چکیده
ترجمه ی متون عربی به فارسی از دیرباز در میان ایرانیان رواج داشته و همواره تعامل علمی در بین مسلمانان ایرانی و عرب از طریق تألیف به زبان عربی یا ترجمه ی از زبان عربی وجود داشته است و تا دوره ی معاصر همچنان وجود دارد. از میان آثار عربی، توجّه به متون ادبی اصیل، به ویژه متون دینی، اعم از قرآن، نهج البلاغه، کتب حدیث و ادعیه، و ترجمه ی آنها به زبان فارسی، پیشینه ای چند صدساله را به خود اختصاص داده است. کتاب شریف نهج البلاغه نیز از جمله ی متونی است که مکرّر توسط علما و ادبای ایرانی به زبان فارسی بازگردانده شده است. از جمله ی مترجمان نهج البلاغه، استاد فقید، دکتر سید جعفر شهیدی است که ترجمه ی او به جهاتی برجستگی های خاص دارد. این مقاله ی کوتاه در صدد است تا با مروری بر ترجمه های دکتر شهیدی، به بعضی از ویژگی های ترجمه ی نهج البلاغه او اشاره کند.
کلید واژه ها:
نهج البلاغه، ترجمه، سبک شناسی، شهیدی.
از سر آمدن استادان برجسته ی دانشگاه در دهه های اخیر، مرحوم استاد علاّمه، دکتر سیّد جعفر شهیدی است که همه ی عمر خویش بر سر تحصیل و تدریس و تحقیق نهاد و آثاری ارزش مند برای نسل های بعد به یادگار گذاشت. آثار استاد به لحاظ گستردگی اطلاعات او در زمینه های معارف اسلامی و احاطه ای که به علوم دینی، به ویژه قرآن و حدیث، داشتند و نیز به سبب تسلط بی نظیر او بر متون ادبی عربی و فارسی، گونه گون و متنوع است. بخشی از آثار علمی ایشان مربوط به تحقیق در مسائل دینی و معارف اسلامی، به ویژه تاریخ اسلام و تحقیق در زندگی امامان معصوم(ع) است؛ بخشی دیگر مربوط به پژوهش های ادبی، به ویژه تصحیح و تحشیه ی متون ادبی کلاسیک، مانند درّه ی نادره میرزا مهدی خان استرآبادی است و بخش دیگر از فعالیت های علمی استاد، ترجمه ی آثار برجسته ی عربی به فارسی است که معمولاً حواشی و تعلیقات محققانه ی استاد را نیز به همراه دارد و هر یک با انگیزه ای علمی و به جهت پاسخ گویی به نیازی اجتماعی و دینی انجام گرفته است.
آواره ی بیابان ربذه، یا ابوذر غفاری نخستین انقلابی اسلام، که نخستین بار حدود سال 1330 به چاپ رسیده، در حقیقت بازتابی است از موج ابوذرشناسی در بغداد و قاهره و دمشق و بیروت. این موج که ناشی از حرکت جوانان مسلمان در مقابل تبلیغات کمونیسم بود، می کوشید تا با معرفی ابوذر به عنوان فردی انقلابی و سوسیالیست، حرفی برای گفتن داشته باشد. به قول استاد در مقدّمه ای که بر چاپ دوم این کتاب نگاشته اند: «در این بازار داغ، برای جلب رضایت مشتری چه کالایی از ابوذر بهتر می توان پیدا کرد؟ به فاصله ی دو سال، چند کتاب در کتاب فروشی های بغداد، قاهره، دمشق و بیروت عرضه شد: سوسیالیسم اسلام، ابوذر سوسیالیست، اشتراکی زاهد، ابوذر انقلابی...؛ و باز به قول ایشان «کم مانده بود کتابی هم با نام ابوذر مؤسس مکتب کمونیسم، زینت بخش مطبوعات شود!...»(شهیدی 1360: 3). بازتاب کتاب سوسیالیسم اسلام و موضع گیری شیوخ و علمای الازهر و اعلام صریح ایشان که: «تردید نیست که ابوذر در رأی خود خطا کرده! و پس از این که معلوم شد نظریه ی او بر خلاف واقع بوده، با مبادی اسلام و قرآن و حدیث تطبیق نمی کند، نباید از آن پیروی کرد»(همان: 10)، استاد شهیدی را بر آن داشت که به ترجمه ی کتاب اسلام و سوسیالیسم، که در آن روزگار جنجالی به پا کرده بود، اقدام نماید. انتشار ترجمه ی و حواشی عالمانه ای استاد که بر آن نگاشتند، توانست چهره ی ابوذر را آن گونه که هست، نشان دهد و صدای حق طلبانه ی او را در اعتراض به حاکم و حکومت وقت به گوش نسل امروز برساند.
