این شاعر درپی درگذشت احمد عزیزی، در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: بارزترین ویژگیهایی که او در شعر داشت، این بود که به قالب مثنوی، یک برجستگی و حیات تازهای داد و خون تازهای به این قالب شعری دمید.
بیابانکی ادامه داد: عزیزی مثنوی را بهلحاظ زبانی، فضای مدرن و مضامینی که با ارزشهای دینی و انقلابی پیوند داشت، احیا کرد. کاری که علی معلم دامغانی در کتاب «رجعت سرخ ستاره» با بهرهمندی از زبان باستانی و کهن و با استفاده از اسطورههای پیشین انجام داده بود. عزیزی واژهها و عباراتی را به استخدام شعر درآورد که پیش از او، هیچ سابقهای نداشت.
وی با بیان اینکه عزیزی با کتاب «کفشهای مکاشفه» به جامعه معرفی شد، گفت: این کتاب زمانی که منتشر شد، خیلی شگفتانگیز بود و استقبال از این کتاب، خوب بود. در شعر او درد انسان معاصر، زندگی مدرن و ماشینی مطرح بود.
بیابانکی اظهار کرد: پرگویی و زیادهگویی او که بهخاطر طبع جوشان و سیالش بود، به کارهایش لطمه زد. ای کاش کارها و آثارش دچار ژورنالیست ادبی نمیشد یا حداقل گزیدهای از آثارش را منتشر میکرد تا بهتر دیده شود، اگر از کتاب «کفشهای مکاشفه» هزار بیت گزیده منتشر میشد، این کتاب به یک شاهکار ادبی تبدیل میشد، اما زیاد بودن شعر، باعث شد این اتفاق نیفتد.
او با بیان اینکه عزیزی غزلهای خوبی دارد، گفت: عزیزی در حوزه غزل، کارهای خوبی انجام داد و غزلهای او تحت تأثیر بیدل دهلوی بود. او در غزل، فرد برجستهای نبود و اگر بخواهیم او را با غزلسراهای ممتاز و خوب روزگارمان مانند حسین منزوی، سیمین بهبهانی، خسرو احتشامی و محمدعلی بهمنی مقایسه کنیم، در رده آنها قرار نمیگیرد.
این شاعر یادآوری کرد: عزیزی در حوزه مثنوی بهلحاظ بهرهمندی از زبان ویژه و ترکیبات تازه واقعا بینظیر است و تأثیر خود را بر شاعران بعد از خود، چه در شاعران غزلسرا، مثنویسرا و حتی شعر سپید گذاشت. او فرد جریانساز و تأثیرگذاری بود.
او افزود: عزیزی در حوزه نثر نیز آدم توانایی بود و با نثرهایی که به نام شطحیات مینوشت، مشهور شد. او با تکنیکهای زیبا، بازی با کلمات و مفاهیم روز و گاهی فضای طنزآمیز، نثر ویژهای ارائه داد. او در نثر هم آدم صاحبسبک، اثرگذار و سوار بر کلمات بود.
بیابانکی با بیان اینکه احمد عزیزی بیشتر در حوزه زبان روی شاعران تأثیر گذاشت، ادامه داد: در حوزه اندیشه بهسختی میتوان روی کسی دیگر تأثیر گذاشت، اندیشه معمولا شخصی و فردی است و شخص خودش باید به دریافتها و شهود عارفانه برسد، وگرنه کارش تقلیدی میشود.
او اظهار کرد: عزیزی بیشتر در حوزه زبان و ترکیبسازی روی شاعران پس از خود تأثیر گذاشت و خیلی از ترکیبها و استعارهها را مال خود کرد، مانند استعاره «یاس»؛ احمد عزیزی «یاس» را باب کرد، زمانی که میگوییم «یاس» یاد حضرت زهرا (س) میافتیم، در حالی که این موضوع قبل از او سابقه نداشت.
این شاعر درباره وزن شعری که عزیزی به کار میبرد نیز گفت: عزیزی از یک وزن بیشتر عدول نکرد، وزنی که برای اکثر مثنویهای خود اختیار کرده بود، وزن مثنویهای مولانا بود که نشاندهنده این است که به مولانا و سیر اندیشههایش علاقهمند بود. او وزن دیگری را تجربه نکرد و اگر تجربه کرد، خیلی کم بود.
بیابانکی اضافه کرد: عزیزی کسی بود که عرفان و فلسفه میدانست. عرفان او ترکیبی از عرفان مولانا، بیدل و سهراب سپهری بود. در واقع عرفانش مدرن بود و برای انسان امروز، حرف برای گفتن داشت. فضای شعری او نشان میدهد که عزیزی تحت تأثیر دیگران نبود. حرف عادی عزیزی وزن داشت، یعنی انحراف از معیار زبانش بسیار کم بود، در حالی که برخی شاعران زبان شعرشان با گفتار عادیشان متفاوت است، اما عزیزی اینطور نبود.