیده بود، چنان که در حوزه های علمیه ی نجف وقم به مقام اجتهاد نایل گشته (بعد از سال 1327 ش) و از دانشگاه تهران دکترای زبان و ادبیات فارسی گرفته بود (در سال 1340 ش)، این امتیاز و ویژگی از او شخصیتی جامع و کم نظیر ساخته بود. او بر دو زبان فارسی و عربی و ادبیات این دو زبان تسلط کافی داشت. احاطه ی وی را بر صرف و نحو عربی و متن های ادبی ــ دینی این زبان، از تدریس موفق استاد در درس قواعد کتاب شرح ابن عقیل، که حقیر این کتاب را به طور کامل در دوره ی کارشناسی ارشد نزد ایشان خوانده ام، و از ترجمه ی کم نظیری که از نهج البلاغه شریف انجام داده، و یا از ترجمه های آثاری چون انقلاب بزرگ، نوشته دکتر طه حسین، و شیرزن کربلا، اثر بنت الشاطی، می توان شناخت. همچنین تبحر او بر مشکل ترین متون نظم و نثر فارسی، از شرح هایی که بر مشکلات لفظی و معنوی دیوان انوری و کتاب دره ی نادره، تألیف میرزا مهدی خان استرآبادی، از مغلق ترین و متکلف ترین آثار منثور فارسی است، نگاشته، پیداست.
مطالعات وسیع زنده یاد دکترشهیدی دربارهی تاریخ صدر اسلام و سیرهی ائمهی هدی (ع) را از مطالعه ی تألیفات دیگر او، نظیر: تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان، زندگانی حضرت فاطمه (ع)، پس از پنجاه سال پژوهشی تازه پیرامون قیام امام حسین (ع)، چراغ روشن در دنیای تاریک [یا زندگانی امام سجاد(ع)]، زندگانی علی بن الحسین (ع)، آشنایی با امام صادق (ع)، ستایش و سوگ امام رضا (ع)، امام هشتم، مهدویت در اسلام (پیرامون نوشته های احمد کسروی)، جنایات تاریخ در سه جلد و بعضی از ترجمه های ایشان می توان دریافت.(1)
از منظومه های مهم و عمده ی گویندگان بزرگ زبان فارسی که مرحوم دکترشهیدی در دوره های تکمیلی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران آنها را تدریس می کرد و دانشجویان مشتاقی نظیر حقیر را از فیوضات خود برخوردار می نمود، دیوان خاقانی شروانی و مثنوی معنوی، اثر جلال الدین محمد مولوی بلخی است. او در تدریس مثنوی معنوی، به واقع شیوه ی مرحوم بدیع الزمان فروزانفر را دنبال می کرد، که حاصل آن در چهار جلد، با به عنوان شرح مثنوی شریف، در سال 1373 ش از سوی انتشارات علمی و فرهنگی در تهران طبع و نشر گردید.
دعوت هایی که از سوی دانشگاه های عمان، اردن (در سال 1346 ش) و بغداد (1357 ش) و پکن (در سال 1368 ش) از مرحوم استاد شهیدی برای ایراد سخن رانی انجام گرفت و اهدای دکترای افتخاری از طرف این دانشگاه ها به او، شرکت در کنفرانس اسلامی قاهره در سال 1349 ش و کنفرانس شیعه در دانشگاه تمپل در فیلادلفیای آمریکا (سال 1368 ش) و حضور ایشان در همایشهای بین المللی که بعد از انقلاب در ایران و کشورهایی چون هند و الجزایر و...برگزار گردید، از امتیازات معنوی است که کارنامه ی خدمات علمی و دانشگاهی دکتر شهیدی را پربار تر و درخشان تر کرده و از او چهره ای مشهور و ماندگار در میان استادان فاضل و با کمال ادبیات روزگار ما ساخته است.
همکاری های نستوه و مداوم ــ افزون بر سی و چهار سال ــ دکتر شهیدی با مؤسسه ی لغت نامه ی دهخدا، که با اشتراک مساعی وی با مرحوم علاّمه علی اکبر دهخدا در سال 1328 شمسی آغاز گردید و در مقام های پژوهنده، معاون سازمان (در سال 1342 ش) و رئیس آن (در سال 1346 تا پایان عمر پر برکت او، سال 1386 ش) ادامه یافت، و اداره ی این موسسه ی فرهنگی ــ علمی بزرگ، که تا کنون 131 نفر از استادان طراز اول و پژوهندگان و نویسندگان نامدار در رشته ی زبان و ادبیات فارسی و 48 نفر از دانشجویان و دیگر کسان با آن همیاری کرده اند، از دیگر خدمت های ارزنده ی زنده یاد دکتر شهیدی، معلمان بزرگوارمان، است و چنان که در مقدمه ی لغت نامه ی دهخدا آمده است، مرحوم دکتر شهیدی غیر از عهده دار بودن کارهای اجرایی و مدیریت مؤسسه ی لغت نامه، «از سال 1328 ش تا سال 1337 ش خود شخصاً به تنظیم حرف (ص) و ترجمه ی بخشی از مواد مربوط به حروف (ح) و (ی) و بعضی از تراجم احوال از وفیات الاعیان ابن خلکان، معجم الادبا، صفة الصفوه و تهیه ی بعضی از مواد فلسفی و نحوی و فقهی برای لغت نامه ی دهخدا، اشتغال داشته است؛ و ضمناً عضو هیئت مقابله ی لغت نامه نیز بوده است (همان: 422).
