نظریه

این مقاله، درآمدی بر «جایگاه و تعبیر» عدالت در اقتصاد اسلامی است. هدف نویسنده، نشان دادن یک اختلاف در سطح بینش های بنیادی میان برداشت های دینی از عدالت و نگرش های مدرن است

چکیده: آقای فرهادپور هیچ مبنایی برای تفکر را قبول ندارد. وی با نظر آقای گنجی درباره جمهوری خواهی به منزله مبنایی برای یک سیاست عملی، مخالف است. به نظر آقای فرهادپور باید چارچوبی فراخ به نام طرح دولت ملت برای تحولات ایران فراهم آید. جمهوری اسلامی در تحقق این طرح تاریخی دوسویه، تا حد زیادی موفق بوده است.

نویسنده در این نوشتار پس از بررسی نظریات مختلف در باب عصری سازی دین، به تبیین دیدگاه خود در این زمینه می پردازد

گرچه از آغاز بحث درباره اقتصاد اسلامی مدّتی گذشته است، مجال برای گفت وگو در برخی از بخش های روش شناسی آن همچنان وجود دارد. به طور عام می توان گفت که گذشت زمان معقولی بر هر علمی، در واقع، یکی از عناصر مهّم قابل بحث در ابعاد روش شناختی آن علم شمرده می شود.

آشنایان با تاریخ فلسفه به خوبی می دانند که اصل «عدالت»، یکی از پر ماجراترین و جنجال برانگیزترین اصول در تاریخ حیات فکری و اجتماعی انسان بوده است

یکی از جدیدترین نظریات در باب روابط بین الملل «نظریه انتقادی» است که ریشه در مباحث انتقادی «مکتب فرانکفورت» دارد

یورگن هابرماس را می توان یکی از متفکران بزرگ عصر حاضر به شمار آورد، هرچند متفکران بسیاری در حد و اندازه هابرماس و یا بالاتر از او به نظریه پردازی در مسائل اجتماعی و فلسفی پرداخته اند، اما چیزی که هابرماس را برجسته می سازد آن است که وی در نقطه عطف نمودار مدرنیسم و پست مدرنیسم قرار گرفته است و به قول جورج ریتزر، اگر پست مدرن ها در نبرد با هابرماس و ...

زندگی اجتماعی امروزه آکنده از روابط اجتماعی و تعاملات میان فردی است. ما بیش تر ساعات بیداری خود را در تعامل با دیگران می گذرانیم و نیازهای فردی و جمعی خود را از همین روابط تأمین می کنیم

هدف این نوشتار گفت وگو درباره نظریه سازی(1) است. در پردازش نظریه، عوامل گوناگونی دخالت دارند

در این گفتار، مبانی مختلفی که در باب توجیه الزام قانون ارائه شده است، مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت، توافق جمعی یا قرارداد اجتماعی به عنوان تنها مبنای مورد قبول پذیرفته شده است.