تولید از دیدگاه متون دینی

منابع و امکانات تولیدی در پیشرفت علمی، صنعتی و اقتصادی کشور و نیز در توسعه و استحکام نهادهای سیاسی حکومت، نقش تعیین کننده دارد

مقدمه

منابع و امکانات تولیدی در پیشرفت علمی، صنعتی و اقتصادی کشور و نیز در توسعه و استحکام نهادهای سیاسی حکومت، نقش تعیین کننده دارد. بدون شک رعایت اصول اخلاقی در امور مختلف اقتصادی، در ارتقای سطح کیفی و کمّی تولیدات بسیارمؤثّر است و در نظام اقتصادی اسلام جایگاه ویژه ای دارد. از آنجا که در تولید، گام نخستین، کار است، باید پیش از هر چیز نظر اسلام را در باره این مقوله بررسی کنیم. از این رو، مقاله حاضر به بحث تولید پرداخته و چون لازمه اصلی تولید، کار و تلاش می باشد، ابتدا آیات وروایاتی را در باب ضرورت کار و پرهیزاز بیکاری وتنبلی مطرح ساخته است. در ادامه نیز مواردی را پیرامون تولید و امکانات تولیدی متذکر شده است. مقام معظم رهبری سال 1391 را به عنوان سال «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» نامیدند. بدین مناسبت بر آن شدیم که مباحث تولید، کار و سرمایه را از دیدگاه متون دینی بررسی کنیم تا ما نیز گامی در مسیر تحقق اهداف این شعار برداشته باشیم.

 

اقدام به کار و کوشش

قرآن، در تولید، دو عنصر را عامل مهم و مؤثّر می شناسد: یکی طبیعت و دیگری نیروی انسانی اعم از فکری و فیزیکی. پس بهره گیری از مواهب طبیعی جُز با تلاش و ایجاد هماهنگی میان طبیعت و نیروی انسانی امکان پذیر نیست: هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکمُ الاَْرْض ذَلُولاً فَامْشُوا فی مَناکِبِها وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ اِلَیهِ النُّشُورُ. (ملک: 15)او کسی است که زمین را برای شما رام کرد، بر شانه های آن راه بروید و از روزیهای خداوند بخورید؛ و بازگشت و اجتماع همه به سوی وست. در جای دیگر، ایجا د ارتبا ط و پیوند میان کا ر و طبیعت با صراحت بیشتری آمده است: وَ جَعَلْنا فیها جَنّاتٍ مِنْ نَخیلٍ وَ اَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فیها مِنَ الْعُیونِ لِیأْکُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ اَیدیهِمْ. (یس: 34 و 35)و در آن باغهایی از نخلها و انگورها قرار دادیم و چشمه هایی از آن جاری ساختیم، تا از میوه آن و از دسترنج خویش بخورند.

در این آیات، «زمین»، «آب» و «درخت» به عنوان منبع تولید، و حرکت و تلاش در زمین به عنوان ابزار تولید معرفی شده است و مردمان فرمان یافته اند تا با استفاده از این عوامل به کسب معاش بپردازند و در استخراج و بهره گیری از پدیده های عالم، به طور مستقیم سهیم باشند، در تولید مباشرت کنند، بدون وساطت دیگران زندگی نمایند و ثقل و سنگینی خود را به دوش دیگران نیفکنند. پیامبر اسلام می فرماید: کُلُوا مِنْ کَدِّ اَیدیکُمْ. از حاصل دسترنج خود بخورید. آیین اسلام، به کار ارزش فراوان می دهد، آن را می ستاید و منشأ مالکیت می داند. قرآن در این باره می فرماید: وَ اَن لَیسَ لِلانسانِ اِلاّ ما سَعی (نجم: 39) و برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست. و نیز می فرماید: لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ (نساء: 32) مردان از آنچه به دست می آورند نصیبی دارند و زنان نیز نصیبی. بافت ادبی آیات و به کار رفتن واژه های، «سعی» و «اکتساب» در آنها ما را بر این امر واقف می سازد که در تولید و هر امر دیگر باید به کار و تلاش تکیه کرد. صرف گفتار و نظر، منشأ اثر نمی گردد و هر نوع پیشنهاد و طرح اقتصادی بدون پشتوانه عملی تأثیری در روند تکاملی تولید و رشد اقتصادی نخواهد داشت و باید طرح را در عمل پیاده کرد. امام صادق ( می فرماید: ما جَعَلَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ بَسْطَ اللِّسانِ وَ کَفَّ الْیدِ وَ لکِنْ جَعَلَهُما یبْسَطانِ مَعاً وَ یکَفّانِ مَعاً. خدا، زبان را برای گشادن [گفتن] و دست را برای بستن [کار نکردن] نیافریده است، بلکه باید این دو عضو، با هم گشاده و با هم بسته شوند.

