اگر جهان را شهر داستانها در نظر بگیریم، شاید بتوان گفت که نویسندگان و شاعران، راویان این شهر اسرارآمیز هستند. آنها با جادوی قلمشان انسانها را سحر میکنند و زیبایی و زشتی، تلخی و شیرینی و سختی و آسانی زندگی را از نگاه خود به ما نشان میدهند. نوشتن ابزاری برای جاودانگیست اما با این حال، تنها عدهای از نویسندگان و شاعران به اکسیر جاودانگی دست پیدا میکنند. زنان، بخش جداییناپذیر ادبیات هستند و نمیتوان نقش آنها را در ادبیات نادیده گرفت. مصطفی مستور در اینباره در کتاب «استخوان خوک و دستهای جذامی» مینویسد: «اگه زنی در کار نباشه، عشقی هم در کار نیست. شکسپیر و حافظ و رومئو وژولیت و شیرین و فرهاد ول معطلاند. اگه روزی زنها بخواند از این جا برند، تقریبا همهی ادبیات و سینما و هنر دنیا رو با خودشون باید ببرند».
بنیتا هر هفته به بررسی زندگینامه و معرفی آثار زنان شاعر و نویسنده میپردازد. در این قسمت، به بهانهی زادروز الیزابت بارت براونینگ، شاعر انگلیسی، نگاهی به زندگی و آثار این بانوی شاعر خواهیم داشت.
الیزابت بَرِت براونینگ در 6 مارس 1806 در دورهام انگلستان متولد شد. الیزابت از شاعران دورهی رمانتیک بود. او بزرگترین فرزند خانواده بود و 11 خواهر و برادر داشت. خانوادهی بَرِت، قرنها در جامائیکا زندگی میکردند تا مزارع نیشکرشان را اداره کنند و بردهداری کنند اما پدر الیزابت به انگلستان بازگشت تا طبق میل خود، خانوادهاش را اداره کند اما به سرمایهگذاری در جامائیکا ادامه داد. الیزابت در خانه تحصیل میکرد و تعدادی از نمایشنامههای شکسپیر و بسیاری از آثار فاخر را پیش از ده سالگی خواند. او موفق شد اولین شعر حماسیاش را در سن 12 سالگی در چهار دفتر بنویسد. دو سال بعد، الیزابت مبتلا به بیماری ریوی شد که تا آخر عمر باعث رنجش او شد. پزشکان با مورفین شروع به درمان او کردند و الیزابت تا زمان مرگش مورفین مصرف میکرد. او در سن پانزده سالگی، در حین اسب سواری از ناحیهی ستون فقرات دچار آسیب شد. با وجود تمام این ناملایمات، او هر روز در ادبیات شکوفاتر میشد. الیزابت زبان عبری را آموخت و از آن برای خواندن متون عهد عتیق، استفاده کرد. او بعدها به یادگیری زبان یونانی پرداخت. الیزابت علاوه بر علاقهی شدیدش به ادبیات کلاسیک، به متون مذهبی و مسیحیت نیز علاقهی فراوانی نشان میداد و این علاقه منجر به فعالیت او در کلیسا و کمک به مبلغین شد.
الیزابت، اولین مجموعهی شعرش را در سال 1826 منتشر کرد و دو سال بعد از آن مادرش را از دست داد. با لغو بردهداری در انگلستان و سوءمدیریت خاندان بَرِت در ادارهی مزارع نیشکر، پدر الیزابت بخش گستردهای از سرمایهاش را از دست داد و مجبور شد خانهشان را بفروشد و خانوادهاش را به یک شهر کوچک ساحلی ببرد. در زمان سکونت در شهر ساحلی، الیزابت ترجمهی یکی از نمایشنامههای یونانی به نام «Prometheus Bound» اثر آشیل (نمایشنامهنویس یونانی) را منتشر کرد. الیزابت در خانهی پدریاش در لندن ماند و تحت قوانین ظالمانهی پدرش به زندگی ادامه داد. پدرش برادران و خواهران کوچکتر الیزابت را به مزارعش در جامائیکا میفرستاد تا کار کنند و از املاک خانوادگی محافظت کنند. الیزابت با عقاید بردهدارانهی پدرش و فرستادن خواهران و برادرانش به جامائیکا مخالف بود. او در این زمان (1838) مجموعهی دیگری را منتشر کرد که بیانگر احساسات مذهبی او در فرمی شبیه به تراژدیهای پونانی کلاسیک بود. الیزابت ضعیف و بیمار بود و به همین خاطر مجبور شد با برادرش ادوارد به خانهی ساحلی عظیمت کند. ادوارد در همان سال در حال قایقرانی غرق شد و الیزابت مجبور شد با تمام اندوهش به خانه بازگردد. الیزابت بعد از مرگ برادرش بسیار گوشهنشین شد و پنج سال خود را در اتاقش در خانه پدری حبس کرد. او در اتاقش به نوشتن ادامه داد و در سال 1844 مجموعهای به نام «تنها شعر» را منتشر کرد که توجه شاعر هم دورهاش رابرت براونینگ را به خود جلب کرد و باعث شد رابرت به او نامهای بنویسد. رابرت از الیزابت شش سال کوچکتر بود و آنها در طول 20 ماه، 574 نامه رد و بدل کردند. پدر الیزابت که دوست نداشت هیچیک از فرزندانش ازدواج کنند، با ازدواج رابرت و الیزابت مخالفت میکرد؛ تا جایی که این زوج در سال 1846 فرار کردند و در فلورانس ایتالیا ساکن شدند. پس از ازدواج، حال الیزابت بهتر شد و سلامتیاش را به دست آورد و پسری به دنیا آورد. پدر الیزابت هرگز پس از ازدواجش با او صحبت نکرد. الیزابت در زمان آشنایی با رابرت، برای او شعری عاشقانه نوشت که این شعر یکی از بهترین شعرهای عاشقانهی ادبیات کلاسیک در زبان انگلیسی به شمار میرود و برخی منتقدان آن را بهترین شعر الیزابت میدانند. الیزابت در بسیاری از اشعارش از بیعدالتیها و کار اجباری در اروپا مینوشت که به مذاق استعمارگران خوش نمیآمد اما با تمام این وجود، شعرهایش مخاطبین بسیاری را به خود جلب میکرد. شعرهای زیبای الیزابت باعث حیرت همگان شد و افرادی که برای دیدار این زوج شاعر به خانهی آنها در فلورانس میرفتند، بیشتر الیزابت را تحسین میکردند تا همسرش. او سرانجام در 29 ژوئن 1861 در سن 55 سالگی درگذشت.
میتوانید «زنانی که با قلمشان جاودانه شدند؛ مگان مک دونالد» را هم بخوانید.
گردآوری و ترجمه: زهرا محمدی
منابع: Poets، biography، poetryfoundation