ماهان شبکه ایرانیان

ابعاد فقهى، سیاسى و اجتماعى نماز جمعه (۱)

در گفت وگو باآیةالله هاشمى رفسنجانی ابعاد گوناگون فریضهء عبادى ـ سیاسى نماز جمعه ایجاب مى کند که اندیشمندان و متخصصان رشته هاى مختلف به تحقیق و پژوهش پیرامون آن پرداخته و زوایاى جدید این فریضهء مهم را نمایان سازند

ابعاد فقهى، سیاسى و اجتماعى نماز جمعه (1)

در گفت وگو باآیةالله هاشمى رفسنجانی

ابعاد گوناگون فریضهء عبادى ـ سیاسى نماز جمعه ایجاب مى کند که اندیشمندان و متخصصان رشته هاى مختلف به تحقیق و پژوهش پیرامون آن پرداخته و زوایاى جدید این فریضهء مهم را نمایان سازند.اهمیت ابعاد اجتماعى ـ سیاسى نماز جمعه اگر بیشتر از بُعد فقهى آن نباشد، کمتر نیست .
در میان ائمه محترم جمعه که پس از پیروزى انقلاب در این سنگرانجام وظیفه نموده اند، آیة الله هاشمى رفسنجانى خصوصیتى ویژه دارند. خطبه هاى شیرین و تأثیرگذار ایشان در نماز جمعه تهران، درمقاطع مختلف زبانزد خاص و عام است . براى آشنایى هر چه بیشتر باابعاد متنوع نماز جمعه گفت و گوى مشروحى با ایشان انجام داده ایم که ضمن تشکر از معظم له توجه شما خوانندگان عزیز را بدان جلب مى کنیم .

«حکومت اسلامى»

حکومت اسلامى: بسم الله الرحمن الرحیم نشریه حکومت اسلامى در آستانهءبیست و پنجمین سال اقامهء نمازجمعه در نظام جمهورى اسلامى یک شمارهءویژه به موضوع نمازجمعه اختصاص داده است تا مسائل متنوع فقهى،سیاسى و اجتماعى نمازجمعه را مطرح کند. به نظر مى رسد نمازجمعه حتى دراین زمان جایگاه واقعى خود را پیدا نکرده است . شاید بتوان به این وسیله براهمیت و جایگاه، این فریضه عبادى ـ سیاسى تأکید بیشترى کرد و انگیزه واهتمام بیشترى در حوزه هاى علمیه و جامعه به نماز جمعه ایجاد نمود. قاعدتاًدر این مجموعه باید با یکى از کسانى که از ابتدا در سنگر نماز جمعه حضورفعال داشته، گفت وگویى انجام مى دادیم . به همین دلیل خدمت شما رسیدیم تا ازمحضرتان استفاده کنیم .
به عنوان نخستین سؤال استحضار دارید که نمازجمعه در بین اهل سنت ازاهمیت فراوانى برخوردار است . آنان مقیّد به حضور در نمازجمعه هستند، ولى شیعیان على رغم آن که به اهمیت نمازجمعه واقفند و تعدادى از فقیهان شیعه هم قائل به وجوب تعیینى نمازجمعه در عصر غیبت هستند، اهتمام لازم رانسبت به اقامه و حضور در نمازجمعه نداشته اند، به طورى که بعضى از اهل سنت شیعیان را مورد طعن قرار داده اند که چرا این فریضه را ترک مى کنید؟ دربارهء علل و عوامل این مطلب توضیح بفرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم، از نمازجمعه که بگذریم، در نمازهاى روزانه هم تودهء مردم در اهل سنت به حضور در مساجد و جماعات تقیدبیشترى دارند. در این خصوص باید فکر و تأمل کرد که چرا چنین است ؟در باره نمازجمعه مى توان وجوهى را ذکر کرد که چرا این تفاوت بین شیعه و اهل سنت وجود دارد.
از صدر اسلام که ائمه اطهار(ع) منزوى شدند، اهل سنت نمازجمعه را به عنوان یک منصب حکومتى اقامه مى کردند، خلفا در نمازجمعه حاضر مى شدند، امام جمعه نصب مى کردند و این اصل را همواره مراعات مى کردند و چون حکومت همیشه در اختیار آنها بوده، طبعاًنمازجمعه هم همواره برپا مى شده و فکر مى کنم غیر از مذهب حنفى،بقیهء مذاهب اهل سنت شرط حضور حاکم یا نمایندهء او را لازم نمى دانند.البته در مقاطع کوتاهى شیعه به حکومتهایى مانند عصر آل بویه،حمدانیان و فاطمیان گرچه شیعه دوازده امامى نبودند، رسیده، ولى معمولاً حکومتها در اختیار اهل سنت بوده است . به طور طبیعى وقتى نمازجمعه را وظیفهء دینى و سیاسى خود دانسته و شخصیتها و وجوه قوم در آن حاضر مى شدند و شرکت نکردن در نمازجمعه یک مخالفت سیاسى تلقى مى شد، تودهء مردم به حضور در نماز جمعه علاقه مندمى شدند و در آن شرکت مى کردند. فتاواى علمایشان هم جدى تر ازعلماى ما بوده، یعنى قائل به وجوب نمازجمعه بودند و نمازجمعه به جاى نماز ظهر خوانده مى شد و کفایت مى کرد. مجموعهء این عوامل یعنى سابقه تاریخى اهل سنت، عقاید و شرایط سیاسى شان باعث شده که نمازجمعه به عنوان یک وظیفه دینى و یک سنت در مساجد و مصلاهابرگزار شود و مردم نیز خود را مکلف به حضور در آن بدانند. آن سابقه تاریخى، سنت و شرایط سبب مى شد که مردم در نمازجمعه حاضر شوند.ولى در میان شیعیان چنین نبوده تا مقید به اقامهء نمازجمعه و حضور در آن باشند. البته در زمان برقرارى حکومتهاى شیعى که منصب امامت جمعه هم بوده، مردم شرکت مى کردند، ولى هیچگاه رابطهء بین مردم وحکومتهاى گذشته یک رابطه عقیدتى و دینى نبوده است . هر وقت هم برگزار مى شد، تودهء مردم شرکت نمى کردند. مثلاً در زمان پهلوى که یادمان هست یا قبل از آن در زمان قاجار، امامت جمعه یک منصب تشریفاتى بود و عده کمى شرکت مى کردند. پس علل و عوامل این وضعیت تاریخى در بین شیعیان روشن است . ولى در ایران نسبت به بعداز استقرار نظام جمهورى اسلامى باید بحث کرد.

حکومت اسلامى: آیا عواملى که بر شمردید، مى تواند از عوامل تأثیر گذار درفتاواى فقهى فقهاى شیعه هم شمرده شود؟ آیا اینکه فقیهان شیعه در عصرغیبت غالباً قائل به وجوب تخییرى هستند، و حتى برخى آن را مشروع نمى دانند، و نظریه وجوب تعیینى براى نخستین بار توسط شهید ثانى مطرح شده، از این عوامل تأثیر پذیرفته اند؟

چون در شیعه مبنا این است که نمازجمعه منصب حکومتى است،نمى توان گفت فقط شرایط، تأثیرگذار بوده است، اصلاً مبانى اقتضامى کند که در عصر غیبت که شیعه داراى حکومت مشروع نبوده، نمازجمعه واجب تعیینى نباشد.

حکومت اسلامى: البته تعدادى از فقها معتقدند که وجوب نمازجمعه مشروط به حضور سلطان عادل نیست، همین که شرایط عادى نمازجمعه فراهم شد، اقامه آن واجب است .

من سیر تاریخى این نظریه را ندیده ام، ولى معروف بین فقها آن است که نمازجمعه را یا حاکم باید برگزار کند یا منصوب از جانب او بایدبرگزار کند. در زمان خودمان پیش از انقلاب، آیت اللّه اراکى (ره)نمازجمعه را واجب مى دانست و اقامه مى کردند. عده اى هم شرکت مى کردند و از طرف کسى هم منصوب نبودند، ما هم گاهى شرکت مى کردیم . آیت اللّه منتظرى هم چنین نظرى داشت . ولى مبسوط الیدبودن را شرط مى دانست . در زندان اوین که بودیم، ایشان به فکر اقامهءنمازجمعه افتادند، عده اى از علما هم در آن بندى که با ایشان بودند،نمازجمعه مى خواندند، ما هم شرکت مى کردیم . سى، چهل نفر بودیم .ساواک فهمید که این نماز معناى سیاسى دارد، چون ایشان خطبه مى خواند و در خطبه هم گاهى سخنانى سیاسى مى گفت، آنها هم که، دربند یا جاسوس و یا میکروفن و امثال آن داشتند، جلوگیرى کردند وتعطیل شد. معلوم شد که مبسوط الید نیستیم . شنیدم ایشان بعد از انقلاب هم که احیاناً مى خواست در نمازجمعه شرکت نکند، مسافرت مى رفت .چون واجب تعیینى مى دانست و مى خواست با سفر تکلیف ساقط شود.پس اینگونه نظرات همیشه بوده که بعضى جایز نمى دانستند، یا بعضى واجب تعیینى مى دانستند بدون آنکه وجود حکومت مشروع را شرطبدانند. گویا جامع ترین بحث را در این خصوص مفتاح الکرامه داردوپس از بحث هاى طولانى و نقل اقوال، نتیجه مى گیرد که در صورت وجود امام معصوم یا نایب خاص ایشان به اجماع علم، نماز جمعه واجب عینى است و در غیر این صورت چهار قول بین علماى شیعه وجود دارد: 1-وجوب عینى 2-حرمت 3-وجوب تخییرى با وجود فقیه جامع الشرایط 4-وجوب تخییرى بدون شرط فقیه جامع الشرایط و درصورت امکان انعقاد جماعت با حضور پنج نفر و بیشتر. فتواى امام راحل و اکثریت فقهاى عصر ما هم همین وجوب تخییرى است .

حکومت اسلامى: با توجه به اینکه تعدادى از فقها بعداز شهید ثانى، بخصوص اخبارى ها که به ظاهر روایات تکیه مى کنند، قائل به وجوب تعیینى نمازجمعه هستند و حتى در زمان صفویه رساله هاى فراوانى در اثبات وجوب تعیینى وهمینطور در نفى آن نوشته شده، احتمال مى دهید که شرایطى که شهید در جبل عامل در آن بسر مى برده، و شیعیان از سوى اهل سنت سرزنش مى شدند، درفتواى ایشان تأثیر گذاشته باشد؟

احتمالش داده مى شود، فکر مى کنم در زمان شهید ثانى که حکومت مرعشیان در مازندران و سربداران که به فکر حکومتى بر محوریت فقیه بودند، نامزدشان شهید ثانى بوده است . شهید هم داراى شخصیت سیاسى بوده، نمازجمعه برایشان پیام دیگرى داشته است . در عین حال بایدپیرامون این موضوع بررسى کرد که چرا ایشان قائل به وجوب تعیینى شده، با توجه به اینکه روایات در اختیار همه فقها بوده است، چرا ایشان به چنین دیدگاهى رسیده است ؟

حکومت اسلامى: غرض این بود که احتمالاً این فرض که در عصر غیبت، حکومتى اسلامى بر محوریت فقیه عادل تأسیس شود، مد نظر فقهاى ما نبوده و تصوراینکه چنین حکومتى تشکیل شود و بتوانند در پرتو او نمازجمعه اى برپا کنند،دور از دسترس بوده است . مثلاً وحید بهبهانى در زمانى مى زیست که حکومت وقت، شیعیان را در برگزارى شعائر مذهبى آزاد گذاشته بود. ایشان با اظهارخشنودى از این وضع از اینکه شیعیان بتوانند نمازجمعه را بر پا کنند، ازمحالات مى داند. هم اکنون که نظام جمهورى اسلامى برپا شده، آیا احتمال نمى دهید که اگر فقهاى ما بار دیگر به ادله و منابع مراجعه کنند، حکم نمازجمعه تغییر یابد و وجوب تعیینى آن تقویت شود؟

این مسأله از زمان طلبگى براى ما مطرح بود، آیه قرآن هم خیلى دراین زمینه محکم و صریح است . از مردم مى خواهد که وقتى نمازجمعه اقامه شد، حضور پیدا کنند. این تأکید دربارهء عبادات دیگر به چشم نمى خورد. البته فقهایى که وجوب تعیینى نماز جمعه را قبول ندارند،مى گویند: مفهوم از آیه این است که اگر نماز جمعه با شرایط وجوب تشکیل شود، تکلیف مسلمانان است که در آن شرکت کنند و یکى ازشرایط وجوب تعیینى حضور امام معصوم یا نائب خاص ایشان است . اماقائلان به وجوب تعیینى این توجیه را نمى پذیرند. علاوه بر آن آثارسیاسى و اجتماعى آن را در مباحثمان مطرح مى کردیم . تمایل طلبه هاى مبارز به این جهت بود که اى کاش نمازجمعه اى که اسلام خواسته،مى داشتیم . در نماز آیت اللّه اراکى هم که شرکت مى کردیم و به ایشان علاقه و اعتقاد داشتیم، همواره در این فکر بودیم . هم اینکه نمازجمعه همیشه تحت سلطه کافر یا فاسق برگزار مى شده و فقها هیچگاه بسط یدنداشتند، موجب مى شد که برگزارى نمازجمعه با شرایط خاص خودش غیر عملى تلقى شود که نمى توان به اهداف نمازجمعه رسید و الا فقیه جامع الشرایط که همیشه بوده و مى توانستند با امامت او نمازجمعه بخوانند. این روحیه همواره بین طلبه هاى مبارز و نیروهاى زنده تر حوزه بود، ولى چون واقعاً فکر مى کردیم که عملى نیست، به دنبال بحث فقهى آن نرفتیم تا ببینیم آیا به وجوب عینى مى رسیم یا نه ؟ بنابراین کاملاً این احتمال را مى دهم ولى چون بدنبال بحث فقهى اش نرفتم و از این زاویه بررسى نکردم، الآن نظر خاصى ندارم . ولى از قرآن که شروع مى کنیم،فکر مى کنم جاى یک مطالعه همه جانبه باقى است . با وجود فتاواى صریح امام راحل و اکثریت فقهاى عظیم الشان عصر، تکلیف مردم روشن است . اما جاى بررسى عمیق تر در شرایط وجود حکومت اسلامى یاآزادى هاى نسبى در سایر کشورهاى اسلامى خالى است .

حکومت اسلامى: بعضى از فقهاى معاصر مثل شهید صدر و بعضى از شاگردان ایشان قائل به وجوب تعیینى هستند. مرحوم آیة الله خویى و بعضى ازشاگردان ایشان نیز هر چند اقامهء آن را واجب تعیینى نمى دانند. ولى در صورت اقامه با شرایط، حضور بر مردم واجب است، اگر هم فتوا نداده اند، بنابر احتیاطواجب حضور را لازم مى دانند.

آقاى صدر در گذشته شبیه وضعیت ما را داشتند و اواخر حتى قدرى بدتر از شرایط ما تحت سلطه حکومت جبارى زندگى مى کرد. همان تفکرى که آقاى صدر را به این نظر رسانده، آقاى منتظرى را هم در آن روز به این نظر رسانده بود. عده اى از علماى مبارز و سیاسى و فضلاى عصر در چهل، پنجاه سال اخیر به چنین نظرى رسیدند، ولى شرایطى نداشتند که آن را بنویسند و بیان کنند. ولى الآن فرصت مناسبى براى یک کار پژوهشى جمعى و جدى در این زمینه است که چند تن از علما ومراجع ما انجام دهند.

حکومت اسلامى: حال که نظام جمهورى اسلامى تأسیس شده که فقیه جامع شرایط در رأس آن قرار دارد. ولى بعد از بیست و پنج سال نمازجمعه جایگاه واقعى خود را در حوزه هاى علمیه و در میان مردم پیدا نکرده است . یعنى مردم آنگونه که به نماز فردى خودشان اهتمام دارند، به نمازجمعه اهمیت لازم رانمى دهند. به نظر شما چرا ما در چنین وضعیتى قرار داریم ؟

اولین علتش این است که فتاواى علماى ما آن را واجب تعیینى نمى داند. نمازهاى دیگر به صورت فرادا یا به جماعت واجبند، ولى این نماز به عنوان وجوب تخییرى مطرح است . لذا اگر همه شرایطش فراهم و با سلیقهء سیاسى و اجتماعى افراد مناسب باشد، شرکت مى کنند. پس مهمترین علت جدى نگرفتن آن این است که هنوز به عنوان یک عبادت مستحب مطرح است . قطعاً اگر علماى ما به وجوب تعیینى برسند که درمحدودهء شعاع دو فرسخى بر همه واجب تعیینى باشد، خیلى بیش از این مقدار شرکت خواهند کرد.
نکته دوم این است که در اقامه نمازجمعه بعد از پیروزى انقلاب، فراز و نشیب داشته ایم . در اوائل انقلاب مردم به خاطر آرزوى دیرینه شان درخصوص اقامهء شعائر مذهبى، براى حضور در نمازهاى جمعه عطش داشتند. شرایط سالهاى اول انقلاب هم شور و اشتیاق مردم به حضور درمراسم انقلابى بیش از الان بود و رفته رفته کمتر شد. نگرانى ها نسبت به سرنوشت انقلاب در جامعه زیاد بود و مردم سعى مى کردند با حضورخود انقلاب را تقویت کنند. ولى الآن آن ضرورت را احساس نمى کنند.اوایلى که آیت اللّه طالقانى (قدس سره) نمازجمعه را شروع کردند، شرایطخاصى بود، مجموعهء کسانى که مى خواستند ایشان را تقویت کنند، به حضور در نمازجمعه عنایت داشتند، حضورشان در نمازجمعه به خاطرگرایش خاص سیاسى شان بود که باعث شد بسیارى از افراد و جریانهاى سیاسى به نماز جمعه بروند و رسانه هایى هم که با خط امام میانه خوبى نداشتند، در ترویج آن فعال شدند. طبعاً آنها بعدها در نمازجمعه شرکت نکردند. البته بعضى ها جایگزین شدند. عوامل مختلفى وجود دارد که باید مورد بررسى قرار گیرد. الآن هم اگر شرایط بهترى فراهم شود،نمازجمعه مى تواند با شکوه تر از آنچه که هست، برگزار شود. اگرخطبه ها واقعاً خطبه هاى روز باشد، حرفهاى نو و محکم و مستدل مطرح شود، سیاست روز مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و در کنار نماز جمعه فعالیتهاى جنبى براى ایجاد جاذبه تدارک دیده شود، مى توان نمازجمعه را بسیار با شکوهتر برگزار کرد.

حکومت اسلامى: حضرتعالى در یکى از سخنرانى هایتان نماز جمعه را یکى ازنشانه هاى مردمى بودن نظام دانستید، لطفاً این مطلب را مقدارى توضیح دهید.

نماز جمعه با شرایط و خصوصیاتى که در فقه شیعه مطرح شد، نشانهءبسیار بارزى از مردمى بودن حکومت اسلامى است . با توجه به منصب حکومتى بودن نماز جمعه، حاکم باید از چنان صلاحیتى برخوردار باشدکه امامت جمعه را برعهده بگیرد، خطیب جمعه باشد و مردم به او اقتداکنند. چگونه ممکن است حاکمى مردمى نباشد ولى مردم او را به عنوان
امام جمعه بپذیرند، هر خطبهء او را به عنوان یک رکعت نماز بدانند و به اواقتدا کنند؟ ارتباط بین مردم و حاکم باید آن قدر نزدیک و صمیمى باشد ودر عمق جان مردم نفوذ داشته باشد که مردم به او اعتقاد داشته باشند،سخنان او مستند به آیات قرآن و کلمات ائمه باشد. یعنى براى مردم حجت و سند باشد و تکلیف خود را در طول هفته از او بگیرند وتحلیلهاى او را بپذیرند. حقیقتاً چنین رابطهء محبت آمیز بین حاکم و مردم از سرمایه هاى ارزشمندى است که در مکاتب دیگر به چشم نمى خورد.نماز جمعه از چنین جایگاه و پایگاهى برخوردار است و در حقیقت رابطه صمیمى بین مردم و حکومت در آن متبلور است . تعبیر «نمازعبادى ـ سیاسى» براى نماز جمعه از زیباترین و دقیقترین تعابیر است . به نظر مى رسد که خداوند حکیم که شارع و قانونگذار است و آگاه مطلق ازشرایط آیندهء تاریخ است و مى دانستند که حکومتها به سمت مردمى ترشدن پیش مى روند و حقیقتى را در مجموعهء معارف دین به نام نمازجمعه تعبیه کرده که نشانِ پیوند عمیق مردم و حکومت باشد و نوعى اعجاز در قانونگذارى است . وقتى در محدوده شعاع دو فرسخى فقط دریک مرکز نماز جمعه برگزار مى شود و مردم هم مکلف به حضور در آن باشند. معلوم است که چه اجتماع باشکوهى در هر هفته به وجود مى آید ومسائل روز و مشکلات و خواسته هاى مردم از زبان شخصى عادل و عالم و محبوب مطرح مى شود که طبعاً مورد تأیید اکثریت نمازگزاران است .جلوه اى بى نظیر از شکوه و ابهت حرکت مردمى دارد و اگر سایرمستحبات و خواسته هاى اسلامى در آن برنامه ها ضمیمه شود، پشتوانه عظیم مردمى براى نظام اسلامى است .
منبع فصلنامه حکومت اسلامی شماره 32
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان