بررسی پیش فرض های شرق شناسان در ترجمه ی قرآن (۴)

دیدگاه پروفسور «آربری» در مورد ترجمه های قرآن «.

بررسی پیش فرض های شرق شناسان در ترجمه ی قرآن (4)

دیدگاه پروفسور «آربری» در مورد ترجمه های قرآن

«... تشخیص یکپارچگی قاطع و یکنواختی کسل کننده ی تمامی ترجمه ها که قالباً به نوعی، بر روند ترجمه های قرون هفدهم تا بیستم حاکم بود، پژوهشگر را مواجه با مشکلی نخواهد کرد. [در تمام این گونه ترجمه ها] یک نگرش وجدانی توام با ایمانی کورکورانه و برده دار و وظیفه مند در قبال صرفاً «ظاهر لفظ» ملاحظه می شود. اصولاً از دیرباز ضابطه بر این محور بود که «فقط ظاهر الفاظ» در حوزه ی درک قرار می گرفتند و در کل، هر گونه بازتابی مطابق با روح معنا که همواره و همه جا مورد تحسین است، نادیده انگاشته می شد. «پرفسور آربری» در ادامه پیرامون ترجمه ی خویش می گوید: «در انتخاب عنوان «ترجمه ی قرآن» (the Koran Interpreted) که اثر اصلی بندهاست، [بر این باورم که] من این کتاب را در ارتباط با نگرش یک فرد مسلمان متعارف و درست کیش، خوب و سودمند ومناسب می دانم[تا شاید بتواند پاسخگوی نیازهای روحی و معنوی او باشد]، هر چند«پیکتال» که شخصی بسیار آگاه است، بر این باور بود که «قرآن قابل ترجمه نیست» ... بلاغت و فصاحت (rhetoric) و ضرب آهنگ (rhythm) عربی قرآن چنان خاص و مختص به قرآن است وآن سان قوی و نیرومند، انگیزنده واحساس برانگیز است که حدی بر آن متصور نیست و چنان مهیج است که ترجمه، هر قدر هم دقیق و عمیق صورت گرفته باش، در حد طبیعت همین امور، وابسته و محصور است و چیزی در حد یک نسخه ی ضعیف و کم سو از آن فروغ و شکوه درخشان نسخه ی اصلی است هرگز چیزی فراتر و صحیح تر از این ضرب المثل دقیق [ایتالیایی] نیست که می گوید: «traduttore traditore» یعنی مترجم از مرز خود گذشته و مولف می شود. دلیل اصلی و عمده ی من در طرح و ارائه ی ترجمه ی جدیدی از قرآن، آن است که در هیچ یک از ترجمه های پیشین، تلاش جدی برای بازتاب هرچند ناقص الگوهای فصاحت و بلاغت و ضرب آهنگی [ریتم های مسجع] قرآن که عظمت و شکوه و علو و اعتلای و والای آن را نشان می دهد، به حوزه ی تبیین در نیامده بود». (آربری، 95-93؛ منافی اناری، 3-39/4-38)
«پروفسور آلفردگیوم» (Professor A. Guillaume)، فارق التحصیل دانشگاه آکسفورد انگلستان در کتاب مختصر خود با عنوان «اسلام» (چاپ لندن، 1954 م) می گوید: «قرآن یکی از کتب بسیار قدیمی دنیاست وترجمه نمی شود، مگر از اعتبار و اهمیت آن به حد زیادی کاسته شود. قرآن با آهنگ زیبای مخصوص دارای موسیقی دلنوازی است که گوش را لذت می بخشد. عده ی کثیری از مسیحیان عربی زبان از سبک قرآن با تمجید تمام صحبت می کنند و از میان شرق شناسان کسانی که به زبان و ادبیات عربی آشنایی دارند، فصاحت و لطف و ظرافت شیوه ی قرآن را می ستایند. زمانی که قرآن را آهسته قرائت نمایند و یا با صدای بلند تلاوت کنند، جذابیت خاص آن، بی اختیار شنونده را به سمت خود می کشد و این حلاوت و موسیقی دلنشین بود که صدای سرزنش کنندگان را خاموش کرد و به شریعت پیامبر اسلام(ص) روح دمید و آنرا غیر قابل تقلید گردانید. باری! در ادبیات وسیع و توانای عرب، خواه در نظم و خواه در نثر، کتابی به درجه فصاحت و بلاغت و بلند پایگی قرآن نمی رسد و اثری وجود نداردکه بتوان آن را با قرآن مقایسه نمود.آیات قرآن عربی بر هیچ کس اعم از عرب و غیرعرب خوانده نمی شود، مگر آنکه در نفس او تاثیر عمیق ببخشد و عنان اختیار را از دست صاحبدل می ستاند». (سلماسی زاده، 48-47)

غنای معرفتی و نورانیت آیات قرآن از نگاه «توماس کارلایل»

«توماس کارلایل» راجع به قرآن کریم می نویسد: «ترجمه ی قرآن به زبان های دیگر بسیاری از زیبایی های متن عربی قرآن را از بین می برد و یک انسان اروپایی نمی تواند با خواندن ترجمه ی قرآن مانند یک عرب بهره ببرد. در عین حال، یک اروپایی صفحات یک روزنامه را که خیلی روشن است، روان می خواند، اما عبارات زیادی را مرور می کند تا یک مطلب مفید را پیدا کند، ولی قرآن کریم تمام آیاتش مشتمل بر مطلب مفید است.آیات قرآن – برخلاف داوری اشتباه افرادی مثل «برادی»- جرقه های نوری است که نفس پاک محمد در خلوت های سکوت آن ها را برافروخته و چون از دل برخاسته، لاجرم بر دل می نشیند».(کارلایل، 85-83)

عذر تقصیر به پیشگاه محمد(ص) و قرآن توسط «پورت»

«جان دیون پورت» (John Davenport)، مستشرق و اسلام شناس انگلیسی در مقدمه ی کتاب ارزشمند خود درباره ی پیامبر اسلام و قرآن کریم با نام «An Apology For Mohammad and Koran» که به زبان انگلیسی در سال 1869 م منتشر شد، این گونه می نویسد:
«در تحقیقات حاضر، اثر ناچیز ولی با منتهای صداقت و علاقه مندی، سعی شده است تا دامن تاریخ حیات محمد از لکه ی تهمت های کذب و افتراهای ناجوان مردانه تطهیر شود و نیز جهد کافی در دفاع از صدق دعوای او- که یکی از بزرگ ترین نیکوکاران و خیرخواهان جهان بشریت است- به رفته است. نویسندگانی که کورکورانه تحت تاثیر تعصب قرار گرفته وگمراه شده اند و ... زیرا به پیغمبر اسلام و تعلیمات او نباید از نظر یک نفر مسیحی یا از منظر یک اروپایی انتقاد کنند ... بلکه شخصیت محمد را به عنوان یک مصلح دینی و قانون گذاری که در قرن هفدهم مسیحی در آسیا قیام کرده است، باید مورد مطالعه قرار داد. در این صورت، بدون شک اگر او را یکی از نوادر جهان منزه ترین نوابغی که گیتی تاکنون توانسته است، پرورش دهد، به شمار آوریم، همانا باید او را بزرگترین و یگانه شخصیتی بدانیم که قاره ی آسیا می تواند به وجود چنان فرزندی بر خود ببالد». «جان دیون پورت» در فصل «قرآن و اخلاق» راجع به قرآن چنین می نویسد:
«قرآن از نقطه نظر ادبی، شاعرانه ترین اثر مشرق زمین است و قسمت اعظم آن نثری است موزون و مسجع ... قرآن نمونه ی اعلای زبان عربی است و مملو از درخشنده ترین اشکال و محکم ترین تشبیهات است و با این که مبهم و متمایل به بسط و تفصیل است، اما به طورکلی قوی، پر مایه و عالی است و این، همان معانی است که نظر گوته (شاعر و دانشمند آلمانی) را به خود جلب کرده و مورد تصدیق او واقع شده است. وی می گوید:
«قرآن، اثری است که به واسطه ی سنگینی عبارت آن خواننده در آغاز رمی ده می شود و سپس مفتون جاذبه ی آن می گردد و بالاخره بی اختیار و مجذوب زیبایی های متعدد آن می شود». (پورت، 91)
سپس درباره ی جامعیت معارف قرآن می نویسد:
«قرآن، کراراً ایمان به خدای واحد، تسلیم در برابر اراده ی او، اطاعت کامل احکام، خیرخواهی و بشردوستی و مسالمت، خودداری از مشروبات الکلی، حلم و بردباری، ثواب شهادت در راه خدا و ... را یادآوری می کنند؛ ولی احکام قرآن منحصر به وظایف دینی و اخلاقی نیست».
«گیبون» می گوید:
«از کنار اقیانوس اطلس تا رود گنگ،(2) قرآن نه تنها قانون فقهی است، بلکه قانون اساسی شامل: نظام قضایی، مدنی، جزائی و اقتصادی است؛ کتابی است شامل مجموعه ی قوانین دینی، اجتماعی، مدنی، تجاری، نظامی، قضائی، جنائی و جزائی».
«جان دیون پورت» ادامه می هد:
«قرآن مجموعه ی قوانین از تکالیف زندگی روزانه تا تشریفات دینی، از تزکیه ی نفس تا حفظ بدن و بهداشت، از حقوق عمومی تا حقوق فردی، از منافع فردی تا منافع عمومی، از اخلاقیات تا جنایات، از عذاب و مجازات این جهان تا مکافات جهان آخرت، همه را در بردارد».

اعتراف «ویلیام مونتگمری وات» به صداقت محمد در ادعای نزول وحیانی قرآن

«ویلیام مونتگمری وات»، مستشرق و اسلام شناس بزرگ غرب در بخشی از کتاب «محمد (ص) فی المدینه» به دفاع از آن حضرت برخاسته و نظریه پردازان غربی را که دشمنانه نسبت به دروغ گویی و عدم صداقت در ادعای نبوت و نزول وحی به آن حضرت داده اند، محکوم می کند و می نویسد:
«در بین شخصیت های عالم هیچ کس به اندازه ی پیامبر اسلام هدف ناسزاگویی دشمنان قرار نگرفت، فهم راز این پدیده سخت است. البته دین اسلام در طول این قرن ها تنها رقیب و دشمن مسیحیت بود و مسیحیت هیچ رقیب توانمندی مانند دولت اسلامی نداشته است، مستعمرات امپراطوری بیزانس مانند مصر سوریه و آسیای صغیر توسط اسلام جدا شد و بلکه اروپای غربی در اسپانیا نیز در معرض تهدید قرار گرفت. مسیحیان حتی قبل از جنگ های صلیبی به اخراج عرب همت گماشتند و اندیشه ی « دشمن بزرگ» را به نام دین اسلام و محمد در ذهن غربیان نقش بستند، تا جایی که لقب «ماهوند»؛ یعنی «خدای ظلمت» بر او نهادند. آن قدر ذهنیت منفی و سخن و عقاید خرافی را در قرون وسطی بین مسیحیان [علیه پیامبر اسلام] ترویج دادند که واقعاً جای تاسف دارد. گرچه در قرون اخیر بر اثر افزایش روابط بین مسلمانان و مسیحیان این دشمنی کاهش یافته است و تعدادی از اندیشوران غربی، مانند «کارلایل» به تجلیل از شخصیت والای آن حضرت قیام کرده اند. برخی از غربیان نسبت دروغ و فریب به پیامبر اسلام داده اند و مدعی شده اند که وی به رغم آگاهی از عدم نزول وحی بر او، ادعای نزول وحی و نبوت می کند؛ اما به نظر من اصلاً این دیدگاه مورد پذیرش عقل نیست. دلیل معقول نبودنش آن است که این دیدگاه به هیچ وجه نمی تواند آن همه تحمل مشکلات و محرومیت های پیامبر را در دوران مکه توجیه و تحلیل کند. علاوه بر این که این دیدگاه هیچ پاسخی برای این سوال ندارد که چگونه آن همه شخصیت های زیرک و هوشمند و تندیس های اخلاقی، او را پذیرفتند و مورد احترام همه ی آنان قرار گرفت؟چنان که این دیدگاه نمی تواند قدرت تحلیل این پدیده ی مهم را به ما بدهد که چگونه آن حضرت در تاسیس یک دین جهانی ای موفق شد که انسان های والا و مقدسی به تاریخ تقدیم کرد؟ هیچ یک از این پدیده ها قابل تحلیل نیست جز بر مبنای آن که آن حضرت در ادعای نبوت خویش صادق باشد و هر چه را از آیات قرآن که ادعای وحیانی بودنش را کرده است ...». (وات، 495-493)
«بارتلمی سنت هیلر» (Barthelemy Saint Hilaire)، مستشرق و دانشمند فرانسوی و مترجم آثار ارسطو، در سال 1865 م قرآن را طبع نمود و در همین سال کتاب «محمد و قرآن» را نوشت. وی از جمله ی شرق شناسان با انصاف و بی غرضی است که در ستایش سبک قرآن و بیان اعجازآمیز آن تحقیق کرده و می نویسد:
«قرآن، شاهکار بی مانند زبان عرب است و باید اعتراف کرد که جمال صوری آن با عظمت معنوی اش برابر است. قوت الفاظ و انسجام کلمات و تازگی افکار در این سبک نگارش نوظهور چنان جلوه گر است که قبل از آن که عقول مسخر معانی آن شوند، دل ها تسلیم آن می گردند. این شیوه ی بارز و بخصوص محمد است که مستعمین را مجذوب کلام معجزنشان خود می نمود. پیامبر اسلام در میان انبیای دیگر به این صفت ممتاز است و می توان گفت که هیچ کسی در هیچ عصری نتوانسته بود این همه نفوذ در کلام خود داشته باشد.قرآن با سبک خاص خویش، دارای مباحث مختلف و فواید متعددی است: هم سرود مذهبی است، هم ستایش و نیایش ایزدی و هم متضمن اصول و قواعد و قوانین مدنی و جزایی است، هم بشیر و نذیر است وهم پند آموز و اندرزگو هم مومنین را به صراط مستقیم هدایت می کند، و هم قصه و داستان و امثال و حکیم بیان می کند. قرآن بهترین و زیباترین اثر لسان غرب است و در بین متون مذاهب ملل و نحل عالم مانند ندارد. در توصیف اهمیت این کتاب همین قدر کافی است که اعراب با وجود نفاق و عناد و لجاج زیاد که در سرنوشت آن اقوام است و با وصف آن که هنری به غیر از فصاحت و بلاغت و سخن سنجی نداشتند، معتقد شدند که هرگز هیچ کس در هیچ زمانی قادر به اتیان مثل آن نیست. اعراب مسیحی با وجود تعصب شدید اعتراف می کنند که این کتاب مستطاب چه تاثیر بی پایان در دل شنوندگان دارد. اگر ترجمه شود، قسمت اعظم ملاحت کلام و قدرت و تاثیر خاص آن از بین می رود و آهنگ گرمای کلام موزون آن به سردی می گراید، مع ذلک دورنمای آن شعله جاودانی از خلال ابرهای تیره ی ترجمه، تابان و فروزان است. بنابراین، از اثنای حجاب تیره فام ترجمه، جمال فصاحت قرآن نمودار است. شاید بگویید که زیبایی مزامیر داود و سرودهای ودا نیز به وسیله ی ترجمه درک می شود، ولی ناگفته نباید گذاشت که ودا برای هندوان و مزامیر برای یهودیان، مجموعه قوانین مدنی و جنبه ی راهنمایی زندگی را در بر ندارد». (سلمانی زاده، 67-66)

پی نوشت ها :

1- دانشجوی دکتری علوم قرآن وعضو هیات علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم (دانشکده ی علوم قرانی مشهد)
نشانی الکترونیکی: m.mmogaddam@yahoo.com
*تاریخ دریافت مقاله: 88/8/1
*تاریخ پذیرش مقاله: 88/8/21
2- رود گنگ کنار شهر بنارس واقع در شهر هند، مورد تکریم هندوها است که غسل در آن را موجب امرزش گناهان می دانند.

منبع: علوم و معارف قرآن کریم شماره 4
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان