اشعار هاشم مرقال
هاشم، این صحابی رسول خدا و همدم و یاور امیرالمؤمنین، از کسانی است که اشعارش در کتب تاریخی به وفورنقل شده. این اشعار را می توان در وقعه صفین، الفتوح و...به طور مفصل نظاره گر بود.(1) ولی شعری که از او به یادگار مانده و از شهرت ویژه ای برخوردار است، سروده ای است که نزد ابوموسی خواند. وی پس از اینکه به نزد ابوموسی اشعری رفت، از او خواست با امیرمؤمنان به عنوان «بهترین این امت» بیعت کند، ولی ابوموسی امتناع ورزید و به او گفت: هاشم! عجله نکن و بگذار ببینیم مردم چه می کنند و بر سر چه کسی به توافق می رسند. هاشم عصبانی از نزد او بیرون رفت و در حالی که دست راستش را بر پشت دست چپ خود گذاشته بود گفت: این دستم برای علی و این یکی برای خودم وشروع به خواندن این شعر کرد:
ابایع غیر مکترث علیاً
ولااخشی امیراً اشعریاً
ابایعه وأعلم ان سأرضی
بذاک الله حقا و النبیاً(2)
ترجمه: بدون اینکه به کسی توجه کنم با علی بیعت می کنم و از امیراشعری هیچ نمی ترسم و ابایی ندارم. با او بیعت می کنم و مطمئنم که با این کار خود به حق، هم خدا و هم رسولش را خشنود می سازم.
فرزندان هاشم
فرزندان هاشم عبارتند از:
1. عتبة بن هاشم بن عتبة: نقل شده وی در کنار پدر خود در جنگ صفین رزمید تا به شهادت رسید.(3)
2. عبدالله بن هاشم بن عتبة: او نیز همچون برادرش عتبه درکنار پدرش می جنگید.(4) پس ازاینکه پدرش به شهادت رسید، پرچم پدر را برگرفت و شروع به جنگیدن کرد. دررثای پدر خود اشعاری نیز سرود. وی در مجلسی که معاویه ترتیب داده بود در حالی که غل و زنجیر به دستش بسته شده بود به نزد معاویه آورده شد. عبدالله با اشعاری بلیغ و درهم کوبنده در آن مجلس، هم معاویه و هم مشاور مکارش عمروبن عاص را خوار و ذلیل کرد.(5)
3. هاشم بن هاشم بن عتبة: او از سادات و مشایخ مدینه به شمار می رود. نام پسر او نیز هاشم بوده است. نسبت او چنین ذکر شده: هاشم بن هاشم بن هاشم المرقال. وی متوفی سال144هجری است.(6)
4. سلیمان بن هاشم بن عتبه: نقل است که وی در دامان پیامبر(ص) بوده است و دست نوازش حضرت برسر او کشیده شده، در این صورت مبانی برخی جز صحابه نیز به شمار می رود.(7)
5. دره بنت هاشم: وی همسر عمیربن مساحق و فرزندش حمید از اشراف و بزرگان در زمان معاویه بوده است.(8)
هاشم مرقال در کربلا
در مورد خود هاشم بن عتبه نقل شده که وی در کربلا همراه امام حسین(ع) حضور داشته، چنان که درباره اش
می گویند: سواری کلاه خود برسر بانیزه ای 18ذرعی به دست از دور رسید. تا به میان میدان پا گذاشت گفت: هرکه مرا نشناسد، بشناسد! منم هاشم بن عتبه بن ابی وقاص پسر عم عمربن سعد. پس روبه امام حسین (ع)کرد و گفت: السلام علیک یا اباعبدالله! اگر پسرعمم عمربن سعد به جنگ شما آمده، من آمده ام تا جان خود را نثار شما کنم.
محدث نوری در لؤلؤ و مرجان می نویسد:
قصه مبارزات وکشته شدن او، که تمام آن دروغ است جزماً؛ زیرا که هاشم از شجاعان معروف بود واز این جهت او را «مرقال» می گفتند و ازخاصه ملازمان رکاب ظفر انتساب حضرت امیرالمؤمنین (ع)بود و علم بزرگ اردوی جلالت و رایت عظمای عساکر منصوره در جنگ صفین در دست او بود و در همان روز که از جندالله عمار یاسر و جماعتی به درجه شهادت رسیدند و از لشکر معاویه ذوالکلاع معروف و عبیدالله پسر عمرو هلاک شدند، هاشم نیز شهادت و شجاعت و قوت ایمان و جلادت او را ذکر کرده، حتی بعضی مراثی که برای او گفته اند و شبهه درکذب آنچه در محرق(القلوب) و قبل از او در روضه کاشفی است، نیست. و ازاین عجیب تر آنکه نوشته چون پسر سعد هزار سوار برای مقاتله با هاشم فرستاد، حضرت نیز برادر فضل را با ده نفر از انصار برای اعانت هاشم فرستاد الی آخر.(9)
علامه ما مقانی نیز سخن محدث نوری را متذکر شده و در ادامه فرموده: کسی که همراه حسین[شهید شده] یا عتبه بن هاشم (پسرهاشم) و یا هاشم بن عتبه بن هاشم(نوه هاشم)[بوده]نه هاشم مرقال معروف.
وی پس از تعدیل او، از قول رجال شناسان می نویسد:
نکته ای که باقی می ماند این است که روایت شده وی به خاطر یاری حسین(ع) به سمت کربلا رفت و به همراه او جنگید تا به شهادت رسید، اما در تاریخ تصریح شده که وی در صفین کشته شده. در بخش «هشام» این نکته می آید که این گفتار بنابراشتباه ابن داوود صورت گرفته. محدث نوری در کتاب خود با عنوان الدرر و المرجان از آثار معتمده نقل کرده است که کسی که همراه با حسین در کربلا شهید شده عتبه به هاشم و هاشم بن عتبه بن هاشم (نوه هاشم) است نه هاشم مرقال معروف.(10)
نتیجه گیری
از مجموع آنچه گذشت می توان گفت:
1. هاشم بن عتبة، معروف به «هاشم مرقال» از قبیله بنی زهره، جنگجوی پخته نظامی، مشاور و از اصحاب خاص امیرالمؤمنین (ع)وعلمدار حضرت در جنگ صفین، به شمار می رفت. وی برخلاف عموی خود سعدبن ابی وقاص با امیرمؤمنان (ع)بیعت نمود. از این رو، در مراحل مختلف جنگ های حضرت درکنار سایر اصحاب مانند عماریاسر، مالک اشتر و...از جمله مشاوران نظامی امام به شمار می رفت. رجالیان شیعه و سنی وی را توثیق نموده اند. علاوه براینکه شجاعت و دلیرمردی وی مورد توجه ایشان است.
2. هاشم در عصر ابوبکر و عمر به عنوان فرماندده و جنگجویی نظامی در فتوحات شام، قادسیه و...دلاوری هایی از خود نشان داد که تحسین خلفا و سایر مردمان را برانگیخت. اما وی در زمان عثمان ازجمله کسانی بود که از عملکردهای عثمان به شدت ناراضی بود. وی درکوفه به دستورات سعید بن عاص، والی عثمان در کوفه بی اعتنا بود، به گونه ای که به دلیل این بی اعتنایی، سعید بن عاص این صحابی جلیل القدر را علاوه بر شکنجه، خانه او را آتش زد.
3. به نظر می رسد که بنابر مقولات و شهادات تاریخ،
هاشم از جمله کسانی است که در سقیفه بنی ساعده حضور نداشته و در ابتدا همراه با امام(ع) و دیگران بیعت با ابوبکر را برنتابیده است. اگر در سقیفه حضور می یافت، بدون شک از امام (ع)دفاع می کرد. همان گونه که وی از جمله بیعت گیرندگان امام(ع) از مردم بود که به شدت در بیعت خویش با امام استوار بود.
4. شهادت هاشم در جنگ صفین سبب تقویت بنیه روحی سپاه معاویه شد. اشعار سپاه شام در مذمت وی شاهد این مدعاست. امام (ع)در فقدان وی گریست و بدون غسل و کفن او را دفن نمود.
5. برخی براین باورند که هاشم درکنار امام حسین (ع)در کربلا حضور داشته است، اما بنا به گفته محدث نوری و نیز علامه مامقانی باید گفت که پسر یا نوه وی در کربلا در کنار امام بوده است؛ چرا که وی در صفین جام شهادت را نوشید.
پی نوشت ها :
*دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث، دانشگاه تهران(پردیس قم).
1- نصربن مزاحم، همان، ص327و347-348؛ ابن اعثم کوفی، همان، ج3، ص118.
2- احمدبن علی بن حجر عسقلانی، همان، ج5، ص389-390.
3- ابن اعثم کوفی، همان، ج2، ص118-119.
4- سیدمحسن امین، همان، ج8، ص89.
5- برای مطالعه بیشتر، ر.ک:نصربن مزاحم منقری، همان، ص348 و356.
6- ابن حبان، مشاهیر علماء و الامصار، ص221؛ ابن حزم، همان، ص129.
7- احمدبن علی بن حجر عسقلانی، همان، ج3، ص201.
8- همان، ج4، ص602.
9- میرزا حسین نوری، لؤلؤو مرجان، ص186-187.
10- عبدالله مامقانی، تنقیح المقال، ج3، ص288.
منابع:
-نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، قم، دارالهجره، 1407ق.
- ابن ابی الحدید، معتزلی، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمدبن ابوالفضل ابراهیم، مصر، داراحیاء الکتب العربیه، 1378ق.
- ابن اثیر، اسدالغابه، بیروت، دارالفکر، 1409ق.
- ــــ، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، تحقیق طاهر احمد الزاوی، ط.الرابعه، قم، اسماعیلیان، 1367.
- ابن حبان، مشاهر علماء الامصار، تحقیق مرزوق علی ابراهیم، بیروت، دارالوفاء 1411ق.
- ابن حزم، جمهره انساب العرب، تحقیق لجنه من العلماء، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1403ق.
- ابن سعد، بن منیع الهاشمی البصری، الطبقات الکبری، تحقیق محمدعبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1410ق.
- ابن کثیر دمشقی، اسماعیل، البدایه و النهایه، تحقیق علی شیری، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1408ق.
- امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، تحقیق سیدحسن امین، ط. الخامسه، بیروت، دارالتعارف، 1403ق.
- امینی، عبدالحسین، الغدیر، تهران، دارالکتاب الاسلامی، 1366ق.
- اندلسی، ابن عبدربه، العقد الفرید، بیروت، داراحیاء التراث العربی. بی تا.
- بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، 1417ق.
- تهامی، سیدغلامرضا، فرهنگ اعلام تاریخ اسلام، تهران، شرکت سهامی انتشار1358.
- ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، تحقیق جلال الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی 1353.
- حمیری کلاعی، ابوالربیع، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله والثلاثه الخلفاء، تحقیق محمدعبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1420ق.
- دینوری، ابن قتیبه، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، قم، منشورات الشریف الرضی، 1415ق.
- دینوری، احمدبن محمد، الاخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، قم، منشورات الرضی، 1368.
- ذهبی، شمس الدین محمدبن احمد، تاریخ الاسلام ووفیات المشاهیر و الاعلام، تحقیق عمرعبدالسلام تدمری، ط. الثانیه، بیروت، دارالکتاب العربی، 1413ق.
- راوندی، قطب الدین، الدعوات، قم، مدرسه الامام المهدی(عج)، 1407ق.
- زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ط. الثانیه، بی جا، بی نا، بی تا.
- شاکری، حسین، الصفوه من الصحابه و التابعین، قم، الهادی، 1415ق.
- صدوق، محمدبن علی، الامالی، چ هفتم، تهران، کتابچی1380.
- صفدی، خلیل بن ابیک، الوافی بالوفیات، تحقیق احمدالارناؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، داراحیاء التراث، بیروت، 1420ق.
- طبری، محمدبن جریر، تاریخ الطبری، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، ط. الثانیه، بیروت، دارالتراث، 1387ق.
- طوسی، محمدبن حسن، الخلاف، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1407ق.
- ـــ، تهذیب الاحکام، تحقیق سیدحسن موسوی خرسان، ط. الثالثه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1364.
- عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق صرفی جمیل العطار، بیروت، دارالفکر، 1421ق.
- عسکری، سیدمرتضی، معالم المدرستین، بیروت، مؤسسه النعمان، 1410ق.
- قرشی بنابی، سیدعلی اکبر، مفردات نهج البلاغه، چ دوم، قم، انتشارات اسلامی، 1382.
- قرطبی، ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق علی محمد بجاوی، بیروت، دارالجیل، 1412ق.
- قمی، شیخ عباس الکنی و الالقاب، ط. الرابعه، تهران، منشورات مکتبه الصدر، 1397ق.
- کوفی، ابن اعثم، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالضواء، 1406ق.
- مازندرانی، ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، تحقیق و تصحیح لجنه من علما النجف الاشرف، نجف اشرف، مکتبه الحیدریه1376ق.
- مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، نجف اشرف، المطبعه الرضویه، 1352ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ط. الثالثه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403ق.
- محمدی ری شهری، محمد، دانشنامه امیرالمؤمنین(ع) بر پایه قرآن و حدیث، ترجمه عبدالهادی مسعودی، قم، دارالحدیث، 1382.
- مدنی شیرازی، سیدعلی خان، الدرجات الرفیعه فی طبقات الشیعه، قم، بصیرتی، 1397ق.
- مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، ط. الرابعه، قم، دارالهجره، 1409ق.
- مفید، محمدبن محمدنعمان، الجمل، قم، مکتبه الداوری، بی تا.
- منقری، نصربن مزاحم، وقعه صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، ط. الثانیه، قاهره، مؤسسه العربیه الحدیثه، 1382ق.
- نسائی، احمدبن شعیب، خصائص علی بن ابیطالب، ترجمه فتح الله نجارزادگان، قم، بوستان کتاب، 1387.
- نوری، میرزا حسین، لؤلؤ و مرجان، قم، پیام مهدی، 1386.
- یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، بی تا.
منبع:نشریه معرفت، شماره 156