به گزارش ایسنا، همهی ما بارها با نادیده گرفته شدن حریم خصوصیمان مواجه شدهایم. حریمی که با فرهنگ ارتباط مستقیم دارد و شکسته شدن آن ممکن است برایمان گران تمام شود. از نادیده گرفته شدن این حریم برای برداشت پول از دستگاه عابربانک گرفته تا ترس از آموزش به کودکان برای آشنایی با حریم خصوصی و اعضای بدنشان. اینها بخش کوچکی از حریم شخصی و خصوصی ما در جامعهای است که در آن زندگی میکنیم.
یک جامعهشناس درباره حریم خصوصی معتقد است: گاهی حریم خصوصی از بُعد مکانی دیده میشود. ممکن است فرد، دارای قلمرو خاصی که بخشی از آن خانه یا میزش است، باشد. همهی افراد دوست دارند از قلمرو خود یا فضاهایی که به آنها تعلق دارد، محافظت کنند و کسی به آن تجاوز نکند. بُعد دیگر، فکری، اندیشهای و سلیقهای است که به فرد تعلق دارد و عموم مردم و جامعه نمیتوانند دربارهی آن تصمیم بگیرند، مثل علاقه به ژانر سینما، غذا، ورزش یا رشته تحصیلی از حریمهای ذوق و سلیقه اختیار فرد محسوب میشود که معمولا جامعه نباید در آن دخالت یا برای آن تعیین تکلیف کند.
در ادامه گفتوگوی ایسنا با محمد امین قانعی راد - جامعه شناس- را درباره حریم خصوصی میخوانید:
ما در زندگی شهری بارها شاهد این هستیم که افراد به حریم خصوصی یکدیگر تعرض میکنند. تعریفی که درباره حریم خصوصی داشتید، در کشور ما هم معنی شده است؟
در جامعهشناسی، اصطلاحی به نام بیتفاوتی مدنی وجود دارد که این اصطلاح در بین شهروندان ما وجود ندارد. زمانی بی تفاوتی مدنی شکل میگیرد که تجربه زندگی شهرنشینی گسترش پیدا کند و این موضوع برخلاف زندگی روستایی است. به دلیل صمیمیت و خویشاوندی که در زندگی روستایی وجود دارد، همه در مسائل یکدیگر بیدلیل مشارکت میکنند. در جامعه روستایی کسی احساس نمیکند که در مسائل او دخالت میشود و به عبارتی این کار به عنوان صمیمیت معنی میشود. در وضعیت روستایی، زندگی مبتنی بر گمنامی نیست، بلکه مبتنی بر ارتباط آدمهایی است که همدیگر را میشناسند و نسبت به مسائل یکدیگر علاقهمند هستند که این علاقهمندی حتا با علاقه شخصی افراد پیوند دارد. هنگامی که دو نفر در روستا از کنار هم عبور میکنند، اگر سلامی بین آنها رد و بدل نشود برای هر دو آزاردهنده است و احساس میکنند به آنها توهین شده است. بنابراین بیتفاوتی در زندگی روستایی عیب بزرگی شمرده میشود اما این موضوع در زندگی شهرنشینی متفاوت میشود. آدمها در زندگی شهری با یکدیگر متفاوت هستند و از نظر خویشاوندی هم ریشه نیستند، از نظر شغلی، محل سکونت و بسیاری از علایق دیگر با هم تفاوت دارند که باید این تفاوتها مورد احترام شهروندان باشد.
صمیمیت روستایی، تفاوتها را به نحوی از بین میبرد. مهربانی را در بین افراد گسترش میدهد اما موجب یک شکل شدن آنها نیز میشود و این موضوع اقتضای زندگی در محیط روستایی است اما اقتضای زندگی در محیط مدرن شهری که یک محیط مدنی نیز محسوب میشود، پاسداشت تفاوتهاست. پاسداشت تفاوتها به معنای این است که هر کسی حریمی دارد که با حریم دیگری متفاوت است و نباید نسبت به آن تعرض کرد. این تعرض میتواند به شیوههای گوناگون از جمله نگاه کردن همراه باشد. بنابراین باید نوعی اخلاق شهرنشینی شکل پیدا کند که فرهنگ بیتفاوتی مدنی در آن شکل بگیرد و افراد به تفاوتها و حریم خصوصی یکدیگر احترام بگذارند. برخی مسائل به عموم مردم و برخی دیگر به خود فرد مربوط میشود.تفاوت بین حوزه عمومی و خصوصی یا حریم شخصی و قلمرو عمومی در زندگی روستایی جدی گرفته نمیشود اما در زندگی شهری به این تمایز نیاز داریم تا افراد احساس امنیت بیشتری کنند. زمانی که افراد برای وارد کردن رمز بانکی خود مورد هجوم نگاهها قرار میگیرند، موجب احساس نا امنی میشود. به ویژه در جامعه ما که مواردی هم دیده شده که برخی نگاهها موجب به وجود آمدن مشکلاتی برای افراد شده است.
حاکمیت چه نقشی برای فرهنگسازی در این زمینه دارد؟
دو نمونه از مهمترین دستگاههای مرتبط با حاکمیت، مدرسه و رسانه است که نقش آموزشی دارند و باید اهمیت فرد را به جامعه منتقل کنند یعنی فرد مهم است و میتواند حوزهای برای خود داشته باشد که کسی در آن دخالت نکند زیرا فرد از اهمیت و استقلالی برخوردار است که میتواند خودش مالک خودش باشد. یک پدر وقتی از فرزندش درباره اینکه کجا میرود و چه کاری انجام میدهد، توضیح می خواهد، انتظار دارد برایش مشخص شود که فرزندش درباره اینکه چه کاری میخواهد انجام دهد توضیح دهد و یک حالت قیم مأبی دارد در حالی که در حوزه انسان مستقل این فرد محترم است و میتواند قلمرو خودش را داشته باشد که به هیچکس دیگری ربط ندارد. از طرف دیگر باید اهمیت آن در حوزه عمومی که به همهی ما مربوط میشود نیز مورد تاکید قرار بگیرد. مسائلی وجود دارد و مکانهایی هستند که به همه افراد جامعه مربوط میشوند و همه باید در آن مشارکت و اظهارنظر کنند. باید این دو قلمرو به صورت روشن تعریف و به بچهها آموزش داده شود. باید بچهها بدانند مسائلی وجود دارد که به حریم شخصی خودشان برمیگردد و دیگران باید به آن احترام بگذارند. از طرف دیگر زندگی مدرسهای و سرنوشت نهاد مدرسه به همهی ما مربوط است و تنها حیطه خصوصی مدیر مدرسه نیست که هر تصمیمی که دوست داشت، بگیرد. در چنین فضاهایی همهی ما باید مشارکت داشته باشیم. آدمها کنجکاو هستند و دوست دارند مشارکت کنند و اخباری به دست بیاورند و حوزههای عمومی باید کنجکاوی و مشارکت مردم را پاسخ دهند و در اختیار آنها اطلاعات بگذارد. از طرفی مردم یاد میگیرند که روی افراد زوم نکنند بلکه کنجکاوی خود را در جایی که به آنها مربوط میشود ارضاع کنند. درست است که یک فرد در بیتفاوتی مدنی به صفحه تلفن همراه شما زوم نمیکند اما ممکن است فردی باشد که صفحات روزنامه را ورق میزند، کلی اطلاعات به دست میآورد و پیگیرمسیر جامعه و جهت آن است. اگر فردی بیتفاوت مدنی دارد بیانگر این نیست که نسبت به شرایط و زندگی سیاسی و اجتماعی جامعه خودش بیتفاوت است بلکه کنشگر فعال محسوب میشود اما در ارتباط با افراد فاصله خود را رعایت میکند و حوزه مشارکت خود را در زندگی مشترک عمومی متمرکز میکند.