نباید فقط دعا و نیایش را جایگزین کار و تلاش ساخت و در تأمین زندگی تنها به دعاها و ذکرها و توسّلات روی آورد، چرا که اندیشه ای نادرست و مخالف با آیین اسلام است؛ علاء بن کامل به خدمت امام صادق رسید و گفت: در حق من دعا کن، شاید خدا، به برکت آن برایم روزی دهد. فرمود: هرگز برایت چنین دعایی نمی کنم؛ از راهی که خدا فرمان داده است روزی بجوی.همه پیامبران به نحوی کار می کردند؛ حضرت داوود از راه زره سازی و حضرت موسی از راه چوپانی هزینه زندگی خود را تأمین می کردند و دیگر پیامبران نیز همچنین. حضرت پیامبر می فرماید: صارَ اَوْلِیاءُ اللّهِ اِلَی الاْجرِ بِالصَّبْرِ وَ اِلَی الاْمَلِ بِالْعَمَلِ. اولیای خدا از راه صبر و استقامت، به پاداش، و از راه عمل به آمال [خود] رسیدند. آدمی با کار مثبت به آمال خود می رسد نه با امید و خیال؛ حضرت علی می فرماید: اَلاْمانِی تخْدَعُکَ وَ عنْدَ الْحَقایقِ تَدَعُکَ. آرزوهای خیالی تو را می فریبد و به هنگام برخورد با واقعیات نومیدت می سازد.

کار سودمند

شایسته و مفید بودن، از ویژگیهای کار در نظام اقتصادی اسلام است؛ یعنی کسی که کاری انجام می دهد باید به حال جامعه کنونی و آینده مفید باشد و مخالف با اخلاق و اهداف تربیتی اسلام نباشد و از کارهای پراکنده و بی فایده بپرهیزد و وقت و نیروی خود را به هدر ندهد. حضرت علی می فرماید: لا تَکُنْ فیما تورِدُ کَحاطِبِ لَیلٍ وَ غُثاءِ سَیلٍ. در آنچه فراهم می آوری همچون هیزمکش شب و گرد آورنده خاشاک سیل آورده مباش.

مقصود این است که چُنان هیزم کشانی که هر چه رسد گرد می آورند و از خاشاک سیل آورده بار می بندند، مباش! و بار جامه عمر را از هر چه رسید جمع مکن و فرصت و توان خویش را هرگونه شد به کار مبر، بلکه از هر چیز نتیجه بخش و برگزیده آن را بجوی و بگیر. همچنین فرمود: اَلْعاقِلُ مَنْ لا یضیعُ لَه نَفَساً فیما لا ینْفَعُهُ، وَ لا یقْتَنی ما لا یصْحَبُهُ. عاقل کسی است که (حتی به اندازه) یک نَفَس به کار بی سود نپردازد و چیزی که با او نماند، گرد نیاورد.