کوتاه سخن آن که شادروان دکترسید جعفر شهیدی با توجه به عمر پربرکت سراسر خدمت گزاری اش، مصداقی است از این سخن والاً که: «عاشاً حمیداً و مات سعیداً». او پس از حدود هفتاد سال تحصیل و تحقیق و تدریس و تألیف و ارشاد نسل جوان و انتشار آثاری آموزنده و تربیت شاگردانی که اغلب آنان هم اکنون یا از استادان دانشگاه های ایران و یا از زمره ی محققان دانشگا ها و یا از صاحبان مشاغل مهم علمی ــ فرهنگی کشورمان هستند، روز دوشنبه، 24 دی ماه 1386 ش، جان به جان آفرین تسلیم کرد و نام نیکش بر جریده ی روزگار باقی ماند. رحمت خدا بر او باد.
هر چند پیکر پاک او پس از آن که در تهران و بروجرد شکوه مندانه تشییع گردید و با عزت در زادگاهش به خاک سپرده شد، اما بعد از پروازروحش به ملکوت اعلی، او مظهری شد از انسان های جاودانه ی با فضیلتی که زبان حالشان درباره ی مرگ و روی کشیدن در نقاب خاک، مضمون این بیت نغز است که گوینده ای سروده:
بعد از وفات تربت ما در زمین مجوی
در سینه های مردم عارف مزار ماست
این بنده ی حقیر، به عنوان شاگردی از خیل عظیم کسانی که حق استادی زنده یاد دکتر شهیدی به گردنشان است و رهین محبت های او هستند، در نخستین دقایقی که خبر جان گداز فوت وی را از تلویزیون شنیدم، غزل گونه ی زیر را در رثایش سرودم که اینک آن را ضمن طلب مغفرت و علو درجاتش از خداوند، تقدیم خوانندگان سخن سنج گرامی می کنم. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید:
صبا! ز من به همه بستگان آن استاد
که هست قاطبه ی اهل علم را چو مراد
بگو تو تسلیت این حقیر را و رسان
ز من به جمله ی فرزانگان و می کن یاد
از آن بزرگ معلم، شهیدی دانا
که بد فرید زمانه به علم و مظهر داد
که می شود به سرانجام، هستی عالم
و عمر آدمیان همچنان خسی بر با
کسی که زاد ز مادر در انتظارش مرگ
بود همیشه، و چون پای در جهان بنهاد
به هر نفس که کشد، یک قدم شود نزدیک
به دام موت و به پایان این خراب آباد
چو نیک درنگری، سایه ی غمش بر سر
بباشد و نبود هیچ کس به واقع شاد
و یا به گفته ی سعدی، معلــــم اخلاق
سخنوری که چو او مادر زمانه نزاد
«جهان بر آب نهاده است و زندگی بر باد
غـلام همـت آنــم که دل بر او ننهـــاد
گرت ز دست برآید، چو نخل باش کریم
ورت ز دست نیاید چو سرو باش آزاد»(2)
...ز دست رفته کنون نخل باسقی آزاد
ادیب و عالم و دین دار و پارسایی راد
امید آن که خدا روح وی کند مســرور
به لطف خویش و ورا از کرم بیامرزاد(3)
پینوشتها:
* استاد دانشگاه فردوسی مشهد
1ــ برای آشنایی با کلیه ی آثار چاپ شده ی زنده یاد استاد دکترشهیدی، از تألیف، تصحیح و ترجمه، که به صورت کتاب، مقاله یا مجموعه هایی طبع و نشر گردیده است، ر.ک: نامه ی شهیدی (جشن نامه ی استاد دکتر سید جعفر شهیدی، به پاس پنجاه سال تلاش علمی و فرهنگی)، به اهتمام علی اصغر محمد خانی و ویراستاری حسن انوشه، تهران: طرح نو 1373 ش. و به منظور آگاهی از آرا، افکار شخصیت علمی و مدارج تحصیلی و خدمات فرهنگی و دانشگاهی او، ر.ک: ماهنامه کیهان فرهنگی، شماره ی اول، سال اول (فروردین ماه 1363 ش)، مصاحبه ای که با وی با عنوان «نشستی با اندیشمند فرزانه، دکترسید جعفر شهیدی» انجام گرفته است، صص3ــ12.
2ــ ر.ک: سعدی 1335: 436 و 437.
3ــ این غزل گونه یا سوگ نامه قبلاً با عنوان «در سوگ معلمی بزرگ» ابتدا در شماره ی 16896 روزنامه ی خراسان، مورخ چهارشنبه، 26 دی ماه 1386 ش، و سپس در شماره ی 2199 سال هشتم روزنامه ی جام جم، مورخ 30/ 10/ 1386 چاپ و منتشر شده بود.
منابع
ــ دهخدا، علی اکبر (1337). لغت نامه، زیر نظر دکتر محمد معین، مقدمه به قلم گروهی از نویسندگان. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
ــ سعدی، مصلح الدین (1330). کلیات اشعارشیخ مصلح الدین سعدی. تصحیح محمد علی فروغی، چاپ اول. تهران:
نشریه النهج شماره 23-24