به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری میزان، آمریکا با کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی ؛ موسوم به ناتو، نزدیک به دو دهه قبل در حالی به افغانستان حمله نظامی کردند که مدعی بودند برای دستگیری و مجازات رهبران عاملان حمله تروریستی 11 سپتامبر در نیوریوک که از روی اتفاق همگی آنها تبعه عربستان سعودی بودند به افغانستان لشگرکشی کرده اند.
با آن که همه سرنخ های حمله به برج های دوقلو نیویورک به عربستان و اتباع آن و ریشه های آموزه های تکفیری وهابیت حاکم بر آن کشور می رسید غرب با فرماندهی آمریکا به بهانه مبارزه با کشت و قاچاق مواد مخدر به عنوان منبع اصلی تامین مالی تروریست ها و دستگیری رهبران گروه القاعده به افغانستان آمدند و برای کاهش فشار افکار عمومی وعده توسعه و تقویت پایه های عدالت اجتماعی به افغان ها دادند.
آمریکایی ها در سال 2001 میلادی پس از سرنگونی حاکمیت طالبان با بیش از 120 هزار نظامی، هزاران مشاور در بخش های مختلف اداره این کشور در پوشش صدها موسسه و نهاد بین المللی و با هزینه کرد صدها میلیارد دلار چنان جلوه می داد که خیلی فکر کردند که طی یک دهه افغانستان از کشورهای توسعه یافته منطقه جلوتر خواهد رفت و به زودی ملت زخمی افغانستان شاهد پیشرفت و رشد اقتصادی، علمی و اجتماعی خواهند بود.
چنین دیدگاهی در بین مردم افغانستان ، کشورهای همسایه و جهان نیز جاافتاده بود و همه باور داشتند که فرصت استثنایی و رویایی برای افغانستان میسر شده و بخت خوابیده افغان ها به یکباره بیدار شده است.
آمریکایی ها و شرکایش که از آغاز ورود به افغانستان تاکنون بیش از 50 درصد بودجه سالانه دولت افغانستان را تأمین کرده اند، در کنار آن در مسائل انتخابات، مسائل اداری و حکومتداری نیز نه تنها مشاوره می دهند، بلکه در تنظیم ساختار آنها نیز گاه نقش ایفا می کنند که می توان گفت آنها از این فرصت حضور بدون مانع استفاده کرده اند و فراتر از عرف دیپلماتیک وارد اداره امور در افغانستان شده اند .
اما امروز اگر نگاهی به مجموع واقعیت های موجود و گزارش های متعدد خود مراجع غربی بیاندازید و به وضعیت افغانستان نگاه کنیم، می بینیم که این خواب های خوش طلایی نه تنها تعبیر نشد بلکه افق خوشبختی، امنیت و صلح از دیدگاه افغان ها بیش از هر زمان دیگر غبار آلود و تیره به نظر می رسد.
زمانی که آمریکایی ها به افغانستان حمله نظامی کردند ، کشت مواد مخدر در این کشور نزدیک به صفر رسیده بود و با گذشت نزدیک به دو دهه امروز تولید آن از مرز 9 هزار تن عبور کرده است که در تاریخ این کشور سابقه نداشته است.
در آن زمان تنها گروه طالبان با تعدادی از عرب تباران القاعده در افغانستان حضور داشتند که آمریکا به بهانه نابودی و مجازات آنها به افغانستان حمله نظامی کرد تا این کشور را برای همیشه از وجود پایگاه های تروریستی نجات دهند اما امروز نه تنها القاعده و طالبان نابود نشده است ، بلکه به گفته وزارت دفاع افغانستان بیش از 20 گروه تروریستی دیگر مانند داعش در عمل در افغانستان فعالیت می کنند.
اکنون دولت افغانستان و همکاران بین المللی آنها نیز باور دارند که گروه تروریستی طالبان بستر مناسبی را برای حضور گروه های تکفیری و تروریستی فراهم کرده است که آنها بیش از هر زمان دیگری، افغانستان، منطقه و جهان را تهدید می کنند.
اگر به وضعیت اجتماعی افغانستان هم نگاهی کنیم ، فاصله طبقاتی از نگاه اقتصادی نیز در این کشور بیش از هر زمان دیگر خود را نشان می دهد و به گفته منابع داخلی افغانستان اکنون بیش از 50 درصد مردم این کشور زیر خط فقر زندگی می کنند و شمار اندکی هم به پول و سرمایه دست یافته اند و حتی در غرب اسکان گزیده اند.
برخی از رسانه های افغانستان که هر سال گزارش میدانی از وضعیت اجتماعی و امید به زندگی افغان ها تهیه می کنند در چند روز گذشته خبر دادند که امید به بهبود زندگی و لبخند بر لبان افغان ها نسبت به سال های گذشته بیش از 20 درصد کاهش یافته است.
«جواد سلطانی» استاد دانشگاه و جامعه شناس افغانستان هم باور دارد که میزان ناامیدی و سرخوردگی که در شرایط کنونی در جامعه افغانستان وجود دارد در طول یک قرن گذشته در این کشور بی سابقه است.
وی گفت: در یک قرن گذشته بحران و جدال تاریخی در افغانستان وجود داشته است اما به این اندازه ناامیدی نبوده است، امروز در وضعیتی هستیم که موجودیت کشور مورد بحث است.
وی باور دارد که اگر این وضعیت ادامه پیدا کند فرجام و چشم انداز این سیاست که به کجا منتهی می شود، خیلی مبهم و خطرناک به نظر می رسد.
سلطانی گفت که در هدف گذاری های که طی 18 سال کرده بودیم ناموفق بودیم و نهادهای ما با گذشت هر روز ضعیف تر شدند و با سیاست های غلطی که در حوزه دیوانسالاری وجود داشت، گسترش و تجزیه نهادها به حدی رسیده که کنترل فساد در داخل دولت نیز غیر قابل کنترل شده است.
وی باور دارد، در شرایط موجود اگر یک اراده سالم ملی هم برای مهار فساد وجود داشته باشد، بطور قطع در مهار آن ناتوان است زیرا فساد در لایه هایی نفوذ کرده است که رسیدن به آن گلوگاه ها کاری دشوار است.
همه این وضعیت با حضور خارجی ها در افغانستان پا گرفته و آمریکایی ها شعارهمکاری برای پیشرفت و توسعه این کشور را مطرح می کردند و به آن باور و اعتقادی نداشتند.
برای مثال در رابطه با بندر چابهار که افغانستان سال ها برای استفاده از آن به عنوان راهکاری برای پیشرفت اقتصادی خود تلاش کرده است، و اکنون به خاطر تصمیم آمریکا برای تحریم ایران امکان بهره برداری از این فرصت در سایه ابهام قرار گرفته است، روشن می کند که آمریکا تنها در تعامل خود با دیگر کشورها تنها و تنها به منافع خود می اندیشد و برای تامین آن نابود دیگر ملت ها برایش هیچ اهمیتی ندارد.
در همین چابهار ، هند به عنوان کشوری همکار و همراه با آمریکا برای کمک به افغانستان و تامین بخش از منافع اقتصادی خود اقدام به سرمایه گذاری کرده است و امید دارد بتواند سودی ببرد ، اما اکنون این سود در تعارض با خواست آمریکا قرار گرفته است و آمریکا حاضر نیست حتی به هند هم پیمان سودی برسد.
نمونه هایی از این دست آشکارا نشان می دهد که نزدیکی و همکاری با آمریکا به معنی امکان بهره مندی از فرصت پیشرفت و توسعه در حوزهای اقتصادی ، علمی و حتی بهبود معیار حقوق بشری نیست و بر عکس قرائن تاریخی و واقعیت های موجود در جهان نشان می دهد که بسیاری از کشورها در سایه تبعیت و همکاری با آمریکا عقب مانده نگه داشته شدند و حتی ملت های زیر سلطه حاکمان دوست با آمریکا از پایین ترین سطح قواعد حقوق بشر و فرآیندهای مردم سالاری بی بهره مانده اند.
اگر نگاهی به وضعیت کنونی کشورهای عربی که با آمریکا روابط نزدیک و تنگاتنگی دارند و حتی این روزها نقاب مخالفت با رژیم صهیونیست را هم از صورت برداشته اند مانند عربستان سعودی بیاندازیم ، می بینیم که به رغم داشتن منابع مالی زیاد و دهها سال استقرار حاکمان و همراهی با آمریکا هنوز در حوزهای علمی و فناوری و توانمندی مدیریت کلان کشورشان عقب مانده هستند و ملت هایشان نیز هنوز رنگ یک انتخابات را ندیده اند و حتی شاهد سلاخی روزنامه نگارشان در داخل کنسولگری کشورشان در استامبول ترکیه هستند.
جالب است در کشورهایی که هرگز مانند ایران تحریم نبوده اند نه تنها پیشرفت و استقلالی وجود ندارد بلکه آمریکا به طور صریح و روشن می گوید که اگر یک هفته دست از حمایت حاکمان آنها بردارند، دیگر وجود نخواهند داشت و این دولت ها باید هزینه این مراقبت را نیز بدهند.
نگاهی گذرا به همین 18 سال گذشته در کشوری مانند افغانستان نشان می دهد که نزدیکی و تابعیت از آمریکا نه تنها پیشرفت، ترقی و توسعه را بهمراه ندارد بلکه نتیجه عکس هم دارد و روابط نزدیک و همکاری و پیروی با این گونه قدرت های استعماری نه تنها سبب وابستگی است بلکه باعث ایجاد مانع در برابر توسعه بومی کشورها نیز می شود.