تداوم کار

اسلام، کار را با «کیفیت» و «تداوم» آن می سنجد، نه با حجم زیاد. کاری که استمرار یابد سود می بخشد و به ثمر می نشیند، هر چند اندک باشد. امام باقر می فرماید: اَحَبُّ الاْعْمالِ اِلَی اللّهِ عَزَّوَجَلَّ ما داوَمَ الْعَبْدُ عَلَیهِ وَ اِنْ قَلَّ. محبوبترین کارها نزد خداوند کاری است که بنده بر آن مداومت کند هر چند اندک باشد. همچنین امیر مؤمنان( می فرماید: قَلیلٌ تَدُومُ عَلَیهِ، اَرْجی مِنْ کَثیرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ. کار اندکی که بر آن مداومت کنی، امیدبخش تر از کار بسیاری است که از آن ملول گردی. و نیز می فرماید: تَمامُ الْعَمَلِ اسْتِکْمالُهُ. تمامی کار به کامل کردن آن است. کار غیر مداوم و بی ثمر همچون برق جهنده در تاریکی برای انسان فایده ای ندارد. حضرت علی می فرماید: وَ لَیسَ فی الْبرْقِ الْخاطِفِ مُسْتَمْتَعٌ لِمَنْ یخُوضُ فِی الظُّلْمَةِ. از برق جهنده برای کسی که در تاریکی فرو رفته است بهره ای حاصل نمی شود.

مذمت بیکاری

انسان نباید بیکار بماند، بلکه باید بسان مظاهر طبیعت همچون زمین، ماه و خورشید که همواره در حرکتند و لحظه ای متوقف نمی گردند بدور از سستی و تنبلی به کار و کوشش بپردازد. کار جُز برای تجدید قوا و تنفّس تعطیل بردار نیست؛ از این رو، خداوند به پیامبر دستور می دهد که پیوسته و بدون وقفه در کار و فعالیت باشد و اگر از کار مهمی چون تبلیغ و جهاد فارغ شد به عبادت و تربیت افراد بپردازد: فَاِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ اِلی رَبِّکَ فَارْغَبْ. (انشراح: 8 و 9)پس هنگامی که از کار مهمّی فارغ می شوی به مهمّ دیگری بپرداز و به سوی خدایت توجه کن.

بیکاری و فراغت کامل مایه خستگی، کم شدن نشاط، تنبلی و فرسودگی و چه بسا مایه فساد و تباهی، بزهکاری، و بیماریهای روانی و اجتماعی است. آمارها نشان می دهد که هنگام تعطیلاتِ مؤسسات آموزشی، میزان فساد تا هفت برابر افزایش می یابد. حضرت علی می فرماید: اِن یکُنِ الشُّغْلُ مَجْهَدَةً فَاتِّصالُ الْفَراغِ مَفْسَدَةٌ». اگر مشغول شدن [به کاری] تلاش انگیز باشد فراغتِ پیوسته [و بیکاری] فساد انگیز است. و امام زین العابدین( در نیایش خود در این باره چنین می گوید: . . . فَاِنْ قدَّرْتَ لَنا فَراغاً مِنْ شُغْلٍ فَاجْعَلْهُ فَراغَ سَلامةٍ لا تُدْرِکُنا فیهِ تَبِعَةٌ وَ لا تُلْحِقُنا فیهِ سَامَةٌ. [خدایا] اگر برای ما فراغتی از کارها تقدیر کرده ای پس آن را فراغتی توأم با سلامتی قرار ده که به سبب آن، گناهی دامنگیرمان نشود و خستگی و سستی به ما نپیوندد. از این جملات بر می آید که فراغت کامل از کار، مفسده انگیز است. از این رو، گذراندن اوقات فراغت که امر فطری و ضروری است نباید در حدّی و به گونه ای باشد که به تنبلی، سستی و بیکاری بینجامد.

