سرویس سیاست مشرق - عملیات "گفتگوی ملی" آخرین تلاش جریان اصلاحات برای سلب آرامش عمومی و تغییر بنیادین در ساختارهای حکومت ج.ا.ا ناکام ماند. این عملیات بسط متدیک برجام بود و بر اساس یک تقسیمکار قبلی در پی آن بود که موج فراگیری از اعتراضات عمومی را پدید آورد و با هزار پارلمان پیشقراول هزار اشرف باشد. علاوه بر آن افشای برخی سناریوها و ابعاد این عملیات همچون نورافکنی برخی ابهامات توافق مذکور را روشنتر خواهد ساخت.
در همین زمینه گزارش های قبلی مشرق را هم بخوانید:
1- ژنرالهای پیر اصلاحطلب چه بلایی بر سر جوانان اصلاحات آوردهاند؟
2- این مرد مرموز چگونه صحبتهای «رجوی» را تکرار میکند؟/ مدعیان «فتح سنگر به سنگر نظام» میگویند سیاست را مینگذاری نکنید!
3- سناریو جریان اصلاحات برای مدیریت اعتراضات خیابانی و پادگانی کردن کشور/ آیا اصلاحات به سرنوشت نهضت آزادی و جبهه ملی دچار میشود؟
آغاز عملیات
هرچند روایت دقیقتر آن است که شرح آغاز این عملیات را از تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم شروع کنیم اما برای آنکه پرداختن به جزئیات ملالآور نباشد ما نوار زمان را روی دور تند نهادیم و کم و کیف ماجرا را از زمستان 95 آغاز میکنیم.
طرح آشتی ملی از سوی اصلاحطلبان به شکستی مفتضحانه انجامید. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مردم آذربایجان شرقی (27/11/95) افکار عمومی را در برابر اهداف شوم جریان اصلاحات بیمه ساخت.
اعتراضات به خاتمی بالا گرفت. به نظر میرسید لیدر اصلاحات قادر نیست لیدر عملیاتی با این وسعت و ظرافت باشد، شتابزدگی و اشتباه اصلاحطلبان فاحش بود؛ لفظ آشتی ملی بیش ازآنچه آنها میخواستند تنشزا و اضطرار گونه بود و پشت پرده اهداف آنها را عیان میساخت. خطای عملیاتی این بود که شرایط زمینهای را نسنجیده بودند. شرایط بحرانی و فوقالعاده نبود. حتی پس از دیماه 96 هم شرایط کشور فاصله زیادی با آشتی ملی داشت.
بدین ترتیب کارفرمای خارجی در واپسین روزهای سال 95 درصدد ترمیم گاف اصلاحطلبان و ترمیم این موج شکست خورده برآمد.
زمان به سرعت سپری میشد و لازم بود آلترناتیوها هرچه سریعتر القا شوند. ازاینرو بلافاصله پس از سخنرانی هوشمندانه مقام معظم رهبری حمیدرضا جلاییپور در کانال تلگرامی خود به اشتباه خاتمی اذعان کرد، از حساسیتزا بودن تعبیر آشتی ملی سخن گفت و تعابیر جایگزین را مطرح کرد:
عباس عبدی نیز در گفتوگو با رادیو آلمان در تاریخ 29/11/95 همچون جلایی پور درصدد ترمیم موج شکست خورده آشتی ملی برآمد. مصاحبه وی با دوویچه وله صریحاً با این پرسش آغاز میشود:
تاکتیک بعدی چیست؟
گویا اتاق فرمان به این نتیجه رسیده است لفظ آشتی ملی بیشازحد حساسیتبرانگیز بوده است.
عبدی در آن مصاحبه رادیویی تمام تلاش خود را به کار گرفت تا بگوید:
طرح آشتی ملی زود است و حالا حالاها تا سوریهای شدن ایران مانده است.
او در گفتگو با دوویچه وله گفت:
"رهبری نمیتواند طرح آشتی ملی را با این عنوان مشخص بپذیرد چون اگر بپذیرد بهطور ضمنی یعنی قبول کرده که یک شکاف عمیق سیاسی در جامعه وجود دارد که نیاز به آشتی ملی دارد. هیچ رهبری چنین چیزی را نمیپذیرد مگر اوضاع مثل سوریه باشد؛ بنابراین این انتظار اساساً درست نیست شاید بهتر بود آشتی ملی گفته نمیشد و به جایش تفاهم ملی، گفتوگوی ملی یا یک چنین چیزهایی گفته میشد."
عبدی در گفتگوی خود تأکید میکند:
«این کلمه حساسیتبرانگیز بوده و پذیرشش برای حکومت سخت است و نمیپذیرد.»
وی در ادامه مصاحبه خود به لیدر اصلاحات و همه افراد مؤثر این جریان که حرف او را میشنوند گرا میدهد که آشتی ملی از دستور کار خارج شده است و دیگر توجیه عملیاتی ندارد.
"آقای خاتمی هم یقین دارم که روی کلمه آشتی ملی حساسیتی ندارند و کاری به آن ندارند هرچند ممکن است اصلاً متوجه این قضیه هم نبودند که ممکن است از آشتی ملی یک برداشت دیگری صورت بگیرد."
علاوه بر آن عباس عبدی در مصاحبه فروردینماه خود نیز با خبر آنلاین (6/1/96) به این مسیر اشتباه اعتراف میکند و میگوید:
"در بحث آشتی ملی یک نوع اشتباه برداشتی صورت گرفت. چون این کلمه مربوط به وضعیت جوامع به شدت بحرانی و تنش آمیز است و جایی که رودرروی هم هستند، بیشتر مطرح است که الآن در افغانستان، لیبی، سوریه، یمن و حتی عراق این را میبینیم؛ اما در ایران{الآن} این کلمه اصلاً موضوعیتی ندارد"
تنها تعبیری که مشترک عبدی و جلایی پور بود گفتگوی ملی است. پیشتر نیز کمیتهای موسوم به کمیته گفتگوی ملی در دل فراکسیون امید ایجاد شده بود.
گفتگوی ملی به عنوان یک سناریو جهانی آزمون خود را پس داده بود و اگر تعمق بیشتری میشد بایستی میفهمیدند که در اصل گفتگوی ملی همزمان با طرح و عملیاتی شدن برجام _ هردو به عنوان دو پروژه متداخل_ سالها قبلتر استارت زده شده بود.
در واقع گفتگوی ملی بسط متدیک برجام است و قرار است این بار حاکمیت به سیکل امتیاز دهی بیفتد، بر همین اساس علیرضا علوی تبار در اول خرداد 97 در مصاحبه با ایرنا برجام به مثابه یک روش قابل تعمیم را تذکر داده بود:
«برجام هم از نظر 'روش' و هم از نظر 'دستاورد' یکی از مهمترین دستاوردهای دولت و ملت ما بعد از انقلاب است. مخالفان برجام هم در داخل و هم در خارج به دنبال ' تقابل'، ' ستیز' و ' منازعه' هستند و از تثبیت روش 'گفتوگوی انتقادی بر مبنای احترام متقابل' در داخل و خارج هراس دارند. دولت بر جنبه روشی برجام تأکید کافی نکرده است[1]»
علوی تبار پر بیراه نمیگوید. گویی قرار است برای پیشبرد گفتگوی ملی همان مسیری که در مذاکرات طی شد، آزموده شود. به این نمودار دقت کنید:
پسازآنکه اغتشاشات دیماه 96 آغاز شد، پرداختن به عملیات گفتگوی ملی قوت گرفت. این مسئله با خط دهی متهم امنیتی جوان، محمدرضا جلایی پور در اسفند 96 تثبیت شد.
وی در یادداشتی تلگرامی با برشمردن 16 راهبرد سخن از نسخه جدید اصلاحات میکند. راهبرد 13 گفتگوی ملی را یگانه منجی وحدتبخش جامعه چندپاره ایران معرفی میکند:
"جامعهٔ سیاسی ایران چندپاره است و هیچیک از پارههای آن بیش از نیمی از شهروندان را نمایندگی نمیکند. اقتصاددانانِ دومین همایش «اقتصاد ایران» نیز متفقالقول بودند که رویارویی با ابر چالشهای اقتصاد و محیطزیست ایران مستلزم اجماع ملی و سیاسی است. نتایج نظرسنجی ایسپا در اعتراضات دیماه 96 هم نشان میدهد که راهحلی که موردحمایت بخش بزرگتری از شهروندان ایران است «گفتگوی ملی» افزونتر است.[2]"
فضاسازی محمدرضا جلایی پور برای گفتگوی ملی هیچ عجیب نیست؛ زیرا اساساً به عنوان نیروی ائتلافساز یکی از چرخدندههای اصلی عملیات گفتگوی ملی بود. برای توضیح بیشتر نقش جلایی پور و ائتلافسازی با کمک عباس عدالت به یکی از فاکتورهای اساسی گفتگوی ملی اشاره خواهیم کرد.
در گزارش آپریل 2017 موسسه آکادمیک IPTI نقش جلایی پور و عباس عدالت در عملیات گفتگوی ملی به عنوان نیروهای "ائتلافساز" به خوبی تشریح شده است:
Coalition building among included actors. Coalition building was found to be a powerful strategy for actors to make their voices heard in National Dialogues. Actors and groups involved in a National Dialogue have sometimes come together to negotiate as a unified cluster out of concern for a specific issue or strategic interest.
به هر ترتیب ضرورت گفتگوی ملی پس از فضاسازی کمپ هزار اشرف_ منافقین_ در دیماه 96 برای کمپ هزار پارلمان_ جریان اصلاحات و نخبگان جویای گفتگوی ملی_ هر روز بیشتر از دیروز و با بهانههایی ملون بر جامعه تلقین میشد.
برای نمونه فیضالله عرب سرخی در گفتگو با جماران بیان کرد:
"اینکه پدر و مادرها فرمان دهند مشکلی را حل نمیکند. یا معلم سر کلاس با دانش آموزان خود به جای گفتوگو حکمرانی میکند، درست نیست. یا اینکه مردم در خیابان با کوچکترین بهانهای با یکدیگر دست به یقه میشوند، به این دلیل است که گفتوگو را یاد نگرفتند. گفتوگوی ملی در همه سطوح و عرصهها برای جامعه یک نیاز است. گفتوگو باید از طریق آموزش از بالاترین سطوح در جامعه جریان پیدا کند"[3]
محمدعلی نجفی نیز آسمان محیطزیست را به ریسمان گفتگوی ملی میبافد، شهردار سابق و پرحاشیه شهر تهران اسفندماه 96 در آیین کاشت درخت صلح و دوستی گفت:
"محیطزیست دارای قابلیتهای فراوانی است که یکی از این قابلیتها ایجاد ظرفیت برای گفتوگوی ملی است."
همچنین عبدالله ناصری در ابتدای سال جاری در مصاحبه با ایرنا میگوید:
"قوه قضاییه، مجریه و مقننه در سال 97 با توجه به شرایطی که در کشور وجود دارد و همچنین شرایط منطقهای باید زمینههای گفتوگو و تفاهم ملی را فراهم کنند.
ناصری تأکید کرد: تا گفتوگوی ملی صورت نگیرد ما هیچگاه در حوزههای اقتصادی و سیاسی شاهد پیشرفتی نخواهیم بود برای اینکه اتفاق خاصی صورت گیرد و جامعه از شرایط سخت اقتصادی که وجود دارد رهایی یابد ما باید جبهه تفاهم ملی را تشکیل دهیم.[4]"
انبوه توئیتها و مصاحبهها و بیلبوردهای شتابزده خیابانی حاکی از پروپاگاندایی وسیع جهت اتمام سطح نخست گفتوگوی ملی یعنی (preparation) دارد:
در بخشهای بعدی این گزارش به بررسی تفصیلی اسناد خارجی و تحرکات جریان اصلاحطلب و بدنه رسانهای دولتخواهیم پرداخت. همچنین نشان خواهیم داد چگونه برخی رجال جریان انقلابی ناخواسته بلندگوی گفتگوی ملی شدند و مقدمات تفاهمات نخبگانی برای این عملیات سخت را فراهم کردند.
در پایان تأکید میشود عملیات گفتگوی ملی مکانیزمی خطرناک برای مداخلهگری در کشورها به شمار میرود و ترجمان داخلی در ایران، تکرار مدل برجام با بهرهگیری از متد مذاکراتی و ترکهای آن است؛ باید به این واقعیت اشاره داشت که هرکجا پای براندازی، مداخلهگری بیگانگان و ارتباط با سرویسهای خارجی مطرح میشود، نام یکی از اصلاحطلبان میدرخشد، از سوی دیگر، نظام جمهوری اسلامی ایران به جریان اصلاحات اعتماد حداکثری ندارد و این عدم اعتماد، بواسطه فتنه 78 و 88 پررنگتر و شفافتر شده است؛ لذا با توجه به تجربه داخلی و همچنین خارجی، میتوانیم به این درک برسیم که پروژه گفتگو و یا آشتی ملی، طرحی برای آرامش مردم و جامعه نیست، بلکه در خوشبینانهترین حالت ممکن، طرحی برای سپر قراردادن آرامش مردم مقابل نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران است و جریان اصلاحات به دنبال کسب قدرت به هر بهانهای است.
[1] http://www.irna.ir/fa/News/82922948
[2]https://www.jamaran.ir/بخش-پروفایل-182/878866-توصیه-جلایی-پور-در-خصوص-اصلاحات
[3] https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-886240
[4] https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-889159