خبرگزاری مهر - گروه ورزشی: «در هر باشگاه یک سه گانه مقدس وجود دارد. بازیکنان، مربیان و هواداران. مدیران جایی در این دسته ندارند. کار آن ها فقط امضا کردن چک ها و قراردادهاست.» بیل شنکلی
شهرک پونتدرا. 7 جون 1942. شعله های مرگبار جنگ جهانی خصمانه رعب و وحشت را میهمان خیابان ها، کوچه پس کوچه ها و دیوارهای سراسر کره خاکی کرده بود. همچنان که دنیای انسان ها رو به تباهی می رفت، اما هنوز در نقاط کوچکی از دنیا بارقه های امید به مثابه آبی بر پیکره آتش گرفته جهان سوخته سرازیر می شد. یکی از آن ها جاده ی 37 کیلومتری است که راوی ماجرا جویی های مرد جوانی بود که با دوچرخه اش به همراه همسرش، رکاب زنان از پاندروتا به سوی لیورنو می رفت.
به شهری که قرار بود تیم محبوبش در آنجا بازی کند. تیمی که در پایان همان فصل برای اولین بار قهرمان لیگ می شد. 7 جون برای همیشه در تقویم بزرگ جیالوروسی تیک خورد تا یاد آور خاطرات مردی باشد که 37 سال بعد تبدیل به یکی از تاریخ سازان سرزمین گلادیاتورها می شد. «دینو ویولا» نه به عنوان بازیکن در مستطیل سبز و نه به عنوان سرمربی در نیمکت داغ، بلکه این بار به عنوان رئیس باشگاه آن هم در اتاق کار و در میان برگ ها و قراردادهای پر زرق و برق نامش را در تالار بزرگان رم، جاودانه می کرد.
اما دیری نپایید که عصر باشکوه آ اس رم در اوایل دهه 80 با مرگ ویولا در سال 1991 به چراغی خاموش تبدیل شد. تا که در سال 1993 ، فرانکو سنسی بعد از ویولا ساختمان دومین فرمانروایی بزرگ رمی ها را بنا نمود. چراغ خاموش رم در آغاز قرن بیستم (سال 2001) تحت هدایت فابیو کاپلو و درخشش ستارگانی چون کاپیتان توتی، باتیستوتا، مونتلا، کافو، دلوکیو، دی فرانچسکو(سرمربی فعلی رم) بار دیگر روشن شد تا بیش از یک میلیون نفر پس از فتح سومین و آخرین اسکودتوشان راهی خیابان های پایتخت شوند تا به جشن و پایکوبی بپردازند. ولیکن، آن هم به سان نسیمی می مانست. 7 سال بعد(سال 2008) آخرین جام رمی ها( کوپا ایتالیا) با پایان زندگی فرانکو سنسی گره می خورد. گویا مرگ سنسی، بار دیگر جیالو روسی را به کما می برد. به کمای عمیقی که آنها را از فاتح شدن دور و دور و دورتر می کرد.
پالوتا، سابا، مونچی
پس از مرگ فرانکو سنسی، دخترش روزلا سنسی طی سه سال نتوانست با قدرت راه پدرش را ادامه دهد. دوره روبرتو کاپالی نیز بسیار کوتاه بود. تا که در سال 2011 زمزمه هایی به گوش می رسید که میلیاردهای امریکایی قصد خرید باشگاه را دارند. توماس آر. دی بندتو و جیمز پالوتا، امریکایی های ایتالیایی تبار، با شعار« رم یک پرنسس است و ما می خواهیم از او یک ملکه بسازیم» در راه بودند.
دی بندتو به مدت یک سال و پس از او پالوتا از سال 2012 تاکنون ریاست باشگاه را بر عهده گرفت. عصر پالوتا در رم سرآغازی برای تحولات عظیمی بود. در این سال ها رم پس از یوونتوس و ساسولو سومین تیمی می شد که صاحب استادیومی مدرن و اختصاصی می گردید، چیزی متفاوت تر از استادیوم های معمول در ایتالیا. در سال 2014 نایک اسپانسر لباس هایشان شد و طبق قراردادی که در اپریل سال جاری با قطری ها بستند بنا شد که از این فصل شرکت هواپیمایی قطر اسپانسرروی پیراهن هایشان باشد.
به انضمام این ها، کوریره دلو اسپرت، دومین روزنامه بزرگ ایتالیا، سالهاست که چهار صفحه ی اصلی اش را به اخبار تیم رم می پردازد. حتی در پایان آگوست 2014 یک روزنامه نیز (به نام « تو رمانسیا ») به طور انحصاری به این باشگاه تعلق گرفت. مضاف بر اینها، 6 ایستگاه رادیوی ورزشی هم در شهر رم به حمایت از جیالوروسی می پردازند که به طور میانگین روزانه بیش از 700هزار نفر به آن گوش می کنند. اضافه کردن شبکه تلویزیونی اختصاصی برای باشگاه و پخش نمایش های شبانه تلویزیونی محلی شهر رم که محتوایش پیرامون باشگاه می چرخد، همه و همه، جو فرهنگی، اجتماعی و مالی را نیز به نفع آن ها پیش می برد.
اما پالوتا اینها را نیز کافی نمی دانست. او قصد داشت که پا را از تیمش هم فراتر بگذارد و سری آ را به روزهای اوجش برگرداند: «ما می توانیم کارهای زیادی را در رم انجام دهیم تا خودمان را به یک برند بزرگ جهانی تبدیل کنیم؛ اما این هدف نیست. بلکه ما می خواهیم که لیگ در سطح بالایی قرار گیرد، جایی که به آن تعلق داشت.»
پالوتا این را یک سال پس از آنکه، در سال 2013 سری آ طی قراردادی 6 ساله، دومین حق پخش تلویزیونی گران لیگ های معتبر اروپایی( بعد از لیگ برتر انگلستان) را منعقد کرد، گفته بود. مسیر صعودی سری آ همانگونه که او می خواست ادامه پیدا کرد. در سه سال اخیر یوونتوس دوبار به فینال لیگ قهرمانان و آ اس رم او یک بار به نیمه نهایی لیگ قهرمانان راه یافتند. اما اتفاق خوشایند تر برای فوتبال ایتالیا آن بود که بعد از چندسال دوباره این فصل آنها چهار نماینده را در لیگ قهرمانان خواهند داشت.
لیکن در تمام این سالها آنچه که بیشتر از پیش به غنای تجارت پالوتا و شرکایش در رم می افزود انتخاب هوشمندانه مدیران ورزشی کاربلد و موفق بود؛ والتر ساباتینی و مونچی دو تن از بهترین مدیرهای ورزشی در فوتبال اروپا. اولی در سری آ و دومی در لالیگا.
امریکایی ها از همان بدو ورودشان در سال 2011 با ساباتینی قرارداد بستند. رم در کنار آتلانتا تبدیل به یکی از بهترین آکادمی های فوتبال ایتالیا شد و با کشف استعدادهای جوان و فروششان به تیم های بزرگ به درآمدزایی چشمگیری هم در نقل و انتقالات دست یافت. به طور مثال بازیکنانی چون مایکل بردلی، فابیو بورینی، اریک لاملا، مهدی بن عطیه و مارکینیوس را در مجموع 79 میلیون دلار بیشتر از آنچه که پرداخته بود، فروخت.
و برای بازیکنان خوبی چون پیانیچ، نایگولان و استروتمن جمعا فقط 45.7 میلیون دلار پرداخت که از این سه تن فقط استروتمن ماندنی شد. در تابستان 2016 پیانیچ با 36 میلیون دلار و در تابستان امسال نایگولان با 43 میلیون دلار( که 16 میلیون دلار در ازای سانتون و زانیولو به اینترمیلان داده شد) جیالوسی را ترک کردند.