استاد علاوه بر توضیحاتی که در حواشی کتاب آورده اند، در مقدّمه ی چاپ نخست به نقد و ارزیابی و تحلیل موضع گیری شیخ الازهر و دانشگاه الازهر پرداخته(همان: 9ــ13) و در مقدّمه ی چاپ دوم، تحلیلی از مالیکت اسلامی و ماجرای درگیری ابوذر و عثمان بر سر مال های زیادی، ارائه کرده اند(همان: 5 ــ 9) که حاوی نکاتی مهم و روشنگرانه است.
از آثار دیگر استاد در این حوزه، ترجمه کتاب بطله کربلا، اثر خانم دکتر بنت الشاطیء است که با عنوان شیرزن کربلا، یا زینب دختر علی(ع) در سال 1332 منتشر شده است. این کتاب که به تجزیه و تحلیل زندگانی حضرت زینب(س) پرداخته و مقبول طبع سخت پسند مترجم دانشمند آن قرار گرفته نیز ازانتقادهای ایشان در امان نمانده است:
«اگر از دریچه ی معتقدات شیعی بنگریم، شاید این قالب از تمام جهت برازنده ی زینب(ع) نیست؛ همچنان که از نظر تاریخی نیز مطالب کتاب خالی از نقاط ضعف نمی باشد»(الشاطی 1332: 2)؛ و با این نظر، هر جا که لازم بوده، به اصلاح نظر نویسنده ی کتاب پرداخته است؛ مثلاً آنجا که نویسنده می نویسد: «زینب بود که در شب دهم محرم عزایی سالیانه تأسیس کرد که در آن شب نواده های توّابین نزد قبر حسین رفته، صورت آن ماتم را تجدید می کنند و سخت ترین عذاب را بر تن خود هموار می دارند تا کیفر بزه اجداد ایشان باشد»(الشاطی1332: 125)، استاد در حاشیه توضیح می دهند که: «مصیبت خوانی و تعزیه داری را به هر صورت که تصور کنیم، نه توّابین به وجود آورده اند و نه نواده های آنها و نه بدیشان اختصاص دارد؛ بلکه در این ایام عموم شیعه مذهب ها از هر نژاد که باشند، به صورتی بدین کار قیام می کنند و آنچه در نظر آنان نیست، کفاره ی گناهان توّابین می باشد»(همان).
ترجمه ی جلد اوّل الفتنه الکبری دکتر طه حسین، کار دیگر استاد است که با عنوان انقلاب بزرگ در سال 1336 به چاپ رسیده است.(2) این کتاب که بیشتر به نقل و نقد حوادث تاریخی، سیاسی و اجتماعی دوره ی زمامداری عثمان می پردازد، به جهت روش، مورد توجّه استاد شهیدی بوده است: «در این کتاب مسائل دینی و تاریخی با متد علمی امروز بررسی می شود و به عبارت دیگر، در مباحث این کتاب جنبه ی درایت بر روایت مقدّم است. در این کتاب بحث نمی کند که راوی این حدیث مردی راست گوست یا دروغ گو؛ بلکه می خواهد بداند خبری که این مرد روایت می کند، وجود آن در چنان شرایطی ممکن بوده است یا نه»(حسین، 1336: ط) و این در واقع همان روشی است که استاد در تحقیقات و تألیفات تاریخی خود مدّ نظر داشته اند.
به هر حال، ترجمه ی کتاب مذکور(3) ــ البتّه بدون حواشی و تعلیقات ــ به انگیزه ی روشن نمودن پاره ای از تاریخ صدر اسلام انجام یافته است؛ هر چند که دکتر شهیدی در مقدّمه ای که بر این کتاب نوشته اند، موضع گیری طه حسین را در قبال عثمان به شدّت نقد و توجیهات آن را با دلایل قوی رد کرده اند؛ برای نمونه، آنجا که طه حسین می نویسد: «ما نمی توانیم خود را به تنبلی و لاقیدی بزنیم و نمی توانیم مردم را تا حدی که درخور آن نیستند، بستاییم و برای اصحاب پیغمبر مقامی قایل شویم که خود برای آن قایل نبودند. آنها نیز خود را مانند مردم دیگر می دانستند که دست خوش خطاها و گناهانند؛ آنها آماج تهمت های بزرگ گشتند و دسته ای را به کفر و فسق منسوب کردند. می گویند عماربن یاسر، عثمان را کافر می شمرد و خون او را مباح می دانست...می گویند عبدالله بن مسعود تا در کوفه بود، خون عثمان را حلال می شمرد...»(حسین 1336: 183)، استاد شهیدی به نقد می پردازد و می نویسد: «از این صراحت لهجه و حقیقت گویی استاد خشنود می شویم؛ ولی در سراسر این کتاب هر جا با انحراف و حق شکنی و اسراف و تبذیر و بذل و بخشش های بی موقع عثمان بر می خوریم، می بینیم که استاد به دفاع برخاسته و...پیوسته می گوید عثمان در این کار مجتهد بود و در آن کار بر طبق اجتهاد رفتار کرد. راستی اگر دایره ی اجتهاد تا این اندازه وسعت دارد، پس در دنیا هیچ پیشوای ستم کار عدالت براندازی نیامده؛ همه مجتهد بوده اند و نه تنها گناهی نکرده اند، بلکه در آخرت هم مزدی به عنوان ناز شصت به آنها داده می شود؛ منتها به تعبیر استاد طه حسین مزد آنها نصفه است!...»(همان: و).
