مقدّمه
یکی از واژه های مهم قرآنی که فهم دقیق معنای آن، در دریافت معارف قرآن تأثیر به سزایی دارد واژۀ«ظن»می باشد. بسیاری از مفسّران «ظن »را در حالتی نفسانی در برابر یقین و شک و وهم دانسته اند؛ یعنی به اعتقاد راجح و گمان که مرتبه ای بالاتر از شک و پایین تر از یقین است معنا کرده اند. (برای نمونه نک: طباطبایی، 1931 ق، ج 1، ص /251 صادقی، 5631 ش، ج 1، ص /983قرشی، 5731، ج 4، ص 372 )در این دیدگاه مشهور، «یقین»حالتی نفسانی است که شخص علم و اطمینان به یک قضیّه دارد و نسبت به طرف مقابل آن هیچ احتمال مخالفی نمی دهد. «ظن»حالتی نفسانی است که به مقتضای آن شخص نسبت به مضمون یک قضیه یقین و اطمینان نداشته باشد. بیان این معنا برای «ظن»درواقع از تعریف دانشمندان علم اصول اخذ شده و به تفاسیر راه یافته است. (نک: فخررازی، 2141، صص 38-48)ولی آیا معنای واقعی«ظن»در قرآن چیست؟
معنای«ظن»در لغت
ابن فارس برای «ظن »دو اصل صحیح و به عبارت دیگر دو معنای اصلی معرّفی کرده است: یکی یقین و دیگری شک. «ظننت ظنّا»یعنی کردم. معنای یقین در فرهنگ عربی و نیز قرآن مجید فراوان به کار رفته است ازجمله در آیه 942 بقره مده است:
«قال الّذین یظّنون أنّهم ملاقوا اللّه. . . ».
درید بن صمّه هم گفته است:
فقلت لهم ظنّوا بالفی مدجّج سراتهم فی الفارسیّ المسرّد
یعنی: به آنها گفتم: به یقین بدانید که دشمن زیادی سر تا پا مسلّح به سوی شما می آیند در حالی که اشراف و رؤسای آنها زره های محکم بافت فارس پوشیده اند.
در این بیت مقصود درید از«ظنّوا»، ایقنوا(یقین داشته باشید)است؛ زیرا شاعر با این سخن در مقام تهدید و ترساندن دشمن می باشد و دشمن را با یقین می توان ترساند نه با شک.
امام معنای شک، عرب هر گاه به چیزی یقین نداشته باشد گوید: «ظننت الشّی ء »، و «الظنّة »به معنای تهمت هم، از همین اصل گرفته شده است. «ظنین»به معنای متّهم و «ظنون »به کسی گویند که بسیار سوء ظن می برد. (ابن فارس، 7831 ش، ص 495، ماده «ظن»)در عبارت اخیر ابن فارس معنای تهمت را نیز برای«ظن»بیان داشته و آن را به معنای دوّم، یعنی شک برگردانده است.
ابن منظور در بیان «ظن»می گوید: «ظن»به دو معنای شک و یقین است. یقین بر دو قسم است: 1- یقینی که از روی تدبّر و اندیشه حاصل می شود. 2- یقینی که ناشی از مشاهده و دیدن باشد. حال چنان چه یقین ناشی از مشاهده و دیدن باشد، دربارۀ آن واژه«علم»به کار می رود و واژۀ«ظن»اختصاص به قسم نخست دارد؛ یعنی یقینی که از روی تدبّر و اندیشه حاصل شده باشد. (ابن منظور، 8041، ج 8، ذیل مادۀ «ظن»)
وی هم چنین گوید: «ظن»به دو صورت اسمی و مصدری به کار می رود. چنان چه «ظن»اسم باشد، جمع آن«ظنون»خواهد بود(همانجا )و شکل مصدری آن نیز جمع بسته نمی شود.
تا اینجا روشن می شود که از نظر لغویان[1] واژه«ظن»از کلمات اضداد است که با تکیه بر قرینه در دو معنای متضاد یقین و شک به کار می رود.
راغب اصفهانی نیز گرچه تلاش کرده است برای«ظن»یک معنای اصلی معرفی کند، امّا در سایۀ این معنای اصلی کاربرد آن در دو معنای متضاد را نیز پذیرفته است. وی، با توجّه به مبنای ویژۀ خود که تلاش می کند با بهره گیری از استعمالات مختلف یک مادّه کلمه در فرهنگ عرب و نیز با توجّه به کاربردهای قرآنی، برای هر مادّه لغت تنها یک معنای اصلی بیان کند، در معنای ظن چنین گوید:
«ظن»نام آن حالتی است که از روی آماره و نشانه حاصل می شود. حال، هر گاه آن اماره قوی شود منجر به حصول علم برای فرد می گیرد و هر گاه ضعیف گردد از حد توهّم نمی گذرد. در صورتی که ظن قوی گردد به طوری که به سرحد علم برسد و یا آنکه قوی فرض گردد با آن کلمه«أنّ»مشدّده یا«ان»مخفّفه به کار می رود مانند «الّذین یظنون أنهم ملاقوا ربهم»(بقره64/، نیز: 942 )و هر گاه ظن ضعیف شود کلمه «ان »مختص به معدومین از قول و فعل(أن المختصة بالمعدومین من القول و الفعل)بعد از آن به کار می رود. (راغب، 4041، ص 935)راغب برای مورد اخیر، مثالی ذکر نکرده است، امّا می توان دو آیه ذیل را شاهد آن دانست:
«و دخل جنّته و هو ظالم لنفسه قال ما اظنّ ان تبید هذه أبدا» (کهف53/)و «هو الّذی أخرج الّذین کفروا من أهل الکتاب من دیارهم لأول الحشر ما ظننتم أن یخرجوا». (حشر2/)
محقّق کتاب بصائر ذوی التّمییز، أن مختص به معدومین از قول و فعل را به أن ناصبه تفسیر کرده است. (نک: فیروزآبادی، 1241، ج 3، ص 545 )بنابراین هر جا بعد از مادّه«ظن»، «أنّ»ناصبه آمده باشد«ظن»به معنای شک و احتمال ضعیف(و به اصطلاح رایج در میان متأخّران گمان ضعیف)خواهد بود.
تا این جا سه دیدگاه دربارۀ معنای «ظن»مطرح شد.
1- از نظر بسیاری از مفسّران معاصر، «ظن»به معنای گمان است؛ یعنی اعتقاد راجحی که برتر از شک و پایین تر از یقین باشد.
2- از نظر لغویان«ظن»از کلمات اضداد است و در دو معنای یقین و شک به کار می رود.
3- به نظر راغب اصفهانی گرچه«ظن»در دو معنای متضاد به کار می رود، امّا معنای اصلی آن علم و آگاهی ای است، قابل شدّت و ضعف که سوی شدّت آن یقین و سوی ضعف آن توهّم و شک است.
مقصود از«شک»در معنای«ظن»را باید همان احتال و توهّم دانست نه شکی که در علم اصول فقه از آن یاد می شود و آن دو احتمال مساوی نسبت به یک قضیّه است که هیچ یک بر دیگری ترجیح ندارد. به هر روی، پیش از اظهار نظر دبارۀ سه معنای یادشده و کشف معنای صحیح تر برای«ظن»، شایسته است کاربردهای عربی این واژه نیز بررسی شود.
کاربردهای مختلف«ظن»در فرهنگ عربی
برای«ظن»کاربردهای متعدّدی در فرهنگ عرب گزارش شده است. احتمالا کهن ترین کاربرد حسّی مادّه«ظن»درباره چاه کم آبی بوده است که اطمینان به وجود آب در آن نبوده است. «بئر ظنون»به چاه کم آبی اطلاق می شده که اطمینان نداشتند در آن آب باشد، و یا به چاهی می گفتند که نمی دانستند در آن آب هست یا نه؟عبارت « الماء الظّنون»هم درمورد چاهی به کار می رفت که احتمال وجود آب در آن داده می شد، امّا به آن اطمینان نداشتند. و«مشرب ظنون»به آبشخوری گفته می شد که نمی دانستند در آن آب هست یا نه؟(ابن منظور، 8041، ج 8، مادّه«ظن»)سپس از روی مجاز و استعاره در معانی دیگری نیز به کار رفته است. مثلا به فردی که به خبر وی اطمینان نداشته باشند«رجل ظنون»گویند. زهیر گوید:
الا ابلغ لدیک بنی تمیم و قد یأتیک بالخبر الظنون
به بنی تمیمی که نزد تو هستند، پیغام رسان که گاه افراد غیر قابل اعتماد برای شما خبر می آوردند.
و یا به فردی که خیری در او نباشد، یا خیرش اندک باشد«ظنین»گویند. (ابن منظور، همانجا)، یعنی آن قدر خیرش اندک است که امید و اطمینانی به خیر او نیست. نیز«دین ظنون»به وام و دینی گویند که اطمینانی به بازپرداخت آن نباشد و نمی دانند که شخص مدیون آن را بازپرداخت می کند یا نه؟و به فردی که از نظر فکری ضعیف و کم تدبیر است«ظنون»گویند. فراء گفته است، از بعضی از افراد قبیله قضاعه شنیدم که می گوید: «ربما دلّک علی الرّأی الظّنون»؛ یعنی چه بسا که افرادی ضعیف و بی تدبیر تو را به نظری راهنمایی کنند. (ابن منظور، همانجا)اطلاق«ظنون »بر افراد کم عقل و دارای ضعف فکر و اندیشه از این جهت است که اطمینانی به عقل آنها و رأی و نظر آنها نیست.
از همین معنا«ظنّة»به معنای تهمت آمده است(همانجا)، زیرا کسی را که نسبت به او تهمت می زنند احتمال سوء دربارۀ او می دهند؛ اما اطمینان به صدرو عمل سوء از وی ندارند. همچنین«ظنین»و«ظنون»به معنای متّهم است(همانجا)یعنی کسی که به او تهمت زده شده و احتمال سوء درباره او برده شده است. و به کسی هم که نسبت به همه بدگمان است و سوء ظن می برد، باز«ظنین»و«ظنون»گفته می شود. (همانجا )از این موارد کاربرد مادۀ«ظن»و«ظنون»معنای عدم اطمینان و احتمال سوء و بد قابل دریافت است، به همین جهت بعضی لغویان«ظنون»را به معنای هر چیزی دانسته اند که اعتماد و اطمینانی به آن نباشد. (همانجا)«سوء ظن»نیز که امری مذموم است به همین معناست یعنی احتمال بد و نادرست به دیگران بردن بدون آن که به آن بدی اطمینان داشته باشند. (همان، ص 372)
چنان که پیشتر گفته شد، یکی از معانی«ظن»علم است. (ابن فارس، 7831، مادّه «ظن»)کاربرد «ظن »در معنای علم به همان معنای اصلی و حسی«ظن»برمی گردد. چه این که چاهی که نمی دانستند در آن آب است یا نه، از روی نشانه هایی احتمال وجود آب در آن می داده اند، به همین جهت در مواردی احتمال وجود آب در چاه قرین صحّت می شده و از آن چاه آب برمی گرفته اند، از این جا به تدریج «ظن »در معنای علم نیز به کار رفته است؛ علمی که از روی نشانه و اماراتی حاصل شده باشد نه از روی مشاهده و دیدن. اگرچه لغویان شواهد لغوی قابل توجّهی از کاربرد «ظن »به معنای علم یاد نکرده اند، امّا وجود شواهد متعدّد قرآنی مبنی بر کاربرد واژه«ظن »در معنای علم و یقین، برای اثبات این معنا کافی است. (نک: ادامه مقاله)در حدیث نیز از انس نقل شده که گوید: از پیامبر اکرم (ص)دربارۀ معنای«لمس»در آیه شریفه «أو لامستم النّساء» (مائده6/)سؤال کردم. رسول خدا با اشاره دست برای من معنا کردند. سپس انس گوید: «فظننت ما قال»یعنی آن چه را که پیامبر (ص)بیان داشت فهمیدم و به آن علم پیدا کردم. (ابن منظور، 8041، ج 8، مادّه«ظن»)
هم چنین به زنی که از خانواده ای اصیل و شریف بوده، امّا سن او زیاد است، با این حال به امید فرزنددار شدن با او ازدواج می کنند«ظنون»گویند. (همانجا)اطلاق«ظنون» به چنین زنی از آن جهت است که گرچه به دلیل سن زیادش احتمال فرزنددار شدنش کم است، اما تعلّق وی به خانواده ای شریف که دارای اصالت اند و زنان آنان هم، همه ولود و فرزندزا می باشند، نشانه ای است بر این که آن زن نیز، به احتمال زیاد فرزنددارا می شود و یا این که اگر نسبت به زنان مشابه احتمال فرزنددار شدن، می دادند؛ نسبت به فرزنددار شدن چنین زنی اطمینان داشتند.
آن چه از این بررسی به دست می آید، ای ناست که اصلی ترین معنای مادّه«ظن»در فرهنگ عربی احتمال وجود چیزی و در عین حال عدم اطمینان به آن است. این معنا در همۀ کاربردهای حسن و معنوی این مادّه دیده می شود، با این حال گاه با توجّه به قراین، «ظن»در معنای علم و یقین اطمینان بخش نیز به کار رفته است، امّا علم و یقینی که از روی نشانه و اماره باشد. بدین ترتیب، واژۀ«ظن »، در شمار کلمات اضداد قرار گرفته است. سپس بعدها این واژه دچار تحوّل معنایی شده و در اصطلاح دانشمندان اصول فقه و منطق به معنای گمان و ظن راجح که مرحله ای میان شک و یقین و نقطه مقابل وهم است به کار رفته است.
وجوه معنای ظن در قرآن
واژه«ظن»و مشتقاتش با شکل های مختلف اسمی و فعلی هفتاد بار در قرآن کریم آمده است. ابن جوزی(م 795 ق)با اشاره به این که معنای اصلی«ظن»قوی بودن یکی از دو چیز نسبت به نقیضش در نفس است[2] ، برای این کلمه پنج وجه معنایی در قرآن ذکر می کند که عبارتند از:
1- شک، در آیه:
«إن هم إلاّ یظّنّون» (بقره87/): آنان جز به شک و احتمال نمی گرایند.
و «و إن نظنّ إلاّ ظنّا» (جاثیه23/): (درباره قیامت)تنها شک داریم.
2- یقین، در آیه:
«الّذین یظنّون أنّهم ملاقوا ربّهم و أنّهم إلیه راجعون»، (بقره74/): آنان که یقین دارند دیدارکنندگان پروردگار خویشند و به سوی او باز می گردند. و. . .
3- تهمت، در آیه:
«و ما هو علی الغیب بضنین» (تکویر42/)، مطابق قرائت آن دسته از قاریانی که«بضنین»را به صورت«بظنین»قرائت کرده اند(نک: ادامه سطور )یعنی تو نسبت به امور غیب و خبر دادن از آن متّهم نیستی.
4- حسبان و پندار، در آیه:
«و لکن ظننتم أنّ اللّه لا یعلم کثیرا ممّا تعملون و ذلکم ظنّکم الّذی ظننتم بربّکم أرداکم » (فصلت 22/ و 32): و لیکن [به سبب پنهانی گناه کردن ]پنداشتید که خدا بسیاری از آنچه می کنید نمی داند. و این بود پندارتان که به پرودرگار خود گمان می بردید؛ شما را هلاک کرد. و نیز در آیه:
«إنّه ظنّ أن لن یحور» (انشقاق41/): به راستی او پنداشته بود که [در قیامت ]برنگردد.
5- دروغ، آیه:
«إن یتّبعون إلاّ الظّنّ لا یغنی من الحقّ شیئا[3] (نجم82/)
فیروزآبادی به ذکر چهار معنای یقین، شک، تهمت و حسبان برای«ظن»اکتفا کرده و از معنای دروغ یاد نکرده است. در ادامه به بررسی پنج وجع معنایی بیان شده برای «ظن»در آیات شریفه قرآن می پردازیم:
1- تهمت. تنها در یک آیه«ظن»به معنای«تهمت»دانسته شده است: «و ما هو علی الغیب بضنین» (تکویر42/)
مطابق قرائت رسمی، رایج و اکثر، «ضنین»با«ضاد »و به معنای بخیل است و معنای آیه شریفه این است که: رسول خدا نسبت به غیبت و وحیی که بر آن اطلاع یافته بخیل نیست و در ابلاغ آن چه باید برساند و یا پاسخ به آن چه از او سؤال می شود، ذرّه ای دریغ نمی ورزد. (نک: نحاس، 1241 ق، ج 5، ص /201زمخشری، 7041، ج 4، ص /317
طبرسی، 5141 ق، ج 01، ص /876طباطبایی، 1931 ق، ج 02، 912)امّا بعضی از قاریان از جمله سه قاری از قاریان سبعه(ابن کثیر، ابو عمرو بن علا و کسائی)آن را به «ظا»یعنی«بظنین»قرائت کرده اند که بنابر این قرائت «ظنین»به معنای متّهم(فعیل به معنای مفعول)خواهد بود. درنتیجه معنای آیه شریفه چنین خواهد بود: رسول خدا نسبت به وحی و اخیاری که از غیبت دریافت و ابلاغ می کند صادق است و مورد اتّهام نیست. (همانجا)قبلا اشاره شد که کاربرد«ظن»در معنای تهمت در فرهنگ عربی امری پذیرفته است و رابطۀ آن با معنای اصلی«ظن»روشن است.
2- دروغ. بعضی مفسّران «ظن »را در سه آیه، به معنای دروغ دانسته اند:
الف) و قالوا ما هی إلاّ حیاتنا الدّنیا نموت و نحیا و ما یهلکنا إلاّ الدّهر و ما لهم بذلک من علم ان هم إلاّ یظّنّون »، و[کافران ]گفتند: این(زندگی)نیست مگر زندگی ما در این جهان، می میریم و زنده می شویم و ما جز دهر-روزگار و زمانه-هلاک نکند، و آنان را هیچ دانشی به آن نیست، آنان جز در گمان و پندار نیستند. (جاثیه42/)
احتمالا آنان که«ظن»در این آیه به معنای دروغ است و«یظنون»یعنی«یکذبون» نمی تواند به معنای شک باشد؛ زیرا اگر به معنای شک می بود، باید هر دو مفعولش ذکر می شد، امّا ظن به معنای دروغ یک مفعولی است. (ابن انباری، 7041، ص 51)
ب) «و منهم أمیّون لا یعلمون الکتاب إلاّ أمانیّ و إن هم إلاّ یظّنّون» (بقره 87 /)
مجاهد«یظنون»در این آیه را به«یکذبون»تفسیر کرده است. (ابو حیان، 0241 ق، ج 1، ص /544طبری، 0241 ق، ج 2، ص 6)، بنابراین نظر معنای آیه چنین خواهد بود: و [بعضی ]از آنان بی سوادانی هستند که کتاب [خدا]را جز خیالات خامی نمی دانند، و فقط دروغ می گویند.
ج) «إن یتبعون إلاّ الظّنّ و إنّ الظّنّ لا یغنی من الحقّ شیئا» (نجم82 /)
ابن جوزی به نقل از فراء، «ظن»در این آیه را به معنای دروغ دانسته است. (ابن جوزی، بی تا، ص 271)
این دیدگاه و این که«ظن»، در سه آیه فوق به معنای دروغ باشد، پذیرفته نیست؛ زیرا چنان که پیش تر بیان شد معنای اصلی «ظن »، صرف احتمال دادن چیزی است بدون آن که نسبت به آن اطمینانی باشد. روشن است که در بسیاری از اوقات و یا در اغلب موارد، ظن و احتمالی که درباره امری داده می شود قرین به نصحّت نباشد، در نتیجه بسیاری از ظنون مستلزم کذب اند و در درون خود کذب را به همراه دارند. بنابراین دلیلی ندارد که«ظن»در این آیات شریفه از معنای اصلی خودش برگردانده و به معنای دروغ دانسته شود؛ بلکه مقتضای فصاحت الفاظ قرآن آن است که «ظن» بر معنای اصلی خود یعنی«شک»و«احتمال»باقی بماند تا علاوه بر م عنای اصلی خود، برحسب سیاق بر معنای دروغ نیر به صورت التزامی دلالت کند.
3-یقین، فیروزآبادی«ظن»را در ده آیه(فیروزآبادی، 1241 ق، ج 3، ص 665)و بعضی دیگر در 41 آیه(سلوا، 2831 ش، ص 611)به معنای یقین دانسته اند:
1- «و استعینوا بالصّبر و الصّلاة و إنّها لکبیرة إلاّ علی الخاشعین الّذین یظنّون أنّهم ملاقوا ربهم و أنّهم إلیه راجعون» (بقره54/ و 64).
2- «فلمّا جاوزة هو و الّذین آمنوا معه قالوا لا طاقة لنا الیوم بجالوت و جنوده قال الّذین یظنّون أنّهم ملاقوا اللّه کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة بإذن اللّه و اللّه مع الصابرین» (بقره/ 942).
3- «فأمّا من أوتی کتابه بیمینه فیقول هاوم اقروا کتابیه إنّی ملاق حابیه فهو فی عیشة راضیة» (الحاقه91/-12).
4- «و أنّا ظننّا أن لن نعجز اللّه فی الارض و لن نعجزه هربا» (جن21/).
5- «و رأی المجرمون النّار فظنّوا أنهم مواقعوها و لم یجدوا عنها مصرفا» (کهف35/).
6- 7- «کلاّ بل تحبّون العاجلة و تذرون الآخرة وجوه یومئذ ناضرة إلی ربّها ناظرة و وجوه یومئذ باسرة تظنّ أن یفعل بها فاقرة کلاّ إذا بلغت التّراقی و قیل من راق و ظنّ أنه الفراق و التفّت السّاق بالسّاق إلی ربّک یومئذ المساق» (قیامت02/-03).
8- «و یوم ینادیهم أین شرکائی قالوا آذنّاک ما منّا من شهید و ضلّ عنهم ما کانا یدعون من قبل و ظنّوا ما لهم من محیص» (فصلت74/ و 84).
9- «و علی الثّلاثة الّذین خلّفوا إذا ضاقت علیهم الارض بما رحبت و ضاقت علیهم أنفسهم و ظنّوا ان لا ملجا من اللّه إلاّ إلیه ثمّ تاب علیهم لیتوبوا إنّ اللّه هو التوّاب الرّحیم» (توبه811/).
10- «قال لقد ظلمک بسؤال نعجتک إلی نعاجه و إنّ کثیرا من الخطاء لیبغی بعضهم علی بعض إلاّ الّذین آمنوا و عملوا الصالحت و قلیل ما هم و ظنّ داود أنّما فتنّاه فاستغفر ربّه و خرّ راکعا و اناب فغفرنا له ذلک» (ص42/ و 52).
11- «فان طلّقها فلا تحلّ له من بعد حتّی تنکح زوجا غیره فان طلّقها فلا جناح علیهما ان یتراجعا إن ظنّا ان یقیما حدود اللّه» (بقره032/).
12- «إنّما مثل الحیاة الدّنیا کماء انزلناه من السماء فاختلط به نبات الأرض ممّا یأکل الناس و الأنعام حتّی إذا أخذت الارض زخرفها و ازّیّنت و ظنّ أهلها أنّهم قادرون علیها أتاها أمرنا لیلا أو نهارا فجعلناها حصیدا کان لم تعن بالامس» (یونس42/).
13- «هو الّذی یسیّرکم فی البرّ و البحر حتّی إذا کنتم فی الفلک و جرین بهم بریح طیّبة و فرحوا بها جاءتها ریح عاصف و جاءهم الموج من کلّ مکان و ظنّوا أنهم احیط بهم دعوا اللّه مخلصین له الدّین لئن انجیتنا من هذه لنکوننّ من الشاکرین» (یونس 22 /).
14- «ویل للمطفّفین الّذین إذا اکتالوا علی النّاس یستوفون و إذا کالوهم أو وزنوهم یخسرون أ لا یظنّ أولئک أنّهم مبعوثون لیوم عظیم یوم یقوم النّاس لرب العالمین» (مطففین/ 1-6).
در مجموع 41 آیه ای است که«ظن»در آنها به معنای علم و یقین دانسته شده است. در آیات شماره 1 تا 3 سیاق آیات سیاق مدح است، نسبت به کسانی که ظن به ملاقات پروردگارشان داشته اند. روشن است که«ظن»، به معنای شک و احتمال نسبت به معارف دینی به ویژه در حوزه اعتقادات نمی تواند، ممدوح باشد. بنابراین در این آیات، «ظن»قطعا به معنای علم، یقین و اطمینان است، که التبه علم و یقین و اطمینانی که از روی امارات و نشانه ها حاصل شده است؛ بدین ترتیب، یقین و اطمینانی که مدلول«ظن»است درحد رؤیت عینی نیست.
آیه شماره 4 نیز، دربارۀ جنیان صالح است که اطمینان دارند هرگز در زمین از خدای متعال گزیر و گریزی ندارند و نمی توانند از سلطه و حکومت او خارج گردند. این اطمینان، بخشی از ایمان آنها را شکل می دهد.
آیات شماره 5 و 6 و 8 تصویری از صحنه روز قیامت را ترسیم کرده است که حقیقت برای مجرمان و مشرکان روشن گشته و عذاب الهی را به چشم خود می بینند، بنابراین در آنجا مجالی برای احتمال و شک نیست و آن چه می گویند یا احساس می کنند همه از روی اطمینان و یقین است.
آیه شماره 7 نیز که ناظر به حال محتضر هنگام جان دادن است، به دلالت سیاق آیه که از رسیدن جان به گلو خبر می دهد و این که هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند در آن لحظه جان محتضر در آن حال به یقین و اطمینان رسیده است که زمان جدایی او از دنیا و محبوب هایش فرارسیده است.
در آیه شماره 9 سخن از سه نفر مؤمنی است که از شرکت در جنگ تبوک تخلّف کردند و سپس پشیمان شده و مردم از مجالست و معاشرت و سخن گفتن با آنان خودداری کردند. درنتیجه آنان که از رسول و مردم و از عالم و آدم رانده شده بودند، از این رفتار پیامبر و مردم چنان به ستوه آمدند که زمین با همه فراخی اش بر آنان تنگ گشت و چنان احساس دلتنگی به آنان دست داد که امید آنها برای پذیرش عذر و توبه هاشان از همه چیز و همه کس قطع شد؛ آنگاه به این اطمینان و یقین رسیدند که هیچ پناهگاهی جز خدا ندارد و در این حال بود که خدای متعال توبۀ آنها را پذیرفت. روشن است که از نظر روانی انسان با جرم و گناهی به بزرگی گناه افراد مورد اشارۀ آیۀ شریفه، نمی تواند به صرف احتمال و شک حالتی به او دست دهد و به مرتبه ای برسد که بتواند از سر صدق توبه کند و جز خدا هیچ ملجا و پناهگاهی برای خود نبیند و آن گاه توبه اش پذیرفته شود.
در آیه شماره 01 نیز داود(ع) از روی شواهد و نشانه ها، دریافت و یقین کرد که آن دو فرشته در مقام آزمایش او برآمده اند و لذا بلافاصله به استغفار و توبه روی می آورد.
«ظن »در آیه شماره 11 نیز به معنای یقین دانسته شده است. این آیه شریفه حکم ازدواج زنانی را بیان می کند که سه بار از شوهر اوّل خود طلاق گرفته و سپس با همسر دیگری ازدواج کرده و از همسر دوّم نیز طلاق گرفته اند. آیه شریفه بیان می کند که پس از طلاق از همسر دوّم، زن می تواند دوباره با همسر اوّل خود ازدواج کند، اما به شرط آن که هر دو اطمینان داشته باشند که می توانند در زنگی مشترک جدید حدود الهی را پاس دارند و با حسن معاشرت و مصاحبت زندگی کنند. درواقع این یک حکم اخلاقی و ارشادی است که خدای متعال به آن دستور داده است و روشن است که زندگی مشترک مجدّد آنها درصورتی عاقلانه خواهد بود که هر دو به این اطمینان برسند که زندگی مجدّد آنها توأم با حسن معاشرت است و صرف احتال و شک کافی نیست، برای این که زن با مردی که قبل از این سه به او را آزموده و خیر مطلوب خود را در او ندیده است ازدواج کند. بنابراین یقینا«ظن»، در این آیه به معنای شک و احتمال نیست؛ بلکه به معنای حصول اعتماد و اطمینان آرام بخش است.
آیه شماره 21 نیز حالت روانی کشاورزانی را بیان می کند که به دنبال نزول باران مزارع آنها سرسبز گشته است. در چنین وضعیّتی از نظر روانی چنین احساس اطمینانی به آنان دست خواهد داد که آنان به طور مستمر از منافع آن مزارع سرسبز برخوردارند، امّا ناگهان پس از گذشت مدّت زمان اندکی آنها را درو شده می یابند. این طبیعت آدم ها است که اکثر آنها-جز اندکی معدود که تحت تعالیم پیامبران خود ساخته اند -در وقت برخورداری از نعمت و سلامت نمی توانند درک و احسانسی درونی از محرومیّت و بیماری داشته باشند، اگرچه از نظر ذهنی بدانند که هیچ نعمتی پایدار نیست. بنابراین، این جا نیز جایگاه یقین و اطمینان به صورت حالتی روانی است نه شک و احتمال، گرچه آن احساس اطمینان و یقین غیر واقعی و نادرست باشد. این معنا، زمانی تقویت می شود که مشاهده کنیم آیۀ مذکور تمثیلی است برای بیان حقیقت زندگانی دنیا و در زندگی دنیایی، انسان ها هنگامی که به قدرت و نشاط زیبایی می رسند این احساس اطمینان به آنان دست می دهد که همیشه بر چنین حالی خواهند بود، و هرگز تصوّر فقدان آن را نمی کنند.
دلالت سیاق آیه 31 نیز بر این که«ظن»، به معنای یقین است روشن است. کشتی ای که دچار طوفان شده و از هر طرف امواج دریا به آن رو می آورد، مسافران کشتی را به این علم و اطمینان می رساند که به زودی هلاک خواهند شد. و این علم و یقینی است که از روی امارات و نشانه ها حاصل شده است و در این حال است که خدای متعال را خالصانه می خوانند تا از آن مهلکه نجاتشان بخشد.
وجود احتمال خلاف، در همه مواردی که«ظن»در آنها به معنای علم و یقین و اطمینان است سبب شده که کلمۀ«ظن»در آیات فوق برخوردار از دلالتی گردد که هیچ گاه واژه های«علم»و«یقین»و دیگر واژه های قریب المعنا با آن نتوانند، آن را بیان کنند.
«ظن»در آیه شماره 41 را نیز بعضی از مفسرّان به معنای یقین دانسته اند (ر. ک. طبرسی، 5141، ج 01، ص /786ابن عطیه، 2241، ج 5، ص /054قرطبی، 4631، ج 02، ص 552)، امّا در این آیه«ظن»در سیاق نفی قرار گرفته و متفاوت از سایر آیات است.
معنای«ظن»در سیاق نفی
به نظر می رسد در آیه شماره 41 و نیز مواردی که«ظن»در آنها در سیاق نفی قرار گرفته است، این واژه به همان معنای اصلی خودش یعنی احتمال و شک باقی باشد،
احتمالی که گاه از روی نشانه است و گاه از روی حدس و تخمین بدون تکیه بر اماره و نشانه. مجموعا در هفت آیه«ظن»در سیاق نفی قرار گرفته است که معنای مذکور از سیاق آن قابل دریافت می باشد:
1- «لو لا إذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمنات بانفسهم خیرا و قالوا هذا إفک مبین» (نور21/) این آیه شریفه مردان و زنان مؤمنی که شایعه تهمت به همسر رسول اکرم(ص)را باور کرده بودند توبیخ می کند که چرا به یکدیگر حسن ظن ندارند. در این آیه مقصود از«ظن»احتمال خیر است در مقابل «سوء ظن»که همان روا داشتن احتمال بد نسبت به دیگران است و موجب تهمت زدن به آنها می شود. بنابراین مقصود آیۀ شریفه این است که حتّی احتمال خیر نیز کافی بود که از تهمت زدن به مردان و زنان مؤمن بازایستید.
2- «هو الّذی اخرج الّذین کفروا من اهل الکتاب من دیارهم لاوّل الحشر ما ظننتم ان یخرجوا و ظنّوا أنّهم مانعتهم حصونهم من اللّه فاتاهم اللّه من حیث لم یحتسبوا و قذف فی قلوبهم الرّعب. . . » (حشر2/)
این آیه نیز اشاره به جایگاه مستحکم قبیله بنی نضیر در مدینه دارد و خدای تعالی به مؤمنان یادآور می شود که با آن جایگاه مستحکمی که بنی نضیر در میان شما داشتند هرگز فکر نمی کردید و احتمال هم نمی دادید که آنان از مدینه خارج شوند، اما خدای تعالی به آسانی و با ایجاد رعب و وحشت در دلهایشان، آنان را از مدینه بیرون کرد.
3 و 4- «و دخل جنّته و هو ظالم لنفسه قال ما اظنّ ان تبید هذه ابدا و ما اظنّ السّاعة قائمة و لئن رددت إلی ربّی لاجدنّ خیرا منها منقلبا» (کهف53/ و 63)
این دو آیه نیز نقل سخن انسان سست ایمان یا بی ایمانی است که قدرت و ثروت زندگی او را به غرور و استکبار کشانده است. چنین انسانی از نظر روانی به جایی رسیده است که هرگز احتمال نمی دهد و فکرش هم نمی کند که روزی قدرت و ثروتش از دست برود. باور به قیامت نیز به تدریج در دلش ضعیف شده و به انکار آن روی آورده است تا آنجا که دیگر احتمال وقوع آن را هم نمی دهد، زیرا احتمال وقوع قیامت نیز کافی بود او را از غرور و استکبارش بازدارد، با وجود این تصوّر می کند که اگر فرضا قیامتی هم در کار باشد به دلیل برتریش در دنیا بر دیگران، در آخرت نیز سهم بیشتر و بزرگ تری از نعمت هایش جهان آخرت از آن او خواهد بود.
5- نظیر آیه 63 کهف در آیۀ فصلت هم آمده است: «و ما اظنّ السّاعة قائمة و لئن رجعت إلی ربی إنّ لی عنده للحسنی»،
و فکر نمی کنم که رستاخیر برپا شود، و اگر هم به سوی پروردگارم بازگردانیده شوم، قطعا نزد او برایم(پاداش )خوب خواهد بد.
6- «إن نظنّ إلاّ ظنّا و ما نحن بمستیقنین» (جاثیه23/)، تنها پنداری(درباره قیامت ) داریم و ما(به آن)باورمند نیستیم.
در این جا نیز ذیل آیه که نفی یقین می کند شاهدی است بر این که مقصود از «نظنّ»که در سیاق نفی قرار گرفته، صرف احتمال است. حرف«إن»در آیه شریفه حرف نفی است.
7- و بالاخره آخرین مورد آیه 4 از سورۀ مطففین است: «الا یظنّ اولئک أنّهم مبعوثون لیوم عظیم»
در این آیه نیز به دلیل آن که «ظن »در سیاق نفی قرار گرفته و استفهام انکاری نیز بر آن داخل شده است به همان معنای احتمال است. مضمون آیه شریفه آن است که: آیا این گروه احتمال نمی دهند که برای روزی بزرگ برانگیخته خواهند شد و باید نسبت به اعمال خود حساب پس دهند. به عبارت دیگر، آیه شریفه بیان گر این مطلب است که صرف احتمال برانگیخته شدن برای روز بزرگ جزا کافی است که آنان از کم فروشی دست بردارند.
نتیجه آن که هر جا«ظن»، در قرآن در سیاق نفی قرار گرفته به همان معنای اصلی و اوّلی خودش یعنی شک و احتمال است و آنان که«ظن»را در چنین سیاق هایی به معنای یقین دانسته اند، ره به صواب نبرده اند.
4- حسبان و شک
به جز آیاتی که ذکر شد، در سایر آیات یعنی در بیش از 05 آیه باقی مانده مفسّران و اصحاب وجوه و نظائر «ظن »را به معنای شک و حسبان(پندار/توهم)دانسته اند و میان این دو معنا هم تفاوتی بیان نکرده، آیات مشتمل بر هر یک از این دو معنا را از هم جدا نکرده اند. احتمالا، بیان دو معنای شک و حسبان به عنوان دو معنای مستقل برای «ظن»، بر اساس تعریف اصول فقهی از«شک»و«حسبان _توهم»بوده است که شک را حالت تردید میان دو نقیض معرفی مکند که صاحب آن هیچ یک از دو طرف احتمال را بر دیگری ترجیح نمی دهد. یعنی 05 درصد وجود جیزی را احتمال می دهد و 05 درصد عدم آن را، و حسبان را حالتی نفسانی می شمارد که در نقطه مقابل ظن و گمان قرار می گیرد؛ یعنی اگر 08 درصد احتمال وجود امری را می دهد، این حالت راجح را ظن و گمان گویند و 02 درصد مقابل آن را که مرجوح است حسبان و یا پندار و یا توهّم نامند. بر این اساس، شک، نسبت به امری، قوی تر از پندار نسبت به آن امر است. (راغب، 4041 ق، ذیل مادّه«حسب»؛ منجّد، 9141 ق، ص 481 )امّا پیش تر در بحث لغوی بیان شد که این معنا، معنای اصطلاحی برای«ظن»است که در دوره های متأخّر از عصر نزول رایج شده است. در تفسیر کلمات قرآن، این مرزبندی میان شک و حسبان به عنوان دو معنای«ظن»، قابل اثبات به نظر نمی رسد و درنتیجه«ظن»در کاربردهای قرآنی اعم از حالت شک و حسبان بوده و در نقطه مقابل یقین و اطمینان و علم قرار گرفته و امری مذموم به شمار می آید، مگر آن که در سیاق نفی قرار گیرد که در این صورت گرچه به معنای احتمال است نه یقین، امّا این احتمال لزوما، امری مذموم نخواهد بود. به همین جهت شایسته تر آن است که از این معنای«ظن»به «احتمال»یاد کنیم. احتمالی که مبتنی بر هیچ اماره و نشانه روشن و قابل اعتمادی نیست و به هر میزان که درجۀ این احتمال هم بالا رود باز به درجۀ اطمینان و علم نمی رسد. و همین معنا، معنای اصلی«ظن»می باشد که به دلالت سیاق، در آیات فراوانی از قرآن در همین معنا به کار رفته است، از جمله:
- «و إذا قیل إنّ وعد اللّه حقّ و السّاعة لا ریب فیها قلتم ما ندری ما السّاعة إن نظنّ إلاّ ظنّا و ما نحن بمستیقنین» (جاثیه23/)
ذیل آیه به روشنی دلالت دارد که ظن در اینجا، صرف احتمال است که به درجۀ اطمینان و یقین نرسیده است و لذا در نظر منکران قیامت، این احتمال قابل اعتماد و توجّه نمی باشد.
- «و ما قتلوه و ما صلبوه و لکن شبّه لهم و إنّ الّذین اختلفوا فیه لفی شکّ منه ما لهم به من علم إلاّ اتّباع الظنّ و ما قتلواه یقینا» (نساء751/)
سیاق در اینجا نیز با تأکید بر شک و نفی علم دلالت دارد که«ظن»به معنای صرف احتمال است. نیز نک: جاثیه42 / که«ظن»در سیاق نفی علم قرار گرفته است.
-«و ما لهم به من علم إن یتّبعون إلاّ الظّنّ و إنّ الظّنّ لا یغنی من الحقّ شیئا» (نجم82/)
در اینجا نیز«ظن »به معنای احتمال و توهّم است، زیرا«ظن»به معنای علم و یقین برای رسیدن به حق مفید است و شخص را بی نیاز می کند. علاوه بر این، سیاق آیه نیز دلالت بر همین معنا از ظن دارد، زیرا در آیات پیشین باور کفار و مشرکان مبنی بر این که فرشتگان دختران خدایند نقل شده و روشن است که منشأ این پندار آنان صرف احتمال بوده است.
- «کذلک کذّب الّذین من قبلهم حتّی ذاقوا باسنا قل هل عندکم من علم فتخرجوه لنا إن تتّبعون إلاّ الظنّ و إن انتم إلاّ تخرصون» (انعام841/)
در اینجا نیز، سیاق آیه از دو جهت دلالت بر این دارد که«ظن»به معنای احتمال و توهّم است: یکی استفهام انکاری«هل عندکم من علم » و دیگری ذیل آیه(إن انتم إلاّ تخرصون؛ فقط تخمین بی اساس می زنید. )، بنابراین«ظن»در اینجا صرف توهّمی است که از روی تخمین حاصل شده و بر هیچ اماره و نشانه ای مبتنی نیست. درنتیجه به حدّ یقین و علم نرسیده و غیر قابل اعتماد و اطمینان و پیروی است. در دو آیه 611 انعام و 66 یونس نیز، با سیاقی مشابه، «ظن»حاصل و نتیجۀ تخمین معرفی شده است؛ از این رو، بر چیزی بیش از توهّم و احتمال غیر قابل اعتماد، دلالت ندارد.
نقد دیدگاه برخی از مفسّران در تفسیر«ظن»در بعضی از آیات
با وجود تلاش زیاد مفسّران و محقّقان در شناخت معنای دقیق«ظن »، در مواردی از درک معنای صحیح«ظن»، در بعضی از آیات شریفه عاجز و از دریافت پیام های بلند قرآن بازمانده اند. در ذیل به چند نمونه اشاره می شود:
1- فیروزآبادی از گذشتگان (1241، ج 3، ص 645)و سلوی از معاصران (2831 ش، صص 611-811)«ظن»در آیه 78 انبیاء را به معنای شک دانسته اند
1: «و ذا النّون إذ ذهب مغاضبا فظنّ ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات. . . »
این آیه به سرگذشت پیامبر خدا حضرت یونس اشاره دارد که از بین قوم خود بیرون رفت و سپس گرفتار شکم ماهی شد. حال در این آیه پذیرفته نیست که«ظن »به معنای شک باشد، و هرگز نفس مطمئن و به یقین رسیده پیامبر خدا به صرف یک احتمال و توهّم و شک نسبت به این که خدای متعال بر او سخت نمی گیرد و در تنگنا قرار نمی دهد، امر دعوت و رسالت را رها نمی کند و از میان قوم خود خارج نمی شود. مطمئنا یونس پیامبر، پس از آن که از هدایت قوم خود مأیوس گشت، این اطمینان به او دست داد که مجاز است امر دعوت را در این مرحله رها کند و برای نجات خود از میان قوم خارج گردد و خدا نیز بر او سخت نمی گیرد، امّا امر خدا جز این بود.
2- «و قال فرعون یا هامان ابن لی صرحا لعلّی ابلغ الاسباب أسباب السماوات فاطّلع إلی إله موسی و إنّی لاظنّه کاذبا»
(غافر63/ و 73)
مشابه این آیه نیز در آیه 83 قصص آمده است:
«فاجعل لی صرحا لعلّی اطّلع إلی إله موسی و إنّی لاظنّه من الکاذبین».
مؤلّف کتاب الوجوه و النظائر، دربارۀ معنای«ظن»در
--------------
(1). چنان که در آغاز مقاله بیان شد، اکثر مفسّران بویژه مفسّران متأخر و معاصر «ظن »را در همه آیات از جمله این آیه به گمان معنا کرده اند.
این دو آیه می گوید: ممکن نیست«ظن»در اینجا به معنای یقین باشد. (سلوی، 2831 ش، ص 941)وی همچنین در ذیل آیه 101 و 201 اسراء:
«و لقد آتینا موسی تسع آیات بیّنات فسئل بنی إسرائیل إذ جاءهم فقال له فرعون إنّی لاظنّک یا موسی مسحورا قال لقد علمت ما انزل هؤلاء إلاّ رب السماوات و الارض بصائر و إنّی لاظنّک یا فرعون مثبورا» می گوید:
ظن در آیه نخست چون از طرف فرعون است و وی نسبت به آن چه می گوید اعتقاد ندارد به معنای شک است و ظن در آیه دوّم چون از موسی است و وی به رسالتش ایمان دارد به معنای یقین است. (همان، 051)
امّا این دیدگاه هم درست نیست و در هر چهار مورد«ظن »، به معنای اطمینان و یقین است؛ زیرا در دو آیه نخست فرعون از وزیرش همان می خواهد نردبانی بلند برای او بسازد تا در آسمان ها خدای موسی را جستجو کند. حال در چنین مجالی که فرعون در مقابل هامان و سایر اشراف قومش سخن می گوید، جای اظهار شک به دروغگو بودن موسی نیست. در چنین صحنه ای حتّی اگر فرعون در دل به صداقت موسی باور داشته باشد، برای جلوگیری از ایمان قومش به موسی و برای آن که آنان را در کنار خودش نگه دارد، باید چنین وانمود کند که به دروغگو بودن موسی اطمینان دارد.
در آیه سوّم نیز موسی نه معجزه برای فرعون و قومش آورده و حجّت را بر آنها تمام کرده است. در اینجا نیز که قوم فرعون در معرض ایمان آوردن به موسی و تردید نسبت به فرعون قرار گرفته اند، مجال آن نیست که فرعون در سحر شدن موسی اظهار شک و تردید کند؛ زیرا با اظهار شک در مسحور شدن موسی، قوم از او نمی پذیرند که به موسی ایمان نیاورد، بنابراین اگر به دروغ هم هست، وی اظهار اطمینان می کند که موسی(ع)در معجزاتی که آورده دچار سحر شده است.
آیات دیگری مشتمل بر واژه«ظن»هست(اعراف171/؛ یوسف011/؛ حشر2/؛ کهف35/؛ ص42 /)که معمولا مفسّران آن را به معنای شک و توهّم و یا گمان تفسیر کرده اند، امّا حاصل دقّت و تأمّل در آنها دلالت«ظن»، بر معنای یقین است.
معیار بازشناسی«ظن»به معنای یقین از«ظن »به معنای شک
زرکشی در البرهان دو ضابطه جهت تمایز میان«ظن»، به معنای یقین از«ظن»، به معنای شک در قرآن کریم بیان کرده است:
1-در هر آیه ای که واژه«ظن »در سیاق مدح قرار گرفته و بر آن وعده ثواب داده شده باشد، به معنای یقین است و هر جا در سیاق مذمّت قرار گرفته و نسبت به آن تهدید به عذاب شده باشد، به معنای شک می باشد.
این ضابطه ای درست و مطمئن جهت بازشناسی میان«ظن»، به معنای یقین از«ظن»، به معنای شک است. با این حال مشکل این ضابطه آن است که ضابطه ای فراگیر نیست و با تکیه بر آن نمی توان معنای همه آیات مشتمل بر واژه «ظن»را کشف کرد، چرا که سیاق بسیاری از آیات مشتمل بر واژه«ظن»به وضوح دلالت بر مدح یا ذم ندارد.
2-هر جا بعد از مادّه«ظن»، «أن»مشدّد آمده باشد«ظن»به معنای یقین، و هر جا «ان»مخفّفه آمده باشد، «ظن»به معنای شک است. (نک: زرکشی، 8041 ق، ج 4، ص 651 )
این ضابطه استوار نیست و در بسیاری از موارد با آنکه بعد از«ظن »، «أن »مخفّفه آمده ظن به معنای یقین است. برای نمونه چنانکه پیش تر بیان شد در آیه 811 توبه «و ظنّوا ان لا ملجا من اللّه إلاّ إلیه» که دربارۀ سه نفر متخلّف از شرکت در جنگ تبوک نازل شد، «ظن»به معنای یقین است با آن که بعد از«ظن»، «ان »مخفّفه آمده است. امّا در همه مواردی که بعد از«ظن»، «أنّ»مشدّد آمده است می توان مطمئن بود که«ظن» به معنای یقین است، گرچه مفسّران مواردی از این دست آیات را به معنای شک و غیر یقین دانسته اند. (برای نمونه نک: فیروزآبادی، 1241 ق، ج 3، ص /645سلوا، 2831 ش، ص 611 که موارد دلالت«ظن»بر یقین را به 01 و 31 مورد محدود کرده اند. نیز همه تفاسیر ادبی ذیل آیات مشتمل بر«ظن»که بعد از آن«ان»مشدّد آمده است. )
3-به جهت اشکال موجود بر ضابطه دوم، زرکشی این ضابطه را چنین اصلاح کرده است: در هر آیه ای که بعد از«ظن»، «ان»مخفّفه آمده باشد اگر حرف«ان»به فعل متّصل باشد، به معنای شک است و اگر به اسم متّصل باشد، مانندیه فوق از سوره توبه، به معنای یقین است. اما این ضابطه هم استوار نیست، برای مثال در آیه 78 انبیاء «و ذا النّون إذ ذهب مغاضبا فظنّ أن لن نقدر علیه. . . » بعد از«ظن»، «ان»مخفّفه متّصل به فعل آمده و به معنای یقین است.
4-راغب اصفهانی و به پیروی از وی فیروزآبادی، ضابطه دوّم را به این گونه بیان کرده اند: در هر موردی که بعد از«ظن»، «انّ»مشدّد و یا «ان »مخفّف از«أنّ»آمده باشد، «ظن »به معنای یقین است، مانند آیات پیشین، و هر جا بعد از «ظن »، «ان»مختص به قول یا فعل معدوم(ان ناصبه فعل مضارع)آمده باشد، به معنای شک است. (نک: راغب، 4041 ق، ص 713، ذیل مادّه«ظن »، فیروزآبادی، 1241 ق، ج 3، ص 545)
در نقد این ضابطه نیز، همین بس که فیروزآبادی شریفه «إن ظنّا ان یقیما حدود اللّه» (بقره 032 /)را که صریحا بعد از «ظن »، «ان »ناصبه بر فعل مضارع داخل شده است، در شمار مواردی آورده که«ظن»در آنها به معنای یقین است. همچنین در آیه 52 قیامت «تظنّ ان یفعل بها فاقرة» نیز بعد از «ظن»«أن »ناصبه آمده و به شهادت سیاق «ظن »دلالت بر علم و یقین می کند.
بنابراین هیچ یک از این سه ضابطه اخیر، برای بازشناسی «ظن »به معنای یقین از «ظن»به معنای شک کافی نیست و دقیق ترین معیار در این باره توجّه به سیاق، همراه با بهره گیری از تحلیل جامعه شناختی و روان شناختی حاکم بر فضا و سیاق آیات است که با تکیه بر آن مفسرّ، در هیچ موردی از تفسیر صحیح و دقیق «ظن »ناتوان نخواهد ماند.
نتیجه گیری
از مباحث گذشته به دست آمد معنایی را که بسیاری از مفسّران برای«ظن»بیان کرده و آن را حالتی نفسانی، یعنی اعتقاد راجح و گمان که مرتبه ای بالاتر از شک و پایین تر از یقین است معنا کرده اند، معنای درستی برای این واژه در قرآن کریم نیست. اصلی ترین معنای این واژه در فرهنگ عربی، احتمال نسبت به امری است و سپس همان گونه که بسیاری از لغویان گزارش کرده اند، این واژه در دو معنای شک و یقین(اطمینان)به کار رفته و در زمرۀ کلمات اضداد است. صاحبان کتب وجوه و نظائر باری این واژه در قرآن مجموعا پنج معنای: شک، یقین، تهمت، پندار و دروغ را بیان کرده و برای بازشناسی ظن به معنای شک از ظن به معنای یقین نیز، معیارهایی ادبی ذکر کرده اند. در مقاله حاضر، با تکیه بر کاربردهای این واژه در فرهنگ عربی، ابتدا تفسیر ظن به گمان نقد شد، سپس با نقد وجوه معنایی بیان شده برای این واژه در قرآن کریم، تنها دو معنای یقین(اطمینان)و شک(شامل هر گونه احتمال و حدس و گمان غیر اطمینان آور)اثبات شد. هم چنین با تکیه بر تحلیل های روان شناختی، تفسیر مفسّران از این واژه در تعدادی از آیات مشتمل بر آن نقد شده و معنایی متفاوت با آن چه مفسّران در تفسیر این واژه بیان کرده بودند اثبات شده است. همچنین توجّه به سیاق، همراه با بهره گیری از تحلیل جامعه شناختی و روان شناختی حاکم بر فضا و سیاق آیات، به عنوان دقیق ترین معیار بازشناسی ظن به معنای یقین، از ظن به معنای شک شناسانده شد.
منابع و مآخذ
1- ابن انباری، محمد بن القاسم؛ الاضداد؛ بیروت، المکتبة العصریة، 7041 ق.
2- ابن جوزی، ابوالفرج عبد الرحمن بن علی؛ منتخب قرة العیون النواظر فی الوجوه و النظائر فی القرآن الکریم؛ اسکندریه، منشأة المعارف، بی تا.
3- ابن عطیه اندلسی، عبدالحق بن غالب؛ المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز؛ دار الکتب العلمیه، بیروت، 2241 ق.
4- ابن فارس، ابو الحسین احمد؛ ترتیب عجم مقاییسی اللغة؛ قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 7831 ش.
5- ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب؛ تحقیق و ترتیب علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 8041 ق8891/ م.
6- ابو حیان اندلسی، محمد بن یوسف؛ البحر المحیط فی التفسیر؛ تحقیق صدقی محمّد جمیل، بیروت، دار الفکر، 0241 ق0002/ م.
7- ازهری، ابو منصر محمد بن احمد؛ تهذیب اللغة؛ مصر، دار القومیة العربیة، 4831 ق.
8- تفلیسی، محمد بن ابراهیم؛ وجوه قرآن؛ تحقیق مهدی محقق، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1731 ش.
9- حسینی شیرازی، سید محمد؛ تقریب القرآن إلی الاذهان؛ بیروت، دار العلوم، 4241 ق.
10- راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن؛ چاپ دوّم، [بی جا]، دفتر نشر الکتاب، 4041 ق.
11- زرکشی، بدر الدین؛ البرهان فی علوم القرآن؛ تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار الجیل، 8041 ق8891/ م.
12- زمخشری، محمود؛ الکشّاف عن حقائق غوامض التنزیل؛ چاپ سوم، بیروت، دار الکتاب العربی، 7041 ق7891/ م.
13- سلوا، محمد العوا؛ وجوه و نظائر در قرآن کریم؛ ترجمه سید حسین سیدی، مشهد، به نشر، 2831 ش.
14- صادقی تهرانی، محمّد؛ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن؛ قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، 5631 ش.
15- صفار، ابو جعفر محمّد بن الحسن؛ بصائر الدرجات؛ تهران، مؤسسة الاعلمی، 2631 ش.
16- طباطبایی، محمّد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ [بی جا]، مؤسسه مطبوعات اسماعیلیان، 1931 ق2791/ م.
17- طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان؛ لجنة من العلماء، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 5141 ق5991/ م.
18- طبری، ابو جعفر محمد بن جریر؛ تفسیر الطبری؛ بیروت، دار الکتب العلمیة، 0241 ق9991/ م.
19- عسکری، ابو هلال حسن بن عبد اللّه؛ معجم الفروق اللغویة؛ سید نور الدین جزایری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 2141 ق.
20- فخررازی، محمد بن عمر؛ المحصول؛ بیروت، مؤسسة الدراسة، 2141 ق.
21- فراهیدی، خلیل بن احمد؛ ترتیب کتاب العین؛ قم، انتشارت اسوه، 4141 ق.
22- فیروزآبادی، مجد الدین؛ بصائر ذوی التمییز؛ قاهره، بی نا، 1241 ق.
23- فیومی، احمد بن محمد المقری؛ المصباح المنیر؛ قم، دار الهجره، 5041 ق.
24- قرطبی، محمد بن احمد؛ الجامع لأحکام القرآن؛ انتشارات ناصر خسرو، تهران، 4631 ش.
25- منجّد، محمد نور الدین؛ الاشتراک اللفظی فی القرآن الکریم؛ دمشق، دار الفکر، 9141 ق9991 / م.
26- نحاس، ابو جعفر احمد بن محمد؛ اعراب القرآن؛ بیروت، دار الکتب العلمیة، 1241 ق.
پی نوشت
[1] بهجز لغویانی که در این جا از آنها یاد شد،سایر دانشمندان لغت و ادبی نیز کلمهء«ظـن»را از اضـداد معرفی کردهاند.برای نمونه نک:العـین،مـصباح المـنیر،تـهذیب اللغـة،ذیل ماده«ظـن».
[2] ایـن مـعنایی که ابن جوزی برای«ظن»باین کرده است،همان معنای«ظن»در اصطلاح اصولیان است و چنانکه پیشتر بیان کردیم،این معنای اصطلاحی متأخّر است و«ظن»در قرآن به ایـن معنا بهکار نرفته است.ابن جوزی همچنین درباره تفاوت«شک»با«ظن»میگوید:شک،تردید در دو امری است که هیچ یک از آن دو امر بر دیگری ترجیح ندارد،برخلاف«ظن»که یکی از دو امـر بـر دیگری ترجیح دارد.(نک:سلوا،2831ش،ص 111 به نقل از نزهة الاعین،ص 424)
[3] مطابق نظر ابن جوزی معنای آیه این خواهد بود:آنها تنها از دروغ پیـروی میکنند با اینکه«دروغ» هرگز انسان را از حقّ بینیاز نمیکند!