حال به این سیاهه محمد صلاح و آلیسون بکر را نیز باید اضافه کرد که مجموعا با 31.5 میلیون دلار به رم آمدند و با 127 میلیون دلاربه لیورپول فروخته شدند. « سابا »(لقب ساباتینی) همواره از عشق و علاقه ش به رم می گفت. او با تمام وجود برای جیالوروسی کار می کرد و در سال 2014 نیز با این تیم قراردادی سه ساله را امضا نمود. قراردادی که در دوران کاری اش نامتعارف به نظر می رسید. زیرا او معروف به کسی است که قراردادهای کوتاه مدت می بندد.
با این تفاسیر شعله های اختلاف بین سابا و پالوتا بالا گرفت تا این مسئله موجب گردد که ادامه حضور او در رم نامحتمل تر از هر زمان دیگری شود. بدین ترتیب در سال 2017 با اتمام قراردادش، والتر ساباتینی آ اس رم را ترک کرد. گویا پس از یک سال، سابا هنوز هم دل خوشی از جیمز پالوتا ندارد.
ماه پیش زمانیکه از او در مورد پالوتا پرسیده شد، با بی میلی پاسخ داد« او مرد متزلزل و غیرقابل اطمینانی است. ما از او فقط انکارهایش را به یاد داریم.» حال با رفتن ساباتینی، پالوتا به دنبال جانشین مناسبی می گشت. بنابراین در سال 2017 رامون رودریگوئز ورخدو، ملقب به «مونچی» به جای ساباتینی راهی رم شد. مونچی تمام دوران حرفه ای اش را با لباس سویا توپ زد و در سال 2000 به عنوان مدیر ورزشی این تیم انتخاب شد.
عملکرد درخشان او در سویا با کشف استعدادها، پروششان، سود آوری های کلانی (قریب به 227 میلیون دلار) که از فروش آنها نصیب باشگاه کرد و البته کسب 11 جام در سال 2017 به پایان رسید تا او رهسپار رم شود. سابا و مونچی هم شباهت و هم تفاوت داشتند. هر دو در مسئولیتی که به عهده می گیرند عملکرد بسیار قابل قبولی را به جا می گذارند اما مسیری که برای انجام کارشان انتخاب می کنند تفاوت زیادی دارد و هر دو به خوبی آن را می دانند: «ما با هم خیلی متفاوتیم. او یک روش دارد، اما من ندارم. بگذارید این را بگویم، او نسبت به من در خصوص اینکه با دیگران سخاوتمندانه رفتار شود، حساس تر است. اما این را هم باید بگویم که او همیشه علنا به کار من توجه می کرد.»
احتمالا صحبت های نیش دار سابا در مورد همتای اسپانیایی اش اشاره ای به درو کردن بذری است که دانه هایش را او در رم کاشته بود و مونچی آن را درو می کرد. محمد صلاح، راجا ناینگولان و آلیسون بکر سه خرید مهم ساباتینی بودند که در زمان مونچی فروخته شدند. اما پالوتا با آوردن مونچی به جیالوروسی ضمن ادامه ی تجارت های سودآورش، قصد دیگری هم داشت.
او می خواست نفرین بی جامی رومی ها را بشکاند؛ چرا که مونچی راه دشت کردن جام ها را به خوبی می دانست. اما بی جامی اولین مشکل رمی ها نیست. اساسا اگر تیمی می خواهد که فصل موفقی را سپری کند بایستی در نقل و انتقالات نیز قوی ظاهر شود. و رمی ها سال هاست که در حفظ مهره های اصلی و خرید جایگزین های مناسب دچار مشکل می شوند.
عدم موفقیت در خرید مالکوم که در آخرین لحظات منتفی می شد، گواه معضل سال های اخیر آنهاست. شاید اگر رم هم مانند رقیب تورینی اش(یوونتوس) یوروهای بیشتری را خرج می نمود و سال های پر فروغی را در فتح جام ها سپری می کرد، مالکوم ستاره ی جوان برزیلی بوردو در آخرین ساعات شب دوشنبه(22جولای)، مقصد فرودگاهش را از رم به بارسلونا تغییر نمی داد، تا مونچی اینگونه با تلخی از ناکامی شان در این ماجرا بگوید« توصیف داستان مالکوم ساده، اما درکش سخت است.»
ماجرای ناکامی انتقال مالکوم سبب شد تا رمی ها از بارسایی ها کینه به دل بگیرند تا پالوتا خطاب به ستاره ی جوان و آینده دار تیمش، (جاستین کلایورت، که به تازگی از آژاکس راهی رم شده) اینگونه بگوید« اگر 30 گل به ثمر برسانی، من به تو یک لامبورگینی می دهم. در غیر این صورت اگر 10 گل به ثمر برسانی یک مرسدس بنز به تو خواهم داد. خوبه؟ راستی خوانده ام که رویای رفتن به بارسلونا را داری. می دانی، من هرگز تو را به آنجا نخواهم فروخت.»
اما آیا پالوتا و سایرین توانایی این را دارند که مانع رفتن ستاره هایی که ساز جدایی را می زنند، بشوند؟ « بعضی اوقات شما هیچ انتخابی ندارید و باید تلاش کنید که بیشترین استفاده را در زمانیکه آنها را می فروشید کنید و سپس بازیکنانی را به خدمت گیرید که بهتر از کسانی اند که از دست داده اید یا حداقل در همان سطح باشند.» گویا این استدلال پالوتا توجیحی است از روی ناچاری برای آنچه که آنها در چنین مواقعی اتخاذ می کنند و انتظار می رود که در آینده هم اینگونه عمل کنند. به همین دلیل بود که در سال 2017 دی فرانچسکو را به عنوان سرمربی تیم برگزیدند و البته نتیجه ی انتخاب خوبشان را هم در فصلی که گذشت، گرفتند.
اکنون، مونچی در کنار بازیکنان با تجربه ای مثل خاویر پاستوره، ایوان مارکانو، رابین اولسن و استیون انزونزی، جوانان مستعدی چون جاستین کلایورت، جاناتان سیلوا، آنته کوریچ و برایان کریستانته، را به جیالوروسی آورده. هرچند که خروج این بازیکنان جوان و خوش آتیه در آینده نامحتمل نخواهد بود مگر در دو حالت، یا اینکه آ اس رم در بالاترین سطح فوتبال ایتالیا و اروپا قرار گیرد و یا اینکه این بازیکنان مانند اسطوره ی بی بدیلشان فرانچسکو توتی و دنیله دروسی به این تیم وفادار بمانند که البته در فوتبال امروز، کمی بعید به نظر می رسد .
و اما برای پالوتا بهتر است که خاطره ای را هر روز مرور کند؛ فردای روزی که (19 ژانویه 1991) دینولا ویولا دار فانی را وداع گفت هواداران رمی با اشک و اندوه بنر بزرگی را در کوروا سود(قسمتی از ورزشگاه رم که هوادارای دو آتیشه اش به حمایت از تیم می پردازند) با این مضمون بلند کردند« تو در این 12 سال چیزهای زیادی را به ما دادی، و دیروز همه چیز را به ما دادی.» بلی، گویی میراث ویولا چیزی فراتر از ریاست باشگاه بود، او تصویر رکاب زدنش را در بوم جاده ای 37 کیلومتری نقاشی کرد تا مسیر جاودانگی را به میراثبرانش از جمله جیمز پالوتا نشان دهد. حال آیا پالوتا و همقطارانش می توانند مانند ویولا و سنسی قلب تپنده جیالوروسی در خارج از مستطیل سبز و نیمکت داغ شوند؟ یا مصداق همان جمله ای شوند که بیل شنکلی درمورد مدیران هر باشگاه می گفت« کار آن ها فقط امضا کردن چک ها و قراردادهاست.»
* رامتین ایمانی نوبر