فلسفه مهدویت و ضرورت انتظار
مهم ترین دلیل ضرورت موعود جهانی، همان فلسفه بعثت انبیاست که فلسفه خلقت نیز هست. فلسفه خلقت، عبادت و عبودیت است که حقیقت عبودیت، تقرّب به خداست و فلسفه بعثت نیز طبق آیات متعدّدی از قرآن کریم، توحید و عدالت اجتماعی معرفی شده است که مطابق شرح دقیق شهید مطهری، عدالت نیز برای توحید است (مطهری، 1388پ، ص 69-73) و مهم ترین ضرورت قیام موعود جهانی نیز پر کردن زمین از عدل و قسط است.
مفاهیم بنیادین فرهنگ و تمدن شیعه
هنگامی که از مفاهیم بنیادین صحبت می کنیم، مقصود، آن عده از مفاهیم است که به عنوان مفاهیم پایه، به صورتی ویژه در ساخت فرهنگ و تمدن تأثیرگذار بوده، در ادامه مسیر آن نیز به عنوان مهم ترین و برجسته ترین عناصر مفهومی و کارکردی در جامعه ایدئال یا مدینه فاضله آن، نقش اساسی دارند؛ نقشی که باعث می شود فرد و جامعه، با تقویت این مفاهیم و تلاش برای تبدیل آنها از وضعیت هنجاری به عینی، فاصله بین فرهنگ و تمدن را به صورت سازماندهی شده و برای رسیدن به هدف بلند موجود، طی کنند.
هنگامی که دوره عمر هریک از عناصر فرهنگی و تمدنی شیعه را بررسی می کنیم، متوجه می شویم در طول حدود 1400 سال از عمر این مذهب، پیروان آن به مرور زمان، این مفاهیم بنیادین را در دستور کار داشته، اندک اندک و مرحله به مرحله، خصوصیات فرهنگی و تمدنی ملی، نژادی و بومی خود را در راستای آن تغییر داده اند و یا حتی به حذف بعضی از مهم ترین خصوصیات فرهنگی و تمدنی خود، به نفع آنها اقدام کرده اند. از آن جمله می توان به: تبدیل آرام آرام حکومت های پادشاهی در سایه این مفاهیم، به حکومت هایی مبتنی بر مردم سالاری دینی اشاره کرد که با این خصوصیات انطباق بیشتری دارند و عنصر ولایت، عدالت و عصمت در آنها با انتخاب فقیه جامع الشرایط آگاه به زمان و مکان واقعیت عینی ملموس تری می یابد؛ حال آنکه این اتفاق طی قرن ها و هزاره های پیش از آن، در میان همان مردم بدون داشتن چنین مفاهیم بنیادینی رخ نداده است. این موضوع نشان می دهد این روند همچنان ادامه دارد و تا رسیدن به حکومت ایدئال - که در آن، این مفاهیم بنیادین به طور مطلق و بدون کم و کاست به عینیت درمی آیند - ادامه خواهد یافت؛ ضمن آنکه می توان بدین وسیله به اهمیت این مفاهیم بنیادین در شکل گیری آن چشم انداز بلند پی برد.
1. ولایت فقیه
اصل ولایت فقیه، نزد علما و دانشمندان شیعه، ثابت و مورد قبول همگان است. فقیه جامع الشرایط دارای چهار شأن دینی است که دو شأنش علمی و دو شأن دیگر آن عملی است:
الف) وظیفه حفاظت: از آنجا که مهم ترین وظیفه امام معصوم تنزیه قرآن کریم از تحریف یا سوءبرداشت و نیز تقدیس سنت معصومان علیهم السلام از گزند اعمال سلیقه شخصی و حمل آن بر پیش فرض ها و پیش ساخته های ذهنی دیگران است، همین رسالت در عصر غیبت بر عهده فقیه جامع الشرایط خواهد بود.
ب) وظیفه افتا: وظیفه فقیه در ساحت مسائل علمی و احکام اسلامی، اجتهاد مستمر، با استمداد از منابع معتبر و اعتماد بر مبانی استوار و پذیرفته شده در اسلام و پرهیز از التقاط آنها با مبانی حقوق مکتب های غیرالهی می باشد.
ج) وظیفه ولاء: حاکم اسلامی پس از اجتهاد عمیق در متون و منابع دینی و به دست آوردن احکام اسلام، در همه ابعاد زندگی مسلمانان، مواظب اجرای دقیق آنهاست.
د) وظیفه قضا: حاکم اسلامی با تلاش و کوشش متمادی و اجتهاد عملی، مبانی و احکام قضای اسلامی را از منابع اصیل آن به دست می آورد و سپس براساس همان علوم و احکام، بدون آنکه خود در آنها تصرفی کند، به اجرای احکام قضایی و صادر نمودن قوانین لازم می پردازد. (جوادی آملی، 1388).
2. عدالت
عدل به معنای قرار دادن هر چیز در جای خود و در نقطه مقابل ظلم است. (معلوف، 1383، ص 491)؛ به عبارت دیگر به معنای «داد دادن» و دادگری کردن است و انسان عادل، به معنای دادگستر می باشد (عمید، 1374، ص 1429).
یکی از مسئولیت های اساسی حاکم اسلامی، عدالت گستری و جلوگیری از ستمگری ظالمان است. عدل، هر چیزی را در جای خود قرار می دهد و هر حقی را به صاحب خود می رساند. عدالت پیش از آنکه در مرحله اجتماع پدید آید، باید درون انسان شکل بگیرد. این موضوع، زمانی تحقق می یابد که شخص، عدالت را در همه جهان و برای همه بخواهد. هنگامی که این مرحله از عدالت واقعیت یافت، عدالت اجتماعی به آسانی قابل دسترسی است و این کمال بزرگ بشر و آرمان اصلی پیامبران و اولیای الهی است.
فلسفه وحی و بعثت انبیاء و ولایت امامان، عدالت است. تحقق این آرمان و تأمین این نیاز که به خاطر آن تلاش های فراوان و کوشش های توانفرسا به عمل آمده است، تنها در پرتو تعالیم حیاتبخش انبیا که انسان و جامعه را از درون می سازد و ضامن اجرای عدالت در اجتماع است و برابری انسان ها را در جامعه، براساس برادری آنها شکل می دهد، امکان پذیر است (محمدی ری شهری، 1374).
انسان کامل
کمال انسان در تعادل و توازن اوست؛ یعنی انسان با داشتن استعدادهای گوناگون، زمانی انسان کامل است که فقط به سوی یک استعداد گرایش پیدا نکند و استعدادهای دیگرش را مهمل و معطل نگذارد و همه را در یک وضع متعادل و متوازن، همراه هم رشد دهد. حقیقت عدل به «توازن» و «هماهنگی» برمی گردد؛ یعنی رشد همه استعدادهای انسان، باید هماهنگ باشد. حضرت علی علیه السلام انسان کامل است؛ زیرا همه ارزش های انسانی در حد اعلی و به طور هماهنگ در او رشد کرده است. (مطهری، 1388ب).
3. عصمت
واژه عصمت از ماده «عصم» و در لغت به معنای «منع» و «حفظ» و جلوگیری و پیشگیری از ناملایمات است. یکی از مهم ترین ویژگی های پیامبران خدا و جانشینان آنها، عصمت بوده و بر دو نوع است: مصونیت از گناه و مصونیت از اشتباه. انبیا و جانشینان آنها، برای نجات جامعه از آلودگی ها، فشارها و زشتی ها باید هم از گناه و هم از اشتباه و لغزش در امان باشند تا بتوانند این رسالت بزرگ را به خوبی انجام دهند.
تقوا و عصمت، هر دو از یک ریشه اند. تقوا به معنای پرهیز از گناه نیست، بلکه به معنای ملکه ای است که موجب مصونیت انسان از ابتلا به گناه می شود؛ همچنان که «عدالت» نیز - که شرط قاضی، امام جماعت و مجتهد است - به معنای ترک گناهان نیست، بلکه به معنای ملکه عدالت و حفظ خود از گناه است؛ بنابراین «تقوا» و «عدالت» نیز مرتبه ای از عصمت است. عدالت، تقوا و عصمت، حالتی روانی و روحی پایدار و استوار است که موجب مصونیت و حفظ انسان از ابتلا به گناه می شود (محمدی ری شهری، 1374).
4. امر به معروف و نهی از منکر
یکی از بهترین جلوه های اخلاق اجتماعی در اسلام، مسئله «امر به معروف و نهی از منکر» است که انسان در انجام معروف و عمل به آن، خوبی ها و فضایل را برای خود نخواهد و دوری از زشتی ها را اختصاصی نکند، بلکه بکوشد تا خوبی ها را در سطح جامعه گسترش دهد و زشتی ها و بدی ها را در هر جایی که می بیند، بردارد(شکوری، 1361)؛ درواقع امر به معروف و نهی از منکر، در جایگاه یک نهاد، رسالتی حکومتی دارد؛ به این معنا که سه اصل: «نظارت بر حسن جریان ارزش ها در جامعه، آموزش فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر، پشتیبانی از آمرین به معروف و ناهین از منکر» را بر عهده دارد؛ همچنین امر به معروف و نهی از منکر، سه مرحله دارد که باید به طور متوالی انجام شده، هریک پیش نیاز بعدی است: «تبیین ارزش ها، امر به معروف، نهی از منکر».
نهی از منکر کردن، پیش از آنکه امر به معروف انجام شود و امر به معروف، پیش از تبیین ارزش ها نتیجه ای معکوس به بار می آورد.
5. جهاد
جهاد بر چند قسم است: جهاد ابتدایی، جهاد دفاعی، جهاد داخلی. درواقع در ادیان الهی به خصوص اسلام و شیعه، حرکت های مبتنی بر فرهنگ، نسبت به جهاد و حرکت های تمدنی آن، از اولویت برخوردار است؛ بر این اساس جهاد تنها در صورت پدید آمدن مانع، موضوعیت می یابد.
منبع: شیعه شناسی، شماره 29