عوامل بیکاری

بیکاری چون هر پدیده دیگر مولود عوامل مختلف است که به برخی از آنها اشاره می گردد:

1- عجب و غرور: خود بینی و غرور از عوامل رکود و عقب ماندگی مادی و معنوی انسان است؛ کسی که خود را بزرگ می پندارد و برای خویش شخصیت خیالی قائل است، به کارهایی از قبیل کشاورزی، دامداری، کارگری و. . . تن نمی دهد و از انجام چنین کارهایی احساس حقارت می کند؛ حضرت علی( می فرماید: اَلاْعْجابُ یمْنَعُ مِنَ الاْزْدِیادِ. خودپسندی، انسان را از پیشرفت باز می دارد. برای چنین کسانی پیامبران و پیشوایان مذهبی، الگوهای خوبی هستند؛ چرا که آنان به کارهایی همانند چوپانی، اسلحه سازی، کشاورزی و حفر قنات می پرداختند و به نبوّت و شخصیت الهی خود مغرور نمی شدند و آن را مانع از کارهای مباح نمی دیدند.

2- تنبلی و سستی: بی حالی و تنبلی، چه «ذاتی» و چه «عارضی»، کلید بدیهاست و موجب بیکاری می گردد. باید از آن دوری گزید و پیوسته با نشاط و پرکار بود؛ پیامبرخدا می فرماید: یا عَلِی. . . اِیاکَ وَ خَصْلَتَینِ: الْضَّجَرَ وَالْکَسَلَ فَاِنَّکَ اِنْ ضَجَرْتَ لَم تصْبِرْ علی حَقٍّ وَ اِنْ کَسَلْتَ لَمْ تؤَدِّ حقّاً. ای علی! از دو خصلت بپرهیز: تنگ حوصلگی و تنبلی؛ که چون زودرنج باشی هیچ حقّی را نمی پذیری و چون تنبل باشی حق چیزی را ادا نمی کنی. امام صادق نیزمی فرماید: عدُوُّ الْعَمَلِ الْکَسَلُ. تنبلی و سستی دشمنِ کار است. تنبلی نشانه هایی دارد که با آنها می توان افراد سست عنصر را از افراد سخت کوش باز شناخت از جمله:

1تکیه به آینده: یعنی کارها و به ویژه کارهای مهم را به آینده موکول می کنند.

2توقّع زیاد: اکثر اوقات انتظار دارند که کارهایشان را دیگران انجام دهند.

3توجیه بیکاری: افراد بی حال که حوصله هیچ کاری را ندارند، تنبلی و سستی خود را به صورتهای مختلف توجیه می کنند، تا از این راه روان خود را آرامش بخشند و از عذاب وجدان رها شوند؛ دنبال کارهای تولیدی نمی روند، معامله انجام نمی دهند و کارهای خدماتی را نمی پذیرند و در بیان علّت آن می گویند: دنیا ارزش ندارد، انسان باید به مقدار اندک و به «قوت لایموت» بسنده کند. بسان انبیا و ائمه که در دنیا زهد را پیشه خود قرار می دادند. در حالی که «زهد » در نظر او بهانه ای بیش نیست و تنها عامل رهایی از کار و مسئولیتها، کم همتی و تن پروری است.

قبول کار پرزحمت و رنج

برخی در اثر تن آسایی و رفاه طلبی، همواره آسان ترین و راحت ترین کارها را می جویند و از قبول کارهای پرزحمت دوری می گزینند، در حالی که توجّه ندارند انجام کارهای پرزحمت انسان را آزموده تر می سازد و نتیجه زیادی هم در پی دارد، پیامبر اسلام می فرماید: اَفْضَلُ الاْعمالِ اَحمَزُها. بهترین کارها، سخت ترین آنهاست. در کارهای مهمّ و پرزحمت نباید ترسی به دل راه داد، بلکه باید با جسارت و جرأت، به آنها همّت گماشت. امیرمؤمنان می فرماید: اِذا هِبْتَ اَمْراً فَقَعْ فیهِ، فَاِنَّ شِدَّةَ تَوَقّیهِ اَعظَمُ ممّا تَخافُ مِنْهُ. هر گاه از کاری ترسیدی خود را در آن بیفکن، زیرا حذر کردن تو از آنچه که از آن می ترسی سخت تر است. ذو القرنین در این باره الگوی خوبی برای مخاطبان قرآن است؛ زیرا وی زمانی که در سفر خود به منطقه «بین السدّین» ضرورت وجود «سدّ» را دریافت، با وجود اینکه این کار بسیار سخت بود و نیاز به امکانات، طرّاحی و اندیشه دقیق و ظریف بود و زمان زیادی را نیز می طلبید، با کوشش پیگیر و جدّی به ساختن آن پرداخت و از این راه مردمان این منطقه را از حملات قوم «یأجوج و مأجوج» به این سرزمین باز داشت. سختی، مقدّمه رفاه و رنج، کلید گنج است و کار پرزحمت آسایش می آورد: اِن مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً. (انشراح: 6)به یقین با هر سختی آسانی است. امید به آینده و عشق به کار و اطمینان به نتایج آن، سختیها را بر انسان آسان می کند و دشواریهای راه را هموار می سازد. چنانکه حضرت علی می فرماید: طُوبی لِنَفْسٍ اَدَّتْ اِلی رَبِّها فَرْضَها، وَ عَرَکَتْ بِجَنْبِها بُؤْسَها وَ هَجَرَتْ فِی اللَّیلِ غمْضَها. . . . خوشا به حال کسی که مسئولیتهای واجب را در پیشگاه پروردگار خویش به انجام می رساند و در راه او هرگونه تلخی و سختی را به جان می خرد و خواب شب را وا می نهد. . . . هرکس، به ویژه افراد «موحّد» باید در مقابل مشکلاتی که در هر کار مهمّی پدیدار می شود، مقاومت نمایند و به ضعف و سستی نگرایند. امیر مؤمنانمی فرماید: . . . وَ لا تکُنْ عنْدَ النَّعْماءِ بَطِراً وَ لا عِنْدَ الْبَأْساءِ فَشِلاً.. به هنگام کامروایی و نعمت مغرور مشو و در هنگامه رنج و سختی به سستی و وارفتگی تن مسپار.

قبول کار و مسئولیت در حدّ توان

در تولید، چون دیگر امور اجتماعی و سیاسی، توان کاری، تجربه و تخصّص افراد، یک اصل مهمّ تلقّی می شود؛ کارها، مدیریتها و مسئولیتها باید بر پایه این اصل انجام گیرد و گرنه هیچ کاری موفّقیت آمیز نخواهد بود. هر کس باید در حدّ توان فکری و جسمی خود، کاری را بر عهده گیرد تا بتواند آن را بدرستی و کامل انجام دهد و نیاز به تکرار و انجام مجدّد نیفتد، وقت و سرمایه به هدر نرود و در تولید وقفه ای حاصل نگردد؛ رسول خدا می فرماید:

ابن مسعود! هر گاه کاری را انجام می دهی با علم و اندیشه انجام ده، مبادا عملی را بدون تدبیر و آگاهی انجام دهی که خداوند فرموده است: همانند آن زن [سبک مغز] نباشید که پشمهای تابیده خود را، پس از استحکام وامی تابید. اگر کسی مسئولیتی را بپذیرد که شایستگی و قدرت لازم را ندارد، تیر به تاریکی انداخته و دست به خیانت زده است، مانند کسی که از پشت بام به خانه ای وارد شده باشد که ورودش مشکل و بیرون رفتنش مشکل تر خواهد بود. در منطق دین، کشاورز، مهندس، مدیر و کارگری که به جهت نداشتن آمادگیهای لازم نتواند کارش را به خوبی انجام دهد، خیانتکار خوانده شده است. امام صادق می فرماید: ما اُبالی اِلی مَنِ ائْتَمَنْتُ خائِناً اَوْ مُضَیعاً. برای من فرقی نمی کند (یکسان است که) شخص خیانت پیشه را امین بدانم یا شخص [ناتوان و غیر متخصّصی] که ضایع کننده است!یعنی شخصی که به عمد، در کاری خیانت می کند با کسی که بدون داشتن علم و آگاهی کافی، در کاری دخالت می کند یکسان است، چرا که وی سبب رکود کار، ضایع شدن مواد و امکانات تولید و حقوق دیگران می گردد. نیروها و سرمایه های موجود در غیر موردش به کار می رود، پیشرفتی حاصل نمی شود و اصلاح مطلوبی به انجام نمی رسد. پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: مَنْ عَمِلَ عَلی غیرِ علْمٍ کانَ ما یفْسِدُ اَکْثَرَ مِمّا یصْلِحُ. هر کس کاری را بدون علم و آگاهی انجام دهد فسادش بیش از اصلاح آن است. از نظر فرهنگ اسلامی افرادی که خود را، در کاری توانمند و برای مسئولیتی شایسته می بینند موظفند برجستگیها و تواناییهای خود را یادآور شوند و مسئولیتهای پیشنهادی را بپذیرند. بسان حضرت یوسف که چون دو اصل مهم و دو خصیصه «تخصّص» و «تعهّد» را در خود یافت بی دریغ خود را برای احراز خزانه داری سرزمین مصر معرّفی کرد، چنان که قرآن کریم به نقل از آن حضرت می فرماید: قالَ اجْعَلْنی عَلی خَزائِنِ الاْرْضِ اِنّی حَفیظٌ عَلیمٌ (یوسف: 55) (یوسف) گفت: مرا سرپرست خزائن سرزمین (مصر) قرار ده که نگهدارنده و آگاهم.

استحباب کشاورزی و تجارت

امروزه اهمیت کشاورزی بر کسی پوشیده نیست. حیات اقتصادی و تأمین موادّ غذایی یک کشور بسته به کشاورزی آن است. اسلام نیز، آن را عمل بسیار پسندیده و مستحبّ می داند و بر پیروانش تأکید فراوان دارد که زمینهای بایر و موات را احیا کنند تا از محصولات آن بهره مند شوند. پیامبر اکرم( می فرماید: مَنْ سَقی طَلْحَةً اَوْ سِدْرَةً فَکَاَنَّما سَقی مُؤْمِناً مِنْ ظَمَأٍ. هر کس [درختی همانند] درخت «موز » یا «سِدر» را آب دهد مانند این است که مؤمن تشنه ای را سیراب کرده است. و نیز می فرماید: مَنْ غَرَسَ غَرْساً فَاَثْمَرَ، اَعْطاهُ اللّهُ مِنَ الاْجْرِ قَدْرَ ما یخْرُجُ مِنَ الَّثمَرِ. هر که درختی بکارد که به ثمر نشیند خداوند به مقدار میوه آن به او پاداش می دهد.

امام باقر( نیز می فرماید: خَیرُ الاْعْمالِ زَرْعٌ یزْرَعُهُ فَیأْکُلَ مِنْهُ الْبَرُّ وَالْفاجِرُ. . . . بهترین کارها [ی تولیدی] کشت و زراعتی است که از محصول آن خوبان و بدان بخورند. اگر جامعه ای با کوشش پیگیر، با استفاده از اسلوب صحیح و روش مجرّب در زمین مرغوب و با هدایت و کنترل نزولات آسمانی و آبهای زیر زمینی و با توکل زیاد به خداوند دست به فلاحت و کشاورزی بزنند به یقین جامه فقر نمی پوشند و محتاج دیگران نمی گردند و از برکات خاصّ خداوند برخوردار می گردند، ولی اگر با چنین امکاناتی به کشاورزی نپردازند و به مشاغل پَست، آسان و کاذب روی آورند بی شکّ مورد خشم الهی قرار می گیرند. امیر المؤمنین می فرماید: مَنْ وَجَدَ ماءً وَ تراباً ثمَّ افتَقَرَ فَاَبْعَدَهُ اللّهُ. کسی که به آب و زمین مناسب دست یابد با این وصف محتاج شود، خدا او را [از خودش] دور می سازد.

