آقای ایمانی! در پنج سال گذشته اصلاحطلبان پشت رئیسجمهور بودند و اصولگرایان معتدل هم مخصوصا در مجلس در مسائل مختلف حامی روحانی بودند. در جلسه سوال از رئیسجمهور چه اتفاقی افتاد؟ مجلس حالا ضد روحانی شده است؟
اصولگرایان به هر حال در پنج سال گذشته منتقد دولت بودند. البته به نظر من مجموع جریان اصولگرا نقش تخریبی علیه دولت نداشت در این پنج سال گذشته و نقش منتقد داشت. این را که میگویم، منظورم مجموعه این طیف است. بعضی وقتها اقدامات تخریبی هم علیه دولت ممکن است بوده باشد، ولی عمومیت نسبت به کل جریان اصولگرایی وسعت نداشته است. جریان اصلاحطلب هم که حامی دولت در دولت اول بود، بالاخص وقتی که مساله برجام مطرح بود، اصلاحطلبان داشتند از مواهب و فواید سیاسی برجام استفاده میکردند و پایگاه مردمی خودشان را بالا میبردند.
از ابتدای دولت دوم آقای روحانی که باز هم اصلاحطلبان حمایت بیقید و شرط کردند از دولت آقای روحانی، اما وقتی به تدریج مشکلات شروع شد، مشکلات اقتصادی و همینطور مساله خروج آمریکا از برجام، به آرامی اصلاحطلبان هم رندانه فاصله خودشان را با دولت آقای روحانی زیاد کردند، بدون اینکه اعتراف کنند اذعان کنند یا به اشتباهی که در مورد حمایت بیقید و شرط از دولت آقای روحانی داشتند، فقط آرامآرام خودشان را کنار کشیدند.
این وضعیت کلی دو جریان سیاسی در جامعه است. در مجلس هم همین اتفاق افتاد، یعنی همینطور که دو جناح سیاسی در مجلس هستند، موضعشان همین بود نسبت به دولت، به اضافه اینکه یک مساله دیگری هم اضافه شد و آن هم این است که نمایندگان مجلس به خاطر اینکه نماینده مردم هستند و فشار زیادی از ناحیه مردم در حوزههای انتخاباتی را تحمل میکنند، باید نوعی بازخواست از دولت به خاطر شرایط اقتصادی، بالاخص در این پنج، شش ماه گذشته میداشتند. مجلسیها تلاش زیادی کردند برای اینکه دولت را مجاب کنند به اینکه تغییراتی در مدیریتهای اقتصادیاش داشته باشد. یک نمونه آن تذکرات زیاد، دو مکاتبه با دولت و درخواستی است که از رئیسجمهور داشتند. متاسفانه به اینها پاسخ درخوری توسط آقای روحانی داده نشد و مجلسیها بهطور طبیعی به نوعی به تقابل با دولت کشیده شدند، به خاطر اینکه پاسخ لازم را نگرفتند. لذا مساله استیضاحها از وزرای مختلف مطرح شد و نهایتا سوال از رئیسجمهور که واقع شد و چهار رای منفی که به رئیسجمهور دادند.
به نظرتان نقش خود آقای لاریجانی چطور ارزیابی میشود؟ آقای لاریجانی قبلا طوری پیش میرفت که به نظر میرسید با آقای روحانی در یک تیم است، در مسائل مختلف از ایشان حمایت میکرد، مخصوصا در حوزه برجام خیلی سفت و سخت از ایشان حمایت کردند. به نظرتان الان یک چرخشی اتفاق افتاده است؟
نه، آقای لاریجانی اولین وظیفهای که برای خودش احساس میکند، حفظ جایگاه خودش در مجلس است بهعنوان رئیس مجلس که نمایندگان مجلس ازجمله از هر جریان سیاسی و جناح سیاسی، ایشان را بهعنوان رئیس مجلس قبول داشته باشند. چون آقای لاریجانی در این شرایط میدانست نمایندگان مجلس اعم از اصلاحطلب، اصولگرا و مستقل، اینها سرجمع موضع دارند نسبت به شرایط اقتصادی کشور و مدیریت اقتصادی دولت اگر آقای لاریجانی بخواهد جلوی این موج نمایندگان بایستد، اولا اینکه منطقی ندارد برای اینکه بایستد، به خاطر اینکه خود ایشان هم منتقد است نسبت به شرایط اقتصادی کشور؛ نه ایشان، بلکه خیلیها منتقد هستند و اگر هم بخواهد جلوی آن مجموعه تفکری که مجلسیها دارند بایستد، جایگاه خودش بهعنوان رئیس مجلس تضعیف میشود. رابطه آقای لاریجانی با نمایندگان مجلس مثل رابطه رئیسجمهور با وزرا نیست. وزرا مجبور هستند که حرفشنوی از رئیسجمهور داشته باشند، اما در مجلس چنین رابطهای وجود ندارد که نمایندگان حرفشنوی از رئیس مجلس داشته باشند. رئیس مجلس بالاخره موظف است که فضای مجلس را ببیند چگونه است. فضای مجلس الان نسبت به قبل درخصوص مسائل اقتصادی مساعد نیست و آقای لاریجانی خودش را با این شرایط هماهنگ میکند.
به نظرتان الان آینده روحانی را چگونه میشود ارزیابی کرد؛ با این فضا و قانعنشدن نمایندگان از جوابها باید منتظر برخوردهای دیگر حتی زمزمههای استیضاح باشیم؟
پاسخ به این سوال بستگی به نوع دریافت پیام مجلس توسط آقای رئیسجمهور دارد. من فکر میکنم آقای رئیسجمهور باید پیام سهشنبه مجلس را دریافت کند. من اینجا این را خدمت شما توضیح دهم. الان بحث جناحی نیست و اینطور نیست که اصولگرایان مجلس نسبت به شرایط اقتصادی دولت موضع داشته باشند، بلکه مجموعه نمایندگان اعم از اصولگرا یا منتقدان یا بخشی از اصلاحطلبان، اینها موضع جدی دارند نسبت به آن عملکرد دولت به لحاظ اقتصادی و در واقع به آنها به نوعی برخورد که چرا آقای رئیسجمهور چنین عملکردی دارند و توجهی به تغییرات سیاستها و مدیران اقتصادی نمیکنند. اگر امروز آقای روحانی پیام مجلس را دریافت کرده باشد و یک تغییراتی در سیاستها و مدیریت، نه فقط مدیریت، بلکه در سیاستها و مدیریتهای اقتصادی بدهند، شرایط تفاوت خواهد کرد، اما اگر ایشان بر همین روال بخواهند ادامه دهند، شاید کار یک مقدار به جاهای باریکتر هم بکشد.
قبل از رفتن روحانی به مجلس، احساس میشد که ایشان جوابهای تند و تیزی خواهد داد و یک فضای تنشزایی را خواهیم داشت. به نظرتان نوع پاسخ ایشان و جوابدادنها ناشی از این بود که آقای روحانی جواب خاصی در چنته نداشت یا میخواست خودش فضا را مدیریت کند و از آن طرف هم قانعشدن نمایندگان را داشته باشد؟
من خودم پیشبینی میکردم و در مصاحبههایی هم که در یکی، دو روز گذشته داشتم، پیشبینی من بر این بود که آقای روحانی با ادبیات مناسب و در یک فضای آرام پاسخ خواهد داد برخلاف بعضیها که تصور میکردند یا داشتند بهطور غیرمستقیم آقای روحانی را تشویق میکردند که فضا را تند کند، با درایتی که از ایشان میشناختم، میدانستم که ایشان از ادبیات تند استفاده نخواهند کرد. به خاطر اینکه استفاده از ادبیات تند توسط ایشان، اولین متضررش خود ایشان بودند، یعنی به شدت به ضرر آقای روحانی بود اگر ایشان میخواستند از ادبیات نامناسب در مجلس استفاده کنند. ایشان اینقدر هوش سیاسی داشت که در این شرایط این کار را نکند.
برخی از افراد -عمدتا از جریان اصلاحات- که ایشان را به یک نوعی تشویق میکردند که ناگفتهها را بگوید و حقایق را بازگو کند. به نظرم آنها میخواستند آقای روحانی را در یک دامی بیندازند که ایشان با هوشمندی از جهت ادبیات پاسخها در این دام نیفتاد. اما در مورد محتوای پاسخهای ایشان، پاسخهای قانعکنندهای نبود در عموم عرصههایی که ایشان دادند، همچنان که نمایندگان چهار تا از سوالهایشان را قانع نشدند. واقعا پاسخها پاسخهای مناسبی برای آن سوالهایی که مطرح شده بود، نبود؛ چه در عرصه مساله اشتغال، چه در مورد مساله روابط بانکی و مسائل دیگر، این پاسخها پاسخهای مناسبی نبود.
البته شاید هم به تعبیری آقای روحانی پاسخی نداشت که بدهد و طبعا نمایندگان را قانع نکرد با این پاسخهایی که داد. من تصور میکنم که اگر آقای رئیسجمهور در کنار این ادبیات مناسبی که داشتند، یک چاشنی میکردند که برخی از تقصیرها را بهعهده میگرفتند، به نظر من شاید شرایط خیلی بهتر میشد، چون در هیچ کدام از جملاتشان مگر شاید یک کلمه گذرا، ایشان اذعان به اینکه دولت اشتباه داشته، نکردند و این بیشتر نمایندگان را تحریک کرد.
با این ادبیات، آقای روحانی به نوعی تلاش میکرد این را القا کند که سوال از رئیسجمهور، حالا درست است به قولی حق نمایندگان است، ولی رفتن به سمت تنش و دوگانگی یک بازی است که میتواند به همه ما ضرر برساند. به نظرتان واقعا به این شکل است؛ اگر فضا به جاهای باریک بکشد و این دوگانگی و تنشها و استیضاحهای بعدی شکل گیرد، این فضا میتواند باعث شود که به دولت تلنگر بخورد یا نه، به مجموعه نظام آسیب میرسد؟
اولا اینکه این تنشها، تنشهای بین دو جریان سیاسی نیست. یک زمانی است که تنش بین دو جریان سیاسی داریم که میگوییم این تقابلها به نفع شرایط کشور نیست. الان مساله این نیست، مساله این است که جمع زیادی از نخبگان کشور با هر سلیقه سیاسی و همینطور جناحهای سیاسی ما و همینطور مردم و نمایندگان مجلس با همه ضعفهایی که در مجلس هم وجود دارد -که بخشی از این کوتاهیهای اقتصادی در کشور مقصرش خود مجلس است- با مجموع همه اینها، مجموعا نسبت به دولت موضع خوبی ندارند، یعنی دولت را مقصر جدی میدانند در این شرایط. اصل این مطلب درست است که شرایط کشور شرایط خوبی برای هر نوعی تقابل بین دولت و مجلس، بین جناحهای سیاسی، بین نهادهای نظام، هیچکدام از اینها مناسب نیست در این شرایط؛ در این شکی نیست و این حرف درست است. همین مطلبی که آقای رئیسجمهور هم میگفتند درست است، اما سوال این است که ما چه باید بکنیم که این تنشها به وجود نیاید؟
به نظر من اینطوری که از رای امروز نمایندگان مجلس میشود فهمید، پاسخش دولت است، یعنی اتفاقا آقای رئیسجمهور که دارند این مطلب را مطرح میکنند که تنش به نفع کشور نیست، پاسخ این است که بله، نیست، منتها آن کسی که باید این تنشها را کاهش دهد یا مقدارش را در حد معقول کند، اتفاقا خود دولت است، یعنی فقط کافی است دولت یک اقداماتی را در این زمینه انجام دهد.
آقای رئیسجمهور خیلی محکم درخصوص عدم تغییرات در کابینه خودشان، در تیم خودشان سِفت ایستادهاند، آن وقت میگویند تنش هم نباشد. این خیلی مناسب نیست؛ الان بحث سر مجلس و دولت است، بحث سر بحثهای سیاسی و جناحی نیست که بگوییم نهادهای انتصابی یا نهادهای انتخابی، این حرفها نیست. الان بحث دولت و مجلس است. دولت باید در این زمینه قدمی جلو بگذارد. به نظر من آقای رئیسجمهور تا الان نخواستند این قدم را جلو بگذارند، امیدوارم از این به بعد بخواهند. اگر یک قدم جلو بگذارند، این تنشها خیلی کاهش پیدا میکند و کشور آمادگی بیشتری برای ورود به شرایط جدید و مسائل و تحریم و این حرفها خواهد داشت.