برخی از نهادهای دولتی مثل مدرسه و رسانه که نقش آموزشی دارند، باید به شکلگیری این دو مفهوم کمک کنند. به آدمها نگویند در کارهای یکدیگر دخالت نکنند بلکه باید به افراد بگویند قلمرو مشترکی وجود دارد که باید همه در آن دخالت کنند. این تفکیک باید شکل بگیرد. دیگری آنکه نهادهای دولتی و حاکمیتی باید به این دوگانگی حرمت قائل شوند اما برخی از افراد با اتهاماتی از سوی نهادهای حاکمیتی مواجه می شوند که تا حد زیادی مربوط به حوزه و قلمرو شخصی فرد است و حاکمیت سعی میکند اطلاعات را از جایی که نباید به دست بیاورد. اولین و مهمترین جایی که بتواند این تمایزها را ایجاد کند و به حفظ و گسترش آن کمک کند جایی است که باید حرمت تمایزها را نگه دارد. بنابراین نهادهای حاکمیتی میتوانند سه نقش داشته باشند یکی آنکه به ایجاد تمایز کمک کنند و به این تمایز حرمت بگذارند و سوم به آموزش در مدارس و بازنمایی درست در رسانهها توجه کنند. ما گاهی در برنامههای تلویزیونی میبینیم که حریم خصوصی حتی در برنامههای مختلف رسانهها نیز رعایت نمیشوند.
زمانی اخبار مربوط به تعرض جنسی کودکان در کشور ما زیاد شنیده میشد، در حالی که این موضوع هم حریم خصوصی محسوب میشود. اگر حریم خصوصی در مدرسهها که شما هم به آن اشاره کردید، آموزش داده میشد و آنها از کودکی با این فرهنگ آشنا میشدند، آیا کودکان ما باز هم قربانی این قضیه میشدند؟
اینکه کودک از آگاهیهایی درباره حریم خصوصی آگاه باشد که مورد تعرض قرار نگیرد باید آموزش داده شود و در مرحله اول باید فرهنگ این ظرفیت را پیدا کند نه آنکه همه این موارد از طریق کلاس درس و معلم آموزش داده شود. فرهنگ به نحوی شکل پیدا میکند که آموزنده است و افرادی که در فرهنگ رشد میکنند از روشهای دیگران، تجربه صبح تا شب که در جامعه زندگی میکنند و آموزشهای غیر رسمی یاد بگیرند و لزوما به آموزش مدرسه اکتفا نکنند. به طور عملی، جامعه مسیری را طی کند که دچار بیتفاوتی مدنی به اضافه مشارکت مدنی شود. بیتفاوتی مدنی یعنی تمرکز و تعرض نکردن در زندگی خصوصی افراد و مشارکت مدنی به معنای ورود به حوزه زندگی مشترک که باید به طورهمزمان باشد و اگر تنها به یک بُعد آن بپردازیم تولید مشکل میکند.
این کار را چطور میتوان انجام داد؟
پیشبرد این موضوع نیازمند نوعی مفهوم سازی، ارائه یکسری راهبردها و برنامهها در زمینه آموزش و رسانه نیاز به طراحی دانش بنیان دارد و اگر روزی به ضرورت آنها پی ببریم باید درباره آن گفتوگو کنیم و نظامها و ساختارهایی را طراحی کنیم.
شما چند سال رییس انجمن جامعهشناسان بودید. در این سالها، نهادی از شما یا همکارانتان برای انجام این کار دعوت نکرده است؟
چه کسی میخواهد تقاضا کند؟ به طور غیرمستقیم در جامعه، ورود در حوزه خصوصی افراد تشویق میشود و برخی در این زمینه احساس مسئولیت و فکر میکنند در انجام چنین کاری خیر و برکت وجود دارد، از طرفی برخی رسانهها دخالت و کنجکاوی به دیگران را آموزش میدهند. ما دچار یکسری مشکلات و چالشها هستیم که به انتخاب اهداف برمیگردد. معلوم نیست ما میخواهیم در جامعه بی تفاوتی مدنی به معنایی که گفتم یا دخالت در حوزه خصوصی افراد را انتخاب کنیم .ما باید به تدریج در این سالها متوجه میشدیم که دخالت در حوزه خصوصی دیگران نمیتواند نقش مثبتی از نظر اخلاقی و فرهنگی داشته باشد و باید اهداف را باید به شکل دیگری دنبال کرد بدون آنکه بخواهیم به زندگی خصوصی افراد تعرض کنیم. زندگی نوین اقتضا میکند هر فردی از یک قلمرو فضایی و فکری محافظت شده برخوردار باشد که مربوط به خودش است، حتا اگر در زمینههایی نادرست باشد و در عین حال نیاز به یک حوزه عمومی فعال و مشارکت جویانه داریم که افراد حتا حس امر به معروف و نهی از منکر خود را در صحنه فعالیتهای مدنی و سیاسی بروز دهند نه در برخوردهای فردی و شخصی.