تجارت

قرآن، تجارت، معاملات، واردات و صادرات را به عنوان یکی از راههای تأمین معاش به رسمّیت می شناسد و دخل و تصرّف در اموالی که از این راه به دست آمده باشد با شرایطی مجاز و حلال می شمارد و می فرماید: یا اَیهَا الَّذینَ امَنُوا، لا تَأْکُلُوا اَمْوالَکُمْ بَینَکُمْ بِالْباطِلِ، اِلاّ اَنْ تَکُونَ تجارَةً عنْ تراضٍ مِنْکُمْ (نساء: 29)ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را به باطل (و از راه نامشروع) نخورید. مگر اینکه تجارتی با رضایت شما انجام گیرد.

تجارت اگر بر اساس رضایت طرفین و دور از ربا و غشّ و از راه صحیح انجام گیرد از نظر اقتصادی انسان را از تکیه و تمایل به دیگران بی نیاز می سازد. حضرت علی ( می فرماید: تَعَرَّضُوا لِلتِّجاراتِ فَاِنَّ لَکُمْ فیها غِنی عَمّا فی اَیدِی النّاسِ. به تجارت بپردازید که آدمی را از آنچه مردم در دست دارند بی نیاز می سازد. امام صادق می فرماید:

مَنْ طَلَبَ التِّجارَةَ اسْتَغْنی عنِ الناسِ. هر کس تجارت نماید از مردم بی نیاز می گردد. با این تذکّر که مقصود از «تجارت» در روایات اسلامی، تنها خرید و فروش و بازرگانی نیست، بلکه مقصود معامله، کسب، حرفه و صنعت است.

صرفه جویی و جلوگیری از ضایع شدن امکانات تولید

هر مسلمانی به حکم عقل و شرع باید در استفاده از امکانات طبیعی و صنعتی تولید، صرفه جویی نماید و با استفاده بی رویه و بی حساب، آنها را ضایع نسازد. ضایع شدن ابزار تولید به دو صورت تصوّر می شود: خارج شدن از مدار تولید، وبه کارگیری آنها در موارد غیر ضروری.

1- خارج کردن امکانات تولید از مدار

در قرآن مجید، نابودی حرث و نسل، یکجا آمده و از بین بردن مواهب طبیعت؛ املاک، مزارع، مراتع، جنگلها و دیگر منابع و وسایل تولید، معصیت و فساد خوانده شده است، به گونه ای که جز افراد فساد انگیز و جنایت پیشه، دست به چنین عملی نمی زند: وَ اِذا تَوَلّی سَعی فِی الاْرْضِ لِیفْسِدَ فیها وَ یهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لا یُحِبُّ الْفَسادَ (بقره: 205)[نشانه شخص متظاهر که در ظاهر پیامبر را دوست می دارد ولی در باطن با وی دشمنی می ورزد این است که] هرگاه روی بر می گرداند [و از نزد تو خارج می شود] در راه فساد در زمین، کوشش می کند، و زراعتها و چهارپایان را نابود می سازد [با اینکه می داند] که خدا فساد را دوست نمی دارد.

2- به کارگیری امکانات تولید در موارد غیر ضروری

گاهی صرفه جویی در سرمایه و منابع تولید به کیفیت و موارد تولید بستگی دارد؛ یعنی هنگامی که تولیدات از کیفیت خوب برخوردار نباشد، موادّ و امکانات تولیدی در موارد لازم و مطابق با نیازهای ضروری جامعه به جریان نیفتد، ضایع ساختن مواد اوّلیه، اتلاف وقت کارگران، استهلاک بیهوده ابزار تولید، پیدایش بازار مصرف، تورّم و گرانی کالاهای لازم و دیگر آثار منفی در پی خواهد داشت. پس برای صرفه جویی و جلوگیری از ضایع شدن امکانات تولید باید معیارهایی را در نظر گرفت از جمله:

الف  تولید کنندگان در کار خود دقیق، امین و شایسته باشند و کالاهای مرغوب و مقبول مصرف کننده عرضه کنند. حضرت علی( می فرماید: اَلنّاسُ اَبْناءُ ما یُحْسِنُونَ. مردمان فرزندان کاری هستند که آن را خوب انجام می دهند.

یعنی همانگونه که مردمان به اصل و تباری منسوبند و فرزندان پدران خویشند و بدان شناخته می گردند، فرزندانِ مهارتها، هنرها و ارزشهای کیفی کار خویش نیز هستند و بدان منسوب می شوند؛ چنانکه گفته می شود: فلانی پزشک خوب، صنعتگر خوب، فرمانده خوب، کشاورز خوب و بنّای خوبی است. و این سخن امام( تأکیدی است بر اهمیت کیفی هر کار و حرفه و هنر، یعنی که ارزشِ واقعی کار، به مهارت و خوبی کار است نه به اندازه آن.

ب  تولیدات به نیازمندیهای حیاتی و عمومی اختصاص یابد و به حال افراد جامعه مفید باشد؛ بسان حضرت داوود ( که لباس جنگی و زره می ساخت و هدفی جز رفع نیاز مردم و فایده بخشیدن به آنها نداشت و خداوند هم آن را با همین هدف به وی آموزش داد: وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ (انبیاء: 80 )و ساختن زره را به خاطر شما به او تعلیم دادیم، تا شما را در جنگهایتان حفظ کند.

ج  کالاهایی که مصارف تجمّلی و غیر ضروری دارد از خط تولید حذف شود.

د  تولیدات به مقتضای زندگی و قدرت خرید مردم باشد.

ه  محصولات تولیدی با دستورات آیین اسلام، همسو و از مواد پاک، مباح و حلال به دست آید و مخالف با اهداف تربیتی و اخلاقی نباشد.

رها نگذاردن منابع تولید و استفاده بهینه از آنها

خداوند منابع تولیدی و موادّ اوّلیه تأمین زندگی چون: آب، خاک، دام، معادن و. . . را در زمین قرار داده و آن را برای بشر گسترده است: وَ الاْرْضَ وَضَعَها لِلاْنامِ (الرحمن: 10)زمین را برای خلایق آفرید.  و از طرفی به انسانها قدرت فکری و علمی داده تا بتوانند آن را تسخیر کنند و از آنها خواسته که زمین را آباد سازند تا به معاش و آسایش برسند: هُوَ اَنْشَأَکُمْ مِنَ الاْرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فیها (هود: 61) اوست که شما را از زمین آفرید و آبادی آن را به شما واگذاشت. با وجود این شرایط، کسی که منابع عظیم تولید در اختیار دارد نباید آنها را همچنان به حال خود رها کند، بلکه باید با تدبیر و تلاش و به کمک تجهیزات پیشرفته فنّی و صنعتی، آن را به کار گیرد و در توسعه کشاورزی، دامداری، درخت کاری و باغداری بکوشد، در کشف و استخراج ذخایر ارضی و معادن فعّالیت نماید. در مهار و هدایت کردن نزولات آسمانی، آبهای سرگردان، سیلابها و چشمه سارها بطور اساسی و علمی چاره اندیشی کند، تا از این سرمایه های الهی به خوبی بهره برداری شود و بدون استفاده ضایع نگردد.

حضرت امام صادق می فرماید: ما یُخَلِّفُ الرَّجُلُ بَعْدَهُ شَیئاً اَشَدُّ عَلَیهِ مِنَ الْمالِ الصّامِتِ. قالَ: قُلْتُ لَهُ کیفَ یصْنَعُ بِهِ؟ قالَ: یجْعَلُهُ فِی الْحائِطِ وَالْبُسْتانِ وَالدّارِ. کسی پس از خود چیزی را پس انداز نمی کند که برایش سخت تر از ثروت راکد باشد: [راوی می گوید] گفتم با آن مال چه کند؟ فرمود: آن را در [ساختن] باغ و بُستان و خانه به کار اندازد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر