3-5. دیدگاه ها در باب نبوت زن
در این بخش به این می پردازیم که آیا از دیدگاه علما نبوت برای زن جایز است یا خیر؟ اغلب قریب به اتفاق علماء بر عدم جواز نبوت برای زن اتفاق دارند، ولی تعدادی هم قائل به جواز نبوت برای زنان هستند. ما ابتدا آراء قائلان به جواز نبوت را ذکر می کنیم و بعد ازآن به دلائل مخالفان آنان می پردازیم:
برخی از علماء همچون: ابو حسن اشعری،؛ قرطبی و ابن حزم عقیده دارند که خداوند به برخی از زنان نعمت های فراوانی مثل «نبوت» اعطا فرموده است. این گروه، بر نبوت «مریم» اتفاق دارند و برخی نیز بر نبوت زنان دیگر از جمله: حواء، ساره، ام موسی، هاجر و آسیه قائلند. (ابن حجر، 6 /473؛ سفارینی، 2 /226)
این بزرگان در مقابل اعتراضاتی که به انحصار نبوت درمردان می باشد (با توجه به آیه) پاسخ داده اند: ما از انحصار نبوت برای مردان «رسالت» را می فهمیم؛ یعنی فقط رسالت متعلق به مردان است، و نبوت از این نص قرآنی دریافت نمی شود؛ و این یعنی زن می تواند به مقام نبوت برسد؛ زیرا نبوت از ریشه نبأ می باشد و نبأ یعنی اعلان و رساندن خبر؛ پس هیچ مانعی نیست از اینکه زن بتواند اخباری را به مردم برساند. (شهرستانی، 194)
علاوه براین به دلایل زیر، تمسک جستند:الف) قرآن به این نکته اشاره دارد که خداوند بر برخی از زنان وحی نازل می کند: «وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى...» (قصص، 7)« إِذْ أَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّکَ مَا یُوحَى» (طه، 3). همانگونه که مشاهده می کنیم، مادر موسی(ع) از جمله زنانی است که وحی بر او نازل می شود؛ و این وحی
همانند وحی به ابراهیم، برای ذبح اسماعیل است. پس جوهره هر دو وحی یکی است. پس هر دو پیامبر هستند. (شهرستانی، 198)
ب) جبرئیل بر مریم نازل می شود و با او سخن می گوید: «فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا» (مریم، 17). ابو حسن اشعری می گوید: «جبرئیل (ملک) بر هر کسی نازل شود، با هر پیامی (امر، نهی، تبلیغ) آن شخص به یقین پیامبر است». ابن حزم نیز می گوید: جبرئیل فقط بر نبی یا رسول نازل می شود و جبرئیل بر مریم نازل شده، پس مریم پیامبر است. (شهرستانی، 204) قرطبی در ادامه سخن گذشته اش اضافه می کند: بر حسب آیه «وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِینَ» (آل عمران، 42) مریم برگزیده شده از جانب خداوند و پیامبر است. (قرطبی، 9 /247)
ج) پیامبر(ص) در حدیثی فرمودند: بسیاری از مردان به کمال می رسند، اما از زنان فقط آسیه همسر فرعون و مریم دختر عمران، به کمال رسیدند. (ابن حجر، 6 /322-321) علامه طبرسی در مجمع البیان، خدیجه دختر خولید، و فاطمه دختر محمد(ص) را نیز اضافه کرده است. (طبرسی، 10 /320)
قائلان به این حدیث، همچنین گفته اند: اینان پیامبر هستند؛ زیرا کامل ترین انسان ها پیامبران هستند و سپس اولیاء و صدیقان و شهداء. حال اگر پیامبر نبودند، پس باید ولیه یا صدیقه و... بودند، در حالی که روایت لفظ «نبیه» را عنوان کرده است. (ابن حجر، 6 /322-321)
بررسی: ما احادیث بسیار مشهوری داریم که بر افضلیت حضرت زهرا بر تمام زنان عالم دلالت دارد، بنابراین، به حق باید پیامبر می شد، اما هیچ یک از علما قائل به نبوت وی نیستند. حال با توجه به این مقدمه به نقد این اقوال می پردازیم:
1. یکی از وظایف مسلم انبیاء تبلیغ رسالت می باشد و چنان که بیان کریدم، تفاوتی میان رسول و نبی در این مسئله نیست، بلکه تفاوت در این است که نبی مبعوث بر شریعت رسول قبلی می باشد، و آنچه مانع بعثت زن به عنوان رسول بوده است، در نبی نیز وجود دارد.
2. احتمال می رود، وحی خداوند، به این زنان در خواب (منام) بوده، و یکی از طرق وحی در خواب می باشد. این گونه وحی ها برای غیر انبیاء هم نازل می شود. علامه طباطبایی ذیل آیه «إِذْ أَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّکَ مَا یُوحَى» (طه، 38) می نویسد: مراد از وحی (الهام) القاء مطالبی بر
قلب است حال چه در خواب یا بیداری، و این گونه وحی دلالت بر نبوت نمی کند.
3. نمی توان پذیرفت، هر کسی که بر او جبرئیل نازل می شود، او نبی است؛ زیرا، بر طبق حدیثی- که «مسلم» نقل می کند- روزی صحابه از پیامبر سؤالی می کنند، جبرئیل بر پیامبر نازل می شود و در همان زمینه به پیامبر(ص) پاسخ می دهد، این در حالی است که همه صحابه هم جبرئیل را دیدند و هم صدایش را شنیدند. پس طبق ادله ای که اقامه شد، صحابه به دلیل رؤیت جبرئیل باید نبی می بودند، در حالی که هیچ کس قائل به این گفتار نیست. (مسلم، 2567)
4. برگزیده شدن مریم نمی تواند دلیل بر نبوتش باشد؛ زیرا بنا بر برخی آیات، افراد یا جماعت هایی برگزیده شده اند: «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیْرَاتِ» (غافر، 32) اما آنان را نبی نمی شناسیم. همچنین خداوند در قرآن می فرماید: «إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ» (آل عمران، 33)، اما قطعاً همه آل ابراهیم و آل عمران پیامبر نیستند.
5. کمالی که در حدیث مذکور به آن احتجاج کردند، کمالی به معنای فضیلت می باشد. نه کمال نبوت، پس می توان روایت را این گونه تفسیر کرد: بسیاری از مردان فضیلت هایی دارند، اما آسیه و مریم و ... با فضیلت ترین زنان هستند. (بخاری، 3411؛ مسلم، 2431)
نتیجه گیری
از بحث گذشته می توان چنین نتیجه گرفت که در عهد عتیق و جدید به چند پیامبر زن اشاره شده است، اما وظیفه نبوی آن ها تنها در پیشگویی یا گاهی بیان برخی حکمت ها و یا انجام قضاوت ها محدود می شد. در عهد قدیم به سه زن پیامبراشاره شده است که به نام های خلده، مریم خواهر موسی و هارون ودبوره هستند. در عهد جدید نیز به حنّه و دختران فیلبس با وصف پیامبر اشاره شده است.
در نقد بررسی این دیدگاه روشن شد که زن در نصوص عهدین از جایگاه مناسبی برخوردار نیست و همچنین مسلم است که در یهودیت و مسیحیت به زن اجازه دستیابی به مقام رهبری دینی داده نمی شود؛ چه رسد به مقام نبوت.
اما در اسلام آنچه از ظاهر آیات قرآن مجید بر می آید این است که نبوت مختص مردان است و هیچ جای قرآن به نبوت زن اشاره نشده، بلکه آن را منحصر در رجال می داند، اما وحی یا نزول جبرائیل بر زن در قرآن ذکر شده است؛ مانند: نزول جبرائیل بر مریم
مادر عیسی یا وحی شدن به مادر موسی، و این امر موجب شده که مفسران به دو گروه تقسیم شوند: برخی با استناد به آیات به اضافه روایتی از پیامبراسلام به چهار زن نبی اشاره کرده اند. اما بیشتر مفسران نبوت زن را نفی کرده و آن را مخالف ظاهر آیات قرآن و خصوصاً آیه قوامیت رجال «الرجال قوامون علی النساء» شمرده اند.
پی نوشت ها :
1. عضو هیئت علمی جامعة المصطفی العالمیة
نشانی الکترونیکی: Khoshaba-64@ yahoo.com
2. کارشناسی ارشد کلام اسلامی
نشانی الکترونیکی: aghili 111@ yahoo.com
* تاریخ دریافت مقاله: 25 /2 /1389
* تاریخ پذیرش مقاله: 14 /2 /1389
منابع:
1. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1997م
2. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 2001م
3. القرآن و العهدین، علی الشیخ، حوزه علمیه خواهران، انتشارات هاجر، 1388ش
4. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی، 1973م
5. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، 1381ش
6. عبدالراضی، محمد، المعتقدات الدینیة لدی الغرب، الریاض، مرکز الملک فیصل للبحوث و الدراسات الاسلامیة، 1421ق
7. ابن میمون، دلالة الحائرین، قاهره، مکتبة التقافة الدینیة، 1428ق
8. عبدالملک، بطرس، قاموس الکتاب المقدس، قاهره، دارالثقافة، 1995م
9. لوکیر، هربرت، کل نساء الکتاب المقدس، ترجمه ادوارد ودیع عبد المسیح، قاهره، دار الثقافة، 2004م
10. گروهی از مؤلفان، تفسیر الکتاب المقدس، بیروت، دارالمشرق، 1976م
11. کلینی، شرح اصول الکافی، بیروت، دار الاضواء، 1992م
12. مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الاعلمی، 1991م
13. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، قم، دارالحدیث، 1386ش
14. بحرانی، هاشم، مدینة المعاجز، قم، مؤسسه معارف اسلامی، 1413ق
15. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، دار الکتب الاسلامیة، 1382ش
16. شهرستانی، محمد بن عبد الکریم، الملل و النحل، بیروت، دار المعرفة، 1994م
17. کیال، باسمه، تطور المرأة عبر التاریخ، بیروت، مؤسسه عز الدین، 1401ق
18. فاضل هندی، بهاء الدین محمد تاج الدین، کنزالعمال، بیروت، مؤسسه الرسالة، 1989م
19. ابن حنبل، احمد، مسند، بیروت، دار صادر، 1412ق
20. نووی، یحیی بن شرف، ریاض الصالحین، بیروت، دار الفکر المعاصر، 1991م
21. نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، بیروت، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1989م
22. جصاص، احمد بن علی، إحکام القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1995م
23. اسمعانی، تفسیر السمعانی، الریاض، دار الوطن، 1416ق
24. ابن الجوزی، ابوالفرج جمال الدین عبد الرحمن بن علی بن محمد، تفسیر زاد المسیر، بیروت، دارالفکر، 1989م
25. قرطبی، ابوعبداللّه محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1993م
26. ابن کثیر، ابوالفداء، تفسیر، بیروت، دار المعرفة، 1410ق
27. رازی، فخرالدین محمد، تفسیر کبیر، بیروت، دارالفکر، 1982م
28. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، مکتب نشر الثقافة الاسلامیة، 1408ق
29. طبرسی، ابو منصور احمد بن علی بن علی، مجمع البیان، بیروت، مؤسسه الاعلمی، 1995م
30. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، بیروت، دارالمعرفة، 1413ق
31. سفارینی، محمد، لوائح الانوار البهیة، محمد بن احمد، بی جا، بی تا
32. قشیری نیشابوری، ابی الحسن مسلم بن حجاج، صحیح، بیروت، دارالفکر، 1413ق
33. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح، بیروت، دار الفکر، 1981م
منبع: نشریه علوم ومعارف قرآن کریم، شماره 6.