با خروج آمریکا از برجام و خیز واشنگتن برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران در آبان ماه، از هماکنون بازارهای جهانی در تبوتاب نحوه جبران این خلاء قرارگرفتهاند، چراکه علیرغم اتکا واشنگتن به عربستان و دیگر اعضای اوپک و غیر اوپک برای پر کردن شکاف ناشی از تحریمهای آمریکا، اعداد و ارقام رسمی از ظرفیت و محدودیتهای «سازمان کشورهای صادرکننده نفت» نشان میدهند که مشت آمریکا در اعمال محدودیت برای فروش نفت ایران خالی است و عملاً امکان حذف سهم کشورمان از بازار تقاضای جهانی وجود ندارد.
در حال حاضر، میزان تولید نفت جمهوری اسلامی روزانه به حدود دو میلیون و 400 هزار بشکه بالغ شده و به فرض اینکه آمریکا بتواند اهرمهای تحریمی علیه نفت کشورمان را به جریان اندازد، لازم است که عربستان سعودی بیشترین بار را به دوش بکشد و حداقل یکمیلیون بشکه نفت در روز تولید کند. حالآنکه حداکثر توان این کشور 10.72 میلیون بشکه است و علیرغم وعده ریاض برای پر کردن کسری ایجادشده طی 6 الی 9 ماه، سعودیها تنها میتوانند 200 هزار بشکه بهصورت نقد راهی بازار کنند و بقیه وعدههای آنها مبنی بر عرضه 2.5 میلیون بشکه، نسیه و تنها روی کاغذ عملی است! روسیه نیز دومین تولیدکنندهای که آمریکاییها روی نفت آنها حساب بازکردهاند اما در خوشبینانهترین حالت، روسیه نیز حداکثر 1.5 میلیون بشکه در روز توان تولید دارد که این رقم با احتساب 200 هزار بشکه عربستان، حداقل 700 هزار بشکه تا برآورده کردن نیاز بازار فاصله دارد. شایانذکر است که روسیه به سبب همکاری راهبردی با ایران در سوریه، بعید است در زمین آمریکا و عربستان و در مقابل ایران بازی کند و بنا به دلایلی که در ادامه ذکر خواهد شد، میتواند از این فرصت برای تامین امنیت اقتصادی تهران – مسکو بهرهمند شود.
از سوی دیگر، سایر کشورهای عضو اوپک و غیر اوپک نیز نهتنها میلی به افزایش تولید ندارند، بلکه در مقابل آن مقاومت میکنند و افزون بر این، احتمال کاهش تولید نفت به دلیل جولان گروههای تروریستی در لیبی و تحولات سیاسی در ونزوئلا، کسری نفت بازار را شدت میبخشد. نفت شنی آمریکا (نفت شیل) هم چندین ماه طول خواهد کشید تا به بازارهای آسیا برسد و در شرایطی که اقتصاد دنیا حتی از ناحیه افزایش یکروزه قیمتها آسیب میبیند، تحمل این مدت برای بازارهای جهانی، بسیار دشوار خواهد بود. این روند بهاحتمالزیاد بازارهای جهانی را در تنگنای شدیدی قرار میدهد که از زمان بحران نفتی سالهای 1374 و 1380 تا به امروز سابقه نداشته و نتیجه آن فشار زیاد بر روی قیمتها (130 دلار به ازای هر بشکه) خواهد بود.
نشریه «بلومبرگ» نیز بهتازگی طی تحلیلی در خصوص ناکارآمدی سیاست تحریم نفتی ایران نوشت: «اقدام اوپک در افزایش تولید نمیتواند برای مدت طولانی قیمت نفت را پایین نگه دارد. تنها راهحل حقیقی برای پایین آوردن حاملهای انرژی بهخصوص بنزین در آمریکا تغییر سیاست این کشور در قبال ایران است. متاسفانه به نظر نمیرسد آمریکا برنامهای برای تغییر سیاست در قبال ایران داشته باشد، بنابراین، قیمت نفت با روند افزایشی خود ادامه خواهد داشت. طی یک سال گذشته قیمت نفت حدود 50 درصد افزایشیافته و هفته گذشته رقم 80 دلار در هر بشکه را لمس کرد. چراکه کارگزاران نفتی و سرمایهگذاران بر این باورند که ظرفیت جهان برای افزایش تولید و جبران کسری عرضه، محدود بوده و بهشدت در حال کاهش است.» بنابراین، کشورهای تولیدکننده نفت چه به لحاظ توان و ظرفیت و چه از منظر چشمانداز آینده نمیتوانند بر موج تحریمهای ایران سوار شوند و درصورتیکه آمریکا پای خود را در این حوزه از گلیمش درازتر کند، قطعاً تبعات آن ابتدا گریبان واشنگتن را خواهد گرفت. حتی در صورت گاوبندی آمریکا و شرکایش برای ممنوع کردن خرید نفت از ایران، بازهم گزینههای قابلتوجهی برای خنثی کردن تحریمهای آمریکا وجود دارد که به اهم آنها اشاره میشود.
1. به نظر میرسد سیاست یکی به نعل، یکی به میخ اروپا در خصوص حفظ برجام، بازی این اتحادیه برای خرید زمان و وقتکشی آنها تا پاییز برای ارائه بسته پیشنهادی درحالیکه بنا بود تا 10 خرداد آن را عرضه کنند، باهدف سنجش و ارزیابی اوضاع بازار نفت ایران در آن برهه در حال اجراست و بهترین راه مقابله که میتواند فروش نفت ایران را تضمین کند، اصرار و تاکید مقامات کشورمان بر خروج از برجام در صورت عدم تحقق شرایط هفتگانه رهبر حکیم انقلاب و بهویژه شرط خرید تضمینی نفت کشورمان است. با توجه به اینکه اروپا به حضور جمهوری اسلامی در توافق هستهای به جهت منافع اقتصادی و امنیتی نیاز دارد، الزامات مقام معظم رهبری، نقدترین ظرفیت و امکان در جلوگیری از مسدود شدن مجاری صادراتی نفت کشورمان را فراهم کرده است. اتحادیه اروپا بهمنظور منتفع شدن ایران از مزایای اقتصادی برجام، پای توافق هستهای را امضاء کرده بود و بر این مبنا، نمیتواند بهسادگی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند. یا باید تضمین عینی و عملی بدهد که آمریکا مزاحمتی برای فروش نفت ایران نخواهد داشت و یا باید هزینه عدم الزام به تعهداتش را با خروج ایران از برجام بپردازد.
2. تدوین «دیپلماسی انرژی» بهمنظور استفاده از فضای رقابتی پس از تحریم احتمالی نفت ایران و تبدیل این تهدید به فرصت، میتواند نقش بسیار موثری در پرتاب سنگ به خانه شیشهای واشنگتن و متحدانش باشد. روسیه یکی از کشورهایی است که میتواند از این فرصت برای عقد یک معامله برد- برد با کشورمان بهرهمند شود؛ بهاینترتیب که بخشی از نفت ایران را خریداری کرده و در داخل به مصرف برساند و در ازای آن، نفت تولیدی خود را به کشورهای دیگر ازجمله کشورهای CIS (کشورهای مستقل مشترکالمنافع شامل برخی از جمهوریهای مستقل شوروی سابق) صادر کند. در این شرایط نهتنها روسیه منتفع میشود بلکه این رویکرد، میزان و ظرفیت تولید نفت ایران را به شرایط عادی بازخواهد گرداند.
3. برخی از کشورهای اوپک به رهبری روسیه در نظر دارند تا گروهی موسوم به «سوپر اوپک» را برای مقابله با سیاستهای تحریمی آمریکا در حوزه نفت تشکیل دهند. درصورتیکه تولیدکنندگان نفت بتوانند این گروه را تشکیل دهند و بازار را کنترل کنند، چنین تاکتیکهایی از سوی آمریکا بیاثر خواهد شد. شکلگیری چنین اتحادی، میتواند آستانه تحمل اعضاء را در برابر فشارها افزایش دهد چراکه کشورهای حاضر در این اتحادیه، حدود یکپنجم نفت کل جهان را تامین میکنند و این مسئله طبعاً ضامن کنترل بازار نفت توسط این کشورها و همچنین تضمینکننده منافع آنها خواهد بود. بنابراین، پیگیری کشورمان برای تشکیل این گروه در طول مدت باقیمانده تا اجرای تحریمها، قطعاً از ضرب ناشی از کاهش فروش نفت ایران خواهد کاست و حتی میتواند زمینه اقدامات تقابلی را نیز فراهم کند.
4. رئیسجمهور کشورمان در سفر اخیر خود به اروپا، آخرین راهکار برای حفظ حق فروش نفت ایران به بازار را عنوان کردند که از حمایت نیروهای مسلح نیز برخوردار شد. در سال 92 و در بحبوحه تحریمهای بیسابقه آمریکا نیز بستن تنگه هرمز از سوی کشورمان اعلام شد که جامعه جهانی آن تهدید را جدی گرفت و عقبنشینی کرد. اکنون نیز با توجه به جنگ اقتصادی تمامعیار آمریکا، این تهدید بار دیگر با پشتیبانی همهجانبه سپاه پاسداران مطرحشده، چراکه دیپلماسی بدون ابزار و قدرت نظامی بیاثر است. آمریکا و اروپا بهخوبی میدانند که کوچکترین تحرک در تنگه هرمز و نه حتی بستن آن، باعث افزایش قیمت نفت و بنزین و بالا رفتن هزینههای آنها میشود. بیش از 17 میلیون بشکه نفت خام، معادل یکسوم حملونقل نفتی جهان از راه دریا، روزانه از تنگه هرمز عبور میکند که تحرکات نظامی، بالا رفتن هزینههای بیمه کشتیها و افزایش قیمت نفت را در پی خواهد داشت.
با توجه به روحیه کاسبکارانه دولت آمریکا و در صورت عمل به راهکارهای ذکرشده، بعید است واشنگتن تهدیدات پیش رو در بازار انرژی را جدی نگیرد و دست از تحریمهای غیرقانونی و یکجانبه علیه ایران برندارد؛ در غیر این صورت باید شاهد تبعات غیرقابلاجتناب آن در ابعاد گسترده منطقهای و جهانی باشد.