با این حال، استاد شهیدی معتقد است که شرایط محیطی و مسائل سیاسی و اجتماعی در ذکر آراء و اندیشه های این نویسنده ی بزرگ مصری مؤثر بوده و او هم «ناچار است به مقتضای اذا کنت فی بلده فعاشر بآداب سکّانها از حدود و مرزهای محیط تجاوز نکند و بنابراین نباید انتظار داشت که در مسائل خلافی، مانند خلافت و آنچه بدان وابسته است، طرز تفکّر او مانند شیعه مذهبان باشد»(همان: ط).
ویژگیهای عمومی ترجمه های تاریخی
ــ متناسب بودن متن اصلی با نیازهای دینی و اجتماعی.
ــ توجّه دادن خواننده به نقاط ضعف و قوّت اثر در مقدّمه.
ــ رعایت امانت در همه ی موارد.
ــ در صورت لزوم، افزودن حواشی برای توضیح بیشتر یا نشان دادن ناراستی مطلب در متن.
ترجمه ی نهج البلاغه
از نهج البلاغه تاکنون نزدیک به چهارصد شرح و ترجمه منتشر شده است. شروح نهج البلاغه بیشتر به زبان عربی است و معروف ترین و قدیمی ترین آنها، شرح قطب راوندی، دانشمند و فقیه شیعه (م. 573 هـ ق) و شرح کمال الدّین ابن میثم بحرانی، دانشمند دیگر شیعی (م. 679 هـ ق) و نیز شرح ابن ابی الحدید معتزلی (م. 655 یا 656 هـ.ق) است که از دو شرح پیشین جامع تر است.
سابقه ی شرح و ترجمه ی نهج البلاغه به زبان فارسی، ظاهراً به قرن پنجم و ششم هجری می رسد؛(2) امّا آنچه قطعی و در دست است، شرح و ترجمه ی جلال الدّین حسین شرف الدّین اردبیلی، معاصر شاه اسماعیل صفوی (جلوس907 هـ .ق/ م. 930 هـ .ق) است. پس از آن باید از شرح و ترجمه ی ملاّ فتح الله کاشانی (م. 988 هـ .ق) با نام تنبیه الغافلین یاد کرد(خاتمی 1380: 14).
در دوره ی معاصر، ترجمه و شرح نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، رونقی بسزا به این کتاب شریف در بین فارسی زبانان داد و کتاب سخنان علی(ع) به قلم مرحوم جواد فاضل که ترجمه ای آزاد از نهج البلاغه است، سبب افزایش علاقه مندی جوانان به این کتاب ارزش مند شد. شروح مفصّلی هم در دوره ی معاصر درباره ی نهج البلاغه نوشته شده که از آن جمله است: شرح نهج البلاغه علاّمه شیخ محمّد تقی شوشتری با نام بهج الصباغة فی شرح نهج البلاغة به زبان عربی و دیگر شرح علاّمه محمّد تقی جعفری به زبان فارسی. همچنین ترجمه ها و شروح دیگری از سوی محقّقان ایرانی منتشر شده است که از آنهاست: ترجمه ی گویا و شرح فشرده ای بر نهج البلاغه، به قلم محمّد جعفر امامی و محمّد رضا آشتیانی، ترجمه ی دکتر اسدالله مبشری، ترجمه ی عبدالمحمّد آیتی، ترجمه ی محمّد دشتی، ترجمه ی سیّد جمال الدّین دین پرور و ترجمه ی دکتر سیّد جعفر شهیدی که باید آن را برترین و ماندگارترین اثر ادبی استاد شهیدی و به جهاتی بهترین و دقیق ترین ترجمه ی فارسی نهج البلاغه دانست.
احاطه ی کم نظیر استاد به زبان و ادبیات عربی و تسلّط فراوان او به حوزه ی معارف اسلامی، به همراه ذوق ادبی و مهارت و استادی او در نگارش فارسی، زمینه ای فراهم آورد تا او بتواند از پس ترجمه ی این کتاب عظیم، که به قول علاّمه بحرالعلوم «فروتر از کلام خالق و برتر از سخن مخلوق است» برآید؛ از پس مجموعه ای که جمله جمله اش مصداق تمام، بل اتمّ بلاغت است؛ کتابی که به قول جاحظ (م 255 هـ.ق) اگر از سخن علی جز کلام «قیمة کلِّ امری ما یحسنه»(حکمت 81) را نداشتیم، آن را شافی، کافی و بی نیاز کننده می یافتیم، بلکه افزودن از کفایت و منتهی به غایت می دیدیم(شهیدی: یه).
استاد در مقدّمه ی ترجمه ی نهج البلاغه می نویسد: «از سال ها پیش چون فرصتی دست می داد، برخی از ترجمه های فارسی نهج البلاغه را با متن مقابله می کردم. ضمن این بررسی، دیدم مترجمان ــ که خدمتشان در پیشگاه مولای متّقیان علیه السّلام پذیرفته باد ــ هر چند که در کار خود موفّق بوده اند، کم و بیش در این ترجمه یک نکته را چنان که باید، رعایت نکرده اند و آن این است که سخنان مولی، چنان که می بینیم، در عین علوّ معنی، به زیورهای لفظی آراسته است: استعاره، تشبیه، جناس، موازنه، سجع و مراعات النظیر؛ به خصوص صنعت سجع که در سراسر کتاب دیده می شود و امیرمؤمنان(ع) به سجع گویی شناخته بوده است...»(همان: یط). «...کوشش مترجم بر این بوده است که تا حد ممکن صناعت لفظی را نیز در ترجمه رعایت کند، امّا بر این دقیقه آگاه بوده است که نباید معنی فدای آرایش لفظ گردد. بدین رو در حد توانایی کوشیده است هر دو جنبه رعایت شود...»(همان: ی). و به راستی که استاد، استادانه از عهده ی این کار برآمده است.
بررسی شیوه و روش استاد در ترجمه، حکایت از آن دارد که این ترجمه با سبکی خاص و منحصر به فرد، با دیگر ترجمه های نهج البلاغه ــ که هر یک در جای خود ارزش مند و قابل استفاده اند، ــ تفاوت هایی دارد. بعضی از ویژگی های این ترجمه عبارتند از:
به کارگیری مناسب ترین و گویاترین معادل های فارسی
نمونه هایی از برابر نهادهای فارسی در ترجمه:
ارتاب: بدگمان شدن (ص36).
اعلی: برتر (ص43).
انهض: برانگیزانم (ص41).
ثکلان موجع: گریان و دل شکسته (ص33).
حصدوا: درویدند (ص 9).
دارالبلیّه: خانه ی رنج(ص 5).
دفائن العقول: گنجینه های خرد (ص6).
الریح العاصفه: بادی سخت وزنده (ص3).
الزعزع القاصفه: پایداری درهم شکننده (ص3).
زرعوا: کِشتند(ص 9).
ساکت مکعوم: خاموش و دهان بسته (ص33).
سدلت: درچیدم (ص10).
الطّریق الوسطی: راه میانگین (ص 18).
طفقت: بیندیشدم (ص10).
العالم المجرّب: دانا ی کاردان (ص36).
علوّ: برتری (ص43).
الکتاب المسطور: قرآنی نبشته(ص 8).
لاتزل: جای خویش بدار (ص 15).
لاتسئلوا: مپرسید (ص41).
لاتطلبوا: مخواهید (ص41).
لاح: بدرخشید (ص42).
الماء الزّخّار: آب خروشنده (ص3).
النصیحه: خیرخواهی(ص 35).
واصف: ستاینده (ص41).
و صدها نمونه ی دیگر...
پینوشتها:
1- دانشیار دانشگاه شهید بهشتی
2- جلد دیگر کتاب دوجلدی الفتنه الکبری با ترجمه محمود آرام و با عنوان «علی و دو فرزند بزرگوار او» پیش از ترجمه جلد نخست منتشر شده است.
3- ر. ک: ترجمه کهن از نهج البلاغه، به کوشش دکتر عزیزالله جوینی، از انتشارات دانشگاه تهران، 1380.
منبع:نشریه النهج شماره 23-24
ادامه دارد...